فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
سیمره یکی از شهرهای مهم غرب ایران در سده های آغازین اسلامی است که از اواخر دوره قاجار تاکنون از زوایایی مخلتف مورد مطالعه قرار گرفته است. نوشتار حاضر به بررسی و نقد یکی ا ز جدیدترین مقاله های منتشر شده در مورد این شهر می پردازد؛ این مقاله باعنوان «نگاهی به حیات اجتماعی شهر باستانی سیمره از شکل گیری تا فروپاشی» به قلم «محسن سعادتی» و «حسین ناصری صومعه» در مجله پژوهش های باستان شناسی ایران شماره 22، دوره نهم، پاییز 1398 منتشر شده است. ارزیابی نقادانه ی مقاله نشان می دهد علی رغم نقاط قوتی که دارد اما از نظر شکلی و محتوایی دارای کاستی ها و اشکالات جدی است؛ ایرادات محتوایی مقاله از دو جنبه قابل طرح است؛ نخست رعایت نکردن اصول اولیه تحقیق و دیگری ایرادات عدیده علمی است که باعث گردیده مقاله فاقد تحلیل ها و نتایج سنجیده ای از موضوع مورد بررسی باشد. علی رغم جدید بودن، مقاله هیچ یافته نو و حرف تازه ای ندارد و مطالب آن تکرار گزارش های پژوهشگران پیشین در مورد شهر سیمره است. در مورد زمان و دلیل انقراض شهر(که پرسش اصلی مقاله و محور شکل گیری آن بوده است) اطلاعات جدیدی ارائه نشده است، زمان و دلیل مطرح شده برای انقراض شهر همان فرضیه اشتباهی است که در پژوهش های پیشین آمده است.
ارتباط پوشش با مناسک آیینی -اسطوره ای در میان زرتشتیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوششی که در اجرای مراسم آیینی استفاده می شود مکمل یک آیین باستانی یا داستان اساطیری از دوران کهن است. لباس ها، تزیینات و اشیای مورد استفاده در اجرای مراسم آیینی همگی نمادین هستند. افراد با این نمادها آشنایی دارند و به تقلید از پیشینیان خود آن ها را به کار می برند، حتی اگر از جنبه نمادین آن اطلاع دقیقی نداشته باشند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی پوشش در اسطوره و حماسه و تأثیر آن در مراسم آیینی با تأکید بر پوشش زرتشتیان است. در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از شیوه تحلیلی توصیفی و استفاده از اسناد کتابخانه ای کاربرد پوشش در مراسم آیینی بررسی شود. در این پژوهش مشخص شد که رنگ و نوع لباس نشان دهنده باورها واعتقادات مردم است و کاربرد آن در مراسم آیینی جنبه اسطوره شناختی دارد. اقوام مختلف برای فرایند گذار از زندگی بدوی و ورود به زندگی متمدن روایت های اساطیری درمورد پوشاک دارند. این روایت ها را که به تولید و استفاده از پوشاک اشاره دارد، در حماسه به شخصیت ها و قهرمانان حماسی نسبت داده اند.
نقد تحلیلی تادیب زنان و مردان با محوریت کتاب تادیب النسوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله زن (یعنی مخلوق زنده، زاینده، از ریشه زندگی) شخصیت، جایگاه و موقعیت او در خانواده و جامعه از جمله مسائلی است که همانند سایر موضوعات فرهنگی، اجتماعی در آیینه ادبیات و فرهنگ ملت ها انعکاس پیدا می کند، و نگرش فردی و اجتماعی پدیدآورندگان آثار و جامعه را بازگو می کند و نشان می دهد آن ها با چه دیدی به مقوله زن می نگریستند. آیا از دید آنان زن با مرد حقوق یکسانی دارد؟ و یا اینکه زن موجودی است طفیلی و دست دوم و وابسته به مرد، که هیچ استقلال رأی و شخصیت ندارد؟و اینکه نقش زن از منظر قرآن و اسلام و سایر کتب آسمانی و بزرگان دین و صاحب نظران چیست؟! جایگاه وی در ادوار مختلف، بالاخص در دوره قاجار در چه مرتبه ای بوده چه شأن و مقامی داشته است.
