فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۰۱ تا ۳٬۱۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
فتوت نامه ها یکی از مواریث مکتوب تأثیرگذار در فرهنگ و تمدن ایران و اسلام به شمار می آیند. گستردگی مضامین و شاخصه های محتوایی فتوت نامه ها، سبب شده است که این متون مورد توجه محققان رشته های مختلف قرار گیرد. هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی ظرفیت فتوت نامه ها از منظر تعلق این متون به ادبیات آیینی است. مقاله پیش رو با روش توصیفی تحلیلی و بهره جستن از سنجه های دین داری در نظریه گلاک و استارک می کوشد تا شاخصه های آیینی این متون را مورد بررسی و تأمل قرار دهد. یافته های به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که در میان ابعاد دین داری، بُعد مناسکی و پیامدی بیشتر از سایر سنجه های دین داری بر محتوای آیینی فتوت نامه ها دلالت دارد.
نقد علم حقوق کنونی از منظر اسلامی سازی با تاکید بر حقوق مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
359-380
حوزههای تخصصی:
چندین دهه است دغدغه اسلامی سازی علوم انسانی ذهن و ضمیر متولیان فرهنگی کشور را مشغول نموده است. در بین علوم انسانی علوم وارداتی همچون روانشناسی که خاستگاه غربی دارند برای بحث اسلامی سازی مورد توجه قرار گرفته اند و براساس یک تلقی سطحی، با توجه به اینکه قوانین اصلی همچون قانون مدنی،از فقه اقتباس شده اند، در عرصه علم حقوق با چالش اسلامی سازی روبرو نیستیم. این تصور به دلایل متعددی نادرست است. ما در عرصه حقوق در دو عرصه تقنین و تفسیر با چالش روبرو هستیم. در عرصه تقنین وجود قوانینی که مربوط به قبل از انقلاب بوده و مشروعیت آنها ممیزی نشده است، از چالشهای اساسی است و چالش مهم تر دیگر، نظام تفسیر قوانین می باشد. وجود برخی گزاره های دینی و حتی وضع قانون مبتنی بر مبانی اسلامی، برای شکل گیری علمِ حقوقِ اسلامی کافی نیست وآنچه مهم است نگاه و شیوه ی تفسیر وتوسعه ی این گزاره ها بر اساس مبانی اسلامی می باشد. در این تحقیق بر اساس روش توصیفی_ تحلیلی از زاویه فقه اسلامی به نقد علم حقوق کنونی با تاکید برحقوق مدنی به عنوان یکی از شاخه های اصلی علم حقوق، در دو حوزه تقنین و تفسیر، پرداخته ایم.
مظاهر فرهنگ عامه در منظومه ی محمود و ایاز زلالی خوانساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
225 - 254
حوزههای تخصصی:
امروزه تحقیق در حوزه ی فرهنگ عامه و جست وجوی مظاهر آن در ادبیات فارسی در میان محققان علوم انسانی جایگاه ویژه ای دارد. هر ملتی برای شناخت بهتر جامعه و تحلیل انگاره ها، کنش ها و واکنش های اقشار مختلف و آگاهی یافتن از چندوچون ادبیات و فرهنگ سرزمینش ناگزیر از توجه به این حوزه از ادبیات است. پژوهش حاضر با توجه به این هدف، با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی ارتباط داستان های محمود و ایاز با فرهنگ عامه و همچنین بررسی مصادیق مادی و معنوی فولکلور در منظومه ی محمود و ایاز زلالی خوانساری نوشته شده است. رواج ادبیات در میان اقشار متوسط و پایین جامعه به همراه گسترش فساد جنسی در قالب روابط دو هم جنس و مخالفت دربار با سرایش منظومه های بزمی در عصر صفویه، موجب پدیدآمدن ژانر های ادبی جدید شد که محمود و ایازسرایی و به ویژه محمود و ایاز زلالی از نتایج این تغییر سبک است. ایجاد تصاویر هنری بدیع، گسترش دایره ی امکانات هنری و ایجاد فضای صمیمی و تلقین حس هم ذات پنداری ازجمله محاسن توجه زلالی به فرهنگ عامه است. در منظومه ی محمود و ایاز زلالی خوانساری مظاهر گوناگونی از فرهنگ مردم قابل پیگیری ا ست. مهم ترین مصادیق مادی فرهنگ عامه در منظومه ی زلالی، اشاره به شغل های رایج در میان مردم مانند خیاطی و طب و بیان جزئیاتی از مکان های عمومی نظیر گرمابه است. همچنین در حوزه ی مصادیق معنوی، به کارگیری واژگان رایج عامه، استفاده از الفاظ رکیک، هجو و کثرت اصطلاحات مرسوم در میان مردم، کنایات و همچنین اشاره به آداب ورسوم خاکسپاری، شراب نوشی، خرافات و... بیش از دیگر مصادیق فولکلور، موردتوجه زلالی خوانساری بوده است.
