فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۳۱۳ مورد.
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
79 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامه درسی چندفرهنگی برای دوره دوم متوسطه بود. این پژوهش ازنظر هدف جز پژوهش های کاربردی و با توجه به ماهیت داده ها از نوع آمیخته است. نمونه در بخش کیفی عبارت بودند از تعداد 18 نفر از خبرگان و متخصصان رشته برنامه درسی که همگی دارای مدرک دکترای برنامه ریزی درسی بوده و سابقه تدریس 10 سال در دانشگاه را داشتند. همچنین جامعه آماری در بخش کمی نیز شامل معلمان نواحی پنج گانه شهر تبریز بودند که در دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی (98-99) تدریس می کردند که تعداد 274 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته های پژوهش 9 عامل را شناسایی کرد که دارای مقدار ویژه بزرگتر از 2 بودند و توانایی پیش بینی بیش از 60 درصد از واریانس نمره ی پرسشنامه را داشتند. عامل های استخراج شده به ترتیب اولویت عبارت بودند از ارتباطات انسانی، تجربه ی جمعی و ارتقای مشارکت، ایجاد برنامه درسی کثرت گرا، رشد صلح و تفاهم، توسعه عدالت و برابری، افزایش دانش چندفرهنگی، وظایف نظام حاکم در جامعه چندفرهنگی، راهبردهای آموزش چندفرهنگی، پذیرش تنوع فرهنگی. بنابراین به منظور طراحی الگوی برنامه درسی چندفرهنگی، ابعاد اصلی الگو و مولفه های هر بُعد براساس یافته های مراحل کیفی و کمی پژوهش استخراج شد.
نگاهی تحلیلی انتقادی به برنامه درسی اسلامی صورت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش یکی از دیدگاه های برنامه درسی اسلامی که توسط رورنانی هاشیم مطرح شده، توصیف، تحلیل و نقد شده است. در تحلیل اندیشه های او معلوم شد که وی برنامه درسی را مترادف با سند مکتوب و به مثابه نظام مدنظر داشته و در علم دینی تحت تأثیر اندیشه عطاس، علمی را دینی می داند که از عناصر غربی پاک و با ارزش های اسلامی جایگزین شود. او در برنامه درسی اسلامی بر مشحون کردن اهداف و محتوا از ارزش های اسلامی تأکید ویژه ای دارد. از مهمترین انتقادات به اندیشه های وی، نبود تبیین نظری مبانی فلسفی و روش شناختی، تلقی صورت گرایانه از اسلامی سازی، و غفلت از برنامه درسی به مثابه حوزه مطالعاتی و قبول بسترهای معرفتی موجود غربی برای آن می باشد. از اینرو، نیاز مهم امروز این حوزه، فراتر رفتن از مواجهه منفعلانه است که بنا را بر اقتباس، تهذیب و تکمیل صورت گرایانه دانش غربی موجود قرار می دهند و روی آوردن به دیدگاه های واکنشی و فراکنشی که در پی ارائه صورت بندی های نظری جدید و توسعه مرزهای دانش برنامه درسی از منظر اسلامی هستند، از ضرورت برخوردار است.
آسیب شناسی کیفی درس تفکر و سواد رسانه ای دوره متوسطه در مرحله اجرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
129 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر آسیب شناسی کیفی درس تفکر و سواد رسانه ای دوره متوسطه در مرحله اجرا بود. پژوهش با روش پدیدارشناسی با مشارکت 18 نفر اجرا شد. یافته ها نشان داد آسیب های اجرایی شامل محتوای ناسازگار (عدم توفیق دانش آموزان در تعیین صحت و درستی اطلاعات، عدم منجر شدن دانش آموزان به تأمل ورزی و فهم انتقادی اطلاعات، ناتوانی نسبت به نیازهای اطلاعاتی دانش آموزان، عدم توفیق دانش آموزان نسبت به ارتقاء مسئولیت پذیری انتخاب و استفاده از پیام ها، اشکال دانش آموزان در شناخت شکل های بصری ارتباط)، ضعف کنشگران مدرسه ای (ضعف سواد رسانه ای مدیر، معاونان و دبیران)، والدین ناآگاه و غیرهمراه (کم توجهی به آموزش والدین و نقش آن ها در حمایت از آموزش سواد رسانه ای، ناآگاهی والدین در مواجهه معقول با رسانه ها و درس سواد رسانه ای)، نادید گرفتن سخت افزارها (در نظر نگرفتن فضا و مکان مناسب، نبود امکانات لازم جهت تولید محتوای چندرسانه ای، عدم وجود نیروهای پشتیبان جهت تعمیر، نگه داری و به روزرسانی سخت افزارهای کلاس) هستند.
