فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲٬۱۲۱ تا ۵۲٬۱۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
44 - 61
حوزههای تخصصی:
تحقیقات لیکاف و جانسون در زمینه استعاره ثابت کرد که کاربردهای استعاره به حوزه مطالعات ادبی محدود نیست و در تفکر بشر ریشه دارد که یکی از مظاهر آن زبان است. استعاره مفهومی اصطلاحی است در زبان شناسی شناختی که همراه با الگوی مبدأ_مقصد به تبیین بیشتر استعاره های پیرامون ما می پردازد. مولانا در مثنوی استعاره مفهومی نور را ابزاری زبانی برای گسترش معانی و مفاهیم معرفتی به کار برده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که نظریه معاصر زبان شناسی شناختی چگونه با استعاره مفهومی نور در مثنوی مطابقت معنایی پیدا می کند؟ نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که استعاره مفهومی نور به ذات مطلق حضرت حق، آینه راهنما، مرشد طریقت، شمس حقیقت، انا الحق ابرار اشاره دارد. به دلیل حجم زیاد مثنوی صد بیت نمونه آماری از دفتر دوم انتخاب شده که در آن واژه نور 122 بار به کار رفته است.
تأثیر اوضاع سیاسی- اجتماعی بر غم گرایی در دیوان ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مضامین دیوان ناصرخسرو آمیخته با حسرتی عمومی و همیشگی هستند. مسأله این پژوهش چرایی غلبه غم گرایی در اشعار اوست. بدین منظور به روش توصیفی تحلیلی مضامین دیوان این شاعر بررسی و تحلیل شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که برجسته ترین علل گرایش او به حزن و اندوه، اوضاع اجتماعی و سیاسی آشفته عصر بوده است. آشفتگی هایی از قبیل فساد، استبداد و کژروی های حکام، انحرافات و ریاکاری های منفعت جویانه فقها به موازات بی خبری های عوام، سبب گشته است ضمیر پرسشگر و روح ناآرام ناصرخسرو آزرده و به غم گرایی متمایل شود. یکی از پیامدهای مهم این شرایط، بدبینی ناصرخسرو به کلیت زندگی و به تبع آن شکل گیری نوعی غم گرایی افراطی و زاهدانه در ضمیر او بوده است. او همچنین در خلال شکایات، گاه با ایجاد فضاهای ملی گرایانه اما تاریک و حزن آلود، غم گرایی را عامدانه به مثابه ابزاری برای تحریک مخاطبان برای اصلاح انحراف های اجتماعی به کار گرفته است.
نیماپژوهی در ترازوی نقد دانشگاهی و غیردانشگاهی: بررسی انتقادی مبانی و رویکردها، مطالعه موردی: تقی پورنامداریان و رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جدال بر سر نظریه ادبی و شعر نیما سابقه ای طولانی دارد. منتقدان ادبی هرکدام از ظن خود یار نیما شده اند و تفسیر مخصوصی از او ارائه داده اند. مسئله این پژوهش بازخوانی انتقادی آرای پورنامداریانِ دهه هفتاد و براهنی، در جایگاه نمایندگان نقد دانشگاهی و غیردانشگاهی، خواهد بود. این پژوهش نشان داد که پورنامداریان و براهنی گاه در فهم خود از نیما دچار افراط شده اند. نتیجه آنکه پورنامداریان علی رغم تلاش برای فهم نو از نیما همچنان گرفتار سنّت های کلیشه ای نقد ادبی است که باعث می شود شعر نو را ذیل شعر سنّتی تعریف کند. در سوی دیگر نیز براهنی از فرآیند تاریخی نظریه پردازی و شعر نیما غفلت کرده، در بعضی آرای خود به افراط گراییده و از بحرانی خبر می دهد که در شعر دهه هفتاد به بعد شاهد آن هستیم. به عبارتی، سنّت و مدرنیته در آرای این دو منتقد به وضوح سر ناسازگاری با هم دارند. پورنامداریان می خواهد شعر مدرن را با نقد سنّتی بیامیزد و براهنی در نقد خود دچار جزم اندیشی می شود.
