فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل کلیدی تاثیرگذار برآموزش جغرافیا در مدارس متوسطه شهر کرج با رویکرد آینده پژوهی می باشد. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و روش آن پیمایشی و اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان حوزه آموزش جغرافیا شامل اساتید دانشگاه فرهنگیان و معلمان با تجربه شهر کرج می باشند که به صورت نمونه گیری هدفمند تعداد 22 نفر انتخاب گردید و از طریق پرسشنامه از ایشان نظرخواهی به عمل آمد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش معادلات ساختاری و تکنیک تحلیل اثرات متقابل استفاده شده است. نتایج حاصل از یافته ها حاکی از ناپایداری نظام فعلی آموزش جغرافیا در مدارس متوسطه و نیز وجود مشکلات جدی در آموزش این درس است. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که مولفه های سیاستگذاری وبرنامه ریزی آموزش جغرافیا مبتنی بر تحولات آینده، حرکت سیستم آموزشی جغرافیا از مدل کارخانه ایی و توده ایی به سمت آموزش ترکیبی و ساخت گرایی خلاق، صلاحیت حرفه ای آموزشی _ پژوهشی معلمان جغرافیا، توجه به تغییرات فرهنگی، نسلی و فناورانه ( همانند هوش مصنوعی و ...) در محیط های جغرافیایی، و... از جمله عوامل پیشران کلیدی و تاثیر گذار بر آموزش جغرافیا در مدارس متوسطه شهر کرج می باشد. در نهایت اینکه توجه سیاست گذاران و دست اندرکاران امر آموزش و کاربست این پیشران ها می تواند ضمن بهبود و ارتقاء نظام آموزش جغرافیا، به تحقق اهداف عالی اموزش این درس در مدارس کمک نماید.
شناسایی چالش های آموزش کتاب کار و فناوری از دیدگاه معلمان پایه ششم ابتدایی شهر شوش به منظور ارائه راهکار مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های آموزش کتاب کار و فناوری از دیدگاه معلمان پایه ششم ابتدایی شهر شوش به منظور ارائه راهکار مناسب انجام شده است. روش تحقیق این پژوهش، روش کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه آماری شامل معلمان پایه ششم شهر شوش با تجربه 10 سال تدریس در درس کار و فناوری بودند. مصاحبه شوندگان از میان معلمان پایه ششم شهر شوش به صورت هدفمند انتخاب گردید که در نهایت در این بخش با 13 نفر از این معلمان با استفاده از معیار اشباع نظری، مصاحبه بعمل آمد. داده های حاصل با روش تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های این پژوهش، 14 چالش و مانع کلی که شامل: مشکلات مربوط به محتوای کتاب آموزشی، نبود کارگاه و فضای فیزیکی مناسب برای انجام کارهای عملی، کمبود امکانات کارگاهی مناسب، عدم همکاری مدیر با دبیر کار و فناوری، واگذاری درس کار و فناوری به دبیران غیر تخصصی، کمبود وقت، عدم گردش و بازدیدهای علمی، عدم عمکاری والدین، کمبود منابع مالی، ضعف دانش و مهارت های معلمان، عدم تناسب محتوای آموزشی با نیاز دانش آموزان، ضعف در اجرای ارزشیابی، عدم وجود زمینه فرهنگی، پایین بودن جایگاه و ارزش کار و فناوری در بین مسئولین، شناسایی شد و در ادامه 11 راهکار مناسب برای رفع این چالش ها در آموزش کتاب کار و فناوری استخراج گردید.
Designing and validating the blended learning model of educational organizations in CEPA program (case study: international wetlands of Sistan and Baluchistan province)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research is to design and validate the model of combined education of educational organizations of the CEPA program for the protection of international wetlands in Sistan and Baluchistan region. In terms of purpose, this research is applied-developmental and in terms of qualitative-quantitative mixed method with exploratory approach. In the qualitative part, the main components of the model were extracted by combining the IBM blended learning model and the components of the CEPA program. Then, to determine the micro-components, evaluation and summarization of the discourse space was done through the Q method, and 51 Q phrases were selected from among 110 statements by ten experts. Then, the Q questionnaire was given to 19 specialists of the CEPA program through targeted sampling, and the micro-components were prioritized. Structural equation modeling analysis was used to test the model. In the quantitative part, the validation of the questionnaire was done by SPSS 22 and Amos software, and the researcher-made questionnaire with Cronbach's alpha of 91% was available to the participants. Based on the results of the qualitative part, the model includes four main components and 14 key micro-components. According to the results of the quantitative section, the t-statistic values for all factors are higher than the standard absolute value of 1.96. The validation of the research model also showed the significance of the relationships between the variables and the acceptability of the overall fit, and the research questions were suitable explanations. Creating the motivation for participation with the highest factor load was the first priority of the model design. Priority micro-components in the main component of communication and interaction, "educational network development", in education and information, "educational process development" in partnership and cooperation, "participatory and interdepartmental management" and sustainable practical action, jointly, "establishment of the indigenous approach" and "combined use of learner-centered styles" were selected.
