فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۰۱ تا ۵٬۱۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (شبه قاره) ۱۴۰۰ شماره ۱۲
185-198
تحلیل محتوایی و ساختاری نقیضه های ناصر فیض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۸
165 - 202
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به تحلیل محتوایی و ساختاری نقیضه های شاعر طنزپرداز معاصر، ناصر فیض، در چهار مجموعه شعر طنزآمیز او («املت دسته دار»، «نزدیک ته خیار»، «فیض بوک» و «فیضاً له») پرداخته است. نگارندگان بر آن بوده اند تا تعریفی دقیق از نقیضه ارائه دهند و بر اساس آن کوشیده اند نقیضه های ناصر فیض را واکاوی نمایند. در زمینه محتوایی نقیضه های فیض ضمن خنداندن مخاطبان و بهره گیری از عناصر طنزآمیز، انتقادهایی را در حیطه مسائل اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی و سیاسی مطرح ساخته است. در زمینه ساختاری، نقیضه های فیض با اعمال قواعدی در قلمرو زبان، موسیقی، معنا و تصویر، ناسازگاری هایی را پدید آورده است که با ساختار نقیضه ها همسویی دارد؛ به عنوان مثال، شاعر در ساختار زبانی از طریق واژه سازی، بازی زبانی، جمع الجمع سازی، عامیانه نویسی و ... مهارت های خود را نشان داده است. در زمینه موسیقی شعر، با برهم زدن قواعد معمول در وزن و قافیه و ردیف، فضای متناسبی را پدید آورده؛ به لحاظ معنایی دست به آشنایی زدایی زده و در عرصه خیال پردازی، تصاویری طنزآمیز و کاریکاتوروار خلق کرده است.
بررسی سبک سازه های گروه اسمی و سیر تحوّل آنها در اشعار نصر الله مردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهمی که در بررسی تحول زبان، ارزیابی می شود، شناخت «گروه اسمی» است. برای شناخت سبک شخصی شاعران باید در کنار عوامل دیگر، ساختار و سبک گروه های اسمی به کار رفته در شعر آنان، به خوبی ارزیابی شود. از آنجا که نصرالله مردانی در بین شعرای انقلاب به ترکیب آفرینی های تصویری مشهور است، اهمّیّت پژوهش در این زمینه آشکار می شود. این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی تدوین شده است. برای بررسی ساختار گروه های اسمی اشعار مردانی، کلیه گروه های اسمی در سه بخش 5 جزئی، 4 جزئی و 3 جزئی به صورت کامل احصا و بررسی گردیده و تعداد و تنوع آنها در جدول های مربوط نشان داده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مردانی برای ساخت گروه های اسمی، از ظرفیت های بالفعل و بالقوه زبان فارسی استفاده کرده است. دیدگاه وی به مرور زمان نسبت به ساخت گروه اسمی (ترکیب سازی) تغییر یافته و به همین دلیل از شمار گروه های اسمی، در اشعار دوره های بعدی او کاسته شده است. آوردن صفت بیانی در ابتدای گروه اسمی با کسره اضافه، ساخت گروه اسمی بدون حضور اسم، به کار بردن مُمَیّزهای خلاف قاعده و ایجاد تناسب های آوایی از مهم ترین فراهنجاری های مردانی در زمینه ساخت گروه اسمی است.
موسیقی معنوی (تناسب لفظ و معنا) در مراثی کاشف الغطاء
حوزههای تخصصی:
موسیقی معنوی با به کارگیری تناسب در حوزه معنا و بهره بردن از آرایه های بدیعی، به وجود می آید. محمد حسین کاشف الغطاء از علمای معاصر است که در سرودن شعر نیز توانا بوده و اشعار زیبایی دارد که همگی منسجم و سرشار از نوآوری است؛ از جمله آن ها مراثی او در مصایب امام حسین(ع) و یاران و خاندان آن حضرت است که فضای غمبار حوادث کربلا را به تصویر می کشد؛ کاشف الغطاء در این اشعار با بهره گیری از آرایه هایی چون مراعات نظیر، طباق، عکس و تلمیح، جناس، موسیقی معنوی را پدید آورده که مخاطب را با خود در غم شهادت امام7 و یاران و اسارت خاندانش همراه می سازد. جستار حاضر با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی، میزان موفقیت شاعر در به کارگیری این آرایه ها را بررسی می نماید. نتایج پژوهش نشان می دهد به کارگیری عناصر موسیقایی علم بدیع تا حدی زیاد در تقویت مفهوم مرثیه در اشعار شاعر اثرگزار بوده است.
