فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۵٬۰۴۱ تا ۱۵٬۰۶۰ مورد از کل ۴۹۵٬۱۷۵ مورد.
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
11 - 37
حوزههای تخصصی:
در نظام جمهوری اسلامی ایران، مجلس شورای اسلامی نسبت به سایر قوای نظام از شأن و جایگاه خاصی برخوردار است. نمایندگان مجلس با رأی مستقیم مردم انتخاب می گردند و مسئولیت نظارت بر کارکرد سایر قوا و نهادهای نظام و قانونگذاری را بر عهده دارند. پژوهش حاضر با هدف ارائه ابعاد شایستگی های نمایندگی مجلس شورای اسلامی مبتنی بر اندیشه رهبران انقلاب اسلامی انجام شد. به منظور اجرای این پژوهش از توصیفی تحلیلی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که شایستگی نمایندگی مجلس شورای اسلامی از دیدگاه رهبران انقلاب اسلامی دارای چهار بُعد به ترتیب شامل: شایستگی های اعتقادی و اخلاقی، شایستگی های سیاسی، شایستگی های اقتصادی و شایستگی های کارآمدی است. در نتیجه این پژوهش می تواند به عنوان معیاری برای گزینش، آموزش و توسعه و ارزیابی نمایندگان مجلس مورد استفاده قرار گیرد و برخورداری نمایندگان از شایستگی های مورد انتظار موجب تشکیل مجلس در جمهوری اسلامی ایران مطلوب خواهد شد.
الگوی مفهومی یکپارچگی شخصی بر پایه قرآن و روایات معصومین: استنتاج اصول تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
53 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارائه الگوی مفهومی یکپارچگی شخصی بر پایه قرآن و روایات معصومین انجام شد. گام نخست برای ایجاد یک جامعه سالم و متعادل، توجه به تربیت انسان سالم و یکپارچه است. بدین منظور پژوهش حاضر به استنتاج اصول یکپارچگی شخصی در ساحات درونی و بیرونی انسان پرداخته است تا افراد بتوانند با دریافت این آموزش ها و قرار دادن آن ها به عنوان راهنمای عمل خویش، وضعیت مطلوبی در سطح فردی و اجتماعی فراهم آورند. روش شناسی: این پژوهش با به کارگیری صورت بازسازی شده الگوی استنتاج عملی فرانکنا انجام شد. جامعه مورد تحلیل، منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن کریم و روایات معصومین (ع) بوده است که پس از متن خوانی و فیش برداری اطلاعات موردنظر هدفمندانه گردآوری شده اند. یافته ها: بر پایه قرآن و روایات معصومین، انسان موجودی آزاد و مختار است که قادر است با انتخاب آگاهانه ی خود، یکپارچگی را در خود رقم بزند و به قرب الی الله نائل آید. نتایج: اصول مستخرج عبارتند از: یک رو بودن، صداقت، فضیلت مندی، ثبات در رفتار، پایبندی به باورها و ارزش ها، تعهد، هماهنگی ظاهر و باطن، همسویی گفتار و عمل.
برنامه درسی معنوی از منظر دوآین هیوبنر: از چرخش موضوعی تا تکثرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
85 - 107
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: دوآین هیوبنر صاحب نظر معاصر و برجسته رشته مطالعات برنامه درسی به طور عام و برنامه درسی معنوی به طور خاص است که به لرزه انداختن بر مبانی رشته برنامه درسی شناخته می شود. شخصیتی که صاحب نظرانی مانند پاینار او را اسوه قلمداد کرده و از درک وی بدون رشد و توسعه حوزه مطالعاتی برنامه درسی ناامیدند. پژوهش حاضر با هدف آشنایی با هیوبنر و آرای وی در خصوص برنامه درسی معنوی است؛ به عبارتی این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال ها است که ماهیت معنویت هیوبنر چگونه است؟ تربیت معنوی از نگاه وی چه ویژگی هایی دارد؟ و مولفه های برنامه درسی معنوی در نظریه هیوبنر دارای چه خصوصیاتی هستند؟روش: این پژوهش از حیث روش، تحلیلی − استنتاجی از نوع تحلیل منطقی فرارونده است. در این نوع تحلیل که مناسب فعالیت هایی از نوع استعلایی است با ویژگی هایی چون کلیت و ضرورت ملازم است؛ چرا که از شرط های لازم تحقق یافتن چیزی سخن به میان می آورد. این روش دارای دو مرحله توصیف و تعیین شرط لازم است. در مرحله نخست پدیده ای توصیف می شود و در مرحله دوم با این سوال روبه رو که شرط یا شروط لازم برای وجود چنین توصیفی چه می باشد و به عبارتی نقطه آغاز چه بوده است؟ به عبارت دیگر، در روند این پژوهش، در مرحله ابتدا ویژگی های برنامه درسی معنوی در نگاه هیوبنر توصیف، و در مرحله بعد، شرط لازم برای این پدیده یا همان برنامه درسی معنوی وی، که ماهیت تربیت معنوی از نگاه هیوبنر است تشریح و در مرحله انتهایی، شرط لازم دوم یعنی شرط لازم برای چنین ماهیتی برای تریبت معنوی که همان نوع نگاه هیوبنر به معنویت است، استنتاج می گردد.یافته ها: هیوبنر بعد از سال ها تلاش و پژوهش در حوزه سیاست، با درک اهمیت معنویت در برنامه درسی تغییر رویه داده و نظریه تعالی خود را در این باب ارائه می کند. در واقع او در حیطه تخصصی خود چرخش موضوعی به سمت الهیات برنامه درسی دارد و باقی عمر پژوهشی خود را به تبیین این موضوع می گذراند. معنویت از منظر او معنویتی پست مدرن است که حیطه وسیعی دارد و در انواعی از طبقه بندی های موجود از معنویت در یک طبقه واحد نمی گنجد. معنویت مدنظر وی هم دینی است و هم سکولار؛ هم سنتی است و هم انسان گرا و البته پست مدرن تأییدگرا را هم در خود جای داده است. او معناباوری فارغ از شریعت است؛ و نگرش او را به معنویت می توان از نوع تکثرگرایانه دانست. نگرشی که نتیجه آن را در مفهوم تربیت معنوی از منظر هیوبنر و به تبع آن مولفه های برنامه درسی معنوی می توان مشاهده کرد. تربیت معنوی از منظر وی دارای ده ویژگی است. 1. مذهبی باشد. 2. به وظیفه منجر شود. 3. همراه با اهمیت دادن به خداوند. 4. همراه با احترام. 5. وسیله جذبه تعالی باشد.6. همراه با گشودگی. 7. از نوع شخصی، مشارکتی و بیرونی. 8. متوجه غریبه 9. درک ضرورت عشق. 10. درک حدود جهل و دانش. نوع نگاه به معنویت و تربیت معنوی از دید هیوبنر را نباید در بررسی مولفه های برنامه درسی معنوی نادیده گرفت؛ بلکه معنا و ویژگی های هر یک مرهون تفکر و باورهای هیوبنر از معنویت بوده و در تمام نظریه تعالی و برنامه درسی معنوی از منظر وی ریشه دوانده است. او چشم اندازهای آموزشی را اهدافی با آزادی بسیار در مسیری مشخص می داند. محتوا را غریبه، ارزشیابی را نقادانه و معلم را همسفری عاشق قلمداد می کند.نتیجه گیری: نظریات برنامه درسی هیوبنر و نوع پیوندشان با معنویت می تواند در صورت بندی و بهره برداری ما ازمعنویت اسلامی در حوزه تعلیم و تربیت راهنما و کمک کننده باشد؛ اما مراد ما از طرح این مسئله الزاماً بهره برداری عملی نیست، بلکه تبیین این نکته است که دریچه نظری جدیدی که هیوبنر نسبت به برنامه درسی گشوده است می تواند بستری مناسب برای گفتگو و ورود به بحث دانش برنامه درسی باشد. میراثی که هیوبنر از خود به جای گذاشته است بازکننده راه و مسیر نگاه الهیاتی به برنامه درسی و آن اصلاح بنیادینی می باشد که مدنظر متخصصان این حوزه در کشور است. هیوبنر بعد از صرف نیمی از عمر پژوهشی خود، به طور جرات ورزانه حیطه تخصصی خود که بحث سیاست برنامه درسی بود را رها کرد و به الهیات برنامه درسی روی آورد؛ این امر نشان از اهمیت این موضوع دارد. همچنین باید به نوع مواجهه ای که با این نوع نظریات می شود توجه کرد. به طور معمول این نظریات یا به طور مقتبسانه قبول و مورد سجده اهل تخصص قرار می گیرند و یا بدون تاملی بر آن ها به طور تکفیری رد می شوند؛ درحالی که باید توجه داشت که رد غیرمعقولانه و پذیرش غیرمسئولانه نظریات غربی کمکی در پیشرفت تعلیم و تربیت کشور نخواهد داشت. این پژوهش و پژوهش های مشابه می تواند زمینه گفتگو را ایجاد کنند.