ارزیابی عملکرد طرح شهاب در بهبود روند راهنمایی و هدایت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
39 - 56
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی عملکرد طرح شهاب در بهبود روند راهنمایی و هدایت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه در شهر ارومیه انجام شد. این مطالعه از نوع کاربردی بود و با استفاده از رویکرد ترکیبی (کمی و کیفی) انجام گرفت.در بخش کمی، طرح تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری شامل مدیران، معلمان و دانش آموزان مقطع متوسطه در شهر ارومیه بود و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، 10 مدرسه و در هر مدرسه مدیر، 10 معلم و 20 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. از پرسشنامه محقق ساخته برای گردآوری داده های کمی استفاده شد.در بخش کیفی، از روش تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه نیمه ساختاریافته برای شناسایی چالش ها و موانع اجرای موثر طرح شهاب بهره گرفته شد.نتایج نشان داد که طرح شهاب تا حد زیادی در بهبود روند راهنمایی تحصیلی دانش آموزان موفق بوده است. اما در زمینه بهبود هدایت تحصیلی دانش آموزان، عملکرد آن تا حدودی مطلوب ارزیابی شد. همچنین، چالش هایی مانند کمبود زیرساخت های فناورانه، کمبود منابع مالی، آموزش ناکافی معلمان و مقاومت برخی از دانش آموزان و والدین در پذیرش طرح شهاب شناسایی شد.در مجموع، یافته های این پژوهش نشان داد که برای ارتقای عملکرد طرح شهاب در تمامی ابعاد، توجه به رفع چالش ها و تقویت زیرساخت ها و آموزش کارکنان از ضروریات است.
نقش احساس تعلق به مدرسه در رابطه تعامل معلم-دانش آموز و تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
72 - 57
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی احساس تعلق به مدرسه در رابطه بین تعامل معلم-دانش آموز و تاب آوری تحصیلی در بین دانش آموزان متوسطه دوم طراحی شد. روش پژوهش توصیفی از نوع هم بستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان ثلاث باباجانی به تعداد 430 نفر بود که تعداد 205 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه تعامل معلم-دانش آموز موری و زواک (2011)، پرسش نامه احساس تعلق به مدرسه بری، بتی و وات (2004) و پرسش نامه تاب آوری تحصیلی مارتین (2006) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی تحت نرم افزار اس پی اس اس نسخه 23 و برای بررسی برازش مدل پژوهش نیز از نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد تعامل معلم-دانش آموز بر تاب آوری تحصیلی تأثیر مثبت و مستقیم دارد، احساس تعلق به مدرسه بر تاب آوری تحصیلی تأثیر مثبت و مستقیم دارد و تعامل معلم-دانش آموز بر احساس تعلق به مدرسه تأثیر مثبت و مستقیم دارد؛ همچنین تاب آوری تحصیلی در رابطه بین تعامل معلم-دانش آموز و تاب آوری تحصیلی نقش میانجی دارد؛ بنابراین می توان گفت که تعامل معلم-دانش آموز و احساس تعلق به مدرسه از متغیرهای مهم و مؤثر بر تاب آوری تحصیلی است که لازم است مورد توجه پژوهشگران حوزه تعلیم و تربیت قرار گیرد و برای طراحی اقدامات پیشگیرانه در جهت افزایش تاب آوری تحصیلی مورد استفاده قرار گیرد.
