مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
چارچوب مفهومی
حوزه های تخصصی:
این مقاله مزایای قواعد حسابداری و چارچوب مفهومی حسابداری را با نگرش منبع اطلاعات اقتصادی به نظام حسابداری (از این پس رویکرد اطلاعاتی)بررسی کرده است. شرایط عدم اطمینان، نمایندگان ذی نفعان مختلف، تقاضا برای اطلاعات و منابع چندگانه اطلاعات، مورد توجه خاصی قرار گرفته است . هم چنین در این رویکرد، امکان ورود اطلاعات شخصی نیزمجاز است.در این تجزیه و تحلیل به یکسری ویژگی های اساسی اطلاعات حسابداری دسترسی پیدا خواهیم کرد. اینگونه بیان شده است که ویژگیهای کیفی موجود در چارچوب های مفهومیتقاضای استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری را به طور کامل تأمین نمی کند. برای مثال، چارچوب مفهومی حسابداری که توسط هیئت استانداردهای بین المللی حسابداری تدوین شده(IASB) ، هیچگونه راهنمایی برای برقراری تعادل میان مربوط بودن و قابل اعتماد بودن اطلاعات ندارد. علاوه بر این، ممکن است
بیطرفی جزئی از قواعد و ویژگی بهینه نباشد. انحراف آماری ناشی از نظارت بر اطلاعات حسابداری نیز لزوماً نامطلوب نیست. نظارت یکی از ویژگیهای اطلاعات حسابداری است که انگیزه هایی را برای مدیریت به منظور رسیدن به هدف تعیین شده فراهم می آورد. اگر چه اطلاعات حسابداری در مقایسه با سایرمنابع اطلاعاتی دیررس هستند، اما محتوای منابع به هنگام را شدیدا تحت تاثیر قرار داده و آنها را تعدیل و محدود می کند. تاکید می شود، سامانه اطلاعاتی حسابداری در خلاء قرار ندارد و با منابع اطلاعاتی دیگری مرتبط است. ازاینرو، اطلاعات حاصل از سامانه نظامند بدون درنظر گرفتن سایر منابع اطلاعاتی، قابل تحلیل نیست. افزون بر این، از آن جایی که گزارش ها و صورتهای مالی و حتی پیش بینی ها توسط یک حسابرس مستقل رسیدگی می شود،دستکاری داده های حسابداری کاری بس دشوارخواهد بود.
درگیرسازی مخاطب در رسانه ها: ارائه چارچوبی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۶)
47 - 69
حوزه های تخصصی:
افزایش رقابت، بین سازمان های رسانه ای سبب شده که مدیران این سازمان ها، در پی مدل های کسب و کار جدیدی برای درآمدزایی باشند. از آنجا که مدل های کسب و کار، بر اساس جلب توجه مخاطبان و تبدیل آنها به مخاطبان وفادار است، “درگیرسازی مخاطب” به موضوعی مهم در میان پژوهشگران مدیریت رسانه و مدیران رسانه ای تبدیل شده است. علی رغم اهمیت فزاینده این موضوع، معدود پژوهش هایی در زمینه مفهوم پردازی و ارائه مدل های نظری انجام شده اند. نظر به این امر و با هدف فراهم کردن چارچوبی مفهومی برای مطالعات آتی و زمینه ای جهت مدل سازی و توسعه نظری، پژوهش حاضر با مطالعه ادبیات تحقیق و بررسی یافته های تجربی در خصوص درگیرسازی مخاطب در رسانه ها، چارچوبی مفهومی به منظور مطالعه و توسعه نظری این مفهوم ارائه کرده است. ساختار چارچوب پیشنهادی شامل چیستی، چرایی، سطوح، راهبردها و آثار درگیرسازی مخاطب در رسانه ها است و علاوه بر یافته های ناشی از مرور نظام مند ادبیات، مواردی همچون خط مشی های سازمان رسانه ای، ملاحظات اخلاقی و متغیرهای کلان محیطی نیز در این چارچوب مورد توجه قرار گرفته اند.
