مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
فیلسوف
حوزه های تخصصی:
چکیده
حیرت در عرفان اسلامی، یکی از مطلوبات مهم و از مقامات عالیه عارف است. حیرت در بادی امر با ضلالت و سرگردانی هم معنا ست. اما در عرفان به عنوان بدیههای است که بر قلب عارف وارد میشود و نهایت معرفت عارف به باری تعالی را میرساند. چون ذات او حقیقتی لا یتناهی است و در ادراک محدود عقل جای نمیگیرد، بنابراین درک عقل از حقیقت او و همچنین آنچه که مربوط به عالم غیب و ماوراءطبیعت است قرین باعجز و حیرانی است. خداوند بزرگترین رازی است که نه عقل ونه کشف به فهم ذاتش پی نخواهند برد و همیشه در حیرت و سرگردانی باقی خواهند ماند.
فیلسوف و عارف با دو ابزار عقل و کشف و شهود، کوششهای فراوانی برای کشف حقیقت و ادراک آن نموده و در بسیاری موارد با هم همنشین و موافق بوده اند. اما در مسأله حیرت این دو تیره با هم هم داستان نشده و فیلسوف در همه حال از حیرانی و سرگردانی گریزان بوده و عارف طالب آن. حیرت از مطلوبات عارف است اما برای فیلسوف از امور نکوهیده و مذموم.عارف در اکتشافات عالیه خود به حقایقی از معرفت ذات باری میرسد که وقتی آنها را بر عقل فلسفی عرضه میکند، آن را حیران و سرگردان میگذارد.
عقل و حیرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چالش عارف و فیلسوف یکی از اشکال مخالفت با فلسفه است. فلسفه در طول تاریخ از سه ناحیه متشرعان دین باور تجربه گرایان دین ستیز و عارفان عاشق با انگیزه های متفاوت مورد حمله قرار گرفته است . یکی از دلکش ترین بحثها در تاریخ تفکر بشری مناظره اندیشه و شهود عقل و عشق و دانش و بینش است. عارفان در درک مسائل ماورای طبیعت به قدرت عقل خوشبین نیستند و عقل ستیزی در آثار قریب به اتفاق آنان مشاهده می وشد. عقل در این آثار مقابل سه امر نهاده شده است دل عشق و حیرت . عقل فروشی و توصیه به عجز و حیرت محوری ترین عنصر اختلافات عرفان و فلسفه است. عارف شیفته حیرانی است اما فیلسوف حیرت زد است . حیرت در ابتدای امر با مقولاتی همچون معرفت هدایت و ایمان متناقض می نماید. چیستی حیرت و تبیین نسبت ان با مقلات مذکور مساله اصلی این پژوهش است.
خیام ؛ اندیشه و عصرش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خیام؛ شاعر، فیلسوف، ریاضی دان، و متفکریست که در زمانه خاصی از سختگیری و تعصب می زیست. بررسی اوضاع اجتماعی و سیاسی عصر او به لحاظ تاثیری که بر منش و شخصیت او داشته بسیار اهمیت دارد. رباعیاتی که از او بازمانده از یک سو چهره فیلسوفی شکاک را ترسیم می کند که برای رهایی از رنج زیستن، توصیه ای جز اغتنام فرصت و بهره گیری از لذات حیات ندارد و از سوی دیگر سیمای مردی را که برای رویارویی با زمانه و التیام دردهای درونی خود نوعی مقابله منفی را فقط در گفتار خویش انعکاس می دهد در حالی که زندگی عملی او کاملاً متفاوت با این گونه نگرش است. رویکرد به این مساله موضوع بحث این مقاله خواهد بود.
علامه حلی متکلم یا فیلسوف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله می کوشیم با استناد به آثار خود علامه بررسی کنیم که آیا او در حقیقت یک متکلم است، یا یک فیلسوف. بر اساس این پژوهش، فقط در هشت مورد علامه در مواجهه با فلاسفه آراء متکلمین را بر فلاسفه ترجیح داده است. البته سه مورد از آنها مخدوش بوده و متکلم خواندن علامه موجه نیست. همچنین بیست و یک مورد از مواردی که علامه در رویارویی با آراء کلامی، نظرات فلاسفه را بر نظرات متکلمین ترجیح داده، ذکر شده است. در بخشی از مقاله، دیدگاه اشمیتکه مبنی بر متکلم بودن علامه بررسی و نقد شده و در پایان بر این نکته تاکید شده است که علامه قطعاً یک فیلسوف اسلامی است، نه متکلم و انتساب علامه به هر دو حوزه به جهت اختلاف شدید در آراء بنیادین کلامی و فلسفی ممکن نیست.
