مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
فروغ
حوزه های تخصصی:
درست است که فروغ و سپهری در سطح فکری و محتوایی، از موضوعات مشابهی مانند اندوه، مرگ و زندگی، طبیعت، عشق، کودکی، تنهایی و نظایر آن سخن گفته اند؛ هر یک از آنها با دیدگاه و ذهنیت خاص خود به این موضوعات مشترک نگریسته اند و در هر یک از این موضوعات و درونمایه ها، تفاوتهای فکری اساسی و ساختاری وجود دارد. مثلا میان تنهایی وحشت بار فروغ با تنهایی و مراقبه های عارفانه سپهری تفاوتی بنیادین است. یا میان نوع نگاه منفی فروغ به مرگ و نگرش مثبت سهراب به این مساله فرقی آشکار وجود دارد. همچنین سپهری شاعری شاد و سرزنده است که حتی اندوه او نیز با نشاط درونی همراه است و یاس و بدبینی از بن مایه های شعر او محسوب نمی شود، اما فروغ شاعری است که نومیدی و بدبینی با بسامد بالایی در اشعار او به کار رفته است. همچنین بین رویکرد فروغ و سپهری به دوران کودکی و یاد کرد آن دو از گذشته تفاوت معنی داری وجود دارد. در مجموع، به دلیل وجود تفاوتها و تمایزهای بنیادین در عواطف و اندیشه های فروغ و سپهری و نوع نگاه آن دو به جهان پیرامون، می توان به این نتیجه رسید که این دو شاعر، دست کم در حوزه و سطح فکری و محتوایی، تاثیر چندانی از یکدیگر نپذیرفته اند.
عناصر سبک ساز در موسیقی شعر فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی نیمه ناتمام در اشعار فروغ و شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرد و زن هر دو بی هم نیمه ناتماماند. این دو بر اساس اسطوره ای که آریستوفانس در مهمانی افلاطون باز می گوید با پیدا کردن هم کامل می شوند. در این نوشتار، نیمه ناتمام آدمی همان جفت اوست. در دنیای ادبیات، اشعار عاشقانه یا لیریک جایگاهی برای توصیف نیمه ناتمام است. در این نوشتار، خط توصیفی نیمه ناتمام در اشعار دو شاعر معاصر – فروغ و شاملو – دنبال شده و با هم تطبیق گردیده است. فروغ به تنهایی خودش ایمان پیدا می کند و شاملو آیدا را در راس آرمانهای خویش قرار می د هد...
نگاهی سبک شناختی به واژگان در زبان شعر فروغ
حوزه های تخصصی:
فروغ فرخزاد از چهره های صاحب سبک شعر پارسی است. یکی از وجوه مهم سبک شناختیِ شعرِ او، زبان متمایز شعرهایش است که در هر دو محور عمدة نحو و واژگان برجسته است. این نوشتار، واژگان شعر فروغ را با شیوة توصیف و ارائه آمار بررسی کرده و هم چنین به تبار لغات، دایرة واژگانی، برجستگی واژگان خاصِ مفرد و مرکب و نیز نوع و ساختمان فعلِ اشعار او و پیوند میان سبک واژگانی و عواطف و ذهنیت شاعر پرداخته است.
مرگ و مرگ اندیشی در اشعار اخوان ثالث، شاملو و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرگ و زندگی پیوسته دو عنصر مهم و برجسته در دیدگاه اندیشمندان بوده است؛ شاعران معاصر ایران به مرگ از چشم اندازهای گوناگون نگریسته اند. در این میان، سه شاعر شاخص پس از نیما، (خوان، شاملو و فروغ) اهمیت ویژه ای دارند.در این جستار به شیوه ی تحلیل محتوای کیفی، اندیشه و احساس سه شاعر معاصر ایرانی، (اخوان، شاملو و فروغ) درباره ی مرگ و زندگی ارزیابی شد؛ به این منظور با جستجو در دیوان این شاعران، همه ی شعرهایی که مضمون مرگ و زندگی در آن ها یافت می شد، واکاوی شد و سپس از این رهگذر، مباحثی مانند تصویر زندگی، مرگ، سیر تحول فکری سه شاعر، دنیای پس از مرگ و سرانجام شهادت و هراس از مرگ بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد که تصویر نازیبای زندگی و بیزاری از مرگ و گاه هراس از آن، در آثار اخوان کم و بیش بدون تغییر نمایان است که گاه ملایم و گاه بی تفاوت و توأم با ریشخند است، اما در نگاه شاملو، زندگی با عشق زیباست و با وجود جان کاهی، چیزی کم ندارد. او زیستن در میان نامردمان و ظلم پذیران جامعه را بدترین نوع مرگ می داند و مرگ در راه عقیده برای او زیبا و تحسین برانگیز است؛ مرگ طبیعی را نیز به اجبار و به عنوان قانون طبیعت می پذیرد. در نگاه فروغ، سیر تحول بیش تر مشهود است. زندگی را با همه ی پوچی اش دوست دارد. در ابتدا اگر خواهان مرگ است به دلیل بیزاری از زندگی است؛ اما کم کم مرگ در نگاه او زیبا می شود و با واژه هایی روشن، شاعرانه، ترسیم می شود.
