مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
لاکلائو و موف
حوزه های تخصصی:
با توجه به تفاوت دو گفتمان شریعت محور و طریقت محور در روزگار حلاج، پژوهش حاضر در تلاش است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به تحلیل گفتمان انتقادی ناظر بر مکتوبات فارسی و عربی حلاج بر مبنای الگوی لاکلائو و موف بپردازد. هدف اصلی این پژوهش معرفی گفتمان حلاج به عنوان نمایندة یک گفتمان برخاسته از قشر اجتماعی عرفاست. پژوهش بر پایة این پرسش شکل گرفته که چه گفتمان هایی در پسِ آثار حلاج نهفته است و نزاع این گفتمان ها بر سر تعریف چه دال هایی است؟ بررسی ها نشان می دهد که در مقابل گفتمان شریعت محور آن دوره، گفتمان طریقت محور حلاج درصدد برمی آید تا با انتساب مدلول هایی تازه به دال شناور «انسان» و «شیطان»، به ساخت شکنی از سلطة آن ها و درنتیجه کل گفتمان مزبور بپردازد. حلاج برای نشان دادن اتحاد انسان با خداوند، با بیان عبارت معروف «أنا الحق» به ساخت شکنی دال مرکزی گفتمانِ شریعت محور نیز پرداخت و در نظام معنایی خود این مدلول را جایگزین «أنا العبد» گفتمان متشرعان کرد. او از طریق ساخت شکنی احکام شریعت اسلام و افشای اسرار الهی سعی کرد گفتمان شریعت محور را به حاشیه براند و گفتمان خود را در مقامی بالاتر بنشاند و برجسته کند.
نشانه شناسی گفتمانی ادبیات پایداری در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوشش های گفتمانی حافظ برای بازنمایی گفتمان استعلایی عصر، و پایداری در مقابل نظام معنایی و کنشگران آن، با هدف غیریّت سازی و مشروعیّت زدایی، ذیل الگوی گفتمان پایداری، قابل تبیین است. این مقاله می کوشد تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی به بررسی گفتمانی ادبیات پایداری در غزلیات حافظ، بر مبنای نظریه گفتمان لاکلائو و موف و الگوی نشانه شناسی گفتمانی سلطانی، بپردازد. در این شیوه، دیوان غزلیات حافظ از منظر متن، بینامتنیت و بافت مورد بررسی قرار گرفته است. مسئله مقاله این است که نظام های گفتمانی بازنمایی شده در متن کدامند و چه نسبتی با گفتمان پایداری دارند. بر اساس این روش، روشن شد که چهار خرده گفتمان: حاکمیّتی، پایداری، عرفان و تصوّف در متن حضور دارند و عمده نزاع معنایی متن، حاصل تقابل خرده گفتمان پایداری با گفتمان هژمونیک حاکمیّت وقت و گفتمان تصوّف رسمی است. با توجه به قراین متنی، خرده گفتمان پایداری در تعامل با خرده گفتمان عرفان است. خرده گفتمان تصوّف نیز در این دوره، همسو با حاکمیّت وقت، در عرصه های مذهبی، سیاسی و اجتماعی حضوری فعّال دارد. بازنمایی ویژگی های هویتی طبقات سیاسی- اجتماعی مرتبط با گفتمان حاکم، با هدف تاثیرگذاری بر ذهن سوژه ، از کوشش های گفتمانی صاحب اثر است که در مجموع منجر به تبیین چهره قدرت و هویت گفتمانی آن شده است.
ساخت شکنی «هویت» در تمثیل پردازی های عرفانی از منظر نظریه گفتمان لاکلائو و موف (مطالعه موردی: هویت گناهکار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
5-26
حوزه های تخصصی:
نقش زبان در ساختن هویت، از مهم ترین بحث های نظری مدرن در باب هویت است. نظریه گفتمان لاکلائو و موف نیز با پذیرش این انگاره اساسی پساساختارگرایی ، تأکید می کند که «کیستی» یا «هویت» ، امری نسبی و غیرذاتی است و هویت ها را باید به مثابه «موقعیت های سوژگی» در یک ساخت گفتمانی فهمید که هیچ گاه نمی توانند برای همیشه تثبیت شوند. پژوهش پیش رو می کوشد با ارائه الگوی مناسبی از بررسی هویت در متون عرفانی، با اتکا به مبانی نظری و روش شناختی «نظریه گفتمان» نشان دهد چگونه کاربرد زبان تمثیلی در آثار عرفانی ، انگاره «معنای واحد» یا حضور «معنای قطعی» را متزلزل می کند و هویت «بنده گناهکار» را به عنوان یکی از سوژه های مهم متون عرفانی، به اشکال متفاوت بازنمایی می کند. بازنمایی هویت گناهکار در تمثیل های عرفانی قرن سوم تا هفتم، در سه گفتمان اصلی دسته بندی می شود: الف. گفتمان «دشمن و طغیانگر»: که در آن با بازتولید گفتمان قرآنی، برخی گناهان به منزله جنگ با خدا و گناهکار به منزله دشمن حق بازنمایی می شود؛ ب. گفتمان «بیمار و ناخلف»: با رویکردی اخلاقی، گناهکار فرزندِ ناخلف یا بیماری است که به مراقبت بیشتر نیاز دارد؛ ج. گفتمان «محبوب و خاص»: با ساخت شکنی رابطه گناه و محبت، گناهکار را «غلام خاص سلطان» یا «فرزند محبوب و زیبارو» بازنمایی می کند. بررسی تمثیل ها نشان می دهد در دوران تکوین تصوف، هویت گناهکار ماهیتی بیناگفتمانی دارد اما در آثار متأخرتر، به تدریج مفصل بندی تازه ای ارائه می شود که حاکی از تحول هستی شناختی مفهوم گناه از منظر صوفیه است و گاه حتی در تخاصم آشکار با سایر گفتمان های مسلط در جهان بینی اسلامی قرار می گیرد.
