فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۱۴۱ تا ۱۰٬۱۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی اجتماعی، رویکردی کاربردی در بررسی متون است که دغدغه اصلی آن، درک نشانه های اجتماعی و رفتارهای معنادار است. با توجه به اهمیت به کارگیری نظریات علمی در فهم بهتر متون، سازه های گفتمانی هلیدی (اندیشگانی، میان فردی و متنی) را ابزاری برای بررسی یکی از داستان های کوتاه کنفانی با عنوان «القمیص المسروق» قرار دادیم که از حیث شمول دو قطب مثبت و منفی، جدال بین خدمت به وطن و خیانت و گذر قهرمان داستان از تردید به یقین برجسته می نماید. بر این اساس، در حوزه اندیشگانی، چگونگی بازتاب واقعیت در داستان مذکور، در حوزه میان فردی، نحوه تعامل شخصیت ها و در سطح متنی شیوه سازماندهی و انسجام دو حوزه پیشین، با روش توصیفی-تحلیلی بررسی شد تا به این سؤال پاسخ داده شود که گزینش های زبانی در حوزه های مذکور به عنوان سازه های معناساز، چگونه در گفتمان شناسی داستان مذکور و کشف لایه های زیرین معنا عمل می کند؟ نتایج حاصل از بررسی جمله واره های این داستان نشان می دهد که در سطح اندیشگانی، چارچوب کنشگرانه متن در آغاز داستان با حضور پررنگ گفتمان «دیگری» همراه است که انسان فلسطینی را به حاشیه رانده و درگیر احساساتی ساخته است که وی را به سمت خیانت سوق می دهد، اما فهم حقیقت در پایان داستان از او کنشگری فعال می سازد که انتقام جویی از دشمن را در خود تقویت می کند. در سطح بینافردی، تعامل شخصیت های داستانی، روند گذر قهرمان داستان از تردید به یقین، در مواجه با خیانت را به نمایش می گذارد. و اما در سطح متن، «ارجاع»، «حروف افزایشی» و «تکرار» به ترتیب در سطوح دستوری، پیوندی و واژگانی، بیشترین کارکرد را تداوم معنایی و انسجام بخشی متن به خود اختصاص داده اند.
بررسی چند روایت از نبرد ایرانیان با دیوهای مازندران در متون پهلوانی پس از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از داستان های مشهور شاهنامهرفتن رستم به مازندران برای رهایی کاووس و سپاهیانش است که با کشته شدن دیو سپید، رهایی کاووس از بند او و واگذاری مازندران به اولاد پایان می یابد. این داستان، که به «هفت خان رستم» نیز اشتهار دارد، نفوذ بسیاری در شماری از منظومه های پهلوانی، طومارهای نقالی و روایت های شفاهی/مردمی شاهنامهداشته است. اثرپذیری این دسته آثار از روایت نبرد رستم با دیوان مازندران به دوگونه است: نخست، در بسیاری از این متون، روایات گوناگونی از رفتن رستم به مازندران و نبرد او با دیو سپید آمده یا اشاره های بسیاری بدان شده است. دوم، در برخی متون حماسی ایران، خواه منظوم و خواه منثور، شماری دیوان و پتیارگان از نژاد دیو سپید حضور دارند که هریک از آنها، پس از آگاهی از نژاد خود و چگونگی کشته شدن آن دیو، به کین خواهی از رستم یا یکی از پهلوانان خاندان او می پردازند، اما در همه این داستان ها ناکام می مانند و در نبرد با پهلوان کشته می شوند. اگرچه این دسته روایات در بیشتر متون منثور عامیانه ایران به اختصار آمده است، اما در شماری از متون، مانند شبرنگ نامه، شهریارنامهو برزونامه جدیدبا تفصیل بیشتری بیان شده است. در این مقاله، نخست به بررسی این دسته روایات در متون منظوم پهلوانی پس از شاهنامهمی پردازیم. سپس، مضامین مشترک این داستان ها یا موارد اختلاف آنها را با روایت شاهنامهبررسی می کنیم.
