مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
زبان چینی
حوزه های تخصصی:
اولین مرکز خدماتی نمایهسازی و چکیدهنویسی (A&I) در چین در سال 1988, سی سالگی خود را جشن گرفت. با این حال اشتباه است که بپنداریم رشد خدمات نمایه سازی و چکیده نویسی همسان رشد دیگر کشورهای جهان بوده است ـ چرا که این مراکز خدمات خود را از صفر شروع کردهاند و پس از یک دوره قهقهرایی, تولدی دوباره یافتهاند. اینک, این مراکز, دیگر بنگاههای تجاری نیستند. در پایان دهه 80, تقریباً اکثر مراکز چکیده نویسی و نمایه سازی چین, انتشارات خود را به چاپ رساندهاند, و ارائه خدمات کامپیوتری نیز, در بوته آزمایش قرار گرفته است. هدف این مقاله, نشان دادن تصویری روشن از روند توسعه در رشد خدمات نمایهسازی و چکیدهنویسی در چین و مطرح نمودن مشکلات و مسایل اینگونه مراکز به منظور توجه بیشتر به این مهم است.
بررسی کتاب ارسطو در چین؛ زبان، مقولات، ترجمه
حوزه های تخصصی:
چکیده
کتاب مقولات ارسطو در قرن هفدهم به زبان چینی ترجمه شد و با عنوان ming li t`anبه معنای «مطالعه نظریه نامها» منتشر شد. رابرت وردی این ترجمه را بررسی کرده و آرای کسانی را که طرحهای تفکر و ساختارهای زبان را با هم مطابق دانسته؛ زبان را محدودکننده فکر و راهنمای فکر فلسفی میدانند و نیز ادعای کسانی را که معتقدند اگر تفکری خاص در یک سنّت فلسفی پیدا نشود، به این دلیل است که زبان آنها مجال چنین تفکری را بر آنها فراهم نکرده، به چالش کشیده است. او به این پرسش که آیا پرنفوذترین متن تاریخ متافیزیک غرب چیزی است که فقط با یک زبان و یک خانواده زبانی بیان شود، قاطعانه پاسخ منفی داده و ترجمه چینی تفکری خارجی همچون تفکر ارسطویی را دلیل خوبی میداند، مبنی بر اینکه همان نحوه تفکری که در غرب وجود دارد میتواند با زبان چینی نیز ابراز شود. وردی اذعان دارد که اساس فکر ارسطو به زبان چینی منتقل شده، ولی براساس فرهنگ چینی تغییراتی در آن پدید آمده است. از نظر او، کاستیهای ترجمه کتاب ارسطو به چینی نه به لحاظ وابستگی فکر به زبان، بلکه به لحاظ فرافکنی فرهنگ چین به فرهنگ یونانی و لاتینی است. در این مقاله، سعی شده نکتهنظرهای وردی درباره ترجمه چینی کتاب مقولات ارسطو با اشاره به صفحهای که در آن از موضوع سخن رفته، آورده شود و درصورت لزوم به ارجاع خود او در پاورقی نیز اشاره شده است.
تحلیل و بررسی نخستین آثار و شواهد زبان فارسی در چین: ردپایی از ایران پس از اسلام در چین معاصر
یکی از کانونهای اصلی جاده ابریشم، به عنوان شاهراه ارتباطی شرق و غرب، سرزمین پهناور چین است. جاده ابریشم نه تنها راه مبادلات تجاری چین با سایر کشورها محسوب می شده، بلکه مهمتر از آن مسیر تبادلات فرهنگی، بینا فردی و اجتماعی نیز به شمار می رفته است که اساسی ترین ابزار چنین تبادلی، زبان و محصولات زبانی است. ایران از جمله کشورهای بزرگی است که بخش اعظم جاده ابریشم از آن عبور می کرده است؛ شرایط خاصِ ایران یعنی قرارگرفتن در بخش عمده جاده ابریشم و همسایگی با چین باعث گردیده تبادلات فرهنگی و زبانی میان این دو تمدن بزرگ بسیار گسترده شود.آثار به دست آمده و پژوهشهای انجام شده مؤید این موضوع است که علاوه بر زبان سانسکریت، زبان فارسی تأثیرات عمیقی در فرهنگ چینی به ویژه در فرهنگ اقلیت قومی مسلمان این کشور به جا گذاشته که تأثیرات آن تا به امروز باقی است.
