مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
مضمون آفرینی
حوزههای تخصصی:
خاقانی شروانی (595-520 ه.ق) از شاعران بزرگ سبک آذربایجان است. وی علاوه بر به کارگیری انواع استعاره های شناخته شده در شعر خود، با امتزاج ترکیب آفرینی و استعاره پردازی به آفرینش گونه ای جدید از استعاره دست یازیده که تاکنون از دید علمای بلاغت دور مانده است. این نوع استعاره که در این پژوهش با نام «استعاره های ترکیبی» معرفی شده، یکصد و بیست و پنج بار در اشعار خاقانی بکار رفته است. هدف این پژوهش شناساندن ویژگی های این گونه استعاره ها چون مضمون آفرینی، آشنایی زدایی، برجسته سازی، تناسب، اغراق، ایجاز و ابهام هنری است. استعاره های ترکیبی از کارکردهای دیگری چون تلمیح فشرده و تفضیل و رجحان نیز برخوردارند. بررسی ساختار استعاره های ترکیبی خاقانی از دیگر اهداف این پژوهش محسوب می شود. روش پژوهش توصیفی است و نتایج با استفاده از تحلیل محتوی، به شیوه ی کتابخانه ای و سندکاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد شناخت استعاره های ترکیبی در شعر خاقانی علاوه بر کمک به شناخت هرچه بهتر جنبه های زیبایی شناسانه ی شعر او، به شناخت ابعاد نوینی از ظرفیت های زبان فارسی در استعاره پردازی کمک خواهد کرد.
بررسی مختصات سبکی و موتیف پردازی در غزلیات کلیم کاشانی (990-1061 ه. ق)
حوزههای تخصصی:
کلیم کاشانی، شاعری خلاق، معتدل و پرسخن است که در همة انواع شعر، طبع آزمایی کرده، ولی شهرت اصلی وی در غزل سرایی است. غزلیات کلیم به جز ویژگیهای مشترک سبک هندی، به دلیل نیروی آفرینندگی شعری، تصرفات واژگانی و معنایی و گرایش های غنایی و حکمی از مختصات زبانی، ادبی و فکری برخوردار است.
هنر کلیم در تصویرآفرینی، نازک خیالی و مضمون پردازی است و از تمام امکانات بیانی و بدیعی به صورت معتدل، ساده و روشن استفاده میکند و تصاویر شعری وی با وجود فشردگی، از ابهام و پیچیدگی بدور است. تشبیهات غزلیات کلیم را به سه دسته تقسیم کرده اند: گسترده، دور از ذهن و آفریدة ذوق شاعر.
کلیم در غزلیات خود، بیش تر از استعاره های تشخیص حسی بهره میبرد و گاهی با قدرت ابداع و تصرّف در عناصر طبیعی حتّی از موضوعات غیرشاعرانه، تصاویر بدیع خلق میکند. هرچند اسلوب معادله، از اصلیترین صورت های شعری صائب است، اما وی را آغازگر این شیوه میدانند و یکی از شاخص های شعر وی هم بشمار میرود.
غزلیات کلیم به لحاظ فکری ـ انفسی بیان گر اندیشه های غنایی و فلسفی اوست. بسامد واژه ها و موتیف های خاص وی، نیز در بسیاری از موارد نشان گر اندیشه های مأیوسانه و شک آلود فلسفی است. یکی از مختصات اصلی غزلیات کلیم، همین کاربرد موتیف های خاص است، که مرکز ثقل تخیّل است و نحوة نگرش وی را بیان میکند. موارد یاد شده، در این جستار با تجزیه و تحلیل غزلیات کلیم و بهره جستن از پیشینة تحقیق و با ذکر نمونه هایی بررسی شده است.
اقتراح بیتی از دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از پر بسامدترین موضوعات مطرح در دیوان حافظ، تقابل برخی عناوین و اصطلاحات و شخصیت ها است که حافظ به روش های گوناگون با آن ها مضمون آفرینی می کند. او در این مسیر، از تأمّل برانگیزترین بازی، یعنی شطرنج نیز برای تبیین چنین تقابل هایی، بهره می برد. یکی از ابیات درخور تأمل از این دست، بیتِ «تا چه ب ازی رخ نم اید بیدقی خواهیم راند / عرصة شطرنج رندان را مجال شاه نیست»، است.
با نگاهی مختصر به شرح های دیوان حافظ روشن می شود که «هر کسی از ظن خود» دربارة این بیت بحث برانگیز اظهار نظر کرده است و اغلب حافظ پژوهان، بیت را از منظر بازی شطرنج و موقعیت مهره های آن مورد مداقّه قرار نداده اند. این مقاله نخست، در پی اثبات این موضوع است که اراده ذهنی خواجه از ایراد «رخ» و «بیدق» با توجه به ایهام تناسب و استخدام در واژة «شاه»، همان «زاهد» و «سالک» است. در مرحله بعد نیز بررسی شرح های معتبر دربارة بیت مطمح نظر خواهد بود.
