مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
شهرزاد
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با گذری کوتاه بر آرایی که خاستگاه های هزار و یک شب را بر اساس شواهد داستانی، تاریخی، بوم شناسانه و منطقه ای مورد تفحص قرار داده اند، به هزار و یک شب – و به ویژه قهرمان محوری آن، شهرزاد – از منظر بن اندیشه و خاستگاه بنیادین اسطوره ای آن پرداخته شده است. در این جا کهن ترین صورتها و الگوهایی که شهرزاد بر ساخته آنهاست و بر اساس آنها عمل می کند، به عنوان بن اندیشه های سازنده شخصیت عمل کننده و اندیشمند هزار و یک شب، مورد جستجو قرار گرفته اند. در فرآیند این جستجو در می یابیم که شهرزاد، تجلی دو بن اندیشه کهن ایرانی است: «هستی برای نبرد» و «فرجام اندیشی معاد شناسانه»
اسطوره و اسطوره زدایی در آزاده خانم و نویسنده اش یا آشویتس خصوصی دکتر شریفی(چاپ دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان‘ از بدو پیدایش تا به امروز‘ اسطوره زدایی را به نحوی مداوم و مستمر تجربه کرده است . این تجربه که همواره با تخریب و در هم شکستن هنجارهای نوع ادبی رمان نیز همراه بوده است ‘ در حقیقت بازتابی است از بحرانی که جهان قهرمان داستان را فراگرفته است. با این وصف‘ به موازات هر کنشی مبنی بر اسطوره زدایی‘ کنش متقابل دیگری نیز شکل می گیرد که اساسش بر احیای اسطوره استوار است . این فرایند کم و بیش همیشه با ایجاد اسطوره هایی نوین همراه بوده است. آزاده خانم و نویسنده اش یا آشویتس خصوصی دکتر شریفی (چاپ دوم) ‘ به قلم رضا براهنی‘ بازگوی چنین تمایلی است؛ تمایل مستمر برای از بین بردن اسطوره ها با هدف اینجاد سلسله ای مرکب از «اسطوره های شخصی ونو»
بن مایه های افسانه شهرزاد ایرانی در نمایشنامه شهرزاد توفیق الحکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسانه شهرزاد، مشهورترین افسانه هزار و یک شب ، الهام بخش آثار ادبی فراوانی در ادبیات عرب گشته است. توفیق الحکیم با الهام از این اثر، نمایشنامه زیبای خود را با نام شهرزاد آفرید که ارزیابان ادبی آن را شاهکاری در نمایشنامه نویسی دانسته اند. تحلیل این نمایشنامه و مقایسه آن با افسانه شهرزاد هزار و یک شب براساس روش ادبیات تطبیقی، بیانگر آن است که حکیم شخصیت شهرزاد را ژرف ساخت نمایشنامه خود قرار داده است و با تصرفی ادیبانه در آن، به نمایشنامه خود صورت نمادین و عرفانی بخشیده است و هزار و یک شب را در حد اعتلای عظمت فکری نشان داده است. مقایسه این دو نوع رویداد ادبی و فرهنگی، نه تنها تاثیر فرهنگ ایرانی بر ادبیات جهان را نشان می دهد، بلکه برخی تشابه ها و تفاوت های فرهنگی ایران و عرب را نیز آشکار می نماید. برای روشن شدن این موضوع، در این مقاله به روش تطبیقی و تحلیل مضامین، مشابهت ها و تفاوت های محتوایی و ساختاری دو اثر نشان داده می شود.