بررسی کارکرد گفتمانی «تمثیل» در بیان صوفیه (مطالعه موردی تمثیل پردازی مفهوم «طاعت و عبادت»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۱۲
1-20
حوزه های تخصصی:
در مطالعه «تمثیل» سه نگرش اصلی وجود دارد: الف) در نگرش «بلاغی» تمثیل یک صنعت ادبی است که اندیشمندان بلاغت آن را ذیل علم بیان بررسی می کنند و کارکرد زیبایی شناسانه دارد؛ ب) در نگرش «شناختی» پدیده ای شناختی است که نقش مهمی در ساماندهی مفاهیم و تفکر انسان ایفا می کند و آنچه در زبان ظاهر می شود تنها نمود آن پدیده شناختی است؛ ج) در نگرش «گفتمانی» تمثیل ابزار قدرتمندی است که کنشگران اجتماعی متکی بر آبشخورهای فردی و اجتماعی و برای مشروعیت بخشی به گفتمان خود و طرد گفتمان های رقیب از آن بهره می جویند. صوفیه در طول تاریخ تصوف همواره کوشیده اند تا به کمک تمثیل به عناصر معنوی تجربه های عرفانی خویش هیأتی مملوس ببخشند؛ اما هر تمثیل، مفاهیم عرفانی را به شکل خاصی بازنمایی می کند. پژوهش حاضر با تکیه بر چنین نگرشی و به کمک مبانی و ابزارهای روش شناختی نظریه گفتمان لاکلائو و موف به بررسی کارکرد گفتمانی تمثیل پردازی صوفیه در باب مفهوم «طاعت و عبادت» در بیان صوفیه می پردازد. از منظر گفتمانی، در ادوار نخستین تصوف، تمثیل ها ماهیتی بیناگفتمانی دارند؛ یعنی هویت ها و مفاهیم، اغلب حول دال هایی شکل می گیرند که برآمده از گفتمان های رایج آن دوره یا حتی گفتمان هایی بیرون از میدان گفتمانی علوم شرعی اسلامی است. اما در ادوار متأخرتر، صوفیه کوشیدند با ساخت شکنی مفاهیم و هویت ها، معانی گفتمان های رقیب را طرد کنند و شبکه های تازه ای از نشانه ها برسازند.
تحولات مفهومی امر انقلابی در گفتمان اصلاح طلبی
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
105 - 140
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تحولات مفهومی امر انقلابی در گفتمان اصلاح طلبی انجام گرفت. برای تبیین معنادار رابطه میان امر انقلابی گری و اصلاح طلبی، از رهیافت نظری لاکلائو و موف استفاده گردید. با رحلت امام خمینی، گفتمان جمهوری اسلامی که با دال های اسلام و جمهوریت مفصل بندی می شد، راه برای برداشت ها و تفاسیر متفاوت باز شد که نتیجه آن، شکل گیری دو طیف سیاسی رقیب با عنوان «اصلاح طلب» و «اصول گرا» بود. گفتمان اصلاح طلبی، شعارهای انقلاب اسلامی همچون آزادی، مردم سالاری، قانون گرایی، دموکراسی دینی، حقوق بشر و ... را در خود جای داد و با این تفکر که نیاز جامعه ایرانی، داشتن روابط عادلانه و آزاد با همه جهان است، رویکردهای جدیدی را در خود پذیرا گردید. این گفتمان، حول دال مرکزی مردم سالاری و دال های شناور جامعه مدنی، توسعه سیاسی، قانون گرایی، آزادی و تساهل شکل گرفت و نظام معنایی را شکل داد که بر اساس آن سعی نمود ساختار معنایی گفتمان اصول گرایان را در هم شکند. در مقابل، اصول گرایان سعی کردند با ایجاد مفصل بندی جدید و افزودن دال هایی چون عدالت، امنیت، ارزش ها، تهاجم فرهنگی و ... حول دال مرکزی ولایت، نظام معنایی خود را شکل داده و دال مرکزی اصلاح طلبان و دال های شناور آن را ساختارشکنی نمایند. گفتمان اصلاح طلبی امکان های زیادی برای تحول در جامعه ایجاد کرد، اما نتوانست در مقابل موانع شکل گرفته پیروز شود. هرچند در گفتمان اصلاح طلبی، تغییراتی در عناصر انقلاب اسلامی شکل گرفت، اما این بدان معنا نبوده که امر انقلابی به کل از بین رفته است، بلکه بدان معناست که گفتمان اصلاح طلبی به جای تأکید بر مؤلفه هایی همچون عدالت محوری، به عناصری همچون مردم سالاری، آزادی، توسعه سیاسی و قانون مداری توجه نموده است. درواقع می توان گفت که امر انقلابی در گفتمان اصلاح طلبی برساخته شده است و تولیدکنندگان گفتمان اصلاح طلبی همواره نقشی تأثیرگذار در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی داشته است.
