فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه : فرسودگی تحصیلی که با ویژگی هایی مثل خستگی ، بی علاقگی و ناکارآمدی تحصیلی مشخص می شود اهمیت ویژه ای در بهره وری تحصیلی و نحوه عملکرد و موفقیت فرد در دوران تحصیلش دارد. در این پژوهش، پژوهشگران بر آن شدند تا مطالعه ای را با هدف همبستگی شوخ طبعی با فرسودگی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم به انجام رسانند. روش : نوع مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی و کاربردی می باشد. جامعه پژوهش آن کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی استان قم بودند که دارای معیارهای ورود بوده و جهت شرکت در مطالعه به صورت تصادفی از بین دانشجویان رشته های مختلف 260 نفر انتخاب شدند. از تمامی افراد رضایت نامه آگاهانه جهت شرکت در مطالعه به صورت کتبی کسب گردید. سپس افراد سه پرسشنامه (اطلاعات دموگرافیک، فرسودگی تحصیلی( ماسلاچ )و شوخ طبعی (خشوعی) را تکمیل و داده ها با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی مورد مقایسه قرار گرفت . سطح معناداری (05/0 p<)در نظر گرفته شد یافته ها : این مطالعه بر روی 260 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم در رشته ها و مقاطع مختلف انجام گرفت. در این مطالعه میانگین فرسودگی تحصیلی (87/14±33/34) و میانگین شوخ طبعی (55/24±03/114) به دست آمددر این مطالعه ، کلیه خرده مقیاس های شوخ طبعی با فرسودگی تحصیلی ارتباط مستقیم و معناداری داشت. همچنین مشخص شد دانشجویانی که اشتغال در زمینه تحصیلی داشتند نسبت به دانشجویان غیر شاغل فرسودگی کمتری داشتند (05/0 p<). نتیجه گیری : این مطالعه نشان داد هر چه شوخ طبعی در دانشجویان بیشتر باشد، با احتمال کمتری دچار فرسودگی تحصیلی خواهند شد.
مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله و مداخله ی یکپارچگی حسی_حرکتی بر ضرب آهنگ شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
111 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله و مداخله ی یکپارچگی حسی_حرکتی بر ضربآهنگ شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری دانش آموزان دارای اختلال نارساخوانی پایه اول، دوم و سوم ابتدایی مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری آموزش و پرورش شهر سمنان در سال تحصیلی -١٤٠١ ١٤٠٠ بودند. تعداد ٤٥ دانش آموز ٨ تا ١٠ ساله با نارساخوانی به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ١٥ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایش مدت ٨ جلسه ٦٠ دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. دروه پیگیری پس از گذشت ٣ ماه انجام شد. ابزار سنجش چک لیست نشانه های ضرب آهنگ شناختی کند (SCT )بود. داده ها با استفاده از روش آنوای دو عاملی آمیخته توسط نرم افزار -26SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد نمره ضرب آهنگ شناختی کند بین گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری دارد (٠/٠٥>P). بر اساس نتایج، هر دو مداخله اثربخش بوده، پایداری اثر داشتند، اما میزان تاثیر آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله بیشتر از گروه مداخله ی یکپارچگی حسی و حرکتی بود. نتیجه گیری: مداخله آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله و مداخله ی یکپارچگی حسی_حرکتی میتوانند به عنوان مداخله ای سودمند برای کمک به دانش آموزان دارای اختلال نارساخوانی و ضرب آهنگ شناختی کند در مدارس ابتدایی و مراکز مشکلات یادگیری استفاده شوند.
