مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
علی محمد افغانی
حوزههای تخصصی:
علی محمد افغانی با انتشار نخستین رمانش، شوهر آهوخانم، به اوج شهرت ادبی رسید. انتشار این رمان در سال 1340 با توجه به خلأ فعالیت خلاقّة ادبی در سال های پس از کودتای 28 مرداد 1332 و علل و عوامل اجتماعی، ادبی و تاریخی دیگری که در متن مقاله به آن ها پرداخته ایم، با استقبال شگفت انگیز خوانندگان روبه رو شد. در پی استقبال خوانندگان، منتقدان ادبی نیز به ستایش نویسنده و رمان او پرداختند و از علی محمد افغانی به عنوان ""بزرگ ترین رمان نویس معاصر"" و از رمان شوهر آهوخانم به عنوان ""بزرگ ترین رمان قرن"" یاد کردند. اما افغانی با اینکه بعدها رمان های دیگری نوشت به دلایلی که بدان ها پرداخته ایم هیچ گاه نتوانست اقبال خوانندگان و منتقدان را مجدداً به دست آورد. اکنون نیم قرن پس از انتشار این رمان و پیوستن آن به تاریخ رمان نویسی معاصر ایران، می توان با توجه به همة جوانب، به بررسی جایگاه علی محمد افغانی و رمان برجستة او در سیر تکوین و تکامل رمان فارسی پرداخت و همچنین تأثّر نویسنده را از ادبیات داستانی پیش از او و تأثیرش را بر داستان های پس از او نشان داد. وجوه جامعه شناختی و ادبی این رمان نیز در این مقاله بررسی شده است تا علل مقبولیت این اثر در بین خوانندگان و جایگاهش در رمان فارسی دقیق تر تبیین شود.
بازتاب مؤلفه های مکتب رئالیسم در رمان شوهر آهوخانم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان شوهر آهوخانم، اثر علی محمد افغانی، هم از نظر شخصیت پردازی و هم از لحاظ بیان مسائل اجتماعی اثری پرحرکت، ممتاز و بالقوه و انعکاس واقعیت های جامعه است. در میان آثار افغانی، این رمان به دلیل توانایی اش در ارائة مسائل ویژه ای از جامعه، در ادبیات داستانی ایران جایگاه و هویت معینی یافته است. وجود مهم ترین مؤلفه های مکتب رئالیسم در رمان شوهر آهوخانم نشان دهندة تأثیرپذیری نویسندة این رمان از اصول و جنبه های مختلف آن مکتب است. کثرت شاخصه ها و جنبه های رئالیستی در این رمانِ بلند گویای این نکته است که سبک و شیوة غالب نویسنده در پرداخت عناصر داستان رئالیستی است. افغانی کوشیده است ماجراها، شخصیت ها و عناصر داستانش با اصول مکتب رئالیسم منطبق باشد و با استفاده از تجارب و مشاهدات عینی خود به «واقعیت نمایی» داستان دست یابد. نویسنده با ساختن شخصیت ها و بیان دقیق رخدادهای اجتماعی، آیینة تمام نمایی فراروی خواننده می نهد تا بدان وسیله به رویدادها و معضلات جامعة خویش بنگرد. ازاین رو، سعی نگارندگان این جُستار بر این است تا با تکیه بر شاخصه های رئالیستی این اثر به تحلیل وقایع اجتماعی بپردازند و زوایای پنهان این وقایع را بازنمایند
بررسی تیپ شخصیتی شخصیت های رمان شوهر آهو خانم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان ها ساختارِِ روانیِ پیچیده ای دارند و در موقعیت های گوناگون و ارتباط با افرادِ متفاوت تغییرپذیرند. بنابراین، ارزیابی شخصیت افراد کار ساده ای نیست که بتوان بر اساس آزمون های متفاوت به نوع شخصیت هر فرد پی برد؛ اما روان شناسان برای شناخت نسبی هر شخصیت آزمون هایی مطرح کرده اند. تیپ نمای «مایرز بریگز» یکی از این روش هاست که به کمک آن می توان به شناخت چهار بُعد شخصیتی انسان دست یافت. این چهار بُعد شامل برون گرا درون گرا، حسی شهودی، فکری احساسی، و باساختار منعطف است که ترکیب این چهار بُعد موجب پیدایش شانزده تیپ شخصیتی می شود.