راهبرد تربیتی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
1 - 16
حوزههای تخصصی:
تربیت وجه غالب در شناسه شخصیتی انسان است. تلاش تربیتیِ مربیان، به ویژه والدین نیز به هدف تحقق این حقیقت است. البته، تربیتِ فرزند، که حاصل عمر والدین بوده و به بیان حضرت امام صادقj می تواند سرمایه ای قابل توجه در دنیا و ذخیره ای ارزشمند در آخرت برای والدین باشند (کلینى، 1407، ج 8، ص150)، صرفاً با برنامه ریزی درست و با رویه ای صحیح قابل تحقق است. همه تلاش مکاتب تربیتی و متولیان تربیت، ازجمله تعلیم و تربیت اسلامی، بر این مسئله متمرکز بوده و هست و برای این منظور اقدامات زیادی هم در بخش فعالیت های علمی و نظری و هم در بخش فعالیت ها و اقدامات در فرایند عملِ تربیتی صورت می گیرد. تبیین صحیح مبانی، ابتنای درست روبناها بر آن، هدف گذاری درست، تعیین اصول و قواعد حاکم بر فرایند تربیت، اتخاذ روش ها و شیوه ها و فنون صحیح و...، نمونه ای از مهمترینِ این اقدامات نظری و عملی است. اما، علاوه بر این و مهمتر از همه، متولیان امر تعلیم و تربیت همیشه در صدد کشف برنامه ای منسجم و درازمدت هستند تا همه فعالیت های نظری و عملی تربیتی را در جهت تحقق هدف اعلای تربیتی راهبری و هدایت نماید و مانعِ انحراف از مسیر و هدر رفت سرمایه های مادی و معنوی و بالابردن هزینه ها شود. از این برنامه تحت نام «راهبرد» یاد می شود.حال سؤال این است که، در نظام تعلیم و تربیت اسلامی به معنای عام و در قرآن به معنای خاص، چه راهبردی برای این منظور مدنظر بوده و به آن عمل شده است؟ هدف این نوشتار کشف راهبرد تربیتی است که در فرایند تربیت در نظام تربیتی اسلام، و به ویژه در قرآن مورد توجه بوده است.روش ما برای حل این مسئله پژوهشی مطالعه اکتشافی در متون دینی و به ویژه مهمترین متن دینی، یعنی آیات شریفه قرآن، و روش تفسیر موضوعی می باشد. البته برای فهم بهتر مسئله و حل درست آن از روایات اهل بیت و نیز نظر مفسران گرانقدر قرآن نیز استفاده شده است. مطالعه آیات شریفه قرآن، فهم مفردات آن با استفاده از منابع و معاجم عمومی و قرآنی و نیز بهره گیری از نظر مفسران، و بالاخره توجه به فرهنگ حاکم بر آیات شریفه قرآن، اقداماتی در جهت حل مسئله و یافتن پاسخ به سؤال پژوهشی در این نوشتار است. به طور مشخص، مطالعه توصیفی و اکتشافیِ منابع و متون دینی و تفسیر موضوعی و تحلیل داده ها، روش حل مسئله و کشف راهبرد تربیتی قرآن در این نوشتار است.این تحقیق نشان داد، راهبرد قرآن کریم در تربیت نفوس، ایجاد و تقویت محبت و عشق به خداوند از سویی، و نیز ایجاد و تقویت هیبت و ترس از خداوند و خشم و غضب او از سویی دیگر، در متربیان می باشد. البته این فرایند از طریق ایجاد و تقویت شناخت و معرفت درست و عمیق نسبت به خداوند و ارزش های والای دینی صورت می گیرد. بی شک فرایند معرفت افزاییِ قرآن کریم در متربیان، توأم با ایجاد انگیزه صحیح در ایشان، می باشد. حاصل فرایند تربیتی معرفت افزایی با انگیزه صحیح در متربیان، انسان هایی محب و عاشق خداوند و همچنین خائف و ترسان از خشم و غضب الهی خواهد بود. چنین انسانی در فرهنگ قرآن به انسان مؤمن و متقی معروف و شناخته شده است. توجه به این راهبرد تربیتی، در طیّ مسیر زندگی، انسان های متقی و مؤمنی است که همیشه در مسیر صحیح و طریق مستقیم حق بوده و از هر انحرافی مصون خواهند بود. تربیت انسان های والا در مکتب تربیتی اسلام محصول توجه و عمل به این راهبرد تربیتی قرآنی بوده است. این الگوی راهبردی برگرفته از قرآن کریم، اولاً، نقشه راه مناسبی برای متولیان تعلیم و تربیت بوده، ثانیاً، مسیری مطمئن برای سیاست گذاری تربیتی و راهی بهتر برای تشخیص روش های درست تربیتی می باشد. و ثالثاً، حلاّل بخشی از مسائل و معضلات تربیتی در جوامع امروزی خواهد بود. انشاءالله.
