فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۳۶۱ تا ۱۰٬۳۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هزار و یک شب یکی از متون ادبی چند ملیتی است که عناصر فرهنگ های ملل گوناگون را در خود جای داده است. در این اثر به وضوح، فرهنگ جنسیتی و نظام مردسالار به چشم می خورد، پژوهش حاضر با بررسی حکایت های هزار و یک شب، انگاره ها و اندیشه های جنسیتی فرهنگ گذشته ی شرقی را به نمایش گذاشته؛نقش هر یک از دو جنس (زن و مرد ) را در این فرهنگ تبیین کرده است. این پژوهش ، با هدف بررسی و نمایاندن وضعیت فرهنگی جوامع شرقی در عهد قدیم به ویژه عصر ساسانی، نقش و جایگاه زنان و مردان در تقابل با همدیگر (تقابل های جنسیتی) تدوین شده که در آن شهرزاد به عنوان الگوی تمام عیار جنسیت زن و شهریار نماد جنسیت مرد و نظام مردسالاری معرفی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، زن در تمام حکایت های هزار و یک شب دارای نقش های متفاوتی است؛ تمام سعی و تلاش شهرزاد بر این است که نقش های مختلفی به زنان قصه هایش واگذار کند که از یک طرف قابل پذیرش در جامعه ی مرد سالارِ عهد ساسانی باشد و از طرف دیگر برای شهرزاد بسیار مهم است که بتواند ذهن بیمار گونه شهریار را تلطیف کرده و آماده دریافت نقش های مثبت برای زنان باشد.
نقش انگیزشی محتوا در گسترش و بهبود آموزش زبان فارسی و راهکارهای آن
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶شماره ۵
111 - 123
حوزههای تخصصی:
در جهان پر رقابت امروز زبان های بیشتری تلاش می کنند تا به امپریالیسم زبان انگلیسی پایان دهند و می کوشند تا زبان بومی خود را به عنوان یکی از مهمترین شاخص های هویت ملی ترویج دهند. زبان از مهمترین عناصر فرهنگ ملی است و ارتباط میان فرهنگ و زبان همواره محل بحث بوده است اینکه آیا زبان بازتاب فرهنگ است و یا زبان فرهنگ را می سازد نشان از اهمیت و رابطه میان این دو مولفه دارد. اگر به انتشار فرهنگ ایرانی اهتمام داریم باید بحث آموزش زبان فارسی را به صورت جدی دنبال کنیم اما در وهله نخست باید مخاطبان را برای یادگیری این زبان ترغیب کنیم. زبان فارسی به عنوان یکی از شاخص های هویت فرهنگی ایرانیان از جایگاه ممتازی در منطقه برخوردار است. در رقابت میان زبان ها برای جذب فراگیران بیشتر، بحث نخست انگیزه مند کردن علاقه مندان به فراگیری زبان فارسی است. به عبارتی چرا باید فارسی یاد بگیرند. این بخش در واقع بعد تبلیغاتی برای جذب زبان آموز بیشتر است. انگیزش (motivation) در یادگیری زبان در تمام فرایند آموزش نقش موثری ایفا می کند. از گام نخست برای جذب مخاطب و تا روش تدریس، محتوا، ارزشیابی و غیره. اما در گام نخست بایستی مولفه انگیزش در جذب مخاطبان یادگیری زبان فارسی را جدی بگیریم. نیاز سنجی آنها و تعیین اهدافشان برای یادگیری فارسی کمک می کند تا تولید محتوا جهت دار و مناسب با ذائقه مخاطب شکل بگیرد. یکی از چالش های آزفا تولید محتوا مطابق با استاندارهای آموزش زبان دوم است. تولید محتوای جذاب مناسب با نیاز فراگیران، استفاده از ظرفیت های آموزش الکترونیک، بهره مندی از پتانسیل ادبیات فارسی؛ راهکارهای عملیاتی مانند استفاده از آموزش و پرورش برای ارتقای آموزش فارسی، همگی از روش هایی است که برای گسترش بیشتر زبان فارسی در این مقاله بحث خواهند شد.
