مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
الگوی آموزشی
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی وضعیت آموزشی دانشگاه های افسری آجا به منظور طراحی الگوی افزایش کارایی و اثربخشی آموزشی این دانشگاه ها در دو حوزة آموزش نظری و عملی انجام شده است. تلاش محققان پاسخ به این سئوال بود که قوّت ها، ضعف ها و چالش های نظام آموزشی افسران آجا کدامند؟ لذا تحقیق از نوع کاربردی بوده و روش انجام آن ترکیبی از نظریه مبنایی، مشاهده ای و موردی- زمینه ای است. جامعه آماری تحقیق متشکل از خبرگان، آشنا با مسائل آموزشی و نظامی شامل فرماندهان، استادان و کاربرانی که با مأموریت، مقدورات، محدودیت ها، مشکلات، موانع و چالش های کنونی و آتی دانشگاه های افسری ارتش ج. ا. ایران آشنایی دارند، بوده است که از این میان با استفاده از فرمول کوکران، 79 نفر به روش هدفمند غیر نسبتی به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. نتیجة تحقیق نشان می دهد که خبرگان معتقدند بهترین الگوی آموزشی برای دانشگاه های افسری آجا الگوی اجتماعی است. بررسی میزان تطابق آموزش های فعلی با رهنامة آموزشی آجا نیز نشان می دهد که دانشگاه های افسری آجا بایستی در مواردی نظیر استفاده از تجربیّات هشت سال جنگ تحمیلی در محتوای آموزشی دروس، تأثیر آموزش های ارائه شده در شکوفایی، نبوغ و خلاقیت دانشجویان، به روز بودن محتوای آموزشی دروس، توجه به استعدادهای فردی، خلاقیت و شکوفاسازی استعداد دانشجویان تقویت گردند.
طراحی و اعتباریابی الگوی آموزشی محیط یادگیری غنی شده با شبکه های اجتماعی مجازی برای دانش آموزان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی مولفه ها و چارچوب الگوی آموزشیمحیط یادگیری غنی شده با شبکه های اجتماعی مجازی برای دانش آموزان با آسیب شنوایی و اعتباریابی درونی آن است. روش این پژوهش آمیخته، از نوع طرح اکتشافی است. در بخش کیفی برای به دست آوردن الگوی طراحی آموزشی، از تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی برای اعتباریابی درونی از نظر متخصصان به روش پیمایشی پرسشنامه ای استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی متخصصین مرتبط با موضوع، اسناد و منابع مکتوب و الکترونیکی از پایگاه های داخلی و خارجی، و در بخش کمی متخصصین در حوزه تکنولوژی آموزشی و آموزش ویژه بود. انتخاب نمونه ها در هر دو بخش به صورت هدفمند و در بخش کیفی جهت مصاحبه 39 نفر از متخصصین و کارشناسان و در بخش کمی 34 نفر از متخصصین در دانشگاه های و موسسات مختلف کشور ایران، استرالیا و آمریکا بودند.جمع آوری داده ها در بخش کیفی با استفاده مصاحبه نیمه ساختار یافته و تحلیل محتوا از اسناد و پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی، و در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفته است. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه کیفی نیز با استفاده از روش تحلیل محتوای استقراییو در بخش کمی با استفاده روش های آماری توصیفی و استنباطی انجام شده است. طبق تحلیل محتوای انجام شده، هفت طبقه درگیر شدن، تعامل، بازخورد، محتوا، منابع، ارزشیابی و پشتیبانی به دست آمد. همچنین 24 زیر مؤلفه برای طبقه های اصلی استخراج شدند. پس از تحلیل محتوا و استخراج کدها، مؤلفه ها و زیر مؤلفه ها در قالب الگو ارائه گردید. نتایج حاصله از اعتباریابی درونی بر اساس نظر متخصصان نشان داده است که الگوی آموزشی ارائه شده از اعتبار درونی بالایی برخوردار است و اثربخشی لازم را برای آموزش به دانش آموزان با آسیب شنوایی دارد
طراحی و اعتبار یابی الگوی آموزش بزرگسالان روستایی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