ترکیبات اضافی محل تلاقی دستور زبان با دانش بلاغت و سبک شناسی(بر پایة کلیله و دمنه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از امکانات چشمگیر زبان فارسی، در ترکیبات اضافی یعنی در رابطة مضاف و مضاف الیه تظاهر می کند. به این معنی که از ترکیب مضاف و مضاف الیه، همیشه مفهوم واحد و یکسانی به دست نمی آید، بلکه روابط مختلفی از قبیل مالکیت، اختصاص، تشبیه و... میان آنها برقرار است و این باعث شده دستور نویسان از دیدگاه های گوناگون و ملاک های متنوع تقسیم بندی هایی از اضافه و انواع آن ارائه دهند که آشفته و نامنظم است و با معیارها و حوزه های زبانی و دستوری همخوانی ندارد. در این پژوهش ابتدا به بررسی ماهیّت و ارزش انواع ترکیبات اضافی و همچنین رابطة آنها با دانش هایی نظیر بلاغت و سبک شناسی پرداخته شده و سپس این ترکیبات در شاخص ترین کتاب نثر فنی، یعنی کلیله و دمنه مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجة این پژوهش بیانگر آن است که تقسیم بندی زبان شناسان از اضافه، بر اساس ملاک ها و معیارهای معنایی و ادبی است نه صوری و ساختاری که صرفاً به دستور زبان مربوط شود. همچنین کاربرد آنها در شعر و متون ادبی بیشتر و بارزتر است تا در زبان روزمره مردم که دستور زبان به آن می پردازد.
تحلیل تطبیقی حکایت شیخ صنعان برپایة نظریة تک اسطورة کمپبل باتوجه به کهن الگوهای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله میزان تطابق نظریة تک اسطوره اسطورة یگانة سفر قهرمان، در سه مرحلة کلی و پانزده مرحلة جزئی از جوزف کمپبل با حکایت شیخ صنعان (از حکایات منطق الطیر) بررسی می شود. در باور کمپبل، سفر همة قهرمانان داستانی در سه محور اساسی با عنوان های جدایی (عزیمت) و تشرف و بازگشت، درخور تبیین است؛ البته هریک مراحل خردتری را نیز می تواند در بر گیرد. در این پژوهش هر بخش از داستان با یکی از محورهای الگوی کمپبل منطبق و سپس از دیدگاه کهن الگوهای یونگ تحلیل می شود. بخش اصلی مقاله، بررسی مرحله ای داستان منظور با تکیه بر محورهای اصلی و فرعی الگوی کمپبل (اسطورة یگانة سفر قهرمان) است. در پایان این نتیجه به دست می آید که ادعای کمپبل مبنی بر وجود یک الگوی کلی و نهایی برای سفر همة قهرمانان داستانی حتی در حوزة ادبیات عرفانی، به ویژه در حکایت شیخ صنعان، نیز درخور تحلیل و پذیرش است. اختلاف ها در این مقایسه اندک است و بیشتر در چینش ریزالگوها مشاهده می شود.
توصیف در داستان رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توصیف، بخشِ عمده ای از متونِ ادبیات را تشکیل می دهد، اما با توجه به اهمیتِ موضوع، چندان که باید - به خصوص در ادبیات فارسی- موردِ توجه قرار نگرفته است. مقاله حاضر سعی می کند، ضمنِ نقدِ تعاریف و نظریاتِ پیشین و با روشی متمایل به شیوه ساختارشناسان، طبقه بندیِ تازه ای از انواع توصیف ارائه دهد که از طریق تحلیلِ توصیف شناختیِ داستانِ رستم و سهراب به دست آمده است. بر این اساس، توصیف گزاره ای زبانی و هستیک (و نه ایستا یا ثابت) است که به بازنماییِ ویژگی می پردازد و دارای سه عنصر اساسی است: موضوع (موصوف)، کلامِ توصیف گر و ویژگی. این پژوهش در صدد اثبات این نکته است که توصیف، نقشی اساسی و تعیین کننده در هر متنِ ادبی به عهده دارد؛ زیرا بسترِ روایت و اساسِ شعر، توصیف است. از این رو انواع مختلف توصیف، در یک متن روایی توصیفی، یعنی داستان رستم و سهراب، از نظر شکلی و محتوایی بررسی می شود و سعی دارد بر اساس این مصداق، به نوعی نظریه توصیف در ادبیات فارسی ره ببرد.