تبیین چارچوب مفهومی حکمروایی خوب شهری مبتنی بر مدیریت یکپارچه شهری(نمونه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش در تبیین چارچوب مفهومی مدیریت یکپارچه شهری مبتنی بر حکمروایی خوب شهر و نیز در وهله دوم تبیین روابط معناداری عوامل عملکردی، ساختاری و سازمانی مدیریت یکپارچه با توجه به اصول حکمروایی و تدقیق شاخص های مؤثر مدیریت یکپارچه شهری است. پژوهش حاضر به روش تحلیلی-توصیفی بوده به لحاظ هدف کاربردی محسوب شده که چارچوب های مفروض از طریق ساختار مقایسه ای دسته بندی شده است که مؤلفه، زیر مؤلفه و شاخص های اصلی استخراج شده است و در ادامه تمامی این شاخص ها از فیلتر همسانی، همپوشانی و یکپارچگی رد شده که این مقدار در فرم یکتایی به میزان 74 زیر مؤلفه و 13 شاخص تقلیل و تدقیق یافته است. برای ارزیابی و تحلیل زیر مؤلفه ها و شاخص های استخراجی، از روش توزیع وزن با احتساب روش دلفی، استفاده شده است که در ابتدا با در نظر گرفتن میزان وزن برابر و بررسی اختلاف هر یک از آن ها را محاسبه شده و شاخص های با اولویت اصلی نظیر مشارکت، خدمات رسانی، شفافیت و اثر بخشی به عنوان شاخص های مدنظر در نوع رصد و بررسی گروه های تخصصی در نهاد و ارگان های ذی ربط عنوان شده اند. مشخصاً بعد از تبیین این روابط و تحلیل و تعیین چارچوب ایدئال می توان راهکار و سیاست سازی لازم در جهت تصمیم سازی ارتقا حکمروایی خوب شهری تهران با توجه اصول مدیریت یکپارچه شهری انجام داد. در نهایت می توان در پژوهش های آتی، میزان توزیع وزن و اختلاف آن را با وضعیت کنونی شهر تهران با استفاده از منابع معرفی شده سنجش و نتایج را گزارش نمود.
شناخت و امکان سنجی بکارگیری سیستم مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM) در آموزش معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
145 - 166
حوزه های تخصصی:
گرچه امروزه مدل سازی اطلاعات ساختمان و آموزش آن از موضوعات مهم و رو به رشدی در عناوین پژوهش های اخیر در جهان به شمار می رود، اما این جریان نوین بخصوص آموزش آن درکشور ایران نادیده گرفته شده است. پژوهش حاضر با هدف پیشنهاد چارچوب مفهومی جهت شناخت بکارگیری سیستم مدل سازی اطلاعات ساختمان درآموزش معماری ایران انجام یافته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و رویکردی آمیخته؛ شامل نمونه موردی ثانویه، پیمایش و گروه کانونی دارد. انتخاب جامعه آماری به روش هدفمند بوده و حجم نمونه تعداد 200 نفر دانش آموخته معماری است. خطای اندازه گیری 05/0 و سطح اطمینان 95 درصد، بوده است. پرسشنامه ها بصورت آنلاین پخش و با استفاده از نرم افزار آماری (اس.پی.اس.اس) تحلیل شده اند. روایی پرسشنامه ها ارزیابی و پایایی متغیرها از طریق آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 876/0محاسبه و تایید شده است. ابتدا با استفاده از نمونه های موردی چارچوب نظری پژوهش ترسیم وسپس نظرات مشارکت کنندگان اخذ و تحلیل گردیده و در انتها چارچوب نهایی توسط گروه کانونی از اساتید و خبرگان اعتبار سنجی گشته است. سطح و اهداف دوره با توجه به نتایج آزمون کای اسکوئر چنین بدست آمد که سیستم مدل سازی اطلاعات ساختمان می تواند در مقاطع مختلف و به همراه سایر کلاس های آموزشی بکار رود. همچنین از آزمون های t یک نمونه ای و رتبه بندی فریدمن جهت انتخاب محتوا و اهمیت دوره ها استفاده شده که بیشترین میزان اهمیت کاربرد سیستم مدل سازی اطلاعات ساختمان در مدیریت پروژه، مباحث پایداری و کارگاه طراحی معماری و کمترین میزان اهمیت کاربرد آن در حوزه مفاهیم و تصورات ذهنی بدست آمده است. براساس یافته ها، سه حوزه نرم افزار و مدل سازی؛ مفاهیم و تئوری؛ و مدیریت اطلاعات؛ در چارچوب آموزشی سیستم مدل سازی اطلاعات ساختمان موثر شناخته شده و به عنوان نمونه برنامه درسی دوره کارشناسی معماری مورد بررسی قرار گرفته است و الگوی آموزشی نهایی به صورت تلفیقی در مقاطع مختلف تحصیلی پیشنهاد شده است.
تدوین چارچوب مفهومی تبیین کننده کیفیت های طراحی شهری مرتبط با سلامت روان ساکنان محلات شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
11-17
حوزه های تخصصی:
طبق گزارش برنامه جامع ارتقا ی سلامت روان کشور در سال 1394، اختلالات روانی رتبه دوم بار بیماری ها را در ایران به خود اختصاص داده است و ساکنان مناطق شهری از جمله گروه های اکثریتی هستند که بیشتر از اختلالات روانی مبتلا رنج برده اند. از این رو زندگی شهرنشینی خود عاملی تهدیدکننده برای سلامت روان ساکنان به شمار می رود. در حالی که موضوع سلامت و سلامت روان در حال یافتن جایگاهی قابل قبول در دانش طراحی شهری در مطالعات جهانی است، این حوزه مطالعه در ایران تنها در چند سال اخیر با تمرکز بر بعد جسمانی سلامت مورد توجه قرار گرفته و بعد روانی سلامت همچنان مغفول مانده است. از این رو هدف مطالعه حاضر، واکاوی ارتباط بین سلامت روان و محیط شهری و تدوین چارچوب مفهومی معطوف به ارتقای سلامت روان از طریق طراحی شهری است. مطالعه حاضر از نوع کیفی، گردآوری داده ها از طریق مطالعه اسنادی متون معتبر نظری و استخراج مولفه های سلامت روان در ابعاد رویه ای و ماهوی طراحی شهری با استفاده از تحلیل محتوای کیفی متون است و سنجش روایی چارچوب مفهومی با مصاحبه از صاحب نظران حوزه طراحی شهری و روان شناسی، تکمیل پرسش نامه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی انجام شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که کیفیت هایی نظیر "ایمنی و امنیت" ، "همسازی با طبیعت و دسترسی به فضای سبز- آبی"، "نفوذپذیری و حرکت پیاده"، "کیفیت عرصه همگانی"، "رنگ تعلق و دلبستگی به مکان" و "پاکیزگی محیطی" از بعد ماهوی و "تعاملات و مشارکت اجتماعی" از بعد رویه ای با سلامت روان ساکنان در ارتباط هستند.