فن مبالغه در سنت بلاغت اسلامی و جنبه های بلاغی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبالغه از همان زمان آغاز سرایش شعر مورد توجه شعرا بوده است و بر همین اساس به زودی مورد توجه شعر شناسان و ادیبان نیز قرار گرفت؛ اما این ابن قتیبه بود که برای اولین بار دقیقا همین اصطلاح را به کار برده است. این فن در میان بلاغیان با نام های افراط، اغراق، مبالغه و غلو شناخته شده است؛ اما آنها در رد و یا قبول آن اختلاف نظر دارند. برخی آن را جزو زیبایی های کلام می شمارند و برخی دیگر آن را دلیل بر ناتوانی شاعر می دانند. مقاله حاضر به تبیین پیشینه پیدایش این فن در سنت بلاغی و ارتباط آن با دیگر شگردهای بلاغی می پردازد. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که هر چند که اصطلاحات به کار رفته در مورد این فن در نزد بلاغیان متفاوت بوده است؛ ولی همه ی آنها تقریبا یک مفهوم را از آن برداشت می کردند. همچنین مشخص شد که کاربرد مبالغه در کنار فنون دیگری چون تشبیه، استعاره، کنایه، اطناب، حسن تعلیل، و قصر بر لطف معنی و دلنشینی بیشتر کلام می افزاید. بنابراین فنون بدیعی از جمله مبالغه ضرورتا برای تزیین کلام نیستند بلکه نقش برجسته در دلالت معنایی دارند.
«دفتر دلگشا» و تلمیحات شاه نامه ای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«دفتر دلگشا» نام منظومه ای است از صاحب شبانکاره ای که آن را در قرن هشتم سروده است. شاعر در این منظومه، تاریخ ملوک شبانکاره را از آغاز پیدایش تا اوان حمله مغول به نظم درآورده است. او در آغاز و انجام منظومه خویش مدّعی شده که فردوسی را در خواب دیده و به او سفارش کرده تا تاریخ شاهان عصر خویش را به نظم درآورد تا نام او نیز بدین روش جاودان بماند. بنابراین صاحب سرگذشت ملوک شبانکاره را منظوم می سازد و از آن جا که فردوسی را یگانه راهنمای خود می داند، نه تنها بارها از این شاعر بلندآوازه در اثر خویش یاد می کند، بلکه از سبک شعری او نیز تقلید می نماید. نگرش عمیق صاحب به شاه نامه فردوسی سبب شده است که شاعر بارها در منظومه خویش، به قهرمانان شاهنامه و سرگذشت آنان اشاره نماید و یا آنکه ممدوحان خود را به شاهان و پهلوان شاهنامه تشبیه نماید. بررسی تلمیحات شاهنامه ای دفتر دلگشا موضوعی است که در این مقاله بدان می پردازیم.
امیرعبدالقادرالجزایری عارف سلحشور و بنیان گذار شعر پایداری الجزایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از صوفیان بزرگ از همان سده های نخستین، همواره درحفظ سرحدات بلاد اسلامی در برابر هجوم دشنمان شرکت داشته اند. در دوره های تیموری و صفوی، صوفیان به عنوان مهم ترین قدرت در برابر بی عدالتی اجتماعی، عزلت و گوشه نشینی را رها و به طور مستقیم در امور سیاسی دخالت کردند. در قرون اخیر که اروپاییان استعمارگر برای اشغال کشورهای اسلامی به ویژه سرزمین های شمال آفریقا حمله کردند، بسیاری از رهبران مقاومت در برابر آنها زاهدان و مشایخ صوفیه بودند. کشور الجزایر نزدیک به یک قرن و نیم (1962-1830) در زیر سلطة بی رحمانة فرانسویان قرار داشت. در میان مبارزان الجزایر، امیر عبدالقادر الجزایری، شاعر، عارف، جنگاور و سیاستمداری برجسته بود که حتی دشمنانش نیز فتوت و جوانمردی او را می ستودند. در این پژوهش، عبدالقادر به عنوان نخستین شاعر عارف پایداری الجزایر در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مورد بر رسی قرار گرفته است. یکی از بخش های مهم عرفان عبدالقادر، قیام به سیف علیه ظلم و بیداد است. به بیان دیگر، عرفان امیر عبدالقادر الجزایری عرفان سلحشوری و انقلابی بود.
