مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
ریخت شناسی شهری
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است که روشی کمّی را بر اساس نگرش گونه-ریخت شناسانه به بافت های شهری معرفی و آزمایش کند. در این میان شاخص تراکم با تعریف خاصی به عنوان یک ویژگی گونه شناختیِ قابل سنجش مورد استفاده قرار می گیرد. در این نوشتار پس از مقدمه و اشاره ای کوتاه به پیشینه ی روش های کمّی مطالعه ی شکل بافت های شهری و نیز پیوند میان تراکم فیزیکی و گونه-ریخت شناسی ، ابزاری به نام spacemate معرفی و تشریح می گردد. برای آزمون این روش بافت هایی از کلانشهر تبریز برگزیده شده و پس از استخراج و طبقه بندی داده های مورد نیاز بر روی نمودار spacemateجانمایی و تحلیل شده است. با این که این روش در اصل با در نظر گرفتن ساختارهای شهری کشورهای غربی طراحی و به شکلی محدودآزموده شده است، نتایج این تحقیق نشان می دهد که روش مورد آزمایش – که در کشور ایران برای اولین بار در پژوهش حاضر آزموده می شود - در صورت وجود داده های قابل استناد ، قابلیت بومی شدن و کاربست ، هم به منظور توصیف و هم به منظور پیش بینی و برنامه ریزی در بافت های شهری ایران (و کشورهایی که بافت های شهری مشابه ایران دارند)را نیز دارا است.
نقش آب در ریخت شناسی شهر تاریخی قزوین (دوره قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۹۷
31 - 46
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کمبود آب به عنوان چالشی همیشگی در ایران وجود دارد. با وجود این اکثر شهرهای ایران سالیان دراز توسط برداشت از آب های زیرزمینی و به وسیله قنات دوام یافته اند و دارای ویژگی های خاصی در ریخت شناسی (مورفولوژی) شهری هستند. زیرساخت سنتی آبی در اکثر شهرهای ایران دارای اثر زیادی در شکل گیری بافت شهری بوده است و نمونه موردی شهر تاریخی قزوین است.هدف پژوهش: پژوهش سعی بر شناساندن نقش آب در عناصر ریخت شناسی شهری است. به عبارت دقیق تر آب که خود در عامل بستر طبیعی شهر قرار دارد بر سه عامل دیگر شکل شهر یعنی نظام ارتباطی، نظام قطعات و نظام ساختمان تأثیر می گذارد. هدف این پژوهش میزان تأثیرگذاری آب بر این سه عامل است.روش تحقیق: شهر تاریخی قزوین نمونه موردی این پژوهش است. اطلاعات مورد نیاز در خصوص عناصر شکل شهر تاریخی قزوین در دوره قاجار از طریق مشاهدات میدانی و بررسی مدارک و همچنین انجام مصاحبه با ساکنان قدیمی قزوین و متخصصان در این زمینه جمع آوری شد. سپس تحلیل داده ها هم از طریق تحلیل نقشه های به دست آمده از تحقیق و هم از طریق پردازش آمارهای منتج از مصاحبه ها توسط نرم افزارهای مربوط انجام گرفت.نتیجه گیری: با بررسی نحوه حضور آب در چهار عنصر شکل شهر نتیجه شد که آب که خود عنصری متعلق به بستر طبیعی شهر است به عنوان یک عامل مستقل تأثیر زیادی بر شکل شهر یعنی نظام معابر و نظام ساختمان دارد و البته تأثیر عامل آب بر نظام قطعات از دو عامل دیگر کمتر است. به عبارت دیگر آب ابتدا تأثیر زیادی بر نظام ارتباطی و بعد نظام ساختمان و در آخر نظام قطعات شهر دارد و نادیده گرفتن این تأثیر در هنگام مداخله در بافت قدیم باعث می شود که تصمیم گیری جامع و کاملی در مورد بافت تاریخی صورت نگیرد و نتیجه کار واقعی و اصولی نباشد.