نمودهای تفکر زنانه در شعر فروغ فرخزاد
حوزه های تخصصی:
این تحقیق کوشیده است اشعار فروغ فرخزاد را به لحاظ نمود تفکر زنانه بررسی کند. به این منظور نخست تأثیر وضعیت زندگی شخصی و تاریخی عصر فروغ بر او مطالعه شده است. آثار شعری فروغ دربردارنده مسائل مربوط به زنان عصر اوست. از آن گذشته احساسات زنانه که ناشی از روح ظریف زن است در شعر او نمودی آشکار دارد. انواع «عشق» مانند عشق به جنس دیگر (بیشتر با دیدی تمسخرآمیز و انتقادی)، عشق مادرانه، عشق به جامعه انسانی و موضوعاتی از قبیل اعتراض به فرهنگ مردسالاری، اسارت و حقارت زنان در دوران گذشته و عصر شاعر، از برجسته ترین درون مایه ها و موضوعات شعر فروغ به شمار می آید. برای تحلیل و توجیه ویژگی ها و موضوعات معمول در شعر فروغ از پاره ای نظریه های روان شناسی مانند نظریات فروید و یونگ نیز استفاده کرده ایم، و نیز به دیدگاه های برخی ناقدان فمینیست چون رزمری تانگ و ژاک لکان استناد کرده ایم.
غم در شعر فروغ فرخزاد
در این مقاله، سعی بر آن شده است تا غم در شعر فروغ فرخزاد، با نگاهی سبک شناسانه مورد بررسی قرار گرفته شود. با توجّه به اینکه بی پیرایه بودن و دلی بودن اشعار او بی تردید جزیی از مؤلفه های اساسی در همه ی عناصر شعری اش می باشد، لذا غم نیز در بافتی کاملاً طبیعی و حسی ارایه شده که در این نوشتار برجستگی و تمایز فراوانی با دیگر اوزان شعری و حسی دارد. در این نوشتار سعی داریم تا با ارزیابی برخی از اشعار این شاعر توانا و فرزانه ی عصر معاصر و با نگاهی ژرف به مبحث غم و اندوه در شعر و شاعری ایشان پرداخته شود تا شاید زاویه ی نگاه برخی از جوانان نسبت به اشعار فروغ فرخزاد تغییر نماید. معمولا در دفاتر شعری ای که توسط آدمیان خوانده می شود کمتر به این توجه می گردد که شاید آن شعر برای قریحه شعر خود شاعر در آن زمان نوشته شده است و با غفلت از این موضوع همگی با اشعار شاعران علی الخصوص شعر فروغ فرخزاد احساس همزادپنداری داریم و سعی می کنیم که خود را همچون عاشقی دانسته که گرفتار در دام معشوقه اش است.
استعاره های مفهومی زنانه در شعر فروغ فرخزاد و غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
113 - 134
حوزه های تخصصی:
زن و جایگاه او در اجتماع، از مهم ترین و اصلی ترین درونمایه های شعر فروغ و غاده السمان است. این دو شاعر سنت شکن برای بیان رنج ها و محدودیت هایی که نسبت به زنان اعمال شده است و نیز ملموس کردن آنچه در ذهنشان برای بیان این آلام می اندیشیده اند، از استعاره های مفهومی بهره برده اند و با استعاره هایی چون: «زندگی جنگ است» به بیان مشکلات زنان پرداخته اند. استعاره های مفهومی یا شناختی، مفاهیم انتزاعی را در قالب مفاهیم ملموس بیان می کند و با تغییر قلمرو آنها زمینه فهم و درک آنها را هموارتر می کند. در نظریه شناختی، استعاره تنها منحصر به زبان ادبی و واژه نیست بلکه بخش عمده ای از فرآیندهای فکری آدمی را استعاری می داند. این مقاله بر آن است تا با تطبیق اشعار فروغ و غاده السمان به بررسی استعاره های مفهومی در شعر آنان به عنوان یکی از عناصر مشترک شعری و فکری این دو شاعر بپردازد.
