فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۲٬۸۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
حقیقت، پرسش برانگیزترین مسألة فلسفی است که اندیشة فیلسوفان را همواره به خود جلب کرده است. مارتین هایدگر با تعریف حقیقت به نامستوری (الثیا)، حقیقت را از معیار سنجش صدق و کذب گزاره خارج کرده و به آن جایگاهی هستی شناسانه بخشیده است. در این مقاله ارتباط میان حقیقت و شیء در فلسفة هایدگر بررسی می شود و استدلال می شود که نگاه هایدگر به هستی های ابزاری تأثیر قاطعی بر حقیقت اندیشی وی داشته است. تفسیر ما از ارتباط حقیقت و شیء در فلسفة هایدگر متمرکز بر روی بند 44 وجود و زمان است. این بند اوّلین جایی است که هایدگر مسألة حقیقت را به صورت جدّی مطرح می کند. در عنوان مقاله از واژة دیالکتیک استفاده شده است که به نظر می رسد مناسب ترین واژه برای بیان ارتباط دوجانبه میان دو موضوع است. بنابراین دیالکتیک حقیقت و شیء، افق سنجش و ارزیابی حقیقت است که از منظر هستی شناسی پیش دستی و هستی شناسی تودستی واکاوی شده است. این دو گونه هستی شناسی ناظر بر دو نحوة تقرّب و نزدیکی ما با اشیای درون جهانی است. هدف مقاله نشان دادن پیوند میان این دوگونه هستی شناسی و حقیقت اندیشی است.
تحول آرای فلسفی یورگن هابرماس درباره ی نقش دین در حوزه ی عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعضی از صاحب نظران یورگن هابرماس را برجسته ترین
فیلسوف زنده و نظریه پرداز اجتماعی به شمار می آورند. در عین حال دیدگاه های او در
مورد نقش دین در حوزه ی عمومی تا حدودی مورد غفلت قرار گرفته است. در این مقاله،
ضمن شرح و توضیح مبانی دیدگاه های فلسفی اولیه و بعدی هابرماس درباره ی دین، تحول نگرش
او به دین همچون یکی از منابع مشکلات درونی
مدرنیته و سپس تلقی او از دین همچون منبع اصلی شوق و انگیزه برای پی ریختن
زیست جهان فرهنگی اجتماعی مطلوب بررسی شده است. نادیده گرفته شدن مطالعات متأخر
هابرماس درباره ی نقش و جایگاه دین در دنیای معاصر مایه ی تأسف است، چراکه پروژه ی
متأخر هابرماس فی الواقع کوششی است خلاق و مهم برای گذار به فرا سوی فرض های
سکولار که وجه بارز بسیاری از مطالعات مدرن در مورد دین است. هدف اصلی این مقاله
بررسی انتقادی تفکر فلسفی هابرماس و تحول آرای او درباره ی نقش دین در عرضه ی
عمومی است و روش های به کار رفته در این پژوهش، تحلیل محتوا و مطالعه تطبیقی افکار
هابرماس با تکیه بر رویکرد انتقادی است.
باطنی گرایی در یونان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو اصطلاح «باطنی» و «باطنی گرایی» معنای گسترده ای دارند، ولی به نحو خاص بر مکتب های دینی و عرفانی و فلسفیِ رازورز اطلاق می شوند. در یونان باستان، پیش از دورانِ یونانی مآبی، به مکتب هایی با گرایشِ باطنی برمی خوریم. از نوشته های گوناگونِ برجای مانده از آن دوران چنین برمی آید که یونانیان خود خاستگاه این مکتب ها را بیرون از یونان، در مصر یا آسیا، می جستند. مکتب های باطنیِ یونانی تا پیش از روزگار افلاطون عبارتند از: ادیان الیوسیسی و دیونوسوسی و اورفیوسی و مکتب فلسفی دینیِ فیثاغورس. غایتِ مشترک این مکاتب، رستگاری از راه تطهیر است. این غایت در ادیانِ باطنیِ یونان، یعنی ادیانِ الیوسیسی و دیونوسوسی و اورفیوسی، از رهگذرِ گرویدن به دین و به جا آوردنِ مراسمِ آیینی به دست می آید. دین اورفیوس پیروانِ خود را به برخی اوامر و نواهی نیز پایبند می سازد و به خوارداشتِ جهانِ خاکی برمی انگیزد. فیثاغوریان با حفظِ جنبه های دینی، باطنی گراییِ خود را بر معرفت مبتنی می سازند و بدین سان باطنی گراییِ فلسفیِ منحصر به فردی بنیاد می نهند.