گذار از نیهیلیسم منفعل در شعر مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
117-149
حوزههای تخصصی:
گذار نیهیلیستی در شعر اخوان مسئله اصلی این پژوهش است. شعر اخوان با داشتن جان مایه های فلسفیِ مدرن، دربردارنده معانی ژرفی است که آن را درخور تحلیل هایی فراتر از مرز معمول می کند. یکی از بارزترین این معانی دیالکتیک امید و ناامیدی است. آشنایی اخوان با اندیشه های جریان ساز عصر مدرن اروپا، ازجمله اندیشه های فلسفی فریدریش نیچه، نگارندگان را برآن داشت تا در تحلیل این دیالکتیک، گرایش های گذار نیهیلیستی شعر او را در رهیافت «گذر از نیهیلیسم منفعل به نیهیلیسم فعال» نیچه ای بررسی کنند. این واکاوی نشان می دهد اندیشه شعری اخوان در این مقوله به طرزی شگفت بازتاب شیوه هایی از رهیافت گذار نیهیلیسم نیچه ای، همچون انکار گرایش متافیزیکی و تکیه بر اراده انسانی، نگره های اخلاقی، صیرورت، عدم جزمیت و بازگشت جاودان است که راه آفرینش ابرانسان و تصدیق همه جانبه زندگی است. براساس یافته های پژوهش، شعر اخوان اگرچه ابتدا بازتاب گونه ای نیست انگاریِ منفعل به نظر می رسد، در تحلیلی ژرف تر معلوم می گردد که اشعار او از ویژگی های فرمی و معنایی خاصی برخوردارند که عاطفه یأس و اندیشه نیهیلیستی را از چشم اندازی منفعل به ساحتی فعال می کشاند تا مخاطب نکته سنج آن را از جریان گذاری نیهیلیستی درمقابل جمودِ یأسی ساکن آگاه سازد. روش تحقیق کیفی و رویکرد ناظر بر تحلیل ها رویکرد نقد فلسفی از گونه فلسفه غیرمفهومی و گاهی رویکرد توصیفی با تکیه بر گزاره های شاعرانه آن دو است.
Self-assessment and Peer-assessment in EFL Context: An Investigation of Writing Performance and Writing Self-efficacy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The significance of alternative assessment in second language (L2) has been widely acknowledged in the literature. However, the implementation of alternative assessment in English as a Foreign Language (EFL) context has not been much welcome by L2 educators and practitioners. To contribute to this line of inquiry, the aim of the present research was set to explore the impact of implementing self-assessment and peer-assessment practices on writing performance and writing self-efficacy of EFL learners in Iran. To this end, a total number of 36 homogeneous intermediate learners were selected as the participants who were then randomly assigned to a self-assessment group (N= 17) and a peer-assessment group (N= 19). As for the treatment of the present study, the participants of the self-assessment group were taught to self-assess their writing tasks, whereas the participants of the peer-assessment group were taught to assess the writings of their peers. Two timed-writing essays and the Writing Self-Efficacy Scale (WSES) wereadministered to collect the data. The results obtained from performing paired-samples t-tests and ANCOVA indicated that both self- and peer-assessment activities significantly contributed to improving writing performance and writing self-efficacy of the participants. Nevertheless, it was revealed that the participants of the peer-assessment group performed better than those in the self-assessment group in terms of both writing performance and writing self-efficacy, showing that peer-assessment activities were more effective than self-assessment activities in increasing writing competencies and self-efficacy of the participants. The findings of the study offer theoretical and pedagogical implications for L2 researchers and practitioners.