بررسی داستان سیاوش بر اساس نظریة «آلوده انگاری» ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان سیاوش از جمله داستان های تراژیک شاهنامه است که افزون بر قابلیت ها و ظرفیت های گوناگونی که برای نقد و بررسی دارد، برخی از پیام های اصلی حماسة ملی و اسطوره های ایرانی مانند: نبرد میان خیر و شر، ایران و انیران، مبارزه با پلیدی ها و پلشتی های روح انسانی و... در آن جریان دارد. یکی از نظریه هایی که با نگاه روانکاوانه به تحلیل آثار ادبی می پردازد و برای تحلیل این داستان مناسب به نظر می رسد، نظریة آلوده انگاری ژولیا کریستوا از منتقدان پساساختارگراست که بر اساس آن شاعر یا نویسنده، پلید ی ها و پلشتی های روح انسانی را از طریق متن برون فکنی می کند. ماجرای عشق آلودة سودابه، گذر سیاوش ازآتش برای اثبات بی گناهی و مرگ اندوهبار او در توران زمین، از نمودهای آشکار و آلوده انگارانه این داستان است که زمینه را برای استفاده از این رویکرد فراهم می سازد. از این رو، این مقاله در صدد است با توجه به وجود رانه ها و افزونه های آلوده در این داستان که در جریان عشق سودابه، در نهایت با همراهی عواملی دیگر مرگ اندوهبار او را رقم می زند، آن را تحلیل کند و به این پرسش پاسخ دهد که کاربرد این نظریه تا چه اندازه در این داستان مؤثر و کارآمد است؟ و با کاربست این نظریه، آیا به تحلیلی تازه می توان دست یافت یا خیر؟ برآیند مطالعه نشان می دهد: این بررسی با تبیین نظریة آلوده انگاری کریستوا و تحلیل داستان سیاوش از این منظر، سازگاری دارد و امکان خوانشی نوین از آن و به تبع آن قضاوتی دیگرگون از فردوسی، سراینده داستان را، برای خوانندگان فراهم می سازد.
نیم نگاهی به جنبه های تعلیمی شعر حافظ از منظر نظریه ی روایت شنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله ی حاضر، آن است که با استفاده از نظریه ی روایت شناسی و با تأکید بر روایت شنو، نشان دهد، شعر حافظ در کلیّت خویش، چونان یک اثر روایی است که در آن با بیانِ غیرِ خطّی رخدادهای راستینی از زندگی بشری مواجهیم؛ رخدادهای مکرّری چون جدال ناتمام رند و صوفی، عهد الست، پذیرش بار امانت الهی و اتّفاقات متعاقب آن و...که همگی با صراحت و قدرت، در بسترِ زمانِ دوری ، آشکار شده است.در این مقاله، نخست بر روی خاصیّت روایی شعر حافظ، تأمل کرده ایم و سپس بر مبنای نظریّه ی روایت شناسی، نشان داده ایم که ساختار روایی شعر حافظ ،می تواند به قلمروِ شعر تعلیمی نیز تعلّق داشته باشد .توجه ژرف و بنیادین حافظ، به روایت شنو، از آن روست که در پی القای مفهوم یا آموزش و تعلیم اندوخته ای است .دراین مقاله، بعد از گزارش اقسام روایت شنوها در شعر حافظ، به این نتیجه می رسیم که شعر حافظ، جدای از ابعاد عمومیِ تعلیمیِ خویش ، روایت گر مناسبات نظام تک صدایی و چند صدایی است و با غور و ژرف کاوی خاص خویش، آموزه های لازم را برای انتخاب یکی از این دو مسیر، در اختیار مخاطب خود قرار می دهد.این پژوهش، به روش تحلیلی-توصیفی، بر مبنای مطالعات کتابخانه ای، انجام شده است
