مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
وجوب وجود
حوزههای تخصصی:
"ابن کمونه و شبهه او از مواردی است که بخشی از الهیات را به چالش کشیده است. در این میان متفکران بسیاری به این حوزه وارد شده و تلاش وسیعی را نسبت به حل این شبهه معطوف داشته اند. در زمره این متألهین می توان از آنچه در تقریرات فلسفه امام آمده است یاد کرد که ضمن تشریح راه حلهای قدمای فلسفه اسلامی، راهکار منحصر به فردی را نیز ارائه کرده است.
در این مقاله ضمن شرح و بسط متن منظومه و شرح آن، که از متون اساسی فلسفه صدرایی است، و تقریرات فلسفه امام خمینی(س) نیز به نوعی در راستای مطالب آن کتاب می باشد، سعی می نماییم تا با ابن کمونه و شبهه او و جوابهای داده شده به آن، و در پایان، با پاسخ اصلی امام راحل عظیم الشأن در مورد آن آشنا شویم"
خواطر رحمانی و خواطر شیطانی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر ملاصدرا، خاطر به مثابه پیام، دارای سه جزء اصلی است: (1) فرستنده پیام،
(2) محتوای پیام، (3) گیرنده پیام. خاطر رحمانی پیامی است که از جانب فرشته فرستاده میشود و الهام نام دارد و ویژگی آن سوق دهندگی انسان به سوی خیر یعنی به فعلیت رساندن قوا براساس حکم عقل و به طور متعادل است. خاطر شیطانی پیامی است که از جانب شیطان فرستاده میشود، وسوسه نام دارد و انسان را به سوی شر سوق میدهد؛ به این معنی که باعث میشود وی به برخی قوای خود بیشتر بپردازد و آنها را به صورت نامتعادل به فعلیت برساند. انسان با جنبه عالی خود که همان مرتبه عقل اوست با ملائکه ارتباط برقرار کرده، خواطر رحمانی دریافت میکند و با جنبة سافل خود که همان مرتبة وهم اوست با شیاطین ارتباط برقرار کرده و خواطر شیطانی دریافت مینماید. عوامل دریافت خواطر دو دسته اند: (1) عوامل الهی: عامل الهی دریافت خاطر رحمانی توفیق و عامل الهی دریافت خاطر شیطانی خذلان نام دارد؛ (2) عوامل انسانی: مقصود رفتارها و اعمالی است که اگر نیکو بوده و براساس عقل باشد انسان را مستعد پذیرش خواطر رحمانی میکند واگر ناپسند بوده و براساس شهوت و وهم باشد نفس انسانی را آماده پذیرش خواطر شیطانی می نماید.
شهود در فلسفه، استدلال در عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان در شناخت هستی و دستیابی به حقیقت دو وسیله در نهاد خویش و دو راه پیش روی خود دارد، عقل و دل؛ برهان و کشف. برخی راه برهان را اختیار کرده و شهود را به سبب نداشتن استدلال بی ارزش دانسته و برخی هم شهود را به سبب حضوری بودن آن بر برهان برتری داده اند. حکیمان متأله با پژوهش های خود در فلسفه و عرفان توانستند این مطلب را اثبات کنند که عقل و دل اگرچه روشی جدای از هم دارند اما مقصدشان یکی است و تفاوت یافته های آن دو را به شدت و ضعف دانستند. از این رو برهان وکشف را نیازمند یکدیگر دیده و کمال هر یک را به دیگری دانسته و توانستند بنیان محکمی برای شناخت هستی بنا نهند.
بحثی در برهان صدیقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه ادیان در پذیرش وجود خداوند متعال اشتراک نظر دارند ‘آنچه آنها را از یکدیگر متمایز می سازد ‘بحث در توجیه و تفسیر هستی مطلق است . در دنیای اسلام نیز نحوه قبول وجود خالق جهان در میان مذاهب گوناگون و حتی در فرقه های مختلف یک مذهب متفاوت می باشد .شاید یکی از دلایل پیدایش استدلالهای متنوع در این موضوع واحد همین باشد . اما از این نکته نیز نمی توان گذشت که تلاش زیادی برای اثبات وجود خداوند با استناد به خود او در همه زمانها صورت گرفته است ‘تا جایی که بسیاری وجود مقدس خدای عالم را بی نیاز از برهان دانسته و او رابهترین گواه بر بودنش گرفته اند .اما بودند و هستند کسانیکه علی رغم این مطلب ‘ سعی کردند به این بینش رنگ استدلالی داده و آن را به قالبهای منطقی و فلسفی بکشانند.