روند قصّه گویی شهرزاد در توالی قصّه های هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هزار و یک شب یکی از متون ادبی چند ملیتی است که زنان در آن حضوری روشن و فعّال دارند. قهرمان قصّه ها زنی با تدبیر و هوشیار است که با نقل قصّه هایی هوشمندانه، پادشاهی خودکامه و مستبد را به پایگاه خودآگاهی می رساند. روند قصّه گویی شهرزاد در طی هزار و یک شب و مقایسه مضامین قصّه ها با توجه به ریخت شناسی و اجزای سازای آنها نشان می دهد که وی در اجرای این حرکت بشر دوستانه و ایثار در جهت نجات جان خواهران سرزمینش کاملاً هوشمندانه قدم گذاشته است. بررسی قصّه ها بر اساس همبستگی این سازه ها با یکدیگر کمک شایانی به درک شگردهای قصّه گویی شهرزاد نموده است. این پژوهش نشان می دهد که سیر قصّه های هزار و یک شب، تکرار دو بخش قصّه مدخل هزار و یک شب و یا همان قصّه شهریار و برادرش شاهزمان است؛ امّا این فرافکنی سیری تکاملی به خود می گیرد؛ بدین ترتیب که بعضی قصّه ها بازتاب خیانت زنان (مانندزنان خائن شهریار و شاهزمان)، برخی دیگر قصّه گویی یکی از شخصیت های حکایت ها برای نجات جان دیگران (مانند قصّه گویی شهرزاد) است. کنشمندی زنان با نشان دادن زنان قدرتمند، مکّار و جادوگر در لفاف قصّه ها از زبان شهرزاد و یا راویان قصّه ها تناسبی هوشمندانه در روند قصّه گویی ایجاد می کند و وضعیت زنان بعد از گذشت و هزار و یک شب بتدریج بهبود مییابد. حتی نحوه برخورد شهرزاد و گفتگوهای کوتاه او با شهریار در پایان قصّه ها نیز از روندی هوشمندانه برخوردار است که با اصول روانشناسی در درمان بیماران مطابقت می کند.
بحران انسان در نمایشنامه ""شهرزاد"" توفیق حکیم (أزمة الإنسان المطلق والتعادلیة فی مسرح شهرزاد لتوفیق الحکیم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر مسرحیة شهرزاد من المسرحیات الذهنیة التی کتبها توفیق الحکیم (1902-1987م) سنة 1934م، أی بعد مسرحیة أهل الکهف مباشرة، وتلک القضیة هی: هل فی استطاعة الإنسان أن یعیش بالعقل وحده وللعقل، وأن یکرّس حیاته للبحث عن المعرفة والتماسها فی فجاج الأرض متخلصا من نداء القلب ونداء الجسد، اللذین یرمزان للحیاة الحیة النابضة. وقد وجد توفیق الحکیم فی قصة ألف لیلة ولیلة، وعاء لمعالجة هذه القضیة، ومن المعلوم أن قصة ألف لیلة ولیلة من القصص التی قد استهوت أفئدة الکتاب والفنانین فی العالم أجمع، ولعلها أوسع المؤلفات العربیة تأثیراً فی فنانی الغرب والشرق. مسرحیة شهرزاد، تکاد جمیع مناظرها تدور حول مناقشة قضیة ذهنیة واحدة: هی هل یستطیع الإنسان أن یفلت من نداء الجسد والقلب؟ وتنتهی المناقشة بأن من یرید أن یصبح عقلا خالصا یصبح کالشعرة التی تشیب وتبیض ولایعود لها من علاج غیر انتزاعها، بینما الحکیم یطرح فیها النزاع بین الإنسان والمکان، وفی النهایة یکون الإنسان مغلوبا للمکان.