مقایسه استعاره مفهومی دشمنی در متون فارسی میانه و فارسی دری (مقایسه موردی: مینوی خرد و گلستان سعدی)
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
19 - 34
حوزههای تخصصی:
مینوی خرد متنی اندرزی به زبان فارسی میانه و شامل پاسخ هایی است که شخصیّت خیالی "دانا" از مینوی خرد می پرسد. گلستان سعدی، کتابی منثور مشتمل بر دیباچه و هشت باب به قلم سعدی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به مقایسه استعاره مفهومی دشمنی در دو متن مینوی خرد و گلستان سعدی می پردازد. دشمنی با 5 مورد رخداد در مینوی خرد و با 4 مورد رخداد در گلستان سعدی یکی از رذایل اخلاقی مشترک در این دو متن است. پس از استخراج همه نام نگاشت های دشمنی در دو متن، 4 نام نگاشت: شیء، عمل، ابزار و وضعیّت برای مفهوم دشمنی یافت شد. نام نگاشت های شیء و عمل با تفاوت بسامد، در هر دو متن مشترک بود. پربسامدترین نام نگاشت ها «دشمنی عمل است» با 40% رخداد در مینوی خرد و با 75% رخداد در گلستان مشاهده شد. «دشمنی شیء است» در مینوی خرد20% رخداد و در گلستان سعدی 25% رخداد مشاهده شد. «دشمنی ابزار است» و «دشمنی وضعیت است» فقط در مینوی خرد مشاهده شد که شاید دلالت بر این امر داشته باشد که نگارنده یا نگارندگان مینوی خرد علاوه بر این که معتقد بودند که دشمنی می تواند یک عمل باشد، اعتقاد به ابزار بودن و وضعیّت بودن دشمنی نیز داشتند که در گلستان سعدی مشاهده نشد. وجود 75% رخداد «دشمنی عمل است» در گلستان سعدی شاید دلالت بر عمل گرا بودن نویسنده این اثر دارد که دشمنی را بیش از هر نام نگاشت دیگری یک عمل می داند.
تحلیلِ ارکان و شگردهای بلاغی اخوانیات در نسخه خطی مخزن الانشاء(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اخوانیه و اخوانیه سرایی یکی از گونه های دیرپای ادبیات فارسی و جزو زیرشاخه های ادب غنایی است که نویسندگان از سده هایِِِِ نخستین ادب فارسی، بدان توجه داشته اند. درونمایه اخوانیه ها بسیار گسترده است؛ امّا بیشتر حول محورهایِِِ ستایش از دوستان اهل فضل و ادب، احوالپرسی های دوستانه، شکوه و گلایه های خصوصی، شکایت از روزگار و اهل روزگار، طنز وطیب ... می چرخد. پژوهشگران و محققان ادب فارسی اعتنای چندانی به این خرده ژانر ادبی نداشته اند و تحقیقات بسیار کمی در این زمینه به سامان رسانده اند در این پژوهش، ضمن بررسی اجمالی تاریخچه اخوانیه، نمونه های آن را در نسخه خطی مخزن الانشاء اثرعلی اکبرخوانساری و به خط محمدرضا بن محمدرحیم کلهر، بررسی و گونه های مختلف آن دسته بندی و برخی شگردهای بلاغی آن نشان داده شده است. استنتاج این پژوهش نشان می دهد گسترش ابزارهای گوناگون ارتباطی در گذر روزگار، از رونق اخوانیه سرایی کم نکرده است و با وجود دگرگونی های بسیاری که ساخت و درونمایه نامه ها و رقعه های دوستانه در سده حاضر به خود دیده است هنوز به سنت اخوانیه سرایی توجه می شود. از منظرادبی، برآیند پژوهش نشان می دهد که نویسنده این کتاب و مشخصا در نامه های اخوانی توجه خاصی به جناسها خصوصا جناس های اشتقاق که در سجع سازی اهمیت دارند و جناس نقطه بسامد زیادی است. توجه به عناصر طبیعت، واج آرایی و تکرار از دیگر شگردهای تأثیر گذار متن است. همچنین اطناب های ممل و استعمال افعال بیشتر به سبک خراسانی، از ویژگی های سبکی و زبانی این اخوانیه است.
آمیختگی استعاره با پارادوکس در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
205 - 224
حوزههای تخصصی:
شعر به دلیل ترکیبات جدیدی از اندیشه ها و فرایندهای استعاریِ نوآورِ دیریاب است که می تواند هم قوه ی تخیل را تغذیه کند و هم باعث برجستگی کلام شود. شاعران معاصر در عرصه ی به کارگیری زبان استعاری، هرکدام به شگردهای گوناگون روی آورده اند تا ذهن خواننده را با چالش های غیرمنتظره روبه رو کنند؛ از جمله تصاویر چالش برانگیزی که در شعر معاصر باعث پیچیدگی شبکه ی تصویری کلام شده است، آمیختگی تصاویر استعاری با پارادوکس است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که این تناقض گویی های استعاری، چه نقشی در برانگیخته شدنِ ذهن خواننده به اندیشه ورزی و پرسشگری ایفا می کند. نگارنده، به روش توصیفی تحلیلی با ذکر مصداق هایی از شاعران معاصر به این نتیجه دست یافته است که اول، شاعران معاصر با چه شگردهایی تصاویر استعاری را با پارادوکس آمیخته کرده اند؟ دوم، انگیزه و هدف آن ها از همراه کردن این دو تصویر با هم چه بوده است؟ همچنین نویسنده می کوشد خواننده را به این شگرد ادبی در تصویرپردازی هایِ نوینِ استعاریِ شعر معاصر آگاه تر و ذهن او را به تکنیکی ترین برجسته سازی هنری که همان آمیختن هنری ترین ابزارِ تخیل (استعاره) با مبهم ترین تصویر شعری (پارادوکس) است؛ پربارتر کند.