مضمون آفرینی در غزلیات کلیم کاشانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مضمون آفرینی فرایندی است که در آن نکته باریک، خیال دقیق، نازک بینی و صورت تازه از معنی آفریده شده باشد که مهمترین ویژگی شعر فارسی از قرن نهم به بعد تا سبک معروف به هندی است. مضمون مقوله ایست ساختاری و مربوط به فرم و ظرفیت های زبانی و عامل شکل گیری مضمون، قدرت تداعی شاعراز رهگذر شباهت ها، مجاورت و تضادهاست. کلیم کاشانی شاعر مضمون آفرین سبک هندی، با برخورداری از نگاهی ژرف و باریک بینانه به دنیای پیرامون خویش اشیا را با روشی متفاوت به کار می گیرد و با توجّه به عینیّت ها، اصول کلی و تصاویر خیالی و نیز کاربرد یک یا چند شگرد مضمون ساز به آفرینش مضامین تازه دست می زند و به شکل غیر مستقیم به بیان حالات نفسانی ناب خود می پردازد. در این پژوهش برای دستیابی به شگردهای مضمون سازی با اشیا و بررسی زاویه دید شاعر، شمع به عنوان یکی از عناصر مضمون ساز در غزلیات کلیم مورد مطالعه قرار گرفت و مشخص شد که در میان شگردهای مختلف مضمون آفرینی «اسلوب معادله» پربسامدترین روش به کار رفته است که شاید بتوان دلیل وجود این بسامد چشمگیر را به آمیختگی میان شاعران و عوام نسبت داد عاملی که انگیزه همه فهم بودن را در شاعران صفویّه تقویت کرده است.
تصویرسازی و عناصر صورخیال در غزل نئوکلاسیک (با تکیه و تأکید بر اشعار محمدعلی بهمنی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بیان مسایل عادی زندگی یا مسائل جدید روز، به شیوه عاطفی و شاعرانه تأثیر بیشتری از بیان معمولی، بر خواننده می گذارد. برای ایجاد تأثیر عاطفی و تخیّل، عوامل و عناصری لازم است که به آن عوامل «صُوَر خیال» گویند. آن چه به کیفیت ویژه تجربه عاطفی شاعر و فضای ذهنی وی کمک می کند، صورت های گوناگون خیال است که به آن IMAGE یا تصویر می گویند. در واقع صورت های خیال شاعر را یاری می کند تا بتواند قدرت کلام را تا حد یک تجربه ویژه روحی افزایش دهد و امکان انتقال عواطف را به دیگران از طریق زبان فراهم آورد. تشخیص، تشبیه، حس آمیزی، استعاره، رمز، اغراق و... صورخیالی و عواملی هستند که در خیال انگیز کردن بیان و نگاه حسی و ساختن تصویر عاطفی بی تأثیر نیستند. مضامین اجتماعی- سیاسی، فرهنگی، دینی و رمانتیک با استفاده از صورخیال دلنشین تر بیان می شوند. محمدعلی بهمنی حاصل ادراکات و تأثرات شاعرانه خود را با نگاهی نو و زبان امروزی بیان می کند. ایجاد ترکیبات بدیع و نو از ویژگی های شاخص اشعار اوست. در اشعار او تصاویر زنده و تازه ای به چشم می خورد و ابداع معانی و تصاویر جدید به شعر او ویژگی خاصی بخشیده است. پژوهشگر در این مقاله ابتدا مختصری از زندگی نامه بهمنی ارائه داده، سپس به بیان صورخیال و تصاویر در شعر محمدعلی بهمنی و عناصر سازنده صور های خیال و مضامین مختلف، درشعر او پرداخته است. و پس ازآن تصویر ها و مضامین شعر بهمنی- موضوعاتی که کاربرد بیشتری دارند مانند تصاویری از روز، شب، طلوع و غروب و...- مورد بررسی قرار می گیرند.