اضافه شدن و حذف صامت /d/ بعد از صامت /r/ در کلماتی با هویت های دستوری مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ زبان فارسی بسیاری از واژه ها دستخوش تحولات گوناگون شده است؛ از جمله این تحولات، ظاهر شدن صامت غیراشتقاقی /d/ بعد از صامت /r/ در برخی کلمات است. این پدیده براثر نزدیک بودن واجگاه این دو صامت روی داده است. این تحول از قرن چهارم به بعد در شهرهای خراسان، ماوراءالنّهر، سیستان و مرکز دیده شده است. تحول دیگری که موضوع مورد بحث این مقاله است، حذف /d/ پس از صامت /r/ است. صامت /r/ به دلیل نزدیک بودن واجگاهش به واجگاه /d/ و برای سهولت تلفظ باعث حذف /d/ شده است. این تحول نیز از قرن چهارم به بعد در شهرهای خراسان و ماوراءالنّهر و مرکز رخ داده است. هردو تحول در کلماتی با هویت های دستوری مختلف دیده می شود.
افسانه زدایی از سلسله مراتبی قدرت موجود در بین بازیگران اجتماعی در نامه های تجاری: یک ژانر ارتباطی دو طرفه
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
1 - 28
حوزههای تخصصی:
افسانه زدایی از سلسله مراتبی قدرت موجود در بین بازیگران اجتماعی در نامه های تجاری: یک ژانر ارتباطی دو طرفه چکیده مطالعه حاضر به دنبال پرداختن به روابط قدرت در کتاب نامه های تجاری برای همه اثر ناتروپ( 2005) است. کتاب تحلیل گفتمان سیاسی اثر فرکلاف و فرکلاف (2012) به عنوان چارچوب نظری در بررسی اعمال قدرت در بین افرادی که در این نامه ها نقش آفرینی میکنند مورد استفاده قرار میگیرد. بعلاوه، این مطالعه بیانگر موقعیتهایی است که از طریق آن ارزش های افراد میتواند به ابزاری طبیعی برای اعمال قدرت تبدیل شود. سلسله مراتب قدرت در انواع استدلال ها، بحثها وتعاملات در این نامه ها بررسی می شود. آنچه قبلاً در تعامل بین تضادهای رابطه ای طبیعی تلقی شده است، به چالش کشیده میشود. بنابراین، نامه نویسی به عنوان یک فرایند اجتماعی به ابزاری واسطه ای بین افرادی که شخصا اجراکنندگان و فاعلین رویدادها هستند وسازمان ها به عنوان ساختارهای کلی، تبدیل می شود. در نهایت هدف پژوهش حاضر نشان دادن این مسئله است که در یک جامعه سرمایه داری، مالکان و کسانی که به لحاظ قدرت در سطوح بالاتر ساختار اجتماعی قرار دارند، باید نیازهای افراد پایین دست خود را برآورده سازند تا پیشرفت کنند و به این طریق به ارتقای کافی جهت ابقای خود دست یابند. در حالی که همین تلاش برای ابقا میتواند اثری معکوس داشته باشد ودر واگذاری قدرت به گروههای پایین تر موثر واقع شود. کلید واژه: تحلیل گفتمان ادبی، استدلال عملی، بازیگران اجتماعی، نقش وضعیتی، حق توجیه و طبیعی زدایی.
ساختار تراژدی در بررسی تطبیقی سیاوش و هیپولیتوس از اوروپید با تکیه بر آرای فردریش شیلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
249 - 281
حوزههای تخصصی:
محتوای ادبیات تطبیقی شامل مفاهیمی است که در تجربه بشری ارزشمند است؛ این مفهوم از مطالعه تطبیقی متون مختلف که بر عناصر وحدت در تنوع تأکید دارند و از بررسی میان مفاهیم مشترک و منشاء آن پدید آمده است. تراژدی به عنوان یک ژانر نمایشی، شامل چند بخش مقدمه، بحران و گره، گروه کر، شخصیت و پایان بندی است. این ساختار از دیرباز تاکنون به عنوان یک الگوی ارسطویی در یک تراژدی وجود داشت. فردریش شیلر ازجمله فیلسوفان و شاعرانی بود که تراژدی را از منظر ساختار و محتوای درونی بررسی کرد و الگوی ساختاری خود را در مواجهه با الگوی ارسطویی بیان نمود. ازآنجاکه «سیاوش» و «هیپولیتوس» هردو ازنظر وقایع و حوادث برای قهرمان تشابهات فراوانی دارند، لذا پژوهندگان در این مقاله که به شیوه تحلیلی-توصیفی انجام شده، با رویکرد ادبیات تطبیقی به مقایسه این دو اثر با تکیه بر آرای شیلر پرداخته است. روش جمع آوری مستندات و منابع در این مقاله به شیوه کتابخانه ای بوده و در پایان به این نتیجه رسیده اندکه هر دو تراژدی سیاوش و هیپولیتوس دارای مؤلفه های اصلی یک تراژدی یعنی مقدمه، کشمکش های متوالی، خطاها از روی غرور و جوانی، عناصر ترحم برانگیز مانند ناکامی در زندگی، تهمت های ناروا، هجرت به سرزمین بیگانه و در پایان مرگ اندوه بار هستند که ازنظر شیلر این نمودار یک تراژدی موفق از آغاز داستان تا پایان برای نویسنده و مخاطب خواهد بود..