واکاوی تجارب زیسته استادان دانشگاه فرهنگیان از کارورزی مجازی در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش واکاوی تجارب زیسته استادان دانشگاه فرهنگیان از کارورزی مجازی در دوران کرونا بود. این مطالعه کاربردی در پارادایم تفسیرگرایی، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تجربی انجام شد. مشارکت کنندگان بالقوه در این مطالعه، استادان راهنمای کارورزی دانشگاه فرهنگیان فارس در سال تحصیلی 1401-1400بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار و تا حد اشباع داده ها17تن انتخاب شدند. معیارهای مورد نظر برای ورود به مطالعه، داشتن حد اقل دو نیمسال تجربه کارورزی در فضای مجازی و علاقمندی به مشارکت در پژوهش بود. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی(1978) که در مطالعات پدیدار شناسی رایج است انجام شد. به طور کلی یافته های پژوهش منجر به دست یابی به 135مضمون پایه، 35مضمون سازمان دهنده سطح اول و 5 مضمون سازمان دهنده سطح دوم تحت عنوان نقاط قوت و ضعف آموزشی، ارتباطی، اقتصادی، ادرای و اجرایی و نظارت و ارزشیابی گردید. بر این اساس پیشنهاد می شود برای بهره مندی دانشجو معلمان از نقاط قوت کارورزی مجازی و حضوری به صورت توامان و ارتقاء کیفیت و اثربخشی این برنامه مهم و راهبردی در تربیت معلم شایسته، برنامه درسی کارورزی در دانشگاه فرهنگیان به گونه ای بازنگری و اصلاح شود که در آینده بتوان این درس را به صورت ترکیبی یعنی هم به صورت حضوری و هم به صورت مجازی اجرا نمود.
تاثیر آموزش خودراهبری به شیوه بر خط بر بهبود عملکرد تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
302 - 283
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی تاثیر آموزش خودراهبری به شیوه برخط بر بهبود عملکرد تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه دوم دوره دوم متوسطه شهر ساری در سال تحصیلی 1400 – 1401 بود. حجم نمونه پژوهش شامل 34 نفر (هر گروه 17 نفر) از دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شد. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه عملکرد تحصیلی و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی. از تحلیل کوواریانس یک متغیره و چند متغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد. زمان سپری شده بین پیش آزمون و پس آزمون 2/5 ماه شد. نتایج نشان داد که آموزش خودراهبری بر سه خرده مقیاس عملکرد تحصیلی به نام های خودکارآمدی، تاثیرات هیجانی و انگیزش اثربخشی معناداری دارد و بر خرده مقیاس های برنامه ریزی و فقدان کنترل پیامد اثربخشی معناداری نداشت. همچنین نتایج نشان داد که آموزش خودراهبری برسرزندگی تحصیلی اثربخشی معناداری دارد. با توجه به شیوع بیماری کووید – 19 استفاده از شیوه برخط آموزش خودراهبری می تواند منجر به بهبود عملکرد تحصیلی و سرزندگی تحصیلی گردد.