بررسی مقدمه دکتر بهرام مقدادی در رمان فرار
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۲
4 - 7
حوزههای تخصصی:
تحلیل سروده های مدهوش گلپایگانی بر اساس نظریه «منش و میدان» از پی یر بوردیو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
116 - 148
حوزههای تخصصی:
در جامعه شناسی ادبیات که دانشی میان رشته ای است، به ادبیات به عنوان مقوله ای نگریسته می شود که تحولات زندگی اجتماعی برآن تأثیر می گذارد. صاحب نظران در این حوزه هرگونه آثار هنری و متون متعددی را که بازتاب دهنده جامعه باشد، مورد بررسی قرار می دهند. نظریه «منش و میدان» از پی یر بوردیو یکی از روی کردهای جامعه شناسی است که در آن، ابعاد مختلف جامعه به عنوان میدان و نهادینه شدن اموری به تبعیت از میدان، به عنوان منش در ابعاد گسترده ای مورد توجه قرار می گیرد. این رویکرد جامعه شناسانه می تواند به کمک مطالعات میان رشته ای در متون ادبی بازتاب داده شود. در پژوهش حاضر، سعی بر آن است تا به روش توصیفی- تحلیلی میدان های موجود در سروده های مدهوش گلپایگانی و منش هایی که در میدان های اجتماعی از خود نشان می دهد، کاویده شود تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که این شاعر با توجه به شرایط جامعه اش تحت تأثیر چه میدان هایی قرار می گیرد و بر اساس آن، چه منش هایی را در سروده های خود منعکس می کند؟. نتایج حاکی از آن است که مدهوش گلپایگانی با توجه به میدان های اجتماعی «رونق امور فرهنگی، هنری و ادبی»، «نفوذ روحانیت» و «پیشرفت جامعه»، منش های متعدد معناداری را بروز می دهد که در سروده هایش در قالب مضامین و سبک شخصی وی به چشم می آید.
اهمیت آموزش و ارزشیابی واژگان در یادگیری زبان دوم/خارجی
حوزههای تخصصی:
برای یادگیری زبان تسلط بر چهار مهارت اصلی زبانی مهم است. پایه و اساس این مهارت ها یاددهی و یادگیری واژه است. زیرا واژگان مهم ترین بخش زبان آموزی است. آنچه در دنیای امروز بسیار اهمیت دارد، انتقال معناست که نیازمند بهره مندی از دانش واژگانی است. یکی از دلایل آموزش واژه، گسترش مفهومی دایره واژگان و همچنین جهانی شدن و گسترش ارتباطات جهانی است. در دوره های آموزشی می کوشند بخش واژگان به نحو کارآمدی طراحی بشود و شامل ارزشیابی دانش واژگانی زبان آموزان نیز باشد. در آموزش واژگان، انتخاب لغاتی که باید آموزش داده شوند، شیوه تدریس آنها و ارزشیابی دانش واژگانی و روند رشد یادگیری واژه مهم اند. پیشرفت مهارت های زبانی بر اساس نتایج آزمون ها مورد سنجش قرار می گیرد. ارزشیابی صحیح واژگان نقاط قوت و ضعف موجود در آموزش مهارت های زبانی و میزان آمادگی زبان آموزان را برای کسب آموزش های بعدی روشن می سازد. در این مقاله با روش تحقیق کتابخانه ای و موردی با تکیه بر تجربه کار در آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان، اهمیت آموزش واژه برای کسب مهارت های زبانی نشان داده شده و همچنین به اهمیت ارزشیابی و سنجشِ میزان یادگیری زبان آموزان، به عنوان نمایانگر موفقیت یا عدم موفقیت برنامه ی آموزشی، پرداخته می شود. در پایان به این نتیجه می رسیم که یکی از مهم ترین حوزه های آموزش، آموزش واژگان و بالا بردن دایره لغات زبان آموز است که باید با استفاده از هر چهار مهارت زبانی به آن دست یافت.