بررسی دلالت های ایدئولوژیک زیبایی شناسی شعر فولکلوریک کودکانه شاملو با رویکرد مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶۰
111 - 145
حوزههای تخصصی:
ادبیات عامه؛ اعم از قصه های شفاهی و شعر فولکلور، روایت هایی باز هستند که هر گوینده ای به فراخور قصد خویش از آن بهره می جوید. این گونه ادبی اما به دلایلی چندان محل اعتنا نبوده است. شاملو، پس از نیما و شاید بیش از او، برجسته ترین شاعری است که قلمرو شعر را به گونه های مختلف، به عرصه عمومی کشانده؛ بی آنکه از وجه فاخر شعر غفلت ورزیده باشد. این رویکرد البته برآیند نظریه او نسبت به ادبیات است که برای آن وظیفه تعهد و التزام به عدالت و بیدارگری توده مردم و نسل سازی کودکان علیه ستم و بی عدالتی قائل است؛ از همین رو با استفاده از رمزگان ویژه مردم عامه و افسانه های کودکانه؛ چه به صورت شعر فولکلور که مبتنی بر قصه ها و افسانه های مردم است و چه واژگان عامیانه و حتی تدوین کتاب کوچه، به تثبیت این ایدئولوژی مبادرت ورزیده است. این مقاله با رهیافت مطالعات فرهنگی که ایدئولوژی، دال مرکزی آن است، دو سوی متناقض بهره گیری استعاری از زبان و شعر فولکلوریک او را مورد تأمل قرار داده است: 1. واسازی رویکرد نخبه گرا به ادبیات از طریق آشنایی زدایی با زبان عامیانه و شعر فولکلور؛ 2. بهره گیری ایدئولوژیک شاملو از زبان و گفتمان کودکانه در شعر فولکلوریک؛ که بر همسانی توده و کودک دلالت دارد و لزوم هدایت و رهبری توسط یک منجی، و به این نتیجه رسیده است که این رویکرد ایدئولوژیک به شعر، درنهایت به تقویت و تثبیت همان ایدئولوژی مورد انتقاد او؛ یعنی فرادستی شاعر(در اینجا به عنوان نجات بخش) و فرودستی توده مردم منجر می شود.
رمزگشایی از کارکردهای بنیادین در اسطوره گیل گمش
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۴
37 - 52
حوزههای تخصصی:
از نخستین روزهای زندگی بشر تا اکنون، یکی از سوالات اساسی انسان، مرگ و زندگی بعد از آن بوده است و آیا زندگی با مردن به اتمام می رسد یا پس از آن به گونه ای دیگر و در جهانی دیگر ادامه می یابد. البته انسان ها از گذشته به این امر واقف بوده اند که بعد از اتمام زندگی نمی تواند به دنیای کنونی برگردد. به ناچار این ناتوانی را با مدد تخیّل جبران کرده و با سفرهای تخیلی و روحانی خویش، کنجکاوی اش را فرونشانده است. این گونه سفرها، گاه در عالم خواب رخ داده اند و گاه در خیال و گاهی هم به وسیله مواد مخدّر و خلسه آور این مسافرت روحانی و مکاشفه آمیز صورت پذیرفته است. در ادبیات بیشتر ملل و فرهنگ های مختلف، نمونه هایی از این گونه سفرنامه های تخیلی موجود است. به عنوان مثال: سفر گیل گمش برای دیدار با انکیدو، سفر اولیس با اموات برای دیدن روح مادرش، سفر ارداویراف به بهشت و برزخ و دوزخ، سفر دانته به دوزخ و برزخ و بهشت نمونه های از این موارد است. روش پژوهش تحلیلی- توصیفی است. اهداف پژوهش عبارتند از: انتقاد از اوضاع جامعه، اصلاح و تزکیه افراد، کمک به گسترش یک دین و عقیده خاص، به عینیّت درآوردن ذهنیّات، طرح و بیان نظریات فلسفی و عرفانی.