رمان شوهر آهو خانم، اثر علی محمد افغانی، با توصیف جزئیِ اعمال و رفتار شخصیت ها، گزینة مناسبی برای شناخت تیپ شخصیتی شخصیت های اصلی آن (سیدمیران، آهو، و هما) است. در این پژوهش، با توجه به اطلاعاتی که نویسنده از شخصیت های خود به خواننده می دهد، به عبارت های هر بُعد امتیاز داده شده است. و پس از تحلیل و بررسی هرکدام از این عبارت ها، تیپ شخصیتی سیدمیران برون گرا، حسی، فکری، و باساختار، تیپ شخصیتی آهو برون گرا، حسی، فکری/ احساسی، و باساختار، و تیپ شخصیتی هما برون گرا، حسی، فکری، و منعطف به دست آمد.
بررسی تطبیقی و تحلیلی جایگاه و نقش زن در مقام مادر و همسر در رمان معاصر ایران و سنگال (با تأکید بر دو رمان شوهرآهوخانم و نامه ای بسیار طولانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات جایگاهی ویژه در بازنمایی جامعه دارد. رمان قالب ویژهی ادبی و آینه واقع نمای رخدادهای جامعه و تحت تأثیر تحولات آن است. بویژه اینکه در هر دو کشور ایران و سنگال این سبک نگارش با دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی همراه بودهاست. خانواده مهم ترین و اساسی ترین رکن اجتماع است. مفهوم خانواده در اکثر رمانهای معاصر نقش کلیدی دارد و همواره نقش اصلی داستان در قالب خانواده معرفی می شود. از سویی دیگر، پرداختن به نقش هایی که انسان ها در خانواده به خود می گیرند، غالباً بیانگر واقعیت های موجود جامعه است. به مناسبت شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر هر دوره، چگونگی توجه به مسیله نهاد خانواده در آن دوره متفاوت است و دغدغه نویسندگان در بازتاب مسایل خانواده با اوضاع اجتماعی زمانه مناسبت تام دارد. در این مقاله، ضمن معرفی وضعیت ادبیات در دو جامعه ایران و سنگال در پاسخ به این پرسش که شباهتها و همچنین تفاوتهای ساختاری خانواده در داستانهای معاصر این دو ملت کدام است و چگونه در عناصر داستانی بروز و ظهور یافتهاند؟ این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری اسنادی - - کتابخانهای به بررسی تطبیقی و تحلیلی خانواده در دو رمان شوهر آهو خانم و نامهای بسیار طولانی پرداخته می شود. این تحقیق، هم نوعی مقایسه میان دو فرهنگ ایرانی و سنگالی است و هم، آثار داستانی مهم نویسندگان معاصر در این دو کشور با هم مقایسه می- شوند که می تواند به رشد پژوهشهای ادبیات تطبیقی در هر دو کشور یاری رساند.
بررسی مفاهیم غنایی در رمان شوهر آهوخانم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بیان احساسات شخصی در مفهوم گسترده آن در قالب نظم و نثر در دوره های مختلف همواره مورد توجه شاعران و نویسندگان ادب فارسی قرار گرفته است. احساسات شخصی اعم از نرم ترین تا درشت ترین آن ها در دایره ادب غنایی می گنجد. رمان یکی از انواع ادبی و نوع ادبی غالب در عصر حاضر است که پتانسیل و فضای لازم برای خلق و آفرینش مفاهیم غنایی را در خود دارد. رمان شوهر آهوخانم نوشته علی محمد افغانی و اولین اثر شناخته شده به سبک رئالیسم در ادبیات فارسی می باشد. در پژوهش حاضر سعی بر آن بوده تا با بهره گیری از شیوه توصیفی-تحلیلی، انواع مفاهیم غنایی در این رمان مورد بررسی قرار گیرد. مفاهیم غنایی در رمان شوهر آهوخانم بیشتر به صورت وصف، عشق و محبت، غم و اندوه، خشم و نفرت، شادی و امیدواری و موسیقی و رقص نمود پیدا کرده است. نویسنده از این مفاهیم در جهت توصیف فضا، حالات روحی شخصیت های داستان و اثرگذاری بیشتر بر مخاطب بهره گرفته است.
