فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۳۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: پژوهش حاضر، با هدف شناسایی شاخص ها و مؤلفه های آمادگی یادگیری مادام العمر فراگیران انجام پذیرفت.روش ها: این پژوهش از نوع کیفی و روش سنتز پژوهی است. قلمرو پژوهش کلیه مقالاتی هستند (374 مقاله) که پیرامون حوزه موضوعی در پایگاه های تخصصی و علمی ارائه شده اند. نمونه پژوهش به صورت هدفمند و بر اساس معیارهای زمانی، ارتباط محتوایی با موضوع پژوهش و کیفیت مقالات، مشتمل بر 30 مقاله است.یافته ها: پس از تحلیل کیفی پژوهش های منتخب، عوامل کلیدی یادگیری مادام العمر در 4 بُعد، 13 عامل و 56 مقوله، شامل بعد فردی (توانمندی های مبتنی بر خود، نگرش نسبت به پویایی دانش و شخصی سازی فرآیند یادگیری)؛ بعد میان فردی (ارتباط پذیری و شبکه سازی، مسئولیت پذیری یادگیرنده و درک تعاملات شناختی)، عوامل برنامه ای (صلاحیت های دیجیتال، توجه به اصول نوآوری، ایجاد گستره باز انتخابی) و عوامل راهبردی (توجه به راهبردهای فرهنگی در یادگیری، حرفه محوری و تاکید بر یادگیری کارآمد، استفاده از راهبردهای یادگیری مستقل و توجه به سازنده گرایی در برنامه درسی) مورد سازمان دهی قرار گرفت.نتیجه گیری: چارچوب نظری و ابعاد شناسایی شده در پژوهش حاضر می تواند، ابزار علمی مناسبی برای برنامه ریزان فرایندهای مبتنی بر یادگیری مادام العمر و استفاده پژوهشگران این حوزه فراهم آورد.
تأثیر روش آموزش کوانتومی بر خودکارآمدی، مهارت ارتباطی و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
147 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی تأثیر روش آموزش کوانتومی بر خودکارآمدی، مهارت ارتباطی و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر سال اول متوسطه دوم است. روش پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمام دانش آموزان پسر سال اول متوسطه دوم شهر نورآباد- لرستان (1650 دانش آموز) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 30 نفر (15 نفر گروه کنترل و 15 نفر گروه آزمایش) به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982)؛ پرسشنامه مهارت ارتباطی کوئیندام (2004)؛ پرسشنامه انگیزه پیشرفت تحصیلی هرمنس (1970) بود که پایایی آن ها با روش آلفای کرونب اخ به ترتیب با 83/0؛ 89/0 و 82/0 تأیی د ش د. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. برنامه آموزشی، پروتکل روش آموزش کوانتومی شامل یک برنامه 12 جلسه ای بود. نتایج نشان داد که به کارگیری پروتکل روش آموزش کوانتومی موجب افزایش خودکارآمدی؛ بهبود مهارت ارتباطی و افزایش انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شده است. این یافته ها پیامدهای مهمی برای محیط های آموزشی دارند؛ ما می توانیم با ادغام آموزش کوانتومی در برنامه درسی به بهبود فرآیند یادگیری، رفتارهای آموزشی و شخصیت دانش آموزان کمک نماییم.