بررسی تطبیقی کاربست شرقی و غربی نماد «شیر» از سوی نظامی و شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
514 - 538
حوزههای تخصصی:
نمادگرایی رهیافتی ادبی است که از نمادها اعم از کلمات، افراد، نشانه ها، مکان ها یا ایده های انتزاعی برای نشان دادن چیزی فراتر از معنای تحت اللفظی و مدلول های حقیقی آنها در عالم واقع استفاده می کند. هدف از مقاله حاضر بررسی و مقایسه تطبیقی وجوه تشابه و تفاوت مفاهیم مرتبط با نمادپردازی های استعاری و اسطوره ای شیر در دو اثر اتللو و هملت از شکسپیر و اثر سترگ و غنایی خسرو و شیرین نظامی است.
جستار پیش رو نشان می دهد استفاده از نماد اساطیری شیر در شیوه بیان هر دو نویسنده، مفاهیم انتزاعی گسترده و ویژه ای را شامل می گردد. از جمله در هملتِ شکسپیر، نماد شیر با مفاهیمی چون: جنون، خشم، انتقام و نفرت و در خسرو و شیرین نظامی با مفاهیمی چون: شکوه، جلال و عظمت همراه است؛ در کتاب اتللو نیز شکسپیر به شیوه ای متفاوت از نماد شیر در جایگاه یک استراتژی اجتماعی سود جسته است.
بررسی تحلیلی نماد موجود نشان می دهد که نمادپردازی شیر نویسندگان را در ترغیب خواننده به باورداشت ذهنیت آنان و پذیرش کاراکترهای داستانی یاری رسانده است؛ علاوه بر این، شاهد آن هستیم که نویسندگان اهداف بلاغی مشترکی را از حیث ایجاز و اغراق دنبال کرده و به تبع نماد شیر علاوه بر مفاهیم متعارف آن در میان جوامع مختلف، در آثار این دو نویسنده از مشابهت های خاص خود در نحوه کاربست برخوردار گشته است.
تبارشناسی خانقاه از دیدگاه میشل فوکو
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
135 - 165
حوزههای تخصصی:
خانقاه به عنوان یک نهاد اجتماعی در تاریخ اندیشه و ادبیات فارسی نقش بسزایی داشته است و تاثیر آن در رشد و اشاعه فرهنگ و ادب ایران انکار ناشدنی است. درباره تاسیس نخستین خانقاه در جوامع اسلامی و علل ایجاد آن، در میان محققین اختلاف نظر وجود دارد. روی گردانی فقهای دنیاجو از آموزه های اسلام راستین و عمل به دستورات آن، بیزاری از زهد خشک و وجود عالمان بی عمل زمینه های شکل گیری وگسترش خانقاه را در ممالک اسلامی بیشتر کرد و همین عامل، باعث جدایی خانقاه از مسجد شد و نوعی گسست معرفتی ایجاد کرد که پیش از آن در جامعه اسلامی سابقه نداشت. این نوشتار، در پی آن است ضمن پرداختن به تاریخ و چگونگی تولد خانقاه، ضرورت، انگیزه و علل تشکیل این نهاد اجتماعی را آشکار کند و جهت روشنگری ذهن خواننده، اشاره ای به چگونگی پیدایش و تجلّی آیین تصوف در میان مسلمانان داشته باشد. سپس با در نظرگرفتن اهمیت و جایگاه خانقاه در شناساندن فرهنگ اسلامی، با نگاهی جامعه شناختی، خاستگاه، نقش و کارکرد آن را از دیدگاه اصول روش شناختی و رویکرد تبارشناسانه فوکو بررسی کند. نتایج حاکی از آن است که تقابل خانقاه با اندیشه های دینی باعث شکل گیری این نهاد شد و هر گروه برای پایبندی های خود ادلّه خود را ارائه داده اند و در نهایت، پیوستن بزرگانی مانند امام محمد غزّالی به آیین و مسلک تصوّف، شکل گیری خانقاه را رسمیّت بیشتری بخشید.