بررسی تطبیقی مقاومت در برابر سلطه ی مردانه در اشعار عالمتاج قائم مقامی و کنستانس دوسَلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر نظام های جنسیتی مردسالار بر مطالبات زنان در فرهنگهای گوناگون است. پرسش این است که آیا ساز وکار این نظام ها در جوامع متفاوت به گونه ای مشابه عمل می کند و منجر به نتایج یکسانی می شود؟ نکات اشتراک یا افتراق مطالبات زنان در راستای نیل به برابری مدنی و سیاسی با مردان در فرهنگ های مختلف کدام اند؟ دراین راستا با تکیه بر خوانشی موسّع از نظریّه فمینیستی، با توجه به نظریّه سلطه مردانه بوردیو و در چارچوب بایسته های ادبیات تطبیقی، نوشته های دو نویسنده زن از دو فرهنگ ایرانی (عالمتاج قائم مقامی) و فرانسوی (کنستانس دو سَلم) انتخاب شدند. مطالعه مضمونی آثار و اندیشه های ایشان در دو جامعه در حال گذار (انقلاب مشروطه در ایران و انقلاب 1789 فرانسه) به روشی توصیفی-تحلیلی و با اتکا به ابزار اسنادی- کتابخانه ای، حاکی از این است که سلطه مردانه، فارغ از تفاوتهای فرهنگی و خاستگاههای سیاسی و جغرافیایی، مطالبات مشترکی را در راستای رفع تبعیض از زنان در خانواده، نظام آموزش و نیز سیاست شکل داده است.
بررسی کارکرد گفتمانی «تمثیل» در بیان صوفیه (مطالعه موردی تمثیل پردازی مفهوم «طاعت و عبادت»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۱۲
1-20
حوزههای تخصصی:
در مطالعه «تمثیل» سه نگرش اصلی وجود دارد: الف) در نگرش «بلاغی» تمثیل یک صنعت ادبی است که اندیشمندان بلاغت آن را ذیل علم بیان بررسی می کنند و کارکرد زیبایی شناسانه دارد؛ ب) در نگرش «شناختی» پدیده ای شناختی است که نقش مهمی در ساماندهی مفاهیم و تفکر انسان ایفا می کند و آنچه در زبان ظاهر می شود تنها نمود آن پدیده شناختی است؛ ج) در نگرش «گفتمانی» تمثیل ابزار قدرتمندی است که کنشگران اجتماعی متکی بر آبشخورهای فردی و اجتماعی و برای مشروعیت بخشی به گفتمان خود و طرد گفتمان های رقیب از آن بهره می جویند. صوفیه در طول تاریخ تصوف همواره کوشیده اند تا به کمک تمثیل به عناصر معنوی تجربه های عرفانی خویش هیأتی مملوس ببخشند؛ اما هر تمثیل، مفاهیم عرفانی را به شکل خاصی بازنمایی می کند. پژوهش حاضر با تکیه بر چنین نگرشی و به کمک مبانی و ابزارهای روش شناختی نظریه گفتمان لاکلائو و موف به بررسی کارکرد گفتمانی تمثیل پردازی صوفیه در باب مفهوم «طاعت و عبادت» در بیان صوفیه می پردازد. از منظر گفتمانی، در ادوار نخستین تصوف، تمثیل ها ماهیتی بیناگفتمانی دارند؛ یعنی هویت ها و مفاهیم، اغلب حول دال هایی شکل می گیرند که برآمده از گفتمان های رایج آن دوره یا حتی گفتمان هایی بیرون از میدان گفتمانی علوم شرعی اسلامی است. اما در ادوار متأخرتر، صوفیه کوشیدند با ساخت شکنی مفاهیم و هویت ها، معانی گفتمان های رقیب را طرد کنند و شبکه های تازه ای از نشانه ها برسازند.