واکاوی ادارک معلمان دوره ابتدایی از تربیت تمام ساحتی؛ موانع و راهکارها
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
52 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی ادارک معلمان دوره ابتدایی از تربیت تمام ساحتی؛ موانع و راهکارهای اجرای آن در مدارس ابتدایی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت کیفی بود که با روش پدیدارشناسی انجام یافت. به منظور گردآوری داده ها با 10 نفر از معلمان دوره ابتدایی که با روش نمونه گیری گلوله برقی و به شکل هدف مند انتخاب شده بودند، مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق صورت گرفت. جهت تعیین حجم نمونه از اشباع نظری داده ها استفاده شد، لذا در هفتمین مصاحبه اشباع داده ها حاصل شد اما مصاحبه تا دهمین نفر ادامه یافت. یافتههای پژوهش نشان داد تربیت تمام ساحتی از دیدگاه معلمان با موانعی چون کمبود امکانات، فضا و وقت (سخت افزای و نرم افزاری)، تراکم بالای دانش آموزان، حجم بالای کتاب درسی و برنامه و طرح های متعدد در مقطع ابتدایی، محدودیت توانایی معلمان و کیفیت کم برخی از دوره ها ضمن خدمت معلمان، جداسازی ساحت ها و توجه کمتر به همپوشانی ساحت ها روبرو است. در ارتباط با راهکارهای برطرف نمودن موانع، شرکت کننده گان به تغییر نگرش دست اندرکاران، مدیران، معاونین، معلمان و والدین نسبت به تربیت یکپارچه، طراحی فضا و تدارک امکانات برای تربیت تمام ساحتی دانش آموازن، کاهش و تغییر محتوای کتاب های درسی مبتنی بر اسناد تحولی آموزش و پرورش و تربیت چند ساحتی، کاستن از طرح ها و برنامه های مقطع ابتدایی و توجه ویژه به تربیت تمام ساحتی، تالیف کتب، مقاله، فیلم و پوستر برای تربیت تمام ساحتی دانش آموزان، و گنجاندن دوره های تربیت تمام ساحتی برای دانش آموزان اشاره نمودند.
رد پای سطوح طبقه بندی نظریه سولو در کتاب ریاضی پایه هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
113 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی محتوای کتاب ریاضی پایه هشتم براساس نظریه سولو است. پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و با روش تحلیل محتوا انجام گرفته است. جامعه آماری، تمامی مسائل کتاب ریاضی پایه هشتم بود و نمونه با جامعه برابر در نظر گرفته شد. ابزار پژوهش، فرم های تحلیل محتوایی بود که روایی صوری و محتوایی آن به تأیید اساتید آموزش ریاضی و معلمان باتجربه رسید و پایایی ابزار نیز به کمک فرمول هولستی86/0 تعیین گردید. روش تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی انجام شد. نتایج نشان داد که حدود 29 درصد مسائل کتاب ریاضی پایه هشتم به سطح تک ساختاری، حدود 38 درصد به سطح چندساختاری، حدود 31 درصد به سطح رابطه ای و حدود 2 درصد به سطح انتزاع تعمیم یافته سولو اختصاص یافته است. طبق نتایج، فصل پنجم دارای بیش ترین مسائل در سطح تک ساختاری، فصل دوم دارای بیش ترین مسائل در سطح چندساختاری و فصل سوم دارای بیش ترین مسائل در سطح رابطه ای هستند. همچنین، فصل نهم دارای بیش ترین مسائل در سطح انتزاع تعمیم یافته است و فصل های اول، دوم، پنجم، هفتم و هشتم هیچ مسئله ای در سطح انتزاع تعمیم یافته ندارند. نتایج این پژوهش می تواند به سیاست گذاران آموزشی و مولفان و برنامه ریزان کتب درسی، کمک نماید تا به بهبود کتاب درسی براساس سطوح شناختی دانش آموزان بپردازند.
شناسایی مؤلفه های مؤثر در بالندگی نظام آموزش و پرورش از دیدگاه صاحب نظران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
49 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های مؤثر در بالندگی نظام آموزش و پرورش از دیدگاه صاحب نظران بود که با رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی انجام شد. جامعه آماری پژوهش صاحب نظران حوزه بالندگی و مدیران ارشد آموزش و پرورش استان سمنان در سال 1402 بودند که 20 نفر، طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی اسناد موجود در این زمینه بود. داده ها با روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. نتیجه تحلیل داده ها به شناسایی 323 مضمون پایه، 63 مضمون سازمان دهنده یک و 15 مضمون سازمان دهنده دو در زمینه بالندگی نظام آموزش و پرورش منجر شد. این مضامین در قالب چهار مضمون فراگیر بالندگی در سطح وزارت آموزش و پرورش با چهار مضمون سازمان دهنده (سیاست گذاری و راهبری، مدیریت منابع انسانی، وضعیت اقتصادی و ساختار سازمانی)؛ بالندگی در سطح ادارات کل آموزش و پروش با سه مضمون سازمان دهنده (رهبری، مراکز بالندگی، نیروی ستادی و کارشناسان)؛ بالندگی مدرسه با چهار مضمون سازمان دهنده (بالندگی فردی، بالندگی حرفه ای، سازمانی و سواد مدیران و معلمان) و بالندگی برنامه درسی با چهار مضمون سازمان دهنده (برنامه درسی مهارت محور، برنامه درسی آینده پژوهانه، برنامه درسی مبتنی بر حقوق شهروندی، برنامه درسی مبتنی بر تربیت شهروند جهانی) طبقه بندی شدند. داده های به دست آمده با استفاده از روش بازخورد مشارکت کننده اعتباریابی شدند و روایی داده ها با استفاده از معیار کیفیت (موثق بودن) سنجیده و تأیید شد. با استفاده از یافته های پژوهش، الگویی برای بالندگی نظام آموزش و پرورش ارائه شد. امید می رود نظام آموزش و پرورش با حرکت به سوی این الگو، با دیدن یک کل منسجم، در راستای استقرار مطلوب و استمرار بالندگی در سطح وزارت، ادارات کل، مدرسه و برنامه درسی تغییرات اساسی ایجاد کند.
