فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۷٬۷۴۱ تا ۴۷٬۷۶۰ مورد از کل ۴۹۸٬۹۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
The main drivers of value creation in a ‘brand community’ are social networking, community engagement, impression management, and brand use. Marketers are therefore interested in determining which factors affect the value creation practices. This study examines the impact of the Interactivity of Electronic Word of Mouth (EWOM) systems on value creation practices in a brand community, which in turn influences the loyalty of the customers. In this regard, a conceptual model was developed and tested by the researchers of the current study. The results indicate that perceptions of the users regarding the interactivity of EWOM systems, highly impact only three of the four value creation practices including community engagement practices, impression management practices, and brand use practices. Furthermore, the researchers found that collective value creation practices could significantly and directly enhance brand loyalty. Several theoretical contributions and managerial implications were also discussed
سیر برهانی ازطریق ملازمات عامه در فلسفه از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
159 - 172
حوزههای تخصصی:
از موضوعات پیچیده فلسفه، چگونگی تحصیل یقین است. این مقاله به بررسی یکی از مسائل بحث برانگیز در میان فلاسفه، به ویژه علامه طباطبایی، در باب چگونگی حصول یقین در مسائل فلسفی می پردازد. ازنظر علامه طباطبایی، در فلسفه فقط برهان انّ متلازم یقین آور بوده و براهین دیگر فاقد این خصیصه هستند. به دلیل اینکه نمی توان در فلسفه علتی ورای وجود لحاظ کرد او برهان لمّ و براهین انّ دلیل و انّ مطلق را براساس قاعده «ذواتُ الاسباب لا تعرفُ الاّ بأسبابها» یقین آور تلقی نکرده و جریان آن ها را در مسائل فلسفی، منتفی دانسته است؛ اما برخی از منتقدان علامه، با استدالال ازطریق علیت تحلیلی و علیت منحصره، وجود براهین لم، انّ دلیل و انّ مطلق را در فلسفه روا دانسته اند. رهیافت جدیدی که این مقاله با روش توصیفی تحلیلی در صدد دفاع از آن است، جاری دانستن برهان لم در مسائل دو سویه ای وجود، همچون وحدت و کثرت و... است.
مهم ترین مختصات معرفت شناختی فضای سایبر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۵
5 - 39
حوزههای تخصصی:
فضای سایبر -که از آن مسامحتاً با عنوان فضای مجازی یاد می شود- عرصه و زیست جهانِ نوینی است که در پی بروز انقلاب های علمی چند دهه اخیر و پیشرفت بشر در علوم رایانه و فناوری اطلاعات، به دست انسان مدرن گشوده شده است. به موازات انفتاح و بسطِ فزاینده این ساحت جدید، فراهم شدن امکان تعامل فرامکانی و فرازمانی افراد با یکدیگر و با اشیاء و نیز بروز تغییر هستی شناسانه (تغییر در نحوه وجودِ) اطلاعات، یعنی گسست اطلاعات از ماده (کاغذ) و شبیه سازی آن در ماده "بیت" (دیجیتالی شدن اطلاعات)، در عرصه معرفت شناسی بشر و درک او از چیزها نیز دگرگونی شگرفی پدید آمد؛ به گونه ای که می توان، نشستن اطلاعات به جای معرفت؛ تغییر در روش طبقه بندی اطلاعات؛ مرور صفحه نمایش به جای خواندن مطلب؛ تحول در معیار صدق باورها؛ تحول در الگوی توجیه باورها؛ فقدان ملاک تمییز میان حقیقت و مجاز؛ گسترش معرفتِ اجتماع محور؛ و تحول در مسئولیت معرفتی را در زمره مهم ترین مختصات معرفت شناختی فضای سایبر -چونان یکی از اصلی ترین منابع معرفت بشر کنونی- دانست. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-عقلی، درصدد تبیین مختصات معرفت شناختی فضای سایبر بوده و اهم تطورات معرفت شناختی این عرصه را به تصویر کشیده است
ذات گرایی جدید و حدود تأثیر دین بر علوم(با تأکید بر رویکرد مصباح یزدی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۵
81 - 109
حوزههای تخصصی:
ذات گرایی جدید در تقابل با کلّ ضدّذات گرایی مابعدنیوتنی تا حال حاضر و روایت جدیدی از ذات گرایی قدیم است. جناب استاد مصباح یزدی، که در سنّت ذات گرایی قدیم قرار دارند، دارای دیدگاهی است که در توافق با ذات گرایی جدید است. طبق ذات گرایی جدید، حقایق دارای ذوات و خواص ذاتی حقیقی و اعتبارات دارای ذوات و خواص ذاتی اعتباری اند. ذوات و خواص ذاتی موضوعات تجربی از طریق تجربه، موضوعات عقلی از طریق عقل، و موضوعات اعتباری(اعم از اعتبارات تجربی و نقلی، و اعم از اعتبارات توصیفی و توصیه ای) از طریق اعتبارات غیردینی و دینی قابل اکتساب و شناسایی می باشند. طبق رویکردی که مصباح یزدی در باب روش و در باب علم دینی دارند، علوم تجربی و نیمه ی تجربی علوم اجتماعی و رفتاری به تبع تجربه، علوم عقلی محض به تبع عقل، علوم عقلی غیرمحض به تبع عقل و منابع عقلی دین، و علوم نقلی و نیمه ی نقلی علوم اجتماعی و رفتاری به تبع نقل و منابع نقلی دین قابل اکتساب می باشند. بر این اساس، رسالت دین بر تأیید برخی علوم، تهذیب برخی علوم، و تأسیس برخی دیگر است.