بررسی انواع تابوشکنی و دلایل آن در شعر فروغ فرخزاد و احمد شاملو
واژه ی تابو در اصطلاح هم به معنای پاک و هم به معنای ناپاک و نجس است. به همین دلیل در دو حوزه ی مقدس و نامقدس کاربرد دارد؛ و در کل معنای آن، نوعی ممنوعیت و خطرناکی را می رساند که شکستن حریم آن انواع مؤاخذه ی بشری یا آسمانی را در پی دارد. از آنجا که ادبیات هر ملّت یکی از عرصه های به چالش کشیدن تابوهای آن ملّت است و با خصلت عادت ستیزی و هنجارگریزی که دارد، یکی از بهترین محل های تابوشکنی در میان سایر معارف بشری است. در ادبیات ما یکی از بسترهای بازشناسی و واکاوی تابوها، شعر دوره ی معاصر است. پرداختن به مسائل اجتماعی سیاسی و شناخت آثار ادبی مربوط به هر دوره نشان دهنده ی واقعیات و ذهنیات فردی و تجربیات شخصی هستند و جامعه ی سانسورنشده ی آن دوره را نشان می دهند. در این راستا تلاش شده، ضمن استفاده از اصطلاح تابوشکنی برای تعدّی به حریم ممنوع، تابوهای شکسته شده درآثار فروغ فرخزاد و احمد شاملو، مورد بحث و واکاوی قرار گیرد. هدف اصلی این پژوهش روشنگری بیشتر با مقوله ی تابو و تأثیر اوضاع اجتماعی سیاسی در شکستن تابوها است که می تواند برای کاوش های جامعه شناختی و روان شناختی مؤثر و مفید واقع شود. روش انجام تحقیق توصیفی تحلیلی است که با تحلیل شواهد درون متنی به روش کتابخانه ای انجام گرفته، که به نتایجی همچون تأثیرپذیری شاعر از فضای حاکم بر جامعه و همچنین جنبه های روانی و اجتماعی مؤثّر بر ذهن و فکر شاعر که منجر به شکستن تابوها می شود رسیده ایم.
اندیشه مرگ و زوال در شعر فروغ فرخزاد
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۴ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۱۳
149 - 164
حوزه های تخصصی:
مرگ حقیقتی احساس برانگیز و انکارناپذیر است از آن جهت که دغدغه ی انسان ها در ادوار و شرایط مختلف زندگی است و هر کس فراخور حال خود به آن پرداخته است. شاعران با احساس لطیف خود، این ذهنیت و اندیشه را به صور گوناگون منعکس کرده اند. در شعر فروغ فرخزاد مرگ و زوال از بن مایه های اصلی است. این ذهنیت در ارتباط با ادوار مختلف زندگی فروغ و تحولات فکری او شکل می گیرد، چنان که قبل و بعد از تولدی دیگر نگرش او به مرگ از یک امر فردی به امری اجتماعی متحول می شود و بیم و هراس او از مرگ تبدیل به پذیرش و البته ایستادگی در برابر آن و تلاش برای زنده ماندن پس از مرگ می شود.
به طور کلی از آنجا که شعر شاعر، تجلی گاه زندگی و شخصیت اوست اندیشه ی مرگ نیز در شعر فروغ فرخزاد در ارتباط با این دو عامل شکل گرفته، بنابراین پویا و متحول است .