تحلیل و بررسی نخستین آثار و شواهد زبان فارسی در چین: ردپایی از ایران پس از اسلام در چین معاصر
یکی از کانونهای اصلی جاده ابریشم، به عنوان شاهراه ارتباطی شرق و غرب، سرزمین پهناور چین است. جاده ابریشم نه تنها راه مبادلات تجاری چین با سایر کشورها محسوب می شده، بلکه مهمتر از آن مسیر تبادلات فرهنگی، بینا فردی و اجتماعی نیز به شمار می رفته است که اساسی ترین ابزار چنین تبادلی، زبان و محصولات زبانی است. ایران از جمله کشورهای بزرگی است که بخش اعظم جاده ابریشم از آن عبور می کرده است؛ شرایط خاصِ ایران یعنی قرارگرفتن در بخش عمده جاده ابریشم و همسایگی با چین باعث گردیده تبادلات فرهنگی و زبانی میان این دو تمدن بزرگ بسیار گسترده شود.آثار به دست آمده و پژوهش های انجام شده مؤید این موضوع است که علاوه بر زبان سانسکریت، زبان فارسی تأثیرات عمیقی در فرهنگ چینی به ویژه در فرهنگ اقلیت قومی مسلمان این کشور به جا گذاشته که تأثیرات آن تا به امروز باقی است. بر این مبنا، در پژوهش حاضر بر آنیم تا اولین اسناد و نشانه های یافت شده و باقی مانده مربوط به خط و زبان فارسی را در زبان چینی به ویژه در مورد نخستین مراحل آموزش زبان فارسی در این سرزمین بررسی و معرفی کنیم. وام واژه های فارسی موجود در زبان چینی، نخستین مدرسه ترجمه و اولین فرهنگ لغت فارسی- چینی "خویی خویی"[1] در چین، از جمله این اسناد به شمار می روند، در ادامه به تحلیل و بررسی آن ها خواهیم پرداخت. [1] 回回
بررسی و نقد راهکارهای ترجمه ابهام در قرآن کریم به زبان فارسی و چینی (ابهام واژگانی و دستوری به عنوان نمونه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه ابهام ، به ویژه ابهام های قرآن به عنوان یک متن مقدس همیشه کار سختی است؛ زیرا سبک و شیوه ابهام قرآنی خالی از خلل و در عین سازواری و بلاغت است. در مقاله پیش رو با بررسی چگونگی ترجمه ابهام به دو زبان فارسی و چینی، تلاش شده است نخست، نحوه برخورد مترجمان با مقوله ابهام مشخص شود و دوم، تفاوت های این دو زبان در انتخاب های فرهنگی بررسی شوند. برای این منظور، از ترجمه های فارسی، یک ترجمه کهن ترجمه ابوالفتوح رازی و یک ترجمه معاصر ترجمه گرمارودی و از میان ترجمه های چینی، ترجمه «سلیمان بی جه سو» انتخاب شده اند. مهم ترین یافته های این پژوهش، نشان می دهد رازی در مواجهه با وجوه متعدد لفظ یا ساختار مبهم، معمولاً یک وجه را برگزیده و وجوه دیگر را وانهاده است. همچنین، گرمارودی بیشتر بر انتقال تعدد معنایی موجود در متن اصلی با استفاده از پاورقی و کمانک متمرکز است؛ در این بین، تمرکز سلیمان بر انتقال واژه یا ساختار مبهم به زبان چینی است.