هنر حافظ در ترسیم فراز و فرود ابیات بر پایه ی عنصر تضاد و تقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تضاد و تقابل از جمله آرایه های بدیعی و زیبایی شناسی و از شاخصه های مهم در غزلیات حافظ است. حافظ با استفاده از عنصر «تقابل» به بزرگ نمایی و کوچک نمایی مضامین مورد نظر خود می پردازد و بیت را در یک چالش «فراز و فرود» قرار می دهد. منظور از بزرگ نمایی و کوچک نمایی بیان شگردیست که در راستای آن تقابل در ابیات بهتر می تواند اشخاص، مفاهیم و مضامین را در فراز و فرود ادبی نشان دهد. در این ترفند که از جمله شگردهای خاص محسوب می شود، شاعر با قرار دادن یک دسته از مضامین در فراز و دسته دیگر در فرود، حس احترام و ارادت ورزی؛ و غرور یا دلزدگی را نسبت به یک گروه به مخاطب القا می کند و با وارد کردن مخاطب به حوزه ی متن، سعی می کند هم از لحاظ صورت و هم از لحاظ مفهوم، با عقیده و نگرش شاعر، هم ذات پنداری کند. تقابل های بررسی شده در این مقاله تقابل های معنوی و تأویلی است که با توجه به تأویل متن قابل شناسایی است. در این مقاله فراز و فرودهای حافظ در سه موضوع مضامین عاشقانه، مدحی و مضامین اجتماعی بررسی شده. حافظ در مضامین عاشقانه سعی در بزرگ نمایی و اهمیّت دادن به مقام معشوق دارد. وی در اشعار مدحی خود نیز برای رسایی، تأثیرگذاری و انتقال حس ارادت ورزی به ممدوح کمک گرفته است. در بیان مسائل اجتماعی از شگردهای متنوعی از جمله طنز که گاهی با تقابل صورت می گیرد، استفاده می کند. حافظ پدیده بزرگی را با تقابل چنان به خردی تنزل می دهد که بزرگی طرف مقابل را دوچندان می کند و این اوج بزرگ نمایی است.
تحلیل چگونگی بازتاب گونه های بینامتنی با شاهنامه در تاریخ نوشته های سلسله ای برمبنای بینامتنیّت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیّت مبتنی بر پیوند یک متن با متن های دیگر است. این متن ها می تواند از دو شاخة متفاوت، امّا وابسته به یک فرهنگ باشد، چنان که شاهنامهو متن های تاریخی سلسله ای این گونه است. به این صورت که پیوند و ارتباط بسیاری میان پیش متن شاهنامهو تاریخ نوشته های سلسله ای در طول ادوار متمادی ایجاد شده است. از این رو، مسأله پژوهش این است که ارتباط بینامتنی میان شاهنامهو تاریخ نوشته های سلسله ای از سدة ششم تا میانة سدة هشتم هجری چگونه است؟ بدین منظور از نظریّة ترامتنیّت ژرار ژنت که یک نظریّة کامل در این باره است، بهره می بریم. هدف اصلی در این جستار، دست یابی به انواع هم حضوری ها و روابط بینامتنی متن های تاریخی سلسله ای در بازة زمانی موردِ نظر و شاهنامهاست. روش پژوهش، تطبیقی و مبتنی بر توصیف و تحلیل داده ها است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که تاریخ نویسان سلسله ای مبتنی بر نگرش های تاریخی و شیوة تاریخ نویسی خود، با آگاهی کامل، شاهنامهرا در جهت پاسخ گویی به انتظارات خود و مخاطبان خود برگزیده اند و در این راستا به ترتیب بیش ترین تا کم ترین از چهار گونة بینامتنی نقل قول، تلمیح، سرقت ادبی و ارجاع بهره برده اند.