ارزیابی و تبیین مدل طراحی شهری پایدار با رویکرد تراکم مبنا در بافت شهری (نمونه موردی :منطقه 2تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر مسائل مربوط به تغییرات اقلیمی و انرژی، بیشترین اهمیت را در مطالعات شهری به خود اختصاص داده اند .در موضوع بهینه سازی کارایی انرژی در شهر، ساختمانها اصلیترین کانون هستند و از میان انرژیهای مصرفی نیز، انرژی تابشی خورشیدی از یک طرف و تقاضای انرژی از طرف دیگر مهمترین موارد در کارایی انرژی در شهر هستند که همراه با دیگر پارامترهای اقلیمی، اصلی ترین تاثیرات را بر کیفیت محیط های زندگی دارند. هدف اصلی پژوهش حاضر، استخراج چارچوب بهینه و نیز ساختار متغیر های تثبیت شده در نوع نگرش ساختاری به مفهوم طراحی شهری در ریخت شناسی شهری است که از این طریق بتوان فرا الگوی پایداری را در بستر فرم کالبدی شهر به عنوان یک مدل تبیین نمود. پژوهش حاضر از لحاظ ساختار، توصیفی _تحلیل محتوایی است که شیوه گردآوری دادهها بصورت اسنادی، برداشت میدانی، داده سازی، مدلسازی و شبیه سازی با استفاده از نرم افزارهای تحلیل انرژی با رویکرد تحلیلی خرد اقلیم شهری نظیر انوی مت است. به همین جهت 4 ریخت گونه در بافت منطقه 2 تهران مورد ارزیابی قرار گرفت که یافته های تحقیق نشان دهنده اختلاف حالت بهینه و وضعیت موجود پارامترهای ارزیابی شده بوده و میزان اختلاف و تاثیر تراکم افزوده شده در هر ریختگونه محدوده موثر را بر اساس شاخصهای پایه را تبیین می کند که گونه ساختمانی بلندمرتبه دارای بیشترین تغییرات مثبت در شرایط پیشنهادی میباشد و به ترتیب گونه های فشرده مقادیری کمتر را دارا هستند.
تبیین روش ریخت گونه بندی و کاربرد آن در طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایش به حرفه دانش طراحی شهری با هدف ارتقای کیفیت محیط های شهری باعث شده است که سطح وسیعی از نوشته ها در زمینه های مختلف و در ابعاد محتوایی و رویه ای این رشته ارائه گردند. در زمان حاضر، کمبود مشهود در حوزه حرفه ای طراحی شهری، در ابعاد رویه ای و به ویژه در زمینه ارائه روش های کاربردی در مراحل تجزیه و تحلیل فرم شهر و ارائه پیشنهادهای طراحی شهری از قبیل ارائه الگوی بافت های جدید و کدهای هدایت و کنترل فرم بافت ملموس است. در مقاله حاضر، پس از معرفی مفهوم ریخت شناسی شهری به عنوان زمینه ای ویژه در مطالعات فرم شهر، عناصر ریخت شهر از دیدگاه محققان مختلف بررسی می گردد و پس از آن، روش ریخت-گونه بندی به عنوان یکی از روش های کارآمد در طراحی شهری در مقیاس میانی، یعنی بخشی از بافت های شهری، تبیین می شود و کاربرد آن در مرحله تجزیه و تحلیل فرم بافت، ارائه پیشنهادهای طراحی شهری شامل تدوین راهنمای طراحی شهری، ارائه الگوی توسعه بافت های جدید و تهیه کدهای توسعه تبیین می گردد. در بخش جمع بندی مقاله حاضر، معیارها و نیز اجزا و عناصر، محصول و کاربرد روش ریخت-گونه بندی در سه مقیاس کلان و میانی و خرد ارائه می شود و در پایان نیز بافت محله فرحزاد تهران به عنوان نمونه، مورد تجزیه و تحلیل ریخت گونه شناسی قرار می گیرد.