225 - 249
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش ارائه الگویی مناسب برای برنامه آموزش بزرگسالان روستایی در کشور می باشد. پژوهش در رده تحقیقات کاربردی است که به روش ترکیبی اکتشافی انجام شد. لذا دربخش کیفی پژوهش، روش تحقیق گروه کانونی و مصاحبه نیمه ساختار یافته و کمی از روش توصیفی تحلیلی استفاده گردید. جامعه پژوهش 1600نفر ازکارگزاران نظام آموزش روستایی کشور بود. نمونه گیری کیفی پژوهش با روش غیر احتمالی هدفمند و کمی با روش تصادفی خوشه ای استفاده شد. داده های بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و بحث کانونی و بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته با 393 نفر نمونه که با فرمول کوکران تعیین گردید گرد آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی پژوهش از روش کد گذاری سیستماتیک و کمی از شاخص های آمار توصیفی، آزمون,Utest تحلیل عاملی تاییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های کیفی پژوهش نشان دادند که مولفه های اولیه تشکیل دهنده الگوی مناسب برنامه آموزش روستاییان کشور دارای8 مولفه و32زیر مولفه بودند. در بخش کمی نتایج مقایسه میانگین مولفه های بدست آمده حاصل از آزمون من ویت نی نشان داد بین میانگین موجود و میانگین مطلوب در تمامی مولفه ها تفاوت معناداری در سطح 1% وجود دارد و وضعیت موجود آموزش روستاییان مناسب نیست. نتایج دو مرحله تحلیل عاملی تاییدی نیز نشان داد که مولفه ها دارای بار عاملی کافی جهت پیش بینی برنامه آموزش روستاییان در کشور میباشد. همچنین شاخص های برازش الگوی برنامه آموزش بزرگسالان روستاییان نشان می دهد که الگوی تدوین شده دارای برازش مطلوبی می باشد
طراحی و اعتبار یابی الگوی آموزشی کارورزی بر اساس نظریه استاد شاگردی شناختی برای اجرای درس کارورزی در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
1 - 30
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش شناسایی الگوی آموزشی کارورزی بر اساس نظریه استاد شاگردی شناختی برای اجرای دوره های کارورزی در دانشگاه فرهنگیان است. در این پژوهش از روش آمیخته، از نوع طرح اکتشافی و جامعه آماری شامل متخصصین دانشگاه فرهنگیان و اسناد و منابع مکتوب و الکترونیکی بوده است. نمونه ها در بخش کیفی بر اساس نمونه گیری هدفمند، تعداد 12 نفر از متخصصین دانشگاه فرهنگیان و منابع مکتوب و الکترونیکی مرتبط انتخاب و در بخش کمی تعداد 30 نفر از متخصصین دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه علامه طباطبائی مشخص شدند. جمع آوری داده ها در بخش کیفی با استفاده مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل محتوا و در بخش کمی با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته انجام گرفته است. تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه کیفی نیز با استفاده از روش تحلیل محتوای قیاسی و در بخش کمی با استفاده روش های آماری توصیفی و استنباطی انجام شد. نتایج پژوهش به شناسایی و انتخاب شش مؤلفه اصلی به شرح؛ مدل سازی ذهنی، داربست زنی، کنش تعاملی، ایجاد موقعیت اندیشه ورزانه، تأمل حرفه ای و کشف منجر گردید. همچنین هشت زیرمقوله برای مقولات اصلی استخراج شدند که عبارت اند از: شناسایی و تعریف مسئله، طراحی محیط یادگیری، اجرای واحد یادگیری، اشتراک گذاری تجارب یادگیری، بازاندیشی، ایده پروری، اصلاح و اجرای واحد یادگیری و گزارش یافته ها. برای اجرای الگوی استخراج شده بیست ویک اقدام اجرایی پیشنهاد شده است. نتایج پژوهش در بخش کمی بیانگر این است که از دیدگاه متخصصان میزان اعتبار الگوی آموزشی کارورزی در سطح بالا و کاملاً مطلوبی قرار دارد.