بررسی شخصیت ضد اجتماعی در رمان «شوهر آهو خانم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت، جزئی از ساختار کلی متن داستان به شمار می آید. شخصیت های رمان یا داستان، در واقع افرادی هستند که با اعمال و گفتار خود نقش آفرینی می کنند. «شوهر آهو خانم» به عنوان نخستین اثر علی محمد افغانی، به بازتاب مناسبت های خانوادگی و تحلیل روابط روحی، روانی و عاطفی شخصیت های داستانی توجه ویژه ای دارد. نویسنده در این رمان، با نفوذ به درونیات و ذهنیات شخصیت های داستانی، سعی می کند به لایه های پنهانی روح و روان آنها دست یابد. در این پژوهش، سعی بر آن است تا به روش توصیفی - تحلیلی به تشریح روان شناختی شخصیت ضد اجتماعی «هما» به عنوان یک زن سرکش و قانون شکن در این رمان پرداخته، و به این پرسش پاسخ داده شود که چه ویژگی هایی در شخصیت «هما» وجود دارد که وی را به عنوان شخصیت ضد اجتماعی نشان می دهد. نتایج حاکی از آن است که این شخصیت داستانی، با ویژگی های رفتاری همچون چرب زبانی، ظاهرسازی، سنگدلی، پرخاشگری، قانون شکنی، عدم وفاداری و عدم احساس پشیمانی می تواند به عنوان یک شخصیت زن ضد اجتماعی در داستان معرفی شود.
استعاره مفهومی شادی در داستان های علی محمد افغانی و تطبیق آن در شادمانی نگارهای درباری مکتب تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
74 - 93
حوزههای تخصصی:
نظریه ی استعاره ی مفهومی، برگرفته از زبان شناسی شناختی نوعی ابزار مفهومی در جهت کشف معنای متن در حوزه عواطف و احساسات است که در درک مفاهیم انتزاعی، نقش مهمی را ایفا می کند. در این مقاله یکی از کاربردهای استعاره مفهومی در حوزه ی شادی، در دو داستان «شوهر آهو خانم» و «بافته های رنج» علی محمد افغانی به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. شادی از عواطف بنیادین بشر است که در همه ی فرهنگ ها وجود دارد و با بررسی استعاره ی مفهومی آن تفاوت و شباهت فرهنگ ها در اظهار آن به دست می آید. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که در دو اثر افغانی مجموعه 47 مورد استعاره مفهومی مربوط به شادی یافت شد، که اغلب با استعاره های جهانی شادی که توسط کووچش ارائه شده مطابق است، براساس حوزه مبدأ 16 اسم نگاشت، با فرآیند های جانورانگاری، طبیعت انگاری، سیال انگاری، جسم انگاری و جهتی در استعاره سازی دو داستان آمده است. از اقسام سه گانه استعاره مفهومی: 4 مورد استعاره ی جهتی، 19 مورد استعاره ی هستی شناختی و 24 مورد آن استعاره ی ساختاری است. به لحاظ مبدأ پربسامدترین حوزه آن «ماده ی درون ظرف» است. بررسی تطبیقی این مقوله در نگاره های مکتب تبریز دوره صفوی حاکی از انعکاس این موضوع در آثار برجای مانده از این مکتب است. اهداف پژوهش: 1.آشنایی با مفهوم شادی در داستان های علی محمد افغانی. 2.بررسی تطبیقی عنصر شادی در داستان های علی محمد افغانی با نگاره های مکتب تبریز. سؤالات پژوهش: 1.مفهوم استعاری شادی چه جایگاهی در داستان های علی محمد افغانی دارد؟ در نگاره های مکتب تبریز عنصر شادی چه بازتابی دارد؟