توسعه چارچوب مفهومی مدیریت ارزش مبنا در مکان های فرهنگی تاریخی ؛ (با نگاهی به فرهنگ اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
1-14
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر بدنبال تحولات صورت گرفته در نگرش به میراث فرهنگی و ارزش های آن، رویکرد مدیریت مکان های فرهنگی -تاریخی نیز دستخوش تغییرات گردیده است. رویکرد ارزش مبنا به عنوان رایج ترین رویکرد مدیریتی از اواخر قرن بیستم مورد توجه مجامع علمی در سطح بین المللی قرارگرفته است; این رویکرد که به واسطه منشور بورا به جامعه حفاظتی ارائه گردید، از طریق تجربیات عملی مؤسسه ی حفاظتی گتی و نظریه های افرادی همچون جیمزکر توسعه یافت و بعدها به سازمان ها و مؤسسات بین المللی دیگری راه یافت. بررسی اسناد بین المللی، نظریه های مرتبط، جایگاه و اولویت ارزش های میراث فرهنگی در قرآن کریم و نهایتاً مدیریت بر مبنای نظام ارزشی فرهنگ اسلامی نشانگر آن است که رویکرد ارزش مبنا، پاسخی مناسب برای شناخت جنبه های پیچیده و در حال توسعه میراث ارائه می نماید که هدف اصلی آن حفظ اهمیت معنایی مکان و ارتقاء ارزش هایی است که توسط همه ی گروه های جامعه به آن نسبت داده می شود و دستیابی به این هدف از طریق برنامه ی مدیریتی ساختاریافته و مبتنی بر سیستم ارزشی جامعه میسر می گردد از این رو مقاله حاضر از طریق بازخوانی اسناد و دستورالعمل های عملیاتی سازمان های بین المللی از یک سوی و دیدگاه های صاحب نظران و جایگاه میراث فرهنگی و ارزش های آن در فرهنگ اسلامی از سوی دیگر، با بهره گیری از روش کیفی و راهبرد تحلیل محتوا در پی توسعه چارچوب مفهومی مدیریت ارزش مبنا از طریق ارائه فرآیند کلی برنامه ی مدیریتی می باشد. بر مبنای چارچوب مفهومی مدیریت ارزش مبنا در این مقاله، اهمیت معنایی مکان که خود در برگیرنده ارزش های میراث است و بر مبنای سیستم ارزشی جامعه اسلامی و مد نظر قرار دادن اولویت بندی آن ها از دیدگاه قرآن کریم تنظیم می گردد به عنوانِ هسته ی اصلی چارچوب پیشنهادی معرفی می گردد. به منظور حفظ اهمیت معنایی مکان باید سه مرحله درک مکان، سیاستگذاری و مدیریت مورد توجه واقع شوند و این فرآیند به واسطه مشارکتِ متخصصان حفاظت، جامعه محلی و ذینفعان محقق می گردد.
طراحی الگوی برنامه درسی هنر آموزش های عمومی (ابتدایی و متوسطه اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
133 - 154
حوزه های تخصصی:
امروزه آموزش هنر یکی از دغدغه های ملی و جهانی نظام های آموزشی است. در این راستا، هدف اصلی مقاله، طراحی الگوی برنامه درسی هنر آموزش های عمومی (دوره ابتدایی و متوسطه اول) به منظور ایجاد یک چارچوب مفهومی در جهت اندیشیدن بیشتر پیرامون مؤلفه های مرتبط با آموزش هنر بود تا مورد استفاده تولیدکنندگان برنامه درسی قرار گیرد. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی به سؤالات مرتبط پاسخ داده شد. به منظور طراحی الگو، بر اساس یک قیاس عملی، هدف غایی، درک معنا به عنوان مقدمه اول در نظر گرفته شد. در مقدمه دوم نیز اهداف عام و رویکردهای آموزش هنر قرار گرفتند. اهداف عام شامل: ابراز خود، درگیر شدن در جامعه، فهم جهان، مهارت های ارتباطی، اخلاق حسته و پرورش عواطف و رویکردهای تأثیرگذار در این الگو شامل: رویکرد اسلامی، دیسیپلین محور، دریافت احساس و معنا، رویکرد تلفیقی و چشم بصیرمی باشند. نتیجه این قیاس، شامل: اصول مغایر نبودن برنامه ها با هنر اسلامی، دیسیپلین مداری، تلفیق انگاری، توجه به ویژگی های تحولی، واکاوی معنا، جهت گیری به سوی ادراک فرم، پرورش خلاقیت و تخیل و اصل ارتباط و کاربرد هنر به عنوان گزاره های تجویزی مشخص شدند. در ذیل هر اصل ارتباط آن ها با مبانی، رویکرد یا رویکردها تعیین گردید و همچنین ویژگی ها و روش های دستیابی به هر اصل بیان گردید. طراحی الگوی جامع آموزش هنر جهت بهبود و ارتقاء تربیت هنری در نظام آموزشی نیز پیشنهاد گردید.