قفل اسطوره ارسطو: بررسی و تحلیل دیدگاه های خاقانی شروانی درباره فلسفه، فیلسوف و عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی هر قوم و ملتی نشان دهنده سیر فکری آنهاست، و تحلیل این آثار می تواند از جنبه های مختلف کمک شایانی به روشن شدن این روند کند. اندیشه فلسفی در ایران، خصوصاً از قرن پنجم به بعد، به ویژه پس از تالیف تهافت الفلاسفه غزالی، وارد مرحله جدیدی شد و رو به افول نهاد؛ بررسی آثار فکری این دوره، بیان کننده سرنوشت تلخ فلسفه و فلاسفه در آن روزگار است. خاقانی یکی از سردمداران ستیز با فلسفه و فلاسفه در آن دوره است، و شاید بتوان گفت که در تاریخ ادبیات ایران از این حیث بی نظیر است. وی به تاسی از اندیشه های زمانه، به ویژه آراء و افکار امام محمد غزالی، ضمن تازش به فلسفه و فیلسوف، خصوصاً افلاطون، ارسطو و پیروان آنان، تقسیم بندی صوفی مآبانه ای از عقل ارائه می دهد: عقل جهان طلب و عقل خدا پرست. از دید وی عقل تنها در معنای اخیر به کار می رود و هر تفسیر و معنایی جز این، نکوهیده و مذموم است. در این مقاله می کوشیم با استناد به نمونه هایی از تازش خاقانی بر فیلسوفان و ذم آنان، در دیوان اشعار وی، دیدگاه او را درخصوص فلسفه و فیلسوفان بررسی کرده و سپس، با توجه به دیگر متون، نگرش او را در خصوص عقل و انواع آن بیان کنیم.
شریعت در فلسفه سیاسی ابن رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدینه فارابی بر انطباق فلسفه و دین استوار است و بخش عملی دین همان است که کلیاتش در فلسفه عملی بیان شده است. مدینه ابن سینا نیز مدینه ای است واقعی که به شریعت پیامبر (ص) تکیه دارد. حال مدینه ابن رشد چه ویژگی ای دارد؟ بر چه استوار است و در آن شرع چه جای گاهی دارد؟ در واقع، اگر اساس مدینه فارابی بر تقارن است و اساس مدینه ابن سینا بر شریعت، مدینه ابن رشد بر چه اساس و بنیادی شکل گرفته است؟ در این مقاله با توجه به نظام فلسفی ابن رشد سعی شده است تا به جای گاه شریعت در فلسفه سیاسی او پرداخته شود. این اندیشمند، با توجه به افق فکری خود یعنی تمدن اسلامی، در شرح جمهوری مدینه فاضلة افلاطون را در افق تمدن اسلامی مورد خوانش قرار می دهد و پیامبر (ص) را بنیان گذار آن معرفی می کند. او بین شریعت و قانون انسانی تضادی نمی بیند و ضمن این که شریعت را در تحقق فلسفه مؤثر می پندارد، فلسفه را نیز در چنین جامعه ای از فهم شرعی برخوردار می داند
تعریفِ «فلسفه» و «فیلسوف» در فایدونِ افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تبیینی است از دگرگونی دیدگاه افلاطون نسبت به معنای «فلسفه» و «فیلسوف» در فایدون در مقایسه با آثارِ پیشین او. فایدون تأویلِ افلاطون از زندگی و فلسفه و مرگ سقراط بر اساس آموزه های فرجام شناختی اورفیوسی و فیثاغورثی است. او در خلال این تأویل، بدبینیِ معرفت شناختیِ خویش و راه برون رفت از آن را بازمی گوید. او سقراط را نمونه ی آرمانیِ فیلسوفی می شناسد که با پی بردن به جهل خویش و موانع کسب معرفت در این جهان، روح خود را از دلبستگی های مادی پاک و وارسته و آماده ی پرگشودن از زندان جسم ساخته است، تا بتواند در ساحتِ برینِ نامادی به معرفت نائل آید. بدین سان، افلاطون به تعریف خاص خود از «فلسفه» و «فیلسوف» دست می یابد. بر اساس تعریف او، فلسفه راه رستگاری، و فیلسوف کسی است که در جست وجوی معرفت خود را آماده ی مرگ و رستن از جهان می سازد.