سیمای زن در رمان شوهرآ هوخانم اثر علی محمد افغانی در تطبیق با جایگاه زن در نقاشی های نسخه مصور هزار و یکشب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
227 - 238
حوزههای تخصصی:
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺗﻤﺪﻥ ﻫﺮ کﺸ ﻮﺭ ﺭﺍ ﻣیﺗﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﻃﺮیﻖ ﺍﺩﺑیﺎﺕ و هنر ﺁﻥ کﺸ ﻮﺭ ﺷ ﻨﺎﺧﺖ؛ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗی، ﺍﺩﺑیﺎﺕ و هنر ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺁییﻨﻪﺍی ﺍﺳﺖ کﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺗﻤﺪﻥ ﻫﺮ کﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﻨﻌکﺲ ﻣیکﻨﺪ. ﺍیﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ کﺸﻮﺭﻫﺎیی است کﻪ ﺭﻣﺎﻥﻧﻮیﺴی ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺷکﻞ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩﺍی ﺟﺮیﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻧﻮیﺴﻨﺪﮔﺎﻥ آن ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛیﺮ ﺗﺤﻮﻻﺕ ﺳ یﺎﺳ ی، ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕی ﺑﻪ ﻧﻮﺷ ﺘﻦ ﺭﻣﺎﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪﺍﻧﺪ. ﻋﻠیﻣﺤﻤﺪﺍﻓﻐﺎﻧی ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻮی ﺴﻨﺪﮔﺎﻧی است کﻪ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺁﺛﺎﺭ ﻣیﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ چگونگی جایگاه زن در جامعه ایران پی برد. از سوی دیگر در آثار هنری این دوره مانند هنر نقاشی نیز می توان به در ک روشنی از سیمای زن در جامعه دست یافت. نسخه مصور هزار و یک شب از جمله آثاری است که به زنان نیز پرداخته است لذا در پژوهش حاضر سیمای زن در رمان شوهر آهوخانم و نقاشی های نسخه مصور هزار و یک شب بررسی می شود. ﺭﻭﺵ ﺗﺤﻘیﻖ ﺩﺭ ﺍیﻦ پژوهش ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﻮﺻیﻔی-ﺗﺤﻠیﻠی ﺑﺎ ﺭﻭیکﺮﺩ ﻣﻘﺎیﺴﻪﺍی ﺍﺳﺖ. یافته های پژوهش حاکی از این است که زن از در این دوره از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و در تلاش برای تجدد و احقاق حقوق خویش است. اهداف پژوهش: بازشناسی سیمای زن در رمان شوهر آهوخانم از علی محمد افغانی بررسی تطبیقی سیمای زن در رمان شوهر آهوخانم و نقاشی های نسخه مصور هزار و یک شب. سؤالات پژوهش: براساس داده های رمان شوهر آهوخانم از علی محمد افغانی زنان دارای چه وضعیتی در جامعه بوده اند؟ سیمای زن در رمان شوهر آهوخانم چه شباهت و تفاوت هایی با سیمای زن در نقاشی های نسخه مصور هزار و یک شب دارد؟
«دیگری» در آستانه تحلیل گفتمانی «آستانه های» رمان و فیلم «شوهر آهو خانم» برپایه دیدگاه لاکلاو و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