نقش مطالعات جغرافیای انسانی(عناصر محیط- رفتار) در بازشناسی الگوی آموزشی درس طراحی معماری 5(مسکونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکردهای نو در آموزش با توجه به توسعه کمی و کیفی آن از موضوعات اثرگذار در برنامه ریزی آموزشی است که نقشی اثرگذار در تحول اجتماعی دارد. در این راستا هدف این مقاله بررسی، تحلیل و ارزیابی مولفه های رفتاری و محیطی اثرگذار در آموزش معماری مجموعه های مسکونی در درس کارگاه طراحی معماری 5 است. روش تحقیق ترکیبی (توصیفی- همبستگی) است. مدل شناختی پژوهش، با استفاده از نظریات صاحب نظران، مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شد. در این مطالعه مولفه های نرم افزارها و برنامه ریزی های آموزشی، انسان افزارهای آموزشی شامل دانش، مهارت ها، تجارب و خلاقیت، سخت افزار و مدیریت افزارهای آموزشی، روش فردی-گروهی، امکانات هندسی، امکانات فرهنگی، مؤلفه های مفهومی- انتزاعی، کالبدی- محیطی و ذهنی- رفتاری، مولفه های ادراکی و کیفیت محیطی شناسایی شدند. سپس به منظور پالایش و جمع بندی ادبیات پژوهش به تدوین پرسشنامه پرداخته شد. توزیع پرسشنامه میان جامعه آماری خبرگان طراحی معماری مسکونی انجام گرفت؛ و نتایج آماری بدست آمده مولفه ادراکی شامل خودآگاه و ناخودآگاه دارای بیشترین اثر و امکانات هندسی دارای کمترین تاثیر در این زمینه است. با توجه به مطالعات شناختی و نتایج آماری بدست آمده، مدل تحلیلی پژوهش منجر به ارائه الگوی فراگیر برای آموزش طراحی معماری مسکونی شد.
طراحی الگوی محتوای آموزش کارآفرینی برای رشته های علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
169 - 150
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: محتوای آموزشی مناسب یکی ازعناصرمهم درآموزش اثربخش است .بنابراین هدف این پژوهش شناسایی انواع محتوای موردنیاز درآموزش کارآفرینی برای رشته های علوم انسانی در آموزش عالی بصورت یک الگوی مفهومی می باشد. روش شناسی: روش پژوهش کیفی ازنوع تحلیل مضمون است . حوزه مورد پژوهش شامل کلیه صاحبنظران حوزه کارآفرینی علوم انسانی شهراصفهان می باشد. بااستفاده ازروش نمونه گیری هدفمندازنوع گلوله برفی تعداد24 نفر بعنوان نمونه انتخاب شدند . مصاحبه های انجام شده طبق تحلیل مضامین آتراید استرلینگ و بانرم افزارمکس کیوداورژن 18 انجام گردید. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش شامل134 مضمون پایه ،6 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر و درقالب یک الگو ارایه گردید. الگوی مفهومی محتوای آموزش کارآفرینی تببین شده درسه سطح خودآگاهی ،خودکارآمدی وخودشکوفایی ترسیم گردید .خودآگاهی بعنوان اولین سطح محتوای آموزش کارآفرینی وابسته به ارایه شایستگی های فردی ،ادراکی و ارتباطی تعیین گردید. خودکارآمدی بعنوان دومین سطح وابسته به ارایه محتوای شایستگی های مدیریتی و شایستگی های حرفه ای تعیین شد. خودشکوفایی بعنوان سومین سطح وابسته به ارایه محتوای شایستگی های توانگری تعیین گردید. نتیجه گیری: الگوی مفهومی محتوای آموزش کارآفرینی تدوین شده نقش بسزایی درارایه یک آموزش هدفمند و همه جانبه در آموزش عالی بویژه برای رشته های علوم انسانی درآموزش عالی خواهدداشت .