.بررسی تطبیقی مبناگرایی خطاناپذیر دکارت و علّامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۴ شماره ۶۴
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
رهیافت سلبی صفات خدا از دیدگاه ابن سینا و توماس آکویینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
رهیافت سلبی برای سخن گفتن از اوصاف الهی از دیرباز مطرح بوده است و به دو دسته کلی سلب و سکوت و طریق سلبی ایجابی تقسیم میشود. طریق سلبی ایجابی، تفاسیر و معانی مختلفی دارد. برخی از این معانی با بیانناپذیری خداوند تضاد دارد و برخی تضاد ندارد. برخی دیگر با سکوت موافق و همراه نیست و رویکرد ایجابی درباره خدا دارد. طریق سلبی ایجابی نزد ابن سینا چه معنایی دارد؟ رابطه این طریق نزد ابن سینا با بیانناپذیری خداوند چیست؟ هدف او از به کار بردن این طریق در بیان صفات الهی چه بوده است؟ در این نوشتار، ضمن بررسی معانی مختلف طریق سلبی ایجابی نزد ابن سینا و توماس آکویینی، درباره موضع کلی ابن سینا (بازگشت همه صفات الهی به سلب و اضافه) هنگام تحلیل و ارزیابی تطبیقی اندیشه توماس صحبت می کنیم.
تعریفِ «فلسفه» و «فیلسوف» در فایدونِ افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تبیینی است از دگرگونی دیدگاه افلاطون نسبت به معنای «فلسفه» و «فیلسوف» در فایدون در مقایسه با آثارِ پیشین او. فایدون تأویلِ افلاطون از زندگی و فلسفه و مرگ سقراط بر اساس آموزه های فرجام شناختی اورفیوسی و فیثاغورثی است. او در خلال این تأویل، بدبینیِ معرفت شناختیِ خویش و راه برون رفت از آن را بازمی گوید. او سقراط را نمونه ی آرمانیِ فیلسوفی می شناسد که با پی بردن به جهل خویش و موانع کسب معرفت در این جهان، روح خود را از دلبستگی های مادی پاک و وارسته و آماده ی پرگشودن از زندان جسم ساخته است، تا بتواند در ساحتِ برینِ نامادی به معرفت نائل آید. بدین سان، افلاطون به تعریف خاص خود از «فلسفه» و «فیلسوف» دست می یابد. بر اساس تعریف او، فلسفه راه رستگاری، و فیلسوف کسی است که در جست وجوی معرفت خود را آماده ی مرگ و رستن از جهان می سازد.