جمال شناسی ضمایرِ تاریخ سیستان با تأکید بر قطب مجازی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
307 - 332
حوزههای تخصصی:
هر چند به طور طبیعی زیبایی هایی در برونه زبان نثر مرسل دیده می شود، امّا بیشتر زیبایی های آن مبتنی بر درونه زبان است که از طریق علم معانی ایجاد شده است. زبان شناسیِ متن بنیاد بر این باور است که این نوع زیبایی ها از طریق گرایش زبان به قطب مجازی زبان محقق می شود. در متون نثر مرسل، ضمایر یکی از عناصر مهمی است که جایگاه لغزان آن در ساختار جمله موجب شده تا کارکردِ هنری ویژه ای پیدا کند. نویسندگان آثاری چون: تاریخ بلعمی، تاریخ سیستان و... با جای گردانی نحویِ ضمیر، مقاصد هنریِ متنوّعی را تولید می کنند. از این رو، نظریه قطب مجازی یاکوبسن می تواند روش مناسبی برای باز خوانی زیبایی های ضمیر در این متون باشد. هدف این پژوهش، پاسخ به این پرسش است که ضمایر چگونه در هم نشینی با واژه های دیگر، کارکردِ هنری و زیبایی شناختی پیدا می کنند؟ نویسنده این مقاله برای یافتن پاسخ مناسب، با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریه قطب مجازی یاکوبسن، از میان آثار نثر مرسل، تاریخ سیستان را به دقّت بررسی کرده و هرگاه نیاز به مطالعه تطبیقی شده، از تاریخ بلعمی نیز بهره برده است. نتایج این پژوهشِ دستوری- بلاغی نشان می دهد که نویسنده تاریخ سیستان برای ایجاد زبان هنری از ضمایر پیوسته و جدا به شکل متنوّعی در جایگاه آغازین و پایانیِ جمله بهره برده و از این طریق در ایجاد اغراض ثانویّه ای مانند: تکریم، تحقیر، تعجّب، تأکید، ایجاز، توازن نحوی، طرد و عکس، لفّ و نشر، تضاد، کنایه ، آرایه تکرار، ایجاد نثری موزیکال و موسیقایی و... بهره برده اند و علاوه بر تزئین معتدل برونه زبان، درونه زبان را به شکل معنا داری زیبا و هنری کرده اند. طبیعی است که شناخت و کار بست ویژگی های بلاغی- دستوریِ ضمایر می تواند بر ظرفیّت ادبی زبان فارسی معاصر بیفزاید و ضمایر خشک و کم تحرّک را غنی کند.
تحلیل گفتمان شعر اعتراض در شعر احمد شاملو و سیاوش کسرایی (بر پایه تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و تحلیل گفتمان اعتراضی شعر معاصر به ویژه با تکیه بر شعر شاعرانی چون احمد شاملو و سیاوش کسرایی حاکی از وحدت نظام مفهومی و مضمونی اشعار ، تعهد نسبت به مردم ، جامعه و کاربرد مشترک شعر در مسیر برافراشتن ندای مردم. در تحقیق حاضر تلاش بر این است تا بر اساس رویکرد توصیفی-تحلیلی و بر پایه الگوی تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه، ویژگی ها و وجوه اعتراضی این دو شاعر معاصر مورد واکاوی قرار گیرد. شاملو به مثابه یک شاعر نظم مستقر اجتماعی را نمی پذیرد و در تلاش برای فهم یک نظام آرمانی، هدف گذاری های سیاسی و اجتماعی اش کم کم به یک جهان بینی بسیط فلسفی و انقلابی منتهی می شود. کسرایی اما نه همچون شاعرانی چون اخوان ثالث ناامید از تغییر و دگرگونی اجتماعی است و نه همچون شاملو، دل به گزاره های فلسفی و اجتماعی خوش می کند، بلکه او شاعری متعهد و انقلابی به تمام معنا است. هدف اصلی تحقیق حاضر تبیین و شناخت گفتمان های سیاسی و اجتماعی بازتاب یافته در شعر شاملو و کسرایی است. اما مهم ترین عناصر قوام بخش دانشجوی دکتری، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایران تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه شامل مفصل بندی، هویت، تنازع و غیریت سازی، قدرت و اسطوره سازی است. بر این اساس می توان ماحصل تحقیق را بدین گونه طبقه بندی نمود که دال مرکزی در شعر شاملو آزادی و و در شعر کسرایی مقاومت توده وار در برابر استبداد سیاسی بود. این دو شاعر با یک رویکرد تازه به مفهوم هویت، تلاش کردند تا با الگوهای غیرمردمی عصر خویش مبارزه و شکل تازه ای از غیریت سازی اجتماعی عرضه کنند. شاملو و کسرایی به عنوان دو شاعر متعهد، ضمن مخالفت با قدرت رسمی و مسلط جامعه از طریق به چالش کشیدن اسطوره سازی های کاذب حاکمیت، تلاش نمودند تا با ارجاع به آزادی خواهان و وطن دوستان ایران زمین، اسطوره های مردمی تازه ای بر پایه عشق و آزادی خلق کنند.