التناص فی روایه حرب الکلب الثانیه لإبراهیم نصر الله دراسه سیمیائیه وفق منهج غریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
109 - 141
حوزههای تخصصی:
إن المنهج السیمیائی العاملی لغریماس یرکز على العلاقات بین العوامل فی النص لتحدید أطراف الصراع وما یساعدها وما یعارضها والدوافع المحفزه لنشوء الصراع والتنقیب عن دلالاته فی البنى العمیقه للنص. لقد استشرف الروائی إبراهیم نصرالله الخطر المستقبلی على مصیر الإنسان فی صراعه مع من یشابهه فضلا عمن یخالفه فی روایته "حرب الکلب الثانیه" واستخدم الکثیر من الأسالیب التجریبیه وتقنیاتها لتصویر الحروب المختلفه فی الروایه والتناص إحدى التقنیات التی وظفها الکاتب مواکبا الصراع البشری المستمر على مر التاریخ. فجاءت هذه الدراسه بمنهج وصفی تحلیلی معتمده المنهج السیمیائی وفق نظریه العوامل لغریماس للکشف عن أشکال التناص الدینی والأدبی فی الروایه وکیفیه توظیف الکاتب لهما وإنتاج الدلاله السیمیائیه وبیان مواطن الابتکار فی المعالجه وتطبیق آلیات اشتغال النموذج العاملی والمربع السیمیائی فی تحلیل التعالق السیمیائی. ومن نتائج الدراسه أن التناص کان مضمونیا حواریا خارجیا وداخلیا معلنا ومخفیا بأسلوب وتقنیه ومعالجه جدیده مبالغه فی العنف والتوحش.
بررسی تطبیقی مضامین مشترک در موضوع شهید و شهادت در اشعار پایداری معاصر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
470 - 487
حوزههای تخصصی:
ادبیات پایداری مضامین گسترده و متنوعی دارد که یکی از شاخص ترین آنان شهید و شهادت است. شهید و شهادت مقوله ایست که در اغلب نبردهای مقدس از آن یاد می شود و روی سخن بسیاری از شاعران عرصه مقاومت با آنان است. در دین اسلام نیز به این مساله اهمیت والایی داده شده و اسلام کسانی را که در راه خدا جانفشانی می کنند و جان خود را از دست می دهند زنده نمی پندارد. بلکه زندگانی هستند که در نزد خدای خود آرمیده اند. بزرگداشت و تکریم شهیدان میهن که جان خویش را در راه پاسداری از وطن و دین ایفا کردند نیز از مضامین دیگر شعر پایداری است.این پژوهش در صدد بررسی تطبیقی مفهوم شهید و شهادت در اشعار شاعران ایران و عرب است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شاعران معاصر انقلابی ایران و عرب، در اشعار خویش از این مفهوم، بسیار بهره برده اند و در اشعار ایشان مضامینی مربوط به شهید و شهادت شامل : ستایش مقام شهید، انتقام خون شهید، مرثیه سرایی برای او و به کارگیری نماد، است.
بررسی کیفیت رابطه میان انسان و خداوند در رویکرد عرفانی نیکوس کازانتزاکیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات در اصطلاح عام، زبان عمومی فرهنگ ها، نقطه اتصال جان های فرهمند و سرمایه داران معنا در تاریخ حیات انسان بوده است. در همین راستا ادبیات عرفانی، در طی سده های متمادی، حلقه واصل هزاران روح سرشار از شور و ارادت به ماوراء و معنویت بوده و از گوشه های گونه گون جهان انسانی، جان های هم دغدغه را به شاهراه عرفان راه نموده و با آثار مکتوب، ضمیر تشنگان را سیراب کرده است. نیکوس کازانتزاکیس در جایگاه یک ادیب با مجموعه ای از آثار متعدد ادبی و عرفانی در حوزه ادبیات معاصر جهانی، نمونه ای از آن دست سرگشتگان و دل آشوبان عصیانگری است که ادبیات عرفانی، جولانگاه قلم اوست. این مقاله ضمن بررسی عمومی آثار و واکاوی نظرگاه عرفانی کازانتزاکیس، کیفیت رویکرد او را در ارتباط با رابطه عرفانی انسان و خدا، با روش توصیفی تحلیلی مورد مطالعه قرار می دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نگرش معنوی کازانتزاکیس به جهان، خداوند و انسان در خلق آثار او اثربخشی نمایانی دارند. او در بیان ارتباط انسان با خدا از عشق، رهایی از تعلقات، جدال میان جسم و روح، رنج های وجودی انسان و مواجهه درونی با خدا سخن می گوید و از مرگ به عنوان پدیده ای فرا جسمانی که موجب جاودانگی روح انسان و وصال او با خداست، استدلال می کند.