رهیافتی سیستماتیک از تحولات نوین رویکردهای برنامه ریزی درسی و نقش آن بر تعلیم و تربیت
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: مطالعه رویکردهای برنامه ریزی درسی کمک می کند تا برنامه ریزان آموزشی برنامه ها را مؤثرتر طراحی کرده و به نیازهای دانش آموزان پاسخ دهند.هدف این پژوهش بررسی تحولات نوین رویکردهای برنامه درسی و نقش آن بر تعلیم و تربیت است.روش ها : برای این منظور از روش سیستماتیک استفاده شده است.نمونه پژوهش منابع مرتبط مربوط به موضوع پژوهش بودند که بهترین اطلاعات را در اختیار پژوهشگر و در راستای سوال پژوهش قرار می دادند. پس از مطالعه منابع، پژوهشگر اطلاعات را تحلیل کرده، آنها را با توجه بر نقش اثرگذار و اثرپذیر آنها در حوزه های مرتبط طبقه بندی کرده است. این طبقه ها در عناوینی چون اصول و ایدئولوژی هایی در پایه گذاری برنامه ریزی درسی نوین تحولات ،نظریه ها و مدل ها ، تغییرات در سیاست گذاری آموزشی، نوع رویکردهای برنامه ریزی نوین و اصول و الگوهای تدریس برخاسته از آن، تحولات رخ داده در ارزیابی و ستجش و تدریس و آموزش منبعث از این تغییرات و چالش های پیش روی این تغییرات تقسیم شدند.یافته ها: یافته ها نشان دادکارکرد رویکردهای برنامه ریزی درسی با توجه به بستر تاریخی فرهنگی و اجتماعی بوده است و رویکردهای نوین برنامه ریزی درسی به سمت یک رویکرد پاسخگو محور در بستر جامعه حرکت کرده است.نتیجه گیری: : برای پاسخگویی به تغییرات جدید در حوزه آموزش و پرورش، باید برنامه ریزی درسی را به گونه ای تغییر داد تا با نیازهای جدید جامعه سازگار باشد. به همین دلیل، نیاز به همکاری بین مدارس، دانشگاه ها، سازمان های آموزشی و دولت وجود دارد تا بتوان به بهبود آموزش و پرورش در کشورمان دست یافت.
تبیین مفهوم برنامه درسی خانواده محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
161 - 186
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبردهای مطلوب برای تحقق اهداف نظام های تعلیم و تربیت، مشارکت بین خانه و مدرسه است. زمینه ساز این مشارکت، می تواند برنامه درسی خانواده محور و تکوین و تعالی پیوسته هویت دانش آموزان در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی باشد. پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم برنامه درسی خانواده محور انجام گرفته است. داده ها با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختارمند با صاحب نظران برنامه درسی که به صورت هدفمند با 15 نفر از آنها که آشنا با خانواده و مدرسه بودند گردآوری شده و با روش نظریه داده بنیاد با رویکرد نظام مند اشتراوس و کوربین (2007)، تحلیل و مقوله بندی شده است. بر اساس نتایج پژوهش،3 مقوله اصلی(خانواده مدار بودن، پنهان و حمایت گری تحصیلی) و 9 زیر مقوله (نقش اثرگذار خانواده در تعلیم و تربیت؛ کانونی بودن عنصر خانواده در فرایند برنامه ریزی درسی، اختصاصی و منعطف بودن سرویس ارائه شده به فرزندان، همکاری و ارتباط دو جانبه، پذیرش انتخاب های خانواده ها، پنهان، غیررسمی، ارتقا و پیشبرد حمایت های محیطی و ارتقا و پیشبرد حمایت های آموزشی از خانواده ها) برای مفهوم برنامه درسی خانواده محور ارائه شد. بر اساس یافته ها می توان استنباط کرد، برنامه درسی خانواده محور، مجموعه ای از عملکردهای پنهان و غیررسمی والدین در رابطه با فعالیت های آموزشی و تربیتی فرزندان در محیط خانه است که نقش سازنده ای در توانمندسازی والدین و مشارکت بیشتر خانه و مدرسه داشته و در نهایت منجر به پیشرفت تحصیلی فرزندان می شود.