دراسه بنیویه لمسرحیه ""شهرزاد"" لتوفیق حکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنَّ المنهج البنیوی أقرب المناهج إلی النص الأدبی؛ لأنَّ النص هو المصدر، ولا وجود للمصدر إلا من خلال النص، و لأنَّ اللغه هی التی تشکل النص و تحدد وجوده و کینونته، و بالتالی، فاللسانیات هی المنهجیه الوحیده الصالحه لدراسه اللغه فی کل تمظهراتها الوصفیه. للتوصل إلی بنیه الأثر الأدبی ینبغی تخلیص النص من الموضوع و المعانی و الأفکار و البعدین الذاتی والموضوعی، لیبدأ بعد ذلک تحلیل النص فی دراسه المستویات البنیویه. نحن نرید فی هذه المقاله من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی أن ندرس البنیویه فی مسرحیه شهرزاد و بما أنَّ ضیق مساحه البحث لایتیح لنا الإلمام بکافه جوانب الدراسات البنیویه علینا أن نختار منها ما وجدنا أنه رکیزه أساسیه فی تحدید مظاهر البنیویه فی شهرزاد وهذه المحاور هی: الفواعل التی تمثل الشخوص فی النص، ویوازیها فی الخط نفسه المفعول به وهو الهدف أو المغزی من النص، وفی المحور العمودی هناک المساندون والمعارضون و فی الوسط هناک محور الأحداث ( الحبکه الدرامیه ) للمسرحیه. شخصیات مسرحیه شهرزاد ما هی إلا رموز لنوازع الإنسان وملکاته؛ فالعبد عبد أسود حقیقی ذو مزاج شهوانی، و الوزیر شخصیه عاطفیه عفیفه و الملک شخصیه زهدت فی کل الحیاه ی الرمزی لیصبحوا رمزاً لسعی الإنسان الحثیث نحو المجهول. و یری توفیق الحکیم أن حکمه الإنسان فی عصورنا الدنیا ولکن تلک العلاقه الخفیه التی تربط بینهم فی إنجذابهم نحو شهرزاد هی التی ترفعهم عن المستوی الواقعی إلی المستوی الدلالالحدیثه لیست هی التی توجه مصیره بل الذی یوجه مصیره هو قدرته ذلک العفریت المنطلق مِن قَمقَم الحکمه هو العله المباشره لأزمه الإنسانیه فی العصر الحدیث.
مقاله به زبان فرانسه: مارسل پروست و شرق: بازنویسی قصه های «هزار و یک شب» در «در جستجوی زمان از دست رفته» (Marcel Proust et l’Orient : la réécriture des Mille et une nuits dans “À La Recherche du temps perdu)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در نظر دارد بازنویسی قصه های هزار و یک شب توسط مارسل پروست (١٩٢٢- ١٨٧١) در جستجوی زمان از دست رفته را آشکار سازد. پروست با الهام گرفتن از شرق به خلق دنیای شگفت انگیز خود می پردازد و شهرزاد قصه گو نیز در نوشتار او به عنوان القاگر و اشاعه گر بلقوه حافظه مطرح می شود. به علاوه˓ جادو و استعاره در درک مفهوم غرابت پسندی دو موضوع اساسی اند که از دیدگاه مارسل پروست دوگانگی شخصیت ها می تواند معیار مناسبی در تبلور دنیای تخیلی تلقی شود (مادام وردورن در شکل دوشس گرمانت نمایان می شود و اوریان که به صورت خزنده ای کوچک مسخ می گردد). شرق به دو طریق در جستجوی زمان از دست رفته نمود می کند˓ یکی با انتخاب دقیق ( جادوی کلام) و دیگری با پیوستگی مداوم لحظات زمان (نقش حافظه) از سوی شهرزاد˓ که هر دو فرآیند در بازنویسی قصه های شرقی و معرفی آنها به خوانندگان فرانسوی قرن بیستم مهم بوده اند. تلاش خواهیم کرد با تکیه بر رویکردی مشابه، تأثیر شرق بر این رمان نویس فرانسوی را نشان دهیم و اینکه این مهم می تواند به عنوان پایه و اساس هر نوع تحول نهان و آشکار در نظر گرفته شود.
