فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۸۱ تا ۳٬۳۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
8 - 18
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد است تا با استفاده از تناسبات ارتفاعی فضا، بازدهی صفحات جذب کننده صوت را افزایش داده و حالت بهینه برای میزان مشخصی از جذب کننده ها را فراهم سازد. متغیرهای مورد مطالعه، ارتفاع صفحات جذب کننده، وضعیت و مکان نصب بوده و هدف اصلی، یافتن رابطه ای بین ارتفاع فضا، فاصله منبع از کف و ارتفاع صفحات جذب کننده است. پژوهش به روش تجربی و با برداشت میدانی از وضعیت موجود آکوستیکی هنرستان مردانی آذر تبریز و روش شبیه سازی به وسیله نرم افزار EASE4.4 انجام شده است. به عنوان نتیجه می توان گفت سقف مناسب ترین و کف نامناسب ترین مکان برای جذب صوت بوده و صفحات جذب کننده بایستی با فاصله برابر با ارتفاع صفحه از سقف و با زاویه 90 درجه نسبت به آن نصب شوند. درصورتی که دو برابر مجموع ارتفاع صفحه جذب کننده و فاصله منبع از کف برابر با ارتفاع کل فضا باشد، حداکثر میزان جذب صوت در فضا حادث خواهد شد.
ارزیابی آسیب پذیری کالبدی شهر آذرشهر در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷
1 - 15
حوزههای تخصصی:
زلزله یکی از سوانح طبیعی است که بیشتر کشورها از جمله ایران با تهدیدات آن مواجه می باشند، کشور ایران در موقعیت زمین شناسی و قرارگیری بر روی کمربند زلزله از کشورهای لرزه خیز دنیا محسوب و در سالیان گذشته بر اثر وقوع زلزله، متحمل خسارات و تلفات زیادی شده است، شهر آذرشهر نیز به عنوان یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی از این قاعده مستثنی نیست. هدف این پژوهش ارزیابی آسیب پذیری کالبدی شهر آذرشهر در برابر زلزله می باشد، نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP با مقایسات زوجی و نرم افزار ARC GIS در فازهای مربوط به ورود، ذخیره و مدیریت، پردازش و تحلیل داده ها با در نظر گرفتن معیارهایی چون فاصله از گسل، درصد شیب، نوع خاک، تراکم جمعیت، کیفیت ابنیه، جنس سازه، عمربنا، تعداد طبقات، دسترسی به فضاهای باز، فاصله از بیمارستان و فاصله از ایستگاه آتش نشانی می باشد. بررسی نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهد که عوامل مختلف، می توانند تاثیر گذاری متفاوتی در خسارات ناشی از زلزله داشته باشند، به طوری که شهر آذرشهر با فاصله نه کیلومتر از محدوده گسل، در ناحیه مرکز زلزله واقع شده است، که با درنظرگرفتن معیارهای ذکر شده و تجزیه وتحلیل آنها میزان آسیب پذیری کالبدی در محدوده شهر متوسط رو به بالا و به علت تراکم بالای ساختمانی و جمعیتی، پایین بودن کیفیت سازه ها و شبکه معابر ارگانیگ در بخش مرکزی و قدیمی شهر میزان آسیب پذیری در این بخش بسیار بالا می باشد.
گونه شناسی خیال در فرایند طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم خرداد ۱۳۹۸ شماره ۷۲
53 - 64
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با محوریت موضوع طراحی شکل گرفته است. چیستی طراحی و چگونگی آن همواره دغدغه نظریه پردازان و محققان در حوزه های مختلف بوده است. در این میان تنوع دیدگاه ها و زمینه های نگرش به موضوع به جای وجود یک نظریه واحد مسئله ای قابل توجه است. هنگامی که مسئله عدم قطعیت به میان می آید، یعنی با پدیده ای روبه رو هستیم که خطی نیست و تنها از منظر خرد و منطق نمی توان آن را شناخت. در این میان عده ای جنبه های متافیزیک را جست وجو می کنند، عده ای از بُعد روان شناختی، ناخودآگاه را مورد بررسی قرار می دهند و گروهی دیگر نگاهی عرفانی به مسئله دارند. این جنبه ناشناخته نهفته در طراحی می تواند برای طراح و مخاطب نیرویی رازآلود، محرک، ترس آور یا لذت بخش باشد. طراحی در نقش آفرینشی خود برخاسته از عالم فردیِ طراح و دنیای ذهنی اوست که در چهارچوب علم به سنجش برده می شود و دگر بار به خیال بازمی گردد. بر این اساس در خوانش طراحی، مجموعه ای از مؤلفه های درونی و بیرونی همزمان به میان می آیند. شناخت این فضای طراحی و چگونگی دگرپذیری آن موضوعی است که برای ما اهمیت دارد. رویکرد ما فرایندمحور است. در کنار مطالعاتی که پیرامون شاخصه های فضای فیزیکی شکل گرفته است، ضروری است شاخصه های فضای ذهنی نیز مطالعه شود. این فضای ذهنی را معادل همان فضای خیال طراح در نظر می گیریم. مشخص است که به طور مستقیم نمی توانیم به مکانیسم تخیل دسترسی داشته باشیم، اما می توانیم سعی کنیم که کارایی آن را روی سطوح ساختاری شرح دهیم. روش پژوهش تلفیقی است از شیوه روایتی و تحلیل هرمنوتیکی-پدیدارشناسی. شیوه پژوهش نیز فرایندمحور است و بر فرایند طراحی تمرکز دارد. پژوهش بر مبنای مجموعه ای از روابط و اثرگذاری های متقابل شکل می گیرد. تکیه بر خیال لازمه آفرینش گری است. خیال یک گریز دوست داشتنی است که بسیاری از محدویت ها در آن راه ندارند. همه چیز در خیال ممکن می شود. تجربه ای از آزادی و آزادگی است. فضای خیال هرکس مختص به خود اوست و شکل آن با دیگری تفاوت دارد. مجموعه ای از درون مایه های فردی، شاخصه های فضای خیال را شکل می دهند. طراح در جریان طراحی در گذار مدام میان این فضای خیال و فضای فیزیکی است.