تبیین رویکرد فطرت گرایی توحیدی و تعیین دلالت های آن در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
17 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: یکی از اهداف پیامبران آسمانی در تربیت انسان، رساندن وی به مرحله توحید یا درجاتی از آن بوده است. توحید اساس دعوت همه پیامبران الهی و غایت مسیر هر انسانی می باشد. شناخت و ایمان به خدای یکتا تمام وجود انسان را متحول و زندگی انسان را معنا می بخشد. فطرت توحیدی ازجمله مفاهیم بنیادین در آموزه های قرآنی است که نیازمند تبیین است تا با داشتن تبیین و فهم روشنی از آن بتوان دلالت های تربیتی آن را در برنامه درسی دوره های مختلف تحصیلی تبیین نمود. در این مقاله تلاش خواهد شد تا با تبیین رویکرد فطرت گرایی توحیدی، دلالت های آن در برنامه درسی دوره ابتدایی تبیین و در اختیار دست اندرکاران، برنامه ریزان و معلمان قرار گیرد.با توجه به گستره برنامه درسی در تربیت رسمی و عمومی، و تنوع و سطوح مختلف اهداف، محتوا، راهبردهای های یادهی−یادگیری و روش های ارزشیابی در برنامه درسی با توجه به سطوح مختلف رشد مخاطب برنامه درسی و نیازها و شرایط فراگیر در دوره های مختلف، در این پژوهش تنها برنامه درسی دوره ابتدایی مورد مطالعه است. از طرفی دیگر، یکی از محاسن این پژوهش تخصصی نمودن وبه طور هدفمند، محدود کردن موضوع به اولین و مبنایی ترین و محوری ترین دوره تحصیلی یعنی دوره ابتدایی است.بنابراین، هدف کلی پژوهش، تبیین رویکرد فطرت گرایی توحیدی و تعیین دلالت های آن در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی بود. بر این اساس، پژوهش در پی پاسخ به این پرسش کلی است که رویکرد فطرت گرایی توحیدی چیست و دلالت های آن در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی کدامند؟ در سطحی دقیق تر پرسش های جزئی پژوهش نیز عبارتند از: الف. رویکرد فطرت گرایی توحیدی چیست و بر اساس برنامه درسی ملی چگونه تبیین می شود؟ ب. رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی درتعیین اهداف برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟ ج. رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی در تعیین محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟؛ د. رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی درتعیین راهبردهای یادهی−یادگیری در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟ و ه . رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی در تعیین روش های ارزشیابی در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟روش پژوهش: این پژوهش با توجه به عنوان، اهداف و پرسش های آن از نوع کیفی است. پژوهشگر با روش قیاسی به پرسش ها پاسخ خواهد داد. تحلیل محتوای کیفی قیاسی بر اساس مدل میرینگ[1] (2000) انجام می شود که در آن پژوهشگر نخست به تعریف و چگونگی گردآوری داده ها می پردازد و در گام های بعدی با توجه به نظریه، آن چه پژوهشگر به دنبال آن است از دل داده ها بیرون کشیده می شود و سپس با توجه به تحلیل به پرسش های پژوهش پاسخ داده می شود. در این روش پرسش ها و الگوهای گرفته شده از نظریه ها باید به روشنی توضیح داده شوند. این پژوهش به دنبال یافتن تعریف و تبیین مطلوب و معیارهای موجود و تعیین شده بر مبنای سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی در نظام تعلیم وتربیت جمهوری اسلامی ایران بود. برای تبیین چیستی و چگونگی و چرایی رویکرد فطرت گرایی توحیدی، منابع اصیل اسلامی و همچنین اسناد بالادستی نظام تعلیم وتربیت در جمهوری اسلامی مورد مطالعه، تأمل و تحلیل قرارگرفت. سپس برای تعیین دلالت های رویکرد فطرت گرایی توحیدی در حوزه شناسایی اهداف، محتوی، راهبردهای های یادهی−یادگیری، و روش های ارزشیابی در برنامه درسی دوره ابتدایی، برنامه درسی ملی مورد مطالعه دقیق قرارگرفت. تحلیل داده ها به شیوه قیاسی و بر اساس چهارچوب مستخرج از برنامه درسی ملی و معیارها و مؤلفه های مطرح در آن انجام شد. ایجاد مسیر بازشناسی، عامل اصلی اعتباریابی مورد نظر این پژوهش است.بحث و نتیجه گیری: در پاسخ به پرسش «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چیست و بر اساس برنامه درسی ملی چگونه تبیین می شود؟»، با نگاهی انسان شناختی از منظر آموزه های قرآنی، می توان گفت فطرت یکی از مفاهیم بنیادی در توصیف انسان است.در این نگاه، فطرت سرشتی الهی در وجود آدمی است، یعنی آدمی نسبت به مبدأ عالم هستی، معرفت و گرایشی اصیل دارد. بنابراین، فطرت معرفت و میلی است که ضمیر وجود انسان نسبت به خداوند به عنوان یگانه خالق عالم هستی وجود دارد.با داشتن رویکرد فطرت گرایی توحیدی در برنامه درسی، انسان (در نقش مربی یا متربی) به عنوان مخاطب تربیت، دارای فطرت و سرشتی الهی است. این فطرت که هم از نوع شناختی و هم گرایشی است، قابلیت شکوفایی و فعلیت یافتن داشته و هم در معرض نسیان و فراموشی است.در پاسخ به پرسش «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی درتعیین اهداف برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟»، بر اساس یافته های پژوهش، می توان گفت هدف کلی تربیت در چنین نگاهی، بیدار و فعال نمودن مستمر فطرت خداجوی بشر و دست یابی به قرب الهی است که این تقرب با معرفت و عمل عبادت حاصل می شود چنانچه خداوند متعال نیز در قرآن می فرمایند «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات، 56). اهداف جزئی نیز با در نظر داشتن تفاوت های فردی متربیان و تنوع استعدادها و ظرفیت های مختلف وجودی متربیان، و حوزه های مختلف تربیت و یادگیری و همچنین موضوعات درسی مختلف تعیین می شود.در پاسخ به پرسش سوم یعنی «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی در تعیین محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟»، باید گفت در این رویکرد، محتوای آموزشی محدود به جزئیات علمی و دانسته ها و مهارت های خاص نمی شود، بلکه افزون بر پرداختن به جزئیات ضروری و آگاهی های لازم زندگی، زمینه ساز داشتن فهمی عمیق و کلی از خلقت انسان و جهان و مبداء و مقصد وی است.درپاسخ به این پرسش که «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی درتعیین راهبردهای یادهی−یادگیری در برنامه درسی دوره ایتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟» باید افزود راهبردهای یادهی−یادگیری ناظر بر زمینه سازی ابراز گرایش های فطری، شناخت موقعیت یادگیرنده و اصلاح مداوم آن است. در این رویکرد، یادگیری حاصل تعامل خلاق، هدفمند و فعال یادگیرنده با محیط های متنوع یادگیری با درنظر داشتن جنبه های مختلف ارتباط با خود، خداوند، دیگران و سایر مخلوقات استدر پاسخ به پرسش «رویکرد فطرت گرایی توحیدی چه دلالت هایی در تعیین روش های ارزشیابی در برنامه درسی دوره ایتدایی بر اساس برنامه درسی ملی دارد؟» می توان اذعان داشت که در این رویکرد، ارزشیابی زمینه ای برای رشد مداوم و مستمر افراد از نظر شناختی و عاطفی و گرایشی و ارادی است. بهره گیری از شیوه خودارزیابی و زمینه سازی آن، ضمن حفظ کرامت انسانی افراد، به درک موقعیت فرد و خودشناسی وی کمک می کند. با درنظرداشتن این مبنای انسان شناختی که انسان ها در عین برخورداری از مشترکات اساسی، ظرفیت های متفاوت دارند و هر کس به اندازه توان و وسع خویش مکلف است؛ می توان سطوح و شیوه های متنوع و متناسب با هر وسع، و سطوح مختلفی از تکلیف، برای ارزشیابی در نظر گرفت.در تحلیل نتایج پژوهش می توان اظهار داشت که در تربیت با نگاه فطرت گرایی توحیدی، هدف دست یابی انسان به قرب الی الله است که از طریق بندگی خالصانه در پرتو شکوفایی فطرت الهی انسان «فِطْرَهَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا...» (روم، 30) صورت می گیرد.