شعر قطران تبریزی و لغت نامه دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شماری از ابیات قطران تبریزی، گوینده معروف قرن پنجم هجری، در لغت نامه دهخدا به عنوان شاهد آمده است. اهمّیت بعضی از این شواهد در آن است که آن واژه ها در شعر آن روزگار نمونه های فراوان ندارند. مؤلّفان لغت نامه ، غالباً در ذکر ابیات قطران، به منبع یا منابع کار خود اشاره ای نکرده اند؛ امّا بررسی های ما نشان می دهد که منبع اوّلیه آنان در ذکر این شواهد، بیشتر، فرهنگ های لغت کهن، دیوان چاپیِ شاعر، و احتمالاً بعضی نسخه های خطّی بوده است. سنجش و مقابله این ابیات با نسخه های خطّیِ شناخته شده از دیوان قطران ، ضبط های متفاوت و صورت های تازه ای از شعر او را به دست می دهد که، در بسیاری از موارد، سهوهای راه یافته به شواهد قطران در لغت نامه را تصحیح می کند. گفتنی است که گاه ضبط های متفاوتی از شعر قطران در لغت نامه نیز در تصحیح اشعار او کارگشا بوده است.
تحلیل استعاره های مفهومی زن در افسانه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۳
۳۳-۹
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، برآنیم با بررسی افسانه های ایرانی، که حوزه مقصد آنها «زن» و واژه های هم حوزه با آن است با شناخت حوزه های مبدأ و مقصد پرکاربرد به ویژگیهای شناختی، ساختهای فرهنگی، اجتماعی، جهان بینی ها و تفکرات غالب موجود در افسانه ها دست یابیم. جامعه آماری این پژوهش، شامل 85 افسانه از کتاب فرهنگ افسانه های مردم ایران (1380) جلدهای پنجم و ششم از علی اشرف درویشیان و رضا خندان است. روش تحلیل داده ها کمی است که بعد از ارائه آمار و بسامد به تحلیل کیفی داده ها نیز پرداخته شده است. از مجموعه بررسی شده، 128 استعاره مفهومی با حوزه مقصد زن و دختر استخراج شده است. نتایج بیانگر این است که نگرش غالب به زن در این افسانه ها سنتی و کلیشه ای است؛ به عبارتی در افسانه های ایرانی برای مفهوم سازی زن از یازده حوزه مبدأ گوناگون مانند «گیاه»، «حیوان»، «شیء»، «غذا»، «میوه»، «عناصر طبیعی» و... استفاده شده است که هر واژه منتخب در حوزه مبدأ، معانی ضمنی خاصی را به مخاطب القا می کند. سرانجام، حوزه های مبدأ مرتبط با زنان در این افسانه ها بیانگر بار معنایی مثبت چون «سرزندگی و آرامش بخش بودن زن»، «حیات بخشی»، یگانگی و محبوب بودن» او و هم چنین بار معنایی منفی مانند «پلید و شیطانی بودن او»، «غم آور»، «ستمگر و آسیب رساننده بودن او» است
منطق روایی در جهان موازی داستان (مطالعه موردی رمان 1Q84 اثر هاروکی موراکامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
191 - 216
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین ویژگی های داستان پردازی پسامدرن و ادبیات فرا واقع، عدم قطعیت وجود شناختی یا در هم آمیختن مرز میان واقعیت و خیال است؛ زیرا برخلاف داستان مدرنیستی که درون مایه معرفت شناختی را برجسته می کند درداستان پسامدرنیستی درون مایه هستی شناسی برجسته است و این امر حاصل مرز آشوبی های سطوح هستی شناسانه و به هم ریختن مرزهاست. هاروکی موراکامی نویسنده معاصر اهل کشور ژاپن است که در رمان های مختلفش به بیان مسائل گوناگون جهان معاصرو رازهای پنهان از شگفتی های دنیای