بررسی آموزه های تعلیمی در رفتار قهرمانان روایت های اتهام و تبرئه با تکیه بر هفت روایت از ادبیات جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی تطبیقی تعلیمی یکی از جدیدترین زاده های مطالعات میان رشته ای است. در این شیوه با رویکرد تعلیمی، به بررسی تطبیقی روایت های مشابه پرداخته می شود. یکی از درون مایه های نسبتاً پربسامد در ادبیات تعلیمی، اتهام و تبرئه است. در این جستار، نویسنده به روش تطبیقی، به مطالعه و بررسی هفت روایت از ادبیات جهان می پردازد که درون مایه آن ها متکی بر اتهام و تبرئه است. این روایت ها عبارت اند از: هیپولیت و فدر، نامادری شریر، سودابه و سیاوش، مائل و دختر اچائید، یوسف و زلیخا، پوران و لونا، پویی کائو و تاچی. سپس آموزه های تعلیمی رفتار قهرمان هر روایت استخراج شده، با دیگر روایت ها مقایسه می شود تا به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که آیا آموزه های تعلیمی یا اصول اخلاقی نسبت به منطقه جغرافیایی و فرهنگ متفاوت است؟ در نهایت نتایج تحقیق، این فرض را تقویت می کند که تعالیم اخلاقی ارتباطی به منطقه جغرافیایی ندارد و اصول آن بین همه ادیان و اقوام مشترک است.
بررسی اسطوره شناختی جایگاه ایزدبانوان در جهان فکری- معنوی ایرانیان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایزدبانوان در زمره ایزدان تأثیرگذار و معنابخش در زندگی مردم روزگار باستان بوده اند. آن ها نه تنها در بیشتر تمدن های باستانی همچون یونان، بین النهرین و... مورد توجه بوده اند، بلکه به طور خاص، با اندیشه ایرانیان باستان ارتباط داشته اند؛ از این رو، درک جهان معنوی باستان بدون توجه به زنانگیِ آشکار این الهگان نارسا و ناقص خواهد بود. نگارندگان این پژوهش کوشیده اند با به کارگیری روش تحلیل محتوا با نظر به منابع تاریخی و اسطوره ای به بررسی دوره مادرسالاری و پرستش ایزدبانوان، جایگاه زن در اسطوره خلقت، و اسطوره های مادینه اهورایی بپردازند. به نظر می رسد که پرستش ایزدبانوان از نظر تاریخی و قوم شناسی همزمان با عصر مادرسالاری و یا مرکزیت گروه بر مدار مادر- زن بوده است. همزمانی این دو در زمانی پیش تر و بسیار جلوتر از عصر پدرسالاری گواهی است بر اینکه ایزدان تأثیرگذار در گذشته مؤنث بوده اند، اما به مرور، در جریان تحولات اجتماعی و تحت تأثیر انتقال قدرت از زنان- مادران به مردان- پدران از نقش آن ها کاسته شده است و با عبور از عصر مادرسالاری، اهمیت معنوی و ایزدگونگی خود را نیز از دست دادند.
تحلیل گفتمان سیاسی اجتماعی رابطة عاشق و معشوق در غزلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات عاشقانة سبک عراقی به ویژه در غزلیات سعدی از جفای معشوق و خواری عاشق در برابر او، بسیار صحبت می شود. عشق در ادبیات فارسی مقدّس است؛ اما گاه به مانعی در راه عاشق تشبیه می شود. پرسش این پژوهش آن است که آیا ورای این گونه مضامین، مفاهیم و مقاصدی فراتر از عشق زمینی وجود دارد. در پاسخ به این سؤال، یک چهارم غزلیات سعدی بر اساس تحلیل گفتمان سیاسی اجتماعی بررسی شد. در نتیجه آن می توان دریافت در این گونه مضمون سازی ها، معشوق، نمادی از پادشاهان مستبد و شاعر، نمایندة ملّت است که در برابر جفا و بیداد، فریاد اعتراض برمی آورد. استعارة عشق به منزلة مانع به تعارض گفتمان عاشق و معشوق دلالت می کند و به منزلة دام، نشان دهندة تلاش معشوق برای تسلّط همه جانبه بر عاشق است. این تصویر با انگارة ارباب رعیّتی یا شبان رمگی میان حکومت کنندگان و حکومت شوندگان مطابقت دارد.تشبیه معشوق به پادشاه و شیوة مقابله با او در غزلیات سعدی، طرح آگاهانه تری از شاعران دیگر دارد. سعدی به پذیرش مانع معتقد است و با این شگرد، صلح طلبی تودة مردم را در برابر ستیزه جویی طبقة حاکم برجسته می کند. انتقاد از قدرت در قالب عشق، استتار و نهان شدن شاعر پشت این استعاره را ممکن می کند. در اینجاست که شاعر می تواند دیدگاه انتقادی خود را مستقیم و بی پروا و گاه تلخ و گزنده مطرح کند.
