مطالب مرتبط با کلیدواژه

صفت فعلی


۱.

صفت های فعلی زبان روسی در آینه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: صفت فعلی نقش نحوی معادل یابی واحد ترجمه زبان روسی زبان فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۵ تعداد دانلود : ۲۴۴
در این پژوهش سعی بر آن است تا با بررسی صفت فعلی در ساختار جملات روسی و ترجمه های موجود، راهکارهایی برای معادل یابی دقیق این مقوله دستوری، به زبان فارسی ارائه شود. در این جستار که با استفاده از شیوه تحقیق مقابله ای و آنالیز مثال ها و ترجمه ها انجام شده است، با هدف آزمودن این فرضیه که نقش نحوی صفت فعلی زبان روسی در معادل یابی درست این مقوله دستوری در زبان فارسی می تواند مؤثر باشد، 90 جمله دارای صفت فعلی به طور تصادفی از ترجمه های آثاری نظیر آشیانه اشراف ایوان تورگنف، جنگ و صلح لف تولستوی و بازرس نیکولای گوگول انتخاب شده است و معادل هایی که برای صفت فعلی در زبان فارسی در نظر گرفته شده اند، با رویکرد نقش محور بررسی شده اند. پرسش اصلی تحقیق این است: آیا صفات فعلی می توانند یک واحد حداقلی برای ترجمه در متن مبدأ باشند و با واحدهای مستقل زبانی در زبان فارسی معادل یابی شوند؟ آیا ترجمه های ارائه شده مفهوم دقیق صفت های فعلی زبان روسی را منعکس می کنند؟ راه حل چیست؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که در ترجمه های موجود رویه یکسانی برای معادل یابی این مقوله دستوری اتخاذ نشده است و معادل ها دارای دقت کافی نیستند. بنابراین، پیشنهاد پژوهش حاضر می تواند برای معادل یابی دقیق صفات فعلی در زبان روسی به منزله یک واحد ترجم ه، کار آمد باشد. از دستاوردهای پژوهش حاضر می توان در ترجمه های ماشینی و الکترونیکی استفاده کرد.
۲.

صفت فعلی در فارسی: حامل زمان یا نمود؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صفت فعلی صفت مفعولی زمان دستوری نمود زمان دستوری تقدمی نمود ایستای محقق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۹ تعداد دانلود : ۱۴۴
خوانش های نمودی علاوه بر نمود دستوری و نمود ذاتی، می توانند برخاسته از عوامل دیگری نظیر زمان دستوری نیز باشند. صفت های فعلی از ریشه و پسوند «-ته/ده» تشکیل می شوند. این پسوند زمان دستوری تقدمی را بازنمایی می کند که همان هسته معنایی/دستوری مشترک در تمام صیغگان حامل صفت فعلی است. از طرف دیگر، مطالعات تاریخی نشان می دهد که صفت های فعلی ابتدا از فعل های متعدی ساخته می شدند و عملکرد آن ها حذف فاعل از ساخت موضوعی فعل و برجسته کردن مفعول بوده است. شهرت آن ها به «صفت مفعولی»، شرکت آن ها در ساخت مجهول و همچنین انحصار خوانش مفعولی از بعضی کاربردهای آن ها از همین جا ریشه می گیرد. اما حذف فاعل موجب شباهت یافتن فعل های متعدی از نظر ساخت موضوعی به فعل های لازم غیرمفعولی شده است. به همین دلیل، غیر از فعل های متعدی، صفت های فعلی از لازم های غیرمفعولی و متعاقباً و قیاساً (به صرف شباهت نحوی) از لازم های غیرکنایی نیز مشتق شدند. حذف فاعل هم چنین از طریق هم افزایی با  زمان دستوری تقدمی موجب یک تعبیر نمودی از تمامی صفت های فعلی شده است که «ایستای محقق» نام دارد. در واقع، صفت فعلی نمود ذاتی فعل را (هرچه باشد) به نمود ایستا تغییر می دهد. اینکه این مفهوم را فرزند دو ویژگی پیش گفته دانستیم از آن رو است که اولاً تحقق رویداد برای حصول وضعیت ایستای محقق ضروری و بر آن مقدم است و در زمان دستوری تقدمی نیز، از موقعیت مرجع که بعد از موقعیت رویداد قرار دارد، به موقعیت رویداد نگریسته می شود. به عبارت دیگر، زمان دستوری تقدمی شرط لازم برای خلق نمود ایستا را فراهم می کند. ثانیاً پیامد حذف فاعل، تنزل میزان کنشی بودن رخداد است که فعل پایه صفت فعلی را (اعم از هر نوع) به ایستایی میل می دهد؛ چرا که دیگر کننده ای در میان نیست تا کنشی را رقم زند؛ پس صفت فعلی صرفاً می تواند دال بر وضعیتِ حاصل از وقوع رخداد مذکور یعنی همان ایستای محقق باشد. قائل شدن به این مفهوم محدودیتی مترتب بر  صفات فعلی در زبان فارسی، یعنی ناممکن بودن اشتقاق این صفات از فعل های دارای نمود ذاتی ایستای پایدار و ایستای آنی را نیز توضیح می دهد. بنا بر آن چه در این پژوهش آمده می توان گفت که صفت های فعلی دلالت های زمانی و نمودی را توأمان دارند؛ هرچند که دلالت نمودی امری متأخر و مترتب بر دلالت زمانی است.
۳.