الگوی تدوین چارچوب مفهومی در آموزش فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۵۰
31 - 42
حوزه های تخصصی:
یکی از کارهای مهمی که در مطالعات مربوط به تولید سند ملی آموزش و پرورش، به ویژه در ساحت اقتصادی– حرفه ای، مورد توجه قرار گرفت، تدوین الگو یا چارچوب مفهومی بود. زیرا درک و تبیین مفاهیم کلی مانند آموزش فنی وحرفه ای، با پیشینه ای طولانی، که در چند دهه اخیر دچار تغییرات و تحولات گوناگونی شده است، تدوین این چارچوب مفهومی را ضروری می نمود. به همین منظور پژوهشی با هدف تهیه و تدوین اصول، مبانی و الگوی نظری آموزش فنی وحرفه ای انجام شد. با این پرسش اصلی که: برای تدوین یک چارچوب مفهومی به چه عناصری باید توجه کرد و چگونه آن ها را سازمان داد؟ یا به بیان دیگر تدوین یک چارچوب نظری از چه الگویی تبعیت می کند و دارای چه مؤلفه هایی است؟ این پژوهش به روش اسنادی و تحلیلی از طریق تحلیل منابع و نتایج تحقیقات انجام شده، اجرا گردید. روش پژوهش کیفی بود و از نظر هدف، می توان آن را از نوع پژوهش های بنیادی قلمداد کرد. نتایج پژوهش منجر به ارائه الگویی برای تدوین چارچوب نظری در آموزش فنی وحرفه ای گردید که دارای 7 مولفه اصلی شامل فلسفه، اصول و قواعد، سیر تاریخی، عناصر مفهومی، عناصر محیطی، نقاط قوت و ضعف و نهایتاً رویکردهای اجرای آموزش فنی وحرفه ای است. مقاله حاضر با استفاده از نتایج و ادبیات این پژوهش نگاشته شده است.
تبیین چارچوب مفهومی اهداف دوره های تحصیلی از منظر اسناد تحولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین چارچوب مفهومی اهداف دوره های تحصیلی از منظر اسناد تحولی انجام شده است. از نظر نوع در دسته پژوهش های کاربردی قرار دارد و روش آن پژوهش فلسفی از نوع اول (تفسیر مفهوم) است. این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که از منظر اسناد تحولی، صورت بندی اهداف از چه چارچوب مفهومی تبعیت می کند؟ و این چارچوب چگونه در صورت بندی اهداف ساحت علم و فناوری به کار گرفته شده است؟ برای بررسی اسناد تحولی نیز از روش تحلیل متن (تحلیل اسنادی) به شیوه استقرایی استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل اسناد تحولی نشان می دهد، چارچوب مفهومی اهداف دوره های تحصیلی تابع رویکرد کل نگر است و از این ظرفیت برخوردار است که به صورت تلفیقی (پیوند میان ساحت های تربیت) و در حرکتی دایره وار و توسعه یابنده در دوره های تحصیلی حرکت کند. در این جهت گیری، ابعاد شناختی، غیرشناختی و قلمروهای معرفتی (ساحت های تربیت) در صورت بندی اهداف یکپارچه می شوند و این امکان را به وجود می آورند که توانایی ها و صفاتی که به تدریج و در فرایند تربیت کسب می شوند، به صورت لایه ای متراکم شوند و در قالب هویت شخصی منعکس گردند. بررسی اهداف ساحت علم و فناوری بر اساس چارچوب مفهومی موردنظر نشان داد که سه بعد غیرشناختی، شناختی و قلمرو معرفتی در صورت بندی اهداف موردتوجه قرار گرفته است و از این نظر چارچوب مفهومی از قابلیت به کارگیری در عرصه عمل برخوردار است.