تبیینی از شبکه حقوق و تکالیف تربیتی از منظر فقه تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
57 - 70
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: مطالعات اسلامی در تربیت به دلیل اهمیت نگاه بومی و اسلامی لازم و ضروری است. فقه تربیتی هم جریان تازه ای در تربیت پژوهی اسلامی است و ضرورت دارد مطالعات نظام واره در آن برای استنباط سیستم تربیتی توسعه یابد و از رویکرد فقه فردی گذر نماید. به بیان دیگر از آنجا که تربیت، ذاتاً امری اجتماعی است و در عصر حاضر، عرضَاً امری سازمانی، فرهنگی و حتی حکومتی / حاکمیتی است، اقتضاء چنین نگاهی به تربیت در فقه تربیتی چیست؟ در اینباره نگاه نظام وار، کل نگر و جامع در تفقه تربیتی ضروری است. یکی از این مسائل بنیادین این است که آیا تربیت یک مکلف خاص دارد و یا اینکه گروه های مختلف به آن مکلف شده اند؟ آیا تربیت به مثابه یک تکلیف شرعی است که جایگاه بسیار مهمی در شریعت دارد و به مثابه «یکی از امور مهمه شریعت که لایرضی الشارع بترکه» می باشد؟ آیا با نگاه نظام وار و شبکه مند و با هدف استخراج الگویی از حکمرانی تربیتی، می توان احکام تربیتی را ناظر به مکلفان و عاملان تربیتی، صورت بندی کرد؟ بنابراین پرسش های نوشتار حاضر به قرار زیر است: 1. تربیت (به مثابه امری اجتماعی) از منظر فقه تربیتی در پهنه اجتماع، چه مکلفانی دارد؟ 2. تکالیف تربیتی برای هریک از عوامل / بازیگران / مکلفان در چه سطحی از الزام و رجحان است؟ 3. تکالیف تربیتی عوامل / بازیگران نسبت به همدیگر چیست؟ 4. و آیا می توان این تکالیف را به صورت شبکه ای از حقوق و تکالیف تنظیم کرد؟ در ادامه در بخش اول به سوال 1و2 و در بخش دوم به سوال 3و4 پاسخ داده می شود.
روش: روش تحقیق در نوشتار حاضر، روش توصیفی استنباطی است و محقّق برای کشف حقوق و تکالیف و احکام تربیتی مکلفان به تربیت از روش اجتهادی و استنباطی و اصطلاحاً «تفقه تربیتی» بهره می جوید و برای کشف و صورت بندی تناسب احکام مستنبطه و ترسیم شبکه حقوق و تکالیف تریبتی از روش تحلیلی و استنتاجی بهره می برد.
نتایج: طبق بررسی های تفصیلی هدایت و تربیت برعهده چند نهاد در اجتماع گذاشته شده است که عبارتند از: خانواده، نخبگان، عموم مکلفان و حاکمیت. بنابراین تربیت امری است که در میانه وظایف والِد، عالِم، حاکِم و مردم جای دارد. در این پژوهش تلاش شد به اجمال و اختصار، مهمترین ادله وظیفه مندی اصناف مذکور اشاره شود. این پژوهش نشان داد که تربیت در فقه تربیتی و شریعت اسلامی به میزانی مهم است که هیچ گاه بدون متولی نخواهد ماند. به صورت همزمان و درعرض یکدیگر، تربیت بر والد و حاکم واجب و بر عالِم و توده های مردم مستحب و در مواردی نیز واجب است. همچنین در کنار این مسئولیت / ولایت تربیتی در برخی موارد، ولایت طولی و ترتّبی با سازوکار ولایت، تسبیب، نیابت و وصایت نیز قابل تصویر است و درنهایت شبکه ای طولی و عرضی از احکام تربیتی و ناظر به خانواده، عالمان، حاکمان و عموم مکلفان ترسیم می شود که می تواند آغازی برای طراحی یک الگو از حکمرانی تربیتی برای تسهیم اقتدار تربیتی قرار گیرد.
بحث و نتیجه گیری: مساله نوشتار حاضر عبارت است از تبیین شبکه حق و تکلیف تربیتی از منظر فقه تربیتی که به چهار پرسش باید پاسخ می داد. برای این منظور در بخش اول تلاش شد احکام تربیتی عموم مکلفان، عالمان، حاکمان و خانواده تعیین گردد و وجوب و استحباب تربیت برای آنان استنباط شد. در ادامه در بخش دوم برای پاسخ به سوال سوم و چهارم، تلاش شد نسبت ادله و اطلاقات تربیتی در مورد مکلفان چهارگانه فوق با یکدیگر تعیین شود و شبکه حق و تکلیف تربیتی که به صورت طولی و عرضی درهم تنیده است، ترسیم شود و این نتیجه حاصل شد که تربیت به مثابه امری مهم که «لایرضی الشارعُ بِترکه» می باشد و در سپهر جامعه در هر شرایطی، کسی به تربیت تکلیف شده است که تکلیف آن یا به صورت
ترتّبی و لولایی و یا به صورت عرضی، تنجّز می یابد.
دلالت این نتیجه در شبکه طولی و عرضی حقوق و تکالیف تربیتی، تمهید شرایط برای نقش آفرینی اَصالی و بالعرضِ خانواده، نهادهای مردمی و نخبگان در تربیت (رسمی و غیررسمی) است که این مهم نیز، برعهده حاکمیت است. تجربه حکمرانی تربیتی در جمهوری اسلامی ایران با فراز و فرودهایی مواجه بوده و هست و تربیت در وجه رسمی و مدرسه ای آن مطابق دیدگاه فوق، به مشارکت خانواده ها، دیگر عوامل / ذی نفعان / بازیگران نیازمند است و الگوی مشارکت و تسهیم اقتدار / نفوذ در تربیت جای تاملات جداگانه ای دارد که در این مجال نمی گنجد. لزوم احیای ولایت های طولی و عرضی تربیتی مبتنی بر فقه اسلامی را با برخی تجارب در مسائل فتنه و اغتشاشات سال 1401 می توان تایید کرد. توضیح آنکه بنابر برخی گزارشات، میانگین سنی بسیاری از دستگیرشدگان، 15 سال بوده است. این وضعیت درحالی بوده که نقش های تربیتی و ولایت های طولی و عرضی تربیتی در خانه، محله و جامعه حذف شده و در پایان این فرایند، نوبت اقدام قضایی و پلیسی رسیده است. باید سهم ولایت های تربیتی و تعاضد تربیتی را افزایش داد و پیش و بیش از اقدام قضایی و امنیتی به احیای نقشهای تربیتی حذف شده (مانند نقش بزرگان فامیل و عشیره، نقش های محله محور مسجد و امام جماعت، نقش های اصلاحی معلمان و فرهنگیان و اساتید حوزه و دانشگاه) همت گماشت. اساساً در نظم اجتماعی مدرن و از منظر مکتب لیبرالیستی که با ابزار رسانه در جامعه ایرانی در حال نهادینه سازی است، چنین نقش هایی هیچ جایگاهی ندارند.