تأثیر آرای ابن سینا بر فلسفه اروپا در قرون وسطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
رویکردی فلسفی- کلامی به ایمان در فلسفه ی دکارت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
یکی از مباحث مهم پیرامون ماهیت ایمان، مسأله ی نسبت دین و عقل یا نسبت ایمان با تصدیق عقلی است. براین اساس، همواره در میان فلاسفه و متکلمان مسلمان و مسیحی دیدگاه های متعددی درباره ماهیت ایمان و اینکه آیا ایمان همان تصدیق عقلی به وجود خداست یا ماهیتی متفاوت دارد، مطرح بوده است. مسأله ایی که بدین منظور مطرح است این است که میان یقین عقلی و ایمانی چه نوع رابطه ایی قابل تصور است و آیا می توان به نوعی تعامل و رابطه ی متقابل بین یقین ایمانی و یقین عقلی برقرار کرد؟
در این مقاله سعی بر این است که به دیدگاه دو متفکر اسلام و غرب یعنی ملاصدرا و دکارت پیرامون ماهیت ایمان و اینکه مهم ترین عنصرآن چیست و چه نسبتی میان ایمان و تصدیق عقلی وجود دارد، پرداخته شود. شایان یاد است که ملاصدرا ایمان را تصدیق معرفتی به وجود خدا می شمارد؛ از طرفی نیز چگونگی ارتباط بین یقین ناشی از ایمان با یقین ناشی از شهود آشکار عقلی در اندیشه دکارت یک مسأله است و باید به آن پرداخت.
کرونولوژی استاندارد محاورات افلاطون و شواهد سبک شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال روشن ساختن دو نکته است: 1. کرونولوژی های ارائه شده از محاورات افلاطون از ربع آخر قرن نوزدهم تاکنون همگی ساختاری مشابه دارند؛ ساختاری که می توان آن را به جهت غلبه کاملش کرونولوژی استاندارد نامید؛ 2. علی رغم این حقیقت که ظهور این ساختار مدیون شواهد سبک شناختی و متأثر از آن هاست، به جز محاورات متأخر جایگاه دیگر محاورات در این ساختار توسط شواهد یادشده تأیید نمی شود. کرونولوژی استاندارد تمایل دارد محاوراتی همچون منون و جمهوری را پس از محاورات سقراطی و پیش از پارمنیدس و ثئایتتوس قرار دهد. این ساختار همچنین تأکید دارد که این دو محاوره اخیر پس از محاورات میانی و پیش از محاورات متأخری چون سوفیست، تیمائوس، فیلبوس و قوانین قرار گیرد. این جستار تلاش می کند نشان دهد به جز شباهت میان این محاورات متأخر و تأخر احتمالی آن ها، جایگاه دیگر محاورات به ویژه محاورات میانی، ثئایتتوس و پارمنیدس هیچ گونه مبنای سبک شناختی ندارد.
مقایسه دیدگاه خواجه عبداللّه انصارى و بندیکت قدیس درباره زهد و ترک گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
در این مقاله، دستورات بندیکت قدیس راهب مسیحى و خواجه عبداللّه انصارى درباره زهد و دورى از دنیا و ترک گناه مقایسه شده است. این تحقیق با روش توصیفى تحلیلى به هدف آشکار کردن شباهت ها و تفاوت هاى دیدگاه هاى دو شخصیت، به منظور افزایش آگاهى از ادیان ابراهیمى انجام شده است. این مقایسه با توجه به کتاب «منازل السائرین» خواجه و کتاب «قواعد» بندیکت انجام شده است. از مجموع مباحث نتیجه مى شود که آراء بندیکت و خواجه در موارد بسیارى یکسان یا شبیه هستند. ریشه مشابهت دستورات سلوکى بندیکت و خواجه این است که خاستگاه معرفتى آن دو، ادیان آسمانى مسیحیت و اسلام است که بر اساس فطرت مشترک انسانى است. بازگشت تفاوت مکتب خواجه و بندیکت به این است که مکتب عرفانى خواجه نسبت به مکتب بندیکت پیشرفته تر است.