Habitat et habitant dans deux récits de Dowlatâbâdi(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cet article a pour objectif de vérifier l’un des éléments fondamentaux de la structure romanesque, le personnage, et sa présence dans l’environnement. En fait, le personnage est la représentation d’une personne dans une atmosphère romanesque. Donc, pour introduire son personnage dans le monde fictif, l’écrivain a recours aux procédés qui donnent aux personnages les traits propres à tout individu dans la vie réelle. Tenant compte du fait que dans le concept sémiologique, le personnage peut être perçu comme un signifiant discontinu qui a un rapport étroit avec un signifié discontinu (le sens et la valeur d'un personnage), le nom attribué au personnage et son portrait décrit par l’auteur jouent un rôle primordial dans le processus du récit pour que ce dernier soit admis par le lecteur comme une histoire réelle
تحلیل طبیعة الحب فی أشعار سیمین بهبهانی من منظور إریش فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحظى کلمة العشق وطبیعتها فی دیوان سیمین بهبهانی بمکانة خاصة. فالعشق من ناحیة، موضوع رئیس فی علم النفس الحدیث، حیث تطرق عالم النفس البارز إریش فروم إلى البحث حول طبیعة العشق ودوافعه. یهدف هذا البحث إلی تقدیم دراسة لنسبة المفاهیم والخصائص الخاصة بطبیعة العشق ودوافعه فی شعر سیدة الغزل الإیرانی على أساس نظریة إریش فروم. یتمثل الهدف الرئیس لهذا البحث فی دراسة أوجه الشبه بین العشق ودوافعه فی شعر سیمین بهبهانی بالاعتماد على آراء إریش فروم. یستعین البحث بالمنهج الوصفی التحلیلی. تشیر نتائج البحث إلى أن آراء إریش فروم الذی یعتبر أن طبیعة العشق مرکبة من الاهتمام والعطف والشعور بالمسؤولیة والتغلب على الوحدة والتضحیة والشجاعة والسعی للوصول إلى الحبیب وسمو الروح والاحترام والإخلاص، تتطابق مع آراء سیمین بهبهانی حول طبیعة العشق ودوافعه.
ساختار نحوی معارف بهاءولد براساس الگوی سبک شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت سبک و زبان هر اثری به دریافت و فهم درونمایه و مطالب آن، کمک بسیاری خواهد کرد؛ به ویژه زمانی که متن عرفانی و ادبی باشد. زبان در این متون تاحدّی از شکل معیار و ساختار اصلی خود خارج می شود. معارف،تنها اثر بهاءولد، بیانگر دل نوشته ها و حاصل حالات روحانی و عرفانی نویسنده است. مؤلف در آن با زبانی خاص و بیانی ویژه و شعرگونه عرفان و جهان بینی خود را به تصویر کشیده است؛ به همین سبب ازجمله متونی است که بی تردید در گروه متون ادبی قرار می گیرد و آن را برپایة الگوی سبک شناسی لایه ای (لایه های پنج گانه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک) می توان بررسی کرد. این مقاله می کوشد تا با دیدگاهی سبک شناسانه، نحو و ویژگی های نحوی معارفرا بررسی کند و با واکاوی لایه نحوی این اثر، برجستگی های نحوی و دستوری آن را تحلیل و تبیین کند. با این بررسی آشکار می شود که ساختار زبانی و نحوی معارفچه اندازه از شیوه گفتار شفاهی و زبان گفت و شنود رودررو تأثیر پذیرفته است. هم چنین دریافته می شود محتوای عرفانی متن و پیشه وعظ نگارنده آن تا چه اندازه بر ساختمان نحوی کلام تأثیر گذاشته است.