تبیین عدالت در بستر جنسیت از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
91 - 116
حوزههای تخصصی:
عدالت از مسائل مورد توجه ادیان الهی و مکاتب بشری بوده و اندیشمندان مختلف به بحث از آن پرداخته اند. سطح جدید مطالعات در زمینه عدالت، پرداختن به نگرش هایی همچون مطالعه هستی شناسی و انسان شناسی ها است که درون مایه محتوایی عدالت را می سازد. عدالت حوزه های گوناگونی را دربردارد. یکی از این حوزه ها، مطالعه عدالت بین دو جنس زن و مرد است که امروزه تحت عنوان عدالت جنستی از آن یاد می شود. از آنجا که عدالت جنسیتی مفهومی ترکیبی است، در مطالعه آن علاوه بر فهم عدالت؛ با توجه به شناخت انسان، کیفیت آفرینش او، تفاوت های بین زن و مرد، حقوق زنان به ارائه مبنای عدالت ضرورت می یابد. بررسی و ارائه معیار در تحقق عدالت جنسیتی مسئله ای است که کمتر پژوهشی به آن پرداخته است. از آنجا که آیت الله جوادی آملی یکی از فیلسوفان معاصر به شمار می آید که در زمینه انسان شناسی، مسئله زنان، برابری، عدالت و تفاوت های جنسیتی صاحب نظر است، نظرات ایشان با روش توصیفی_تحلیلی و با محوریت بررسی معیار در تحقق عدالت جنسیتی مورد مطالعه قرار می گیرد. این مقاله به دنبال آن است که معیارهای تحقق عدالت جنسیتی را از منظر آیت الله جوادی آملی متناسب با جایگاه های مختلف انسانی شناسایی و تحلیل کند. در این راستا، در مسائل مربوط به هویت انسانی، عدالت با معیار تساوی و برابری سنجیده می شود؛ در کیفیت تربیت و محیط پرورش که تفاوت های بین زن و مرد حقیقی نیستند، عدالت با معیار استحقاق افراد تحقق می یابد؛ و در امور زیست شناختی جنسی، عدالت با توجه به تناسب مبتنی بر تفاوت های طبیعی تعیین می شود.
بررسی رویکرد تدبیرگرا در مواجهه با نقش های جنسیتی کتاب مقدس با تاکید بر کلیسای اسقفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
161 - 179
حوزههای تخصصی:
بین دین و جنسیت ارتباطات مختلفی قابل تصور است که برگرفته از مخالفت و یا موافقت با نقش های تعیین شده جنسیتی در متون مقدس است. در عهدین و به خصوص نامه های پولس فرازهایی وجود دارد که در آن هاسلسه مراتب جنسیتی ترسیم شده که بر اساس آن درجه اجتماعی مردان بالاتر از زنان است. در مسیحیت شاهد رویکردهای مختلفی نسبت به این عبارات هستیم که بخشی از آنها با اهداف و مقاصد اجتماعی ابراز شده است. رویکرد تثبیت گرا خواهان مشروعیت بخشی به نقش های جنسیتی سنتی و تثبیت آن است و خوانش نص گرایانه از مفاهیم جنسی را مهم ترین راه کار در مقابله با جریانات سکولار و دین ستیز می داند. در این میان رویکرد موسوم به تدبیر گرا و تاکتیکال نیز وجود دارد. این رویکرد ضمن پایبندی به ساختارهای اصلی معنویتِ برآمده از کتاب مقدس و با فاصله گرفتن از فمینیسم افراطی، خواستار تغییراتی درون دینی است. در این مقاله مهم ترین تاکتیک های رویکرد تدبیرگرا با تاکید بر کلیسای اسقفی تبیین شده است که عبارتند از: توجیه آیات و فرازهای به ظاهر زن ستیز عهدین، استفاده از هرمنوتیک بازیابی و برجسته کردن شخصیت های مثبت مؤنث، تبیین شخصیت خداوند فارغ از جنسیت خاص، اعطای مناصب روحانی به زنان و ایجاد انجمن های منظم زنانه.
دانشگاه تراز اسلامی، قلب تپنده تمدّن اسلامی و زمینه سازی ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
7 - 36
حوزههای تخصصی:
حاکمیت اسلام بر جهان، تحقق تمدّن اسلامی و زمینه سازی ظهور حضرت حجت؟عج؟ به عنوان چشم انداز نهایی، همواره مورد تأکید امامین انقلاب اسلامی بوده است. رسیدن به این آرمان های والا تنها با نقش آفرینی ویژه دانشگاه مطلوب امامین انقلاب اسلامی که در این مقاله از آن با عنوان دانشگاه تراز اسلامی یاد می شود، به مثابه قلبی تپنده که تغذیه فکری و علمی جامعه را بر عهده دارد، میسر خواهد شد. در این مقاله، جایگاه و چگونگی نقش آفرینی دانشگاه تراز اسلامی در تحقق تمدّن اسلامی و زمینه سازی ظهور، مبتنی بر بیانات و تدابیر امامین انقلاب اسلامی تشریح می گردد. برای رسیدن به این هدف از روش کیفی«تحلیل مضمون» استفاده شده و با استخراج 1932 مضمون اولیه، الگویی مشتمل بر دو بُعد، هشت مؤلفه و 36 شاخص، تدوین گردیده است. این الگو دارای دو بُعد اساسی «پرورش انسان» و «تولید و گسترش حکمت» است. «پرورش انسان» دارای 4 مؤلفه «ویژگی های کلی»، «تربیت فکری و اعتقادی»، «تربیت فرهنگی و اخلاقی» و «تربیت علمی و مهارتی» بوده و «تولید و گسترش حکمت» شامل 4 مؤلفه «ویژگی های کلی»، «تولید فکر»، «تولید علم» و «فنّاوری و نوآوری» است. در ذیل هرکدام از این مؤلفه ها نیز شاخص هایی وجود دارد که نقش دانشگاه تراز اسلامی را به عنوان قلب تمدّن نوین اسلامی، تبیین می نمایند.
مدل فضاسازی تربیتی، رویکردی نوین در راستای تربیت دینی، اخلاقی و انقلابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
29 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، دست یابی به الگویی چندوجهی در مدل آموزشی مقاطع پیش دبستانی، جهت تعمیق فرایند تربیت دینی، اخلاقی و انقلابی می باشد.روش: برای جمع آوری داده ها از روش هفت مرحله ای تحلیلی کلایزی، استفاده گردید. ابتدا اهداف تربیتی بر اساس منابع بالادستی مشخص شد و سپس بر اساس مشابهت یا افتراق، در دسته های کلان قرار گرفت. سپس هر دسته بر اساس قرابت معنایی درون گروهی، مورد آنالیز قرارگرفته و با حذف موارد مشابه، دسته های نهایی مشخص شد. مجدداً دسته های استخراج شده مورد تحلیل قرار گرفت و صفات سه دسته کلی اهداف ایمانی، اخلاقی و انقلابی به دست آمد. در مرحله بعد، تمامی اجزا و عناصر مادی و انسانی متناسب با اهداف، لیست گردید و اهداف استخراج شده، در قالب لیست فضای آموزشی، طرح ریزی و پیاده سازی شد و الگوی فضاسازی تربیتی در قالب جدول کار هفتگی یا ماهانه، مدل سازی شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که می توان اهداف کلان و جزئی تربیت دینی، اخلاقی و انقلابی را در قالب الگوی فضاسازی تربیتی، به صورت پارامترهای خرد و چندوجهی درآورد و با استفاده از همه ظرفیت های محیط آموزشی در راستای تحقق اهداف تربیتی به کار گرفت. مدل فضاسازی تربیتی نه تنها می تواند الگویی برای مقاطع پیش دبستانی باشد؛ بلکه مناسب تمام مقاطع تحصیلی است.