اطراف می پردازد. خط سیر آثار او به ویژه داستان 1Q84 را می توان بر مبنای نوعی مکاشفه درونی با جهان های موازی دانست. این داستان پست مدرنیستی پیرنگی خلاف عادت دارد به گونه ای که براساس منطق روایی کلاسیک که خواننده به آن عادت دارد نمی باشد و فهم آنها در گرو درک و دریافت جهان های موازی و ممکنی است که در علم فیزیک کوانتوم مورد توجه قرار می گیرند. در این روایت زمان و مکان داستان در جهت تکثر جهان های مختلف و چندگانه فیزیکی طرح ریزی شده و به صورت عدم قطعیت، مکان مبهم، زمان نامشخص وهستی شناسی چندجهانی درداستان موراکامی مورد توجه قرار گرفته است. در مقاله پیش رو که به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش سندکاوی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است، نگارنده در تلاش است تا ارتباط میان مفهوم جهان موازی (ممکن) با روایت داستان یاد شده را مورد توجه قرار دهد. نتایج نشان می دهد روایت این داستان به صورت موازی قرار گرفتن زمان و مکان، و نیزهویت و ماهیتِ گنگ و خیالی، به ایده جهان موازی بسیار کمک کرده است
بررسی رویای جریره در شاهنامه فردوسی، بر پایه نظریه ناخودآگاهی یونگ و خواب گزاری سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موارد مشترک بین ادبیات و روان شناسی، مقوله رویا و خواب گزاری است و مهم ترین وجه اشتراک این دو، به کارگیری زبانی نمادین در آن ها است. روایت رویا در بسیاری از آثار ادبی اقوام و ملل مختلف وجود دارد که در ادامه، گاهی منجر به بحث تعبیر و تفسیر و خواب گزاری نیز می شود. در شاهنامه فردوسی نیز به عنوان یک اثر فاخر در ادبیات حماسی، مشاهده می شود که امر خواب گزاری، یکی از موارد تکرار شونده در این کتاب است؛ به گونه ای که می توان از آن به عنوان یک بن مایه یاد کرد. این رویاها از جهت تصاویر و تحقق آن ها، چند گونه اند: بعضی از این رویاها عینا به وقوع می پیوندد، بعضی نیمی نمادین و نیمی حقیقی اند و رویاهایی نیز هستند که تماما نمادین اند. در این جستار، تعبیر رویای جریره در شاهنامه، از دو منظر خواب گزاری سنتی و مباحث ناخوداگاه فردی و جمعی یونگ مورد بررسی قرار گرفته و با تعبیر مدنظر روایت داستانی مقایسه شده است.
آفرینش نخستین مردمان بنابر آموزه های متون فارسی میانه
حوزههای تخصصی:
موضوع نخستین انسان و چگونگی آفرینش آن همواره از مباحث فکری ملل و اقوام مختلف بوده و در باورها و اساطیر آنان بازتاب گسترده داشته است. در اساطیر ایرانی اگرچه گزارش های گوناگونی در طول تاریخ چندهزارساله آن مطرح شده اما در غالب متون فارسی میانه زردشتی این نسبت را به کیومرث داده اند. گاه چهره های دیگری نظیر منو، جم و جمیگ، مشی و مشیانه، هوشنگ و تهمورث نیز در این باره پیشنهاد شده اند. بررسی گزارش های فارسی میانه زردشتی که معمولا برگرفته از کتاب اوستا و سنت دین زردشتی است و کتابت آنها غالبا متعلق به اواخر عهد ساسانی و اوایل دوران اسلامی است کیومرث را به عنوان به عنوان نخستین انسان معرفی کرده و مشی و مشیانه را از نطفه کیومرث دانسته اند. این موضوع در مروری به متون مزبور نشان می دهد که متفکرین و اسطوره پردازان ایرانی در اواخر عصر ساسانی در باره نخستین انسان و خاستگاه آن همدادستان شده اند.