برساخت گفتمانی هویت در زندگی نامه های خودنوشت زنان ایزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش زبان در ساختن هویت یکی از مهم ترین بحث های نظری مدرن در باب هویت است. ساختارگرایی و پساساختارگرایی با قاطعیت خاص بر نقش سازنده زبان در شکل گیری هویت تأکید می کنند. پژوهش پیش رو با این پیش فرض که زبان ابزاری قدرتمند در برساخت گفتمانِ هویتی محسوب می شود، با بررسی دو رمان آخرین دختر و دختری که از چنگ داعش گریخت نشان می دهد که زنان ایزدی با کدام سازوکارهای زبانی ژانر «زندگی نامه خودنوشت» را به مثابه راهبردی در مبارزه علیه گفتمان سلطه به خدمت می گیرند و با عرضه پادگفتمان هایی متفاوت به ساخت شکنی گفتمان های مسلط و کلیشه سازی های جهانی می پردازند تا برخی از پیامدها یا بازخوردهای منفی تجاوز و ظلم به جامعه استعمارزد ه ایزدی را بزدایند و در حیات بخشیدن به سنت های فرهنگی و قومی ایفای نقش کنند. در این راستا از نظریه گفتمان «لاکلائو و موف» و ابزارهای روش شناختی آن برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش بهره بردیم . نتایج نشان می دهد چهار گفتمان در کشمکش و تخاصم با یکدیگر درصدد بازنمایی هویت زن ایزدی برآمده اند: الف) گفتمان «حزب ملی گرای کرد»؛ ب) گفتمان «دولت مرکزی عراق و اعراب»؛ ج) گفتمان «داعش» و د) گفتمان «نویسندگان زن ایزدی». زنان ایزدی می کوشند با تمام هویت هایی که گفتمان های مسلط برایشان تعریف کرده اند همچون برده، قربانی تجاوز و پناهنده مبارزه کنند و هویت های تازه ای چون رهبر ایزدی و مدافع حقوق زنان و ایزدیان برای خود برسازند.
واکاوی گفتمان هویت ملی در کتاب های مطالعات اجتماعی متوسطه اول از منظر لاکلائو و موف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
125 - 152
حوزه های تخصصی:
مدرسه ساز و کاری است که دانش آموز با آن به تدریج وارد حیات سیاسی-اجتماعی می شود و رفتار اجتماعی را می آموزد؛ بنابراین مدرسه و کتاب های درسی در جامعه پذیر کردن دانش آموزان اثر بسزایی دارند. هدف از مطالعه پیش رو، واکاوی هویت ملی در کتاب های مطالعات اجتماعی دوره متوسطه اول ازمنظر لاکلائو و موف است. این تحقیق در چارچوب تحلیل گفتمان و با رویکرد پساساختارگرایانه صورت گرفته و سعی شده است در آموزش و پرورش، گفتمان کتاب های درسی و آموزشی دانش آموزان در زمینه کیستی جمعی آنان پاسخ یا پاسخ هایی داده شود. تحلیل و تفسیر داده ها بر مبنای فرآیند مفهوم سازی و با تکیه بر روش نشانه شناسی گفتمانی سلطانی (1393) صورت گرفته است. نتیجه مطالعه حاضر حاکی از آن است که اولویت دادن به گفتمان دینی، تعریف هویت ملی بر مبنای ایدئولوژی اسلامی، ارائه تصویری منتقدانه از تمام حکومت های پیش از ورود اسلام، ارج نهادن به انقلاب اسلامی، تقویت روحیه غرب ستیزی و خط کشی جهان به اسلامی / غیراسلامی از جمله اموری است که یک دانش آموز تا 15 سالگی از متون کتاب های مطالعات علوم اجتماعی می آموزد.