در جستار پیش رو، ساختار آستانه ها و پیش گویه رمان شوهر آهوخانم، نگاشته علی محمد افغانی، و اقتباس سینمایی آن به کارگردانی داوود ملاپور بررسی شده است. آنچه در هردو اثر درخور توجه است، وجود لایه ها و اجزای مختلف معناساز در آستانه رمان و فیلم است که چگونگی ارتباط زن و مرد را در گفتمان سنّتی و شبه مدرن آشکار می کند. نویسنده و کارگردان می کوشند با برجسته کردن جدال دو گفتمان سنّت و مدرنیته، به صورت نامرئی و ناملموس، تصویری از زن ستمدیده و هویت باخته به مخاطب ارائه کنند که همواره گفتمان مردسالار از تفاوت های طبیعی او با مرد، زنجیری برای به انقیادکشیدن زن ساخته است و او را به مثابه دیگری و فرودست انگاشته و به حاشیه رانده است. ازاین رو، در پژوهش حاضر، ساختار آستانه های دو رسانه با رویکرد تطبیقی بین رشته ای و برپایه تحلیل انتقادی گفتمان لاکلاو و موفه بررسی می شود. نخست، خرده متن های آستانه ای رمان و فیلم شناسایی شده، و سپس با تحلیل دال های موجود در ساختار آنها، به چگونگی پیوند آستانه ها با متن مرکزی و جهان بیرون آن و شیوه های خلق معنا در لایه های مختلف خرده متن ها پرداخته شده است. با بررسی ساختار آستانه های رمان و فیلم «شوهر آهوخانم» دو نکته آشکار می شود: 1. تمام دال های موجود در آستانه های دو اثر برمبنای کلان تقابل زن و مرد شکل گرفته اند. 2. نشانه های موجود گفتمان برساخته مردسالار را برملا می کنند که همواره مرد را دال مرکزی می داند و ازطریق زنجیره های هم ارزی مرد را با دال های مرکز، فرادست، فعال، مستقل و آزاد هم ارز می داند و در مقابل زن را با مفاهیم حاشیه، فرودست، منفعل، وابسته و محدود معرفی می کند و با بهره گیری از منطق تفاوت میان زن و مرد رقیب را نفی و طرد می کند.
کارکردهای سنت گفت وگو در داستان شوهر آهوخانم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادب عامه در جایگاه یکی از بخش های مهم فرهنگ عامه، علاوه بر جنبه های عمومی و هنری خود، نقش مؤثری در شکل گیری ادبیات جدی آن جامعه و بیش از هر عنصری، در اصالت آثار هنرمندان آن نقش دارد. ذهن هنرمند به عنوان فردی پرورش یافته در فرهنگ بومی یک اجتماع لبریز از وجوه مختلف ادب عامه است و به کارگیری و احضار آن ها در آثار هنری فردی، روحی تازه و عمیق و ژرف به اثر می بخشد. هرچند درمورد وجوه مختلف فرهنگ عامه و حتی ادب عامه در آثار مختلف بحث شده، اما کارکردها و جنبه های هنری آن کم تر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی (از نوع مطالعه موردی) انجام گرفته، بررسی وجوه زیباشناختی سنت های گفت و گوی عامه در داستان شوهر آهوخانم نوشته علی محمد افغانی است. وی توانسته جنبه های وسیع این نوعِ ادبیات ازجمله: کاربرد حکایات، ضرب المثل ها، کنایات، بوم سروده ها و واسونک های بومی را در ایجاد لحن مناسب، تصویرپردازی، فضاسازی، ایجاد رابطه بینامتنی و ساخت پشتوانه و بستر فرهنگی متناسب با موضوع به کار گیرد تا جایی که بخشی از وجوه اثرگذاری، ادبیت و ژرفای فرهنگی این داستان، برخاسته از کاربرد هنرمندانه ادب عامه به خصوص سنت های گفت وگو در آن است.