نگاهی به ترکیبات ساده وصفی و اضافی در زبان های فارسی و چینی (رویکردی آموزشی)
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
105 - 123
حوزههای تخصصی:
ترکیبات وصفی یکی از ابزار های زبانی مهم برای ابراز احساسات و برقراری ارتباط هستد اما در اکثر زبان ها نحوه استفاده و ساختار دستور زبانی آن یکسان نیست. با یک بررسی در مورد نحوه کاربرد ترکیبات وصفی و اضافی در دو زبان فارسی و چینی متوجه خواهیم شد که ساختار ترکیب های وصفی و اضافی با هم تفاوت های بارزی دارند و دستور زبان و ویژگی های بیان مفاهیم در این دو زبان کاملا متفاوت می باشد. تحقیق حاضرضمن معرفی انواع ترکیبات وصفی و اضافی در دو زبان و با استفاده از روش توصیفی و تطبیقی به کاوش در مورد تفاوت های ترتیب و ساختار ترکیب های وصفی و اضافی در این دو زبان پرداخته است. بررسی ها نشان می دهد در زبان فارسی ترکیب وصفی «موصوف + صفت» می باشد در صورتی که در زبان چینی «صفت+ موصوف» ترکیب وصفی را می سازد. بررسی های مبتنی بر تجربه تدریس به زبان آموزان چینی نشان می دهد که گرچه آنها ساختار ترکیبات وصفی دوتایی را متوجه می شوند، اما در مواجهه با ترکیبات وصفی و اضافی طولانی به دلیل تفاوت دستور زبانی با ابهام روبرو هستند و اکثراً اشتباه به کار می برند. چینی آموزان فارسی زبان نیز در هنگام استفاده از ترکیبات وصفی و اضافی از دستور زبان فارسی برای ساخت ترکیبات وصفی و اضافی چینی استفاده نموده و در انتقال معانی دچار مشکل می شوند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که توضیح و تأکید بر تفاوت های دستوری دو زبان و زیر هم نوشتن کلمات هر دو زبان و نیز تکرار و تمرین و ارائه مثال های مختلف از ترکیبات کوتاه تا بلند در حین تدریس توسط مدرس های زبان باعث تسلط زبان آموز درساخت این ترکیبات می شوند.
برابرنهادهای فارسی آتمن و برهمن در مثنوی های بیدل با نظر به آموزه های مکتب ادوایته ودانته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱۷
48 - 71
حوزههای تخصصی:
سرزمین هند مهد ادیان گوناگونی بوده که مهم ترین و رایج ترین آن دین هندوست. این دین از مکاتب عرفانی مختلفی تشکیل شده و مکتب ادوایته ودانته یکی از مهم ترین مکاتب در دین هندوست. در مکتب ادوایته ودانته آتمن به معنای «انسان» و برهمن به معنای «خدا» ست و در این مکتب میان آتمن و برهمن نوعی این همانی برقرار است. بیدل دهلوی شاعر بزرگ قرن یازدهم در روزگار رواج مکتب ادوایته ودانته در سرزمین هند می زیسته، او زبان سانسکریت را می-دانسته و به آداب و رسوم و عرفان و مذهب مردمان زمانه اش آگاهی و شناخت داشته است. در مثنویهای او مفاهیم و واژگانی از جمله «عدم و نیستی»، «عقل و آگاهی» و «انسان و خدا» بسامد بالایی دارند. این اصطلاحات به چه مفهومی در مثنویهای او به کار رفته است؟ ما برای پاسخ به این پرسش با رجوع به منابع عرفانی مهم هند این مفاهیم را در مثنویهای بیدل بررسی کرده ایم. با نظر به انطباق تعاریف بیدل از انسان و خدا با منابع عرفانی هند، بازتاب این مفاهیم را در مثنویهای بیدل می توان دید. بیدل عدم و نیستی، عقل و آگاهی و انسان و خدا را در معنایی نزدیک با آموزه های مکتب اداویته ودانته به کار می برد.
