گذار از روش به پساروش آنتی دوآلیستی در اندیشه سیاسی غرب؛ پیامدها و چشم اندازها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۳ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۹۲
253 - 287
تمایز ذهن-عین در معرفت شناسی دکارتی منجر به شکل گیری نوعی معرفت شناسی شد که وجه اساسی آن دوآلیست یا دوگانه گرایی است که جهان بیرون از ذهن را به مثابه عینیتی مسلم مفروض می گیرد و کشف عینیت را هدف غایی معرفت یا آنچه که «روش علمی» خوانده می شود، قلمداد می کند؛ ولی چرخش های سه گانه هستی شناختی، زبانشناختی و منطقی از نیمه قرن بیستم به بعد منجر به نقد روش علمی معطوف به معرفت شناسی کانتی شد. یکی از ادعاهای مقاله حاضر این است که به کمک منطق فازی می توان بر نظام معرفتی دوئالیستی به ارث رسیده از رئالیسم غلبه یافت؛ لذا مسئله اصلی این است که با نقد و انحلال پیش فرض های معرفتی و منطقی از جمله دوآلیسم، روش علمی چه سرنوشتی پیدا می کند؟ برای پاسخ به این مسئله، پس از بررسی تبارشناسانه نظام معرفتی روش علمی، چرخش های سه گانه (منطقی، وجودی و زبانی) به مثابه عامل گذارِ روش دوآلیستی به پساروش آنتی دوآلیستی، بررسی خواهد شد که در این چرخش، گذار از منطق ارسطویی به منطق فازی و نقش برجسته منطق فازی در این چرخش محوریت خواهد داشت