الگوهای هندسی و تناسبات طلایی، زبان مشترک معماری و هنر در روستای تاریخی ابیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ معماری ایران مملو از آثار باشکوهی است که هنرمندان و مهندسان توانمند این سرزمین با بهره مندی از هندسه و اصول آن را خلق نموده اند. به عبارت دیگر مهندسان ایرانی همواره از هندسه به عنوان زبانی واحد و مشترک در جهت پاسخگویی شایسته به نیازهای عملکردی، سازه ای و زیبایی در معماری و محصولات هنری بهره جسته اند. در این میان روستای تاریخی ابیانه با اینکه یکی از زیباترین روستاهای تاریخی ایران است که در قرون متمادی توانسته اصالت طرح ها و تناسبات هندسی موجود در آثار معماری و هنری خویش را حفظ نماید، لیکن پژوهش های درخور توجهی در رابطه با چگونگی شکل گیری ساختارهای هندسی یکسان در آن صورت نگرفته است. از آنجایی که بنا بر ادعای نگارندگان هندسه زبان مشترکِ تمامی طرح های هنری این روستای تاریخی است، مقاله حاضر بر آن است تا با شناسایی الگوهای هندسی موجود در تمامی طرح های هنری روستای تاریخی ابیانه به راز چگونگی شکل گیری طرح های هندسی یکسان در سطوح وسیعی از این هنرها پی ببرد. جهت نیل به هدف و پاسخگویی به سؤالات تحقیق از روش های تلفیقی همچون بهره مندی از نرم افزارهای تحلیلی و هندسی، Phi Matrix 1.618 Pro، Golden Ratio 2016 و ترسیم و تحلیل های دستی که قادرند تا الگوهای هندسی و تناسبات طلایی موجود در معماری، صنایع دستی و سایر هنرهای موجود در روستای تاریخی ابیانه را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهند، بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تناسبات طلایی همچون، مستطیل طلایی، مارپیچ طلایی، پنج ضلعی طلایی، سلسله اعداد فیبوناچی، مثلث خیام-پاسکال در ساختار پلکانی و پیمون یک چارکی در تمامی نمونه های برداشت شده هنری و معماری این روستا تکرار شده و درواقع همان زبان مشترک معماری و سایر هنرهای روستای معماری ابیانه اند.
تحلیل آموزش شهرسازی در ایران و رابطه آن با نقش متخصص شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
5 - 16
حوزههای تخصصی:
محتوای آموزشی هر حرفه از نقش و جایگاه آن حرفه در جامعه ناشی می شود و آموزش شهرسازی نیز از این قاعده مستثنا نیست. درواقع آموزش شهرسازی باید در عمل پاسخگوی نیازهای متخصصان شهرسازی باشد. در همین راستا، این مقاله ابتدا به بررسی نقش متخصص شهرسازی در ایران پرداخته و سپس با تعیین مهم ترین دانش و مهارت های متخصص شهرسازی، به ارزیابی میزان انطباق این نقش با محتوای آموزش شهرسازی می پردازد. نقش متخصص شهرسازی با مصاحبه با 12 فرد حرفه ای و مهم ترین دانش، مهارت و اهمیت ارزش ها در آموزش شهرسازی با تکمیل 341 پرسشنامه مشخص گردیده است. بررسی نقش متخصص شهرسازی در ایران مبین غلبه دیدگاه تکنسین و یا مشاور در فرایند تصمیم گیری بوده و تأکید اصلی بر تهیه طرح های توسعه در مقیاس های مختلف است. نمود نقش متخصص شهرسازی در محتوای آموزش شهرسازی غلبه دانش رویه ای/کاربردی، مهارت های تکنیکی و تحلیلی بوده و ارزش ها بی اهمیت است که نشان دهنده انطباق نقش متخصص شهرسازی با محتوای آموزشی در ایران است.
سنجش حس مکان و شناسایی مؤلفه های مؤثر بر آن در بافت تاریخی تهران (موردپژوهی: محله تاریخی امامزاده یحیی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
173-191
حوزههای تخصصی:
امروزه سطح پایین حس مکان و کمرنگ بودن احساس تعلق و هویت ساکنان در بسیاری از مناطق شهری، به خصوص در بافت های تاریخی، به واسطه دگرگونی ها و تغییرات نامتناسب با بستر، روح و غریزه آدمی، مسئله ای مهم در بحث چگونگی برخورد با بافت های تاریخی است. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی مفهوم چندبعدی حس مکان و شناسایی عوامل تشکیل دهنده آن در محله تاریخی امامزاده یحیی به عنوان محله ای رو به زوال می پردازد. بدین منظور برای سنجش حس مکان و ارزیابی عوامل مؤثر بر آن از ابزار پرسشنامه و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده و با استفاده از آزمون همبستگی به کشف رابطه معنادار، شدت و جهت رابطه میان آن ها پرداخته شده است. نتایج نشان داد که درمجموع، حس مکان ساکنان محله امامزاده یحیی در سطح پایینی قرار دارد و از جمله دلایل آن می توان به نارضایتی ساکنان از عوامل کالبدی، اجتماعی ، فعالیتی و معنایی در محله اشاره کرد. همچنین آزمون همبستگی نشان داد میان حس مکان ساکنان و احساس افتخار آن ها به حضور در محله، رابطه معناداری وجود دارد (05/0 P < ) و سطح بالای حس مکان باعث می شود تا ساکنان با شدت بیشتری خود را اهل محله خویش بدانند و متناسب با آن، انگیزه تداوم سکونت و ماندگاریشان در محل زندگی ارتقا یابد. در مقابل نحوه پیدا کردن مسیرها توسط ساکنان در این محله، رابطه معناداری با بُعد وابستگی به مکان برقرار نکرده است (156/0 r = و 05/0 P> ). همچنین نتایج حاکی از این است که وجود ابنیه تاریخی در محله امامزاده یحیی به رغم علاقه مندی ساکنان به آن (76/4 = میانگین)، به خودی خود موجب تقویت حس مکان در ساکنان نمی گردد و تنها یکی از توانمندی های موجود محسوب می شود. ازاین رو می توان به کمک آن و سایر توانمندی های موجود، با برنامه ریزی های مدبّرانه، راه رسیدن به سطح بالاتری از حس مکان، تعلق به مکان و هویت مکان را هموارتر کرد.