مقام نبی و فیلسوف در اندیشه سیاسی صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مناسبات نبی و فیلسوف در فلسفه سیاسی اسلامی همواره موضوع بحث و گفتگو بوده است. این مسئله به ویژه در پاره ای از آثار فیلسوفان مسلمان به گونه ای مناقشه آمیز فهم شده است. برای مثال برخی از برتری فیلسوف بر نبی در فلسفه سیاسی فارابی سخن به میان آورده اند. در عین حال این مسئله در فلسفه دیگر متفکران مسلمان از جمله فلسفه متعالیه صدرالمتألهین شیرازی نیز جای بحث دارد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که جایگاه نبی در مقایسه با فیلسوف در فلسفه ملاصدرا چگونه تقریر شده است؟ مدعا این است که با توجه به آثار ملاصدرا، جایگاه نبی در این فلسفه برخلاف آنچه در مباحث برخی فیلسوفان مسلمان آمده است، فارغ از هر گونه ابهامی مطرح و در آن ضمن تبیین جایگاه فیلسوف، بر برتری نبی بر فیلسوف حکم شده است. روش تحقیق در مقاله منطق درونی و توصیف و تحلیل متن است. تمرکز نوشته حاضر بر مبحث تمایزات و اوصاف نبی از فیلسوف و جایگاه هر یک در اندیشه و فلسفه سیاسی صدرالمتألهین است. شاید بتوان گفت یکی از نتایج بحث این است که به منازعه و چالش برتری فیلسوف بر نبی در فلسفه سیاسی اسلامی خاتمه می دهد.
وحدت مرد سیاسی و فیلسوف در اندیشه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد اول پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲
61 - 78
حوزه های تخصصی:
خوانش های مختلفی از آثار و رساله های افلاطون و به ویژه نسبت آن ها با جمهور شده است. در این میان، رساله های مرد سیاسی و سوفسطایی از اهمیت خاصی برخوردار هستند. افلاطون در سوفسطایی می نویسد: «اگر فرصتی دست داد روزی دیگر فیلسوف را دقیق تر تماشا خواهیم کرد. اکنون بگذار به دنبال سوفسطایی بگردیم». این گزاره باعث شده که عده ای از شارحان افلاطون به دنبال اثر مفقود شده وی در باب «فیلسوف» باشند. اما آیا این گزاره به راستی به معنای آن است که افلاطون قصد رساله ای مستقل با نام «فیلسوف» داشته است، به ویژه از آن جهت که او پیش از این، مرد سیاسی را تألیف کرده بود؟ در این پژوهش، ضمن تبیین آرای مختلف شارحان افلاطون در خصوص نسبت مرد سیاسی و سوفسطایی، به این نکته پرداخته می شود که امکان منطقی تألیف رساله ای مستقل به نام «فیلسوف»، در کنار (و پس از) تألیف مرد سیاسی و سوفیست، منتفی بوده است؛ چرا که افلاطون با تألیف این دو هم پرسه، «فیلسوف» را نیز تعریف و تألیف کرده است و مؤلفه های شخصیتی فیلسوف را به ویژه با عطف توجه به کارویژه سیاسی او، برشمرده است. در این مقاله، با توسل به منطق درونی اندیشه افلاطون، برای این ادعا از وجوه مختلف، استدلال شده است.
چیستی فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علما سه امر را به عنوان ملاک تمایز علوم ذکر کرده اند: موضوع، روش و غایت. هدف از این تحقیق که با روش تحلیلی توصیفی انجام شده، یافتن تمایز فلسفه با دیگر علوم است. یافته مهم این پژوهش این است که اولاً ملاک تمایز فلسفه با دیگر علوم موضوع است نه روش؛ ثانیاً در سخنان قدمای فلاسفه نیز سخنی نیافتیم که نظر آنها در ویژگی و ملاک فلسفه روش عقلی باشد؛ ثالثاً فلسفه اسلامی فلسفه ای است که در مبانی و تبیین موضوعش از وحی تغذیه کرده است.