سنجش برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان: از نظر تا عمل واقعیت مدیریت آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
186 - 203
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تحقیقات در مورد تأثیر اعتماد سازمانی بر رفتار مدنی سازمانی کارکنان سال هاست که انجام شده است، اما تأثیر مکانیسم داخلی برای اعتماد سازمانی بر رفتار مدنی سازمانی به خوبی بررسی نشده است. این مطالعه بر اساس تئوری تبادل اجتماعی و نظریه هویت سازمانی، تأثیر اعتماد سازمانی را بر رفتار مدنی سازمانی بررسی نموده و نقش میانجی هوش هیجانی را از منظر شناختی و روان شناختی کارکنان نشان داد.روش شناسی پژوهش: پژوهش از نوع کمّی با روش توصیفی پیمایشی انجام شد. جامعه هدف در پنج گروه (معلمان، کادر اداری آموزش و پرورش، کادر اجرایی مدارس، اعضای هیئت علمی و دانشجو معلمان) بودند. جمعیت آماری 5000 نفری بود و بر اساس جدول مورگان 350 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود. برآورد روایی پرسشنامه از روایی محتوایی و صوری استفاده شد. پایایی پرسشنامه به روش ضریب آلفای کرونباخ در حد 92/0 تعیین گردید.یافته ها: تحلیل داده ها در زمینه اهداف، محتوا، راهبردهای آموزشی، فعالیت های یادگیری و ارزشیابی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان نشان داد اهداف و محتوای برنامه درسی میزان کمی از انتظارات جامعه هدف را برآورده ساخت اما در زمینه راهبرد و روش نوین تدریس توانست نیازهای جامعه را برآورده سازد همچنین فعالیت های مساله محور در فعالیت های یادگیری نقطه نظر خوبی نشان داده شد. در زمینه ارزشیابی، ساختار ارزیابی محتوایی انسجام اجرایی مناسب داشت اما در ارزشیابی یادگیری دانشجویان از دنیای واقعی آموزش اهمیت کمتری یاد شد.بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق بر اهمیت تطابق برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان با نیازهای واقعی نظام آموزشی کشور است و عوامل مهم برنامه درسی از جمله اهداف، محتوای آموزشی، راهبردهای یادگیری، فعالیت های یادگیری و ارزشیابی مورد بررسی قرار گرفت و نشان داد برخی عوامل توانسته اند به طور مؤثری به تحقق انتظارات آموزش و پرورش پاسخ دهند، در حالی که برخی دیگر نیاز به بهبود دارند.
تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان از فرایند تدریس در شبکه اجتماعی دانش آموزی (شاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
90 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان از فرایند تدریس در شبکه اجتماعی دانش آموزی (شاد) بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها کیفی بود که با روش پدیدارشناسی انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برقی و به شکلی هدف مند 18 نفر از معلمان سرآمد تدریس در شبکه شاد در دوران شیوع کرونا شناسایی و با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته داده های موردنیاز از آن ها گردآوری شد. در پانزدهمین مصاحبه اشباع داده ها حاصل شد اما مصاحبه تا هجدهمین نفر ادامه یافت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ، منجر به شناسایی دو مقوله ویژگی های تدریس و شایستگی های حرفه ای موردنیاز، چهار مضمون اصلی و نوزده مضمون فرعی شد. ویژگی های تدریس شناسایی شده شامل تقویت روحیه پرسش گری، احترام به تفاوت های فردی، ارتقای انگیزه یادگیری، یادگیری محوری (مضمون شاگردمحوری)، تدوین طرح درس، ارائه بازخورد، بکارگیری فناوری های آموزشی، ارائه تکالیف مهارت محور، استفاده از فنون آموزشی تعاملی (مضمون راهبردهای نوین تدریس) بود. شایستگی های حرفه ای شناسایی شده شامل تدوین طرح درس، نیازسنجی، شایستگی شناختی و تولید محتوا (مضمون شایستگی های دانشی)، شایستگی فنی و سواد رسانه ای، شایستگی عملیاتی، شایستگی همکاری و تعامل، مدیریت کلاس داری، شاداب سازی محیط یادگیری، اصلاح دیدگاه کاربران و خلاقیت در آموزش (مضمون شایستگی های مهارتی) بود. نتیجه گیری پایانی نشان داد؛ شبکه شاد در دوران کرونا توانست بستر مناسب و ایمنی را برای تدریس معلمان فراهم نمایند، اما انتخاب آن به عنوان محیط مکمل تدریس در دوران پساکرونا نیازمند کسب فنون و مهارت های تدریس و ارتقای صلاحیت های حرفه ای آن ها در حوزه تدریس الکترونیکی است.