Ethical Telling and the Aesthetic Told: Ethical Narratology of Arundhati Roy’s "The Ministry of Utmost Happiness"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study seeks to argue the ethical values of the narrative strategies in The Ministry of Utmost Happiness, a post-postmodern novel by the Indian author Arundhati Roy. To carry out the research, the prominent features of James Phelan’s rhetorical theory of narrative and Charles Taylor’s ethical philosophy are examined. By applying such interdisciplinary approaches, the researchers investigate the characters' ethical positions in their quest for "authenticity" and "recognition" by focusing on the novel’s "ethics of the told" and "ethics of the telling." The study indicates the characters' attempt to reach full awareness of their in-depth inclinations and their quest to achieve an authentic self. Living in India's multicultural context, though suffering from non-/mis-recognition by others, Roy’s major characters can become authentic, free, and fulfilled through seeing the world and its people out of pure love for collective goodness. Eventually, highlighting the aesthetic strategies and authorial creativity provides a horizon to comprehend the different outlooks towards the ethical values and commitments that circulate freely within the novel's narrative world.
رستم ستیزی و سهراب پروری؛ کنشی در جهت برجسته سازی گفتمان دهه هفتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
287 - 311
حوزههای تخصصی:
ادبیات در کنار رسالت های مختلفی که دارد، عهده دار رسالت اجتماعی نیز هست. آفرینندگان آثار ادبی در آفرینش های خود کم وبیش به بافت سیاسی-اجتماعی روزگارشان نظر دارند و از آن تأثیر می گیرند. آن ها گاه نسبت به این روی دادها موضع موافق دارند و گاه مخالف و این موضع را به اشکال گوناگون و با استفاده از عناصر مختلف در اثر خود بازنمایی می کنند. فراخوانی شخصیت های حماسی/ اسطوره ای به رمان یکی از این عناصر است که نویسندگان را به خوبی در این مسیر یاری می رساند. عده ای از رمان نویسان این شخصیت ها را به اثر خود فرامی خوانند تا ضمن بازنمایی گفتمان های فرامتن، به فراخور موضع موافق یا مخالف خود، برخی گفتمان های مسلط بافت سیاسی-اجتماعی را تقویت یا تضعیف کنند. در پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش هستیم که نویسنده سهراب کشان چرا و چگونه شخصیت های حماسی را به اثرش فرامی خواند؟ یافته های پژوهش حاضر که با استفاده از روش تحلیل محتوا به دست آمده است، نشان می دهد نویسنده سهراب کشان شخصیت های حماسی را به رمان خود می آورد تا ضمن تضعیف و به حاشیه بردن گفتمان رقیب، برخی گفتمان های مسلط در روزگار تولید اثرش را تقویت و برجسته کند؛ به عبارت بهتر، او که خود یکی از کنش گران بافت سیاسی-اجتماعی و از موافقان گفتمان مسلط نیز هست، با فراخواندن شخصیت هایی چون سهراب و رستم به رمان و گشتار کنش آن دو، ابتدا برخی مبانی فکری گفتمان های روزگار خود؛ ازجمله نوع روی کرد این گفتمان ها نسبت به زنان و جوانان را بازنمایی می کند، سپس مبانی فکری گفتمان مدنظر خود، یعنی اصلاحات را به گونه ای برجسته می سازد که از این طریق بتواند گفتمان رقیب را به حاشیه برد.