تحلیل اثرپذیری ترجمه الفرج بعد الشده ج 1 از شعر عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
289 - 327
حوزههای تخصصی:
تحلیل اثرپذیری ترجمه الفرج بعد الشده ج 1 از شعر عربی چکیدهفرج بعد از شدت، کتابی به زبان عربی و نوشته قاضی ابوعلی محسن تنوخی در قرن چهارم هجری قمری است. قاضی تنوخی برای فهم بهتر و زیباترکردن نثر خویش، اشعاری را از خود یا دیگران ذکر می کند که در بردارنده پاره ای از معلومات دینی، ادبی، تاریخی و علمی است. این اشعار، گاه از زبان خود قاضی تنوخی و گاه از زبان شخصیت های گوناگون حکایت ها بیان می شود؛ حسین بن اسعد دهستانی با ذکر اشعار فارسی ترجمه ای آزاد از این کتاب ارائه کرده است. در این پژوهش کوشش شده است، اشعار عربی کتاب به استثنای اشعار عربی مترجم(دهستانی)، تصحیح و پس از بررسی دقت ترجمه، کاربرد نحوی، بلاغی و فرهنگ اسلامی- عربی بیت عربی در میان نثر فارسی و گونه های فرج بعد شدت مشخص گردد.واژگان کلیدی: فرج بعد از شدت، قاضی تنوخی، حسین بن اسعد دهستانی، نثر قرن 4
کاربرد پیرنگ و شخصیت پردازی در دو رمان مرشد و مارگاریتا از بولگاکوف و کافکا در کرانه اثر موراکامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
615 - 641
حوزههای تخصصی:
بولگاکوف نویسنده روس «مرشد و مارگاریتا» را در سبک ادبی رﺋﺎﻟیﺴﻢ جادویی ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ است که از لحاظ فرم اثر، ترکیب بندی و شیوه روایت، ساختاری مدرن دارد. از سوی دیگر، در حال حاضر موراکامی از مطرح ترین نویسندگان جهان است و «کافکا در کرانه» را در سبک سوررئالیسم نگاشته است. سؤال اصلی پژوهش این است که دو رمان مرشد و مارگاریتا و کافکا در کرانه، ﭼﮕﻮﻧﻪ و ﺗﺎ ﭼﻪ ﻣیﺰان ﺑﺎ ﺗﻌﺮیﻒ ﭘﺮاپ از روایﺖ ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ دارند و اصلی ترین شخصیت ها برای تولید معنا در این دو اثر کدامند و به چه صورت با یکدیگر مطابقت دارند؟ نگارندگان مقاله، ضمن رجوع به آن دسته از منابعِ علمی-پژوهشی که درباره این آثار نگاشته شده است، از روش سندی، کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب های دو نویسنده به همراه بررسی تحلیلی-توصیفی محتوای آثارشان نیز استفاده کرده اند. نگارندگان مقاله به این نتیجه رسیدند که هر دو اثر از چهارچوپ نظریه ریخت شناسی پراپ پیروی می کنند و بر یک ابرساختار پایه ریزی شده اند؛ همچنین در هر دو اثر به منظور نمایش سرنوشت انسان، نویسندگان با خلق شخصیت های پویا در کنار شخصیت های ایستا و به کارگیری موجودات فرازمینی در کنار انسان هایی با ویژگی های زمینی برای توصیف جامعه دوران خود به تولید معنا پرداخته اند.
تحلیل تلمیحات مذهبی در گفتمان دادگاه از دیدگاه زبان شناسی حقوقی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
121 - 148
حوزههای تخصصی:
تلمیح ابزاری گفتمانی و کاربردی ست که بر پایه تناسب های معنایی واژه ها شکل گرفته و کلام گوینده را تقویت می نماید. در این مقاله نقش گفتمانی «تلمیح مذهبی» در مکالمات قُضات و متهمان در دادگاه از دیدگاه زبان شناسی حقوقی بر اساس نظریه مک منامین بررسی شده است. بدین منظور با تحقیقی توصیفی-تحلیلی، پنجاه صحنه تصویری از جریان دادرسی در دادگاه های پخش شده از صداوسیما، و برنامه های مستند مشاهده، و یادداشت برداری شد. داده ها جمع آوری، و به صورت توصیفی تجزیه وتحلیل گردید. نتایج حاکی از آن بود که تلمیح مذهبی از رایج ترین انواع گفتمان در دادگاه هاست که قُضات و متهمان یکسان از آن استفاده نمی کنند. هم چنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری میان قضات و متهمان از نظر کاربرد تلمیح مذهبی وجود دارد. قضات بیشتر از تلمیحات قرآنی و حدیث؛ و متهمان بیشتر از تلمیحات تاریخی، داستانی، اَمثال و مثل های عامیانه استفاده می کنند که بیان کننده بازتاب وضعیت فرهنگی آن ها در شرایط مختلف، و ذهنیت متفاوت افراد است. نتایج این پژوهش را می توان در تربیت قضات و وکلا، یا در کارگاه های آموزش حقوقی به کار گرفت که در روند دادرسی مؤثر خواهد بود.