الگوی تربیت دینی در گستره تولد تا 3 سالگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
55 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش با هدف ارائه «الگوی تربیت دینی در گستره تولد تا سه سالگی» انجام شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که مرتبه قابل تحقق هدف غایی در این گستره سنی چیست و نقشه راه تحقق آن چگونه است. نقشه راه دربرگیرنده مباحثی درباره ماهیت محتوای خاص این گستره سنی، روش های شکل دهی به پایه های اولیه دینداری، نقش مربی و ویژگی های شناختی، عاطفی و مهارتی مورد نیاز و شیوه ارزشیابی است.روش: روش پژوهش، روش توصیفی − تحلیلی − استنباطی مسئله محور است. پرسش ها بر مبانی نظری تدوین الگوی تربیت دینی عرضه می شود و با جمع آوری اطلاعات مرتبط و تحلیل آنها پاسخ ها استنباط می شود.یافته ها: نتایج یافته در بخش اهداف به کشف نظامواره اهداف تربیت دینی در قالب مرتبه قابل تحقق هدف غایی از تولد تا سه سالگی و اهداف واسطی انجامیده است. در بخش روش ها از چهار روش: درونی سازی پایه های اولیه احساسات دینی و شناخت خدا، افزایش تعالی جویی و توانمندسازی بعد جسمی بحث شده است. در مبحث نقش مربی، به نقش مربی در ذیل نقش خداوند به عنوان مربی اول اشاره شده و ویژگی های شناختی، عاطفی و مهارتی لازم برای انجام مطلوب فعالیتی توضیح داده شده است. در پایان شیوه ارزشیابی میزان رشدیافتگی دینی آمده است.
بررسی روش شناختی مطالعات تربیت معنوی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
37 - 52
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: در دهه های اخیر، به تبع ورود بحث «تربیت معنوی» به کشور، این موضوع مورد توجه بسیاری از پژوهشگران از رشته های مختلف قرار گرفته است. تأمل در این زمینه نشان می دهد که گرچه پژوهش های قابل توجهی در قالب رساله، پایان نامه، مقاله و کتاب در زمینه تربیت معنوی انجام و منتشر شده اند، با این حال، تنها تعداد معدودی از آنها به صورت روشمند و عمیق به این موضوع پرداخته اند و بر همان اساس، حرف جدی برای زدن دارند؛ در حالی که عنصر روشمندی، مهم ترین عنصر در اثربخشی تحقیق است. از این رو، بررسی دقیق و آسیب شناسانه پژوهش های تربیت معنوی از جهت روش تحقیق، یک نیاز جدی است تا مسیر طی شده طی این دو دهه مورد تأمل انتقادی قرار بگیرد و با رفع کاستی ها در پژوهش های بعدی، محتوای علمی تر، دقیق تر و اصیل تر فراهم شده، در اختیار دست اندرکاران تربیت معنوی قرار گیرد. این پژوهش در همین راستا انجام شده است. هدف این تحقیق بررسی روش شناسی مطالعات تربیت معنوی در ایران با رویکرد آسیب شناسانه است.روش: رویکرد این تحقیق، آسیب شناسانه و انتقادی بود. در این تحقیق 90 مطالعه منتشر شده و در دسترس بین سال های 1385 تا 1400 در قالب پایان نامه، رساله و مقاله معتبر داخلی در زمینه تربیت معنوی از لحاظ بایستگی ها و استانداردهای روش پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. سؤال تحقیق این بود که آثار مربوط به تربیت معنوی در ایران به لحاظ روش شناسی چه کاستی هایی دارند.یافته ها: کاستی های شناسایی شده به لحاظ روش شناسی مطالعات تربیت معنوی در ایران، بدین ترتیب هستند: عدم تمایز مفهومی (بین تربیت معنوی، تربیت دینی، تربیت اخلاقی و تربیت عرفانی)، غفلت از بحث های مبنایی(مانند فقدان چارچوب نظری و مبنای نظری، عدم تعریف مفاهیم کلیدی تحقیق)، گسست میان پژوهش های نظری و کاربردی(وجود نوعی گسست میان بحث های نظری و کاربردی؛ در حالی که برای نظریه پردازی در تربیت معنوی لازم است ابتدا مباحث نظری آن را روشن کنیم و بعد به سراغ مباحث کاربردی برویم)، کمبود پژوهش های چندرشته ای و میان رشته ای (و اکتفا به نگاه تک بعدی)، ورود غیرتخصصی(در برخی از مطالعاتی که با عنوان «تربیت معنوی» توسط افرادی غیر از متخصصان علوم تربیتی صورت می گیرد، «روش های تربیتی»، «اصول تربیتی»، «مبانی تربیتی» و نظایر اینها که اصطلاحاتی کاملاً تخصصی هستند، دقیق و بجا به کار گرفته نمی شوند؛ چرا که پژوهشگر به قدر کافی حساسیت نظری و تخصص علمی در این مورد ندارد)، بلاتکلیفی در سطح بومی سازی (بلاتکلیفی در نحوه استفاده از منابع اسلامی و غربی، ترکیب غیرروشمند معنویت اسلامی و غربی و توجه نکردن به اصالت اسلامی، گرفتن «چیستی» تربیت معنوی از آثار اندیشمندان غربی و «چگونگی» آن از منابع اسلامی، ترکیب تعاریف غربی و اسلامی و عدم موضع گیری مشخص و اصیل در این مورد، التقاط در بخش راهکارها و روش های تربیتی، استفاده از ملاک ها و مقیاس ها و پرسشنامه های غربی تربیت معنوی در پژوهش های اسلامی − ایرانی، اتخاذ چارچوب و مؤلفه های تربیت معنوی از نظریه های غربی و سپس جایگزین کردن محتوا با منابع دینی)، غفلت از مسئله محوری(موضوع محور بودن و غفلت از مساله ها)، پژوهش های سطحی و بدون تحلیل های عمیق(ساده سازی چیزی که دارای ماهیت ساده ای هم نیست و ابعاد و لایه های مختلفی دارد، شتابزدگی و کم مهارتی در تحلیل)، فقدان انسجام و پراکنده نویسی (نداشتن سناریوی مشخص برای پژوهش و عدم تبعیت از رویکرد و روش تحقیق مناسب و گاه نداشتن هیچ روش تحقیقی در برخی مطالعات تربیت معنوی)، روشمند نبودن در مطالعات تطبیقی و انتقادی، و در نهایت، کم توجهی به اخلاق حرفه ای پژوهش در برخی تحقیقات (گاهی، ذکر مطالب بدون ارجاع دادن به منبع اصلی).بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، تهیه یک کلان پروژه منسجم برای این حوزه پژوهشی نسبتاً جدید و همچنین، طراحی و تنقیح مدل های همکاری چندرشته ای و میان رشته ای در مطالعات تربیت معنوی در کشور ضروری است.سپاسگزاری: این مقاله حاصل پژوهشی است که با حمایت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه انجام گرفته است. بدین وسیله از حمایت های آن پژوهشگاه قدردانی می گردد.تعارض منافع: تعارض منافعی در این مقاله وجود ندارد.