تحلیل اکتشافی- ساختاری نارسایی های تدوین برنامه های درسی آموزش زبان دوم بر اساس معیارهای پساروش: ارائه راهبرد مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
187 - 212
حوزههای تخصصی:
تغییرات پارادایمی و نظری در ابعاد گوناگون آموزش زبان دوم از رفع کامل نارسایی های رویکردهای سنتی آموزش عاجز مانده و حتی در برخی موارد مشکلات جدیدی را ایجاد کرده است. در این میان، تهیه، تدوین و اجرای برنامه درسی به عنوان شاکله و چارچوب آموزش، از این کاستی ها مستثنا نبوده است. در دو دهه گذشته اصولی تحت پساروش در آموزش زبان مطرح شده است که ظرفیت رفع نقایص پیشین را دارد. بر همین اساس، تحقیق حاضر با استخدام مبانی نظری پساروش و اتخاذ رویکردی تلفیقی، ضمن کشف پدیدارشناختی و اعتباربخشی عاملی تعقیبی نارسایی های تدوین برنامه درسی آموزش زبان در کشور، از خروجی آن برای تحلیل ساختاری و ارائه راهبرد مدیریت آموزشی مطلوب در ماتریس اثرات متقاطع و متوازن، استفاده کرده است. نتایج نشان داد که مطابق ارزش ایگن نارسایی ها در سه محور فرایندی، دانشی-معرفتی و رویکردی-سیاستی مشهود است ازجمله مهم ترین آن ها می توان به اتخاذ نگاه خطی و محصول محور به آموزش، ناروایی پسینی، محتوای تجویزی-قالبی اشاره کرد .
شناسایی ردپای تلفیق در فعالیت های تربیتی نومعلمان دوره ابتدایی؛ یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
65 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر شناسایی نحوه کاربرد تلفیق و شیوه های آن در فعالیت های تربیتی نومعلمان دوره ابتدایی است. این پژوش با رویکرد کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. شرکت کنندگان آن از میان دانش آموختگان رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان مشهد بودند که 17 نفر از آنان به طور هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند و جهت تحلیل و اعتباریابی داده های پژوهش از روش هفت مرحله ای کلایزی و روش لینکلن و گوبا استفاده شد. در مجموع، سه بعد (تلفیق مواد درسی مختلف، تلفیق مواد درسی با محیط زندگی و تلفیق مواد درسی با بازی)، نه مضمون اصلی و 29 مضمون فرعی شناسایی شد. نتایج نشان داد که نومعلمان از طریق مدنظر قرار دادن ارتباطات عمودی و افقی، مواد درسی مختلف را با یکدیگر تلفیق می کنند. از طریق مرتبط ساختن آموزه های کلاس درس با زندگی روزمره نیز امکان ترکیب اهداف درسی با حقایق زندگی را فراهم آورده و از طرفی با محور قرار دادن بازی در تدریس، واحدهای یادگیری را به صورت ترکیبی ارائه می کنند تا تحقق مقاصد آموزشی را تسهیل کنند.
گونه شناسی مشکلات عاطفی دانش آموزان در مواجهه با برنامه های درسی با تکیه بر دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی موانع و مشکلات عاطفی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی در مواجهه با برنامه درسی با تکیه بر دیدگاه معلمان انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک اشتراوس و کوربین بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش، معلمان پایه ششم شهر مهاجران و اراک بودند که بر اساس استعلام صورت گرفته، تعداد آن ها 669 نفر بودند. حجم نمونه به روش نمونه گیری هدفمند ملاک مدار انتخاب گردید و فرایند گزینش و مصاحبه با معلمان تا مرحله اشباع نظری تداوم یافت. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. پس از اجرای مصاحبه ها، با نفر نوزدهم داده ها به اشباع رسید و از نفر بیستم نیز کد جدیدی قابل دریافت نبود. تجزیه و تحلیل یافته های حاصل با استفاده از روش اشتراوس و کوربین انجام شد. در کدگذاری باز تعداد 59 مفهوم اولیه از مصاحبه ها استخراج شد و در مرحله دوم کدگذاری، مفاهیم در قالب 3 مفهوم مرتبط با عوامل مؤثر بر بروز مشکلات عاطفی 8 مفهوم مرتبط با موانع و مشکلات عاطفی کدگذاری شدند. درنهایت، در این پژوهش گونه شناسی مشکلات عاطفی دانش آموزان ششم ابتدایی در مواجهه با برنامه درسی مطرح و معرفی شد. بر اساس یافته های حاصله؛ عوامل فردی و عوامل آموزشی به عنوان شرایط علی، عوامل خانوادگی و اجتماعی به عنوان شرایط زمینه ای و پیامدهای مرتبط با همسالان و مدرسه نیز به عنوان شرایط مداخله گر شناسایی شدند.