ادبیات جهان؛ از معیارهای جهانشمول تا کثرت گرایی فرهنگی (نمونه موردی: شعر نو کردی)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
29 - 64
حوزههای تخصصی:
شعر کردی همگام با گسترش نوگرایی در سطح جهان و منطقه خاورمیانه، در رابطه ای پیچیده و چندسویه با زمینه ها و میراث ادبی و فرهنگی خود و دیگران، همچنین در پیوند با فرم ها و سبک های جدید جهانی، به سمت نوگرایی سوق یافته است. ظهور نظام جهانی و فرایندهای اقتصادی و سیاسی همبسته آن، جغرافیایی فرهنگی و نظامی از بایگانی را برای مشروعیت بخشیدن به آثار مرجع پدید آورده است. ادبیات جهان همچنانکه دربرگیرنده فرایندهای هژمونیک زبان ها و فرهنگ های اروپایی است، حاوی ضدجریان هایی است که مقیاس های اروپامحور آثار مرجع و مرجح ادبیات جهان را به چالش کشیده و با بهره گیری از تکینگی و خاص بودگی بیان و محتوای خود، به جایگاهی فراتر از سطح محلی دست یافته اند. رویکرد مرکزگرا و سلسله مراتبی که حاوی گرایش اروپامحور و معیارهای انحصارطلبانه است روند نوگرایی در ادبیات و زبان های مختلف را بر اساس مدل مرکز-پیرامونی و خطی تبیین می کند. پرسش اساسی این پژوهش این است که چه رویکردهای آلترناتیوی، فرایند های نوگرایی در شعر کردی و نسبت آن با امواج نوگرایی در جهان و منطقه را فراتر از مدل های خطی و واکنشی تبیین کرده و توجیه های نظری و روش شناختی این گونه تبیین ها در شناخت پویایی و ویژگی های تقلیل ناپذیر شعر کُردی چیست؟ این پژوهش در جریان واکاوی فرایندهای نوگرایی در شعر کُردی، به پیچیدگی ها و چندساحتی بودن این روند پرداخته و در مقابله با رویکردهای تک خطی و اروپامحورانه بر خوانش های مرکززدوده و چندجانبه نگر تأکید کرده است. این پژوهش در چهارچوب نظریه های مرتبط با جامعه شناسی ادبیات، ایده های مارشال برمن، پاسکال کازانووا، گایاتری اسپیواک، دیوید دمراش و رویکردهای مربوط به ادبیات جهان، نقدهای پسااستعماری و انتقادی به تحلیل روند تکوین نوگرایی شعر کردی پرداخته و با روشی تحلیلی-توصیفی در بررسی متون موجود، به این نتیجه رسیده است که با توجه به استقلال نسبی و تکین بودگی وضعیت ادبیات و شعر نو کردی، فرایند نوگرایی آن دارای روندی درون برون زا، چندساحتی، غیرخطی و مرکززدوده است.
تصحیح و شرح بیتی از دیوان حافظ بر اساس مستندات متنی و شگردهای بلاغی؛ حیلت، حالت یا طاقت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
1 - 18
حوزههای تخصصی:
در این بیت از حافظ: کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد حافظ خسته که از ناله تنش چون نالی ست ضبط های «حالت/ حیلت/ طاقت»، محل بحث میان مصححان دیوان اوست. انتخاب هریک از این سه وجه، ازنظر قاموسی بی اشکال است؛ اما بی تردید از این میان، تنها یکی حافظانه تر است. «حیلت» افزون بر معنای شناخته اش که مرادف با «چاره و تدبیر» است، در جنب کلمه ی «خسته» (= بیمار) ایهامی به معنای متداول آن در گذشته، یعنی طب نیز دارد. همچنین مجاورت کلمات «کوه» و «کشیدن» (= جرّ) و ایهام آن به «علم الحیل و علم جرّ أثقال» ترجیح این ضبط را بر دو ضبط دیگر تقویت می کند. بااین همه دو ضبط دیگر، یعنی «به چه طاقت» و «به چه حالت» نیز به کلی بی وجه نیستند و مستندات متنی که حافظ از آن ها متأثر بوده، می تواند دلیلی برای مقبولیت نسبی ضبط «طاقت» باشد. ضبط «به چه حالت» نیز ازمنظر جناس و ایهام کتابتی نکته ای دارد که کمتر موردتوجه شارحان حافظ و بلاغیون بوده است. این نوع از ایهام و جناس مبتنی بر آیین کتابت نسخ و ایهامات حاصل از شیوه ی کتابت بوده است که نویسندگان و گویندگان گذشته، دست کم در دوره ای خاص، بدان توجه کامل داشته اند. این مقاله در پی آن است که ضمن بررسی دلایل مقبولیت نسبی دو ضبط اخیر، رجحان ضبط «حیلت» را با دلایل متنی و بلاغی به عنوان ضبط مختار حافظ بررسی کند.