طراحی و اعتباریابی الگوی آموزشی موضوعات عملی انتقالی در هنرستان های فنی و حرفه ای با رویکرد سازنده گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
23 - 56
حوزه های تخصصی:
موضوعات عملی از نوع انتقالی ازجمله موضوعاتی هستند که در هنرستان های فنی و حرفه ای دنبال می شوند. هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی الگوی آموزشی موضوعات عملی از نوع انتقالی در هنرستان های فنی و حرفه ای با رویکرد سازنده گرایی است. در این راستا، پژوهش به شکل آمیخته با روش تحقیق متوالی و از نوع اکتشافی متوالی با طرح تدوین مدل انجام شد. در ابتدا پژوهش کیفی با روش های تحلیل محتوای کیفی، مصاحبه و پژوهش تکوینی اجرا گردید. در این بخش الگوی آموزشی موضوعات عملی انتقالی با رویکرد سازنده گرایی طراحی شد. سپس در بخش کمی، اعتبار محتوایی الگو بررسی و در ادامه برای اعتباریابی بیرونی بسته آموزشی برگرفته از الگو، از روش پژوهش کمی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده گردید. در تحلیل محتوای کیفی، واحد تحلیل مضمون بود. در بخش پژوهش کمی همچنین 60 نفر از دانش آموزان رشته رایانه پایه دهم ارومیه در سال تحصیلی 98-97 به صورت دردسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. روش تحلیل در این بخش فراوانی و میانگین و تحلیل کوواریانس بود که براین اساس بسته آموزشی برگرفته از الگو، دارای اعتبار بیرونی است. بر اساس نتایج این پژوهش، الگوی اختصاصی برای آموزش موضوعات عملی از نوع انتقالی با رویکرد سازنده گرایی در هنرستان های فنی و حرفه ای طراحی شد. بر اساس نتایج این پژوهش، پیشنهاد می شود برای آموزش موضوعات عملی انتقالی در هنرستان های فنی و حرفه ای از رویکرد سازنده گرایی در قالب الگوی طراحی شده، استفاده شود.
الگوی آموزشی مدیریت صحنه در مقابله با تهدیدات نرم «با تأکید بر شایستگی ها و قابلیت فراگیران»(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از روش های مناسب برای مقابله با تهدیدات نرم، آگاهی بخشی و ایجاد بصیرت در بین آحاد مردم، گروه های آماج و به ویژه مدیران صحنه، دست اندرکاران و برنامه ریزان فرهنگی اجتماعی از طریق آموزش است. مقاله حاضر، با هدف مقابله مدیریت شده با تهدیدات نرم، در حوزه آموزش با بهره گیری از دیدگاه های صاحب نظران و مبتنی بر رهنمودهای مقام معظم رهبری تدوین شده است. روش تحقیق به شکل ترکیبی بوده که در بخش کیفی با تحلیل محتوای گفتمان رهبری و در بخش کمی با توصیف داده های گردآوری شده صورت گرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات آن با انجام پرسشنامه در جامعه آماری بین 50 نفر از خبرگان فرهنگی، اجتماعی و امنیتی به صورت هدفمند اجرا شده است. در این پژوهش، سه مؤلفه شامل: اهداف کلی الگوی آموزشی (با 5 شاخص)، شایستگی های فراگیران (با 7 شاخص) و قابلیت های فراگیران (با 7 شاخص متناظر در سه حیطه دانشی، انگیزشی و مهارتی)، از منظر خبرگان مورد بررسی و سنجش قرار گرفته که در نتیجه، با 76/0 ضریب آلفای کرونباخ تأیید شده است. قابلیت ها و توانایی های فراگیران به عنوان برونداد الگوی آموزش مقابله با تهدید نرم باید مطلوب رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی باشد؛ یعنی «افرادی دارای شناخت کافی از تهدید نرم و ابزار و شیوه های آن، توانمند در مدیریت صحنه فرهنگی، بهره مند از بصیرتی عمارگونه، داشتن صبر مالک اشتری و امیدوار به آینده ای پیروزمند».