آسیب شناسی کتاب های آموزشی عروض مدارس و دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
1 - 24
حوزههای تخصصی:
در کتاب های آموزشی عروض مدارس و دانشگاه های کشور از سال های بعد از انقلاب اسلامی تاکنون، روش خاصی حاکم بوده که با روش سنتی عروض متفاوت است. تقی وحیدیان کامیار و سیروس شمیسا، دو تن از مؤلفان این کتاب های آموزشی هستند که کتاب هایشان در این سال ها بیشترین نقش را در آموزش عروض در مدارس و دانشگاه ها داشته است. هردوی این مؤلفان که روش آن ها بسیار به هم نزدیک است، مدعی هستند که روششان علمی و نسبت به روش سنتی بسیار ساده تر و کارآمدتر است؛ اما چون این روش به تنهایی قادر به تبیین همه ی مسائل عروض نیست، ایشان مدعی هستند که این روش را هرجا که لازم بوده است، با روش سنتی تلفیق کرده اند. در این گفتار ما کتاب های آن ها را با روش توصیفی- تحلیلی موردنقد و بررسی قرار داده و نشان داده ایم که هردوی این مؤلفان در تلفیق کردن روش علمی عروض با روش سنتی ناموفق بوده اند؛ بنابراین از تبیین و توضیح بسیاری از مسائل اساسی علم عروض عاجز مانده اند و با راه حل هایی که ارائه داده اند و روشی که در پیش گرفته اند، نه تنها مباحث این دانش ادبی را برای دانشجویان و دانش آموزان آسان تر نکرده ؛ بلکه آن را پیچیده تر و دشوارتر کرده اند و عملاً عروض آموزان را به بیراهه کشانده و سرگردان کرده اند و مانع دستیابی ایشان به اصول و قواعد درست این دانش ادبی شده اند.
معجزنامه، نوع ادبیِ کمتر شناخته شده در حوزه شعر شیعی
منبع:
طالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
127 - 162
حوزههای تخصصی:
شعر شیعی به جهت غنای محتوایی و تنوع مضمونی که از نتایج پیوند سنت های ادبی با بن مایه های فکری، فقهی، کلامی و روایی شیعیان است با کارکردها و رویکردهای متنوعی در انواع مختلف ادبی سروده شده است. همین پژوهش های اندک در دیوان ها و جُنگ های شیعیِ به جامانده از گذشته نشان می دهد که شعر شیعی توانسته هم در حوزه شکلی و هم محتوایی بر تنوع و غنای شعری در ادبیات فارسی بیفزاید. غایت انواع ادبی در شعر شیعی، القای حقیقتِ فرهنگ شیعی با روش های مختلف به مخاطب است و این مقاله بر آن است تا گونه «معجز نامه» را تعریف و فلسفه و کارکرد آن را بیان نموده و ضمن ارائه نمونه هایی از معجزنامه ها از دیوان ها و نسخه های خطی به تبیین و تحلیل ساختار و محتوای این گونه شعر شیعی بپردازد. این گونه ادبی، ادامه سنت سیره نویسی و دلایل نگاری است و سعی در اثبات معجزات رسالت پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله دارد. استفاده از راوی درون داستانی، ذکر منبع، مشخص کردن مکان رویداد و جلوه های مختلف پرسش و خطاب ازجمله شگردهایی است که در معجزنامه ها به کار گرفته می شود تا ضمن دعوت مخاطب به استماع سخن نقال یا شاعر، بر میزان اعتماد و باورپذیری روایت بیفزاید.
محتوای شناختی در عواطف (تحلیل مقایسه ای دو رمان سفر به گرای 270 درجه و در جبهه غرب خبری نیست)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عاطفه از مؤلّفه های اصلیِ ادبیّت در آثار داستانی است و، بنا بر یافته های جدید در علومِ شناختی، دلالت بر آگاهی دارد؛ بدین معنا که رفتار عاطفی نمود و برایندِ دو عنصر آگاهی و احساسِ ملازمِ آن است؛ نه آنکه متأمّلانه یا آگاهانه باشد. در داستان ها، گونه زبانی و لحن و گفتار راوی و شخصیّت ها بیانگر نوع احساس و چگونگی درکِ آنان از پدیده ها و هستی است. از این رو، در این پژوهش، به منظورِ درک و دریافت محتوای شناختی و ارزشیِ گفتارها و رفتارهای عاطفی، دو رمانِ سفر به گرای 270 درجه و در جبهه غرب خبری نیست مقایسه و تحلیل شده است. این دو رمان نمونه هایی بارز برای تبیین کارکرد هم زمانِ عاطفه و اندیشه اند چراکه، با وجود همسانیِ متغیّرهای جانبی مانند سنّ و جنسیّت شخصیّت ها و فضای داستان و محرّک های آغازین و زاویه دید، این دو رمان اساساً، به دلیلِ تفاوت اندیشگانی، دو ساختار احساسی و شناختیِ متفاوت را در خصوصِ جنگ بازمی نمایانند. روش تحقیق، در این پژوهش، توصیفی تحلیلی با استناد به ایده های فلسفیِ پدیدارشناختیِ اندیشمندان غربی و اسلامی است و بر آرا و نظریّات متفکّر یا مکتب خاصّی مبتنی نیست. در این تحلیل نشان داده شده است چگونه شخصیّت ها، در هرلحظه از مسیرِ داستان، تحت تأثیر نگرش و تجارب زیسته خود در مواجهه با یکدیگر، موقعیّت سخت جنگ، دوری از خانواده، بی خوابی، گرسنگی و در نهایت مرگ، حالات و رفتارهایی متفاوت از خود بروز می دهند. در رمانِ در جبهه غرب خبری نیست ، که اثری است منحصربه فرد، به دلیلِ آمیختگی با تحلیل های تند درباره انسان و هستی، شخصیّت ها در سیر تحوّلات شناختی و عاطفیِ خود به پوچی و نافرجامی می رسند؛ درحالی که در سفر به گرای 270 درجه که اثری واقع گرا و ملایم است جریان شناختی، در عواطفی تعالی جویانه، ذهنیّتی از بلوغ و تکامل شخصیّت ها را در مخاطب ایجاد می کند.