تعامل ساختار مرکز پایتخت و جلفای نو در توسعه اصفهان در دوره شاه عباس اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هسته اولیه محله جلفای اصفهان با حمایت شاه عباس اول (996-1038ق) توسط تجار و افراد سرشناس ارمنی ساخته شد و به تدریج توسعه و اعتبار یافت. این محله بزرگ که در گزارش جهانگردان از آن با عناوین «شهرک»، «دهکده» و «محله» یاد شده، در تنوع و ترقی پایتخت نقش مؤثر داشت. شکل هندسی و ساختار آن با بخش هایی از توسعه پایتخت قابل مقایسه و حاکی از گونه ای تأثیرپذیری و تأثیرگذاری است. شناخت شکل این ساختار به عنوان منابع الهام بخش و اثرگذار در همبستگی بیشتر طرح های شهری از جمله مرمت شهری جلفای نو می تواند پرکاربرد باشد. این پژوهش در پی پاسخ دادن به این پرسش است که اصول مشترک توسعه و ساختار کالبدی-فضایی پایتخت و جلفای نو چه بوده است؟ بررسی ریخت دو ساختار کالبدی-فضایی اصفهان و جلفای نو در مقام پایتخت شاه عباس اول، شناسایی اصول مشترک و تبیین آن اصول، هدف پژوهش است. این پژوهش در چارچوب مطالعات کیفی و روش آن تاریخی-تفسیری و تحلیلی است. گردآوری داده ها از مطالعات پژوهش های معاصر، متون و اسناد تاریخی حاصل شده است. یافته های پژوهش، اصول پنج گانه ای را از شواهد ساختاری و متون تاریخی استخراج می کند که شامل لایه های متعدد مؤثر بر ریخت ساختارهای مذکور و همبستگی میان اجزا آنها است. نتیجه پژوهش حاکی از وجود ارتباط معنایی ساختاری میان هر دو بخش به عنوان جزءهایی از یک طرح کلی است. هسته اولیه محله جلفای اصفهان با حمایت شاه عباس اول ( 996 - 1038 ق ) توسط تجار و افراد سرشناس ارمنی ساخته شد و به تدریج توسعه و اعتبار یافت این محله بزرگ که در گزارش جهانگردان از آن با عناوین « شهرک » ، « دهکده » و « محله » یاد شده، در تنوع و ترقی پایتخت نقش مؤثر داشت شکل هندسی و ساختار آن با بخش هایی از توسعه پایتخت قابل مقایسه و حاکی از گونه ای تأثیرپذیری و تأثیرگذاری است شناخت شکل این ساختار به عنوان منابع الهام بخش و اثرگذار در همبستگی بیشتر طرح های شهری از جمله مرمت شهری جلفای نو می تواند پرکاربرد باشد این پژوهش در پی پاسخ دادن به این پرسش است که اصول مشترک توسعه و ساختار کالبدی -فضایی پایتخت و جلفای نو چه بوده است؟ بررسی ریخت دو ساختار کالبدی -فضایی اصفهان و جلفای نو در مقام پایتخت شاه عباس اول، شناسایی اصول مشترک و تبیین آن اصول، هدف پژوهش است این پژوهش در چارچوب مطالعات کیفی و روش آن تاریخی -تفسیری و تحلیلی است گردآوری داده ها از مطالعات پژوهش های معاصر، متون و اسناد تاریخی حاصل شده است یافته های پژوهش، اصول پنج گانه ای را از شواهد ساختاری و متون تاریخی استخراج می کند که شامل لایه های متعدد مؤثر بر ریخت ساختارهای مذکور و همبستگی میان اجزا آنها است نتیجه پژوهش حاکی از وجود ارتباط معنایی ساختاری میان هر دو بخش به عنوان جزءهایی از یک طرح کلی است .