بررسی کاربردهای فناوری هولوگرام سه بعدی در زمینه ی آموزش تاریخ به دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: از آن جایی که تحقیقات نشان می دهد، فناوری هولوگرام سه بعدی، در کیفیت آموزش درس تاریخ تاثیر گذار است و می تواند به دانش آموزان کمک کند تا درک خود را از مباحث تاریخی بهبود ببخشد و هر مبحث تاریخی را به شکل واقعی و اصلی اش همانطوری که هزاران سال پیش ساخته شده است ببینند. هدف این پژوهش، شناسایی کاربردهای فناوری هولوگرام سه بعدی در زمینه ی آموزش درس تاریخ به دانش آموزان است. روش: محقق در این پژوهش، از روش کتابخانه ای یا مطالعه ای، برای گردآوری اطلاعات استفاده کرده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داده، هولوگرام های سه بعدی را می توان در زمینه ی آموزش شخصیت های تاریخی ویافته های باستان شناسی، در زمینه ی تدریس تاریخ از راه دور، تبادل معلم تاریخ بین مدارس و جلسات آموزشی معلمان تاریخ، به عنوان دستیار آموزشی برای معلمان تاریخ در کلاس درس، زنده کردن باستان شناسان ومعلم های تاریخ مشهور گذشته برای حضور در کلاس و بررسی مومیایی ها توسط دانش آموزان به صورت سه بعدی استفاده کرد. نتیجه گیری: استفاده از هولوگرام سه بعدی در کلاس درس تاریخ می تواند برای ایجاد علاقه و انگیزه ی بیشتر دانش آموزان برای یادگیری تاریخ، تقویت تفکر فضایی و مهارت های استدلال تاریخی دانش آموزان، نقشی اساسی ایفا کند.
چالش های یادگیری ریاضی دانشجویان در دانشگاه البیرونی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
237 - 264
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی چالش های یادگیری ریاضی دانشجویان دانشگاه البیرونی افغانستان بود. در این پژوهش از روش آمیخته استفاده شد و در آن، هشت مدرس ریاضی و 45 دانشجو در نیم سال اول تحصیلی 1401-1400 شرکت کردند و داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و یک پرسش نامه جمع آوری شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های تفسیری و آمار توصیفی استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که مهم ترین چالش های یادگیریِ ریاضی دانشجویان در دانشگاه البیرونی، کنکور سراسری، به روز نبودن منابع درسی، کمبود مدرسان متخصص ریاضی، پیشینه ضعیف ورودی ها به رشته ریاضی و کمبود امکانات دانشگاه و در رأس آن-ها، مشکل اینترنت و منابع آموزشی و جنگ و شرایط سیاسی و اجتماعی است. برای رویاروییِ با این چالش ها، پیشنهاد می شود که در نحوه جذب اعضای هیئت علمی ریاضی، برنامه درسی ریاضی و روش های تدریس و ارزشیابی، دوباره نگری اساسی صورت بگیرد و تصویر روشن تری از آینده شغلی دانشجویان ارائه شود تا دانشجویان علاقه مندتری با پیشینه علمی قوی، وارد رشته دبیری ریاضی شوند.
بازنمایی تجارب زیسته معلمان در زمینه ارتقای انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در محیط یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شیوع ویروس کرونا، تعطیلی مدارس و لزوم تداوم آموزش، معلمان ناگزیر به ارائه آموزش در بستر الکترونیک شدند. در این میان یکی از چالشهای اساسی معلمان، چگونگی حفظ و ارتقاء سطح انگیزش دانش آموزان می باشد. با توجه به اهمیت راهبردهای انگیزشی معلمان در این دوران، پژوهش حاضر درصدد شناسایی تجارب زیسته معلمان در زمینه ارتقاء انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در محیط یادگیری الکترونیکی است. مقاله حاضر با روش پدیدارنگاری (تفسیری) انجام شده است. مشارکت کنندگان از میان معلمان ابتدایی شاغل به تدریس در بستر الکترونیکی در سال تحصیلی1400-1399 بودند که 14 نفر از آنان با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه غیرحضوری نیمه ساختاریافته استفاده شد. تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با استفاده از راهبرد کلایزی انجام شد. در مجموع، تعداد 5 مقوله اصلی و 19 مقوله فرعی استخراج شد. یافته های پژوهش نشان داد که راهکارهای مؤثر معلمان برای ایجاد و تقویت انگیزه دانش آموزان در محیط یادگیری الکترونیکی شامل بهبود مؤلفه های آموزشی، توجه به ویژگی -های عاطفی - روانی دانش آموزان، رشد مهارت های اجتماعی، برجسته سازی تربیت علمی و نهایتاً تقویت ظرفیت های زیباشناختی است. نتایج بیانگر آن است که بهبود مؤلفه های آموزشی بیشترین سهم و توجه به ابعاد زیباشناسانه کمترین سهم را در مجموعه راهکارهای انگیزشی معلمان این پژوهش داشته است. لذا جهت دستیابی به نتایج موفق و بهبود یادگیری دانش آموزان کاربرد انگیزاننده های تمام ساحتی با مدنظر داشتن اقتضائات خاص زیست بوم جدید یادگیری و نیز ظرفیت هایی که می تواند پیشروی دانش آموزان قرار دهد، لازم و ضروری است.