تاثیر تفاوت های آوایی در توانایی نوشتاری فارسی آموزان چینی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تفاوت های آوایی زبان فارسی و چینی و نقش آن در درست نوشتن کلمات فارسی توسط زبان آموزان چینی می پردازد. در یادگیری زبان دوم هر اندازه تفاوت های زبان مبدأ و مقصد اندک باشد، زبان آموزان، زبان دوم را آسان تر می آموزند. زبان های فارسی و چینی تفاوت های نحوی، واژگانی، الفبایی و آوایی بسیاری دارند. شناختن این تفاوت ها و تکیه بر آنها می تواند مشکلات یادگیری آنها را تا اندازه چشم گیری کاهش دهد. تفاوت های آوایی این دو زبان، تأثیر مستقیمی در یادگیری نوشتن، تلفظ کلمات و شنیدن زبان آموزان چینی دارد. اگر زبان آموزان در مراحل ابتدایی زبان آموزی، با تلفظ درست کلمات آشنا شوند، می توانند شکل درست کلمات را بنویسند و به درستی آن را بیان کنند. این مقاله با استفاده از داده هایی که از نوشته های زبان آموزان چینی به دست آمده، به اجمال، به تفاوت های آوایی دو زبان چینی و فارسی اشاره می کند. نتایج این تحقیق می تواند در بهبود توانایی نوشتن زبان آموزان چینی در آموزش زبان فارسی به عنوان زبان دوم، با تمرکز بر ارتباط مستقیم صورت آوایی و نوشتاری همخوان ها مؤثر باشد.
نگاهی به ترکیبات ساده وصفی و اضافی در زبان های فارسی و چینی (رویکردی آموزشی)
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
105 - 123
حوزه های تخصصی:
ترکیبات وصفی یکی از ابزار های زبانی مهم برای ابراز احساسات و برقراری ارتباط هستد اما در اکثر زبان ها نحوه استفاده و ساختار دستور زبانی آن یکسان نیست. با یک بررسی در مورد نحوه کاربرد ترکیبات وصفی و اضافی در دو زبان فارسی و چینی متوجه خواهیم شد که ساختار ترکیب های وصفی و اضافی با هم تفاوت های بارزی دارند و دستور زبان و ویژگی های بیان مفاهیم در این دو زبان کاملا متفاوت می باشد. تحقیق حاضرضمن معرفی انواع ترکیبات وصفی و اضافی در دو زبان و با استفاده از روش توصیفی و تطبیقی به کاوش در مورد تفاوت های ترتیب و ساختار ترکیب های وصفی و اضافی در این دو زبان پرداخته است. بررسی ها نشان می دهد در زبان فارسی ترکیب وصفی «موصوف + صفت» می باشد در صورتی که در زبان چینی «صفت+ موصوف» ترکیب وصفی را می سازد. بررسی های مبتنی بر تجربه تدریس به زبان آموزان چینی نشان می دهد که گرچه آنها ساختار ترکیبات وصفی دوتایی را متوجه می شوند، اما در مواجهه با ترکیبات وصفی و اضافی طولانی به دلیل تفاوت دستور زبانی با ابهام روبرو هستند و اکثراً اشتباه به کار می برند. چینی آموزان فارسی زبان نیز در هنگام استفاده از ترکیبات وصفی و اضافی از دستور زبان فارسی برای ساخت ترکیبات وصفی و اضافی چینی استفاده نموده و در انتقال معانی دچار مشکل می شوند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که توضیح و تأکید بر تفاوت های دستوری دو زبان و زیر هم نوشتن کلمات هر دو زبان و نیز تکرار و تمرین و ارائه مثال های مختلف از ترکیبات کوتاه تا بلند در حین تدریس توسط مدرس های زبان باعث تسلط زبان آموز درساخت این ترکیبات می شوند.
بررسی وضعیت آموزش زبان چینی و فارسی در ایران و چین
حوزه های تخصصی:
ایران و چین به عنوان دو سرزمین باستانی در آسیای کهن، از دیرباز همواره روابط گسترده ای با یکدیگر داشته اند. در عصر کنونی و با توجه به ضرورت های سیاسی و اقتصادی و نقش مهم دو کشور در تحولات منطقه و جهان، افزایش سطح تعاملات و ارتباطات بین این دو همسایه پیشین امری ضروری تلقی می گردد. طرح «یک جاده _ یک کمربند» که در سال 2013 از سوی دولت مردان چین مطرح گردید، به خوبی نشان دهنده عزم و اراده چین برای گسترش روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود با کشورهایی است که در مسیر این طرح واقع هستند و در این میان نقش ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم حوزه جاده ابریشم موضوعی انکار ناشدنی است. از این رو در سال های اخیر تلاش برای فهم و شناخت هر چه بیشتر زبان و فرهنگ دو ملت در نزد دولت ها بیش از پیش ضرورت یافته است. در این مقاله ما برآنیم تا با استفاده از مستندات موجود به بررسی وضعیت آموزش زبان چینی در ایران و وضعیت آموزش زبان فارسی در چین بپردازیم و پیشنهادها و نظراتی را در جهت حل مشکلات موجود و بهبود شرایط فعلی ارائه دهیم.