بررسی نقش نظام آماری در حکمرانی؛ مطالعه موردی حوزه فناوری و نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حکمرانی روش اعمال قدرت برای رسیدن به اهداف جامعه است، به گونه ای که همه کنشگران در آن دخیل اند. برای رسیدن به اهداف، تبیین وضعیت موجود و مسیرهای بهینه دستیابی به آن ها اهمیت بسیاری دارد. اگر جامعه ای نداند که در چه جایگاهی قرار دارد و موقعیت آن در جامعه جهانی و در مقایسه با سایر جوامع چگونه است، همچون رهروی که با چشمان بسته درحال حرکت است، به مقصد نخواهد رسید. در این مقاله، ابتدا نقش و جایگاه نظام های آماری و چارچوب های مفهومی در حکمرانی بررسی شده است. سپس، با استفاده از روش مطالعه موردی، وضعیت نظام های آماری ایران در سه حوزه از قلمرو اقتصاد فناوری و نوآوری کشور بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که طراحی چارچوب های مفهومی، نظام آماری و شاخص گذاری برای سیاستگذاری در ابتدای فرایند حکمرانی و برای رصد و پایش سیاست ها در ادامه این فرایند مغفول مانده است.
اهمیت چارچوب مفهومی گزارشگری مالی در بخش عمومی
منبع:
حسابداری و بودجه ریزی بخش عمومی سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱
89 - 104
حوزه های تخصصی:
چارچوب مفهومی زیربنای بنیادین مفاهیمی است که استانداردهای حسابداری به صورت درست و مستمر بر مبنای آن تدوین می شود، یا مورد بازنگری قرار می گیرد. سوالی که مطرح می شود این است که چارچوب مفهومی چه اهمیتی دارد و دارای چه تحولاتی بوده است. برای این منظور چارچوب مفهومی و بیانیه های مفاهیم تشکیل دهنده آن، مورد بررسی و تحلیل و مقایسه قرار گرفته است. هدف این تحقیق بررسی و تحلیل اهمیت چارچوب مفهومی گزارشگری مالی در بخش عمومی است. درک صحیح چارچوب مفهومی به حل مسایل حسابداری و گزارشگری مالی کمک می کند و مرزهای داوری را تعیین می نماید. تغییر نیازهای اطلاعاتی ذی نفعان در محیط جدید ممکن است تجدیدنظر در چارچوب مفهومی را ضروری سازد.
حسابداری منابع انسانی: پیشینه، مفاهیم، معیارها و مدل های اندازه گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسابداری منابع انسانی رویکردی بحث برانگیز در حسابداری است و می توان آن را تلفیقی از دو حوزه حسابداری و مدیریت منابع انسانی دانست که البته ریشه در نظریه های اقتصادی و روانشناسی دارد. در این پژوهش، سعی شده است ضمن مروری بر پیشینه تاریخی، چارچوب مفهومی، معیارها و مدل های اندازه گیری حسابداری منابع انسانی به همراه برخی ابعاد قابل توجه آن بررسی گردد. همچنین، با تاکید بر ضرورت حسابداری منابع انسانی در سازمان، تعاریف، تفاوت های ظریف مفهومی و پیشینه تجربی حسابداری منابع انسانی نیز مورد کنکاش قرار گرفته است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، بررسی هدفمند پیشینه پژوهش با توجه به جنبه های ضروری تحولات مهم در موضوع حسابداری منابع انسانی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که علیرغم بررسی مطالعات پیشین، محققان کماکان نتوانسته اند مدل دقیق و فراگیری برای سنجش منابع انسانی ارائه دهند و این موضوع همچنان بحث برانگیز باقی مانده است. به نظر می رسد، ایجاد تعامل پیوسته در تحقیقات میان رشته ای با تاکید بر حسابداری، مدیریت و اقتصاد برای آشنایی هر چه بهتر با حسابداری منابع انسانی ضروری است.
تببین الگوی مفهومی حکومت داری امیرکبیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال سی ام پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷ (پیاپی ۱۳۷)
135 - 171
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر ناظر به تدوین الگویی برای مدیریت دولتی است و نگارندگان درصدداند با استفاده از علم تاریخ این فرصت را در اختیار تصمیم گیران، سیاست گذاران و مدیران دولتی قرار دهند تا بتوانند الگویی از حکومت داری را به دقت بررسی کنند. یکی از بهترین الگوها در این باره، حکومت داری امیرکبیر است. در این مطالعه با پیروی از رویکرد چارچوب مفهومی و با بهره گیری از روش پژوهش اسنادی با محوریت مطالعه و بررسی کتب و متون دست اول، داده های مهم موجود در منابع تاریخی استخراج شده است که ضمن نقد و بررسی در قالب طرحی اکتشافی و استقرایی، تصویری نسبتاً مشخص از شیوه حکومت داری امیرکبیر ارائه شده است. چارچوب مفهومی پیشنهادی این پژوهش مشتمل بر 189 مفهوم است که در قالب 23 مقوله، 12 تم و 6 بُعد ساماندهی شده است. مفاهیم استخراج شده نیز دسته بندی شده و هر دسته در یک مقوله گنجانده شده است و مقولات هم دسته در یک تم قرار گرفته اند و تم های هم دسته ابعاد را تشکیل داد ه اند. ابعاد شناسایی شده عبارت است از: اقدامات سیاسی، اقدامات فرهنگی، اقدامات بروکراتیک، اقدامات حفاظتی، اقدامات اقتصادی و اقدامات اجتماعی؛ که با هم اندیشی کانون خبرگان به دست آمده است. چارچوب مذکور مبنایی برای درک جوانب مختلف حکومت داری امیرکبیر ایجاد کرده و در نهایت الگویی مفهومی از اقدامات این سیاستمدار ارائه داده است که می تواند دستمایه مدیران و سیاست گذاران مدیریت دولتی در ایران باشد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که می توان از داده های تاریخی برای تعریف مفاهیم جدید و مؤلفه های جدید در مدیریت دولتی استفاده کرد.