چیستی، چرایی و چگونگی تربیت بدنی در مدارس ابتدایی از منظر دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان (پژوهشی پدیدارشناسانه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی چیستی، چرایی و چگونگی تربیت بدنی در مدارس ابتدایی از منظر دانشجو معلمان بود. به منظور تحقق هدف فوق از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده گردید. میدان پژوهش شامل دانشجویان دختر و پسر (1000 نفر)، ترم های آخر دانشگاه فرهنگیان کرمان در سال 1402 بودند. مشارکت کنندگان پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از قاعده رایج "اشباع نظری" در روش های کیفی انتخاب شدند. حجم مشارکت کنندگان پژوهش، شامل 21 نفر از اعضای میدان پژوهش بوده است. شیوه گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از الگوی چندمرحله ای کلایزی استفاده شد. جهت بررسی روایی داده های حاصل از مصاحبه ها نیز از دو معیار اعتبار پذیری و تأیید پذیری استفاده شد. نتایج در دو مضمون اصلی و دوازده مضمون فرعی خلاصه شده اند. بر اساس نتایج این پژوهش تربیت بدنی یعنی رشته ای علمی با روابط میان رشته ای هستی شناختی. چرایی شامل مضامین فرعی میان رشته ای و چگونگی شامل مضامین فرعی رشته محوری هستند.
شناسایی انواع شایستگی ها برای تحقق تربیت اجتماعی دموکراتیک در نظام آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
99 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله معرفی انواع شایستگی ها لازم برای تحقق تربیت اجتماعی دموکراتیک در نظام آموزشی ایران است. بدین منظور از روش سنتزپژوهی استفاده شد. اطلاعات از مقالات و پایان نامه های انگلیسی و فارسی مرتبط با شایستگی های تربیت اجتماعی دموکراتیک کسب و با بکارگیری روش تحلیل مضمون، سبک آتراید-استرلینگ (2001)، تحلیل شدند. با استفاده از یک الگوی مرور نظام دار متون، مقالات و پایان نامه های انگلیسی در سال های 2010 تا 2021 از شش پایگاه و مقالات و پایان نامه های فارسی از چهار پایگاه اطلاعاتی انتخاب، پالایش و سپس با استفاده از نرم افزار MAXQDA در قالب 7 مضمون فراگیر و 28 مضمون سازمان دهنده و 124 مضمون پایه، تحلیل شدند. نتایج نشان داد شایستگی ها برای تحقق تربیت اجتماعی دموکراتیک شامل هفت مؤلفه شایستگی «خرد عملی و کنش تاملی»، «شایستگی معنوی»، «شایستگی عدالت طلبی» (دارای بیشترین مضامین)، «شایستگی سیاسی»، «شایستگی فناورانه» (دارای کمترین مضامین)، «شایستگی فرهنگی» و «شایستگی جهانی اندیشیدن» می باشد؛ که مکمل یکدیگر هستند.
تبیین چیستی و چرایی نقشه برداری برنامه درسی برای معلمان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
253 - 290
حوزههای تخصصی:
دف از پژوهش حاضر، تبیین چیستی و چرایی نقشه برداری برنامه درسی در مقطع ابتدایی است. این پژوهش به روش سنتزپژوهی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه مقالات علمی معتبر بین سال های 2000 تا 2021 است از جستجوی اولیه 200 مقاله و پس از بررسی چکیده اسناد با توجه به دو معیار "کیفیت" و "معتبر بودن" و غربال گری در نهایت 90 سند جهت تحلیل باقی ماند. روش نمونه گیری هدف مند و تا مرحله اشباع ادامه یافت. طبق یافته های بدست آمده نقشه برداری برنامه درسی از 2 بُعد و 12 مضمون تشکیل شد. بُعد «عناصرو مؤلفه های نقشه برداری» با 5 مضمون (اهدف/ سوالات اساسی، محتوای سازمان یافته و معنی دار، مهارت ها/ فرایندهای اساسی، تکالیف سنجشی/یادگیری، زمان بندی). بُعد «مزایا و کاربردهای نقشه برداری» با 7مضمون(توسعه فرهنگ مشارکت، ارتقای مدیریت دانش، زمینه حرفه ای شدن، شفافیت دروس برنامه درسی، تصویر سازی هوشمند، انعطاف پذیری، تقویت و توسعه فرایند یاددهی و یادگیری) کشف شد نتیجه گیری: پیشنهاد می گردد، پژوهش گران ، زمینه اجرای نقشه برداری برنامه درسی را فراهم کنند .این پژوهش می تواند مبنای طراحی سامانه نقشه برداری برنامه درسی قرار گیرد.