طراحی و تدوین الگوی پیشنهادی مشارکت والدین و بررسی تاثیر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از عواملی که می تواند بر روی دانش آموزان و کیفیت یادگیری آنان تاثیر بگذارد، عملکرد خانواده می باشد. هدف پژوهش حاضر طراحی و تدوین الگوی پیشنهادی مشارکت والدین و بررسی تاثیر آن بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. روش ها: در این پژوهش از روش پژوهش آمیخته و طرح اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی پژوهش، از روش تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی، از طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون استفاده گردید. در بخش کیفی پژوهش، اسناد، مقالات، کتاب ها و متن های استخراج شده از مصاحبه با 27 نفر از استادان، معلمان و والدین که به شیوه هدفمند انتخاب شده بودند، مورد تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از تحلیل محتوای کیفی استقرایی بهره گرفته شد. طبق تحلیل محتوای انجام شده، پنج مؤلفه اصلی (تحلیل، تصمیم گیری، تعامل و آموزش خانواده، ابعاد مشارکت خانواده و ارزشیابی و بازخورد) و 55 زیر مؤلفه برای مؤلفه های اصلی استخراج شدند. در بخش کمی پژوهش، جامعه آماری دانش آموزان پسر دوره اول ابتدایی در استان تهران بود. نمونه در بخش کمی شامل 60 نفر از دانش آموزان پایه اول ابتدایی در مدارس شهر قدس بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری(آزمایش و کنترل) قرار داده شدند. همچنین جهت گردآوری داده های کمی، از آزمون متخصص ساخته پیشرفت تحصیلی و پایایی83/0 از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی به منظور مقایسه دو گروه آزمایش و کنترل از لحاظ میانگین نمره کسب شده برای بررسی مفروضات از روش تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها نشان داد که پس از حذف اثر پیش آزمون (میانگین تعدیل شده) بین میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی دو گروه در مرحله پس آزمون، تفاوت معناداری مشاهده می شود (001/0 p<). بنابراین نتایج این پژوهش در راستای سایر پژوهش های انجام شده، بیانگر نقش مثبت مشارکت والدین در افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود از این الگو به عنوان یکی از راهکارهای اجرایی برای دستیابی به یکی از اهداف کلان در سند تحول بنیادین آموزش پرورش " افزایش مشارکت و اثر بخشی همگانی به ویژه خانواده در تعالی نظام تعلیم و تربیت " استفاده شود.
طراحی و اعتباریابی الگوی آموزشی مبتنی بر یادگیری مشارکتی در محیط بازی رایانه ای برای دانش آموزان درخودمانده با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی آموزشی در محیط بازی رایانه ای برای دانش آموزان درخودمانده با عملکرد بالا است. در جهت رسیدن به این هدف از روش آمیخته از نوع اکتشافی متوالی استفاده شد. به این صورت که برای بررسی وضعیت موجود و شناسایی عناصر و مؤلفه های الگوی پیشنهادی از روش تحقیق کیفی و بکارگیری روش تحلیل محتوای استقرایی استفاده گردید و برای اعتباریابی درونی الگو از روش توصیفی نظرسنجی استفاده شد. جامعه آماری برای طراحی الگوی آموزشی شامل تمام مقالات، کتب و پایان نامه های مرتبط از سال 1994 تا 2020 بود. نمونه آماری برای تعیین اجزاء الگو شامل تعداد 54 مقاله، 22 کتاب و 7 پایان نامه می شد که بطور هدفمند انتخاب و تحلیل شدند. جامعه آماری برای اعتبارسنجی الگو شامل متخصصان حوزه تکنولوژی آموزشی، روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی و روانشناسی تربیتی بود. 21 متخصص به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته 9 سؤالی بود که در مقیاس لیکرت طراحی و تدوین شد. روایی محتوایی پرسشنامه با محاسبه دو شاخص نسبت روایی محتوا(CVR) و شاخص روایی محتوا(CVI) و اعتبار آن با آلفای کرونباخ 92/. مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به تجزیه و تحلیل محتوای استقرایی، 7 مؤلفه اصلی بدست آمد. همچنین 25 زیرمؤلفه برای مؤلفه های اصلی استخراج شدند. ابتدا یک الگوی مفهومی طراحی شد و سپس الگوی روندی ارائه گردید. یافته های اعتبار درونی از نظر متخصصان نشان داد که الگوهای مفهومی و روندی، اعتبار درونی بالایی دارند. بنابراین پیشنهاد می شود از این الگوها به عنوان استراتژی های نوآورانه برای دانش آموزان درخودمانده با عملکرد بالا استفاده شود.