اقسام و توابع مسمط در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسمط که مبتکر آن را منوچهری دامغانی دانسته اند، در طول تاریخ شعر فارسی دچار تغییراتی شده و انواعی گوناگون از آن پدید آمده است. همچنین میان این قالب و برخی قالب های دیگر مانند ترجیع بند و ترکیب بند، ویژگی های مشترک وجود دارد که سبب می شود بتوانیم آن ها را جزو توابع مسمط قلمداد کنیم. مقاله پیش رو که براساس روش توصیفی مطالعه و پژوهش نگاشته شده است، ضمن تعریف دقیق قالب مسمط و بررسی تاریخچه آن، به این نتیجه می انجامد که این قالب، برخلاف دیگر قالب های شعر فارسی، دارای تعدد و تنوع شکلی است و هفت شکل اصلی و دست کم سیزده شکل فرعی از آن وجود دارد. ایجاد این شکل های اصلی و فرعی درنتیجه تغییر تعداد مصاریع در هر بند و یا به سبب ترکیب یکی از اقسام مسمط با یک یا دو قالب دیگر است. مسمط از قالب های مورداقبال شاعران ایران، به ویژه در دوره مشروطه است.
بازتاب گویش لری در آثار حسین پناهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای اثبات تأثیر گویش مادری نویسنده و شاعر در هر اثر می توان از هنجارگریزی گویشی به عنوان یکی از شواهد کمک گرفت. هنجارگریزی گویشی یکی از انواع هشت گانه هنجارگریزی های لیچ است. در این نوع هنجارگریزی، ساختی غیر از زبان هنجار وارد زبان ادب می شود که می تواند ردپایی از جغرافیای شاعر یا نویسنده باشد. در میان تحقیقات انجام شده در زمینه هنجارگریزی، پژوهشی که به طور اخص به تأثیر محیط و جغرافیای شاعر و چرایی استفاده از هنجارگریزی گویشی پرداخته باشد، انجام نشده است. در این تحقیق برآنیم که هنجارگریزی گویشی را در آثار نثر و شعر حسین پناهی بررسی کنیم و به تأثیر محیط زندگی در شعر و نثر وی بپردازیم. بدین منظور شانزده اثر 1نثر و شعر وی به طور کامل بررسی و مقایسه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در آثار دوره اول، پناهی تأثیر بسیاری از محیط خود و زندگی عشایری دوران کودکی گرفته است. او با کاربرد واژه ها و اصطلاحات گویش لری در آثارش، تصاویری از خاطرات دوران کودکی و اوضاع زندگی عشایری را نشان داده و رنج و شادی را درهم آمیخته است؛ اما در دوره دوم آثار او، ردپای کمتری از محیط و زندگی عشایری به چشم می خورد. در بیشتر آثار این دوره- که درباره نگاه او به دنیا و مسائل آن همانند عدالت، درد بیداری و ... است- هنجارگریزی های گویشی کمتر است.