رابطه بین نقش حرفه ای معلمان در سبک مدیریت کلاس و شبکه حمایت اجتماعی با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
51 - 72
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف معلم، محور اصلی مدیریت کلاس درس است که با برقراری ارتباط با دانش آموزان می تواند در تحول روانی و اجتماعی آنان نقش مؤثری ایفا کند. یکی از ابعاد این تحول، خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه نقش حرفه ای معلمان در سبک مدیریت کلاس و شبکه حمایت اجتماعی با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان بود. روش ها : روش پژوهش حاضر، توصیفی-همبستگی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه معلمان (150 نفر) و دانش آموزان (2761 نفر) مدارس پسرانه متوسطه اول شهرستان بیجار در سال 1402-1401 می باشد حجم نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای برای دانش آموزان 339 نفر و به روش نمونه گیری تصادفی ساده برای معلمان 113 نفر استفاده شده است. داده ها از طریق پرسش نامه شیوه سبک مدیریت کلاس ولفگانگ و گلیکمن (1986) و پرسش نامه حمایت اجتماعی واکس فیلیپس و همکاران (1986) و پرسش نامه خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (1999) به دست آمده است. جهت بررسی فرضیه ها از آزمون T، آزمون معناداری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 16 Spss انجام گرفته است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد: بین متغیرهای حمایت اجتماعی و مدیریت کلاس درس با خودکارآمدی، رابطه معنادار مستقیم وجود دارد؛ همچنین بین متغیرهای ملاک با متغیر پیش بین همبستگی معنادار و مثبتی در سطح 05/0≥P مشاهده شد و نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین حمایت اجتماعی و مدیریت کلاس درس با مقدار ضریب رگرسیون 19/0 و ضریب رگرسیون استاندارد 43/0 به صورت معنادار می توانند خودکارآمدی تحصیلی را پیش بینی کنند. مدیریت کلاس درس با مقدار آماره بتا 33/0 از سهم بیشتری برای پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی برخوردار است. نتیجه گیری: با توجه به رابطه حمایت اجتماعی و مدیریت کلاس درس معلمان با خودکارآمدی، باید برنامه ریزی لازم را در زمینه ایجاد فضایی امن، حمایتی و پویا برای اثربخش نمودن کلاس و ارتقای خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان انجام داد.
نقد مبانی فلسفی انسان فرهیختل ترسیم شده در سند آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، نقد مبانی فلسفی انسان فرهیخته در آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران است. روش ها: برای دست یابی به این هدف، از روش فلسفی (تحلیل تفسیری، انتقادی و استنتاجی) بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج بررسی نشان داد که مبانی فلسفی تربیت در سند در بستر دینی؛ یعنی اسلام شکل گرفته است، درنتیجه، بنیان های نظری در تربیت انسان فرهیخته آموزه های دینی و قرآنی است. بررسی مبانی فلسفی تربیت نشان داد که تصویر انسان فرهیخته را نمی توان تنها ذیل مبحث مبانی انسان شناسی مشاهده کرد. این تصویر در سند در لابه لای مباحث حوزه های هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی قابل بازیابی است. بسیاری از اهداف و ویژگی های اشاره شده در سند آموزش وپرورش در تربیت انسان فرهیخته، جنبه آرمانی داشته و تحقق آن ها در نظام آموزشی با توجه به امکانات آموزشی و پرورشی دشواراست. نتیجه گیری: با توجه به این که مباحث اساسی مطرح شده در هریک از مبانی فلسفی انسان فرهیخته در چگونگی و نوع تربیت انسان فرهیخته دخیل هستند و بین مبانی فلسفی انسان فرهیخته و مؤلّفه های اساسی آن رابطه وجود دارد؛ لذا انتظار براین است که در مرحله بازنگری سند نقدهای مطرح شده مورد توجه قرار گیرد. این نقد می تواند یک سری دستاوردهایی را برای نظام آموزشی کشور داشته باشد؛ می تواند به مبانی فلسفی سند آموزش وپرورش قوام و استحکام بخشد و نقاط قوت آن را نشان دهد و اگر کاستی ها و خلأهایی در آن وجود داشته باشد در جهت برطرف کردن آن ها تلاش شود.