ارتباط دین و اخلاق از دیدگاه کانت و آیت الله مصباح(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
ارتباط دین و اخلاق و چگونگی آن از مهم ترین مسائل فلسفی پیش روی فلاسفة معاصر از جمله کانت و استاد مصباح است. انسان اخلاقی کانت، صرفاً به وسیلة سابقة عقل عملی خود، قانون و تکالیف اخلاقی را می یابد و اعتبار امور اخلاقی نزد او، به هیچ دستور دینی ای بستگی ندارد. این در حالی است که بنا بر نظر استاد مصباح خیر و شر اخلاقی، از رابطه ای که بین افعال اختیاری انسان و نتایج نهایی آنها برقرار است، مشخص می شود؛ به این صورت که اگر یک فعل با کمال نهایی رابطة مثبت داشته باشد، خیر است وگرنه، شر تلقی می گردد. اگرچه این اصل از هیچ اعتقاد دینی ای اخذ نشده، اما در پی این پرسش که کمال نهایی چیست و چگونه باید رابطه افکار و کمال نهایی را کشف کرد، نیازمندی به دین پدیدار می شود. به طور کلی دین و اخلاق در نگاه استاد مصباح در تعامل با یکدیگرند.
چیستی و اقسام مرگ در آثار آگوستین قدیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ یکی از ناگشوده ترین رازهایی است که انسان با آن روبه روست؛ بنابراین همواره جزء دغدغه های دانشمندان بزرگ و آموزه های اصلی ادیان الهی بوده است. آگوستین از بزرگانی است که درباره مرگ و چیستی آن اندیشیده و سخن گفته است. در تعریف آگوستین از مرگ با یک تعریف معین روبه رو نیستیم. وی فیلسوفی افلاطونی است؛ بنابراین مرگ را جدایی نفس از بدن می داند؛ ولی در جایگاه یک متکلم، مرگ را نتیجه گناه و دوری از خدا می داند. در آثار آگوستین برای مرگ طبیعی و مرگ ارادی که در زندگی خود وی ظهور بارزی دارد، ویژگی های خاصی می توان یافت. آگوستین کوشیده است تا چیستی و اقسام مرگ را بشناسد و بشناساند؛ با این حال گفته های او بیانگر ناتوانی در شناخت این معمای بزرگ هستی است و ناگزیر آرزو می کند کاش آدم و حوا ما را در این دنیا گرفتار این مسئله نمی کردند.
مبانی الهیّات در تفکّر دنس اسکوتوس با نگاهی اجمالی به آرای ابن سینا
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی متاخر (قرون 14 و 15)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مقالة حاضر درصدد است مبانی الهیات را از دیدگاه فیلسوف و متألّه مَدرسی دنس اسکوتوس بررسی کند. این مبانی عبارتند از: تعریف و موضوع الهیات، اقسام الهیات، امکان الهیات به مثابه یک علم، و نسبت عقل و وحی. هم چنین سعی خواهد شد با توجّه به تأثیرپذیری اسکوتوس از ابن سینا در بسیاری از موارد، مقایسه ای اجمالی میان دیدگاه های آن دو انجام شود. هر دو متفکّر موضوع الهیات را خدا و مسائل مربوط به آن می دانند و بر همین اساس الهیات را تعریف می کنند. دربارة امکان الهیات به مثابه یک علم، در حالی که اسکوتوس معتقد است که نمی توان آن را دقیقا یک علم نظری نامید بلکه آن نهایتا یک علم عملی است، ابن سینا الهیات بالمعنی الاخص را دقیقاً یک علم نظریِ یقینی می داند. دربارة نسبت عقل و وحی نیز اسکوتوس ضمن تأیید کارکرد عقل در الهیات، نهایتاً به برتری وحی معتقد است، امّا ابن سینا ضمن قبول اعتبار تامّ وحی، کاملاً اصالت عقلی است.