اثربخشی راهبردهای فراشناختی بر خودکارآمدی و باورهای انگیزشی در دانش آموزان با اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی راهبردهای فراشناختی بر خودکارآمدی و باورهای انگیزشی در دانش آموزان با اختلالات یادگیری انجام شد. ر وش این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری مقطه ابتدایی پایه ششم در مدارس ابتدایی شهر تهران در سال 1401-1402 هستند که از میان آنان 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. با توجه به حجم نمونه 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خودکارآمدی دانکن و مک کیچی (۲۰۰۵) و پرسشنامه باورهای انگیزشی پینتریج و دیگروت (۱۹۹۰) استفاده شد. آموزش راهبرد فراشناختی به مدت 8 جلسه در دو ماه ارائه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش راهبردهای فراشناختی افزایش معناداری در خودکارآمدی (01/0>P)، و باورهای انگیزشی (01/0>P) دانش آموزان با اختلالات یادگیری ایجاد کرده است و این نتایج در پیگیری دو ماهه ثابت باقی مانده است (05/0<P).بر حسب نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت راهبردهای فراشناختی یک آموزش بسیار موثر در افزایش خودکارآمدی و باورهای انگیزشی دانش آموزان با اختلالات یادگیری است و همه مربیان و معلمان می توانند از آن بهره ببرند. این نتایج تلویحات مهمی در زمینه آموزش و خدمات مشاوره ای برای اینگونه دانش آموزان به عنوان بخش مهمی از فرایند یادگیری دارد.
تاثیر یادگیری معکوس بر تفکر خلاق دانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی در درس علوم تجربی منطقه ۴ آموزش و پرورش شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تاثیر یادگیری معکوس بر تفکر خلاق دانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی در درس علوم تجربی منطقه ۴ آموزش و پرورش شهر تهران بود.روش پژوهش از طرح نیمه آزمایشی و زمینه یابی تاثیر روش تدریس وارونه بر تفکر خلاق، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده نمود. جامعه آماری در این تحقیق ، شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی منطقه 4 شهر تهران بود.نمونه این پژوهش شامل 30نفردانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی 15 نفرگروه آزمایش 15نفرگروه گواه بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه استاندارد خلاقیت تورنس(1979) بود. در این تحقیق جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و در آمار استنباطی، با توجه به اینکه مقیاس اندازه گیری فاصله ای و با پیش فرض نرمال بودن داده ها از آمار پارامتریک و با توجه به اینکه داده ها پیوسته بوده از آزمون آماری تی وابسته و تحلیل واریانس (آنوای یک راهه) استفاده می گرددیافته ها:. یادگیری معکوس موجب بهبودسیالی ، انعطاف پذیری ، بسط و تفکر خلاق تفکردانش آموزان می گردد. نتیجه گیری: یادگیری معکوس از نوع یادگیری فعال می باشد و با روش های متفاوت آموزشی به سیالی تفکر دانش آموزان منجر می شود. دانش آموزان به صورت فعال در فراگیری و ایجاد دانش مشارکت می کنند و همچنان دانش خود را آزمایش و ارزیابی می کنند.