اثربخشی توانبخشی شناختی به روش گیمیفیکیشن در توجه پایدار دانش آموزان پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
۱۶۷-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی گیمیفیکیشن در توجه پایدار دانش آموزان پایه اول ابتدایی انجام گردید. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری ،دانش آموزان دخترپایه اول ابتدایی شهرستان حسن آباد فشافویه است که بر اساس نمونه گیری تصادفی ۳۰ دانش آموز انتخاب و براساس نمره هوش در دو گروه آزمایش و کنترل همتاسازی شدند. دانش آموزان گروه آزمایش، طی ۱۲جلسه ی ۴۵ دقیقه ای مفاهیم مرتبط با توجه پایدار را به کمک گیمیفیکیشن آموزش دیدند. ابزار پژوهش شامل تست ریون کودکان (۱۹۶۲)، آزمون عملکرد پیوسته (۱۹۶۵) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج بر اساس آمارهای توصیفی و استنباطی نشان داد که آموزش به کمک گیمیفیکیشن، توجه پایداردانش آموزان پایه اول ابتدایی را با اندازه ی اثر ۵۴/۰ به طور معناداری افزایش میدهد (۰۱/۰p<).
تعیین اثربخشی مداخله ذهن آگاهی کودک محور برکارکردهای اجرایی و دشواری تنظیم هیجان کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله ذهن آگاهی کودک محور بر کارکردهای اجرایی و دشواری تنظیم هیجان کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی کودکان دختر دارای اضطراب اجتماعی (10 و 11سال ) مراجعه کننده به مراکز روان شناسی و مشاوره شهر مشهد در سال 1400 بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 38 دانش آموز دختر که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخله های درمانی 10 جلسه ای مربوط به ذهن آگاهی را در طی دو ماه و نیم دریافت کردند. این در حالی است که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را در طول پژوهش دریافت نکردند. ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر ( 2004) و فرم طولانی پرسشنامه نقایص کنش های اجرایی کودکان و نوجوانان توسط بارکلی (2012) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری پیاپی نشان داد که اثربخشی برنامه مداخله ذهن آگاهی کودک محور بر کارکردهای اجرایی (001/0≥p) و تنظیم هیجان (001/0≥p) در دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی اثر داشته است و این تأثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار ماند. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک روش درمانی کارآمد برای بهبود کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان در کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی استفاده شود.
Nutritional Challenges and Eating Habits in Children with Sensory Processing Disorders(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۲ No. ۳ (۲۰۲۴) : Serial Number ۷
29-36
حوزههای تخصصی:
The objective of this study was to explore the nutritional challenges and eating habits of children with Sensory Processing Disorders (SPD) through qualitative analysis. The focus was on identifying specific sensory sensitivities, emotional and behavioral impacts, and effective management strategies to improve nutritional outcomes. This qualitative study involved semi-structured interviews with caregivers of 20 children aged 4-12 years diagnosed with SPD. Participants were recruited from pediatric therapy centers, support groups, and online forums. Data were collected until theoretical saturation was reached. The interviews were transcribed and analyzed using thematic analysis to identify key themes and patterns related to eating behaviors and nutritional challenges. The analysis revealed five main sensory challenges impacting eating habits: texture sensitivity, taste sensitivity, smell sensitivity, visual sensitivity, and temperature sensitivity. Emotional and behavioral impacts included mealtime anxiety, food refusal, and social isolation. Various strategies were employed by parents and professionals to manage these challenges, such as implementing food routines, gradual food exposure, and sensory integration therapy. The study also highlighted nutritional deficiencies and growth concerns associated with restricted diets in children with SPD, as well as success stories where tailored interventions led to improvements in eating habits and overall nutritional status. Children with SPD face significant sensory, emotional, and behavioral challenges that impact their eating habits and nutritional intake. Tailored interventions that address individual sensory profiles and involve a collaborative approach between parents, educators, and healthcare professionals are crucial for managing these challenges effectively. The study underscores the need for ongoing research and practical strategies to support better nutritional outcomes for children with SPD.
