مطالب مرتبط با کلیدواژه

زبان صوفیه


۱.

بررسی و مقایسة ساختار زبانی چند اثر منثور عرفانی با محوریت کنوز الحکمه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مصباح الهدایه کشف المحجوب مرصاد العباد زبان صوفیه کنوز الحکمه اسرار التوحید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷۸ تعداد دانلود : ۹۱۷
در این مقاله تلاش می شود با نگاهی به وی ژگی های شاخص نثر کنوز الحکمه، آخرین اثر احمد جام، و دیگر آثار برجستة صوفیه قبل و بعد از آن، از قبیل کشف المحجوب، اسرار التوحید، مرصادالعباد، و مصباح الهدایه و مقایسة آن ها، جایگاه نثر کنوزالحکمه معلوم و سطح کلی زبان صوفیان معروف روشن شود. اغلب صوفیه از زبانی ساده، که در دوران سامانیان کاربرد داشت و نهایتاً تا قرن ششم مرسوم بود، استفاده می کردند. هدف عمدة آنان بیان اندیشه به زبانی ساده و تأثیرگذار بوده است، اما از سبک رایج روزگار خود نیز بی تأثیر نمانده اند. کلیت زبان این آثار، از نظر ساده گویی و دیگر ویِژگی ها، قرابت تنگاتنگی با نثر کهن دارد و نشان می دهد زبان آن ها در ادوار گوناگون دست خوش دگرگونی برجسته و آشکاری نشده، بلکه سیر تحول و نوگرایی در زبان آن ها نسبتاً آرام و کُند صورت گرفته است. بیش تر تفاوت ها به واژگان خاص، تأثیر لهجة محلی، و ذوق نویسندگی نویسندگان مربوط است. برخی از این آثار، به ویژه قسمت هایی از مرصاد العباد، به دلیل ذوق شاعری نویسنده، رنگ شعر به خود گرفته و از فنون ادبی و احساسات و عواطف شاعرانه بهره مند شده است. شیوة به پایان رساندن ابواب و آمیختگی ایجاز و اطناب در کنوز الحکمه سبک آن را از دیگر آثار مورد مطالعه متمایز کرده است.
۲.

بررسی کارکرد گفتمانی «تمثیل» در بیان صوفیه (مطالعه موردی تمثیل پردازی مفهوم «طاعت و عبادت»)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تمثیل تحلیل گفتمان لاکلائو و موف زبان صوفیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۷ تعداد دانلود : ۱۶۸
در مطالعه «تمثیل» سه نگرش اصلی وجود دارد: الف) در نگرش «بلاغی» تمثیل یک صنعت ادبی است که اندیشمندان بلاغت آن را ذیل علم بیان بررسی می کنند و کارکرد زیبایی شناسانه دارد؛ ب) در نگرش «شناختی» پدیده ای شناختی است که نقش مهمی در ساماندهی مفاهیم و تفکر انسان ایفا می کند و آنچه در زبان ظاهر می شود تنها نمود آن پدیده شناختی است؛ ج) در نگرش «گفتمانی» تمثیل ابزار قدرتمندی است که کنشگران اجتماعی متکی بر آبشخورهای فردی و اجتماعی و برای مشروعیت بخشی به گفتمان خود و طرد گفتمان های رقیب از آن بهره می جویند. صوفیه در طول تاریخ تصوف همواره کوشیده اند تا به کمک تمثیل به عناصر معنوی تجربه های عرفانی خویش هیأتی مملوس ببخشند؛ اما هر تمثیل، مفاهیم عرفانی را به شکل خاصی بازنمایی می کند. پژوهش حاضر با تکیه بر چنین نگرشی و به کمک مبانی و ابزارهای روش شناختی نظریه گفتمان لاکلائو و موف به بررسی کارکرد گفتمانی تمثیل پردازی صوفیه در باب مفهوم «طاعت و عبادت» در بیان صوفیه می پردازد. از منظر گفتمانی، در ادوار نخستین تصوف، تمثیل ها ماهیتی بیناگفتمانی دارند؛ یعنی هویت ها و مفاهیم، اغلب حول دال هایی شکل می گیرند که برآمده از گفتمان های رایج آن دوره یا حتی گفتمان هایی بیرون از میدان گفتمانی علوم شرعی اسلامی است. اما در ادوار متأخرتر، صوفیه کوشیدند با ساخت شکنی مفاهیم و هویت ها، معانی گفتمان های رقیب را طرد کنند و شبکه های تازه ای از نشانه ها برسازند.