کارکردهای محتوایی و زیبایی شناختی گل ها و گیاهان در اشعار حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علاقه به گل ها و گیاهان و استفاده از عناصر طبیعی در شعر به دوره خاصی تعلق ندارد. اغلب شاعران کوشیده اند تا با استفاده از پدیده های طبیعی و ترکیبات تازه ای که خلق می کنند به مفاهیم و اندیشه های مورد نظرشان بپردازند اما گرایش به طبیعت و گل ها و گیاهان در شعر کلاسیک با شعر معاصر تا حدودی متفاوت است؛ در شعر معاصر تجلّی طبیعت و گل ها و گیاهان با خصوصیات متعددی از جمله: سنّت شکنی، زبان جدید، جهان بینی ویژه و... همراه است. حسین منزوی (1383-1325ه.ش) از شاعران پر مخاطب معاصر، با نگرش تازه و با زبانی نو به طبیعت و پدیده های آن پرداخته است. وی از شاعران رمانتیک و تأثیرگذار دوره معاصر است که برخوردی عینی و هوشمندانه با انسان، اجتماع و طبیعت اطرافش دارد و هر چه از دوران آغازین شعر او فاصله می گیریم نوع بهره مندی او از طبیعت و عناصر طبیعی، ژرف تر و ساختارمندتر می شود و شعر احساساتی و عاشقانه آغازین شاعر به سوی اشعار اجتماعی و سیاسی ارتقا می یابد و از این رو واژگان، تصاویر و ترکیبات جدیدی را خلق می کند. هدف از این پژوهش توصیفی- تحلیلی، بررسی کارکردهای گل ها و گیاهان در اشعار حسین منزوی است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که منزوی با نگرش و بیان خلّاقانه و بسامد قابل توجهی از گل ها و گیاهان به عنوان نقش مایه و نماد چند معنایی و محور ساختاری تصاویر بلاغی در جهت بیان اندیشه های شاعرانه، زیبایی شعر، هماهنگی و تناسب بخشیدن به اجزای کلام استفاده نموده که این امر توسعه زبانی و محتوایی را برای شاعر فراهم ساخته است.
تحلیل عوامل مضمون آفرینی با اصطلاحات خوشنویسی در شعر صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
268 - 294
حوزههای تخصصی:
مهم ترین ویژگی شعر فارسی در سبک هندی مضمون آفرینی است. در این شگرد، شاعر میان عناصر دور از هم و به ظاهر بی ارتباط، پیوند ایجاد می کند که از رهگذر شباهت ها، مجاورت ها و تضادها، مشارکت در کارکرد، مجانست و قراردادهای ادبی به دست می آید. صائب تبریزی مضامین تازه ای را با اصطلاحات خوشنویسی ساخته و این هنر او تاکنون بررسی نشده است. مقاله حاضر مضمون آفرینی با اصطلاحات خوشنویسی را در دیوان صائب تحلیل می کند. در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، پس از فراهم آوردن چارچوب نظری، مدل مفهومی تدوین یافت. سپس بر اساس آن، ابیات جلد نخست دیوان غزلیات صائب تحلیل شد. محققان در فرآیند بررسی معنی و درک حاصل از واژگان و تصاویر اشعار صائب به الگویی از مضمون سازی راه بردند که نشان می دهد چگونه صائب در به کارگیری نام خط های مختلف، ابزار، ژانرها، اصطلاحات اصول و قواعد خوشنویسی و آمیختن آن ها با عناصر صورخیال به مضمون آفرینی دست یافته است.
بررسی و نقد تأثیر سبک اصفهانی- هندی بر غزل معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
21 - 38
هدف این پژوهش مطالعه نمونه هایی از غزل معاصر است که شاعر در آن می کوشد از مؤلفه های صوری و معنایی سبک هندی بهره ببرد. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه است. این پژوهش درپی بررسی و تحلیل برجسته ترین عناصر سبک نازک خیال اصفهانی هندی در غزل متأخر معاصر است. پرسش مهم این است که «آیا پذیرفتنی است در دوره کنونی غزل که باید نیمایی یا همسو با زبان و محتوای معاصر باشد در جریان هایی به شیوه سبک هندی نظر داشته باشد؟ و در این مسیر چه عناصری از سنت سبک اصفهانی هندی در غزلْ نوآورانه، و کدام الگوبرداری ها فقط تقلیدی و کلیشه ای بوده است؟». غزل همواره درپی تجربه عوالم ذهنی و زبانی تازه است؛ به همین سبب، غزل معاصر نیز برای حفظ تازگی صورت و معنا بدین مهم دست یازیده است. حضور عناصر سبک اصفهانی هندی در بخش تأمل برانگیزی از غزل معاصر، نویدبخش نوآوری و حضور مضامین تازه و زبان همسو با عصر و نشان دهنده ماندگاری غزل با فرم و محتوای تازه است؛ اما با وجود این، در برخی بیت ها، وجود برخی ضعف های زبانی و الگوبرداری سست از ارسال المثل با مضمون سازی و کاربرد تمثیل و تشبیه شتابزده و سطحی، سبب ناهنجاری و تکراری بودن مضمون و زبان شده است.