تحلیل راهکارهای ارتقای یادگیری گروهی در دوره ابتدایی از دیدگاه اساتید دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
127 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل راهکارهای ارتقای یادگیری گروهی در دوره ابتدایی از دیدگاه اساتید دانشگاه فرهنگیان شهر یزد انجام شد. این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش تحلیل محتوا صورت گرفت. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 17 نفر از متخصصان، به شیوه نمونه گیری هدفمند گردآوری و بررسی شدند. برای اطمینان از صحت یافته ها، از سه روش ممیزی بیرونی، بازبینی نتایج توسط مشارکت کنندگان، و کنترل مداوم استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش منجر به شناسایی و دسته بندی سه مؤلفه انتخابی، شش مؤلفه محوری، و 34 زیرمؤلفه به عنوان راهکارهای ارتقای یادگیری گروهی شد. یافته ها بر اهمیت عواملی چون ایجاد محیط های یادگیری غنی و باکیفیت، آموزش هدفمند شهروندی اجتماعی، و تقویت الگوهای نظام مند در مدارس تأکید داشت. همچنین، آموزش جامعه پذیری در مدارس به عنوان ضرورتی اساسی برای تربیت افرادی آگاه، مسئولیت پذیر، و توانمند در مواجهه با چالش های اجتماعی شناسایی شد. نتیجه گیری: تأکید بر نقش معلمان به عنوان عوامل کلیدی در شکل دهی به کنش های اجتماعی مطلوب در میان دانش آموزان برجسته شد. روش تدریس معلمان باید به گونه ای باشد که دانش آموزان را به مشارکت فعال، همکاری گروهی، و تبادل سازنده افکار ترغیب کند. همچنین، فرهنگ سازی در زمینه کار گروهی میان تمامی عوامل مدرسه به عنوان پیش شرطی حیاتی برای ایجاد محیط های یادگیری گروهی مؤثر مطرح شد. در نهایت، پژوهش بر ضرورت تربیت شهروندانی آگاه و مسئولیت پذیر از طریق طراحی محیط های یادگیری غنی و آموزش نظام مند در مدارس تأکید می کند.
نقش هنردرمانی در توسعه مهارت و بهبود نگرش خلاق کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با تأکید بر نمایش خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هنر درمانی در توسعه مهارت و بهبود نگرش خلاق کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با تأکید بر نمایش خلاق انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بوده است جامعه آماری شامل کلیه کودکان کم توان ذهنی در مدارس استثنایی می باشد که با سرشماری تعداد 30 نفر انتخاب و پرسشنامه محقق ساخته بین آنها توزیع شد. از ضریب همبستگی برای تعیین روایی ابزارها و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و و همچنین از آزمون کولموگروف اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن داده ها استفاده شد داده ها از طریق نرم افزار spss25 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هنر درمانی در توسعه مهارت و بهبود نگرش خلاق در کودکان کم توان ذهنی نقش موثری دارد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت به منظور توسعه مهارت و بهبود نگرش خلاق در کودکان کم توان ذهنی بر مشخصه هایی نظیر مهارت های فردی، تقویت و بالابردن حس اعتماد به نفس، استقلال فردی و تقویت برقراری روابط اجتماعی، سازگاری اجتماعی و هیجانی کودک توجه شود.
طبقه بندی تربیت های آسیب زا، مبتنی بر نظریه انسان کامل شهید مطهری
حوزههای تخصصی:
از اصلی ترین نیازهای هر تمدن، تربیت انسان است و هر نظام تربیتی نیازمند نظریه است. نظریه های تربیتی نیز بر مبنای نگاه های فلسفی مشخصی شکل می گیرند و مبتنی بر آن مبانی فلسفی، اندیشه ها و الگوهای تربیت دیگر را نفی می کند. در این راستا، پژوهش حاضر درصدد است با توجه به جایگاه مهم شهید مطهری در نظریه پردازی اسلامی معاصر، به این پرسش پاسخ دهد که در مسیر تربیت انسان کامل، تربیت های نادرست و آسیب زا چه نوع تربیت هایی هستند و چگونه می توان آن ها را طبقه بندی نمود؟ برای این منظور، همه آثار شهید مطهری با روش تحلیلی کیفی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در فرایند تربیت انسان کامل چهار نوع تربیت آسیب زا ممکن است رخ دهد: تربیت غیرانسانی که راهی غیر از تربیت در مسیر فطرت را در پیش می گیرد و انسان تربیت شده به جای تطابق با خلقت خود با خواسته های مربی همسانی دارد؛ تربیت انسان ناتمام در مقابل تربیت همه جانبه که فقط به بخشی از ابعاد وجودی انسان توجه می کند؛ تربیت ناسالم در مقابل تربیت متوازن که در نهایت شخصیتی کاریکاتوری را به ارمغان خواهد آورد، و در نهایت تربیت ناکامل در مقابل تربیت کامل که ثمره آن تربیت ماکتی از انسان بوده که از طی مسیر کمال بازمانده است.