مطالعه کارکردهای زبانی «فعل» در اشعار غنایی «مذنب بدایونی» با تکیه بر فرانقش اندیشگانی در رویکرد نقش گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
73 - 106
حوزههای تخصصی:
«ادبیات غنایی» به عنوان یکی از گسترده ترین انواع ادبی در چهارچوب نقش «ادبی و عاطفی» زبان مطرح می شود و به بیان احساسات و عواطف شخصی «گوینده» می پردازد. هدف این نوع ادبی، گزارش و بیان احساسات گوینده و در کنار آن، لذت بخشیدن به مخاطب است. هر یک از گویندگان ادب غنایی به اقتضای درون مایه اثر خود از مؤلفه هایی بهره گرفته اند که به اثر آن ها رنگ و بوی غنایی بخشیده و آن را از سایر آثار ادبی متمایز ساخته است. شیوه های کاربرد عناصر غنایی در هر یک از منظومه های ادب فارسی متعدد و متنوع است. عواملی مانند «ترکیبات و تعبیرات غنایی»، «توصیفات نرم و لطیف»، «فضای غم آلود و انزواطلبی»، «کنشگری عاشق و معشوق»، «تک گویی های درونی شخصیت اصلی» و ... از شاخص ترین نمودهای ادب غنایی هستند. این پژوهش تلاش می کند با بهره گیری از «فرانقش اندیشگانی» در رویکرد نقش گرایی هلیدی به مطالعه اشعار غنایی «مذنب بدایونی» یکی از شعرای ناشناخته دوره بازگشت بپردازد. این شاعر غزل سرا از روش های مختلفی برای بیان اندیشه غنایی خود استفاده کرده و نکته قابل تأمل این است که وی در طول دوره شاعری خود دچار تحول نگرش شده و از نگرش ابتدایی خود که مشابه شعرای عاشقانه سرای سبک عراقی بوده در دوره ای از زندگی به دیدگاه شعرای «مکتب وقوع» و «واسوخت» متمایل می شود. این پژوهش سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که بر مبنای فرانقش اندیشگانی، تحول جهان بینی «مذنب بدایونی» در اشعار غنایی، باعث ایجاد چه تغییراتی در سطح «افعال» به کار رفته، شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که تغییر، افول و در نهایت تنزل مقام «معشوق» -به عنوان شخصیت اصلی غزلیات وی- از طریق کاهش میزان حضور این مُشارک در «فرآیندهای مادی و ذهنی» و بسامد بالای «بندهای پرسشی» که معنای «مؤاخذه و عتاب» دارند، نشان داده شده است.
تشتت آراء، مانع عمده در یادگیری دستور زبان فارسی
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۳
37 - 58
حوزههای تخصصی:
هر زبانی با گذشت زمان به دلایل مختلف به گویش ها، گونه ها و لهجه های مختلف تبدیل می شود و راه جلوگیری از نابودی زبان در برابر این پدیده، رجوع به زبان معیار است. این زبان معیار با تهیه دستور زبان جامع و کامل، به پرسش های طالبان زبان پاسخ می دهد و درست نویسی را قانونمند می کند. بیش از یکصد و سی سال از تألیف کتاب های دستور زبان فارسی به شیوه نوین می گذرد؛ اما در این مدت آن گونه که انتظار می رفت، این تلاش ها به استحکام ساختار دستوری زبان فارسی و تبدیل قوانین زبانی به مرجعی برای حل مشکلات تبدیل نشده است که یکی از دلایل آن، تنوع و بلکه تشتت در آرای دستورنویسان بوده است. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی بر آن است که با بررسی نمونه هایی از کتاب های دستور زبان فارسی، دیدگاههای هر یک از صاحب نظران عرصه دستور را در مورد بعضی مباحث دستوری نشان دهد. نتایج پژوهش از اختلاف نظرهای گسترده دستورنویسان زبان فارسی در مقوله های مختلف دستوری حکایت می کند و نشانگر آن است که عدم وحدت رویه در حوزه دستور و نبود مرجعی معیار برای ایجاد یکپارچگی در آراء، آموزش دستور زبان را دچار مشکلات عدیده می کند؛ بنابراین نیاز به تدوین دستوری واحد برای ایجاد وحدت رویه در آموزش منسجم ضروری است.