بررسی شخصیت ضد اجتماعی در رمان «شوهر آهو خانم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت، جزئی از ساختار کلی متن داستان به شمار می آید. شخصیت های رمان یا داستان، در واقع افرادی هستند که با اعمال و گفتار خود نقش آفرینی می کنند. «شوهر آهو خانم» به عنوان نخستین اثر علی محمد افغانی، به بازتاب مناسبت های خانوادگی و تحلیل روابط روحی، روانی و عاطفی شخصیت های داستانی توجه ویژه ای دارد. نویسنده در این رمان، با نفوذ به درونیات و ذهنیات شخصیت های داستانی، سعی می کند به لایه های پنهانی روح و روان آنها دست یابد. در این پژوهش، سعی بر آن است تا به روش توصیفی - تحلیلی به تشریح روان شناختی شخصیت ضد اجتماعی «هما» به عنوان یک زن سرکش و قانون شکن در این رمان پرداخته، و به این پرسش پاسخ داده شود که چه ویژگی هایی در شخصیت «هما» وجود دارد که وی را به عنوان شخصیت ضد اجتماعی نشان می دهد. نتایج حاکی از آن است که این شخصیت داستانی، با ویژگی های رفتاری همچون چرب زبانی، ظاهرسازی، سنگدلی، پرخاشگری، قانون شکنی، عدم وفاداری و عدم احساس پشیمانی می تواند به عنوان یک شخصیت زن ضد اجتماعی در داستان معرفی شود.
چشم انداز، رئالیسم علم گرایانه و تغییرات اقلیمی در رمان خورشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
244 - 275
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی توصیف های چشم انداز در رمان خورشیدی اثر ین مکیون می پردازد و دیدگاه معرفت شناختی راوی داستان را، با توجه به این توصیف ها بررسی می کند. نوشتار استدلال می کند که توصیف چشم اندازها در سبک رئالیستی این اثر، ریشه در اندیشه علم گرایانه و باور قاطع و تقلیل گرایانه راوی و شخصیت محوری داستان به سنت و آموزه های )نئو(لیبرالیستی دارد. مقاله، با عنایت به اشارات و توصیف های داستان، این مسئله را مورد کنکاش قرار می دهد که چگونه و با چه سازوکارهایی زمین به عنوان پهنه ای که از یک طرف طبیعت و از طرفی دیگر کشورها و مرزهای سیاسی شان را در خود جای داده بود، از اواخر سده بیستم تبدیل به یک چشم انداز و سیاره ای کروی و بدون مرز شده است. همچنین، این نوشته، با اتکا به اندیشه های هاروی باورمندی افراطی شخصیت اصلی رمان و راوی داستان به ساحت علم و منجی پنداشتن آن را به بوته ی نقد می کشد و می کوشد تا ثابت کند؛ نگرش علی الظاهر زیست بوم گرایانه شخصیت اصلی داستان ریشه در سنتی دارد که خود مسبب معضلات محیط زیستی دنیا است.
نقدی بر تحشیه نفثهالمصدور (1)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
95 - 112
حوزههای تخصصی:
باسمه تعالی نقدی بر تحشیه نفثهالمصدور (1) در این مقاله، تصحیح و توضیحات استاد امیرحسن یزدگردی بر نفثهالمصدور، نقد و تحلیل شده است. با وجود هنرنمایی عالمانه استاد یزدگردی، به دلیل سنگینی و پیچیدگی متن کتاب، نکاتی همچنان مبهم مانده بود، که نقد و بازکاوی شد: برخی مواقع، شرح مفردات و جملات فارسی در بوته نقد و پژوهش قرار گرفت؛ در پاره ای موارد، واژه ها و جملات عربی و قرآنی بحث و بررسی شد؛ تصحیحِ برخی واژه ها نیز نقد و ارزیابی شد؛ نشانه گذاری که گاهی معنای جمله را به ناراستی سوق می داد، بررسی و اصلاح شد؛ نکته پایانی این مقاله، مربوط به ارجاع نادرستِ شماره بسیاری از آیات است که در متن کتاب استفاده شده است. در مباحث یادشده، نخست مطلب مورد نظر مطرح می شود؛ پس از آن، نظر شارح ارجمند ذکرشده، سپس به روش توصیف و تحلیل و با استناد به منابع معتبر و بیان استدلال، معنای ارجح و وجه درست مطلب به عنوان هدف اصلی این مقاله تبیین می شود. ضرورت انجام این پژوهش، ارزشمندی و برجستگی متن نفثهالمصدور به عنوان منبع درسی برای دانشجویان مقطع دکتری رشته ادبیات فارسی و برطرف کردن برخی از اشکالات در تصحیح و تحشیه آن است.