تأثیر آموزش از راه دور مبتنی بر فناوری موک بر عملکرد یادگیری، خودآگاهی هیجانی و تفکر سطح بالا دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: دوره های آزاد برخط انبوه (موک) در حال حاضر یکی از پیشرفته ترین و جدیدترین نسخه های فناوری آموزشی می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش از راه دور مبتنی بر فناوری موک بر عملکرد یادگیری، خودآگاهی هیجانی و تفکر سطح بالا دانشجویان می باشد. روش کار: روش پژوهش شبه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور آران و بیدگل در سال تحصیلی 98-97 می باشند که 60 نفر از آن ها (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. گروه آزمایش در محیط آموزش از راه دور با استفاده از فناوری موک و گروه کنترل به روش سنتی در هشت جلسه سه ساعته آموزش دیدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه عملکرد یادگیری یانگ، کلمز و مورفی (2003)، خودآگاهی هیجانی کائر و همکاران (2012)، تفکر سطح بالا سرمد و همکاران (1390) می باشد. نتایج: یافته های پژوهش نشان داد آموزش از راه دور مبتنی بر فناوری موک بر عملکرد یادگیری، خودآگاهی هیجانی و تفکر سطح بالا در دانشجویان تأثیر دارد (0/001>P). آموزش از راه دور مبتنی بر فناوری موک بر مؤلفه های خودآگاهی هیجانی (بازشناسی، شناسایی، تبدیل سازی، حل مسئله) در دانشجویان تأثیر دارد (0/001>P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد آموزش از راه دور مبتنی بر فناوری موک باعث افزایش و بهبود عملکرد یادگیری، خودآگاهی هیجانی و تفکر سطح بالا می شود. با توجه به هزینه های کمتر، عدم محدودیت زمانی و مکانی آموزش از راه دور و فواید کاربرد فناوری موک بهتر است آموزش به این روش انجام گیرد، از این رو می توان از فناوری موک در جهت آموزش به یادگیرندگان در دروس مختلف استفاده کرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر یکپارچگی حسی بر روی شبکه های مغزی کودکان دبستانی دچار اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
170 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان های مبتنی بر یکپارچگی حسی بر روی شبکه های مغزی کودکان دبستانی دچار اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف یک مطالعه شبه آزمایشی دارای گروه مقایسه همراه با گمارش تصادفی، پیش آزمون- پس آزمون است. هدف از پژوهش شبه آزمایشی، یافتن علت های احتمالی یک الگوی رفتاری است. طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل از جمله طرح های آزمایشی است که در آن آزمودنی ها به صورت تصادفی انتخاب و به کمک همین روش در گروه های مختلف جایگزین می شوند. در این پژوهش درمان مبتنی بر یکپارچگی حسی به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده است و اثر بخشی آن بر شبکه های مغزی کودکان دبستانی دچار اختلال نقص توجه / بیش فعالی به عنوان متغیر وابسته قرار می گیرد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان دبستانی مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی می باشد که به مراکز مرتبط در شهر شیراز مراجعه می کنند. حجم نمونه 160 نفر می باشد.