تحلیل نقش اَسنادی ادبیات جنگ برای مطالعات جامعه شناختی و سیاست گذاری اجتماعی (بررسی موردی چند رمان منتخب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۰
۷۵-۵۵
حوزههای تخصصی:
مسأله این پژوهش، بررسی نقش و کارکرد ادبیات جنگ در عرضه اسناد برای تحلیلها و سیاستگذاریهای اجتماعی است. بر همین اساس، در سه موضوع «وضعیت اجتماعی مردم شهرهای جنوب»، «تحکیم یا تهدید هویت ملی » و «زنان»، نمونه هایی را از این کارکرد متن ادبی نشان می دهد. برای بررسی موضوع، از میان جامعه آماری رمانهای جنگ، چند نمونه از داستانهایی که به این مسائل پرداخته اند، انتخاب شده و محتوای روایت آنها در مواجهه با مسائل اجتماعی مرتبط با مسائل مذکور احصاء شده است. این پژوهش نشان می دهد که روایت داستانی جنگ چگونه توانسته است درباره مواجهه روزمره مردم شهرهای جنوب با مسائل اجتماعی ناشی از جنگ به ثبت وقایع نگارانه بپردازد و از این نظر، مخاطب متخصص، با انواع مسأله ها و موضوعات اجتماعی ناشی از جنگ آشنا می شود و در حل مسائل و سیاستگذاریهای اجتماعی از آن بهره می برد. در روایتهای منتخب، دگردیسیهای اجتماعی و تزلزل در بنیان خانواده ها به سبب جنگ، روابط اجتماعی مردم با هم و مردم با دولت، آوارگی و مهاجرت ناشی از جنگ و پیامدهای اجتماعی آن برای آوارگان و شهرهای مقصد، نگرش به زنان و هویت های قومی و اثرپذیری آنها از جنگ برجسته است.
تحلیل افسانه «زروان خدای» روستای زروان در منطقه لارستان با تکیه بر بن مایه های اساطیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
137 - 169
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تاکنون یکی از دغدغه های انسان، چگونگی برخورد با طبیعت، توجیه و فرجام کار جهان بوده است. به همین منظور در زندگی خویش به دنبال چگونگی پیدایش جهان، آفرینش انسان و فرجام او بوده است. یکی از باورهای آفرینش، داستان زروان خدای روستای زروان منطقه لارستان است که با اسطوره زروان پیوند دارد و تأثیری ژرف در اندیشه و زندگی مردم گذاشته است. نگارندگان در این جستار کوشیده اند داستان زروان خدای را با توجه به اسطوره زروان و بن مایه های اساطیری آن بررسی کنند. روش پژوهش در این جستار، میدانی و کتابخانه ای است؛ نگارندگان، نخست به روش میدانی و مصاحبه با افراد کهن سال، داستان زروان خدای را شنیده، ضبط کرده و کامل ترین روایت را مبنا قرار داده اند. در گام بعد، با استفاده از منابع کتابخانه ای، داستان زروان خدای و اسطوره زروان با یکدیگر مقایسه شده، بن مایه های اساطیری استخراج و با روی کرد توصیفی- تطبیقی تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد داستان زروان خدای و اسطوره زروان، دارای مضامین مشترک و تفاوت هایی است که موجب شکل گیری باورها و اعتقاداتی شده است و پس از گذشت قرن ها هم چنان در زندگی مردم نمود دارد. هم چنین گفتنی است بن مایه های اساطیری در بخش های زیر بررسی شده است: 1. تقدیرگرایی. 2. جادو. 3. قربانی خروس و مُثله کردن بدن قربانی. 4. دخیل بستن بر درخت انار. 5. درخت گز. 6. کشتن فرزند . 7.غار نماد برکت. 8. نگاه منفی به زن. 9- تأثیر دعا و قربانی. 10. عدد 7. 11. کوه.