باورها و آیین های عامیانه نباتی در نزهت نامه علایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دائره المعارف های کهن از زمره مهم ترین منابع حفظ فرهنگ عامه در تاریخ ادبیات فارسی شمرده می شوند. ازجمله این متون نزهت نامه علاییاثر شهمردان بن ابی الخیر است که در سال های پایانی سده پنجم هجری تألیف شده است و علاوه بر طبقه بندی علوم رایج روزگار، مشتمل بر عناصر مهم و بنیادین فرهنگ عامه است. یکی از زمینه های مهم نمود فرهنگ عامه در این اثر، ذکر آیین ها و باورهای عامیانه درباره نباتات است. مؤلف ضمن طرح مطالب علمی و شبه علمی که حاصل استفاده از منابع پیشین و مشاهدات و تجربیات خویش است، باورها و آیین های بسیاری درباره ثمردهی، خواص گیاهان و درختان، شیوه دفع آفات، دفع چشم زخم، بهبود و ازدیاد ثمر، دلالت برخی امور بر رخدادهای جوّی چون دلالت بانگ قورباغه بر آمدنِ باران، ارتباط درخت و انسان، تهدید نمایشی درخت و گرفتن تضمینِ ثمردهی از آن، نقش نباتات در تعبیر خواب و ویژگی های عجیب دیگر ذکر کرده است. موضوع این پژوهش استخراج، دسته بندی و بررسی آیین ها و باورهای عامیانه نباتی در نزهت ن امه و کنکاش در کم و کیف، سرچشمه ها و زمینه های آن و همچنین سنجش این متن بی بدیل با برخی متون مشابه در این زمینه خاص است.
Количественное преобразование компонентного состава устойчивых фраз(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Статья посвящена одному из способов преобразования устойчивых фраз (пословиц, поговорок, крылатых выражений и подобных клишированных предложений) в современной русской речи – сокращению их компонентного состава (имплицированию, импликации). Вопрос количественных изменений устойчивых фраз рассматривается в аспекте общей проблемы фразеологической вариантности. В статье предлагается авторская позиция в решении спорных вопросов, касающихся определения понятий «вариант», «вариантная парадигма», «отфразеологический дериват», прослеживается связь имплицирования устойчивых фраз с процессом вариантообразования и деривационными тенденциями, действующими в языке и речи. Особое внимание уделяется описанию закономерностей образования вариантов и дериватов устойчивых фраз посредством сокращения их внешней формы, выделяются типы количественных вариантов фразовых единиц и описываются новые единицы, производящей базой для которых стали устойчивые фразы.
تجلی قناع الحلاج فی شعر عبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال نهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۳
59 - 78
حوزههای تخصصی:
بات واضحاً الیوم إن الاعتماد علی الرموز والشخصیات التراثیه، والترکیز والتکثیف الدلالی من خلالها، هو إحدی الظواهر اللافته للانتباه فی الشعر العربی الحداثی، بل أهمها. یعتبر عبدالوهاب البیاتی (1926- 1999م) فی هذا الجانب، أحد الشعراء المعدودین الناجحین فی استخدام الشخصیات التراثیه، إذ کان التراث فی مجال التعبیر عن الرؤیه والموقف هو أحد المرتکزات الرئیسه فی قصائده، تطرق هذه الدراسه معتمده علی المنهج الوصفی التحلیلی إلی قضیه توظیف شخصیه "الحلاج" فی شعر البیاتی حیث استخدمها قناعا فی قصیده طویله بعنوان «عذاب الحلاج». یکون البیاتی شاعراً مسکونا بروح التمرد والرفض، ویبدو أن اقتراب شخصیه "الحلاج" فی کونه شاعرا و رافضا فی الماضی یعین البیاتی للتعبیر عن رؤیاه فی الحاضر.