مقایسه و تحلیل «تشبیه» و ساختار آن در اشعار فروغ و ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شیوه های تشخیص سبک و تمایز مکتب ها، بررسی صورخیال است. خیال عنصراصلی شعر، در همه تعریف های قدیم و جدید است. شاعر با کمک خیال و برقرارکردن ارتباط میان انسان و طبیعت، یا کشف ارتباط بین آن دو، از صورت بیان عادی و منطقی خارج و آن را به گونه ی بیان شعری وکلام مخیل در می آورد که نظم او شعر می شود. در میان انواع صورخیال که مهمترین وجه تمایز سخن ادبی ازغیر آن است، تشبیه جایگاه خاصی دارد. این عنصر ادبی درسیر تطور ادبیات فارسی ، کارکرد خود را پیوسته حفظ کرده است. تشبیه در اصطلاح عبارت است از برقراری شباهت بین دو یا چند چیز به قصد اشتراکشان در یک یا چند صفت.پس اگر بخواهیم معنی و صفت مشترک بین دو چیز را بیان کنیم از فن تشبیه استفاده می نماییم.. شاعران و نویسندگان ازجمله ابتهاج و فروغ در به کار بردن تشبیه اهدافی را دنبال می کنند؛ از جمله بیان حال مشبه، مدح و نکوهش، تصویرسازی، توصیف، مفاخره، ایجاز، اطناب، خیال انگیزکردن سخن و مضمون آفرینی. این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و منابع کتابخانه ای، اشعار فروغ و ابتهاج را از لحاظ ساختاری تشبیه مورد بررسی قرار داده است.
محورهای اندیشگی شعر فروغ فرخزاد در پیوند با برخی عناصر سبک شناسیک
حوزه های تخصصی:
فروغ فرخزاد (1345-1313ﻫ. ش.) از چهره های مشخص و صاحب سبک شعر معاصر و شاید همه ی ادوار شعرفارسی است که روند تکاملی شعر امروز، از رمانتیسیزم نوقدمایی تا رئالیزم وسمبولیسزم اجتماعی در سیرِ شعر او به سمت جوهری متعالی و شریف، قابل مشاهده است. جایگاه ویژه ی فروغ در ادب فارسی در درجه ی نخست به دلیل صدای خاص زنانه ای است که از شعرش شنیده می شود. درک شاعرانه ی عمیق فروغ، ناشی از دیدی تازه است و موجب تولدی دیگر در شعر امروز. سبک شخصی وی با نگاه زنانه ی آزاد و ژرف، شعر و زندگی را درهم می آمیزد و یگانگیِ عمیقش با طبیعت، تکرارهای طبیعی و طنینِ حسیِ کلام را رقم می زند. مختصات شعری در حوزه ی معنی، شامل مضامین انسانی و اجتماعی و در حوزه ی صورت شامل تناسب و هماهنگی میان عناصر سازنده ی صورت یعنی ادبیت و زبان شعر است و ساختمان، سازش و همنوایی صورت و معنی یا تعبیر و مضمون است. در این پژوهش، به شیوه ی اسنادی به استخراج مقوله های تکرار شونده ی اندیشگی پرداخته می شود و ضمن تحلیل بن مایه های فکری شاعر، خطوط پیوند آنها با برخی عناصر سبک شناسیک شعر پررنگ می شود. محورهای برجسته ی اندیشگی در شعر فروغ (مرگ، انسان، زن، عصیان و مدرنیته) موجد زبان و بیانی خاص گشته است.
بررسی تطبیقی نمودهای اندیشه فروغ فرخزاد و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۱
121 - 138
حوزه های تخصصی:
این مقاله به شیوه تحلیلی و کتابخانه ای در صدد پاسخگویی به این سؤال اصلی است که چه تفاوت ها و شباهت هایی در حوزه اندیشه فروغ و نازک الملائکه است؟ فروغ را نماینده تمام عیار شعر ادبیات زنانه دوره معاصر ایران می شناسند و نیز؛ نازک الملائکه به عنوان پایه گذار شعر نو در ادبیات عرب و نوع خاص آن، یعنی ادبیات زنانه شناخته شده است. علاوه بر زبان و احساس زنانه، مهم ترین ویژگی شعر فروغ و نازک ، پژواک و انعکاس زمانه هر دو شاعر در شعرشان است که به صورت استعمار ستیزی، فقر ستیزی، تقدیر گرایی، حدیث نفس، روایتگری، مرد ستیزی، حیرت، اسطوره، گرایش به شب، آنیمیسم، آرمان گرایی نمود پیدا کرده است. هرچند که در بیان برخی مسائل تفاوت هایی در اندیشه و بیان آن ها مشاهده شد.