طراحی الگوی مطلوب سیاست گذاری برنامه ریزی درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
230 - 207
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگوی سیاست گذاری برنامه درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران است. پژوهش حاضر از لحاظ نوع داده کیفی و از لحظ روش، تحلیل محتوا با رویکرد کیفی عرفی است. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 11 نفر از متخصصان سیاست گذاری برنامه درسی در سالتحصیلی 1399-1398جمع آوری گردید.جامعه آماری متشکل از متخصصان دانشگاهی، دارای تجربه سیاست گذاری بود. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری گلوله برفی بود.ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بر اساس تکنیک 5w1h بود. روایی محتوایی مصاحبه با استفاده از نظر5 نفر از متخصصین تعلیم و تربیت تایید گردید. داده ها طی فرایند کدگذاری، نام گذاری،مقوله بندی و تحلیل گردید. جهت تحلیل اولیه داده های کیفی از نرم افزار 2018 Maxqdaاستفاده شد.اعتبار یافته ها با استفاده از روش ارزیابی لینکلن و گوبا تایید-گردید. با بررسی یافته ها، الگوی سیاست گذاری برنامه درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران در سه بعد رسمی ، فنی و محتاطانه و در سه سطح supra، macro و micro طراحی شد.نتایج نشان داد سیاست گذاری برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش ایران دارای 4 مولفه سیاست-گذاری در خصوص اهداف برنامه درسی، فرصتهای یاددهی و یادگیری،محتوای سیاست ها و ارزشیابی سیاست ها است.با توجه به یافته ها برای اصلاح سیاست های برنامه های درسی ایجاد چرخه فعال با هدف پایش و بهسازی چرخه نیاز است. این یافته ها می تواند با تبیین فرایندسیاست-گذاری برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش ایران جهت تحقق سیاست بوم شناختی برنامه درسی در ایران مورد استفاده قرار گیرد.
تدوین راهنمای عمل برنامه درسی تلفیقی پایه دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تدوین راهنمای عمل برنامه درسی تلفیقی پایه دوم ابتدایی است. رویکرد پژوهش، روش تحلیل محتوای کیفی و جامعه پژوهش، کلیه کتاب های درسی پایه دوم ابتدایی و راهنماهای معلم هر کتاب بود. رویکرد برنامه درسی تلفیقی مضمون محور (مفهوم محور و مهارت محور) انتخاب شد. مفاهیم و مهارت ها از کتاب های درسی و اهداف هر درس از راهنماهای تدریس معلم استخراج شد و همزمان کدگذاری صورت گرفت. کدهایی که دارای زمینه مشترک بوده اند در یک مقوله قرار گرفتند و مضامین تلفیقی برنامه درسی را تشکیل دادند که 16 مضمون (تم) تلفیقی شکل گرفت. مضامین به دست آمده عبارتند از: آب، ، نیکوکاری، دعا، نظم، نماز، زمان، مهارت آراستگی، همکاری و مشارکت،... سپس نمونه طرح درس تلفیقی تدوین شد. یافته ها نشان داد مطالب و محتواهای درسی موضوعات مجزا کافی نیست و نیز به دلیل عدم وجود رابطه معنی دار بین محتوای دروس با زندگی و موقعیت های خارج از محیط آموزشی نیاز به برنامه درسی تلفیقی را محسوس تر می نماید. معلم ها با رویکرد تلفیقی در برنامه درسی آشنا نیستند و نیاز به راهنمای عمل برای اجرای رویکرد برنامه درسی تلفیقی مضمون محور احساس می شود که برای کاربرد در کلاس درس ایده بگیرند. رویکرد تلفیق برنامه درسی مضمون مدار می تواند چتر تلفیق را بین همه کتاب های درسی بگستراند. تمامی مفاهیم و مهارت های تلفیقی پایه دوم ابتدایی استخراج و راهنمای عملی برای برنامه درسی پایه دوم ابتدایی تدوین شد. پیشنهاد می شود که اجرای برنامه درسی تلفیقی پایه دوم ابتدایی طبق راهنمای تدوین شده در این پژوهش در دستور کار قرار بگیرد.
سناریوهای بدیل برنامه درسی دوره ابتدایی در افق 1415: رویکردی آینده نگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان مملوء از پیچیدگی و عدم قطعیت آینده، کاوش درباره آینده های بدیل تعلیم و تربیت و برنامه های درسی در راستای تحقق مأموریت نظام های آموزشی ضرورت می یابد. از این رو، هدف مقاله حاضر، آینده نگاری برنامه درسی دوره ابتدایی در افق 1415 بود که با استفاده از رویکرد آینده نگاری و ابزار سناریونگاری انجام شد. در نهایت، چهار سناریوی بدیل برنامه درسی ابتدایی تدوین گردید. سناریوی اول با عنوان «اتوبوس جادویی مدرسه» بیانگر «برنامه درسی به منزله نقشه راه شخصی» است. سناریوی دوم با عنوان «در جستجوی خوشبختی» موقعیت «احیای برنامه درسی» را توصیف می کند. سناریوی سوم با عنوان «عصر یخبندان» بیانگر «فروپاشی برنامه درسی» است و سناریوی چهارم با عنوان «انجمن شاعران مرده» موقعیت «برزخ برنامه درسی» را روایت می کند. نتایج نشان داد نوآوری بیش از آنکه وابسته به ساختارها باشد، از عاملیت ها ناشی می شود و مستلزم تحول دیدگاه ها درباره اهداف تعلیم و تربیت در عصر دیجیتال و نیز افزایش اختیارات و توانمندسازی مدارس است.