رابطه مؤلفه های سبک های رهبری و ابعاد توسعه کارآفرینی در دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تعامل مولفه های سبک های رهبری و ابعاد توسعه کارآفرینی در دانشگاه های ایران بود. روش تحقیق ترکیبی به صورت کیفی- کمی بود، جامعه آماری شامل کلیه مسئولین، مدیران و معاونان دانشگاه های کارآفرین(شامل دانشگاه تهران، تربیت مدرس، فرهنگیان، فنی و حرفه ای و فردوسی مشهد) که تعداد آنها 60 نفر بود. در دو مرحله: کیفی 15 نفر و در مرحله کمی براساس فرمول کوکران تعداد ۵۲ نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار تحقیق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه بود، برای شناسایی مولفه های سبک رهبری و دانشگاه کارآفرین، همچنین رتبه بندی وتعیین مقدار تاثیرپذیری مولفه های تحقیق از آزمون های آماری با استفاده از نرم افزار MicMac و Spss استفاده شد. براساس تجزیه و تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه های عمیق و اکتشافی، کدگذاری و تحلیل داده های کیفی مولفه های شناسایی شده در بعد رهبری تحول آفرین 7 مولفه طبقه بندی شدند و برای دانشگاه کارآفرین نیز 7 مولفه دیگر طبقه بندی شدند. همچنین مشخص شد سبک رهبری تحول گرا مدیران بر توسعه کارآفرینی در دانشگاه ها تاثیر گذار و معنی دار بود.
ارائه مدل به منظور ارتقای تعامل والدین با مدرسه و نقش آن در پیشرفت آموزشی فرزندان: رویکردی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
107 - 124
حوزههای تخصصی:
مشارکت والدین در تحقیقات پیشین مورد توجه قرار گرفته است، اما شناسایی مؤلفه هایی که موجب ارتقاء این رویکرد و پیشرفت تحصیلی فرزندان گردد کم تر بررسی شده است. هدف این پژوهش ارائه ی مدل به منظور ارتقای تعامل والدین در راستای پیشرفت تحصیلی فرزندان بود که با راهبرد ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی انجام شد. جامعه ی آماری، مدیران مدارس سه دوره تحصیلی ابتدایی، متوسطه ی اول و دوم بود و با نمونه گیری خوشه ای تعداد 535 نفر از مدیران انتخاب شدند. نمونه گیری بخش کیفی هدفمندوباتکنیک ملاک محور صورت گرفت. ابزار پژوهش بخش کیفی، مصاحبه ی باز با مشارکت کنندگان و بررسی اسناد کتابخانه ای و مدارک کلیدی آموزش و پرورش و اسناد بالادستی ودربخش کمّی، پرسشنامه ی ایجاد شده توسط محقق، بر اساس یافته های بخش کیفی بود. روایی بخش کیفی، باروش ممیزی توسط داوران و اعتباریابی بخش کیفی باروش کاوش به وسیله مشارکت کنندگان انجام شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی همگرا و واگرا و پایایی به وسیله بارهای عاملی، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد.تحلیل داده های کیفی به روش تحلیل مضمون و تحلیل داده های بخش کمّی با روش تحلیل عامل تأییدی صورت گرفت.نتایج معادلات ساختاری نشان داد،الگوهای اندازه گیری عوامل مؤثر در تعامل از برازش مطلوب برخوردارند و با قرار گرفتن همه این عوامل در مدل اصلی تعامل،مدل مذکور نیز از برازش مطلوب برخوردار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، با به کارگیری عوامل شناسایی شده در مدل پیشنهادی، تعامل والدین با مدرسه ارتقاء یافته و بنابر دیدگاه مشارکت کنندگان با روابط مستمر والدین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان میسّر می گردد.واژگان کلیدی: تعامل، اولیا، مربیان، مدرسه، رویکرد آمیخته
تأثیر بازی واقعیت جایگزین بر مهارت حل مسئله دانش آموزان کلاس چند پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: با ظهور فناوری های نوین و تلفیق تکنولوژی و بازی وارسازی با آموزش و یادگیری، راهبردهای جدیدی جهت اثربخشی تدریس ارائه می شود. یکی از این راهبردها، استفاده از بازی واقعیت جایگزین در تدریس می باشد؛ ازاین رو، پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر بازی واقعیت جایگزین بر مهارت حل مسئله دانش آموزان کلاس چندپایه انجام شد.روش ها: این پژوهش، با استفاده از روش شبه تجربی و طرح پیش آزمون - پس آزمون، به همراه گروه گواه صورت پذیرفت. جامعه آماری، شامل دانش آموزان کلاس چندپایه دوره دوم ابتدایی شهرستان بهشهر استان مازندران در سال تحصیلی 1402-1401 بوده که به شیوه نمونه گیری در دسترس، به تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش قرار گرفتند. دانش آموزان به مدت 8 جلسه به شیوه بازی واقعیت جایگزین آموزش دیدند؛ درحالی که شیوه آموزش در گروه کنترل، به شکل مرسوم بود. داده ها از طریق پرسشنامه های حل مسئله هپنر و پترسن (1982) جمع آوری شدند. جهت تحلیل یافته ها، از شاخص های آماری توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار و برای تحلیل استنباطی یافته ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بازی واقعیت جایگزین بر مهارت حل مسئله دانش آموزان کلاس چندپایه تأثیر معنادار دارد. (0.05>P).