بررسی نشانه معناشناختی کارکرد انگیزشی گفته پردازی در هزارویک شب، از میرایی تا نامیرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حین خواندن هزار و یک شب نمی توان به تکرار چشم گیر عناصر متنی که مدام به فرآیند گفته پردازی اشاره می کنند بحین خواندن هزار و یک شب نمی توان به تکرار چشم گیر عناصر متنی که مدام به فرآیند گفته پردازی اشاره می کنند بی-اعتنا بود. تحلیل و بررسی این نشانه های متنی که به خاستگاه گفته ارجاع می دهند، این امکان را فراهم می سازد تا به آنچه در پس و ورای نشانه ها رخ می دهد پی برد. نوشته پیش رو می کوشد تا با استفاده از دیدگاه گفتمانی با رویکرد نشانه -معناشناختی به مطالعه نشانه های یادشده در هزار و یک شب می پردازد. این بررسی ها حاکی از آنند که گفته مدام بر نقش پررنگ سه عنصر گفته پردازی، گفته پرداز و هم گفته پرداز تاکید دارد. جستار حاضر درصدد است تا نشان دهد که گفته در این گفتمان بیش از هر چیزی به فرآیند تولید خود اشاره دارد به نحوی که گفته پردازی به یکی از مضمون های اصلی این متن بدل می شود. چنین کنش آگاهانه ای از سوی گفته پرداز و نمایندگان متنی آن در سطوح گوناگون روایتی از اهمیت فراوانی برخوردار است. نتیجه این که گفته پرداز متنی تمام تلاش خود را بکار می بندد تا پس از جلب توجه شریک گفتمانی خود، نخست شالوده سامانه ارزشی، فکری، عقیدتی و هستی شناختی او را برهم بریزد و سپس، به مدد ترفندهای تکرار و تلقین، به نحو احسن از کارکرد ترغیبی و حکمی کلام استفاده می کند تا نظام ارزشی و عقیدتی نوینی را که بیشتر با منافع او سازگار است جایگزین سامانه پیشین کند.
نقد تطبیقی ترجمه های آیتی و شریعت از نمایشنامة «شهرزاد» توفیق الحکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایشنامه از انواع ویژة ادبی است که ضمن در بر داشتن خصایص یک متن ادبی، خصوصیت های دراماتیک منحصر به فردی دارد که تنها بر صحنة اجرا، تمام و کامل می شود. «شهرزاد» اثر ماندگار پدر نمایشنامه نویسی عربی، یعنی توفیق الحکیم، با استناد به داستان هزار ویک شب در جامه ای فلسفی ابداع شده است و نه تنها در بُعد اندیشگانی، بلکه از نظر ادبی نیز حائز اهمیت است. این اثر دو بار به زبان فارسی از سوی آقایان آیتی و شریعت ترجمه شده است. اما از آنجا که ترجمة نمایشنامه با حفظ تمام خصایص ویژة آن، کاری بسیار پیچیده و ظریف است، ضمن رعایت ترجمة خوب، پویا و متعادل ادبی، باید خاصیت اجراپذیری و دراماتیک موقعیت و کنش نیز در آن ترجمه شود. این جستار می کوشد با روش توصیفی تحلیلی به بازخوانی این دو ترجمه از منظر ویژگی های سبکی و ادبی و نیز عناصر دراماتیک نمایشی بپردازد تا ضمن بررسی مشکلات ترجمة نمایشنامه، چالش های این دو اثر را در هزار توی ترجمة نمایشنامه مدّ نظر قرار دهد. نتایج حاکی از آن است که این دو ترجمه کوشیده اند در ترجمه ای متعادل، پیام و ساختار شکلی اثر را منتقل کنند و سبک نویسنده را برای ایجاد اثری مشابه در مخاطبان زبان مقصد بازنمایی نمایند. اما در بخش ترجمه، جنبه های اجراپذیری اثر، اغلب ترجمة شریعت موفق تر عمل کرده است و زیر متن، لحن، ریتم، کنش کلامی و غیرکلامی دیالوگ را رعایت نموده است و کوشیده تا کلامی متناسب با شخصیت های اثر نمایشی ارائه دهد.