بررسی تاریخ بیهقی با رویکرد تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
۱۶۲-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
اگر زبان را نه آینه منعکس کننده مبارزه ها، بلکه موضوع مبارزه ها و ابزار مبارزه تلقی کنیم، دیگر به جای آن باید از دال گفتمان استفاده کرد که مفاهیم قدرت و زبان را در یک درهم تنیدگی مداوم و تفکیک ناپذیر مفهومی، قابل فهم می سازد. درهمین راستا این مقاله بر آن است تا با روشی گفتمانی و با اتخاذ دیدی انتقادی متن تاریخ بیهقی را به عنوان یکی از تأثیرگذارترین متون کلاسیک ادبیات فارسی بفهمد و بخواند. به عبارت دیگر با قرار دادن این متن در بافت گفتمانی اش و رابطه دیالکتیکش با قدرت و فهمیدن این متن به عنوان میدان مبارزه قدرت ها و گفتمان های متضاد و متخاصم جامعه بتوان به فهمی نو از آن دست پیدا کرد. برای رسیدن به این هدف از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف برای انجام تحلیل های خرد متنی، و از نظریه گفتمان لاکلاو و موف برای انجام تحلیل های کلان گفتمانی عصر بیهقی، به طور هم زمان و ترکیبی بهره می گیرد تا بتوان به نوعی تحلیل گفتمانی خرد و کلان رضایت بخش از متن و عصر تاریخ بیهقی دست پیدا کرد. متن تاریخ بیهقی چنان که نشان داده می شود، نه منعکس کننده راستین مبارزات بلکه خود بخشی از فرایند مبارزه است. این متن تحت تأثیر زنجیره گفتمان های حاکم است و علیه گفتمان های پیرامونی به کار گرفته می شود. تاریخ بیهقی، تحت تأثیر گفتمان که ذهن دوقطبی متن را به یک بازنمایی جهت دار از جریان امور و واقعیت ها می کشاند، گفتمان های حاکم را برجسته مس سازد و گفتمان های پیرامونی را به حاشیه می راند.
بازتاب عناصر رئالیستی جنگ و مؤلفه های آن در اشعار سلمان هراتی
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
73 - 92
حوزههای تخصصی:
مکتب رئالیسم یکی از بنیادی ترین مکاتب هنری است که در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه ظهور کرد و به سرعت گسترش یافت. پرهیز از تخیل و الهام های درونی رمانتیک ها و پرداختن به واقعیت های عالم بیرون از اساسی ترین اصول این مکتب بود که شاعران، نویسندگان و هنرمندان را به سوی خویش کشاند. به بیان دیگر رئالیسم، پیوند دهنده آثار ادبی با جامعه و مسائل اجتماعی است. همگام با حرکت های مشروطه خواهان و وقوع انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 در ایران، شاعران و نویسندگان با توصیف واقعیت های بیرونی و انحطاط و عقب ماندگی کشور، این بینش هنری را کمابیش و البته به شکلی ناقص به کار گرفتند و در خدمت اهداف انقلابی درآوردند. این دوران (مشروطه، انقلاب اسلامی) را باید نقطه عطفی در ورود شعر به حوزه زندگی مردم و مسائل جامعه و متمایل شدن آن به واقع گرایی دانست. از میان شاعران، سلمان هراتی با درک شرایط جامعه و مسائل بین الملل به واقعه های پیش آمده در کشور و حتی جهان واکنش نشان می دهد. نگارنده این پژوهش، اصول رئالیسم را در مؤلفه جنگ و زیر مؤلفه های آن در آثار سلمان هراتی بررسی کرده است. یافته های پژوهش گویای آن است که سایه شوم جنگ تحمیلی بر ملت ایران، درد و رنج مردم مناطق جنگی، بازتاب عواطف و احساسات انسانی در این دوران سخت، شهادت طلبی به عنوان هدف مقدس برای دفاع از ناموس و حس وطن پرستی در اشعار سلمان هراتی دیده شده است.
بوطیقای روایت در منظومه های عاشقانه رمزی و تمثیلی بر اساس الگوی ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله که به شیوه توصیفی و تحلیلی نگاشته شده است، مطابق نظریه ریخت شناسی پراپ، به تحلیل و مقایسه ساختار روایی 13منظومه عاشقانه رمزی و تمثیلی پرداخته شده است. این منظومه ها ورای ظاهر عاشقانه و روایی، به سبب بن مایه های رمزی، تمثیلی و عرفانی در میان منظومه های عاشقانه ادبیات فارسی، ساختاری متمایز دارند. نتایج حاصل از پژوهش، پس از تجزیه و تحلیل منظومه ها بر اساس الگوی روایی پراپ و همچنین کشف پیوند بینامتنی مشترک میان آن ها، بیانگر این است که منظومه ها از لحاظ ساختار، کارکرد، شخصیّت، مشابه و نزدیک به هم هستند و از قراردادهای تقریباً یکسانی پیروی می کنند. این منظومه ها بر مبنای 19 کارکرد اصلی و چهار تیپ شخصیّتی(قهرمان، شاهزاده خانم، یاریگر و شریر) بنا نهاده شده اند. طرح کلی روایت در منظومه ها، گویای ساختار روایی مشابه آن ها است که به صورت تغییر وضعیت از حالت متعادل و بازگشت دوباره به حالت تعادل است. بر این اساس با توجّه به نحوه به هم ریختن تعادل و حرکت آفرینی در صحنه آغازین قصه ها، دو الگوی کلی برای ساختار روایی داستان ها وجود دارد: 1.حرکت آفرینی بر اساس نیاز 2. حرکت آفرینی بر اساس نیاز و شرارت شریر.