تصویرگری «لا» در شعر سنایی و خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
311 - 330
حوزههای تخصصی:
مضمون آفرینی و تصویرگری شاعران با حروف سابقه طولانی دارد. اغلب شاعران در بکاربردن حروف در تصویرگری ها جهت خلق مضامین، به شیوه ای زیبا و شورانگیز، نهایت تلاش خود را به کار گرفته اند. هر شاعری به نوبه خود در ابداع و خلق شگفتی های جدید، ابداعات بکر و نوع آوری های خاص در این وادی قدم برداشته است. سنایی و خاقانی از جمله شاعرانی هستند که با قریحه شاعری خویش این هنر را به غایت خود رسانده اند؛ به گونه ای که خواننده را به تفکر در خلق تصاویر شگفت غرق می کنند. آن ها با بهره گیری از پدیده ها و استعمال معانی نمادین و اسطوره ای از آنچه در محیط پیرامون خود دیده اند، شگفتی آفریده اند. این دو شاعر با خصوصیات منحصر به فردی که یکی از آن ها مضمون آفرینی و تصویرگری های زیبا با واژه ها و حروف است و با این کار ضمن نوآوری و خلاقیت، بر اهمیت شعر خود افزوده اند.
مضمون آفرینی و نمادپردازی از شطرنج در متون منظوم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
41 - 62
حوزههای تخصصی:
استفاده از مضامین متنوع، گوناگون و به تبع آن نمادپردازی، از جمله شیوه های شاعران و عارفان برای بیان مطالب و مافی الضمیر است. با توجه به تعدد آبشخورهای مضمون آفرینی که خود تحت تأثیر عوامل گوناگونی هستند، شاعران عارفی همچون سنایی، عطار، مولوی، سعدی، حافظ، عراقی، اوحدی و... برای پرورش هر چه بیشتر و انتقال اندیشه های عرفانی خود از همه امکانات زبانی و بیانی از جمله تأمّل برانگیزترین بازی؛ یعنی شطرنج – که در ارتباط مستقیم با حماسه و تداعی صحنه های رزم است و در ظاهر هیچ تناسبی با اندیشه های عرفانی ندارد- به بهترین شکل ممکن استفاده کرده اند. نوشته حاضر بر آن است تا با بازخوانی دقیق آثار منظوم عرفانی، به تحلیل ابیاتی که اصطلاحات شطرنج در آن به کار رفته است، بپردازد. حاصل پژوهش حاکی از تسلط کامل برخی از شاعران عارف به خصوص مولوی به این بازی است؛ چراکه مهمترین مباحث عرفانی و اندیشه های شاعرانه را با دقایق و ظرایف شطرنج، به نحو احسن بیان کرده اند.
چگونگی مضمون آفرینی های صائب با سیمرغ اساطیری و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
151 - 166
حوزههای تخصصی:
سیمرغ پرنده ای اساطیری است که از گذشته های دور تاکنون در حوزه تفکر، تمدن، فرهنگ و اندیشه ایرانیان بال و پر گشوده و در اشکال گوناگون خود را به نمایش گذاشته است. قدیمی ترین متن حاوی اسطوره سیمرغ، اوستاست و در حوزه زبان و ادبیات فارسی، شاهنامه از مهم ترین مجال های ظهور سیمرغ است و در قرن ششم، سیمرغ در حیطه ادبیات عرفانی نیز تجلی می یابد. این پرند ه اساطیری در هر دوره با نقش و رنگ متناسب آن زمان بروز و ظهور داشته است. سبک هندی سبک مضمون آفرینی با ایده های گذشته است و صائب تبریزی از بزرگ ترین شاعران این سبک به شمار می رود که در دوره رکود عرفان، به مضامین عرفانی بسیاری توجه نشان داده است. در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است، برآنیم تا چگونگی بروز و ظهور سیمرغ اساطیری- حماسی و سیمرغ عرفانی را در شعر صائب بررسی کنیم. بنابراین سؤال موردنظر این است که با توجه به تلاش های گوناگون صائب برای مخالف خوانی و مضمون آفرینی در حوزه های مختلف، وی از سیمرغ چگونه برای مضمون سازی استفاده کرده است و بیشتر در چه حوزه و برای بیان چه مفاهیمی از این پرنده اساطیری بهره گرفته است؟ پژوهش نشان می دهد که صائب علاوه بر بهره گیری از داستان سیمرغ اساطیری در شاهنامه، از سیمرغ عرفانی در منطق الطیر نیز بهره گرفته است و ابهت، جلال و شکوه سیمرغ، عنصری برگرفته از هر دو حیطه حماسی و عرفانی است که در شعر صائب به زیبایی استفاده شده است.