غنای معرفی سیره و سیمای امام رضا (ع) در ادبیات کودک و نوجوان از نگاه متخصصان ادبیات و کودک شهر قم با استفاده از روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
33 - 59
حوزههای تخصصی:
معرفی سیره و سیمای امام رضا (ع) و شناساندن شخصیت ایشان از اهداف نویسندگان و سرایندگان ادبیات رضوی کودک و نوجوان است که فعالان این عرصه به عنوان یک رسالت به آن نگریسته و سعی دارند با شیوه های مختلف به این مهم دست یابند. توجه به این نکته که معرفی سیمای امام رضا(ع) به چه شکل مطلوب و مناسب تر است، می تواند در برنامه ریزی، تصمیمات و ارتقای کیفیت آثار رضوی برای کودکان و نوجوانان تأثیر زیادی داشته باشد. به همین دلیل هدف این پژوهش واکاوی ویژگی های معرفی مطلوب و مناسب سیره و سیمای امام رضا(ع) در ادبیات داستانی کودک و نوجوان و غنا بخشیدن به آن از دید متخصصان این حوزه براساس رویکرد کیفی و نظریه زمینه ای است. داده های مورد نیاز از طریق نمونه گیری نظری و هدفمند توسط مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با معلمان و متخصصان حوزه ادبیات و کودک در شهر قم گردآوری و طی سه فرایند: کدگذاری باز، محوری و گزینشی، مفهوم پردازی و تجزیه تحلیل شده است. یافته های پژوهش شامل 162 مفهوم اولیه، 55 مضمون فرعی و 18 مضمون اصلی بود که مقوله هسته، «غنای معرفی سیمای امام رضا (ع) در ادبیات کودک و نوجوان» برساخت گردید. همچنین مدل الگوواره ای، شرایط و علل، عوامل و ضرورت های لازم را بازنمایی می کند. برای غنای معرفی و شناساندن سیره و سیمای امام رضا (ع) در ادبیات داستانی کودک و نوجوان لازم است تمام مؤلفه های اثرگذار با اتخاذ تدابیر و استراتژی های لازم، پیامدهای این امر را فراهم سازند.
طراحی یک مدل دو هدفه بهینه سازی مبتنی بر شبیه سازی برای بازپرسازی موجودی زنجیره تأمین: مورد مطالعه صنعت برق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
236 - 260
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: صنعت برق بخش مهمی از اقتصاد کشور را تشکیل می دهد. بنابراین، بروز اختلال در زنجیره تأمین این صنعت منجر به از بین رفتن منافع اقتصادی و کاهش توان رقابتی صنایع وابسته به این حوزه می شود. تحلیل ساختار صنعت برق نشان داده که عدم وجود روابط صحیح بین نهادهای مرتبط با تأمین کالاو تجهیزات، منجر به ایجاد اختلال در زنجیره تأمین برق می شود. از سوی دیگر، شرایط خاص سیاسی و اقتصادی کشور، وجود بلایای طبیعی و سطح بالای تغییرات در منطقه خاورمیانه تاثیرات قابل توجهی بر روی افزایش عدم قطعیت در سطوح مختلف زنجیره تأمین این حوزه گذاشته است. با توجه به عدم قطعیت بالا در تأمین قطعات این صنعت، در این پژوهش به ارائه مجموعه ای از سناریوهای بازپرسازی کالا در نهادهای زنجیره تأمین کنندگان تجهیزات این حوزه پرداخته شد. روش ها: برای این منظور، یک مدل احتمالی چهار حلقه ای شامل تأمین کننده، توزیع کننده، خرده فروش و مشتری برای حداقل نمودن هزینه کل موجودی و نسبت تقاضای برآورده نشده مشتریان بر اساس سیاست (R,Q) ارائه گردید. همچنین از طریق جستجو در اسناد و مدارک سازمانی، مصاحبه با خبرگان صنعت و استفاده از نرم افزار مدیریت انبار داده های مدل جمع آوری شد و سپس با استفاده از طراحی آزمایشات مجموعه جواب اولیه برای الگوریتم تکاملی تفاضلی فراهم گردید و بر اساس این الگوریتم فراابتکاری، مقادیر مختلف نقطه سفارش مجدد و مقدار سفارش تعیین و با بکارگیری روش شبیه سازی مقادیر اهداف مدل تخمین زده شد و مجموعه راه حل ها در نمودار پارتو نشان داده شد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که افزایش متوسط سطح موجودی انبارهای خرده فروشان منجر به کاهش نسبت تقاضای برآورده نشده مشتریان می گردد که این در زمان بالابودن مقادیر نقطه سفارش مجدد دو خرده فروش صورت می گیرد؛ ولی با توجه به تابع احتمالی تقاضای مشتریان، مقدار سفارش می تواند مقادیر متفاوتی را بگیرد. از طرفی، کاهش هزینه های سفارش دهی و انبار منجر به افزایش تقاضای برآورده نشده مشتریان می شود، به عبارت دیگر، زمانی که مقادیر نقطه سفارش مجدد کالا و مقدار سفارش پایین باشد منجر به کاهش موجودی انبار و افزایش نارضایتی مشتریان می گردد. الگوریتم تکاملی تفاضلی بکار رفته در این پژوهش منجر به سرعت بخشیدن در یافتن راه حل و افزایش کارآمدی مدل شده است. این الگوریتم مقادیر بین سطوح بالا و پایین نقطه سفارش مجدد و مقدار سفارش را در نظر گرفته که مقادیر تابع هدف متعددی را نشان داده است. استفاده از روش شبیه سازی برای تخمین توابع اهداف احتمالی بکار رفته در مدل منجر به افزایش سرعت اجرای سناریوهای متعدد گردیده که در کاهش هزینه و زمان اجرای مدل کمک نموده است.نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، آن دسته از تجهیزات الکتریکی دارای سطح نوآوری بالا می بایست نقطه سفارش مجدد پایین و مقدار سفارش بالایی در زنجیره تأمین این صنعت داشته باشد؛ زیرا با توجه به طول عمر کوتاه محصول در طول زنجیره منسوخ و مستهلک گردیده و فاقد تقاضای مشتری خواهد شد و در نتیجه باعث افزایش هزینه زنجیره می گردد. نتایج محاسباتی این پژوهش نشان داد که افزایش 105 درصدی کالاهای موجود در انبار منجر به افزایش 104 درصدی سطح رضایت مشتریان و کاهش 95 درصدی هزینه فروش ازدست رفته خواهد شد؛ ولی با توجه به هزینه بالای خرید و حجم زیاد محصول در هنگام سفارش می بایست سناریوی متناسب با شرایط مالی و ظرفیت انبار نهادهای زنجیره را انتخاب نمود.
نوشتگان (8)
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۰۷)
147 - 163
حوزههای تخصصی:
در بخش نخست نوشتگان 8، درباره دو لغت از ترجمه فارسی کتاب ارمیا از سده چهارم هجری به خط عبری توضیح داده شده و اشتباهات مصحح آن تصحیح شده است. بخش دوم کوششی است در توجیه حرکت پایانی چند کلمه از دو متن ترجمه ای قدیم. سپس صورت «زیفای» را در قرآن مترجم شماره 1732 کتابخانه آستان قدس، احتمالاً از سده چهارم یا پنجم هجری، توجیه کرده ایم. در دو بخش پایانی، در تکمیل مطالب شماره پیشین «نوشتگان»، شواهد دیگری از صورت «مروادیر» ارائه و کلمه ای از ترجمه قرآن قدس تصحیح شده است.