بررسی تأثیر سیلیکات سدیم و آکریلیک بر مقاومت فشاری، خمشی و رطوبتی ملات کاهگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۸
۶۰-۵۱
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از منابع و مصالح محلی نقش بسزایی در کاهش قیمت مصالح و قطعات و نیز انطباق محصول با شرایط اقلیمی دارد. مصالح خاکی، پرمصرف ترین مصالح بکار رفته در اجزای سازه ای و پوششی بناهای تاریخی و همچنین روستاهای سراسر ایران محسوب می شوند. این در حالی است که پشت بام و دیوار های پوشیده شده با ملات های گلین به دلیل مقاومت کم در برابر بارهای جانبی و ترک خوردگی دیوارها، فرسایش سریع در اثر رطوبت، مقاومت کم در برابر سایش و ضربه سالانه نیازمند بازسازی و تعمیر مکرر می باشند که این امر، موجب اجتناب مردم از استفاده از این گونه مصالح شده است. لذا دوام مصالح گلین از جمله کاهگل به عنوان یکی از مصالح پایدار و سازگار با محیط زیست و اقلیم، بسیار حائز اهمیت است . هدف از پژوهش حاضر، یافتن طرح اختلاط بهینه ملات کاهگل براساس بررسی برخی پارامترهای فیزیکی و مکانیکی ملات کاهگل ساخته شده با افزودنی های مختلف می باشد. در این راستا ملات های ساخته شده از خاک، کاه به نسبت حجمی 80 و آب با نسبت حجمی 42 درصد با افزودنی های سیلیکات سدیم و آکریلیک، به نسبت های مختلف ترکیب می شوند و تفاوت مقاومت آن ها در برابر بارهای خمشی و فشاری و همچنین رطوبت بررسی می شود. همه مراحل تهیه، ساخت و آزمایش براساس استانداردها در آزمایشگاه مکانیک خاک دانشگاه یزد انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مقاومت کاهگل حاوی سیلیکات سدیم با نسبت 100 درصد حجمی آب به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد که شاخص های مقاومت در برابر رطوبت، فشار و خمش کاهگل دارای افزودنی سیلیکات سدیم، خیلی بیشتر از کاهگل معمولی است. همچنین دوام اثر افزودنی کاهگل ساخته شده با افزودنی 100% سیلیکات سدیم در برابر فشار آب، بسیار بیشتر از نمونه های پیشین برآورد شد. از طرف دیگر با افزایش میزان آکریلیک در نسبت های بالاتر از 70 درصد حجمی خاک، چسبندگی سطحی بیشتری بین ذرات بوجود می آید.
مطالعه ی مقایسه ای نقوش آجری نمای بناهای تجاری- مسکونی شهرهای اصفهان و تهران در دوره ی پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آغاز دوره پهلوی، مدرنیزاسیون در ایران که از دوره قاجار شروع شده بود، شدت بیشتری یافت . یکی از عرصه هایی که آثار مدرنیزاسیون در آن پدیدار گشت، معماری و شهرسازی بود. برون گرایی در معماری و شهرسازی، سبب پیدایش نماهای رو به شهر در بناها شد. اکثر نماهایی که در این دوره در اطراف خیابان ها ساخته شدند، تزئینات آجری داشتند. مسئله پژوهش این است که مدرنیزاسیون چگونه آجرکاری های نماهای پایتخت و دیگر شهرها را دچار تغییر کرده است و تا چه اندازه تداوم سنت های فرهنگی گذشته و یا نفوذ سریعتر ویژگی های مدرن باعث تغییر چهره آنها شده است. باور بنیادین این پژوهش آن است که روش مطالعه مقایسه ای، راهکاری برای تحلیل چگونگی و چرایی شباهت ها و تفاوت های آجرکاری ها در نمای بناهای شهری اصفهان و تهران ارائه می دهد. تحلیل شباهت ها و تفاوت ها می تواند ویژگی های خاص و عام آجرکاری های اصفهان و تهران را آشکار کند و منجر به شناخت این تزئینات آجری بشود که در واقع بخش کوچکی از اسناد معماری آن دوره محسوب می شوند و تا کنون کمتر مورد توجه بسیار قرار گرفته اند.