بررسی مقابله ای استعاره مفهومی جهتی در رمان های «شوهر آهو خانم» افغانی و «هرگز رهایم مکن» ایشی گورو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
183 - 204
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی شناختی، دانش زبانی را وابسته اندیشه و شناخت می داند و استعاره مفهومی را به عنوان ابزاری برای چگونگی اندیشیدن و رفتارهای زبانی معرفی می کند که از طریق بررسی آن می توان شباهت و تفاوت فرهنگ ها را به دست آورد. استعاره جهتی از گونه های استعاره مفهومی است که در آن مفاهیم انتزاعی در زبان جهت دار می شوند. در استعاره جهتی، کل یک نظام از مفاهیم در ارتباط با نظامی دیگر سازمان بندی می شود و از آنجا که با جهت های فضایی مانند بالا، پایین، درون، بیرون در ارتباطند، استعاره جهتی نامیده می شوند. این استعاره ها ریشه در تجربه فیزیکی و فرهنگی انسان ها دارند و با وجود اینکه تقابل های قطبی بالا، پایین و اجزای آن به لحاظ ماهیت، فیزیکی محسوب می شوند، اما استعاره های جهتی که بر مبنای آن ها ساخته می شوند، می توانند از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت باشند. بر این اساس، در پژوهش حاضر به بررسی و تطبیق این استعاره در دو رمان «شوهر آهو خانم» اثر علی محمد افغانی و «هرگز رهایم مکن» اثر ایشی گورو به روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است. برای این منظور داده های تحقیق با تعداد 36 مورد استعاره مفهومی جهتی (16 مورد در اثر افغانی و 20 مورد در اثر ایشی گورو) استخراج و تفاوت و تشابه آن ها در حوزه های مبدأ و اسم نگاشت آن ها بررسی شد. نتایج بررسی نشان داد که شباهت ها میان استعاره های مفهومی مبتنی بر درک انسان از مقوله «جهت» در دو زبان بیشتر از تفاوت هاست که در نگاه کلی، نمایانگر یکسان بودن توجه دو نویسنده به این استعاره است. با توجه به تفاوت های اندک استعاری در دو زبان به این نتیجه می رسیم که گرچه هر دو نویسنده از الگوی فرهنگی واحدی برای تولید استعاره های جهتی استفاده کرده اند، تفاوت های فرهنگی و جغرافیایی سبب تولید نگاشت های متفاوتی شده است.
اسم سازی و استعاره دستوری در داستان «شلغم میوه بهشته» از علی محمّد افغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۳
143 - 159
حوزههای تخصصی:
عامه، واقعیت ذهنی را با تجربه عینی بیان می کنند و برای انتقال، از جایگزینی یک ابزار دستوری به جای یک ابزار دیگر بهره می گیرند. بسامد این جایگزینی استعاری می تواند نشانه ای سبکی باشد. این جستار توصیفی- تحلیلی، بر اساس نظریه نقش گرایی، فرایندها و استعاره های دستوری داستان «شلغم میوه بهشته» نوشته علی محمّد افغانی را، بررسی نموده است. این داستان از آثار رواییِ واقع گراست که بر محور زبان استعاری می چرخد و هر سه نوع استعاره دستوری (ا ندیشگانی، بینافردی و متنی) در آن دیده می شود. بازنمایی تجربه در گفتگوی مشارکان این داستان، بیشتر بر پایه انتقال فرایند ذهنی به مادی است؛ زیرا نویسنده می داند که با استفاده از نظام گذرایی استعاره دستوری، مفاهیم انتزاعی و ذهنی، برای مخاطب عام قابل فهم تر می شود؛ اما، انتقال و جابه جایی فرایندهای مادی به ذهنی در کمترین مقدار خود در این اثر نمود دارد و دلیل انعکاس افعال به شکل مادی، شفافیت و صریح بودن است و نویسنده نخواسته است که تجربه خود را نیازمند تأویل و تفسیر کند (جدول فراوانی ارائه شده است). افغانی با توجه به معنای ذهنی و نمود تجربه بیرونی آن، از فعلی عملگرا که بار معنایی کنش را به درستی انتقال دهد، استفاده می کند و در بازنمایی حالات حاکم بر کنشگران متأثر از گفتگوی موجود طبقه کاربران است. در این رمان، بیشتر با اسم سازی که اصلی ترین نمود استعاره گذرایی است، فرایندها (افعال)، به صورت استعاری به اسم تبدیل شده اند و نویسنده با این انتقال در نوع دستوری، باعث برجستگی پیام و سخن مشارکان شده است. در این اثر، معنای اندیشگانی هم ناظر بر تجربه های نویسنده از دنیای بیرون است.