نتیجه گیری: با توجه به این که مدارس چندپایه، در مناطق روستایی هستند و از حیث فیزیکی و حضور دانش آموزان با سنین، جنسیت و پایه های تحصیلی متفاوت در کنار هم شرایط بهتری را جهت اجرای بازی واقعیت جایگزین ارائه می نماید، برنامه ریزی و اجرای این بازی ، به عنوان یک راهبرد مؤثر تدریس، در این مدارس توصیه می گردد.
بررسی میزان توجه به مؤلفه های جرئت ورزی در کتب مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بر اساس تکنیک آنتروپی شانون و تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
133 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسى مؤلفه هاى جرئت ورزی، در کتب مطالعات اجتماعى دوره ابتدایى، در سال تحصیلی 1401-1400 بود. جامعه آماری آن، همه کتاب های مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بوده که جمله ها، تصویرها و کاربرگه های این کتاب به صورت تمام شماری، مورد بررسی قرار گرفت. ابزار این پژوهش، سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته می باشد که دارای روایی محتوایی و صوری بوده و از نظرات صاحب نظران بهره مند شده است. پایایی پژوهش با استفاده از روش ویلیام اسکات 6/88، محاسبه شد. در این پژوهش از روش آنتروپی شانون و تاپسیس برای تجزیه و تحلیل داده ها، مقایسه ضرایب اهمیت آنها و همچنین رتبه بندی استفاده شده است. نتایج نشان داد که بیشترین ضریب اهمیت مربوط به زیرمؤلفه «توانایی نه گفتن» و کمترین ضریب اهمیت، مربوط به زیرمؤلفه «انتقاد و ارزیابی»، است. همچنین، نتایج به دست آمده از طریق تاپسیس بیانگر رتبه اول در کتاب پایه ششم و رتبه آخر در کتاب پایه چهارم است. بنابراین در محتوای کتب مطالعات اجتماعی ابتدایی توازن رعایت نشده است.
Reducing Perfectionism and Enhancing Self-Worth: The Role of Self-Efficacy Training in Gifted Adolescents(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۲ No. ۱ (۲۰۲۴) : Serial Number ۵
29-36
حوزههای تخصصی:
This study aimed to evaluate the effectiveness of self-efficacy training in reducing perfectionism and enhancing self-worth among gifted high school students. A randomized controlled trial design was employed with 40 gifted high school students randomly assigned to either an intervention group (n = 20) or a control group (n = 20). The intervention group participated in an eight-session self-efficacy training program, while the control group received no intervention. Both groups were assessed at baseline, immediately post-intervention, and at a four-month follow-up. Perfectionism and self-worth were measured using validated scales. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests. The intervention group showed a significant reduction in perfectionism scores from baseline (M = 72.45, SD = 5.28) to post-intervention (M = 64.32, SD = 6.15) and follow-up (M = 66.89, SD = 5.92) compared to the control group, which showed no significant change. Similarly, self-worth scores in the intervention group increased significantly from baseline (M = 32.19, SD = 4.15) to post-intervention (M = 38.45, SD = 3.92) and follow-up (M = 36.98, SD = 4.20), whereas the control group showed no significant change. The ANOVA results indicated significant main effects of time (F(2, 76) = 27.12, p < .001) and group (F(1, 76) = 102.95, p < .001) for perfectionism, and time (F(2, 76) = 24.65, p < .001) and group (F(1, 76) = 111.30, p < .001) for self-worth, with significant interaction effects for both variables. Self-efficacy training is effective in reducing perfectionism and enhancing self-worth among gifted high school students. The positive effects were maintained at a four-month follow-up, suggesting the potential long-term benefits of such interventions in this population.