بررسی تطبیقی ویژگی های زمان دستوری و نمود در زبان های فارسی و چینی براساس زبانشناسی پیکره ای
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
211 - 237
حوزه های تخصصی:
دو مقوله زمان دستوری و نمود در دستور زبان جایگاه ویژه ای دارند. با کمک زمان دستوری می توان به بیان یک عمل یا رویداد در زمان گذشته، حال یا آینده پرداخت و با کمک نمود می توان، شروع، پیشرفت یا پایان عمل یا رویدادی را نشان داد. از آنجاکه این دو مقوله و نوع بازنمایی آن ها در هر یک از زبان های فارسی و چینی ویژگی های مخصوص به خود را دارند و پژوهش های تطبیقی بسیار کمی در این حوزه صورت گرفته است، پژوهش حاضر با کمک زبانشناسی پیکره ای، به کمک آمار و با بهره گیری از روش-های تحلیل کمی و کیفی درصدد یافتن ویژگی های این دو مقوله و کشف شباهت ها و تفاوت های آن ها در این دو زبان است. از نتایج حاصل از این پژوهش می توان در حوزه های آموزش زبان، دستور زبان و ترجمه بهره برد. این پژوهش با مشاهده و بررسی 9189 گزاره شامل 4172 گزاره فارسی و ترجمه متناظر آن ها به چینی و 5017 گزاره چینی و ترجمه متناظر آن ها به فارسی از دو رمان «بوف کور» به زبان فارسی و «دویدن در خیابان های پکن» به زبان چینی و ترجمه متناظر آن ها به چینی و فارسی استخراج شده اند. از این داده ها پیکره دو زبانه ا ی فارسی- چینی و چینی- فارسی ساخته شده است و با مشاهده دگرگونی های به وجود آمده در فرایند ترجمه در ساختار هر یک از این گزاره ها، ویژگی های مربوط به ان ها، شباهت ها و تفاوت های اساسی و نوع بازنمایی زمان دستوری و نمود در این دو زبان به دست آمده است. در زبان فارسی، فعل، نقش کلیدی را در جمله دارد و حاوی اطلاعات دستوری نظیر زمان دستوری و نمود است. اما در زبان چینی، اسم، در جمله نقش کلیدی دارد و در بسیاری از جملات فعل، قابل حذف است. از همین روی نمی توان دسته بندی مشخصی برای زمان دستوری در زبان چینی قائل شد.
تجزیه و تحلیل خطاهای رایج زبان آموزان ایرانی در کاربرد جملات وجودی زبان چینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
477 - 495
حوزه های تخصصی:
جملات وجودی[1] در زبان چینی نشانگر وجود، ظاهر یا ناپدید شدن اشیاء یا افراد در یک مکان است. تا کنون تحقیقات و مقالات بسیاری در زمینه جملات وجودی زبان چینی صورت گرفته است و خطاهای رایج گویشوران کشورهای مختلف به هنگام کاربرد جملات وجودی زبان چینی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند، با این حال، هیچ تحقیقی در مورد دانشجویان ایرانی انجام نشده است، لذا تحقیق در این باره ضرورت میابد. محور اصلی این مقاله، تجزیه و تحلیل اشتباهاتی است که زبان آموزان ایرانی در هنگام استفاده از جملات وجودی زبان چینی مرتکب می شوند. به این منظور، پنج نوع اصلی جملات وجودی زبان چینی که عبارتند از: جملات با فعل «是[1]»، جملات با فعل «有[1]»، جملات با فعل«在[1]»، جملات با «V+着[1]» و جملات با «V+了[1]» انتخاب شده اند و با طرح پرسش نامه از دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در چین، تحقیق به عمل آمده است. در ادامه، با استفاده از تئوری تحلیل مقابله ای و تحلیل خطا، داده های حاصل از تحقیق مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. خطاهای به دست آمده به طور عمده به چهار دسته حذف، اضافه، جایگزینی و تبدیل تقسیم می شوند. مطالعه این خطاها به زبان آموزان ایرانی در فرآیند یادگیری زبان چینی کمک می کند و به اساتید این حوزه در انتخاب روش های مناسب برای تدریس و بهبود برگزاری کلاس ها و دوره های آموزشی یاری می رساند.