ارزیابی دیدگاه نیکولاس ولترستورف درباره ی فلسفه ی تحلیلی دین در اواخر قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه ی تحلیلی دین در اواخر قرن بیستم، شاهد شکوفایی شایان توجه و البته نقدهای جدی بوده است. نیکولاس ولترستورف فیلسوف تحلیلی دین کوشیده است تا ضمن ارائه ی توصیفی از شاکله ی فلسفه ی تحلیلی دین در این بازه ی زمانی، به منتقدان آن نیز پاسخ دهد. وی با تکیه بر ساختار روایی-داستانیِ فلسفه ی تحلیلی دین، معتقد است که تنها با توجه به سه ویژگی اساسیِ فلسفه ی تحلیلی دین در این دوره، یعنی واقع گرایی، دفاع از تقریری خاص از مبناگرایی در معرفت شناسی و باور به امکان دست یابی به معرفت خداوند، می توان درک و فهم درستی از آن به دست آورد، وگرنه دچار خطا خواهیم شد و انتظارات نابجایی از آن هم خواهیم داشت. در این مقاله، ضمن توصیف دقیق دیدگاه ولترستورف، انتقاداتی مانند یکی گرفتن فلسفه ی تحلیلی دین و معرفت شناسی اصلاح شده و لزوم انکار عقلانیت مشترک در تحلیل وی را بیان خواهیم کرد.
معانی متفاوت سوژه در فلسفه ی آلن بدیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشیده ایم تا وجود نوعی ابهام را در کاربرد مفهوم سوژه در آثار آلن بدیو مشخص سازیم. این ابهام مربوط به وجود یک ناسازگاری و دودستگی میان تعبیرات مختلف بدیو پیرامون آن مفهوم است. این ناسازگاری به برانگیخته شدن تفاسیر مختلفی در این خصوص منجر شده است. ما با بررسی عبارات بدیو و ضمن توجه به رویکردهای مختلفی که نزد شارحان آثار وی وجود دارد نهایتاً پیشنهاد کرده ایم که برای دست یافتن به یک فهم جامع از اندیشه های بدیو در خصوص مفهوم سوژه، بهترین راه پذیرفتن این است که این مفهوم در آثار بدیو دارای دو معنای متمایز (اگرچه مرتبط) است و کوشش در جهت ارائه ی یک معنای واحد از سوژه در فلسفه ی بدیو به ناچار موجب نادیده گرفتن دسته ای از عبارات صریح او در این خصوص خواهد شد.
عقل و قانون در رساله قوانین افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که به بررسی اندیشه سیاسی افلاطون در رساله قوانین می پردازد تلاش می شود با توجه به نظر افلاطون به عقل، جایگاه قانون در تفکر افلاطون و وجوه تمایز آن از حاکمیت فیلسوف مورد بررسی قرار گیرد.
به عبارت دیگر در مقاله سیر تحول اندیشه سیاسی افلاطون و مبانی معرفتی آن از حاکمیت فیلسوف به حاکمیت قانون مورد بررسی قرار می گیرد.
از این جهت مقاله نشان می دهد تغییر در صورت بندی معرفتی افلاطون بر محوریت عقل موجب تغییر در محتوای تفکر او در موضوعات مختلف از جمله اندیشه سیاسی و چگونگی سامان سیاسی شهر از همپرسه جمهور به قوانین گردیده است.
نتیجه و حاصل همپرسه سیاستمدار و سپس قوانین با توجه به مشکلات فیلسوف در اداره شهر، ضرورت قانون و سامان دهی شهر بر اساس مجموعه قوانینی است که در آنها جزئیات اداره شهر مشخص شده باشد. قانون کلیدواژه ای که افلاطون آن را چاره حل مشکلات شهر و راه حل بدیل حاکمیت فیلسوف در قوانین می داند.
جایگاه هستی شناسی و شناخت شناسی ماتقدم در تفسیری از جوهر در مفهوم ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش های فلسفی دوره جدید، و به طور خاص نوع قرن هجدهمی آن، با کانت آغاز شد و سپس کم و بیش متأثر از جذبهکانتی ادامه یافت. به این شیوه فلسفهارسطو به اتهام غیر نقدی بودن و جزمیت به محاق فراموشی می رفت. در حقیقت ادعا شد که فلسفه ارسطو شناخت را بر پایه تجرید صور معقول یا ماهیت از اشیا بیرون از ذهن توضیح می دهد، و لذا متضمن پژوهش شرط های ماتقدم بر تجربه نیست. بنابراین اعتبار شناخت و آگاهی را از اعتبار چنین شرط هایی پژوهش نمی کند.