نمود کامل یا زمان دستوری تقدمی؟ تأملی در بحث نمود در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۱۲۹
عموماً ساخت های اصطلاحاً کامل نظیر گذشته نقلی (حال کامل) و گذشته بعید (گذشته کامل) را دربردارنده نمود کامل تلقی می کنند. پژوهش حاضر با نگاهی موشکافانه به مقوله نمود دستوری و زمان دستوری و تعاریف آن ها، نشان می دهد آنچه در زبان فارسی تحت عنوان «نمود کامل» از آن بحث می شود، اساساً یک مفهوم زمانی است. با قائل شدن به موقعیت مرجع، در کنار موقعیت رویداد و موقعیت گفتار، می توان نشان داد که در گذشته بعید و گذشته نقلی و اقسام آن، موقعیت مرجع لزوماً بعد از موقعیت رویداد قرار دارد. به عبارت دیگر، این مفهوم نشانگر آن است که یک موقعیت پیشینی همچنان در موقعیتی پسینی موضوعیت دارد. از آنجایی که لازمه این مفهوم، کامل شدن رویداد نیست، اطلاق «کامل» نیز بدان، نادقیق است. به همین دلیل، به جای اصطلاح نمود کامل در این پژوهش، اصطلاح زمان دستوری تقدمی معرفی می شود. نگارندگان با استدلال هایی همچون عملکرد قیدهای زمان و کارکرد صفت های فعلی در محیط های غیرفعلی ضرورت قائل شدن به موقعیت مرجع را در تعیین زمان های دستوری نشان می دهند. صفت های فعلی به عنوان واژه هایی مستقل در نقش های صفت و همچنین در ساختمان فعل های اصطلاحاً کامل، فعل های مجهول، محمول های مرکب و عبارت وصفی مشارکت دارند. در تمامی این کاربردها تک واژ «-ته/ده» مسئول بازنمایی زمان دستوری تقدمی است. این پژوهش با بازنگری در رویکردهای پیشین نشان می دهد که زمان دستوری علاوه بر بازنمایی جایگاه موقعیت مرجع و موقعیت گفتار در قالب تقسیم بندی سه شقی گذشته/حال/آینده، جایگاه موقعیت مرجع و موقعیت رویداد را نیز بازنمایی می کند. به عبارت دیگر، زمان دستوری یک فعل برآیندی از شقوق دوگانه تقدمی/غیرتقدمی و شقوق سه گانه گذشته/حال/آینده است.