بررسی زبان و لحن حماسی در قصاید فرخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
197 - 231
حوزههای تخصصی:
لحن عبارت از نگرش و احساس گوینده و مهم ترین عامل فضاسازی و تأثیرگذاری بر مخاطب در شعر است و در شناخت و فهم هر متنی، شناختن زبان و لحن آن نقش مهمی دارد. زبان و لحن حماسی برآیند انتخاب کلمات، ترکیبات، صورخیال، صنایع بدیع و انتخاب وزن متناسب با نوع حماسه است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر در ایجاد زبان و لحن حماسی در قصاید فرخی سیستانی است که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. فرخی سیستانی با بهره گیری از موسیقی درونی و بیرونی، گزینش واژگان و ترکیبات حماسی، استفاده از آرایه های سازگار با حماسه مانند مبالغه و اغراق و تشبیه و اشارات متعدد به نام پهلوانان و شخصیت های حماسی و اساطیری ایرانی، به قصاید خویش لحن و فضایی حماسی بخشیده است. نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد که شاعر ذهنی حماسی اندیش دارد و آن در صورخیال و واژگان و ترکیبات به کاررفته در قصایدش نمود یافته است و این نوع ذهنیت و تخیل با جامعه قرن پنجم و باورها و اندیشه های حاکم بر فرهنگ و ادب آن دوره در پیوند و البته متأثر از آن است.
نقد و تحلیلِ تمثیل های تصویری، در رساله مقامات القلوبِ ابوالحسین نوری با تکیه بر نظریه های پژوهشی پُل نویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرفان، بیشتر از مسائلی بیان ناپذیر و غیرمحسوس سخن به میان می آید که اهل طریقت با آن در ارتباط هستند. در متون عرفانی، مؤّلف با به کارگیری زبان ارجاعی از امکانات ادبی زبان از جمله «تمثیل» استفاده می کند تا به تبیین مفاهیم انتزاعی بپردازد. عمده ترین هدف تمثیل ها تعلیم سالک برای طی مراحل سلوک و شوق رسیدن به کمال است. بازیابی تمثیل ها در متون عرفانی یکی از راه های دستیابی به آموزه ها و اصول مورد نظر عرفاست. کاربست زبان تمثیلی در عرفان، به «ابوالحسین نوری» منسوب است. در پژوهش حاضر ضمن اشاره ای کوتاه به مباحث مربوط به پیشینه و کارکرد تمثیل، با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی اطلاعات و منابع کتابخانه ا ی، محتوا و درونمایه رساله «مقامات القلوب» و گونه های تمثیل از قبیل تمثیل های قرآنی، استعاره و تشبیهات تمثیلی، با تکیه بر نظریه های پژوهشی «پُل نویا» از منظر مبانی نظری، بازیابی و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مقامات و اصول مورد نظر اهل طریقت، در انتزاعی ترین شکل خود، در این رساله جای گرفته اند. تمثیل غیر روایی تصویر معنا، به همراه استعاره، تشبیهات و اضافه های تمثیلی، از پربسامدترین نوع تمثیل در رساله مقامات القلوب هستند.