طراحی الگوی آموزش مبتنی بر نمایش خلاق به منظور بهبود مشکلات ارتباطی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
کودکان بی سرپرست و بدسرپرست دارای مشکلات متعددی ازجمله مشکلات ارتباطی به ویژه مشکلات زبانی و ضعف واژگان هستند و نمایش خلاق با داشتن پیشینه ی مناسب در زمینه ی توسعه ی توانایی های ارتباطی می تواند در بهبود این مشکلات مؤثر باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی آموزش مبتنی بر نمایش خلاق به منظور بهبود مشکلات ارتباطی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست انجام گرفت. پژوهش پیشِ رو با رویکرد ترکیبی و در دو مرحله انجام شد. در بخش کیفی مؤلفه های الگوی آموزش مبتنی بر نمایش خلاق و ترتیب و توالی این مؤلفه ها از طریق مرور نظام مند منابع مشخص شد و در بخش کمی اعتبار الگوی طراحی شده به روش کمُی و با استفاده از پرسشنامه ی محقق ساخته مورد بررسی قرار گرفت. درنهایت، الگوی آموزشی بر اساس تحلیل کیفی و استخراج مضامین اصلی و پرتکرار در منابع طراحی شد. مؤلفه های این الگو طبق مراحل اصلی طراحی آموزشی )تجزیه و تحلیل مشکل، طراحی، اجرا، ارزشیابی، اصلاح و تجدیدنظر) تعریف شدند. برای اجرای الگو در محیط آموزشی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست هشت گام آموزشی (تعیین محتوا، معرفی دوره، اجرای پیش آزمون رشد زبان، انجام تمرین حرکتی، تمرین نمایشی، تمرین بداهه پردازی، اجرای نمایش خلاق و اجرای پس آزمون) پیشنهاد شد. اعتبار الگو نیز طبق تحلیل توصیفی و نتایج آزمون خی دو، ازنظر متخصصان تأیید گردید.
طراحی و اعتباریابی الگوی یادگیری معکوس برای دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
63 - 91
هدف پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی یادگیری معکوس جهت افزایش فراشناخت و حل مسئله دانش آموزان مقطع ابتدایی و اعتباریابی درونی آن بود. روش پژوهش آمیخته، از نوع طرح اکتشافی متوالی بود. در بخش کیفی برای به دست آوردن الگوی آموزشی، از تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی برای اعتباریابی درونی ازنظر متخصصان به روش پیمایشی پرسشنامه ای استفاده شد. جمع آوری داده ها در بخش کیفی با تحلیل محتوا از اسناد و در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته 9 سؤالی لیکرتی انجام گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 91/. محاسبه شد و روایی محتوایی پرسشنامه با محاسبه دو شاخص نسبت روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) مورد تأیید قرار گرفت. جامعه آماری در بخش کیفی اسناد و منابع مکتوب و الکترونیکی از سال 2000 تا 2020 و در بخش کمی متخصصین در حوزه تکنولوژی آموزشی، روانشناسی تربیتی و مدیریت آموزشی بودند. نمونه آماری جهت تعیین مؤلفه های الگو تعداد 13 کتاب و 88 مقاله و 4 پایان نامه بودند که به صورت هدفمند انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفتند. جهت اعتباریابی الگو، تعداد 20 نفر از متخصصان انتخاب شدند. طبق تحلیل محتوای چهار مؤلفه اصلی و بیست ویک زیر مؤلفه و هفتاد کد به دست آمد پس از تحلیل محتوا و استخراج کدها، مؤلفه ها و زیر مؤلفه ها در قالب الگو مفهومی و روندی ارائه شدند. نتایج حاصله از اعتباریابی درونی الگو بر اساس نظر متخصصان نشان داده است که الگوی آموزشی ارائه شده از اعتبار درونی برخوردار است و اثربخشی لازم را جهت آموزش به دانش آموزان مقطع ابتدایی را دارد.