The comparative study of teacher vs. peer scaffolding on improving Iranian EFL learners’ speaking skill(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۳ , ۲۰۲۴
103 - 122
حوزههای تخصصی:
This study investigated the impact of teacher and peer scaffolding on the speaking performance of Iranian EFL learners. Utilizing a quasi-experimental design, 60 intermediate-level female learners were selected from a population of 75, divided into three groups: teacher scaffolding, peer scaffolding, and a control group. The study employed the Preliminary English Test (PET) and speaking pretest and posttest to ensure homogeneity and measure the participants’ progress in speaking proficiency. The results of a One-way ANOVA indicated significant improvements in speaking performance for both scaffolding groups compared to the control group. However, no significant difference was found between the effects of teacher and peer scaffolding. These findings suggest that both types of scaffolding are equally effective in enhancing L2 speaking skills, supporting the theoretical framework of Vygotsky’s Zone of Proximal Development (ZPD). The study underscores the importance of incorporating scaffolding into language instruction to foster better speaking outcomes.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های شایستگی دیجیتال معلمان: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
121 - 146
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های شایستگی دیجیتال معلمان شکل گرفت. داده ها بر اساس روش کیفی از نوع مرور سیستماتیک جمع آوری شد. انتخاب مقالات بر اساس واژگان کلیدی بر پایه نظر خبرگان و ساختار پریسما انجام و تعداد ۳۸ سند در قالب مقالات خارجی وارد تحلیل شد. منابع با استفاده از تحلیل مضمون و نرم افزار 2020 MAXQDA تحلیل شد. روایی یافته ها بر اساس نظرات گروه پژوهشی حاصل شد، پایایی ابزار از طریق شاخص پایایی ارزیاب ها بررسی گردید که ضریب کاپا مقدار ۸۴/. را به دست داد. یافته ها نشان داد که شایستگی دیجیتال معلمان شامل ۷ بعد و ۲۷ مؤلفه بود. ابعاد شامل آموزش و یادگیری، توسعه حرفه ای و شغلی، راهبری و تعامل، تفکر دیجیتالی، ارتقای مهارت دیجیتالی یادگیرنده، ارزیابی و ویژگی های فردی بود. با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود آموزش های حرفه ای مبتنی بر فناوری، تدریس تعاملی در محیط های مجازی و ترکیب شایستگی های دیجیتالی معلمان با مؤلفه های مستخرج مورد توجه جدی قرار گیرد.
واکاوی ابعاد سواد ارزشیابی معلمان تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
208 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی ابعاد سواد ارزشیابی معلمان تربیت بدنی بود. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر داده ها کیفی بود. مشارکت کننده ها شامل 18 نفر از کارشناسان، اساتید دانشگاه، سرگروه های آموزشی و معلمان خبره تربیت بدنی بودند که به صورت غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. برای اعتبارسنجی به پژوهش از برخی از معیارها مانند اعتماد، اعتبار، و تاییدپذیری استفاده شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل تم و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا 20 انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد برای اینکه معلمان تربیت بدنی بتوانند زمینه تربیت بدنی کیفی را فراهم کنند، باید دارای برخی از شایستگی ها در مقوله ارزشیابی باشند که از آن به عنوان سواد ارزشیابی یاد می شود. این شایستگی ها شامل آگاهی های زمینه ای (محتوای درس تربیت بدنی، اصول حاکم بر ارزشیابی، آگاهی از اهداف و رویکردهای ارزشیابی و علوم مرتبط با ارزشیابی)، فرایندهای مهارتی (ساخت ابزار و مهارت های سنجش و آمار) و توانایی های تفسیر، تحلیل و بازخورد مؤثر است. ضروری است که معلمان در مقوله ارزشیابی به خوبی آموزش ببینند و سواد ارزشیابی را به عنوان یک فرایند مداوم که پیش شرط های برنامه درسی تربیت بدنی کیفی است را در خود ارتقا دهند. فرایندهای توانمندسازی و ارتقای سواد ارزشیابی در معلمان تربیت بدنی می تواند از مسیر آموزش های بدو و ضمن خدمت صورت پذیرد.