تقدیم و تاخیر و بازتاب آن در ترجمه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر زبانی برای ترتیب واژگان جمله، «اصلی»وجود دارد که البته رعایت این اصل گاهی واجب و در مواردی ممتنع و در مواردی نیز جائز است. جواز در امر تقدیم و تاخیر بستگی به بافت متن دارد که نویسنده بسته به توان و هنرش، در متن خویش بدان مبادرت می ورزد و اوج این هنر را در قرآن مشاهده می کنیم .در قرآن آیه هایی با همان واژگان چند بار تکرارشده اند؛ اما در هر بافتی که قرار گرفته اند، ترتیب و ساختار آنها متفاوت گشته و باعث اختلاف معنا شده است. نوشتار حاضر سعی کرده با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی این پدیده بپردازد. هدف از انجام این پژوهش بررسی زیباشناسانه این اسلوب و ظرافتهای آن می باشد. این بررسی نشان داد که زیبایی این هنر در پرتو نظریه سیاق یا نظم واژگان قابل فهم بوده و در پرتو همین نظریه، ترجمه ی هرمتن ادبی به ویژه قرآن که دارای نظم فرا بشریست مشکل است؛ اما با این وجود می توان با یافتن معادلی مناسب در زبان مقصد به ترجمه برخی از تقدیم و تأخیرها مبادرت ورزید؛ هر چند در ترجمه های مورد بررسی غالب تقدیم و تأخیرها مغفول مانده اند.
تحلیل ساختار روایی رمان بعد از پایان نوشتة فریبا وفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به واکاوی ساختار روایی و شیوه خاص روایتگری در رمان بعد از پایانفریبا وفی پرداخته است. وی از داستان نویسان پرکار عصر ماست که از اولین رمان وی پرندة منتا کنون دغدغه او کاستن از گرفتاری های زنان در اجتماع بوده است. رمان بعد از پایان، آخرین رمان اوست که همچنان به مسائل زنان می پردازد، اما برای تأثیر بیشتر داستان در جامعه و متناسب با اوضاع زمان، علاوه بر انتخاب موضوع از روش، طرح، نشانه و نحوة روایتگری خاصی استفاده کرده است. در این مقاله، بر اساس روایت شناسی تودوروف به تحلیل پیوند درونمایه، طرح و نحوة روایتگری این رمان پرداخته ایم. کنش و واکنش شخصیّت ها تلاش برای بازیابی و از نو ساختن هویّت زنان است. طرح داستان مبتنی بر تناظر است که به مشکلات اجتماعی و خانوادگی زنان می پردازد. ژرف ساخت داستان نیز این است که تناظر، مبنا و لازمة تداوم زندگی است. مشخصة اصلی سبک نویسنده پیوند خاصِ زمان و روایت است. به همین سبب، گزاره های بسیاری از رمان به تکرار و مرور گذشته ها و خاطره های راوی تعلق دارد. نام و درونمایة رمان مبتنی بر این آرزو است که زندگی واقعی بر مداری از عشق استوار شود؛ عشقی که در دورة جدید و متناسب با وضعیت زندگی عصر حاضر باشد. وضعیت زنان در زمان حال بهتر از وضعیت آنها در عهد قدیم است. با وصف این وضعیت، فرهنگ زنانه لازمة بهبود روابط انسانی معرفی شده است.
تحلیل داستان غنایی مهتاب و کتان بر اساس تنها نسخه موجود آن در دانشگاه پنجاب پاکستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مهتاب و کتان یا دل و جان اثر شاعری بنام آفرین لاهوری و اهل دیار پاکستان است، که نسخه آن در بخش نسخ خطی دانشگاه پنجاب نگه داری می شود و تاکنون تصحیح و چاپ نشده و ناشناخته باقی مانده است. داستان روایتی تغزلی از اشتیاق و علاقه بین دو معشوقه با نامهای دل و جان است. شاعر با بیانی حکیمانه و موجز بسیاری از مباحث حکمی را نیز در خلال داستان آورده است و پی در پی عشق و محبت را توصیف می کند. برجستگی این منظومه این است که نام و شخصیت دو عاشق بصورت تمثیلوار بیان شده و مسائل عرفانی نیز در لابلای داستان ذکر می شود. زبان و بیان، تشبیهات و واژگانی که آفرین لاهوری به کار می برد، گاهی تکراری و خالی از هرگونه لطافت و گاهی بدیع است. باتوجه به اینکه آفرین در ردیف شاعران سبک هندی قرار گرفته، به تبعیت از شاعران دوره اول این سبک به خلق مضامینی ساده تر پرداخته است. این پژوهش بر آن است تا برای نخستین بار به معرفی این منظومه داستانی بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت اسنادی تحلیلی است و سعی شده به صورت بازخوانی نسخه موجود تحلیل و بررسی شود.