تحلیل فرم-ریخت شناسانه هسته تاریخی شهر خرم آباد با بهره گیری از تکنیک های Agraph و Spacemate(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
85 - 110
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان شهری سبب ایجاد ساختار شکلی ناهمگون در محله ها شده است. برقراری تعادل کالبدی- فضایی تأثیر بسزایی در سیمای بصری شهر دارد و نیازمند درک کاملی از زمینه بافت و مداخله براساس آن است. محله درب باباطاهر واقع در هسته تاریخی خرم آباد، با وجود همجواری با جاذبه های میراثی متعدد برای گردشگران، به دلیل عدم توجه به ملاحظات فرم-ریخت شناسانه، با معضلات بافت تاریخی چون ریزدانگی، فشردگی، خوانایی کم و نفوذپذیری نامناسب روبه روست. مطالعات فرم-ریخت شناسانه کمک شایانی به برون رفت از این معضلات می کند و افق روشن تری از شهر را در اعتلای طرح های شهری برای طراحان و برنامه ریزان شهری به تصویر می کشد. این پژوهش با هدف تحلیلی همه جانبه از فرم-ریخت شهری، در پی دستیابی به مدلی مفهومی برگرفته از نظریات اندیشمندان در حوزه «فرم شهری» و «ریخت شناسی شهری» است تا بر اساس آن به سنجش جامعی از وضعیت دست یابد. برای این مدل تحلیلیِ فرم-ریخت شناسانه، دو بعد و هفت مؤلفه پیشنهاد شده و شاخص های ده گانه از تناظر مؤلفه ها بازشناسی شده است. روش تحقیق برحسب هدف کاربردی و از نوع آمیخته (کمّی و کیفی) است. روش کیفی بر تکنیک تحلیل محتوا و روش کمّی بر تکنیک های Agraph و Spacemate استوار است. پس از معرفی تکنیک های تحلیلی و سنجش شاخص ها در محله درب باباطاهر، چهار منطقه مورفولوژیک بازشناسی شد و الزامات طراحانه همچون حفظ گونه های تاریخی، نوسازی ابنیه، رعایت ضوابط تراکمی، تعریض توأم با احترام به تاب بافت، بهسازی و تزریق کاربری عمومی و تسهیلات گردشگری و محلی به عنوان محرک توسعه به تفکیک هر زون ارائه گردید.
تبیین مولفه های کالبدی ریخت شناسانه در فضای شهری (نمونه مطالعاتی :محله قیطریه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۹
179 - 193
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی، مطالعه شهر را به مثابه سکونتگاه انسانی دارای فرم ، به انجام می رساند. ریخت شناسان به بررسی وتکوین عناصراصلی ریخت شناسانه، شامل ساختمان ها، کاربری اراضی، خیابان، و ساختار بافت می پردازند. شناخت شاخص های ریخت شناسی در راستای مولفه های کالبدی امری اساسی است، به طوری که مساله اصلی این است که آیا مولفه های ریخت شناسی قابل تبیین و طبقه بندی درکالبد فضای شهری می باشند.و همینطور آیاایجاد تغییرات ریخت شناسانه باعث بهبود عملکرد بافت خواهد شد. از این رو هدف از پژوهش حاضر، تدوین یک مجموعه همگن از دانش ریخت شناسی با امکان تبیین مولفه های کالبدی - ریخت شناسانه در راستای اولویت بندی آنها می باشد. محقق در این پژوهش با استفاده از روش مورد کاوی و تحلیل های دیاگرامی، سه مولفه اصلی کالبدی_ریخت شناسانه (الگوی خیابان, الگوی بلوک, الگوی قطعه) را به دست آورد. در همین راستا تکنیک تحلیل شبکه شهری(UNA)و آزمون تی نمونه زوجی، به عنوان ابزار اصلی سنجش مولفه ها انتخاب گردید.در این راستا محله قیطریه به عنوان محله ای که دارای گونه بندی مختلف است به عنوان بستر مطالعه انتخاب گردید. شاخص های مرکزیت شامل توابع (دسترسی، بینابینی، نزدیکی، جاذبه و مستقیم بودن)برای سه عامل کالبدی-ریخت شناسانه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که شبکه راه بیشترین تاثیر را در عملکرد پنج تابع داشته است. وهمینطور در محله قیطریه وجود بلوک درشت دانه(مجتمع سبحان) بدلیل نبود دسترسی میان بافتی ایجاد اختلال در کل بافت کرده است. از این رو به منظور سنجش تاثیر تغییرات ریخت شناسانه، یک دسترسی جدید اضافه شده و برای سنجش میزان بهبود عملکرد بافت، از آزمون تی نمونه زوجی استفاده گردید. نتایج آزمون نشان داد که ایجاد تغییر بهینه در ریخت باعث بهبود عملکرد توابع در کل بافت و کاهش ترافیک گشته است، هرچند که بیشترین تاثیرپذیری مرتبط با توابع دسترسی، بینابینی و مستقیم بودن است.