The role of learning-styles incorporation in the enhancement of EFL learners' narrative writing ability: A revelation of mental processes using think aloud protocol(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۲ , ۲۰۲۴
1 - 34
حوزههای تخصصی:
This research tried to probe the effects of incorporating learners’ preferred learning styles in instructions on their narrative writing development and their mental patterns and imagination. 74 homogeneous secondary EFL learners were divided into three groups based on their sensory styles of visual, auditory and tactile. The learners in the three groups were provided with instructions anchored to their learning styles. In the meantime, they were required to produce narrative writings on a number of topics in accordance with their course book. Prior to narrating, they had to think loudly and record their voices to reveal the approach and pattern they utilize for performing the required activities. Their voices were transcribed and later analyzed by the researchers for further investigations. The obtained results displayed a significant improvement in their writings as well as an ongoing progress of their thinking patterns. Furthermore, the data revealed the dominant mental approaches of top-down, considering the whole plot of the topic in advance, and bottom-up, considering the details prior to the entire story, used by the students. The study also displayed the positive impact of instruction on the improvement of learners’ narrative writing revealing their self-imaging of the plot with which they could narrate the given topics in accordance with their own life experiences and understanding.
Qualitative analysis of teachers' views towards environmental education in rural schools(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۲ , ۲۰۲۴
63 - 75
حوزههای تخصصی:
In recent years, attention to environmental education especially in rural environments has attracted the attention of many educational experts. The aim of the present study was to investigate the experiences of teachers in relation to environmental education in rural schools. To serve that end, a qualitative approach and phenomenological method were used. Consequently, unstructured interviews were conducted with 13 teachers using the purposeful sampling method. To analyze the data, thematic analysis was used. The analysis of the interviews revealed three main themes (regressive approach, progressive approach, and indifference approach), 13 sub-themes, and 31 refined themes. The findings of the research indicated teachers' lack of real involvement in environmental education, lack of trust in the efficiency of environmental education, absence of employing of new methods, superficial knowledge about the environment, and absence of attempts to use new methods in education. It is concluded that teachers play a significant role in environmental education, so training and preparing them can improve environmental education.
سنتزپژوهی نیازهای آموزشی فراگیران درفرایند برنامه ریزی درسی و تدریس معلمان
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از انجام این تحقیق، وارسی نیازهای آموزشی فراگیران در فرایند برنامه ریزی درسی و تدریس معلمان است. روش ها : رویکرد به کار گرفته شده در پژوهش حاضر، کیفی و از نوع سنتزپژوهی می باشد که در 6 مرحله انجام گرفته و سعی بر این بوده است که ترکیب نتایج و یافته های پژوهش های گوناگون در خصوص عنوان پژوهش حاضر، مورد بررسی قرار گیرد. حیطه جغرافیایی مدنظر پژوهشگر برای بررسی مسئله موردنظر، پژوهش های این حوزه را شامل می شود. همچنین پژوهشگر برای انجام این پژوهش به بررسی مقالات فارسی و انگلیسی مرتبط با عنوان پژوهش پرداخته است. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که آموزش فراگیر موضوع پیچیده ای است که عدم درک همه جانبه از نیازهای آموزشی آن ها می تواند چالش های اساسی را برای جامعه آموزشی ایجاد کند. در اهمیت نیازسنجی همین بس که مبنایی برای شروع هر نوع آموزشی است. اهداف بر اساس نیازهای مشخص شده تعیین می شوند. اثر بخشی برنامه ریزی تا حد زیادی تابع این امر است. آشنایی با نیازهای آموزشی دانش آموزان می تواند در جهت گیری های برنامه های آموزشی در مقاطع و سنین مختلف مثمر ثمر باشد. نتیجه گیری: باتوجه به اینکه نیاز سنجی آموزشی هم برای دانش آموزان و هم برای برنامه ریزی درسی توسط معلمان الزامی بوده و اثرات قابل توجهی برفرایند یادگیری و آموزش می تواند داشته باشد، لازم است تا اقدامات لازم در خصوص بررسی اهمیت نیازآموزشی فراگیران در فرایند برنامه ریزی درسی و تدریس معلمان صورت بگیرد تا هم میزان کارآمدی معلمان در بحث تدریس و دست یافتن به اهداف آموزشی بالا رود و هم شاهد پیشرفت دانش آموزان ، با طرح برنامه ریزی درسی مناسب، باشیم.