چارچوبی مفهومی برای آموزش حسابداری مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
95 - 114
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه به بررسی چارچوبی مفهومی برای آموزش حسابداری مدیریت پرداخته شده است که ریشه در ادبیات اقتصاد سازمانی دارد و در آن به حسابداری مدیریت به عنوان پاسخی به عدم وجود جنبه های معاملات بازار در سازمان ها، نگریسته می شود. به طور کلی روش های حسابداری مدیریت می تواند به صورت ابزارهایی زیر طبقه بندی می شوند: هماهنگ کردن عرضه و تقاضای منابع در صورت عدم وجود قیمت ها، اندازه گیری مصرف منابع با توجه به عدم تقارن در کارکرد هزینه و کنترل منابع مورد استفاده زمانی که مالکیت دارایی ها جدا از کنترل آن هاست. این چارچوب مفهومی نه تنها به موضوع حسابداری مدیریت انسجام فکری می بخشد،بلکه آن را قادر می سازدکه موضوعات متنوع خود را به شیوه ای منطقی بیان نماید.
چارچوب مفهومی پاسخگویی در سیستم های اجتماعی مبتنی بر قرآن کریم؛ توسعه یک دیدگاه اسلامی: اعتباریابی در دانشگاهها(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: این پژوهش با هدف توسعه چارچوب مفهومی پاسخگویی مبتنی بر قرآن کریم و از طریق یک طرح ترکیبی چندمطالعه ای انجام شده است. روش: در فاز اول پژوهش، با روش فرایند چرخه ای تحلیل که مشتمل بر چهار مرحله گردآوری داده ها و اطلاعات، تقلیل داده ها، سازماندهی داده ها و تفسیر بود، چارچوب مفهومی اولیه به دست آمد. جامعه آماری پژوهش در این مرحله، کلیه آیات قرآن کریم بود و پیامها و مفاهیم مرتبط با مفهوم پاسخگویی در آیات قرآن کریم بررسی شد. در فاز دوم، چارچوب مفهومی به دست آمده برای اعتباریابی در اختیار اساتید دانشگاهی قرار گرفت. جامعه آماری شامل 20 نفر از صاحب نظران متخصص و مجرّب در حوزه آموزش عالی بود که با توجه به مشخص شدن حجم مشارکت کنندگان بالقوه، با استفاده از روش رویکرد نمونه گیری هدفمند از نوع معیار و با در نظر گرفتن ملاک اشباع یافته ها، از میان اعضای هیئت علمی انتخاب شدند. در بخش کمّی، 616 نفر از اعضای هیئت علمی برای اعتباریابی چارچوب مفهومی به دست آمده انتخاب شدند و چارچوب مد نظر طی یک فرایند تحقیق کمّی و کیفی همزمان و از طریق همسوسازی، اعتباریابی شد. یافته ها: حاصل این بررسی، گردآوری و احصای 306 مفهوم فراگیر و سپس دسته بندی و مفهوم سازی این کدها و مفاهیم، ذیل 92 کد محوری بر اساس قرابت محتوایی و در نهایت شکل گیری طبقه بندی نهایی مبانی، موانع و عوامل زمینه ساز با 21 گویه پاسخگویی در سه حوزه شناختی(ادراکی ذهنی)، عاطفی(بینشی نگرشی) و رفتاری(عملی) به عنوان چارچوب مفهومی پاسخگویی در سیستم های اجتماعی مبتنی بر قرآن کریم شد. نتیجه گیری: این پژوهش چارچوب مفهومی جدیدی را پیش روی سازمانها و سیستم های اجتماعی مختلف ترسیم کرد که با توجه به دلایل عقلی و شواهد مرتبط با لزوم توسعه علوم انسانی اسلامی بومی و نیز تجربه حاصل از این پژوهش و چارچوب حاصل شده و قابلیتهای ساختاری و کارکردی آن می تواند برای پاسخگویی در سیستم های اجتماعی در طیف وسیعی از سازمانها، به خصوص دانشگاهها به کار گرفته شود.
