مطالب مرتبط با کلیدواژه

بازی آخر بانو


۱.

بررسی رمان «بازی آخر بانو» بر اساس نظریه چندصدایی باختین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بینامتنیت چندصدایی چندزبانی بازی آخر بانو جدل پنهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۸۰ تعداد دانلود : ۱۸۶۸
«بازی آخر بانو» رمانی موفّق از بلقیس سلیمانی، نویسنده و منتقد ادبی معاصر ایرانی است. این رمان برنده جایزه ادبی مهرگان و بهترین رمان بخش ویژه جایزه ادبی اصفهان در سال ۱۳۸۵ شده است. وقایع رمان، در زمان رویدادهای سیاسی - اجتماعی دهه ۱۳۶۰ ایران رخ می دهد و موضوع اصلی و محوری آن، بازکاوی مسائل زنانه در بسترهای کم رنگ اجتماع است. چندصدایی، اصطلاحی است که باختین آن را با الهام از موسیقی و در تقابل با تک صدایی در رمان وضع کرد. فرضیه این مقاله، اثبات چندصدا بودنِ اثر حاضر است. در این راستا مؤلّفه هایی چون بینامتنیت، تعدّد روایت ها، چندزبانی، تغییر ناگهانی زاویه دید، جدل پنهان وغیره بر این ادعا صحّه می گذارند. رویکرد اصلی مقاله، بررسی چندصدایی از دیدگاه میخاییل باختین است، هرچند برای تبیین بیشتر، گاه از توضیحات نظریه پردازان پساباختینی نیز استمداد خواهیم جست. روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی است. برآیند این مقاله حاکی از آن است که رمان چندصدا با ابزارهایی که در اختیار خواننده قرار می دهد، او را به دریافتی نو و تفسیری دیگر از متن رهنمون می سازد که به سادگی از روساخت رمان قابل درک نیست.
۲.

استعاره بازی و فراداستان در رمان «بازی آخر بانو»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعارة بازی فراداستان پست مدرنیسم بازی آخر بانو بلقیس سلیمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۳ تعداد دانلود : ۵۳۲
استعاره بازی به مثابه درک صور متفاوت انواع زندگی همچون بازی هایی که فقدان یک سنجه فراگیر امکان داوری و تعیین درست و نادرست از میان آنها را منتفی می سازد، در تبیین نسبیت باوری و عدم قطعیّت به عرصه فلسفه پست مدرن نیز راه یافته است. از طرف دیگر میان رمان پست مدرن و پسامدرنیسم به عنوان فلسفه ای که وضعیت و زمینه ظهور چنین رمان هایی را توضیح می دهد، تناسب و سازواری وجود دارد. بلقیس سلیمانی، رمان «بازی آخر بانو» را با استفاده از سبک فراداستان به یک رمان پسامدرن تبدیل کرده و آن را بر اساس استعاره بازی پردازش نموده است. این مقاله با به کارگیری شیوه توصیفی- تحلیلی و استفاده از تکنیک تحلیل محتوا در بررسی داده ها، به این نتیجه رسیده است که پردازش رمان «بازی آخر بانو» بر اساس استعاره بازی در تلفیق با سبک فراداستانی آن، الزامات رمان پست مدرنیستی؛ نظیر انکار حقیقت، عدم قطعیت، مخدوش بودن مرز میان واقعیت و داستان و ارائه عامدانه پروسه نگارش رمان را در خود بازتاب داده است. هم چنین گنجاندن فصلی تحت عنوان «ضمایم» به عنوان تمهیدی برای فراداستانی کردن اثر در پایان این رمان، از آن رو تازگی دارد که روال معمول در سایر فراداستان ها آشکار کردن جنبه فراداستانی آنها در آغاز و در خلال آنها است. زوال واقع نماییِ کلیت وقایعِ داستان در سایه این تمهید پایانی و بر اثر مواجهه یکباره خواننده با آن، موجب تأثیر ذهنی بیشتر و پررنگ تر شدن وجه آشنایی زدایانه این رمان شده است.
۳.