تدوین الگوی توسعه ی حرفه ای معلمان چندپایه مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی مناسب برای توسعه ی حرفه ای معلمان چندپایه بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بود که با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد .مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش کارشناسان و معلمان چند پایه بودند که 20 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری هدفمند مبتنی بر معیار انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. جمع آوری داده ها تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. کیفیت یا اعتبار پژوهش با روش های درگیری طولانی مدت و مشاهده مداوم، بررسی توسط اعضا و زاویه بندی روش شناختی رعایت گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از کد گذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی استفاده شد. طی مراحل سه گانه تحلیل داده ها ۳۷۱ کد باز و 25 کد محوری و 6 کد انتخابی حاصل و در قالب ابعاد شش گانه مدل پارادایمی شامل شرایط علی (فعالیت ها و برنامه های توسعه حرفه ای معلمان چندپایه و کمبود منابع مالی)، پدیده محوری «توسعه حرفه ای معلمان چندپایه» (شایستگی آموزشی، شایستگی های روان شناختی، شایستگی مدیریتی، شایستگی اخلاقی و شایستگی اجتماعی)، راهبردها (سیاست گذاری و تدوین قوانین حمایتی از معلمان چندپایه، برنامه های توانمندسازی و دانش افزایی معلمان چندپایه، تدوین محتوای آموزشی مناسب و در دسترس، افزایش بودجه و ارائه خدمات رفاهی و پشتیبانی سخت افزاری و نرم افزاری از مدارس چندپایه)، شرایط زمینه ای (بعد فرهنگی، بعد اجتماعی، بعد اقتصادی، بعد تاریخی و بعد سیاسی)، شرایط محیطی مداخله گر(ضعف بنیه علمی معلمان، عدم برخورداری از حمایت سازمانی لازم، محرومیت روستا، مشکلات ناشی ازدورافتادگی مناطق محروم و عوامل ساختاری) و پیامدها (پیامدهای توسعه حرفه ای برمعلمان، پیامدهای توسعه حرفه ای معلمان بر دانش آموزان و پیامدهای توسعه حرفه ای معلمان بر جامعه) جای گرفتند. یکپارچه سازی کد ها بر مبنای روابط موجود بین آن ها حول محور توسعه حرفه ای معلمان چندپایه در فعالیت های حرفه ای، شکل دهنده مدل پارادایمی است که توسعه حرفه ای معلمان چندپایه را منعکس می کند. نتایج نشان داد توسعه حرفه ای معلمان چندپایه فرایندی پیچیده و چند وجهی بوده و نیازمند سیاست گذاری های کلان، جامع نگر و تخصصی است. اتخاذ سیاست ها و برنامه ریزی های صحیح می تواند چشم انداز روشن و امید بخشی را در جهت نیل به هدف مطلوب توسعه عدالت آموزشی در مناطق محروم در پی داشته باشد.
چالش های دانش آموزان در ساخت اثبات های هندسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هندسه از دیرباز به عنوان یکی از جایگاه های اصلی برای یادگیری اثبات مطرح بوده است؛ در حالی که دانش آموزان مشکلات فراوانی در یادگیری اثبات های هندسی دارند. حتی بسیار اتفاق می افتد که دانش آموزان با ترسیم یک شکل هندسی، دیگر نیازی نمی ببینند که ویژگی های مربوط به آن رده از اشیاء هندسی را اثبات کنند. پژوهش حاضر به هدف توصیف عملکرد و برداشت های دانش آموزانِ متوسطه اول، در حین درک و ساختِ اثبات های هندسی انجام شده است تا شناخت عمیق تری از فرایندهای تدریجی و پیچیدگی هایِ یادگیری اثبات های هندسی به دست آید. این پژوهش به شیوه پدیدارنگاری و با تحلیل مصاحبه های فعالیت محور از 53 دانش آموز متوسطه اول انجام شد. گزارش حاضر تصویر روشن تری از عملکرد دانش آموزان و چالش های آنها را در حین ساخت یک اثبات هندسی ارائه می دهد.