ارزیابی و اولویت سنجی عوامل ریخت شناسی شهری تأثیرگذار بر آسیب پذیری اجتماعی در بافت تاریخی کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۰
7-22
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی شهر بر تداوم فرم و ساختار کالبدی آن متمرکز است و ضمن آنکه تحت تأثیر فرهنگ، جامعه و فعالیت های ساکنان طی زمان قرار دارد، تأثیر بسزایی بر شهروندان و جامعه محلی ساکن در هر بافت شهری دارد. ریخت شناسی شهری یکی از اصلی ترین عوامل در کنترل فرم شهری است و تحلیل الگوهای آن مبنای برنامه ریزی توسعه محیط شهری قرار می گیرد و ازاین رو، بر آسیب پذیری اجتماعی تأثیر مستقیم دارد. کرمان به عنوان یکی از شهرهای قدیمی ایران که دارای هویت تاریخی خاص خود است، از آسیب های توسعه صنعتی و مدرن، مصون نمانده است و مانند بسیاری دیگر از شهرهای تاریخی ایران، توسعه بی توجه به زمینه را تجربه می کند. هدف از این مطالعه بسط و شرح دقیق عوامل ریخت شناسی کالبدی-فیزیکی و احصای مؤلفه های تأثیرگذار بر آسیب پذیری های اجتماعی در بافت قدیمی کرمان و اولویت بندی سهم هر یک از آن ها و دسته بندی متغیرهای سازنده ذیل هر یک از عوامل است. در این مطالعه منطق استدلال، استنتاجی است. پس از استخراج عوامل و مؤلفه های مؤثر بر آسیب پذیری های اجتماعی در بافت های تاریخی شهری از مطالعات کتابخانه ای، داده های حاصل از پژوهش های میدانی مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و پیمایشی است و ارزیابی، دسته بندی و تحلیل عوامل همگرا از طریق داده های گردآوری شده از تنظیم و توزیع پرسشنامه انجام شده است. نهایتاً داده ها با آزمون تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل شده است. محدوده پژوهش در هسته مرکزی بافت تاریخی کرمان است. یافته های حاصل از مطالعه ۳۶ متغیر در این بافت نشان می دهد این متغیرها شش عامل اصلی را نمایندگی می کنند که به ترتیب بر اساس اولویت تأثیرگذاری بر آسیب های اجتماعی در بافت تاریخی کرمان عبارت اند: شرایط فیزیکی و کالبدی محله با تأکید بر حفظ هویت تاریخی بافت، آسیب پذیری بالای بافت تاریخی کرمان در برابر مخاطرات طبیعی و غیرطبیعی مانند زلزله و آتش سوزی، بروز نابرابری ها و بی عدالتی اجتماعی در این منطقه از دیدگاه مردم، تظاهر تغییر بافت اجتماعی ناشی از ساخت وسازهای جدید و تغییر الگوهای رفتاری و سبک زندگی در بافت، وقوع جرم در موقعیت های جدید شهری که اخیراً در بافت احداث شده است و نهایتاً عامل فرسودگی، آلودگی و زندگی غیررسمی که ممکن است بر اثر مداخلات جدید در بافت تاریخی به عنوان یک تهدید ایجاد شود.