واکاوی مفهوم و ابعاد دیپلماسی علم و فناوری مبتنی بر رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم اقبال گسترده سیاستمداران و محققان طی سال های اخیر به موضوع دیپلماسی علم و فناوری، به نظر می رسد تلقی مشترکی از این مفهوم میان رشته ای حاصل نشده است. به طور طبیعی درک یک مفهوم و ابعاد تشکیل دهنده آن، برای مواجهه عالمانه ی با آن ضروری است. در این مقاله با استفاده از رویکرد فراترکیب تلاش شده است با تحلیل نظام مند ادبیات علمی این حوزه، یک چارچوب مفهومی برای پیکربندی موضوع دیپلماسی علم و فناوری ارائه شود. بدین منظور ضمن شناسایی 120 منبع مرتبط، پس از طی مراحل لازم، در نهایت 58 منبع مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. فراترکیب مطالعات پیشین نشان می دهد مفاهیم دانشی توسعه یافته حول موضوع دیپلماسی علم و فناوری را می توان ذیل چهار بعد اصلی چیستی (ماهیت)، چرایی (هدف)، چگونگی (ملاحظات پیاده سازی و اجرا) و پیامدها (اثرات) دسته بندی نمود. علاوه بر این، جزییات دقیق تری از ابعاد شناسایی شده به صورت مقوله های فرعی استخراج گردید. به عنوان مثال، پیامدهای دیپلماسی علم و فناوری متشکل از مقوله های فرعی دیپلماسی و سیاست خارجی، علم و فناوری، اقتصاد، امنیت و قدرت نرم می باشد. این نوع ترسیم ابعاد مختلف دیپلماسی علم و فناوری، برای محققان و اندیشمندان، بستری برای توسعه ی ادبیات آکادمیک بر اساس ابعاد پیشنهادی فراهم خواهد نمود و برای سیاستگذاران و تصمیم گیران نیز منطقی کاربردی برای شروع برنامه ریزی و ارزیابی اقدامات انجام شده به دست می دهد.
چارچوب مفهومی شکل گیری زیست بوم های کارآفرینی دانشگاه پایه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۰)
33 - 60
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله، ارائه چارچوب مفهومی برای تبیین نحوه شکل گیری زیست بوم های کارآفرینی دانشگاه پایه در تهران و شاخصها و زیرشاخص های مربوط به آن بوده و روش پژوهش کیفی است. این تحقیق در بازه زمانی سال های 1397 و 1398 انجام شده و قلمرو مکانی آن دانشگاه های شهر تهران بوده است. چارچوب مفهومی توسعه داده شده در این تحقیق شامل یک ماتریس سه درچهار است که محور افقی آن جایگاه زیست بوم در چرخه عمر (مشتمل بر 4 وضعیت: تولد، فعال سازی، یکپارچگی و بلوغ) و محور عمودی آن نحوه شکل گیری اکوسیستم (مشتمل بر 3 وضعیت: ارگانیک و جامعه محور، نظام مند و دانشگاه محور و ترکیب ارگانیک و نظام مند) را نشان می دهد. در ادامه نیز با روش تحلیل مضمون و با بکارگیری شبکه مضامین، شاخصها و زیرشاخص های پیشنهادی تعیین گردید. در بخش بعد با بکارگیری روش دلفی، شاخصها و زیرشاخصهای مربوط به چرخه عمر شامل 4 شاخص: وضعیت زیرساختهای سازمانی کارآفرینی (مشتمل بر 7 زیرشاخص)، وضعیت منابع موجود در اکوسیستم (مشتمل بر 4 زیرشاخص)، وضعیت ارتباطات بین عناصر فعال در زیست بوم (مشتمل بر 5زیرشاخص) و وضعیت زیرساخت های برنامه ای، مدیریتی و فرهنگی زیست بوم (مشتمل بر 3زیرشاخص) تعیین و جمع بندی گردید. شاخصها و زیرشاخصهای مربوط به تعیین الگوی شکل گیری نیز شامل 2 شاخص: سهم دانشجویان و فارغ التحصیلان در زیست بوم کارآفرینی (مشتمل بر 3زیرشاخص) و نقش عوامل غیردانشگاهی در زیست بوم کارآفرینی (مشتمل بر 3زیرشاخص) تعیین و جمع بندی شد.
تبیین چارچوب مفهومی مشروعیت تسهیم ریسک در قراردادهای مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد اسلامی سال بیست و دوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۶
137 - 174
حوزه های تخصصی:
نگاه ها نسبت به ریسک و نحوه مواجه با آن در اقتصاد و مالی بسیار متکثر و متنوع است. الگوهای مختلفی از جمله احاله، انتقال و تسهیم ریسک را می توان در مواجه با ریسک در نظر گرفت. این پژوهش برآن است تا با ترسیم چارچوبی مفهومی ناظر به مسئله ریسک از منظر اسلامی نشان دهد که الگوی مدنظر اسلام در مواجهه با ریسک، دور از راهبردهایی مانند احاله یا انتقال ریسک و نزدیک به الگوی تسهیم ریسک است. نتایج این پژوهش بر اساس قواعد فقهی و آموزه های اسلامی نشان داده است که شریعت اسلام در قبال ریسک، 4 اصل مشروعیت درآمدزایی ریسک، هم راستایی ریسک و بازده، لزوم همراهی ریسک با عوامل اصلی تولید و اصل عدم مشروعیت ریسک در ارکان قرارداد را به عنوان مبنای خود قرار داده است. بر اساس این اصول می توان مولفه های عملیاتی تسهیم ریسک در فضای مالی اسلامی را یعنی همبستگی در تحمل ریسک، تامین مالی با پشتوانه دارایی و بازده مشروط به وضعیت را استخراج نمود. بر این اساس می توان گفت که هرچه یک ساختار تامین مالی بیشتر به سمت این ویژگی ها حرکت کند بیشتر مختصات تسهیم ریسک را در خود فراهم آورده است.