ظرفیت های یادگیری حرفه ای معلمان مدارس ابتدایی: از توسعه فردی تا یادگیری شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش،شناسایی ظرفیت های یادگیری حرفه ای معلمان مدارس ابتدایی شهر مشهد می باشد.برای دستیابی به این هدف، از روش پدیدارشناسی با رویکرد کیفی استفاده شد. با روش نمونه گیری هدفمند 15 نفر از معلمان و 8 نفر از مدیران مدارس ابتدایی به عنوان مطلعان کلیدی در پژوهش شرکت کردند. جهت گردآوری داده های مورد نیاز از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده به روش کدگذاری باز و محوری انجام شد. براساس یافته های حاصل از پژوهش، ظرفیت های یادگیری حرفه ای در چهار سطح فردی، بین فردی، سازمانی و شبکه ای معرفی شدند. در سطح فردی، ظرفیت هایی مانند انگیزه درونی، تعهد کاری، خودآموزی، ایده پذیری، بازخورد و تامل فکورانه، و چشم انداز یادگیری شناسایی شد. در سطح بین فردی، ظرفیت های مربوط به اشتراک گذاری تجربیات، یادگیری جمعی و گروهی، کسب تجربه، و خدمت به عنوان رابط یادگیری مشاهده شد. در سطح سازمانی، ظرفیت ها شامل جو مطالبه گرانه مدرسه، جو حمایتی مدرسه، پویایی محیط یادگیری، بهره گیری از منابع آموزشی، رسانه های آموزشی، طرح های آموزشی، و آموزش های سازمانی بود. علاوه بر این، شبکه سازی اجتماعی به عنوان یک ظرفیت یادگیری حرفه ای قابل توجه در سطح شبکه ظاهر شد. یافته ها به درک قابلیت ها و ظرفیت های مدارس در زمینه آموزش متمرکز کمک می کند و بینش هایی را برای افزایش یادگیری حرفه ای در مدارس ابتدایی ایران ارائه می کند.
رابطه تاب آوری و بهزیستی روانشناختی با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دارای اضطراب فراگیر
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اضطراب از مشکلات اساسی دانش آموزان است که می تواند آسیب های روان شناختی و هیجانی فراوانی برای دانش آموزان در پی داشته باشد. بنابراین این پژوهش با هدف تعیین رابطه تاب آوری و بهزیستی روانشناختی با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دارای اضطراب فراگیر انجام شد.روش شناسی پژوهش: طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهرستان پاوه در سال تحصیلی 1400 بود، که تعداد 150 نفر براساس فرمول (n=50+8m) و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003)، بهزیستی روانشناختی (ریف، 2002) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی (فام و تیلور، 1999) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری و نرم افزار spss استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد بین نمره کل تاب آوری (679/0=r و 000/0=p) و یک از ابعاد آن با عملکرد تحصیلی دانش آموزان مضطرب در سطح 05/0 ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد نمره کل بهزیستی روانشناختی (899/0=r و 000/0=p) و هر یک از ابعاد آن با عملکرد تحصیلی دانش آموزان مضطرب در سطح 05/0 ارتباط مثبت و معناداری دارد. تحلیل گرسیون با روش ورود همزمان نیز نشان داد که متغیرهای پیش بین با هم توان تبیین 40 درصد از واریانس نمره عملکرد تحصیلی را در دانش آموزان داشته اند.نتیجه گیری: با توجه به اینکه عملکرد تحصیلی می تواند تحت تأثیر عوامل روانی-اجتماعی متعددی قرار گیرد، لازم است برنامه ریزان و روانشناسان تربیتی با شناخت این دسته از عوامل در بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان گام بردارند.
Exploring inner voice in the EFL classroom: From materials development perspective(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۴ , ۲۰۲۴
1 - 25
حوزههای تخصصی:
Several investigations in the psychology domain, educational psychology, and other related subjects have examined the inner voice. However, it has not been used as much in teaching foreign languages, particularly in developing learning materials. This study aimed to develop new English learning materials based on Tomlinson’s text-driven approach to enhance learners’ inner voice through instruction using the newly developed materials. The participants in this study were 40 intermediate female EFL learners, aged 20-35. All participants were selected through convenience sampling and were native speakers of Persian. The researchers then assigned the participants randomly into two experimental and control groups, each including 20 participants. Data were collected through an inner voice questionnaire and semi-structured interviews, utilizing both quantitative and qualitative methods to align with the study’s objectives, participant characteristics, and research questions. The quantitative data were statistically analyzed using SPSS (version 22), revealing that learners demonstrated a moderately high engagement with their inner voice after instruction with the newly developed materials. Qualitative insights emphasized key themes, including the natural use of English in internal thought processes, more frequent internal dialogues, and deeper mental engagement with the language. The study suggests that textbook developers and curriculum designers should consider new approaches to meet EFL learners’ psychological and cognitive needs, particularly in fostering inner voice processing for deeper engagement.