تحلیل عقده حقارت در شخصیت اصلی رمان بازی آخر بانو براساس آرای آلفرد آدلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: بازی آخر بانو بلقیس سلیمانی آلفرد آدلر احساس حقارت عقده ی حقارت عقده ی برتری علاقه ی اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۱۱
آثار بلقیس سلیمانی (۱۳۴۲) به سبب بیان مصائب زنان، بستر مناسبی برای تحلیل های روان کاوانه است. از این رو ما در این پژوهش به شیوه ی توصیفی تحلیلی و با رویکردی روان کاوانه به تحلیل شخصیت گل بانو در رمان بازی آخر بانو پرداختیم و براساس آرای آلفرد آدلر به این پرسش اساسی پاسخ دادیم که چه عواملی موجب شکل گیری احساس حقارت و عقده ی حقارت در شخصیت گل بانو شده اند. یافته های این پژوهش نشان داد که شرایط پرورش و تربیت اولیه ی گل بانو که تمامی تنبیه و آزار اوست؛ پایه های اساسی شکل گیری احساس های حقارت در شخصیت او را شکل می دهند که رفتار متخاصم و کاسبکارانه ی مادر در کنار فقدان حمایت پدر، نقش محوری و اصلی را در این مسئله ایفا می کنند و سرانجام ناتوانی گل بانو در جبران احساس های حقارت منجر به شکل گیری عقده ی حقارت در شخصیتش می شود. از مهم ترین عوامل شکل گیری عقده ی حقارت در شخصیت گل بانو می توان به فقر و نظام مردسالار که بسترهای ظلم و تعدی را فراهم می کنند، اشاره کرد. این عوامل، نهایتاً احساس بی ارزشی و خشم را در گل بانو پرورش می دهند.
۴.

تبیین شاخصه های نوشتار زنانه در دو رمان او یک زن و بازی آخر بانو

کلیدواژه‌ها: نوشتار زنانه بازی آخر بانو بلقیس سلیمانی او یک زن چیستا یثربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۲۱
یکی از مفاهیم مهم مطرح در حیطه نقد ادبی معاصر را باید ادبیات زنانه به شمار آورد. در پی جنبش زنان برای نیل به حقوقی مساوی با مردان، نوشتار زنانه به عنوان بخشی از نقد فمنیستی در میانه قرن بیستم به وجود آمد. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده، نوشتار زنانه در دو رمان بازی آخر بانو از بلقیس سلیمانی و او یک زن از چیستا یثربی بررسی و تحلیل شده است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که الگوهای نوشتار زنانه در این دو رمان تا چه میزان قابل بازنمایی هستند و در این حوزه این دو رمان چه شباهت ها و چه تفاوت هایی دارند. در آثار مورد نظر این نکته حاصل گردید که زبان شخصیت ها تحت تأثیر جنسیت نویسنده است و معیارهای زبان زنانه در مقایسه با زبان مردانه، با فراوانی بیش تری تکرار شده اند. به کارگیری زبان خاص زنانه در این رمان ها تا حدود زیادی منطبق با نظریات زبان شناسان است. تحلیل آماری هر یک از مشخصه ها نشان داد که بلقیس سلیمانی و چیستا یثربی در زمینه استفاده از لایه های واژگانی، لایه نحوی و لایه محتوایی عملکردی مناسب و به جا داشته اند. خصوصیات نوشتار زنانه در دو اثر بازی آخر بانو و او یک زن ، سبک نوشتاری زنانه را از سبک مردانه جدا می سازد. لایه واژگانی در رمان بازی آخر بانو با ۶۲ درصد و در رمان او یک زن با ۸۲ درصد بالاترین بسامد را در بین سایر لایه های مورد نظر دارد.