بررسی رویکرد بینامتنیت در آثار گلشیری با تأکید بر آینه های دردار
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه تاریخی، مفهوم بینامتنیت برآمده از کارهای فرمالیست هاست. وقتی در دهه ی شصت فرمالیست ها را در فرانسه ترجمه می کردند، این مفهوم را کریستوا وارد نقد ادبی کرد. این مفهوم طبق نظر منتقدان معنایی گسترده داشته است. از منظر کریستوا، متن معنایی ثابت ندارد و از گفتگوی چندین متن حاصل می شود : نوشتار نویسنده، نوشتار خواننده. بارت نمیتوان خارج از متن زیست و نوشت، و این متن فرقی نمی کند آثار کامو باشد یا مجلات و تصاویر تلویزیونی. به نظر او کتاب ها معنا تولید می کنند و معنا زندگی می سازد. به نظر بارت، خود متن بینامتن است. لوران ژنی بر این نظر است که بینامتنیت دگرگونی و شباهت سازی چندین متن به واسطه ی متنی مرکزی است که مسیر معنا را نگه می دارد، ژنت می گوید بینامتنیت روابط حضور هم زمان چند متن در متنی است که ما در حال بررسی اش هستیم. ریفاتر نظری شبیه ژنت دارد ولی گسترده تر : «بینامتنیت درک و دریافت خواننده از روابط اثری مشخص با آثار پیش و پس از خود است». تمرکز آنژنو بیشتر روی نتیجه ی رویکرد بینامتنی است، چون می تواند حصار تولید ادبی اساسی را بشکند و آن را وارد شبکه ای از تعامل مقررات گفتمانی یعنی سخن اجتماعی بکند. در نهایت می توان به حرف این منتقدان حرف بورخس را افزود که می گفت تمام کتاب های جهان اثر یک نویسنده هستند .شاید این حرف بینامتنیت را بهتر از دیگران بیان می کند. ما در این مقاله می خواهیم آثار هوشنگ گلشیری را از منظر بینامتنیت بررسی کنیم از هر منظر بنگریم آینه های دردار او اوج این رویکرد است.
L’effet de la prise de notes par Google Keep sur l’écriture des apprenants du français en Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Des chercheurs du monde entier examinent la valeur éducative et l'efficacité de l'intégration des derniers gadgets électroniques dans les activités d'enseignement et d'apprentissage en classe. Malgré la disponibilité des derniers gadgets électroniques tels que les iPods, les tablettes et les montres intelligentes, les chercheurs s'intéressent davantage à la valeur éducative des téléphones portables pour l'enseignement et l'apprentissage de la langue étrangère. La prise de notes est l'une des activités d'apprentissage les plus courantes et les plus présentes, qui constituent une part importante de la vie quotidienne de tous les étudiants. Le potentiel d'utiliser la technologie pour améliorer les activités de prise de notes a récemment fait l'objet de sous les feux de la rampe. L'écriture est considérée comme la compétence la plus difficile pour presque tous les apprenants de français car elle exige leur connaissance des règles grammaticales et des structures françaises. Grâce au développement de la technologie, de nombreux outils a été utilisés pour aider les apprenants à produire des écrits de qualité. Les participants à cette étude de cas étaient 22 apprenants du niveau A1 à l’institut Zaban Negar. Ils ont suivi leurs cours en utilisant Google Keep pour la prise de notes. Nous avons utilisé un groupe de contrôle et après trois mois de l’essai et par le biais d’une dictée à la fin, nous avons comparé les résultats. Notre recherche a révélé des résultats positifs dans les performances d'écriture des apprenants ainsi qu'une vision optimiste de l'utilisation de Google Keep.
.
تحلیل انتقادی گفتمان «قصیده لعازر۱۹۶۲» از خلیل حاوی با تکیه بر نظریه تئون وندایک
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
69 - 84
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی به نقش قدرت و ایدئولوژی به مثابه شرایط فرامتنی مؤثر بر تحلیل گفتمان تأکید می کند. وندایک بحث های نظری و تاریخی گفتمان را از زاویه علوم اجتماعی مطرح می کند. تحلیل گفتمان انتقادی، شاخه علمی بین رشته ای در زبان شناسی است که کارکرد زبان را در جامعه و سیاست، به عنوان یک رویکرد نظری در مطالعه ادبیات معاصر بررسی می کند. اشعار خلیل حاوی به اعتبار محتوا، تصویرگر اضطراب های انسان معاصر است. تعارض میان انزواطلبی و جمع گرایی، یأس و امید، شک و ایمان، بیزاری از زمان و مکان کنونی، بشارت رستاخیز و نیز تقابل پیشرفت و فناوری در شهرها با احساسات اصیل روستایی، از ویژگی های شعر اوست. او به تصویرگرایی دقیق و انتزاعی، خلق استعاره ها و تعابیر نو پرداخته و مضامین عمیق را به شیوه ای مناسب عرضه کرده است. حاوی، گاهی با استفاده از اسطوره های مختلف برای دگرگونی و تغییر اوضاع نابسامان زندگی و کشورش از زبان اسطوره ها بهره می برد. لعازر یکی از اسطوره های قصیده حاوی است. این پژوهش در نظر دارد با توجه به عقاید و طرز فکر شاعر (دنیای تاریک، مرگ، و روز رستاخیز...) زندگی را که از گذشته با خود به همراه داشته در چارچوپ نظریه وندایک بررسی کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد نقش تحلیل انتقادی گفتمان در قصیده لعازر، دارای کارکردهای سیاسی، اجتماعی و دینی است که مصمم به دگرگونی و تغییر اوضاع نابسامان زندگی و کشورش می شود.