تأثیرآموزش شفقت به خود بر یادگیری اجتماعی- هیجانی نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
193 - 212
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش شفقت به خود بر یادگیری اجتماعی- هیجانی نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان پسر دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه دوم شهرستان بویین زهرا در سال تحصیلی 1402-1401 بود. روش نمونه گیری از نوع هدفمند بود. حجم نمونه پژوهش بر اساس پژوهش های آزمایشی انجام شده، شامل 30 نفر از جامعه مذکور بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای، یک بار در هفته تحت آموزش گروهی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مصاحبه بالینی بر اساس معیارهای DSM-5، پرسشنامه یادگیری اجتماعی- هیجانی کرین و همکاران (2009)، مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای هومرسون و همکاران (2006) و بسته آموزشی شفقت به خود بر اساس کتاب درمان متمرکز بر شفقت (گیلبرت، 2010) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش شفقت به خود منجر به افزایش یادگیری اجتماعی- هیجانی و هر یک از خرده مقیاس های سازماندهی تکلیف، روابط همسالان و خودتنظیمی در نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای شده است. لذا با توجه به یافته ها، آموزش شفقت به خود با داشتن رویکردی دلسوزانه به زندگی، می تواند باعث افزایش یادگیری اجتماعی- هیجانی در نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای گردد. بر این اساس پیشنهاد می شود، که در راستای سلامت روان شناختی این نوجوانان، به نقش این مداخله توجه شود.
آموزش محاسبه تیپ بندی اقلیمی کوپن– تراورتا و مقایسه با روش تیپ بندی اقلیمی کوپن (درس نواحی آب و هوایی متوسطه دوم)
حوزههای تخصصی:
از روش های مهم شناخت نواحی آب وهوای، طبقه بندی اقلیمی است. طبقه بندی های اقلیمی به روش های مختلف انجام می گیرند. از جمله می توان به طبقه بندی های اقلیمی کوپن و کوپن– تراورتا اشاره نمود. تفاوت اساسی میان طرح های طبقه بندی اقلیمی را می توان در قالب هدف، نوع و تعداد پارامتر موردمطالعه و تعیین آستانه، موردبررسی قرار داد. طبقه بندی کوپن تراورتا که موضوع این پژوهش است، اصلاح شده طبقه بندی کوپن است. در این تحقیق با اشاره به مبحث مرتبط با طبقه بندی آب وهوایی کوپن در کتاب جغرافیا (2) متوسطه دوم، مقایسه ای بین این نوع طبقه بندی و طبقه بندی کوپن-تراورتا داشته است و به علت مناسب بودن کوپن- روارتا در ایران به جهت تأکید بیشتر بر مؤلفه بارش از اهمیت برخوردار است. هدف اصلی این مقاله آشنایی با مفاهیم و محاسبه روش تیپ بندی اقلیمی کوپن – تراورتا است. در راستای رسیدن به این هدف، دو ایستگاه سینوپتیک استان فارس لامرد (نماینده تیپ اقلیمی B) و اقلید (نماینده تیپ اقلیمی غیر از B) انتخاب و محاسبه شده اند. انتظار می رود که معلمان علاوه بر آشنایی با طبقه بندی کوپن با روش کوپن تراورتا آشنا شده و بتوانند آن را نیز محاسبه و مقایسه نمایند.