رابطه چند وجهی دین و سیاست در نزد فلاسفه غرب تمدن اسلامی با تأکید بر ابن رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسلمانان از نخستین روزهای حیات فلسفه، شاهد دغدغه فلاسفه در اصلاح جامعه اسلامی بوده اند (تاریخچه)؛ اما دغدغه ابن رشد در تحلیل رابطه چندوجهی دین و سیاست بر پایه فقه و فلسفه، مورد توجه جدی قرار نگرفته است (پیشینه)؛ ازاین رو، ابهام در وجوه چنین رابطه ای از نگاه ابن رشد، همچنان باقی است (مسئله) بنابراین، پرسش از «چگونگی نگاه ابن رشد در رابطه بین دین و سیاست» پرسش اصلی و «ارائه الگوی پیوند دین و سیاست بر پایه فلسفه و فقه از سوی ابن رشد» گمان این مقاله را شکل داده است. (فرضیه) مقاله پیش رو می کوشد با شیوه اسنادی با رویکردی تفسیری (روش) به تبیین مشکل اصلی جامعه اسلامی و عرضه راه حل آن از منظر ابن رشد اندلسی بپردازد (هدف). نتایج نوشتار پیش رو، این است که حلقه ارتباطی بین دین و سیاست در نزد ابن رشد، همان فلسفه است؛ درنتیجه، رئیس مدینه فاضله، هم فیلسوف است و هم فقیه؛ همان گونه که خود او فیلسوف فقیه بود. همچنین در این تحقیق بر این نکته تأکید می شود: توجه به دو بُعد نظر و عمل، برای اصلاح یک جامعه لازم است؛ بنابراین، فقه به تنهایی و فلسفه به تنهایی، کارآمدی لازم جهت تحقق این مهم را نخواهند داشت (یافته).
ایمان فیلسوفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۳۸۸ شماره ۷ و ۸
16 - 39
در نوشته حاضر، نویسنده به صورت عمده دو مدعا را دنبال میکند و تلاش دارد که برای هر کدام شواهدی از تاریخ و مستندات منقول بیاورد . نخست اینکه ترجمه و رواج فلسفههای مختلف در جهان اسلام و در سدههای آغازین تاریخ اسلام، ریشه در احساس عجز بیگانگان در برابر فلسفه توحیدی و توحید قرآنی این دین مبین و تلاشی هدفدار برای از کار انداختن آثار حیاتبخش آموزههای وحیانی اسلام بود؛ تحلیل این حقیقت نیاز به بازخوانی تاریخ اسلام به خصوص در سه سده اول هجری دارد . مدعای دوم اینکه عموم دانشوران حوزه علوم معقول در جهان اسلام نخست، مسلمانانی سخت پایبند به اصول و ارزشهای الهی اسلام بودهاند و سپس فیلسوف یا متکلم و مانند آن. بدین روی به استناد اعترافات و توصیه های آنان میتوان بدین باور رسید که هیچکدام ایمان خود را از فلسفههای وارداتی نگرفتهاند و جز از رهگذر آنچه از قرآن و سنت آموختهاند، به چیزی پایبندی نشان ندادهاند.