بوطیقای روایتِ ادبیات پایداری در کتاب های درسی ادبیات دوره متوسطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
85 - 110
حوزههای تخصصی:
نظام آموزشی در کشور ما نظم محور است و ویژگی بارز آن، نظم دادن به مقوله های متنوع علمی، با تکیه بر عناصر موجود در آن ها است. بر این اساس، رویکرد نظم محور به درک بیشتر دانش آموز از فحوای دروس و علوم منتهی می شود. هدف ما در این جستار، بررسی دامنه ای خاص از فحوای کتاب های درسی دوره متوسطه، یعنی روایت های مرتبط با ادبیات پایداری است تا از این رهرو، به میزان تحقق اهداف آموزش وپرورش پی بریم. در این باره، ابزار اصلی تحقیق را روایت شناسی قرار دادیم و به سبب کثرت انگاره ها در این گستره، بر آن شدیم تا از رویکرد تودورف به مثابه محور اصلی کار بهره گیریم؛ چه او در یکی از پژوهش های به نام خویش به بررسی و آسیب شناسی فحوای کتب درسی ادبیات در نظام آموزشی فرانسه پرداخته و بدین حیث، تجربه او راهگشاست. نیز خواهیم دید که هرچند نویسندگان دو دوره کتاب های درسی ادبیات فارسی دوره متوسطه ایران، در دوره اول، توجه چندانی به روایت پایداری نداشتند و تنها در دوره دوم، این مقوله را مهم قلمداد کرده اند، بااین حال، متن های برگزیده در هر دو دوره، به حیث ساختار روایی، نکات قابل انتقادِ فراوان دارند و گویا هدف مؤلفان کتاب های درسی از جای دادن متن های روایی در این کتاب ها، ایدئولوژیک گرایی است تا ارتقای سطح خوانش، نقد، توصیف متن و آشنایی با مفاهیم متن روایی. فقدان قاعده مندی، همچنین عدم تطابق با ملاک های علم روایت شناسی و چندپارگی در بیان مطالب باعث شده تا نمونه های عرضه شده تناسبی با اهداف دیسپلین محور در آموزش ادبیات پایداری نداشته باشند.
فرایند سه مرحله ای روایت در ادبیات کودکان و نوجوانان (بر اساس نظریه ی ماریا نیکولایوا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه گرایش به داستان پردازی به سبک جدید برای کودک و نوجوان روندی فزاینده دارد، بازشناسی مرزهای روایت پردازی در این حوزه ی داستان پردازی براساس رده های سنی مخاطبان ضرورتی انکارناپذیر است. این پژوهش به شیوه ی توصیفی تحلیلی متکی بر مبانی نظری روایت شناسی و آرای ماریا نیکولایوا درباره ی جهان داستان و فرایند سه مرحله ای «پیشاهبوطی، کارناوالی و پساهبوطی» تلاش کرده است به بازنمایی و واکاوی مشخصه های روایی و روانی داستان های کودکانه معاصر برای ترسیم بوطیقای روایت گری آن ها بپردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که دستیابی به مخاطبان فعال و پویا در حوزه ی ادبیات داستانی به ویژه در دوره ی بزرگسالی، بدون تربیت ذهنی و عاطفی کودک و نوجوان از رهگذر داستان های پیشاهبوطی و سپس دوره ی کارناوالی میسر نیست؛ زیراکه مراحل سه گانه داستان پردازی ماریا نیکولایوا آشکار می سازد که داستان نویسی برای کودکان مخاطب (از آغاز تا رسیدن به مرحله ی نوجوانی دوم) فرایندی تکاملی دارد. تربیت مخاطبان با ویژگی های مراحل سه گانه ی گفته شده می تواند به گسترش دانش و شناخت مخاطبان داستان منجرگردد.