مدرنیسم در اشعار فروغ و شاملو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۸ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۵
1 - 20
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: مدرنیسم در چند دهه اخیر شیوه غالب هنر در سطح جهان بوده است که با واکنش زیبایی شناسی و فرهنگی نسبت به مدرنیته و مدرنیزاسیون مشخص می شود. ویژگی برجسته آنچه در شعر و رمان و چه در نقاشی و هنر سینما، فلسفی اندیشی و اندیشه ورزی عقلانی است. این پژوهش هدف خود را در دو قسمت دنبال کرده است: بخش اول پایه نظری پژوهش است تا به سؤالاتی از این دست پاسخ دهد که مدرنیسم چیست؟ مدرنیسم در ادبیات چیست و دارا بودن چه ویژگی هایی باعث می شود که ما اثری را مدرن بنامیم؟ بخش دوم، هدفش اثبات این ادعاست که اشعار فروغ فرخزاد و احمد شاملو آثاری مدرن هستند و طبق نظریات مطرح مدرنیسم، اطلاق صفت مدرن به آنان جایز است؛ و از طرفی مقایسه اشعار این دو شاعر به لحاظ معیارهای مدرنیستی است.
روش پژوهش: این پژوهش به روش تحلیل محتوا است و آرای نظریه رِنِه وِلِک در کتاب «نظریه ادبیات» و نیز پیتر چایلدز در کتاب «مدرنیسم» و مارشال برمن در کتاب «تجربه مدرنیته» را در نظر دارد و برخی متون فروغ و شاملو را از منظر معیارهای شکلی و محتوایی مدرنیسم، با تحلیل «مضمونی» و «مقوله ای» مورد بررسی قرار می دهد و همچنین با پیش رو قرار دادن این متون، واکنش این شاعران را به عنوان شکلی از گفتمان اجتماعی مدرنیسم در قالب دغدغه ها و دل مشغولی های نگارش مدرنیستی نشان می دهد.
یافته ها و نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که در اشعار این دو شاعر معیارهای مدرنیستی از جمله، اندیشه ژرف، فردگرایی، درون نگری، فروپاشی اجتماعی، سمبول، استعاره و... برجسته است و مطابق با این ویژگی ها می توان این اشعار را مدرن نامید. در مقایسه شعرهای این دو شاعر به لحاظ ویژگی های مدرن می توان نتیجه گرفت که از حیث محورهایی مانند فردیت، درون نگری، خود ارجاعی و شکاکیت، شعر فروغ از بهره مدرنیستی بالاتری برخوردار است. هر دو شاعر تعهد اجتماعی و انسانی نیرومندی را در شعرهایشان منعکس می کنند و در عین حال بیشتر اشعار آنان، حاوی اندیشه عمیق است. در نهایت هیچ یک از دو شاعر مدرن، فلسفه اندیش نیستند.
تحلیل تمثیل های انتقادی در اشعار فرخی و فروغ با رویکرد تأثیرات اجتماعی
حوزه های تخصصی:
تمثیل های انتقادی یکی از آخرین ابزارهای اندیشمندان و شاعران نخبه برای اعتراض به فضای خفقان و اختناق حاکم بر جامعه است. اهمیت این پژوهش برای این است که بدانیم در جامعه ای اصلاح به معنای واقعی شکل می گیرد و رشد و کمال محقق گردد که نقدهای مبتنی بر استدلال از سوی طبقه روشنفکر رایج شوند. هدف از این پژوهش نیز این است که اشعار تمثیلی_ انتقادی فرخی در کنار نمونه های مشابه از قرآن مجید، نهج البلاغه و شاعران بزرگ بویژه فروغ فرخزاد با روش توصیفی_ تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای بررسی شوند و نگاه نقادانه فرخی یزدی در اشعار تمثیلی اش با توجه به شرایط حاکم بر زمان خودش در کاسه ادبیات اجتماعی مورد تحلیل قرار گیرد. پیشینه ای در موضوع تمثیل های انتقادی اشعار فرخی و فروغ مشاهده نگردید. شیوه پژوهش استخراج اشعار تمثیلی- انتقادی در دیوان فرخی و فروغ و تحلیل آن ها بوده است. سوال این است آیا نقد های تمثیلی فرخی و فروغ تاثیری در تحولات اجتماعی آن زمان داشته است یا خیر؟ او راهی جز بیان حقایق در قالب نظم و نثرهای بی پرده و گاه تمثیلی، استعاری و کنایی نمی بیند. چون مسیر تبشیر و تبذیر را پیشتر آزموده همچون تمامی آزادیخواهان تاریخ، فرجام سختش را می داند ولی باور دارد که چراغ آگاهی را روشن نگاه دارد و چون انتخاب خودش شجاعتی آگاهانه است، حتی اگر پای جانش درمیان باشد، حرفش را و پیامش را ابلاغ می کند.