محمد بن زکریای رازی: فیلسوف دگراندیش یا طبیب فیلسوف نما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
160 - 177
حوزه های تخصصی:
محمد بن زکریای رازی یک از چالش برانگیز ترین شخصیت ها در تاریخ علم در جهان اسلام است. صرف نظر از چالش در مورد آراء فلسفی، طبی یا دینی او، یکی از چالش ها ی دامنه دار نسبت زکریا با اندیشه فلسفی و جایگاه و مقام او در فلسفه است. از یک سو برخی مهمترین بعد شخصیت علمی رازی را بعد طبی او می دانند و تاملات رازی در فلسفه و الهیات را نوعی فضولی و خروج از حد شخصیت علمی اش قلمداد می کنند و از سویی دیگر برخی ضمن اذعان به مقام بزرگ رازی در طب، مهمترین وجه شخصیت علمی رازی را دیدگاه های فلسفی- الهیاتی او می دانند؛ به گونه ای که او را در آزاداندیشی و عقل گرایی با دانشمندان عصر روشنگری مقایسه می کنند و حتی او را یگانه فیلسوف در جهان اسلام می دانند. مطالعه آثار به جای مانده از رازی نشان می دهد که تفاوت رازی با سایر فلاسفه نه در فاصله داشتن او از اندیشه فلسفی بلکه در روش و آراء خلاف مشهور وی در مباحث فلسفی و الهیاتی است. شواهد و ادله کافی برای فیلسوف نامیدن محمد بن زکریای رازی وجود دارد که در متن مقاله سعی شده است این شواهد با تفصیل بررسی شوند. از جمله:کثرت و تنوع تالیفات رازی در فلسفه و الهیات، نگاه انتقادی رازی به فلاسفه پیش از خود، گذر از مرحله شرح آراء دیگران و رسیدن به مقام نظریه پردازی، تصریح و تاکید مکرر رازی بر اهمیت و ضرورت فلسفه ، پیگیری صادقانه و مجدانه پرسش های بنیادی، آزاداندیشی و خروج از سیطره مشهورات و .....
تمایز میان غیلانیِ فیلسوف از غیلانیِ متکلم؛ کوششی مقدماتی بر پایه شواهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
203 - 220
حوزه های تخصصی:
افضل الدین غیلانی یکی از شاگردان برجسته حکیم ابوالعباس لوکری است که با واسطه بهمنیار از شاگردان ابن سینا به شمار می رود. او فلاسفه بزرگی را تربیت نموده که سلسله شاگردانش با دو واسطه به خواجه نصیرالدین طوسی می رسد. در مقابل فریدالدین غیلانی معاصر با افضل الدین غیلانی از همفکران و هم مسلکان غزالی است که مخالفت و اعتراض خود نسبت به فلسفه و فلاسفه را در کتابی با عنوان حدوث العالم منعکس نموده است. برخی از اصحاب قلم، این دو شخصیت متفاوت و متمایز را یکی دانسته و به دنبال آن، قضاوت های نادرستی کرده اند. در این نوشتار که به شیوه اسنادی و با تحلیل منطقی به تحریر درآمده است، با شواهدی چند، تمایز شخصیت علمی و فردی افضل الدین و فریدالدین غیلانی تبیین می گردد. از جمله این شواهد مبتنی بر سال های عمر فریدالدین که در آثار خود به مناسبت ذکر کرده و نیز شواهدی از محتوای کتاب حدوث العالم است که می تواند احتمال دوگانگی غیلانی فیلسوف از غیلانی متکلم را قوت ببخشد.
دین و دینداران در نگاه صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۸
65-95
حوزه های تخصصی:
آثار صدرالمتألهین شیرازی مجال برداشتهای مختلف از مفهوم دین را برای مخاطبان فراهم آورده است، زیرا عبارات وی گاهی دین را«تسلیم»، برههای «ایمان» و زمانی «شریعت» معرفی میکند. تعریف ها و برداشت هایی که هیچ یک خالی از ملاحظه نیستند. به رغم این میتوان تعریف مرضی وی از دین را چنین دانست: دین قانون و برنامه ای است که از سوی پروردگار و به واسطه انسان برگزیدهای که نبی یا رسول نامیده میشود به منظور سامانبخشی به امور فردی و اجتماعی خلق در حین حیات و پس از آن و رساندن آنان به کمال و سعادت شایستهشان - در دو بعد نظری و عملی نفس - فرستاده میشود. صدرا وارد مباحث مهم دیگری در شناخت دین نیز شده است. او هم اقسام گزارههای دین را تبیین کرده است و هم نسبت میان آنها را به خوبی نشان میدهد. وی مراتب تکاملی دین، انبیا و امتهایشان را روشن ساخته است؛ هچنانکه به تفصیل در باب درجات دینداران و نسبت میان آنها هم سخن میگوید. نوشتار حاضر میکوشد اندیشههای صدرا در محورهای مزبور را با کاوش آثار متعدد این حکیم مسلمان بررسی کند.