نقد و بررسی روش نگرش فرمالیستی به هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
452 - 467
حوزههای تخصصی:
هنگامی که ایمانوئل کانت در دقیقه سوم نقد قوه حکم از امر زیبا به مثابه امری که صورت و فرم آن از غایت مندی بدون غایت برخوردار باشد بحث نمود، راه برای طرح نظریات متعددی در قلمرو هنر گشوده شد. یکی از این نظریات فرمالیسم است که بر آموزه فرم هنری و طرح هارمونیک اثر هنری که به چیزی غیر از خود اشاره ندارد تاکید دارد. فرمالیست ها که بر پایه آراء کانت در حوزه کمپوزیسیون و طرح گشتالتی یک اثر هنری، آراء خود را طرح نمودند به زودی با سیر در صورت و فرم اثر هنری نظریات خود را مطرح ساختند. مفهوم فرم دلالتگر که توسط یکی از منتفذترین فرمالیست ها، کلایو بل، مطرح شد پایه و اساس تحلیل های فرمالیستی را شکل داده است. در مقاله پیش رو ضمن معرفی و تحلیل روش نگرش فرمالیستی به هنر، به نقد و آسیب شناسی چنین نگرشی به هنر پرداخته خواهد شد. از آنجا که در جهان معاصر حتی در کشور هایی با پیشینه فرهنگی قوی مانند ایران، در مواجهه با هنر، دیدگاه فرمالیستی به نحوی از انحاء خودنمایی می کند، ضرورت شناخت و نقد این روش در جهت آشنایی محققان حوزه هنر امری ضروری است.
درهم تنیدگی واقعیت و ارزش در فعالیتِ پزشکی با اتکا به فلسفه ویتگنشتاینِ واپسین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
57 - 82
حوزههای تخصصی:
دوران مدرن با نقدِ ریشه ای بر سنت آغاز شد و پیش انگاشته هایش را به پرسش کشید. از داعیه های تلویحی دوران سنت این بود که قلمروهای واقعیت و ارزش هم بسته اند. این هم بستگی به سببِ پیش فرض هایی متافیزیکی بود که بیشتر آن ها در زمانه هیوم برافتاده بودند و مهم ترین آن ها واقع باوری افلاطونی بود. هیوم این پیش انگاشت تلویحی را آشکار کرد و برمبنای تجربه باوری مدرن به جدایی واقعیت و ارزش حکم داد. بدین ترتیب، اگر به جدایی این ها حکم کنیم، از پیامدهایش جدایی علوم و اخلاق از یکدیگر است. این وضعیت در زیست و اندیشه مدرن بحران هایی ایجاد کرد و یافتن راه حلی میان این دو موضع به یکی از مسائل محوری دوران مدرن تبدیل شد. در این نوشته تلاش می کنم، با تمرکز بر فلسفه ویتگنشتاین واپسین، راه حلی فراهم آورم. بنابر فلسفه ویتگنشتاین، معنای واژگان و عبارات ما درون یک بافتار و باتوجه به چگونگی به کارگیریِ آن ها یا، به عبارتِ دیگر، کنش هایی که، با آن ها، درون بستر فعالیت های زندگی مان انجام می دهیم متعین می شود. به این ترتیب، مفاهیمی چون واقعیت و ارزش فرامفاهیمی نیستند که بیرون از یک بافتار معنا داشته باشند، بلکه این ها نیز، همچون دیگر مفاهیم، تنها درون فعالیتی که از آن ها استفاده می کنیم معنا می یابند و، درنتیجه، نقش منطقی آن ها روشن می شود و ارتباط های مفهومی شان آشکار می گردد. رهیافتی ویتگنشتاینی به این مسئله نشان می دهد که دو سوی این منازعه -واقع باوری و واقع ناباوری- هر دو بر یک پیش فرض استوارند و اگر آن پیش فرض رد شود، مسئله منحل خواهد شد. آنگاه است که با بینش نوی ویتگنشتاین به زبان می توان بررسید که چگونه در برخی بافتارها مواردی از واقعیت ها و ارزش ها درهم تنیدگی دارند. من از این بینش در فعالیت پزشکی استفاده می کنم و نشان می دهم که این فعالیت در یک بستر یا بافتار بالینی رخ می دهد و همین بافتار بالینی این امکان را فراهم می سازد که در بسیاری از موارد ارتباط میان عبارات ناظربه واقع و ارزشی را درک کرد. به همین سبب، می توان فعالیت پزشکی را قلمرو مهمی در علوم دید که در آن امکان درهم تنیدگی واقعیات و ارزش ها به بهترین شکل نمایان می شود.