اللغه والجنس فی القصص القصیره لفضیله الفاروق و زویا بیرزاد علی ضوء آراء روبن لاکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یقع البحث عن جوانب التقاء اللغه النسویه على اللغه المنطوقه والمکتوبه فی مجال اللسانیات الاجتماعیه من جانب ومن جانب آخر فی مجال النقد النسوی، بحیث یعبر البعض من النقاد النسویه أسلوباً خاصا للکاتبات. ولهذا الأسلوب میزاته الخاصه برزت فی ثنایا مجموعه «لحظه لاختلاس الحب» القصصیه لفضیله الفاروق (1967) القاصه الجزایریه ومجموعه «ثلاثه کتب» القصصیه لزویا بیرزاد (1952) القاصه الإیرانیه. تسعى هذه الدراسه البحث عن میزات الکتابه النسویه لبنیه القصص القصیره للفاروق وبیرزاد وذلک وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی. تعتمد الدراسه علی نظریه روبن لاکوف الألسنه الاجتماعیه بوصفها نظریه أکادیمیه تدرس عن أثر الجنس على العلاقات الاجتماعیه. تدل النتایج علی أن القاصتین قد وظفتا خطابهما السردی توظیفا یناسب سمات الجنسیه النسویه. أما المستوى اللغوی، فتشمل غالبیه کلمات القاصتین علی کلمات متلطفه مزیجه بعالم المرأه العاطفی مع خلیط من اللغات الداله علی الألوان النسویه. وفی المستوى النحوی، فتنتمی القاصتان إلی توصیفات جزییه تختص والأسلوب النسوی، وذلک عبر استخدام جمل وصفیه، والمؤکدات، وعبارات تدل علی التشکیک، والاستفهام.
بررسی هویت بهرام پنجم در شاهنامه و هفت پیکر با نگرش نگاه تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات وتاریخ هیچگاه از هم جدا نیستند این تحقیق می کوشد هویت بهرام پنجم را بامستندات تاریخی به طور کامل بررسی کند وبه شخصیت وی در ادبیات بپردازد که چگونه شاعران از جمله فردوسی و نظامی در شاهنامه وهفت پیکر، جنبه تاریخی این شخصیت را مورد توجه قرار داده ویاهرکدام برای بسط وجذابیت داستان، شخصیتی اسطوره ای وافسانه ای آفریده اند و همچنین دخل وتصرف های این دو داستان پرداز از نظر تاریخی ویا داستانی وهنری را مشخص نمایدوبه مقایسه این شخصیت در راستای تاریخ بپردازد وبه آنجا می انجامدکه فردوسی درشاهنامه با تاریخ همسو تراست و نظامی خلاقیت ادبی به جای می گذارد. واژه های کلیدی : بهرام گور، نقد، تاریخ، ادبیات، شاهنامه، هفت پیکر
بررسی کارنامه هدایت پژوهی در ایران از 1330تا1381(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صادق هدایت یکی از تأثیر گذارترین نویسندگان معاصر است که در پیوند با آثار و شخصیت او کتاب ها و مقاله های گوناگونی پدید آمده است. این پژوهش بر آن است ابتدا با نگاهی کلی و با توجه به آثار پدید آمده، رویکردهای هدایت شناسی را تبیین کند و پس از آن، سیر هدایت پژوهی را از سال1330تا1381 به صورت دوره های دهساله تحلیل و بررسی نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد در دهه ی سی که هدایت شناسان نخستین تجربه های خود را در زمینه ی پژوهش درباره ی هدایت کسب می کردند، بیشتر در زمینه هایی چون تحلیل ویژگی های روحی و اخلاقی هدایت، تأثیر پذیری او از نویسندگان خارجی و شیفتگی هدایت به علوم خفیه مطالبی می نوشتند. در این دوره 51مقاله و 12کتاب درباره ی هدایت نوشته شد. در دهه ی چهل با رشدی دو برابری، 124مقاله و 6 کتاب درباره ی آثار هدایت و به ویژه داستان های او نوشته شد و جنبه های تازه تری از زندگی و آثار هدایت بررسی شد. در دهه ی پنجاه نیز 145مقاله و 8 کتاب درباره ی خودکشی هدایت و علل آن و موضوع های کلی دیگر تحریر گردید. از دهه ی شصت، تجربه ی نویسندگان در زمینه ی هدایت پژوهی رفته رفته افزوده گشت و نویسندگان با تکیه بر دانش خود در زمینه ی نقد ادبی به نقد و بررسی آثار هدایت پژوهانه همت ورزیدند. در این دوره نیز 160 مقاله و 4 کتاب درباره ی هدایت به چاپ رسید. به طور شگفت آوری در دهه ی هفتاد ملاحظه می گردد که دامنه ی موضوع ها و مبحث های هدایت شناسی افزایش می یابد و این پدیده شاید مربوط به افزایش دانش نویسندگان درباره ی ادبیات معاصر و همچنین ادبیات جهان باشد که موضوع مورد علاقه ی فراوان هدایت بود. در این دهه، 170 مقاله و 45 کتاب درباره ی هدایت نوشته می شود. به طور عمده می توان گفت که هدایت شناسی چه از لحاظ کمی و چه از نظر کیفی در این دوره پیشرفت محسوسی داشته است.