تدوین و اعتباریابی الگوی آموزشی مبتنی بر نظریه یادگیری سازنده گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی الگوی آموزشی مبتنی بر نظریه یادگیری سازنده گرایی انجام شد. این پژوهش یک مطالعه کیفی می باشد که از روش تحلیل محتوای Braun, V., & Clarke, V. (2006) بهره جسته است. شرکت کنندگان این پژوهش را 22 نفر از متخصصان موضوعی تشکیل می داد که به صورت روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. استراتژی انتخاب این محققان بر اساس میزان ارتباط مقالات و پژوهش های چاپ شده این محققان در راستای موضوع تحقیق بود. یعنی محققانی انتخاب شدند که بیشترین ارتباط را از لحاظ نظری و پژوهشی با موضوع داشتند. قاعده اشباع نظری هم به عنوان مبنای تعیین تعداد شرکت کنندگان پژوهش تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. نرم افزار مورد استفاده برای تحلیل MAXQDA2018 بوده است. روایی یافته ها بر اساس مؤلفه روایی محتوا (CVI) و پایایی یافته ها بر اساس آزمون ضریب کاپا مورد بررسی قرار گرفت. یافته های این پژوهش منجر به شناسایی ده مؤلفه شد که عبارت بودند از: موضوع، مشارکت، یادگیرنده محوری، فعال سازی، بافت یادگیری، پشتیبانی، دانش و تجربه، ارائه، کاربست و ارزشیابی که در کنار هم الگوی آموزشی مبتنی بر سازنده گرایی را تشکیل می دهند. بر اساس یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود از الگوی حاضر به منظور افزایش میزان مشارکت و تعامل دانش آموزان در کلاس درس استفاده شود.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی آموزشیِ ارزش آفرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
141 - 168
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی آموزشی ارزش آفرین صورت گرفته و بدین منظور، داده های موردنیاز در دو بخش کیفی (براساس تحلیل مضمون) و کمّی (برپایه روش پیمایشی) گردآوری شده است. جامعه آماری در بخش کیفی، شامل متون و پژوهش های مرتبط و در بخش مصاحبه، مشتمل بر هجده نفر از معلمان متخصص با تحصیلات عالی بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) انتخاب شدند. در بخش کمّی نیز جامعه آماری، تمام معلمان مدارس ابتدایی شهرستان صحنه به تعداد 250 نفر را شامل می شده است که ازمیان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفیِ طبقه ای، 150 نفر به منظور تکمیل پرسشنامه ها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته بسته پاسخ با 66 گویه مستخرج از مصاحبه بوده است. برای تجزیه و تحلیل و طبقه بندی داده ها در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است؛ سپس در بخش کمّی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزار AMOS داده ها تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد الگوی آموزش ارزش آفرین، هفت بُعد (اهداف، مربّی، متربی، محتوا، برنامه درسی، یاددهی- یادگیری و ارزشیابی) و 26 مؤلفه دارد و از برازش مناسبی برخوردار است. نتیجه کلی به دست آمده از پژوهش، آن است که تحول در نظام آموزش وپرورش ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد و در این حوزه باید بر آموزش دهی ارزش ها تأکید شود؛ لذا بهتر است این مدل یاددهی- یادگیری در مدارس اجرا شود تا شکاف ایجادشده بین درک دانش آموزان و معلمان از ارزش های اسلامی کاهش یابد.