تبیین نسبت نظام فضایی و نشانه ای در رویدادپذیری فضاهای بزرگ مقیاس (مطالعه موردی: راسته سبزه میدان و بازار مسگرها در بازار بزرگ تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم خرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۰
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در سنت پژوهش های بینارشته ای معماری و علوم انسانی از دهه 80 میلادی به این سو، رابطه و هم کنش انسان و فضا، اغلب در گستره علوم رفتاری مطالعه شده است. در این پژوهش با بهره گیری از حوزه علوم شناختی، این هم کنش انسان و فضا مبتنی بر جنبه های شناختی، ذهن و حافظه در تجربه فضایی مطالعه شده است تا نشان دهد رویدادپذیری فضا در کنار مؤلفه های دیگر، به حافظه بخشی و شناختی انسان وابسته است.
هدف پژوهش: مقصود این مقاله، تعیین نسبت کیفی نقش حافظه بخشی در رویدادپذیری فضاهای بزرگ مقیاس از طریق مقایسه نظام های فضایی و نشانه های نمادین و تصویری است.روش پژوهش: این جستار با بهره گیری از روش های کیفی، توصیفی و عمل نگر، از طریق پیمایش و نگاشت رفتار در فضا، تلاش می کند تا رویدادپذیری در فضا را به ثبت فضا در حافظه فعال پیوند زند. برداشت ها به صورت میدانی، از طریق مشاهده مستقیم و تفسیر داده ها برای نگاشت رویدادهای فضایی در دو راسته از بازار بزرگ تهران انجام شده است.نتیجه گیری: دستاورد این پژوهش نشان می دهد که دو نظام فضایی و نشانه ای، سهم گذاری و اثرگذاری متفاوتی در حافظه فعال و رویدادپذیری فضا دارند. نظام فضایی به صورت درون زا، مستقیم، بی واسطه و از طریق ادراک و تجربه فضایی، زمینه رویدادپذیری را پیش می برد؛ و نظام نشانه ایی از طریق ثبت و بازخوانی، به صورت غیرمستقیم و با واسطه، تشخیص اجزای فضایی با اثرگذاری در حافظه بخشی انسان را فراهم می کند.
تأثیر بسته آموزش هنر دیسیپلین محور بر افزایش درک زیبایی شناسی کودکان 7 تا 9 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم شهریور ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
67 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: وجود برنامه های آموزشی هنر در راستای اهدافی مشخص و با رویکردی متناسب با آن می تواند تأثیرگذاری مطلوبی بر کودکان داشته باشد. از سویی، با توسعه حس زیبایی شناسی در کودکان که به صورت بالقوه در نهاد آن ها نهفته است می توان در دریافت پیوسته زیبایی ها و شگفتی های جهان اطراف به آن ها کمک کرد و هنر ابزار مناسبی برای برای افزایش و توسعه این درک است. از سویی دیگر، رویکرد آموزشی دیسیپلین محور با تمرکز بر روی آثار هنری می تواند در طراحی برنامه های آموزشی با این هدف مؤثر باشد؛ از این رو، سؤال پژوهش این است که بسته آموزشی طراحی شده با رویکرد دیسیپلین محور بر درک زیبایی شناسی کودکان چه تأثیری دارد؟
هدف پژوهش: هدف این پژوهش، سنجش تأثیر یک بسته آموزشی تدوین شده برمبنای رویکرد دیسیپلین محور بر درک زیبایی شناسی کودکان 7 تا 9 شهر اصفهان است.