چارچوب شاهد محور فرایند طراحی مشارکتی در بازسازی های مسکن دایم پس از زمین لرزه های گیلان- زنجان 69، ورزقان 91 و کرمانشاه 96(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶۸
۵۰-۳۵
حوزههای تخصصی:
بازسازی ها به عنوان مهمترین فرایند پاسخگو به آسیب های حاصل از زمین لرزه ها مطرح می شوند. موفقیت در فرایند بازسازی نیازمند دانش کافی متولیان آن از بستر آسیب دیده و سطوح بالایی از مشارکت بازماندگان در بازسازی مسکن است. زمان نیز به عنوان عامل کلیدی در مراحل بازسازی نقش حیاتی داشته و تسریع روند آن را با وجود فشارهای سیاسی و اقتصادی میسر می نماید. در این میان در اکثر بازسازی های انجام شده، تفکر محصول گرا بیشتر مورد توجه قرار دارد. در تفکر محصول گرا نقطه پایان برای پروژه های بازسازی در نظر گرفته می شود و محوریت فرایند با رویکرد چرخه ای یا اسپیرالی ارتقا یابنده دیده نمی شود. این امر موجب ایجاد شکاف میان کاربران (بازماندگان)، طراحان و تأمین کنندگان مالی در بازسازی می گردد. عدم نظارت بر ساخت منطقه آسیب دیده نیز منجر به افزایش آسیب پذیری فیزیکی و عدم دستیابی به اهداف ساخت بهتر از قبل، می شود. در این مقاله چارچوب پیشنهادی فرایند طراحی مشارکتی بازسازی مسکن بازماندگان زمین لرزه بررسی شده است. روش تحقیق آمیخته (عمدتاً کیفی) و با استفاده از تحلیل محتوای برگرفته از مصاحبه های نیمه ساختارمند و عمیق با بهره برداران و مشاهدات در روستاهای بازسازی شده در سه دوره زمانی بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت می باشد. یافته ها نشان می دهند که تقلیل شکاف بین کاربران (بازماندگان) و طراحان، در سیاستگذاری بازسازی، با در نظر گرفتن سه مرحله امکان پذیر می باشد. در تبیین این مراحل، مرحله اول چرخه ای از طراحی با افزایش آسیب پذیری های عمدتاً کالبدی، پیش از وقوع زمین لرزه است. مرحله دوم روندی خطی از ساخت مسکن و افزایش نگرش های محصول گرا می باشد. این مرحله به منظور ارایه پاسخ سریع به حجم عظیم نیاز به ساخت وساز، پس از تخریب های گسترده در زلزله ها شکل می گیرد. در این راستا فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وارد بر منطقه آسیب دیده در زمان رسمی تعیین شده برای بازسازی از طرف متولیان آن مدیریت می شود. مرحله سوم که دارای ماهیتی مارپیچی ارتقا یابنده (اسپیرال) از فرایند طراحی مسکن است، پس از اتمام زمان رسمی بازسازی شکل می گیرد. باید توجه داشت که اقدامات بازماندگان در ایجاد تغییر به منظور تطبیق بیشتر کالبد با معیشت، فرهنگ و هویت افراد در این مرحله تأثیرگذار است.
Explaining the effective features of open and semi-open spaces in availability and increase of social interactions in residential complexes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
By increasing house demand for living, the urban development planning has turned to towers, which provides a platform for the growth of the city, regardless of the traditional Iranian's architecture. Among the vital elements in traditional architecture, there are a variety of open and semi-open spaces such as the central courtyard, pool, veranda, balcony, etc that have been provided the needs for social interactions, privacy and other values among the inhabitants, but it is almost destroyed by the contemporary architecture. Therfore the necessity is to turn social interactions into spaces of residential complexes. Since in the variety of the quality of spaces, the architect has the most effective role, in a branch of interactive architecture, the most important thing is the interaction with the external environment that countless theorists have focused on this. The purpose is to explain the effective components of open and semi-open spaces in the presence and increase of social interactions in residential complexes. The research method was qualitative and based on the experts' descriptions, the characteristics of open and semi-open spaces were extracted and then their impact and interaction on the quality of space were investigated and adapted to the final model of interactive residential complex. Factors such as quality, security, the possibility of the presence of children, sense of belonging to the place and social discipline in different types of open and semi-open spaces, can have an effect on the adaptation of the spatial structure of residential complexes on the more interactions of residents.
بررسی راه کار ها و استراتژی های همساز با اقلیم معتدل و مرطوب در معماری معاصر و بومی
حوزههای تخصصی:
با توجه به وجود اقلیم های متنوع در جهان، طراحی معماری باید با توجه به شرایط اقلیمی انجام شود؛ این مهم به ویژه در مواردی که شرایط حرارتی بحرانی یکی )C( باشد اهمیت بیشتری داشته و به چالشی مهم در ذهن معمار تبدیل می شود. طبق تقسیم بندی کوپن 5 کلان اقلیم وجود دارد که اقلیم معتدل و مرطوب 01° و در C از اقلیم های مهم آن است که به خاطر رطوبت بالای هوا در طول سال نیاز به طراحی خاص دارد. در این اقلیم دما در گرم ترین ماه سال بالاتر از تشکیل شده است. در این مقاله، ابتدا با استفاده از روش تحقیق کیفی، به صورت )Cs ،Cw ،Cf( -3 می باشد. این اقلیم از سه خرده اقلیم °C سردترین ماه سال توصیفی-تحلیلی و سپس با استفاده از داده های هواشناسی ایستگاه های معتبر جهانی و با تکیه بر تحلیل راهکارهای به کار گرفته شده در معماری معاصر و بومی سه به شناسایی و بررسی راهکارهای همساز با اقلیم در این نمونه ها پرداخته شد و باتوجه به ))Csa( و خرم آباد )Cwa( هنگ کنگ ،)Cfa( نمونه موردی )واشنگتن مطالعات انجام شده، معماری بومی شهر خرم آباد و معماری معاصر دو شهر واشنگتن و هنگ کنگ از سازگاری بالایی با شرایط اقلیمی برخوردار بودند، با این وجود در معماری معاصر شهر خرم آباد برخلاف معماری بومی آن توجه اندکی به مسائل اقلیمی شده بود. در نتیجه این تحلیل ها و نحوه عملکرد عناصر معماری به کار رفته در معماری بومی و معاصر سه شهر مورد مطالعه، به تشریح راهکارهای همساز با اقلیم به کار گرفتهشده مرتبط در معماری معاصر پرداخته و عناصر معماری بومی را که با راهکارهای همساز با اقلیم معتدل و مرطوب در معماری بومی در تناظر با عناصر امروزی قرار گرفتند، معرفی شدند.