بررسی سیر تطور و جلوه های زبان محلی در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شعر معاصر با ظهور نیما و توانایی وی در آمیختن زبان مادری با زبان معیار، زبان محلی توانست از حاشیه نشینی به درون ادبیات راه یابد و به عنوان یک عنصر زبانی، علاوه بر تشخص و برجسته سازی، باعث ایجاد وحدت ملی در حوزه زبانی گردد. نیما در کنار شعر فارسی به زبان محلی خود شعر سرود، علاوه بر آن واژگان بومی منطقه خود را در شعرش وارد کرد. بعد از وی، شاعران دیگر راهش را ادامه دادند و امروزه ادبیات بومی علاوه بر این که ادبیاتی مجزا است، عناصر آن در شعر فارسی حضور فعال دارد. در این مقاله سیر تطور زبان محلی از مشروطه تا انقلاب اسلامی بررسی شده و بیانگر این نتیجه است که شعر مشروطه به دلیل گسست زبانی از شعر کلاسیک، آغازی برای ورود زبان محلی به شعر است؛ اگرچه همچنان در این دوره سبک شعر کلاسیک به صورت تفننی استفاده می شد، اما در دوره بعد در شعر نیمایی رشد کرد و جزو سنت ادبی گردید، جلوه های زبان محلی به دو صورت نظام زبانی مستقل و عناصر محلی به صورت هنجارگریزی گویشی با زبان فارسی آمیخته شد که این آمیختگی بار فرهنگی آن منطقه را نمود داد و با هدف مشترکی که شاعران داشتند همبستگی ملی را رقم زد.
تحلیلی بر سوژه پسامدرن با مروری تطبیقی بر سیر نظریه های فلسفی و ادبی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط میان ادبیات و فلسفه اگرچه سابقه ای طولانی در تحقیقات علوم انسانی دارد اما مطابقه نظیربه نظیر نظریه های این دو نحله از علوم انسانی از موارد مغفول مانده است که در مقاله حاضر به آن پرداخته شده است. از میان نظریه های فلسفی و ادبی معاصر، در فلسفه، تجربه گرایی و در ادبیات، پساساخت گرایی مبدأ تحلیل قرار گرفته است. سپس با گذار از ایده آلیسم، شاخه های متفاوت پدیدارشناسی و فلسفه پست مدرن به مدرنیسم ادبی، پساساخت گرایی و درنهایت پسامدرنیسم ادبی بررسی شده است. به منظور امکان تبیین وضعیت های خاص انسانی در هر نحله از ادبیات و فلسفه، «سوژه» به عنوان مابه ازای انسان -در بعد اندیشندگی اش- مورد توجه نویسنده بوده است. شیوه این مقاله توصیفی با روش گردآوری کتابخانه ای است. مطابق نتایج این پژوهش، نگاه به مکتب ها و شیوه های ادبی با دیدگاهی خاص از فلسفه، می تواند ابعاد تازه ای از انسان را در متون ادبی بازنمایاند که مرحله ای فراتر از ویژگی های شخصیت پردازانه در آثار ادبی است. در این مقاله، این ویژگی ها با تأکید بر «سوژه پسامدرن» مورد توجه بیشتر قرار گرفته است.