بررسی نقش مهارت های نرم در فرآیند آموزش معلمان
حوزههای تخصصی:
مهارت های نرم مترادف کلمه "مهارت های فرد" هستند. این اصطلاح آن دسته از ویژگی های شخصی را توصیف می کند که نشان دهنده سطح بالایی از هوش هیجانی است. مهارت های نرم شامل مهارت های بین فردی نیز می شود که شخصیت یک فرد و روابط بین فردی او را با دیگران نشان می دهد. داشتن مهارت های نرم با ارزش ترین ابزار در قرن بیست و یکم برای رسیدن به موفقیت است. در همین راستا هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مهارت های نرم در فرآیند آموزش معلمان می باشد.روش شناسی پژوهش: این تحقیق از نوع تحقیقات بنیادی نظری و روش اجرای آن به صورت مطالعات کتابخانه ای و تحلیلی و توصیفی است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که هدف از آموزش، ساختن انسان های خوب با مهارت و تخصص است. انسان های روشنفکر می توانند توسط معلمان پرورش یابند بنابراین آموزش ابزاری ضروری برای دستیابی به پایداری در همه عرصه می باشد. معلمان وزن و مسئولیت آموزش را بر دوش می کشند و منبع اصلی دانش و ارزش هستند. برای معلمان، توانایی استفاده از مهارت های نرم موثر می تواند باعث ایجاد یا شکستن یک حرفه شود. بدیهی به نظر می رسد که چنین مهارت هایی در کلاس درس اهمیت زیادی دارند، مهارت های نرم هنگام کار با والدین، مدیریت و سایر معلمان نیز از اهمیت بالایی برخوردار هستند. چنین مهارت هایی می تواند اثربخشی معلمان را بهبود بخشد.نتیجه گیری: معلم نقشی حیاتی در جامعه ما و همچنین الگویی برای دانش آموزان مدرسه ای دارد. آموزش معلمان بر آموزش مدرسه تأثیری مواج دارد. برنامه آموزش معلمان با کیفیت منجر به آموزش با کیفیت مدرسه می شود.آموزش معلم نه تنها مسئول بهبود آموزش مدرسه است، بلکه مسئول آماده سازی معلمان شایسته، متعهد و حرفه ای است که می توانند نیازهای نوظهور سیستم و جامعه را برآورده سازند.
آینده آموزش سایه در ایران: فرصت ها و چالش ها برای نظام تعلیم و تربیت رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
127 - 160
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی فرصت ها وچالش های آموزش سایه برای نظام تعلیم وتربیت رسمی کشور ایران برمبنای تجارب زیسته معلمان، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد. مشارکت کنندگان در این مطالعه، معلمان دوره ابتدایی ومتوسطه شهرشیراز درسال تحصیلی 1402-1401بودند، که علاوه بر آموزش رسمی، تجربه تدریس در آموزشگاه خصوصی را داشتند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (ملاک مدار)، تاحد اشباع داده ها 16 تن انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها ازمصاحبه نیم ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش سایه، فرصت-های متعددی از جمله: «بهبودیادگیری، کسب آمادگی برای آزمون ها، پرشدن اوقات فراغت و...» و نیز چالش-هایی همچون «تضعیف محوریت آموزش رسمی، تبعیض آموزشی، نابرابری اجتماعی و...» را برای نظام تعلیم و تربیت رسمی کشور ایجاد نموده است. بر این اساس، تجهیز مدارس و تنوع بخشی به محیط های یادگیری، استاندارد سازی اماکن آموزش سایه، تغییر رویه در سیستم پذیرش و آزمون ورودی مدارس و دانشگاه ها پیشنهاد می گردد.
اثربخشی بازی درمانی با رویکرد طرحواره درمانی ذهنیت مدار بر کنترل تکانه و تاب آوری دانش آموزان پسر با نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
22 - 36
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضربا هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی با رویکرد طرحواره درمانی ذهنیت مدار بر کنترل تکانه و تاب آوری دانش آموزان پسر با نارسایی توجه -بیش فعال اجرا شد. روش پژوهش: این پژوهش، از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی بوده که از نوع نیمه آزمایشی داراى پیش آزمون- پس آزمون وگروه گواه و دوره پیگیری یک ماهه می باشد. جامعه آماری سال تحصیل1402پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پسر 8تا11 ساله دوره ابتدایی که به دلیل داشتن نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی در -۱۴۰۱ به مراکز مشاوره و روانشناسی مراجعه کردند، تشکیل می دهند. براى انتخاب نمونه تحقیق، تعداد 15 نفر برای هر گروه به شکل نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به شکل گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه کانرز فرم والد،پرسشنامه تصویری طرحواره در کودکان دوسلدورف(DISC)، مقیاس رفتارهای تکانشی در کودکان، مقیاس توانمندی های اجتماعی -هیجانی و تاب آوری استفاده شد. گروه آزمایشی تحت بازی درمانی با رویکرد طرحواره درمانی ذهنیت مدار(۱۰ جلسه 60 دقیقه ای) قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از شاخص آماری تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری های مکرر انجام شد. نتایج نشان دادند بازىدرمانی با رویکرد طرحواره درمانی ذهنیت مدار به بهبود کنترل تکانه و تاب آوری در مرحله پس آزمون منجر می شود و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز منجر به بهبود کنترل تکانه و تاب آوری انجامید که نشان دهنده تداوم اثربخشى بازی درمانی با رویکرد طرحواره درمانی ذهنیت مدار بوده است.