بازاندیشی در چالش مفهومی بین «برنامه» و «طرح» در گفتم ان توس عه شهری ایران: از آموزش تا عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
15 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: استفاده از مهارت های تخصصی- دانشگاهی در عرصه حرفه، همواره از مهم ترین دغدغه های دولت ها بوده است که علاوه بر ایجاد پیوند بین دو حوزه دانشگاه و حرفه، برای هرکدام از آن ها به نحوی جهت دهی و معنابخشی می کند. این مقوله برای برخی شاخه های تخصصی مثل دانش شهرسازی، که با زندگی و نیازهای فردی- اجتماعی روزمره شهروندان ارتباطی ملموس و همه جانبه دارد، از حساسیت بالاتری برخوردار است. اما اختلالاتی در گفتمان معاصر شهرسازی ایران وجود دارد که ریشه های آن به سال های ابتدایی پیدایش این شاخه از دانش، تقریباً هم زمان با تأسیس سازمان برنامه (1327 شمسی) بازمی گردد. ازجمله تناقضات موجود در این گفتمان که موجب نابسامانی های فراوان در امر توسعه شهری شده است، تناقض و کج فهمی نسبت به دو پارادایم مفهومی- عملیاتی غالب «برنامه» و «طرح» بوده است. هدف: مقاله حاضر با هدف جستجوی ریشه های ناکارآمدیِ پرتناقض بین برنامه و طرح و یافتن راهکارهایی برای برون رفت از این شرایط تدوین شده است. روش: در فرایند پژوهش ضمن طرح پرسش هایی مفهومی در آغاز، با استفاده از روش تحلیل گفتمان و بر اساس شواهد و تجربیات موجود در عرصه شهرسازی کشور، با تمرکز بر طرح های جامع شهری و ضمن بررسی بازتاب آموزش های دانشگاهی در این فرایند، به تحلیل و ارزیابیِ انتقادی آن پرداخته است. یافته ها: یافته های پژوهش در 10 محور مجزا عوامل مؤثر بر فرایند شهرسازی کشور را شناسایی کرده و آن ها را در انطباق با محیط آموزش دانشگاهی این رشته، مورد نقد و بررسی قرار داده است. این محورها در حقیقت به عنوان دریچه هایی برای پاسخ به پرسش های مطرح شده در ابتدای مسیر تحقیق، دسته بندی و ارائه شده اند. نتیجه: عمده انتقادات مطرح شده در حوزه کاستی های گفتمان شهرسازی ایران، ناشی از عدم رعایت سلسله مراتب «برنامه» و «طرح» است. تأکید بر تهیه طرح های جامع برای رفع همه مشکلات شهرها، بر شدت تناقضات موجود افزوده است.
طراحی مجتمع تفریحی فرهنگی شهر قلعه گنج با محوریت بهره گیری از فرهنگ و مصالح بومی*
حوزههای تخصصی:
انسان همواره برای زندگی نیازمند سازگاری و همگرایی با طبیعت بوده است. ارتباط دوسویه انسان و محیط طبیعی و بهرهبرداری از آن، دانشهای شگرفی از جمله دانش گیاه مردمشناسی را در سرزمین ایران پدید آورد که نیازهای انسانی را برآورده ساخته و تکنولوژی جدید را نیز به چالش کشیده است. یکی از این دانشهای منحصربه فرد دانش تولید سرمایش و سازههای بومی در حوزه فرهنگی هلیل رود است که با بعضی مناطق هم جوار به خصوص حوزه بلوچستان و هرمزگان به دلیل ویژگیهای همسان اقلیمی و فرهنگی، مشابهتهای فراوانی دارد. حوزه فرهنگی هلیلرود در اقلیم گرم و خشک ایران واقع شده و دارای تابستانهای طولانی است که گاه تا حدود 8 ماه از سال را در بر میگیرد. به همین دلیل بدون اندیشه و دانش سرمایش زندگی و اقامت در این منطقه تقریباً غیرممکن بود. در پژوهش پیش رو دانش تولید سرمایش در حوزه فرهنگی هلیلرود به بحث گذاشته است و سازههایی چون، کاوار، آدوربند، یَختِکن و بُنبلوک مورد بررسی قرار گرفتند. مصالح آدوربند بیشتر گیاهی و از درخت نخل، گز و آدور است، اما یختکن سرایی است که در استفاده از گز و آدور با آدوربند مشترک است اما بر خلاف آدوربند برای بنای پی و دیوارههای آن از گل و خشت خام استفاده میشود. بر خلاف این سازهها، بن بلوک بدون داشتن پی و دیواره تنها در فضای باز و برای بهره بردن از شوباد بنا میگردد. همه این سازهها در جغرافیای گسترده حوزه هلیلرود، مکران و هرمزگان مورد استفاده بوده است. این سازهها با مواد اولیه طبیعی دانش پیشتولید بسیاری از تولیدات صنعتی و معماری مدرن امروزی از جمله کولرهای آبی و سازههای سبک هستند. ازاین رو هدف اصلی مقاله شناخت سازوکارهای ساکنان حوزه فرهنگی هلیلرود برای تولید سرمایش و بررسی سازههای معماری سنتی در این حوزه است. پرسش اصلی این است که چه سازههایی مبتنی بر محیط و اقلیم منطقه در تولید سرمایش پدید آمدند؟ در تحقیق پیش رو دادههای پژوهش با مشاهده، مطالعات میدانی، مصاحبه و ابزار کتابخانهای فراهم آمده و با روش توصیفی و تحلیلی به بحث گذاشته شدهاند. مهم ترین یافته پژوهش این است که سازههایی چون کاوار، آدوربند، یختکن و بنبلوک در وهله اول دارای کارکرد سرمایشی هستند و جهت نیاز به تولید سرمایش بنا شدهاند و مواد اولیه آنها مبتنی بر دانش گیاه مردمشناسی در این حوزه است و بیش ترین قابلیت را برای مقابله با فصل گرما دارد. در وهله دوم این سازهها جهت نگهداری مواد غذایی و فاسدشدنی در فصل گرما به کار میرفتند.