نقد و ارزیابی معادل یابی واژگانی در ترجمه عربی تاریخ بیهقی براساس الگوی گارسس
حوزههای تخصصی:
یحیی الخشاب و صادق نشأت در سال 1956 میلادی تاریخ بیهقی را به عربی ترجمه کردند. ارزش علمی و ادبی تاریخ بیهقی در میان متون فارسی و تاریخی، بایستگی ارزیابی و نقد چنین ترجمه ای را نمایان می کند. نقد ترجمه یکی از روش هایی است که در نمود سطح کیفی متون مترجَم راهگشا است. هدف این پژوهش، نقد و ارزیابی معادل یابی واژگانی تعریب تاریخ بیهقی از آغاز تا پایان داستان حسنک وزیر براساس سطح معنایی لغوی الگوی کارمن گارسس است. تعریف، معادل فرهنگی یا کارکردی، همانندسازی، بسط نحوی، قبض نحوی و ابهام از جمله مؤلّفه های این سطح از الگو هستند که در این پژوهش به آنها می پردازیم. این پژوهش روشن می کند که معادل یابی واژگان و اصطلاحات متن مبداء در زبان متن مقصد دامنه ای فراخ دارد و به همین سبب، عموم اشکالات ترجمه عربی تاریخ بیهقی، واژگانی است. مترجمان از همانند سازی و تعریف بیشتر از همه مؤلّفه ها برای ترجمه این متن کهن بهره برده اند. یکدست نبودن معادل واژگانی در سراسر متن دیده می شود و بی توجّهی مترجمان به تحوّلات زمانی واژگان و معانی پنهان و کنایی اصطلاحات فارسی مهم ترین دلیل رخ دادن خطاهای ترجمه واژگانی در این متن است.
بررسی تطبیقی عنصر داستان گریزی در ژرف ساخت روایت داستان های مثنوی معنوی و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
43 - 61
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشیده شده است با نگاهی تطبیقی و متفاوت از آنچه همواره درباره چگونگی داستان پردازی در مثنوی مورد بحث بوده، وجه اشتراک آن را درزمینه داستان پردازی با قرآن کریم نشان داده شود. در پژوهش پیش رو بر آنیم اگرچه قرآن کریم و مثنوی معنوی متونی هستند که از داستان پردازی بهره می برند، در عین حال، داستان گریزند و برپایه همین عنصرِ داستان گریزی، روایت داستان را شکل می دهند و مخاطب را به غرض راستین سخن، رهنمون می شوند. پاسخ به این پرسش که چگونه ممکن است داستان پردازی در عین داستان گریزی تحقّق یابد، به عواملی، از قبیل ساختار وحی، ایدئالیسم اخلاقی، بهره گیری متفاوت از تخیّل در پرداخت داستان، حقیقت و مجاز زبان و هدف داستان گویی در این دو متن، بستگی دارد. با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، این نتیجه به دست آمده است که اسنادهای مجازی در قرآن و مثنوی، با فراتر رفتن از زمینه های تخیّلیِ تشبیهی یا استعاری یا حتّی جاندارانگاری مرسوم، عادت ستیزی ها و ساختارشکنی در روایت داستان را تقویت می کنند و درنهایت، به داستان گریز بودن این دو متن یاری می رسانند. همچنین تفاوت هدف داستان گویی در قرآن و مثنوی، باعث می شود این دو متن، با گرایش به عدم بیان جزئیات دقیق و عدم زمینه سازی هایی که با طبیعت روایت گری و نیز کنش ها و واکنش های شخصیّت های داستانی، سازگاری دارند، به داستان پردازی اقدام کنند و در پیوند با دیگر عوامل یادشده، ژرف ساخت داستان گریزی را رقم زنند و خلاف عادت خوانش مخاطب را در پی داشته باشند.