اثر بخشی آموزش مهارت حل مسئله بر ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آسیب شنوایی یا کم شنوایی از موانع و محدودیت های مهم موجود بر سر راه افراد برای برقراری و درک روابط اجتماعی موثر است. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله بر ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا صورت گرفت. روش: مطالعه حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این مطالعه دانش آموزان کم شنوا مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهر کرمانشاه بودند که از این میان به صورت هدفمند ۳۲ نفر وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در دو گروه ۱۶ نفره قرار گرفتند. گروه آزمون تحت آموزش حل مسئله در هشت جلسه یک ساعت و نیمی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد ادراک تعامل اجتماعی کارول گلاس بود. در نهایت داده های جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج آزمون t دو نمونه ی مستقل؛ نمرات پس آزمون در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل سطح بالاتری را نشان داد اما این تفاوت در نتایج از لحاظ آماری معنی دار نبود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش حل مسئله در هر دو بعد افکار منفی و افکار مثبت، منجر به بهبود وضعیت ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا می گردد هرچند که این بهبود از نظر آماری معنی دار نبود. به طور کلی بر اساس آنچه در این مطالعه بدست آمد نمی توان نتایج را به خوبی تعمیم داد و به مطالعات بیش تری نیاز است. واژگان کلیدی: حل مسئله، ادراک تعامل اجتماعی، دانش آموزان کم شنوا
طراحی و سنجش روایی محتوایی برنامه فرزندپروری مثبت برای خانواده های کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای تا حد زیادی به رابطه ی والد - فرزندی ارتباط دارد، لذا
در پژوهش حاضر، براساس روش سنتزپژوهی، یک الگوی اجرایی جامع برای آموزش والدین ارائه می شود. هدف پژوهش،
شناسایی مؤلفه ها و عناصر آموزش فرزندپروری مثبت برای خانواده های کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای، تدوین برنامه
و سنجش روایی محتوایی آن بود.
روش: روش پژوهش، کیفی و از نوع سنتزپژوهی است. جامعه آماری شامل تمامی مقالات و پژوهش های مرتبط با
فرزندپروری مثبت بود. حجم نمونه تعداد ۹۲ مقاله بود که در سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۳ منتشر شده بودند. با استفاده از
سیاهه ی CASP و براساس معیارهای ورود و خروج، ابتدا ۲۷ و سپس بعد از مطالعه ی ی اسناد، کیفیت مقالات و
میزان مرتبط بودن، تعداد ۱۲ مورد به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. جهت تحلیل داده ها از الگوی شش مرحله ای پتیکرو
و روبرتس ) 200 6 ( و برای روایی محتوایی از شاخص روایی محتوایی استفاده شد.
یافته ها: طبق یافته های پژوهش، فرزندپروری مثبت بر 6 مضمون اصلی شامل: احترام متقابل و برابری، استفاده از
پیامدهای طبیعی و منطقی، خودمختاری روانی، انضباط استقرایی، بلوغ و انتظارات بالا و صمیمیت، پذیرش و حساسیت
والدین استوار است. روایی محتوایی براساس شاخص روایی محتوایی ۸۶ / ۰ بود که مبین روایی محتوایی قابل قبول برنامه
است.
نتیجه گیری: باتوجه به اینکه، اختلال نافرمانی مقابله ای، بیشتر تحت تأثیر تعامل فرد با محیط اجتماعی و خصوصاً خانواده
می باشد و سبک فرزندپروری در بروز اختلال مؤثر است، برنامه طراحی شده، می تواند برای ارتقای مداخلات موجود و طراحی
مداخلات نوین به کار رود.