تأملی بر مکان مندی صورت بندی اجتماعی در فضای شهری؛ بر مبنای «جامعه شناسی فضا»ی گئورگ زیمِل؛ مطالعه موردی: خیابان انقلاب (حدفاصل میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم تیر ۱۳۹۸ شماره ۷۳
65 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:متفکران بسیاری در رابطه با مقوله شهر، نظریات گوناگونی ارائه کرده اند. از این میان «گئورگ زیمِل» آلمانی، شهر را به عنوان یک ساخت اجتماعی می پنداشت تا یک واقعیت ماهیتاً فیزیکی و مادی. زیمل با ارائه پنج بُعد فضایی، شهر را واقعیتی ذهنی می داند که در بستری از برهم کنش های اجتماعی شکل می گیرد. خیابان انقلاب تهران علاوه بر اینکه به عنوان یکی از نمادهای گسست تاریخی در شکل رشد شهر تهران به شمار می رود، بستر مطالبات سیاسی کشور نیز بوده است و با به دوش کشیدن خصایصی چون وجوه تجدد و مدرنیته و همچنین با داشتن موقعیت جغرافیایی و نظام دسترسی ویژه در مرکز شهر و قابلیت جذب جمعیت، به مرزهای اجتماعی و انحصار فضایی که زیمل از آن صحبت می کند، دامن می زند.<br /> هدف:مقاله پیش رو سعی دارد با مداقه در صورت بندی های اجتماعی در خیابان انقلاب تهران، ابعادی از آرای زیمل را در رابطه با مکان مندی این صورت بندی ها در فضای شهری مورد بررسی قرار دهد.<br /> روش تحقیق:خیابان انقلاب تهران به واسطه سطح بالای کنشگری و تنوع صورت بندی های اجتماعی که محصول رویدادهای تاریخی، موقعیت جغرافیایی و ... است، به عنوان نمونه موردی برگزیده شد. نگارندگان با جمع آوری اسناد تصویری و متنی به شکل میدانی و کتابخانه ای، رصد اسناد مرتبط در فضای مجازی و سپس تحلیل اکتشافی-تطبیقی، سعی در تبیین کنش های اجتماعی این خیابان از خلال آرای زیمل را داشته اند.<br /> نتیجه گیری:با توجه به مبانی زیمل در رابطه با مفاهیم کلان اجتماعی چون یکتایی، مرز و ... و روش پیشنهادی او، یعنی کاویدن ظریف ترین برهم کنش های اجتماعی در راستای کشف قوی ترین پیوندهای اجتماعی، اسناد گردآوری شده همگی گواه شکافی اجتماعی از منظر تفکر سیاسی-مدنی در خیابان انقلاب تهران هستند. کنش و شکاف اجتماعی یافت شده، از رهیافت مبانی زیمل نه تنها قابل توضیح اند بلکه همان طور که او مطمح نظر داشت، همگی مکان مند هستند.
بررسی ارتباط پارمترهای رشد هوشمند و تئوری چیدمان فضا در انواع بافت های شهری (نمونه موردی: بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
313-322
حوزههای تخصصی:
ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ زﻣﺎن و ﮔﺴﺘﺮش ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻣﺴﺎیﻞ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ اﻋﻢ از ﻣﺸﮑﻼت ﺗﺮاﻓﯿﮑﯽ، آﻟﻮدﮔﯽﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ و ﻫﻮایﯽ، ﭘﺮاﮐﻨﺪهرویﯽ، ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎری ﮐﺎرﺑﺮیﻫﺎ و ﻏﯿﺮه ﮔﺮیﺒﺎﻧﮕﯿﺮ ﻣﺪیﺮان ﺷﻬﺮی اﺳﺖ. ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار از ﺟﻤﻠﻪ روشﻫﺎیﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ اﺳﺘﻔﺎده ﺣﺪاﻗﻠﯽ از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺳﻌﯽ در ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻌﻀﻼت ﻓﻌﻠﯽ ﺷﻬﺮﻫﺎ دارد. یﮑﯽ از ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ایﻦ اﻟﮕﻮ، رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺪﻋﯽ اﻧﻄﺒﺎق ﺑﺎ اﺻﻮل ﭘﺎیﺪاری اﺳﺖ. ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺳﻌﯽ دارد ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﯽ ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎی اﺻﻠﯽ رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ و اﻧﻄﺒﺎق آن ﺑﺎ ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﺗﺌﻮری ﭼﯿﺪﻣﺎن ﻓﻀﺎ در ﺳﻪ ﺑﺎﻓﺖ ﺷﻬﺮی ﻣﻮﺟﻮد در ﺑﺠﻨﻮرد ﺑﻪ ﮐﺸﻒ رواﺑﻂ ﺑﯿﻦ ایﻦ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎ ﺑﭙﺮدازد. در ایﻦ راﺳﺘﺎ ﺳﻪ ﻣﻮﻟﻔﻪ اﺻﻠﯽ رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ (ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری، اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی و ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻋﻤﻮﻣﯽ) در ایﻦ ﺑﺎﻓﺖﻫﺎ ﺑﺎ ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از روش TOPSIS و ANP ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺪهاﻧﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺮای ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی ﭼﯿﺪﻣﺎن ﻓﻀﺎ ﻧﯿﺰ از ﻧﺮماﻓﺰار Depthmap UCL اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ از ﻧﻮع ﺗﻮﺳﻌﻪای ﺑﻮده و از روشﻫﺎی ﻣﯿﺪاﻧﯽ، ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪ و ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای ﺑﺮای ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻧﺘﺎیﺞ ﺣﺎﺻﻞ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ایﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری و اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی در ﺳﻪ ﺑﺎﻓﺖ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ، ﺗﺎﺛﯿﺮﭘﺬیﺮ از ﻫﻢﭘﯿﻮﻧﺪی و اﺗﺼﺎلﭘﺬیﺮی ﻣﻌﺎﺑﺮ ﺑﻮدهاﻧﺪ و ﺑﺎ اﻓﺰایﺶ ایﻦ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎ، اﻓﺰایﺶ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری و اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی در ﺑﺎﻓﺖﻫﺎ دیﺪه ﻣﯽﺷﻮد. اﻣﺎ در ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺎﺧﺺ دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻋﻤﻮﻣﯽ در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮﭘﺬیﺮی یﺎدﺷﺪه دیﺪه ﻧﺸﺪه اﺳﺖ.