بازشناخت حماسه شاه رخ نامه (سروده قاسمی گنابادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه شاه رخ نامه قاسمی گنابادی مثنوی ای چهار هزار و هفت صد بیتی است که در سال 950ق آن را سرود. موضوع آن شرح کشورگشایی ها، شکارها، سفرها، عدالت ورزی ها و رشادت های شاه رخ تیموری (850- 779) از بر تخت پادشاهی نشستن تا هنگام وفات است که به شاه طهماسب صفوی (ج. 930- د. 984) تقدیم شده است. شاه رخ جز همین مثنوی، زندگی نامه مستقلی ندارد. منظومه شاه رخ نامه در ایران نسخه ندارد و نگارنده آن را براساس نسخه پاریس تصحیح کرده است. پس از معرّفی شاه رخ نامه، به بررسی برخی ویژگی های ادبی و زبانی منظومه و معرّفی نسخه های آن پرداخته شده و ساقی نامه های این مثنوی برای اوّلین بار معرّفی گردیده است. چند فراز از زندگی شاه رخ از نگاه قاسمی و مورّخان عصر شاه رخ با هم مقایسه شدند. تحقیق نشان داد این حماسه تا حدّ زیادی مبتنی بر مستندات تاریخی است و به ترتیب وقوع عمل کردهای شاه رخ سروده شده است. توصیف صحنه های نبرد با بیانی فخیم و حماسی و به کاربردن تعبیرها و ترکیب های زیبا، تضاد، سجع و واج آرایی از دیگر ویژگی های این اثر است.
کانی شناسی (جواهرشناسی) در دیوان انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوان اشعار انوری، از سخنوران و دانشمندان نامدار سده ششم، حاوی دانش های زمانه اوست. سخن سرای ابیورد، برای عرضه تصاویر تازه خود، به علوم رایج زمانه اش از جمله «کانی شناسی »، توجّه ویژه ای داشته و به نکات بسیاری از این دانش اشاره کرده است، تنها خاقانی را می توان از شاعران بزرگی دانست که در این زمینه با او برابری می کند. در این نوشتار، مقصود، کانی شناسی از نظر قدماست که شامل کانی ها، فلزها ، شبه فلزات و ئیدروکربورها می شده است. ابتدا سخن انوری درباره هر گوهرِ کانی، از صفات و خواص و ... مطرح شده و سپس پنداشت های دانشمندان و کانی شناسان گذشته مطرح گردیده است؛ همچنین سعی شده با بهره گیری از قدیمی ترین و معتبرترین کتب در دسترس، ثابت گردد که آنچه انوری درباره کانی ها گفته، صرفاً به قصد بلاغت نبوده، و دانش جواهرشناسی آن روزگار هم سخنان انوری را تأیید می کند؛ البتّه اندکی از باورداشت های قدما، از دید امروزی ها اشتباه و غیرقابل قبول است
شناخت گرایی ادبی و پیوند میان ارزش شناختی و ارزش ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۰
39-65
حوزههای تخصصی:
سنتی در نقد و نظریه ادبی و نیز در بحث های فلسفه ادبیات معاصر وجود دارد که قایل به افتراق میان ارزش زیبایی شناختی آثار ادبی و ارزش شناختی آن هاست. بنا به این نظرگاه، حتی اگر اثری برخوردار از ارزش شناختی باشد، این امر چیزی به ارزش ادبی آن اضافه نمی کند و از دیگر سو نادرست یا ناموجه بودن نظرگاه ها یا چشم اندازهای مطرح در اثر ادبی خللی به ارزش زیبایی شناختی آن وارد نمی کند. در این مقاله به نفع موضع مقابل، یعنی دیدگاه شناخت گرایان ادبی، استدلال و سعی شده است با تشبث به آزمایشی فکری و مفهوم جهان های ممکن، نشان داده شود که قایل شدن به این افتراق چندان موجه نیست. همچنین برای تقویت جنبه اثباتی مقاله در بخش آزمایش فکری، این اندیشه بیان و صورت بندی می شود که فهم چندصدایی به مثابه مزیتی زیبایی شناختی بدون لحاظ کردن جنبه های شناختی آثار ادبی، معنای محصلی ندارد . سپس به استدلال نهادی به مثابه قوی ترین استدلال علیه موضع شناخت گرایان ادبی پرداخته شده است و اشکالات جدی آن در چارچوب نظریه ادبی و فلسفه ادبیات مطرح شده است. ماحصل مقاله موجه داشتن این نظرگاه است که ارزش شناختی بر ارزش زیبایی شناختی اثر می افزاید و توجه به این امر راه را بر درک دقیق تر و جامع تری از ارزش آثار ادبی می گشاید.