پیش بینی صلاحیت های حرفه ای معلمان بر اساس خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف هدف این پژوهش بررسی رابطه بین خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس و صلاحیت های حرفه ای معلمان دوره ابتدایی بود.روش شناسی پژوهش: جامعه آماری مورد مطالعه شامل معلمان دوره ابتدایی شهرستان اردل بود که از میان آن ها، تعداد 100 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. یافته ها: برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس و صلاحیت های حرفه ای معلمان استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. این یافته ها نشان می دهد که خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس، یک عامل مهم و تعیین کننده برای صلاحیت های حرفه ای معلمان است. بر این اساس، سرمایه گذاری در زمینه ارتقای خودکارآمدی معلمان در مدیریت کلاس می تواند یک راهبرد مؤثر برای بهبود صلاحیت های حرفه ای آنان و در نتیجه، کیفیت و اثربخشی نظام آموزش و پرورش باشد.بحث ونتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس و صلاحیت های حرفه ای معلمان شامل صلاحیت شناختی مهارتی، صلاحیت نگرشی رفتاری، صلاحیت مدیریتی و صلاحیت حرفه ای کل، همبستگی مثبت و معناداری در سطح قوی وجود دارد. همچنین خودکارآمدی معلم در مدیریت کلاس توانست به صورت معناداری صلاحیت های حرفه ای معلمان را پیش بینی کند.
اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر ارتباطات جمعی و رفتارهای نابهنجار در دانش آموزان دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجان بر ارتباطات جمعی و رفتارهای نابهنجار در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی انجام شد. روش ها : روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح های پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم ناحیه 2 شهر کرمان، در سال تحصیلی 1402-1403 بودند. تعداد 30 نفر از دانش آموزان با استفاده از روش در دسترس انتخاب و در مرحله بعد با استفاده از روش انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه مهارت اجتماعی ماتسون و همکاران (1983) و ارزیابی رفتاری راتر (1967) و پکیج مداخله تنظیم هیجان مبتنی بر مدل فرایند گروس (2007) در 8 جلسه 75 دقیقه ای ارائه شد. لازم به ذکر است که هر دو گروه پرسشنامه های مهارت اجتماعی ماتسون و همکاران (1983) و ارزیابی رفتاری راتر (1967) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. مشارکت کنندگان گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای آموزش داده شدند، در حالی که در این مدت گروه کنترل در کلاس های آموزش خودکنترلی هیجانی شرکت نداشتند. بعد از پایان آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون گرفته شد. داده های جمع آوری شده، با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش خودکنترلی هیجان بر ارتباطات جمعی و رفتارهای نابهنجار در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی اثربخش است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق پیشنهاد می شود، استفاده از آموزش مهارت های خودکنترلی هیجانی در کارگاه های آموزشی و تربیتی بیش از پیش مورد توجه معلمان، مربیان پرورشی و والدین قرار گیرد.
شناسایی ابعاد رسانه های اجتماعی بر مدیریت فرهنگی با رویکرد رقابتی در دانشگاه ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش رسانه های اجتماعی بر مدیریت فرهنگی با رویکرد رقابتی در دانشگاه ها بوده است. این مطالعه به روش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل محتوای کیفی با رویکرد قیاسی انجام شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه رؤسای فرهنگی، معاونت فرهنگی، مدیران اجرایی باتجربه در کار فرهنگی و کارشناسان ارشد فرهنگی در دانشگاه های استان مازندران بودند که در مجموع 21 نفر از آن ها، به روش نمونه گیری گلوله برفی، انتخاب و آرا و نظرات آنها تجزیه و تحلیل شد. تجزیه و تحلیل داده در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام پذیرفت. یافته های پژوهش به وسیله نرم افزار MAXQDA تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان داد نقش رسانه های اجتماعی بر مدیریت فرهنگی شامل نوع فرهنگ؛ چگونگی مدیریت فرهنگی؛ کاربرد مدیریت فرهنگی؛ تأثیر مدیریت فرهنگی است. امروزه رسانه ها با انتقال اطلاعات و معلومات جدید و مبادله ی افکار و عقاید عمومی در راه پیشرفت مدیریت فرهنگی در جامعه و تمدن بشری نقش بسزایی دارند. با بهره گیری مناسب از رسانه های اجتماعی می توان شرایطی مساعد در جهت جامعه پذیری فراهم نمود و به دنبال آن بهبود سبک عملکرد در بین افراد و سازمان ها و دانشگاه ها و نهادها و در تعامل بر محیط اطراف پدیدار می شود.