بررسی و تحلیل آیین های راستی آزمایی در کتاب آثار البلاد و اخبار العباد از قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶۰
77 - 110
حوزههای تخصصی:
متون جغرافیایی کهن حاوی اطلاعات ارزشمندی در حوزه مطالعات فرهنگ عامه هستند، زیرا اغلب علاوه بر موقعیت اقلیمی، نحوه زیست مردم نیز مورد توجه بوده است. آثار البلاد و اخبار العباد از زکریا بن محمّد قزوینی، متن جغرافیایی از قرن هفتم هجری است که مؤلف با تکیه بر مآخذ بسیار، کوشیده تا تصویری از اقالیم سبعه و فرهنگ و باورهای مردمان آن ارائه دهد. از میان فرهنگ عامه منقول، آیین های راستی آزمایی قابل توجّه اند و مؤلف که خود قاضی است، به ذکر نمونه هایی از آن ها پرداخته است که اغلب در شمار داوری های ایزدی هستند؛ مانند باور به خاصیت تطهیر آب و آتش (وَر گرم و سرد)، راستی آزمایی مرتبط با طهارت مولد (گذر از دهانه غار/شکاف کوه)، مکان ها و اشیای مقدس. هدف پژوهش حاضر بررسی و ذکر پیشینه این موارد در فرهنگ ها و ملل مختلف از یک سو و بیان استمرار این آیین ها در زمان های پسین تر است و نتیجه، طرح آن ها به مثابه بن مایه های جهانی است که دارای وجوه نماد شناسی هستند.
قاف و البرز در بستر باورهای گذشته و حال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
109 - 125
حوزههای تخصصی:
ق نام سوره ای با موضوع معاد است. ق در پهلوی کوف و با واژه قفقاز در ارتباط است. گذشتگان ذهنیّت داشته اند که: قاف زمین را احاطه کرده و آسمان بر آن قرار دارد و منشاء پیدایش کوه هاست. گاهی آن را قرارگاه فرشتگان و اَجنّه، جایگاهی از طلا، نقره و مُشک، غروب، آب حیات و محلّ سکونت سیمرغ پنداشته اند. زرتشتیان، آن را البرز و جایگاه ایزد مهر می شمردند. شهرت برخی کوه ها از جمله جودی، صفا، م روه، طور سینا، زیتا و حرا و ... به علّت ارتباطی است که با پیامبران داشته اند. از نظر ایرانیان باستان، کوه عامل ارتباط انسان و خداوند است و در اساطیر ایرانی، البرز، مکان سنجیدن اعمال نیکان و بدان، است. در متون صوفیه، ترکیباتی که یک بخش آن قاف است مثل قاف حیرت، معرفت، صبر و ... قاف به معنای مرحله است و بعضی مانند قاف قهر، ذوالجلال، قدرت، و ... صفات خداوند، هستند. از تشابه البرز و قاف، می توان گفت که: انگاره بالندگی کوه، از اسطوره ایرانی البرز، به روایات اساطیری قاف، راه یافته است و اصالتاً اندیشه ای ایرانی است و دگردیسی البرز ایرانی در قاف و ادامه زندگی اساطیری آن، با پذیرش دین اسلام از سوی ایرانیان، بعضی جنبه های فرهنگ ایران اسلامی، از بدنه فرهنگ ایرانیان حذف نشدند بلکه به لایه های عمیق تر، پیوستند. تأثیر این دو کوه بر تزکیّه پیامبران، بزرگان و ارتباط آن با انسان و خداوند، نگارندگان را بر آن داشت تا در قالب مقاله ای با روش توصیفی و تحلیلی، به واکاویی ویژگی ها و دیدگاه های مختلف درباره این دو کوه بپردازند.