معماری میان افزا؛ رویکردی میان رشته ای برای طراحی در بافت تاریخی؛ نمونه موردی: مجموعه تجاری مشروطه در بافت تاریخی بازار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم مهر ۱۳۹۸ شماره ۷۶
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری میان افزا در بافت تاریخی، رویکردی بین رشته ای است؛ به همین دلیل باید در چارچوبی که حاصل تعامل میان معماری، شهرسازی و مرمت است، مورد بررسی قرار گیرد. عدم توجه به این تعامل آسیب های جبران ناپذیری را به ارزش های بافت هایی تاریخی چون بازار تبریز وارد کرده است و مانعی برای تحقق انتظارات از معماری های میان افزا به آن می شود.هدف: هدف این پژوهش، تبیین معماری میان افزا در بافت تاریخی در چارچوبی تعاملی میانِ حوزه های شهرسازی، معماری و مرمت است تا منجر به بررسی چیستی آن و تدوین الگوی طراحی و ارزیابی در قالب دیدگاه میان رشته ای شود. در ادامه نیز مبتنی بر این الگو، مجموعه مشروطه واقع در بازار تاریخی تبریز مورد ارزیابی قرار می گیرد. روش تحقیق: روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی از جنبه کاربردی است؛ بنابراین در این تحقیق، با مطالعه نظریات مرتبط با مقوله معماری میان افزا در بافت شهری-تاریخی، الگویی که روابط بین رشته ای را تبیین می کند، ارائه شده و مبنای موردپژوهشی قرار گرفته است.نتیجه گیری: بررسی ها نشان می دهد معماری میان افزا در نگرش میان رشته ای در حوزه شهرسازی، معیارهای مطرح در توسعه هوشمند، پایدار و نوشهرگرایی، در حوزه مرمت، اهداف معین در مرمت شهری و مرمت معماری، و در حوزه معماری، طراحی محافظه کارانه، معاصرساز و اعتدال گرایانه را مدنظر قرار می دهد. نگرش میان رشته ای باعث تبیین معماری میان افزا در قالب الگویی رفت و برگشتی بین حوزه های مؤثر می شود. بررسی میان افزایی مجموعه تجاری مشروطه در بازار تاریخی تبریز نشان می دهد که این بنای میان افزا، از منظر حفاظت، رویکرد مرمت شهری، از منظر شهرسازی، رویکرد توسعه پایدار و نوشهرگرایی و از منظر معماری، رویکرد معاصرسازی دارد. تحلیل بر مبنای جدول سوات (SWOT) نیز نشان می دهد که افزودن این ساختار جدید در کنار نقاط قوت و پتانسیل ها، موجب ایجاد نقاط ضعف و تهدیدهایی نیز شده است که باید براساس راهبرد های قوت-تهدید، قوت-فرصت و ضعف-فرصت رفع شوند.
تبیین و تحلیل راهکارهای افزایش مشارکت مردمی در ساماندهی و نوسازی بافت فرسوده با رویکرد سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: شهر سنندج)
منبع:
هویت محیط دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
49 - 62
حوزههای تخصصی:
برای جلب مشارکت مردم و تقویت سرمایه اجتماعی دربرنامه های شهری نیازمند ایجاد نظام برنامه ریزی مشارکتی خواهیم بود. به بیان دیگر، تنها در صورت مشارکت مردم است که برنامه هاواقدامات براساس نیازهای واقعی مردم برنامه ریزی خواهد شد؛ وچون به وسیله خود مردم طراحی شده است، پایدار خواهد ماند، دست یابی به این مهم نیازمند ارزیابی راهبردهای سرمایه اجتماعی مشارکت مردمی درنوسازی بافت فرسوده می باشد. بافت فرسوده شهر سنندج در بخش مرکزی این شهر با در برداشتن عناصر تاریخی فراوان و حضور راسته های اصلی فعالیت و بازار در درون خود به عنوان قلب تپنده این شهر کانون توجه برنامه های ساماندهی و نوسازی بافت فرسوده است. هدف اصلی این پژوهش،تحلیل راهبردهای مشارکت مردمی درنوسازی بافت فرسوده بارویکرد سرمایه اجتماعی خواهد بود.روش این پژوهش توصیفی، تحلیلی بر اساس نوع داده هاو متغیرها، کیفی است. جامعه آماری، شامل 385 نفر از شهروندان و ساکنان به صورت تصادفی بوده اند و داده های جمع آوری شده با استفاده از پرسشنامه وارد نرم افزارSpss گردید.سپس با استفاده از آزمون های آماریT تک نمونه ای و همبستگی پیرسون جهت تجزیه و تحلیل سوالات وفرضیات پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. لذا در بررسی فرضیه های پژوهش به این نتایج م ی ت وان رسیدکه الگوی ترکیبی مشارکت گرا و کارکردگ را با توجه مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، تمایل ساکنین به مشارکت، تمایل گروه های سرمایه گذار به مشارکت، تمایل به ادامه سکونت، میزان ماندگاری داری اهمیت بوده ودرواقع ش اخص ه ای ک ارکرد گرای ی و مشارکت مردمی توجیه پذیری می کند.