اثربخشی آموزش مجازی درس ریاضی بر خودکارآمدی، تفکر خلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان دختر پایه هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
45 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مجازی درس ریاضی بر خودکارآمدی، تفکرخلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان دختر پایه هشتم انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه هشتم شهر کرج در سال تحصیلی 1402- 1401بوده است. که از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای استفاده گردید و تعداد30 نفر از دانش آموزان یکی از مدارس که به صورت تصادفی انتخاب شده بود به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های استاندارد خودکارآمدی بندورا(2000)، سنجش خلاقیت تورنس و مسئولیت پذیری کالیفرنیا (1987) بوده است. برنامه مداخله با اجرای آموزش مجازی درس ریاضی برای گروه آزمایش طی هشت جلسه اجرا شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت ننمود. داده های به دست آمده در سطح آمار توصیفی محاسبه میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد که نمرات متغیرهای خودکارآمدی، تفکر خلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان در گروه آزمایش با گروه کنترل از نظر آماری در سطح (05/0>P) تفاوت معناداری داشته است. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مجازی درس ریاضی بر خودکارآمدی، تفکر خلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است و آموزش مجازی درس ریاضی بر زیرمقیاس های خودکارآمدی، تفکر خلاق و مسئولیت پذیری دانش آموزان اثر معناداری داشته است. بنابراین لازم است که استفاده از فناوری اطلاعات با طراحی نرم افزارهای مختلف برای آموزش درس ریاضی در مقاطع مختلف تحصیلی مورد توجه مسئولان و برنامه ریزان آموزشی قرار گیرد.
بررسی شکاف های آموزشی: تحلیل تطبیقی برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده در فرآیند کارورزی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: این پژوهش به بررسی شکاف های آموزشی در زمینه برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده در فرآیند کارورزی می پردازد. هدف اصلی این مطالعه تحلیل تطبیقی این سه نوع برنامه درسی و شناسایی نقاط قوت و ضعف آن ها در ایجاد یادگیری مؤثر و کاربردی برای دانشجویان است. روش ها: با استفاده از رویکرد آمیخته اکتشافی(کیفی(پدیدارشناسی و تحلیل تماتیک) و کمی (بر اساس نظر سنجی) ) ، اطلاعات مربوط به تجربیات دانشجویان و مربیان(استادان راهنما و معلمان راهنما) در کارورزی جمع آوری و تحلیل شد. یافته ها: نتایج این تحقیق در بخش کیفی سه مضمون اساسی با مقوله هایی حاوی: شکاف های آموزشی(عدم تطابق محتوای درسی، چالش های واقعی) ، نیازهای آموزشی(کمبود مهارت های نرم، نیاز به یادگیری عملی، نیاز به مهارت های مدیریتی، کمبود نوآوری در تدریس) و محیط کارورزی( نیاز به حمایت مربیان، عدم تعامل مربیان، نیاز به اعتماد به نفس) به عنوان مبنایی برای تحلیل کیفی داده ها و شناسایی الگوهای موجود در پاسخ ها بودند، استخراج شد. و در بخش کمی نشان داد که شکاف های معناداری میان آنچه که در برنامه های درسی قصد شده و آنچه که در عمل اجرا می شود وجود دارد. در تحلیل کیفی، شرکت کنندگان به عدم تطابق بین اهداف آموزشی و محتوای درسی اشاره کردند. این نتایج تأییدکننده یافته های کمی است و نشان می دهد که از نظر دانشجومعلمان نیز شکاف های آموزشی وجود دارد. نتیجه گیری: همچنین، نتایج به تفکیک هر یک از برنامه های درسی و تأثیر آن ها بر یادگیری و توانمندی های عملی دانشجویان ارائه شد.این مطالعه می تواند به اصلاح و بهبود برنامه های درسی در حوزه کارورزی کمک کند و زمینه ساز طراحی برنامه های آموزشی مؤثرتر گردد.