میزان معرفت انسان نسبت به خداوند از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت انسان به واجب الوجود و توجه به محدودیت های این معرفت، از موضوعاتی است که ابن سینا در فلسفه خود به آن توجه ویژه ای داشته است. از نظر بوعلی با آن که انسان دچار محدودیت های معرفتی بسیاری است، اما باب معرفت الهی به کلی مسدود نمی باشد. از نظر او انسان توانایی نیل به ذات و حقیقت موجودات را ندارد و آن ها را از طریق لوازم و خواص آن ها می شناسد. در باب حق تعالی نیز شناخت از طریق همین لوازم که اوصاف او را تشکیل می دهد، صورت می گیرد. مهم ترین لازم باری تعالی، وجوب وجود است. دیگر اوصاف باری تعالی با وساطت وجوب وجود درک می شود. در باب تصدیق وجود حق تعالی، ابن سینا به شیوه های مختلف ناشی از اختلاف سطح معرفتی انسان ها توجه داشته است. او سطح متوسط تصدیق را ناشی از براهین طبیعی و از سوی عامه مردم دانسته است که از موجودات دیگر بر خداوند استدلال می کنند و سطح عالی تصدیق را ناشی از براهین فلسفی و از سوی صدیقین دانسته است. علاوه بر برهان، شیخ به مشاهده عقلی واجب تعالی نیز توجه داشته است.
مقایسه دیدگاه حکیم مدرس زنوزی و بانو امین در توحید ذات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حکمت صدرایی توحید ذات از وحدت واجب الوجود تا بلندای وحدت وجود، مراتب و درجات دارد. مدرس زنوزی و بانو امین هر چند هر دو صدرائی مشربند، لیکن درتبیین توحید وجود مشترک نیستند. بانو همچون صدرا از هر دو تعبیر وجود رابطی و رابط، بهره می برد. حکیم مدرس اگرچه از بکار بردن لفظ وجود رابط، احترازی ندارد، اما در تحلیل آن گونه ای دیگر عمل می نماید. جالب اینجاست که ایشان از عدم مشارکت واجب با ممکن در مفاهیم وجودی و بازگشت علیّت به تشان سخن می گوید، ولی مصرّانه می کوشد که از مبنای خویش در کثرت وجود، عدول ننماید که البته در مورد نخست- بر خلاف آن دیگر- صدرا و بانو نیز چنین خط مشیی دارند. نگارنده هر چند در مورد اول، کلام ایشان را صائب می داند، ولی از دریچه فهم او، سلوک این حکیم متالّه از وجود رابطی معلول تا نظریه تشئون، رهین توفیق نیست.
تبیین های وحدت وجود و نقد و بررسی آنها براساس دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
ادعای عرفان آن است که وجود یکی بیشتر نیست و آن وجود، همان واجب است. برای برهانی کردن این ادعا (توحید وجود) تلاش هایی کرده اند؛ برای مثال، ابوحامد ترکه، صائن الدین ترکه و قیصری. مسئله این است که بنابر دیدگاه آیت الله جوادی، چه اشکالاتی بر این براهین وارد است و آیا به نظر ایشان راهی برای اثبات این ادعا وجود دارد. در این مقاله، براهینِ اثبات وحدت وجود را بررسی می کنیم، براساس دیدگاه آیت الله جوادی آملی اشکالات این براهین را توضیح می دهیم و در پایان، راه ِحل ایشان را تبیین می کنیم. ایشان معتقد است راهِ چاره همان برهان صدیقین علامه طباطبایی است که با افزودن مطلبی در نامتناهی بودن واجب ادعای وحدت وجود اثبات می شود.
خداشناسى با محوریت وجوب بالذات؛ مرحله دوم از راه صدیقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براى نخستین بار فارابى از امکان شناخت صفات و فعل خداوند با تأمل در وجوب وجود و لوازم آن سخن گفت. ابن سینا و پس از او صدرالمتألهین، روشى را که فارابى به آن اشاره کرده بود با نگاهى جامع و دقیق تر پى گرفتند و آن را راه صدیقین نامیدند. راه صدیقین در تعریفى که ابن سینا و صدرالمتألهین از آن ارائه دادند به دو مرحله کلى تقسیم شد. مرحله نخست، اثبات وجود واجب الوجود بالذات با برهان وجودمحور است که از آن به برهان صدیقین تعبیر کردند. مرحله دوم، شناخت صفات و فعل خداوند با تأمل در واجب بالذات بودن خداوند و لوازم آن است که در این مقاله از آن به خداشناسى با محوریت وجوب بالذات تعبیر کرده ایم. در این مقاله، مرحله دوم را در پنج گام شامل احدیت، واحدیت، نگاهى کلى به صفات خداوند، مصداق شناسى صفات، و چگونگى فعل خداوند، سامان داده ایم و محوریت وجوب وجود را در محورهاى پنج گانه نشان داده و از این طریق امکان این نوع خداشناسى را به اثبات رسانده ایم.