ساخت بررسی و تحلیل خطای زبان آموزان ایرانی در استفاده از جملات مجهول «被 » در زبان چینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
509 - 524
حوزه های تخصصی:
«جملات مجهول» الگویی مشترک در زبان های چینی و فارسی بوده و ساختار اصلی برای بیان مجهول در این دو زبان هستند. زبان های فارسی و چینی از لحاظ دستوری تفاوت ها و شباهت هایی دارند. یادگیری زبان چینی برای زبان آموزان ایرانی، با توجه به این تفاوت ها و شباهت ها، هم با سختی و هم آسانی همراه است. در مسیر یادگیری زبان، بروز خطا اجتناب ناپذیر است. اما بررسی خطاها به کاهش آنها کمک خواهد کرد. زبان آموزان ایرانی در مسیر یادگیری زبان چینی خطاهایی را مرتکب می شوند که بحث و تحقیق در مورد دلایل آنها از گام های مهم تحلیل خطاها بوده و دانستن علت آنها، کیفیت آموزش را به مراتب ارتقاء می بخشد. در این پژوهش ابتدا مقایسه دقیقی از ساختار جملات مجهول در زبان چینی و زبان فارسی ارائه گردیده و سپس به تفاوت ها و شباهت های این دو ساختار در دو زبان پرداخته شده است. در ادامه چگونگی استفاده جملات مجهول«被» در زبان چینی توسط زبان آموزان ایرانی از طریق پرسش نامه بررسی شده است. با تجزیه و تحلیل خطاهای زبان آموزان در پرسش نامه، مشخص گردید که دلایل بروز این خطاها عمدتاً سه عامل «انتقال اشتباه از زبان مادری»، «پیچیدگی دستور زبان چینی» و «استفاده از راهکار های اجتنابی» هستند.
تقابل به عنوان مؤلفه اساسی در دستور زبان ضرب المثل (با تأکید بر ضرب المثل های فارسی و چینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مَثَل از جمله اصطلاحاتی است که محققان هم در تعریف و هم در تعیین مصادیق آن اختلاف نظر دارند تا بدان جا که برخی معتقدند هیچ گاه نمی توان حدودی برای آن تعیین کرد؛ به دلیل همین ابهامات، عده ای آن را با قلمروهای دیگر از جمله کنایه و استعاره تمثیلیه درآمیخته اند. به نظرمی رسد پژوهش های این حوزه کمتر به دنبال چارچوبی نظام مند و مستدل برای انواع مثل بوده اند. پژوهشگران حوزه زبان شناسی و ادبیات در قرن بیستم کوشیدند با توجه به مشابهت های انواع و آثار ادبی، تحلیل ساختار آنها و تعریف انواع مختلف در قالب چند فرم بسیط، قواعد عام آنها را استخراج و با عنوان «دستور زبانِ» آن فرم ارائه کنند. یکی از این فرم ها، مَثل است که می توان با تحلیل ساختار و استخراج مؤلفه های آن، به قواعد عام این گونه دست یافت و با درکنارهم نهادن آنها «دستور زبان ضرب المثل» را تدوین کرد. به نظر می رسد یکی از این مؤلفه های اساسی که به شکل های مختلف در انواع ضرب المثل دیده می شود، «تقابل» است. در این پژوهش ضمن دسته بندی و نقد تعاریف مَثَل، بررسی انواع تقابل در فلسفه و معناشناسی، حدود هزار مَثَل فارسی و چینی را با روش توصیفی-تحلیلی، بر اساس گونه های تقابل، به عنوان عنصری اصلی در این دستورِ زبان، طبقه بندی کرده ایم. حاصل پژوهش نشان می-دهد که در هر مَثَل با گونه ای تقابل سر وکار داریم، لکن فراوانی تقابل ها متفاوت است؛ بدین صورت که انواع تقابل ضمنی و تقابل مکمل بیشترین فراوانی را دارند و تقابل واژگانی در رده بعدی قرار می گیرد؛ هرچند مثل هایی داریم که دارای چندین گونه تقابل هستند. همچنین در پژوهش حاضر نمونه ای از تقابل دو سویه یا مدرج دیده نشد.