تدوین الگوی آموزش محیط زیست جهت تقویت حکمرانی پایدار منابع آب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۴
۱۹۴-۱۷۷
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق ارائه الگوی آموزشی جهت تقویت حکمرانی پایدار در مدیریت منابع آب می باشد. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی و ابزار تحقیق پرسشنامه بوده است. در این تحقیق خلأءهای اصلی در حکمرانی آب با توجه به تجربیات حاصل از روندهای گذشته و شرایط اقتصادی، اجتماعی در سطح ملی تکمیل و فهرست نهایی مؤلفه های حکمرانی پایدار منابع آب کشور مشخص گردید. معیارهای مناسب جهت حکمرانی پس از یک جمع بندی کلی و تطبیق و تلفیق و همسان سازی معیارها با استفاده از نظرات صاحب نظران ، به روش دلفی انتخاب گردیدند. روایی شاخص ها با استفاده از نظرات اساتید و متخصصان مربوطه اعتبارسنجی و پایایی شاخص ها با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ، 94/0 محاسبه گردید. با مراجعه به جامعه آماری متشکل از 110 نفر از مدیران ارشد آب کشور، اساتید منابع آب و محیط زیست، مدیران ارشد کشاورزی، خبرگان جوامع بومی و فعالان سازمان های مردم نهاد جهت تکمیل پرسشنامه با روش تمام شماری، معیارها و شاخص ها در فضای فازی، رتبه بندی گردیدند. نتایج حاصل از اولویت بندی شاخص ها نشان می دهد، از بین شاخص های مورد ارزیابی، شاخص های آموزشی در کلیه معیارها، امتیاز بیشتری نسبت به سایر شاخص ها داشته است. با توجه به نتایج یافته ها، یکی از بهترین راه حل ها، ارائه الگوی آموزشی می باشد این آموزش نه تنها یک ضرورت سازمانی، بلکه به عنوان یک اصل مهم برای رفاه ملی مطرح می باشد. الگوی ارائه شده در قالب آموزش غیررسمی و ضمن خدمت شامل فرآیند برنامه ریزی، پایش و ارزیابی برای کلیه تصمیم گیران، مدیران و کارکنان برنامه ریزی منابع آب جهت حکمرانی پایدار منابع آب کشور برای سال مقصد 1415 پیشنهاد گردید.
طراحی و اعتباریابی درونی الگوی آموزشی - درمانی آسیب هم وابستگی مبتنی بر ادراک تجارب زیسته نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
198 - 211
حوزه های تخصصی:
هدف: نوجوانی سومین مرحله رشدی است که پس از اِتمام دوران کودکی آغاز شده و تحت تاثیر تحولات رشدی که با آن مواجهه است در مقایسه با سایر مراحل زندگی، بیش تر در معرض بدکارکردی های رشدی و آسیب های روانشناختی _ اجتماعی قرار دارد. پژوهش حاضر باهدف طراحی و اعتباریابی درونی الگوی آموزشی- درمانی آسیب هم وابستگی مبتنی بر ادراک تجارب زیسته نوجوانان هم وابسته شهرستان خاتم انجام شد. مواد و روش: از روش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی با استفاده از روش پیمایشی به گرداوری نظرات اساتید و مختصصان پرداخته شد. در بخش کیفی تحقیق، نمونه آماری جهت مصاحبه های نیمه ساختارمند شامل 15 تن از نوجوانان هم وابسته شهرستان خاتم بودند. در بخش کمی تعداد 12 تن از اساتید ومتخصصین بودند که به عنوان نمونه انتخاب شدند. بر اساس تحلیل محتوای انجام شده، 5 ضمنون اصلی و 12 زیر مضمون استخراج شدند. یافته ها: یافته های پژوهش در بخش کیفی نشان داد که مضمون ها و زیر مضمون ها در دو بعد فردی و اجتماعی به ترتیب شامل: واکنش گری که خود شامل زیر مولفه های (انکار، وسواس و خشم)، مولفه نیاز به کنترل که خود شامل زیر مولفه های (سرکوب احساسات و ضعف در برقراری ارتباط) و مولفه ازخودبیگانگی بود و در بعد اجتماعی شامل مولفه های؛ وابستگی میان فردی که خود شامل زیر مولفه های (کنترل کردن، بی اعتمادی، روابط ناهنجار، حدومرزهای ضعیف) و مولفه تمرکز بر خارج از خود که خود شامل زیر مولفه های (مراقبت از دیگران و متأثر از عوامل خارجی) بودند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که دست اندکاران نظام تعلیم و تربیت به منظور طراحی و اجرای آموزش اثر بخش برای رشد و بهبود خودکارآمدی نوجوانان الگوی پیشنهادی این پژوهش را مد نظر قرار دهند.