بررسی ارتباط ساختار و محتوا در فراداستان «میم عزیز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژانر فراداستان در ایران به جهت ماهیت آشنازدای آن، مورد اقبال فراوان است. اما حجم وسیعی از متونی که تحت عنوان فراداستان در ایران منتشر می شوند، تنها به فرم می پردازند، و از بازنمایی تجربههای پسامدرن تهی اند. رمان به مثابه رسانة بازتاب دهندة جامعه باید با روح زمانة خود عجین باشد تا معضلات زندگی معاصر و فرهنگ جامعه را هشیارانه بکاود؛ لذا شگردپردازیهای فراداستانی باید با دغدغه های پسامدرنیسم و مسائل مطرح در جامعة پسامدرن هماهنگ باشد تا قالب و محتوا در تأیید و تقویت یکدیگر متنی تأثیرگذار خلق کنند. در این مقاله ابتدا مروری بر فراداستان و مهمترین مؤلفههای آن بر مبنای دیدگاه های نظریه پردازان فراداستان صورت گرفته است، سپس مؤلفههای فراداستان در رمان «میم عزیز» بررسی و تحلیل شده است. در ادامه، محتوای پسامدرنیستی رمان نیز تشریح شده است. بررسی های مقاله نشان می دهد که این رمان به لحاظ درآمیختن دو مقولة نقد ادبی و داستانپردازی، ایجاد عدم قطعیت، محتوای وجودشناسانه، برجستگی زبانی و همینطور پرداختن به مفهوم خانوادة پسامدرنیستی به خوبی توانسته مضمون و محتوا را با ساختار و فرم داستان هماهنگ کند. در «میم عزیز»، شکلهای متنوع خانواده به تصویر کشیده شده اند تا مفهوم خانوادة هستهای که پیشتر در مدرنیسم به عنوان تنها شکل بهنجار خانواده مطرح شده بود، نسبی گردیده و بینظمی و آشفتگی خانوادهها در جامعة معاصر نمایانده شود.
«تدبیر منزل» در اخلاق ناصری و اخلاق جلالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گذشتگان ما به موضوع ادبیات تعلیمی، بویژه اخلاق اهمیت خاصی می دادند، علمی که موضوع اصلی و کلان آن، نیکی و بدی یِا خیر و شرّ است و ب ه رفتارهای افراد در مقابل هم می پردازد. هدفِ غایی عل م اخلاق، هدایت انس ان ها به سمت نیکی و زیبای ی هاست و قصد دارد آنها را برای اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی، راهنمایی و آماده کند، که این موضوع در متون نظم و نثرِ ادبِ فارسی هم کاملاً جلوه گراست. ازجمله دانشمن دانی که به این ام ر توجه ویژه داشته و دو کتاب هم با این موضوع به نام های «اخلاق ناصری» و «اخلاق محتشمی» تألیف کرده است، «خواجه نصیرالدین توسی» است. قرن ها پس از نگارش این کتاب محقّقان دیگری نیز ترغیب شدند تا با تأثیرپذیری و طبق شیوه او به خلقِ آثار جدیدی بپردازند. یکی از این آثار که در زمینه «تدبیر منزل» نگاشته شده است، کتاب «اخلاقِ جلالی» نوشته «جلال الدین دوانی» از علما و حکمای قرن نهم قمری است که در واقع بازنویسی رساله خواجه نصیر است و عمده تغییرات ایجاد شده در آن، پُررنگ شدنِ صبغه دینی نسبت به نگاه فلسفیِ خواجه نصیر، تغییر سبک نگارش کتاب و ساده تر شدن آن، تلخیصِ کتاب، اضافه کردنِ آیات و احادیث و اشعار و امثال عربی و...، است. هدف این مقاله، بررسی بحث «تدبیرمنزل» در این دو کتاب است.