چارچوب مفهومی شهرسازی حساس به آب: به سوی تدوین ابزاری پایه به منظور هدایت و ارزیابی سیاست گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۸
63 - 79
توسعه شهری با ایجاد مداخلات رو به افزایش در سیمای طبیعی زمین، چرخه هیدرولوژیکی آب را به شدت تغییر می دهد. مفهوم شهرسازی حساس به آب که از ادغام دو زمینه «مدیریت یکپارچه آب های شهری» و «طراحی شهری و برنامه ریزی شهری» پدید آمده است، به عنوان راه حلی برای مواجهه با چالش های آبی نواحی شهری ظهور پیدا کرده است. تحقق پذیری رویکرد شهرسازی حساس به آب پیچیدگی های بسیار دارد. تجربه نشان داده است، وجود یک چارچوب مفهومی پشتیبان برای ظرفیت سازی و تحقق پذیری شهرسازی حساس به آب حیاتی است. اهداف مقاله حاضر، ارائه تعریف عملیاتی شهرسازی حساس به آب و تدوین چارچوب مفهومی شهرسازی حساس به آب در راستای تدوین ابزاری برای هدایت و ارزیابی سیاست گذاری ها است. بدین منظور با روش اسنادی در گردآوری داده، به مرور سیستماتیک بیش از 170 مأخذ بازبینی شده در رابطه با شهرسازی حساس به آب و رویکردهای مشابه آن در کشورهای جهان پرداخته شده و با بررسی داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی، ابعاد و مولفه های چارچوب مفهومی شهرسازی حساس به آب استخراج شده اند. این چارچوب از دو بعد محتوایی و رویه ای و شش مولفه هیدرولوژیک، عملکردی، زیبایی شناختی، اکولوژیک، اجتماعی و مدیریتی-اجرایی تشکیل شده است و اصول زیربنایی برای سیاست گذاری را در اختیار برنامه ریزان و طراحان قرار می دهد.
ارائه چارچوب مفهومی ارزیابی عملکرد در شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
143 - 169
حوزه های تخصصی:
هدف: علی رغم انجام پژوهش های متعدد در حوزه ارزیابی عملکرد و ارائه مدل های مختلف برای آن، یک ساختار مفهومی مشخص و استاندارد برای مدل های ارزیابی عملکرد وجود ندارد. این موضوع سبب شده است که مدل های متنوع موجود، ابعاد مختلف عملکرد سازمان ها را به نحو جامعی پوشش نداده و طراحی مدل های جدید و یا انتخاب از میان مدل های موجود را به امری دشوار بدل نماید. از این رو، در حوزه حسابداری مدیریت، به یک چارچوب مفهومی برای ارزیابی عملکرد نیاز است تا ابعاد و ویژگی های یک مدل ارزیابی عملکرد مناسب را روشن سازد. روش: این پژوهش با استفاده از روش کیفی نظریه پردازی زمینه بنیان از طریق مصاحبه با خبرگان حوزه حسابداری مدیریت، اقدام به ارائه چارچوب مفهومی ارزیابی عملکرد و الزامات مدل های ارزیابی عملکرد نموده است. یافته ها : چارچوب مفهومی ارزیابی عملکرد در شرکت ها، در ابتدا محرک هایی را که منجر به ظهور پدیده ارزیابی عملکرد شده اند، شناسایی می کند. در گام بعدی، طرح کلان ارزیابی عملکرد در قالب سه مرحله هدف گذاری، شاخص گذاری و ارزیابی و گزارشگری ارائه شده است. در این چارچوب، نتایج و پیامدهای مطلوب و نامطلوب نظام ارزیابی عملکرد و همچنین عوامل تأثیرگذار بر آن ارائه شده اند. سپس بر اساس چارچوب مفهومی حاصل شده، چک لیست موارد قابل توجه در طراحی و ارزیابی مدل های ارزیابی عملکرد ارائه شده است. نتیجه گیری: با عنایت به خلاء وجود چارچوب مفهومی ارزیابی عملکرد شرکت ها، از چارچوب مفهومی ارائه شده در این پژوهش و چک لیست مستخرج از آن می توان به عنوان راهنمای طراحی مدل های ارزیابی عملکرد و همچنین معیاری برای بررسی کامل بودن مدل های ارزیابی عملکرد موجود و پیاده سازی آن ها استفاده کرد.