نا گفته های قصه گویی شهرزاد از منظر روان شناسی ژاک لاکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نیاز اساسی نقد ادبی توجه به مفهوم زنانگی در روایت و بازنمایی آن به عنوان یک قابلیت ادبی می باشد و هزار و یک شب از متون ادبی چند ملیتی است ،زن در آن حضور فعال دارد. قهرمان قصه زنی با تدبیر و درایت است که با نقل قصه های هوشمندانه پادشاهی خودکامه را به پایگاه خودآگاهی می رساند. در این پژوهش کارکرد بازی در رمان هزار و یک شب با استفاده از خوانش روان کاوانه پسا ساختارگرا با نگاه به نظریه فاز آینه و زنانگی لاکان و نظریه های تقلید، تفاوت و شکوفایی شهرزاد مورد بررسی قرار گرفته است. شهرزاد شخصیت محوری رمان دربازی آگاهانه و ناخودآگاه خود به روندی جامه عمل می پوشاند که از دیدگاه لاکان یگانه را مبارزه با قدرت گفتمان نرینه محور است. شهرزاد در کوششی بی پایان برای شناخت خود و پرورش شاه ایران، درگیری بازی هایی می شود که گاه موفقیت آمیز بوده و گاه ناموفق و گاه با تقلید آینه وار، ساختار فکری جامعه را مشروعیت می بخشد و زمانی با تقلید خراب کارانه آن را به چالش می کشد، در این روند قصه گویی، به تدریج راهی برای بروز هویت زنانه بعنوان سوژه انسانی (نه شی وکالا) باز می شود.
اقتباس مجموعه نمایشی «شهرزاد» از هزارویک شب براساس نظریه دادلی اندرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
89-115
حوزههای تخصصی:
یکی از عرصه های پژوهش در ادبیات تطبیقی بررسی رابطه ادبیات و هنرهاست. کتاب گران سنگ هزارویک شب بر هنرهای مختلف، ازجمله هنرهای نمایشی، تأثیر چشمگیری داشته است و از این نظر شاید کمتر اثری ادبی بتواند با آن همانندی کند. دادلی اندرو میان اثر سینمایی اقتباسی و متن ادبی سه رابطه بنیادین را ممکن می داند: وام گیری، تلاقی، و وفاداری و تبدیل. این پژوهش با رویکردی تطبیقی و براساس نظریه اقتباس اندرو، درپی اثبات این فرضیه است که مجموعه نمایشی «شهرزاد» متأثر از فضای هزارویک شب بوده و از آن اقتباس کرده است. پژوهش در پایان با اثبات این فرضیه، به این نتیجه رسیده است که مجموعه نمایشی «شهرزاد» بیشتر اقتباسی از نوع وام گیری است که ایده و بن مایه های مضمونی متن این کتاب را به عاریت گرفته است. در وام گیری، فیلم ساز در جست وجوی یافتن متنی است که شهرت و اعتباری در مقام اسطوره و نقش کهن الگو در ذهن مخاطب داشته باشد و از این منظر، هزارویک شب دقیقاً همان ویژگی هایی را دارد که متن ادبی در این نوع از اقتباس باید داشته باشد.
خوانش و تحلیل لاکانی حکایت «شهریار و برادرش شاهزمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مطالعات بینارشته ای و نقد روان کاوانه، افق های تازه ای به روی پژوهشگران گشوده است. قصّه های هزارویک شب تاکنون در اشکال گوناگونی مورد ارزیابی قرار گرفته اند، اما جنبه روانکاوی قصه ها کمتر موردتوجه قرار گرفته است. درون مایه حکایت «شهریار و برادرش شاهزمان»، بیانگر مشکلی منحصر به تمدن است، که بررسی آن می تواند دریچه های تازه ای از معانی نهفته را به روی مخاطبان بگشاید. با آنکه فروید، پدر روان کاوی، به خوانش آثار شاعران و نویسندگان از جمله داستان های وهم آمیز و فراواقع گرا روی آورده بود و منشأ الهام خود و آنها را با دو روش متفاوت، یکی می دانست (شریعت کاشانی، 1393: 13)، ولی در ادبیات روزگار ما، نقد روان کاوانه، آن گونه که شایسته است، حضور برجسته ای ندارد و یا مورد نقد شدید کسانی است که از نظریه پردازانی چون فروید، لاکان و دیگران حمایت نمی کنند. توانایی های تحلیلیِ روان کاوی و استعداد آن در تفسیرگری، ما را بر آن داشت که با توجه به نظریات لاکان، حکایت بنیادین و اصلی هزارویک شب را رمزگشایی کنیم. نظریات لاکان با همه مشکل فهمی، نه کژفهمیِ مفاهیم فروید را در بر دارد و نه در آن از برترشماریِ روان شناسی واقع گریز و عرفان زده یونگ خبری است. این مقاله با نگاه لاکانی به ریشه های حکایت شهریار و برادرش شاهزمان می پردازد.