اهمیت و ضرورت تداوم سکونت دراحیاء خان ه های تاریخی؛ آسیبشناسی بازکاربری های غیرمستقیم در خانه های تاریخی شهر یزد
حوزههای تخصصی:
امروزه بافت تاریخی و ارزشمند شهر یزد با مشکلات عدیدهای ازجمله از دست دادن ساکنین اصیل بافت و به تبع آن خالی شدن حجم گسترده ای از بناهای مسکونی از سکنه مواجه است. جهت حل معضل یاد شده راهکارهای متنوعی تا به حال در قالب سیاستهای عملی به بناها و بافت های تاریخی با عنوان کلی احیاء اعمال شده است. نمونه ای از این راهکارها را می توان تغییر کاربری بناهای تاریخی نام برد. چنین راهکاری در قالب تغییرکاربری خانه های تاریخی گاهی به معضل ذکر شده دامن زده و نه تنها سبب کوچ همین تعداد اندک که در بافت سکونت داشتند، می شود بلکه آسیب هایی را به بنا و بافت وارد می کنند. جهت حفظ مردم اصیل و احیا مناسب بافت تاریخی، آن دسته از اقدامات، بیشتر می توانند مؤثر باشند که سکونت و تداوم سنت زیستن را در بخش اصیل شهرهای تاریخی ایجاد کنند. این مقاله بر آن است تا از رهگذر آسیبشناسی تغییرکاربری های نامناسب خانه های تاریخی یزد، احیاء مجدد خانه در مقام خانه را مناسب ترین راه جهت احیاء زندگی در بافت بیان کند. برای رسیدن به این هدف از روش تحقیق کیفی نظریه مبنایی، استفاده و از مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه و مشاهدات میدانی به عنوان ابزارهای جمع آوری داده های موجود در این زمینه بهره گرفته شده است. با بهره گیری از این روش تحقیق و کدگذاری داده های شناسایی شده، به آسیب های تغییرکاربری بناهای تاریخی در دو حوزه بنا و بافت به تفکیک پرداخته و با بیان این آسیب ها بر بازکاربری مستقیم بناهای تاریخی به خصوص در مورد خانه های مسکونی تاکید و از آن به عنوان بهترین الگوی فهم و تأثیر پذیری از میراث ارزشی گذشته، که یک سرمایه ی ارزشمند اما مغفول مانده است، یاد می گردد.
Effective Indicators of Promoting Social Interactions in Urban Public Spaces with a Happy City Approach
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۷, Summer ۲۰۱۹
49 - 61
حوزههای تخصصی:
Today, the quality and quantity of urban spaces has become one of the most important developmental indicators in the cities. The management of citizenship relations and increase of social interactions level and presence of people in urban spaces have been considered as the backbone and capital of a dynamic and vibrant community. The purpose of this study was to determine and evaluate the effective indicators on promoting social interactions in urban spaces with a happy city approach. Sampling method was determined by multi-stage comparative stratified sampling and the number of samples was determined by using Cochran formula about 384 people in Qaemshahr. Data collection tool was a research hypothesis questionnaire. Descriptive statistics were used to describe the data. Inferential statistics were used to analyze the hypotheses by SPSS and LISREL software. Four effective factors for promoting social interactions were extracted. These factors are as follows: the first priority is the sense of belonging to the place (5.10), the second priority is security (3.95), the third priority is the urban pedestrian (3.67) and the fourth priority was urban furniture (3.60). The results show that all the components affect the promotion of social interactions in the city's public spaces.
Evaluating Space Justice in Urban Areas, Case study: Quaternary areas of Shahriar
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۵, Winter ۲۰۱۹
13 - 27
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to evaluate the spatial justice in different dimensions (physical, social, economic, and environmental) in order to have balance regarding four regions of Shahriyar city. The spatial justice approach in a city is used for controlling and reducing the physical-spatial inequalities as well as a fair distribution of municipal services and facilities in different areas of the city. In this study, the spatial justice of four areas of Shahriyar city was evaluated with 13 criteria and 27 indicators. This study was carried out through exploratory-analytical research method that used two models of the analytic hierarchy and the shortest distance. Eventually, the final map of different access levels was drawn through combining fuzzy logic with these two models. The findings and obtained results through Topsis model indicated that area 1 of Shahriyar city had the highest rank in social, economic, physical, and environmental indicators. However, the area 3 had unfavorable economic and physical conditions, and area 2 had unfavorable environmental conditions. Having integrated Topsis and Fuzzy models, it was shown that areas 1 and 2 were considered as privileged regions and areas 3 and 4 were respectively determined as the semi-privileged and nonprivileged regions. Moreover, the Analytic Hierarchy Process (AHP) method indicated that areas 1 and 4 had better conditions and areas 3 and 2 are respectively on the lower levels. Finally, after combining the results of fuzzy and AHP models, the final map was designed. It showed that the areas 1 and 4 were privileged regions; areas 3 and 4 were respectively the semi-privileged and underprivileged regions of the Shahriyar city. Generally, the results of this study indicated that the physical-spatial development of Shahriyar city was unbalanced and did not meet the conditions of equity-based city.