مقاله حاضر پژوهشی است که روشن می نماید فلسفه ارسطو بر پایه تجرید ماهیت از ظرف خارج استوار نیست بلکه شرط های ماتقدم تجربه را به شیوه مخصوص به خود پژوهش می کند، زیرا شرط ها یا اصل هایی که در متافیزیک وی پژوهش می شود، اصل ها و مبادی «موجود بماهو موجود» است که ماتقدم بر هر تجربه است. این اصل ها و مبادی به نوعی متضمن در تعریف ماهیت هستند. از آنجا که چیستی مرکب از صورت وماده است، این اصل ها و مبادی انضمامیت جهان را مشعر داشته و بنابراین ارزش های تجربی را تأکید می کند. از این منظر، جوهر به مثابه یک نظام هستی شناسی ماتقدم تبیین می شود که شناخت شناسی بر آن استوار است.
دریدا و هوسرل : تعلیق یا تمکین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از منابع فکری دریدا و رویکرد ساختارزدایی ، اندیشه های هوسرل و روش پدیده شناسی است .دریدا از منتقدان جدی هوسرل و در عین حال به طور آشکار وپنهان تحت تاثیر عمیق وی نیز است . نقد عمده وی به هوسرل، به چالش کشیدن این ادعا است که بایستی در ساحت معرفت شناسی تمامی پیش فرض ها را به یک سو نهاد . من استعلایی به عنوان فاعل چنین فعلی است . دریدا مدعی است که خود این من استعلایی از دایره فرایند به تعلیق در آوردن پدیده شناسی بیرون می ماند . دریدا بر این باور است که هوسرل نیز یکی از بانیان متافیزیک حضور در قرن بیستم است. اوج متافیزیک حضور هوسرل در تلقی وی از نشانه ظهور پیدا کرده است .با این حال وی در تکوین ساختارزدایی ، هم به لحاظ ساختاری و هم به لحاظ محتوا از پدیده شناسی بهره های فراوان برده است . به اجمال اینکه این مقاله از دو بخش تشکیل شده است. دربخش اول نقد دریدا به هوسرل مورد ارزیابی قرار می گیرد و در بخش دوم تاثیرات هوسرل و پدیده شناسی بر دریدا و ساختارزدایی بررسی می شود .
رابطه ی عقل با ایده ها نزد فلوطین و مقایسه ی آن با نظر ملاصدرا درخصوص وحدت و کثرت عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پساارسطویی افلوطین و نوافلاطونیان (3 و 4 ب.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
فلوطین دمیورژ را عقل تلقی می کند و ایده های افلاطونی را به درون عقل می برد و در عین حال، هر ایده را نه اندیشه ای وابسته به عقل، بلکه عقلی تلقی می کند که با اندیشیدن به خود، به همه ی ایده ها می اندیشد و بدین ترتیب با کل اقنوم عقل عینیت می یابد. این نظریه که به «نظریه ی درونیت» مشهور است از مشخصات بارز فلسفه ی فلوطین و یکی از بحث برانگیزترین مسائل در حیطه ی فلسفه های نوافلاطونی است. این نظریه تا حدودی در اثولوجیا انعکاس یافته و از منابع ملاصدرا درخصوص واحد و کثیر تلقی کردن عقل به عنوان صادر اول است. در این مقاله، پس از تبیین نظریه ی فلوطین و زمینه های آن، به آراء ملاصدرا در خصوص وجوه وحدت و کثرت عقل و تأثیرپذیری او از اثولوجیا -در کنار آیات و احادیث- می پردازیم.