طراحی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقِ دینی بر اساس دیدگاههای محمد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی آراء ابوحامدغزالی در تربیت اخلاقِ دینی، و ارائه ی الگوی برنامه ی درسی تبیینی او در این زمینه، مشتمل بر مبانی، اصول و عناصر، به روش «تحلیلی-تفسیری» انجام شده است. نتایج حاصله حاکی از آن است که در بخش مبانی تربیت اخلاقی، تأکید بر «کرامت ذاتی و الهی» و نیز «جنبه ی نفسانی و روحانیِ» وجودِ انسان، «محور و فَعّالِ مایشاء بودن خداوند در جهان»، برخورداری عالَمِ هستی از «دو بُعدِ ماده و ملکوت»، «توجه بر احوالاتِ ایجادکننده ی رفتار به جای خودِ رفتار»، «مخالفت با ریشه کنی غرایز از وجودِ آدمی» و نیز تبیینِ «امکان و نحوه ی کسبِ معرفت»، «غایت اخلاق ورزی»، «چگونگی قضاوت و انگیزش اخلاقی»، «روش های کسب فضائل اخلاقی»، «نقش عقل و اراده در شکل دهیِ رفتارِ اخلاقیِ آدمی» و «ملاک و هدفِ اعتدال قوا» بر اساس امرِ دینی، مهم ترین معتقدات غزالی در این زمینه را تشکیل می دهند. در زمینه ی اصول تربیت اخلاقی، اصول تشریحیِ غزالی، از یک ساختار «پنج وجهی» برخوردار هستند که شامل «امکانِ تربیت اخلاقی»، «پایه های تربیت اخلاقی »، «الزامات و بایسته های تربیت اخلاقی»، «تمهیدات حین تربیت اخلاقی» و «محتوا و فحوای تربیت اخلاقی» می باشند که به واسطه ی «هجده اصل تربیتی»، معتقدات وی در این زمینه را تشریح می نمایند. در زمینه ی عناصر برنامه ی درسی، برای نظام تربیت اخلاق دینیِ غزالی، چهار عنصرِ «هدف»، «محتوا»، «روش های تدریس» و «منطق و چرایی» احصا گردید که در قالب یک برنامه ی درسیِ «موضوع محور»، و الگویی «مفهومی»، اقدام به تزکیه و تهذیب «بیست وشش فضیلت اخلاقی» و «نوزده رذیلت اخلاقی» در متربیان می نمایند.
میزان انطباق درک دانش آموزان دختر و پسر پایه دهم از شکل های هندسی با مسائل کتاب درسی هندسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
188 - 161
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی درک دانش آموزان پایه دهم از شکل های هندسی بر اساس نظریه دووال و همچنین بررسی کتاب درسی هندسه این پایه از نظر پرداختن به هر یک از ابعاد درک شکل های هندسی به روش های پیمایشی و تحلیل محتوا انجام گردید. جامعه آماری در بخش پیمایشی، دانش آموزان پایه دهم رشته ریاضی شهرستان پاکدشت و نمونه شامل 235 نفر از آن ها بود که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در بخش تحلیل محتوا، جامعه آماری، کلیه مسائل کتاب هندسه پایه دهم بود و حجم نمونه با جامعه یکسان در نظر گرفته شد. ابزار اندازه گیری در بخش پیمایشی، آزمونی بر اساس پژوهش های مرتبط بود که روایی آن توسط متخصصان و پایایی آن به کمک معیار آلفای کرونباخ تأیید گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها، آمار توصیفی مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش بیانگر آن بود که درصد پاسخ های نادرست و بدون پاسخ دانش آموزان در حل مسائل استدلالی و عملیاتی، بیش تر از مسائل ادراکی و مرحله ای است و بین عملکرد دختران و پسران، تفاوت قابل توجهی وجود ندارد. بررسی مسائل کتاب هندسه پایه دهم نیز نشان داد که اکثر مسائل آن مرتبط با درک های استدلالی و عملیاتی هستند. در واقع، علی رغم آنکه اکثر مسائل کتاب هندسه پایه دهم به مسائل استدلالی و عملیاتی اختصاص یافته است اما عملکرد دانش آموزان در پاسخ دهی به مسائل مرتبط با این دو درک در حد انتظار نبود. پیشنهاد می گردد تا نحوه ارائه مطالب در کتاب درسی و یا شیوه های تدریس هندسه به گونه ای اصلاح شود تا زمینه تقویت هر چهار درکِ دانش آموزان فراهم گردد.