بازتاب اندیشه جان گرایی در رمان باد نوبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی آن است که دیدگاههای اسطوره ای درباره مقوله روان و پدیده جان گرایی را در رمان «باد نوبان» واکاوی کند. این رمان دربردارنده بسیاری از باورهای عامیانه رایج در مناطق جنوبی ایران است؛ از جمله برگزاری مراسم زار که به مناسبت مهارِ تأثیر مخرّب ارواح در زندگی افراد اجرا می شود. در اعتقادات عامیانه، روح به عنوان موجودی فعال در زندگی انسان قادر است سودبخش یا آسیب رسان باشد. بدین منظور همواره ترفندهایی از جانب آدمیان برای دوری جستن از این آسیب های احتمالی در نظر گرفته می شده است. این رمان بر پایه همین باورها نگاشته شده است. در این مقاله، به روش تحلیل کیفی محتوا، با بررسی بینش اسطوره ای، ارتباط ارواح با حیات زندگان در رمان مورد نظر تبیین شده است. یکی از این اعتقادات یکی انگاشتن روح و باد است که پیشینه بسی کهن دارد. این باور در زبان و اعتقادات مردمی نیز انعکاس یافته است. همچنین ارتباط بین روح و آینه و دلیل پرمخاطره بودن انعکاس تصویر شخص در هر شیء نمایانده شده است. ارواحِ طبیعت همچون روح دریا به عنوان یکی از بنیادهای جان گرایی در اعتقادات عامیانه در این رمان نقشی بارز دارد؛ نیز شیوه برقراری ارتباط پیران و اشخاص صاحب صلاحیت با ارواح که ریشه در شمنیسم دارد عنصر مهم دیگری در روایت این داستان است که بدان پرداخته شده است.
مطالعه تطبیقی آراء کریستیان بوبن و سهروردی در هستان شناسی آفرینش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برداشت های اسطوره ای از آفرینش، منعکس کننده ذهنیت انسان از هستی و خلقت است که اغلب، هدف از آن ها رفع ابهام از مرحله پیش از آفرینش و خود آفرینش است. کریستین بوبن در آثار ادبی عرفانی خود گاه با زبانی توصیفی، گاه ادبی و استعاری، به هستان شناسی آفرینش پرداخته است. بینش او به نظام هستی، تشابه قابل توجهی با آراء سهروردی پیرامون «انوار قاهره» و «انوار مدبره» دارد؛ بوبن نیز عواملی ماورایی همچون نور الهی و فرشتگان را در کنار عوامل دیگر، مؤثر در خلقت طبیعت و مدیریت آن ها می بیند. هدف از این جستار با رویکرد تحلیلی تطبیقی بازخوانی عمقی تر آثار ادبی عرفانی بوبن و شناخت بهتر جهان بینی او در تطبیق با فلسفه اشراقی سهروردی است. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که کریستین بوبن با نوعی خودآگاهیِ اشراقی و با نگاهی بوطیقایی عرفانی، اسطوره آفرینش را در تداوم همیشگی با «وجه خدا» و یا به عبارت ما، مصداق بارز «کل یومٍ هُو فی شَأن» می بیند. در آثار وی این اسطوره، زایشی زنجیروار و جاویدان از «هستی» را در ارتباط نزدیک با ابدیتی نورانی ترسیم می کند. بوبن همانند سهروردی نور را مبنای وجود و عامل تداوم آن می بیند، که از نظر ما نوعی نگاه شِبه اشراقی است.
تقارن تصاویر (قرینه سازی پنهان) در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده هم زمان از چند عنصر زیبایی آفرین در سخن، پدیده ای است که در زبان فارسی سابقه ای طولانی دارد و در بحث های زیبایی شناسی با نام های «تزاحم تصاویر»، «تصویرهای مزاحم» و... از آن یاد شده است. این کار به دلیل آن که حجم ایماژهای متن را بیشتر از ظرفیت های زبانی آن می کند، ناپسند ارزیابی می شود و از اصالت شعر می کاهد، اما در شعر حافظ، بیت های بسیاری می توان یافت که در آن ها با وجود استفادة هم زمان از چند عنصر بدیعی بیانی در تصویرسازی، نه تنها تزاحم تصاویر پدید نیامده است، بلکه بر اثر هم گرایی تصاویر، معنای بیت چندلایه و زیبایی و خیال انگیزی آن افزون شده است. علاوه بر آن که درنهایت دو تصویر متقارن خلق شده که در نظر اول به چشم نمی آید. این هنرنمایی در شعر حافظ که ما آن را در مقابل اصطلاح تزاحم تصاویر، «تقارن تصاویر» نامیده ایم و از نگاه بلاغت پژوهان و شارحان حافظ دور مانده است، آنچنان مورد توجه حافظ قرار داشته که می تواند یکی از مشخصه های سبکی او به شمار آید. البته استخراج عناصرِ بدیعی بیانی یادشده، به شکل جدا از هم یا دوگانه در یک بیت، در شعر حافظ سابقه ای طولانی دارد، اما شکل تلفیقی آن ها به صورت منشوری که حداقل چهار وجه دارد و در نهایت دو تصویر موازی را شکل می دهد، برای نخستین بار است که معرفی می شود.