سنجش تحولات ریخت شناسی شهراردبیل با بهره گیری از روش تحلیل چیدمان فضا
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
36 - 53
حوزههای تخصصی:
با توجه به پویایی شهرها، تحول آن ها در طی زمان امری اجتناب ناپذیر می باشد. امروزه در مطالعه مسائل شهری، شناخت و تحلیل مورفولوژی شهریی در بررسی پدیده ها و تحولات آن ها از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. لذا هدف پژوهش حاضر سنجش تحولات ریخت شناسی شهراردبیل با بهره گیری از روش تحلیل چیدمان فضا ( در چارچوب طرح ها و برنامه های شهراردبیل) می باشد. در این پژوهش جهت بررسی مورفولوژی شهر بر پایه تغییرات شاخص هم پیوندی داده های استخراج شده مربوط به وسیله تحلیل نقشه خط محوری در Space Syntax Network و نرم افزار Arc Gis و. QGIS طی دوره های (1307-1340)و (1340-1355) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد تفاضل میان بالاترین و پایین ترین هم پیوندی در بافت شهراردبیل در دوره اول کمتر از دوره دوم می باشد. این امر بیانگر آن است که شهر اردبیل در دوره 1307تا1340 نسبت به دوره 1340تا1355 دارای ساختار هم پیوند و خصوصیات همگن تری بوده است. در کل، براساس نتایج حاصل از این مطالعه می توان گفت که یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در تحولات بافت شهر اردبیل در طی گذر زمان تغییرات میان همپیوندی ناشی از تغییرات کالبدی -فضایی بوده است.
واکاوی مؤلفه های ریخت شناسی شهری تأثیرگذار بر آسیب پذیری اجتماعی با بهره گیری از روش فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
88 - 113
حوزههای تخصصی:
اهداف: توسعه مبتنی بر ریخت شناسی شهری با توجه به چالش های اجتماعی همچون مهاجرت و تغییر بافت انسانی شهرها و ایجاد سکونت گاه های حاشیه ای غیررسمی، ناامن و ناایمن، تأثیر بسزایی بر آسیب پذیری اجتماعی جوامع شهری دارد. این امر در کشور ما که امواج توسعه را با بازه زمانی قابل توجهی نسبت به کشورهای توسعه یافته، تجربه می کند، مسائل پیچیده تری را ایجاد می کند. از این رو، درونی سازی یا بومی سازی عاملیت توسعه براساس مشخصه های منحصربه فرد تمدنی- فرهنگی یکی از دغدغه ها و چالش های پیش روی برنامه ریزان شهری در سیاست گذاری های در ایران است. هدف از مطالعه حاضر، استخراج و واکاوی آن دسته از عوامل ریخت شناسی شهری در مطالعات بومی است که بر آسیب پذیری اجتماعی مؤثر ارزیابی شده اند تا بتوان به تعریف روشنی از ابعاد، مؤلفه ها و عناصر هر یک از آن ها رسید.
روش ها: این پژوهش، بر اساس هدف، کاربردی- توسعه ای است و با رویکرد کمی، به روش فراتحلیل، به استخراج معیارها و مؤلفه های تأثیرگذار ریخت شناسی شهری بر آسیب پذیری اجتماعی پرداخته شده است تا بتوان از این فرآیند، به خط مشی دقیق تر به برنامه ریزی شهری نائل شد.