بررسی نقادانه و اعتبارسنجی الگوی جامع شایستگی های دیجیتال معلمان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
271 - 300
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکردی نقادانه و اعتبارسنجی الگوی جامع شایستگی های دیجیتال معلمان در بافت ایران، به روش مرور نظام مند و جست وجو در پایگاه های علمی معتبر، در بازه زمانی سال های 2010 تا 2020 شایستگی های دیجیتال معلمان و الگوهای مطلوب را بررسی کرده است. در همین راستا، با تکنیک تحلیلی مقایسه ای، ده الگو بررسی گردید. نتایج نشان داد شایستگی های ارائه شده در این الگوها با یکدیگر تفاوت های جزئی دارند. همچنین، در نوع طبقه بندی شایستگی ها هم راستا هستند. در نهایت، الگوی اتحادیه اروپا، به عنوان الگویی جامع در شایستگی های دیجیتال معلمان، انتخاب شد. سپس، الگو اتحادیه اروپا در بافت نظام تعلیم وتربیت ایران، با تکنیک دلفی اعتبارسنجی شد. همچنین در این پژوهش، دلایل مربوط به اهمیت یا مغفول ماندن برخی از این شایستگی ها در فرآیند توسعه حرفه ای معلمان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
Iranian teachers’ perceptions towards the implementation of the ranking system(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۴ , ۲۰۲۴
49 - 78
حوزههای تخصصی:
The teacher ranking system in Iran is intended to enhance performance and motivation but encounters several challenges. This study aims to investigate Iranian teachers' experiences and perceptions of this ranking system using a qualitative, interpretative phenomenological approach. Data were gathered through semi-structured interviews with 15 teachers from various Iranian cities. Findings revealed that the ranking system impacted four main areas: psychological effects, professional development, transparency and fairness, and educational quality. It supports professional growth, transparency, and improved teaching methods, but can also cause stress, psychological pressure, and reduced focus on teaching, potentially lowering teaching quality. Strengths of the system include professional development, increased transparency, skill updates, and fostering healthy competition. Conversely, its weaknesses involve heightened stress, diminished teaching focus, and reduced quality. Recommendations for improvement include revising evaluation criteria, establishing supportive measures for teachers, involving them in the evaluation process, and increasing educational programs and workshops for professional development. These adjustments aim to mitigate the system's negative effects, boost teacher motivation and job satisfaction, and ultimately enhance the overall quality of education in schools.
اثربخشی برنامه درسی تربیت بدنی با رویکرد تلفیقی بر تسهیل یادگیری دانش آموزان دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
251 - 266
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی تأثیر برنامه درسی تربیت بدنی با رویکرد تلفیقی بر تسهیل یادگیری دانش آموزان بود. روش این پژوهش توصیفی- پیمایشی است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 300 نفر با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند، جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه یادگیری مک درموت (1999) استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه درسی تربیت بدنی با رویکرد تلفیقی بر تسهیل یادگیری دانش آموزان تأثیر معناداری دارد (05/0 p<). براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که با برنامه درسی تربیت بدنی با رویکرد تلفیقی می توان میزان یادگیری دانش آموزان را افزایش داد و پیشنهاد می شود با برگزاری نشست تخصصی با عنوان آموزش برنامه درسی تربیت بدنی با رویکرد تلفیقی برای معلمان، یادگیری دانش آموزان را بهبود بخشید.