هنر قصه گویی ایزاک دینسن در مقام شهرزاد دانمارکی در پرتو آراء والتر بنیامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
744 - 764
این مقاله نشان می دهد چگونه ایزاک دینسن در مقام شهرزاد دانمارکی هنر قصه گویی را از پیوند زدن تجربیات زیسته زندگی واقعی خود با دو سنت قصه گویی اروپایی و آفریقایی حاصل کرده، و چگونه در سه دوره مختلف زندگی خود، چونان شهرزاد قصه گو عمل کرده است. در شهرزاد کودک، به قصه های پدربزرگ گوش سپرده؛ در شهرزاد آفریقایی، دینسن به آفریقا سفر کرده؛ و در شهرزاد دانمارکی، دینسن، حاصل تجربیات خود را برای شکل دادن به هویت هنری و خلق قصه های جهانی به هم آمیخته است. این مقاله می کوشد از ارتباط میان دوره های سه گانه زندگی دینسن با آثار وی سخن بگوید. برای تبیین مباحث نظری قصه گویی، به مقاله کلاسیک والتر بنیامین اشاره، و بحث می شود قصه گویی دینسن چه ویژگی هایی دارد. برای تبیین این ویژگی ها، داستان کوتاه «لوح سفید»، نیز بررسی می شود. از جمله یافته این است که دینس از سنت قصه گویی اروپایی و آفریقایی به مثابه کاتالیزور کمک گرفته است. کوتاه اینکه، اگر شهرزاد هزار و یک شب را قصه گوی در حضر می دانند، دینسن را قصه گوی در سفر می شناسند.
مقایسه ی تطبیقی سیمای زن در داستان های هزارویک شب و نگاره های صنیع الملک نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات فرهنگی درباره ی زن کتاب هزارویک شب، مرجع نسبتاً مهمی بوده است. کتاب دربردارنده ی ده ها شخصیت زن است که نقش های کارکردی و اخلاقی گوناگونی را به عهده دارند. به نظر می رسد که کتاب تنها بازتاب دیدگاه های رایج یک عصر و منعکس کننده ی تجربیات فردی مؤلفانش در رابطه با زنان نیست؛ بلکه برآیند پیچیده ای از نگاه جامعه به این مقوله و تجربه های گوناگون مؤلفان آن است که در طول ازمنه، فرصت های موجود برای بیان یک ایده، و یا نحوه ی برخورد با اندیشه ای را فراهم کرده و ماندگاری یا فنای آن را رقم زده اند. حوزه ی مورد مطالعه در این مقاله، ترجمه ی فارسی داستان های هزارویک شب و تعدادی از نقاشی های صنیع الملک است. در این مقاله داستان هایی مورد مطالعه قرار گرفته اند که نقش محوری آن ها را زنان به عهده دارند. مطالعه ی سیمای زن در این داستان ها و مقایسه ی تطبیقی آن با نقاشی های صنیع الملک هدف مقاله ی حاضر است. شهرزاد هزارویک شب برترین نمونه ی زنان است که با به تصویر کشیدن موقعیت زنان و توصیف ایشان به عنوان زن مدبّر، شجاع و دلاور، عاشق پیشه، هنرمند و اهل قلم، همگرایی کلی ای را در داستان به وجود آورده؛ و سبب شده تا دیگر به نظر تخفیف به زن نگریسته نشود، بلکه خوانندگان داستان او (زن) را مکمّل، هم کار و یار و یاور مرد بدانند و برای حل معضلاتش گام بردارند. صنیع الملک نیز همگام با زبان راوی قصه ها و رعایت اصول داستان ها، فضایی دموکراتیک در باب زنان پدید آورده که حاکی از تأثیرگذاری عمیق شهرزاد و دیگر زنان داستان بر وی است.