یافته ها: تحلیل یافته ها می رساند که ریخت شناسی شهری متأثر از چهار گانه اقتصاد شهری، مدیریت حمل ونقل و آماد شهری، سیاست های کلان توسعه افقی و عمودی شهر و پارادایم شهرنشینی است و آسیب اجتماعی ناشی از ریخت شهری متأثر از مدیریت کاربری اراضی، هندسه معابر، نوع بافت از حیث فرسودگی، هندسه توده پر و خالی و ایجاد لامکان ها، شفافیت و خوانایی بافت شهری، سرزندگی، حضورپذیری و نورپردازی معابر در شب، میزان تحقق عدالت فضایی برای همه اقشار جامعه و ایمنی در فضای شهری به هنگام مخاطرات طبیعی مانند سیل و زلزله است.
نتیجه گیری: عمده ترین رویکردها به مطالعات ابعاد و مؤلفه های ریخت شناسی شهری عبارت از رویکردهای کالبدی- فیزیکی، بومی- اقلیمی، ادراک محیط و علوم رفتاری، تاریخی و جغرافیایی، اقتصادی- سیاسی، علوم اجتماعی، علوم انسانی و زمینه ای- فرهنگی است. ابعاد ریخت شناسی شهری در دو بعد بافت و توده و حرکت میان ساختمان ها یعنی معابر دسته بندی می شود. ذیل بعد بافت و توده می توان شاخصه هایی اعم از گونه های ساختمانی، بلوک ها و چیدمان توده ها و ذیل بعد حرکت میان ساختمان ها می توان شاخصه های هندسه و ساختار معابر و پراکنش دسترسی ها را بازشناسی کرد.
تبیین مؤلفه های بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری براساس ابعاد ریخت شناسی شهری نمونه موردی: بافت مرکزی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
123 - 140
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی و بررسی تأثیر شاخص های ریخت شناسی شهری بر بازآفرینی بافت های فرسوده در محدوده مرکزی شهر اهواز انجام شده است. این مطالعه به لحاظ ماهیت به صورت توصیفی-تحلیلی و به لحاظ روش، به صورت کمی و هدف کاربردی انجام شده است. داده های مورد نیاز از منابع کتابخانه ای، اسناد و منابع الکترونیکی جمع آوری شده است. همچنین داده های میدانی نیز از طریق پرسشنامه و مشاهده متوالی جمع آوری شده است تا به دقت سنجش متغیرها و ارائه راهکارهای پیشنهادی انجام شود. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بالای 0.7 تأیید شده است. جامعه مورد نظر این پژوهش شامل 25 نفر از متخان و نخبگان به صورت گزینشی و هدفمند انتخاب شده اند. برای تحلیل داده ها با تکنیک دیمتل از نرم افزار اکسل استفاده شده است. نوآوری این پژوهش به دلیل استفاده ترکیبی از مفاهیم بازآفرینی، بافت فرسوده و ریخت شناسی شهری و استفاده از یک تکنیک دیمتل است که به عنوان یک مطالعه برجسته در حوزه بافت فرسوده مرکزی شهر اهواز تلقی می شود. نتایج نشان می دهد که متغیرهای کاربری مسکونی (امتیاز 4.35)، تعداد تصادفات (امتیاز 4.031)، نفر در واحد مسکونی (امتیاز 3.54)، تعداد طبقات ساختمان (امتیاز 3.35) و دسترسی به فضای عمومی و باز (امتیاز 1.99) در جایگاه اول تا پنجم قرار گرفته اند. برای احیای بافت فرسوده شهری، باید بهبود دسترسی به فضاهای عمومی و باز، تنوع فضای عمومی،کاهش تراکم دسترسی، کاهش تعداد طبقات ساختمان، افزایش سرانه کاربری فضای سبز توسط برنامه ریزان شهری مدنظر قرار گیرد. همچنین مشارکت فعال ساکنان و ارائه تسهیلات اقتصادی، می تواند در بازآفرینی بافت فرسوده مؤثر باشد.