واکاوی نقادانه فهم نو معلمان دوره ابتدایی از مفهوم «تربیت»: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی باهدف واکاوی نقادانه ی فهم نومعلمان دوره ابتدایی از مفهوم تربیت است که با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری انجام گرفته است. روش نمونه گیری در این پژوهش، روش نمونه گیری هدفمند با معیار اشباع نظری است. بدین منظور، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15نفر از نومعلمان که در سال تحصیلی 1402-1401 در مدارس ابتدایی شهرستان فِلارد از توابع استان چهارمحال وبختیاری در حال تدریس بودند، به دست آمد. پرسش های مصاحبه برپایه ی چارچوب نظری پژوهش در دو مرحله طراحی و ویرایش شدند. هم چنین داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها بیانگر آن است که شش انگاره یِ تربیت مؤمن پرور، تربیتِ آداب دان، تربیت شهروندمدار، تربیت آگاهانه، تربیت نوگرا و تربیت سرسِپرده به عنوان مقوله های فرعی و سرانجام مقوله ی اصلیِ آشفتگی در نظر پریشانی در عمل، نماینده ی فهم نومعلمان از مفهوم تربیت است. برپایه ی رهیافت های پژوهش، فقدان ادراک معنای تربیت واقعی ممکن است سبب شود که در فعالیت های تربیتی آن چه در واقع وسیله ای بیش نیست هدف انگاشته شود و جریان رشد در نیمه ی راه متوقف گردد. سخن دیگر این پژوهش و البته جانِ کلام آن، پرهیز از ساده اندیشی و سهل نگری پیرامون مفهوم و عملِ تربیت است. برای روگردانی از این آفت، موضوع تربیتِ معلم، قبل از شروع معلمی و بعد از آن، نیازمند دقت نظری ژرف اندیشانه و همه جانبه است.
تجارب معلمان ابتدایی از ارتباط با والدین با هدف اجرای برنامه درسی مقطع ابتدایی: مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
146 - 127
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی تجارب معلمان ابتدایی از ارتباط با والدین با هدف اجرای برنامه درسی به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی پرداخته شده است. قلمرو پژوهش را والدین و معلمان دانش آموزان ابتدایی شهر بیرجند تشکیل دادند. با توجه به ماهیت پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که با مصاحبه عمیق 12 نفر از والدین و 13 معلم، داده ها اخذ گردید. برای تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از روش کلایزی استفاده شد. یافته های حاصل از تجارب زیسته والدین و معلمان در خصوص علل ارتباطات میان فردی معلم-والدین در 7 مضمون اصلی"خبری و آگاه سازی"، "مشارکت جویی و حمایتی"، "آموزشی و تربیتی"، "راهنمایی و مشاوره"، " نظارتی و مراقبتی"، " بحران زدایی" و "انتقادی و انتقام جویی" خلاصه شد. به طورکلی یافته های پژوهش نشان داد علل ارتباطات میان فردی والدین و معلمان به در یک طیف ارتباطی از سطح پایین خبری و آگاه سازی تا مرحله انتقاد و انتقام جویی قرار دارد. در جریان این ارتباط در مراحل نخست باهدف اطلاع رسانی اخبار و آگاه سازی از جریانات آموزشی و تربیتی صورت می گیرد و سپس ارتباطات در سطوح بالاتری همچون مسائل آموزشی و تربیتی و راهنمایی و نظارتی ادامه پیداکرده و درنهایت در صورت مشکلات، نقش ارتباطات به سمت بحرانی زدایی سوق پیدا می کند. در صورت تشدید بحران ها، انتقاد و انتقام جویی محور ارتباط قرار می گیرد. از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که والدین و معلمان به دلایل مختلفی با همدیگر ارتباط برقرار کرده اند و هر کدام از این علل ارتباطی بر مدیریت فرآیندیاددهی-یادگیری تاثیرگذار بوده اند و مسیر اجرای برنامه درسی را دچار تغییر و تحول کرده است.