تحلیل انتقادی ساختاری مقالات حوزه تحلیل گفتمان انتقادی در زبان فارسی در پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تحلیل انتقادی ساختاری مقالات علمی پژوهشی در حوزه تحلیل گفتمان انتقادی است تا تصویری از وضعیت پژوهش های انجام شده در این حوزه و طرحی برای پژوهش های آتی ارائه شود. بدین منظور، مقالات چاپ شده در مجلات علمی پژوهشی حوزه علوم انسانی با استفاده از روش مرور ساختاری منابع تحلیل شد. در بهمن 1399 کلیدواژه «گفتمان انتقادی» در پایگاه آی اِس سی با قیدهای «تمامی اقلام»، «تا سال 1399»، «زبان فارسی»، «ژورنال های داخلی» و مقالات «علمی» جست وجو شد. با این قیدها، 451 مقاله استخراج شد و پس ارزبازبینی عنوان، کلیدواژه ها و چکیده و در برخی موارد خواندن متن مقالات، 295 مقاله مرتبط با «تحلیل گفتمان انتقادی» به عنوان داده های تحلیل و جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بیشترین تحلیل ها مربوط به موضوع بازنمایی جنسیت، قدرت و ایدئولوژی در گفتمان های ادبی (100 مقاله)، مطبوعاتی (66 مقاله) بود و کمترین شان به بازنمایی ایدئولوژی، قدرت و جنسیت در رسانه برخط (5 مقاله)، تصاویر (6 مقاله)، گفتمان حقوقی (6 مقاله)، گفتمان ترجمه (7 مقاله)، و درنهایت گفتمان تبلیغات (7 مقاله) اختصاص داشت. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که با توجه به گذشت بیش از دو دهه از طرح تحلیل انتقادی گفتمان در محافل دانشگاهی ایران، لزوم تأسیس مجله ای با موضوع خاصِ گفتمان احساس می شود؛ همکاری های بین المللی باید موردتوجه محققان این حوزه قرارگیرد. رویکردهای جدیدی مانند تحلیل چندوجهی و تحلیل های پیکره ای و روش شناسی متناسب با آن ها وارد تحلیل انتقادی گفتمان شود؛ گفتمان هایی مانند رسانه برخط، متون حقوقی و قانونی می تواند بیشتر موضوعِ تحلیل انتقادی قرار گیرد؛ و در نهایت، با توجه تحولات پیش آمده در روش های ارتباطی در جامعه امروز، روش های تحقیقی مانند پیکره ای، چندوجهی و روش های کمّی می تواند موجبات تدقیق یافته های تحلیل ها را فراهم آورد.
راوی غیر قابل اعتماد در رمان های کوابیس بیروت و شازده احتجاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مباحث جدید روایت شناسی، «راوی غیر قابل اعتماد» است؛ یعنی کسی که به دلایلی چون: دانش محدود و کم اطلاعی، اختلال در حافظه و فراموشی، روان پریشی، عدم توجّه به نشانه های دستوری در نقل رویدادها، تناقض بارز در گفتار و رفتار، ترس و تردید و نیز تعصّب، رویدادهایی را که نقل می کند موثّق و معتبر نیستند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی به تطبیق رمان های «کوابیس بیروت» از غاده السمّان نویسنده سوری و «شازده احتجاب» اثر هوشنگ گلشیری نویسنده ایرانی بر اساس مؤلفه های راوی غیر قابل اعتماد پرداخته است. نتایج، نشان از آن دارد که راویان هر دو رمان، روانی پریشان و آشفته دارند و این روان پریشی در رمان کوابیس بیروت نمود بیشتری دارد و عنوان کابوس ها بر روی این رمان، خود دلیل روشنی بر وضعیت نامطلوب روحی روانی راوی آن است. هر دو راوی، پیرامون رویدادها اطلاعاتی اندک دارند؛ لذا در نقل آن ها مرتّب از کلمه «شاید» استفاده می کنند و حتّی زمانی هم که واژه «حتماً» را به کار می برند، سیاق جملات، نشان از عدم قطعیّت آنان دارد. هر دو راوی مدام در حالتی از ترس و تردید هستند و آن را به خواننده هم منتقل می کنند. اختلال در حافظه، تکرارهای بی مورد و نیز تناقض در گفتار و رفتار راویان، روایت آنان را از درجه اعتبار ساقط کرده است، البته بی اعتباری راوی شازده احتجاب با چاشنی دیگری به نام تعصّب او نسبت به خاندان قاجار، رنگین تر بوده به گونه ای که مانع ارائه بی طرفانه برخی گزارش ها شده است.