خاندان بهبهانی و گفتمان تصوف ستیزی در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اوج گیری تصوف در اوایل دوره قاجار، کشمکش میان مجتهدان و صوفیان نیز شدت گرفت. صوفیان تلاش می کردند تا پایگاه اجتماعیِ سابق خود را به دست آورند و از طرفی مجتهدان نیز نمی خواستند به این رقیبانِ سُنتی خود مجالی دهند. این امر سبب شد در دروه قاجار جریانی تازه از نزاع میان مجتهدانِ شیعه و صوفیان پدید آید. این نزاع دوسویه، در حد مجادلات قلمی و ردّیه نویسی متوقف بود، تا اینکه در اوایل دوره قاجار محمدعلی بهبهانی و فرزندانش سردمدار گفتمان تصوف ستیزی شدند. ازاین دوره به بعد نزاع صوفی و فقیه دیگر نزاعِ عقیدتیِ مبتنی بر ردّیه نویسی نیست، بلکه تلاشی است برای حذف گفتمانِ رقیب. خاندان بهبهانی دراین گفتمان صوفی ستیزانه، نقشی پررنگ داشت و فصلی نو پدید آورد. اهمیت بهبهانی ها در این گفتمان صوفی ستیزانه، هم از جهت کثرت آثار صوفی ستیزانه افراد این خاندان است و هم عَمَلِ صوفی کُشیِ آنان؛ که این اقدام سبب شد چهارتن از صوفیان مشهور زمانه، مستقیماً و یا با دستور محمدعلی بهبهانی کشته شوند؛ اقدامی که پیش ازین در تاریخ بی سابقه یا کم نظیر بوده است. این مقاله می کوشد منحصراً به به بررسی نقش محمدعلی بهبهانی و خاندانِ او در تقویت و گسترش گفتمان صوفی ستیزانه اوایل دوره قاجار بپردازد.
جستار و طبقه بندی آن به مثابه ژانر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱۷
27 - 47
حوزههای تخصصی:
جستار گونه نوشتاری برآمده از دنیای جدید و مناسبات روزگار مدرن است که می توان آن را در جایگاه ژانری مستقل بررسی کرد. خاستگاه این نوع، به دوره رنسانس و توجه به فردیت انسان اندیشمند بازمی گردد. نظر به این که جستار با برخی گونه های دیگر، نزدیکی و خویشاوندی داشته، سبب شده که بدون توجه به فرم و چیستی آن، با ژانرهای مرسوم و هم خانواده ی خود نام گذاری شود. در این مقاله پس از مروری بر جستارنویسی در غرب، به مسأله فرم در جستار، نثر آن و ارتباط آن با ساختارهای دنیای جدید توجه شده و با مطالعه گونه های خویشاوند این نوع نوشتار، و تجزیه و تحلیل شکلی و کیفی جستار، انواع آن، ذیل دو عنوان کلی جستار شخصی و جستار رسمی با زیرعنوان هایی دسته بندی شده و به نسبت جستار با گونه های مشابه آن پرداخته شده است. در نهایت برای نزدیک شدن به تعریفی از جستار، با مطالعه ی جستارهای متنوع، مؤلفه هایی به عنوان ویژگی های نسبی مشترک این گونه؛ همچون: نثربودگی، خودنگاری، انعطاف پذیری، تعمیم یابندگی، خودآیینی، ادبیت ساده، اندیشه ورزی و متأملانه بودن، استخراج شده است.