تفسیر تطبیقی روایی آیه «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳شماره ۲۱
287 - 306
حوزههای تخصصی:
در دوران جاهلیت و حتی در ابتدای اسلام، عده ای در ایام حج از درب اصلی خانه های خود وارد نمی شدند. قرآن کریم ورود به خانه ها از پشت آن ها را نیک نمی داند. با اینکه انسان به طور عادی از درب خانه وارد می شود، خداوند به صورت ارشادی فرموده است: «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها» یعنی از درب خانه ها وارد شوید. مقاله حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و از نوع کتابخانه ای به این سؤال می پردازد که منظور از خانه ها و درب های آن چیست و چرا خداوند امر کرده است که از درب آن ها وارد شویم. مقاله پس از بررسی روایات و تفاسیر مختلف به این نتیجه رسیده است که این آیه فراتر از درب و خانه های عادی، اصلی جامع و کلی را بیان می کند و انسان را راهنمایی می کند که در هر کاری از راه شایسته آن وارد شود. روایات معصومان^ درباره مصادیق این خانه ها و درب ها مطالبی بیان کرده اند. در مجموع می توان این مصادیق را به سه گروه تقسیم کرد: 1. گروه اول خانه را خدا و راه ورود به آن را اهل بیت^ می دانند؛ 2. گروه دوم خود اهل بیت را مصداق خانه معرفی می کنند و راه ورود به خانه اهل بیت، اذن گرفتن از آنان می باشد؛ 3. گروه سوم خانه را علم و حکمت و راه دستیابی به آن را اهل بیت^ می دانند. در نوشتارهای پیشین و تفاسیر سابق، معنای اول بیشتر مورد توجه قرار گرفته و معنای دوم مغفول مانده و معنای سوم به عنوان تفسیری برای این آیه بیان نشده است.
نقد و بررسی سندی و دلالی و آسیب شناسی روایت طفلان مسلم و بازتاب آن در شعر آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
71 - 102
حوزههای تخصصی:
ماجرای طفلان مسلم از داستان های مشهور در منابع روایی و تاریخی است؛ با وجود این عده بسیاری از محققان و صاحب نظران، آن را براساس برخی دلایل عقلی و نقلی مورد تردید قرار داده اند. البته شاعران و مادحان در عرصه شعر آیینی بدون توجه به این شبهات و به رغم اشکالات سندی و تناقضات موجود از حیث دلایل عقلی و نقلی، اغلب با استناد به روایات مشهور روایی در این زمینه یا بدون پرداختن به ذکر جزئیات، سعی کرده اند تا ضمن اشاره به زبان حال این دو کودک در لحظه شهادت، این واقعه را با تمام توصیفات و گاه نیز ذکر جزئیات در شعر آیینی به تصویر کشند؛ چنان که در تعزیه ها و نمایش های آیینی نیز بازتاب وسیعی داشته است. هرچند در منابع قرن دوم تا چهارم، اثری از این داستان در دست نیست، غیر از مجلس نوزدهم امالی شیخ صدوق، در منابع متقدّمی همچون طبقات کبیر محمد بن سعد، انساب الاشراف بلاذری و مقتل الحسین خوارزمی هم به طور مجمل ذکر شده است؛ ولی تأیید شیخ صدوق، تنها عامل اعتبار و مقبولیت این روایت است. در پژوهش حاضر سعی شده است با استفاده از روش تحلیلی- اسنادی، به بررسی یکی از آسیب های محتوایی پرکاربرد در عرصه شعر آیینی درباره طفلان مسلم اشاره شود و این داستان براساس منابع و مستندات معتبر تاریخی نقد و بررسی و نیز آسیب شناسی شود.
تشخیص تمییز در کودکان؛ مطالعه تطبیقی فقه مذاهب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
249 - 230
حوزههای تخصصی:
تمییز مرحله ای از رشد انسان است که معمولاً سرآغاز آن از دوره کودکی می باشد. بحث از آثار تمییز و افعال صبی ممیز منوط به شناخت حدود تمییز است. این پژوهش براساس روش توصیفی تحلیلی و به صورت اسنادی و کتابخانه ای درصدد بررسی حدود و معیارهای تمییز است. حسب تتبع صورت گرفته سن، مراهق بودن کودک، به درستی انجام دادن اعمال، قد کودک، افتادن دندان های شیری و درک و شناخت کودک از جمله معیارهای تشخیص تمییز است. با این وجود ضابطه اساسی تمییز، معیار شناختی می باشد؛ از این رو کودکی که ماهیت افعال خود، سود و زیان، و نیک و بد آن را تشخیص دهد، ممیز محسوب می گردد. با این حال وجود اختلاف ادراکی کودکان و نیز عدم امکان وجود یک ملاک یکسان برای آن، سن به عنوان اماره تمییز که حاکی از شناخت و تمییز کودک است بهترین معیار می باشد که در زبان روایات و فقها سن 7 سال در عبادات و سن ده سال در معاملات، سن تمییز شمرده می شود.
بررسی تطبیقی حدّ تقوی از رهگذر دیدگاه های مفسران(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فرمان پروردگار متعال خطاب به مؤمنان درآیات102 آل عمران و 16تغابن رعایت تقواست که در آیه اول با قید "حق تقاته" مطرح شده است و در آیه دوم همراه با قید " استطاعت". ناسخ بودن آیه دوم محتمل ترین ارتباط برای پاسخ به اختلاف ظاهری این دو آیه است. این نتیجه حاصل تطبیق آرای مفسرین است که در مطالعات پیشین به ذکر ادله و شرح مبسوط ارتباط این آیات پرداخته نشده است. درنتیجه، این موضوع که حکم آیه اول نسخ شده است یا خیر، در این پژوهش محل بحث است. برای دست یابی به این تطبیق، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای بوده است. بر اساس یک فرایند مطالعاتی پیرامون این موضوع در اهم منابع تفسیری شیعه و اهل سنت، مبرهن گشت؛ ازآنجاکه نزاهت آیات قرآن از هرگونه تضاد و تنافی امری محرز است، ارتباطی از نوع نسخ بین آیات مذکور بعید نیست و می تواند به عنوان یک نظریه مطرح گردد.
رابطه بین ابتکار در رشد شخصی و کیفیت آموزشی معلمان ورزش دوره ابتدایی با نقش میانجی درگیر شدن در شغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی) بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
193 - 212
حوزههای تخصصی:
مطالعه رابطه بین ابتکار در رشد شخصی و کیفیت آموزشی معلمان ورزش دوره ابتدایی با نقش میانجی درگیر شدن در شغل هدف اصلی این پژوهش بود. این پژوهش کاربردی بوده و از نوع تحقیقات همبستگی است. تمامی معلمان ورزش دوره ابتدایی استان گلستان جامعه آماری این پژوهش بودند که تعداد 176 نفر به شیوه تصادفی (طبقه ای) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های استاندارد ابتکار در رشد شخصی (لویکس و رابیتسچک، 2014)، درگیر شدن در شغل (اسکس، 2006) و کیفیت آموزشی (وانگ و همکاران، 2022) بود. داده های گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل گردید. نرم افزارهای SPSS 25 و Smart PLS 3 جهت تحلیل داده ها استفاده شدند. یافته های پژوهش نشان دهنده رابطه ای مثبت و معنی دار بین ابتکار در رشد شخصی با درگیر شدن در شغل معلمان ورزش بود. همچنین نتایج نشان داد بین ابتکار در رشد شخصی و کیفیت آموزش معلمان ورزش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. در نهایت، نتایج پژوهش نشان داد رابطه بین ابتکار در رشد شخصی با کیفیت آموزشی معلمان ورزش با نقش میانجی درگیر شدن در شغل مثبت و معنی دار است. بر اساس نتایج پژوهش می توان چنین نتیجه گیری نمود که توسعه ابتکار در رشد شخصی معلمان ورزش می تواند به پیامدهای مثبتی مانند افزایش درگیر شدن در شغل و افزایش کیفیت آموزشی آن ها منجر شود؛ بنابراین ایجاد فرصت های مناسب جهت توسعه حرفه ای معلمان ورزش توسط مدیران مدارس پیشنهاد می شود.