رهیافت سلبی صفات خدا از دیدگاه ابن سینا و توماس آکویینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
رهیافت سلبی برای سخن گفتن از اوصاف الهی از دیرباز مطرح بوده است و به دو دسته کلی سلب و سکوت و طریق سلبی ایجابی تقسیم میشود. طریق سلبی ایجابی، تفاسیر و معانی مختلفی دارد. برخی از این معانی با بیانناپذیری خداوند تضاد دارد و برخی تضاد ندارد. برخی دیگر با سکوت موافق و همراه نیست و رویکرد ایجابی درباره خدا دارد. طریق سلبی ایجابی نزد ابن سینا چه معنایی دارد؟ رابطه این طریق نزد ابن سینا با بیانناپذیری خداوند چیست؟ هدف او از به کار بردن این طریق در بیان صفات الهی چه بوده است؟ در این نوشتار، ضمن بررسی معانی مختلف طریق سلبی ایجابی نزد ابن سینا و توماس آکویینی، درباره موضع کلی ابن سینا (بازگشت همه صفات الهی به سلب و اضافه) هنگام تحلیل و ارزیابی تطبیقی اندیشه توماس صحبت می کنیم.
نسبت صفات سلبی خداوند با بیان پذیری او در اندیشه ابن سینا و علامه حلّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای سخن گفتن از اوصاف الهی از دیرباز طریقه هایی مطرح بوده است و به دو دسته کلی سلبی و ایجابی تقسیم می شود که این دو خود دارای زیرمجموعه ها و تقسیمات فرعی اند ؛ ازجمله تقسیم سلبی به طریقه سلب و سکوت ، طریقه سلبی تفضیلی و طریقه سلبی- ایجابی است. آن چه در این نوشتار مدنظر ماست بررسی درباره طریقه سلبی- ایجابی و نسبت آن با بیان پذیری خداوند است ؛ زیرا این طریقه دارای تفاسیر و معانی مختلف نزد اندیشمندان است و برخی از این معانی با بیان ناپذیری خداوند تضاد دارد. حال معنای طریقه سلبی- ایجابی نزد ابن سینا و علامه حلی چگونه است؟ رابطه طریقه سلبی-ایجابی با بیان ناپذیری خداوند نزد این دو اندیشمند چگونه است؟ ابن سینا در باب ذات و صفات الهی صفات واجب تعالی را به سلب ها و اضافه بازمی گرداند و با بیان ناپذیری صفات و ذات الهی موافق نیست. علامه حلی به نوعی بازگشت از ایجابی به سلبی قائل و صفات ایجابی را از راه سلب اضداد آن ها می شناسد و بیان پذیری در صفات را نیز به توقیفیّت صفات محدود می کند. در این نوشتار ضمن بررسی معانی مختلف طریقه سلبی- ایجابی نزد اندیشمندانی چون ابن سینا و علامه حلّی ، موضع کلی ابن سینا را که بازگشت همه صفات الهی به سلب و اضافه است، بیان می داریم.
روی آورد وجودشناسانه «اوصاف الهی» در اندیشه کلامی علامه حلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۵
5 - 23
حوزههای تخصصی:
موضوع صفات خداوند در علم کلام از دو جنبه وجود شناسی و معنا شناسی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. جنبه وجودشناسی به ارتباط صفات و ذات الهی می پردازد. ذات خداوند عین وجود اوست؛ بر این اساس صفات برآمده از حقیقت وجود و وجوب وجود اویند . دیدگاه های وجودشناسانه اوصاف الهی به شش دسته کلی تقسیم می شود . پرسش این است که علامه حلی چه روی آورد وجودشناسی در اثبات ذات و صفات انتخاب کرده است که از یک سو اشکالات متکلمان بر فیلسوفان بر اندیشه او وارد نشود و ازجهت دیگر اشکالات و نقدهای فیلسوفان بر متکلمان نیز بر دیدگاه ایشان وارد نشود و آیا روش ایشان با نقل نیز منطبق است؟ علامه حلی با تلفیق روش فلسفی و کلامی و تطبیق آن با نقل، روشی در اثبات ذات و صفات به وجود آورده که در این روی آورد اشکالات غزالی بر فیلسوفان(قدم عالم و علم خدا به جزئیات) رفع می شود و از طرف دیگر اشکالات فیلسوفان بر متکلمان در مورد هماهنگی نظام فکری شان مرتفع می گردد. وی در این راه قدم به قدم نظام خود را با نقل تطبیق می دهد.