روش پژوهش: به لحاظ هدف، کاربردی و در روش به صورت ترکیبی است. در ابتدا با روش کیفی از نوع اکتشافی با رویکرد دیسیپلین محور به طراحی برنامه آموزشی پرداخته شد و سپس جهت سنجش تأثیر این برنامه به روش کمّی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون زیبایی شناسی پیرسون که براساس تحول زیبایی شناسی پارسونز طراحی شده، بر روی 10 کودک در سنین 7 تا 9 سال انجام گرفت. کودکان به صورت تصادفی انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. برنامه مداخله به مدت 12 جلسه آموزشی، که هر جلسه 90 دقیقه طول می کشید، انجام گرفت. داده های به دست آمده با روش آماری میانگین t زوجی بررسی شد.
نتیجه گیری: یافته های آماری نشان داد که بین عملکرد کودکان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0>p) و می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی حاضر بر افزایش زیبایی شناسی کودکان تأثیر داشته است.
بررسی وضعیت سرمایه روان شناختی کتابداران و رابطه آن با راهبردهای مدیریت تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نیروی انسانی اصلی ترین دارایی سازمان ها است. استفاده بهینه از این سرمایه ارزشمند لزوم توجه به این ظرفیت عظیم را بیشتر نموده است. هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین وضعیت سرمایه روان شناختی کارکنان کتابخانه ها و تعیین رابطه آن در پیش بینی راهبردهای حل تعارض بود.روش شناسی: پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی و دارای اهداف کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش را کتابداران کتابخانه های عمومی استان سمنان تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 89 نفر از این جامعه انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه سرمایه روان شناختی (PCQ) و پرسشنامه حل تعارض (CRQ) استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون دوجمله ای و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart-PLS استفاده شد.یافته ها: نتایج حاکی از آن است که سطح سرمایه روان شناختی افراد نمونه به شکل معناداری بالاتر از متوسط و درزمینه راهبردهای حل تعارض سطح آگاهی افراد کمی بیش از متوسط است؛ همچنین در راهبردهای تعارض به عنوان امری طبیعی و مثبت، تمرکز بر آینده و ایجاد توافق مبتنی بر سود متقابل، سطح آگاهی افراد نمونه از این راهبردها فاصله معناداری از سطح متوسط نداشت. علاوه بر این در آزمون مدل های پژوهش نیز مشخص شد که سرمایه روان شناختی به طور مثبت و معناداری قادر به پیش بینی حل تعارض است. همچنین این متغیر از بین 10 مؤلفه حل تعارض، قادر به پیش بینی مؤلفه های دیدن تعارض به عنوان امری طبیعی و مثبت، ایجاد جو و موقعیت حل تعارض، شفاف سازی، و ارائه راهکار و هدف گذاری است.نتیجه گیری: تعیین سطح سرمایه روان شناختی کارکنان کتابخانه ها و بررسی نقش این ظرفیت درونی در تعیین راهکارهای مناسب جهت حل تعارضاتی که برای کارکنان در محیط شغلی به وجود می آید، به لحاظ نظری کاری بدیع و درعین حال، دارای فواید عملی و اجرایی است. درمجموع با بهره گیری از یافته های این پژوهش می توان به کمک نیروها و توانمندی های درونی افراد اقداماتی جهت حل مشکلات میان فردی و بهبود روابط در محیط های شغلی صورت داد.
شناسایی شاخص های مدل مفهومی ممیزی مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دانش اساسی ترین سرمایه سازمان ها ازجمله کتابخانه های دانشگاهی است و مدیریت دانش یکی از ابزارهای مهم موفقیت سازمان ها در عصر اطلاعات است. ممیزی دانش، بررسی و اندازه گیری دانش استفاده شده در سامانه مدیریت دانش و همچنین ابزاری برای ارزش گذاری دانش و تعیین فرصت ها و مشکلات مدیریت دانش تعریف می شود. ممیزی دانش، ارزیابی نظام مند سلامت دانش سازمانی است. با توجه به اهمیت کتابخانه های علوم پزشکی در اشاعه اطلاعات سلامت و نقشی که ممیزی مدیریت دانش در اجرای بهینه مدیریت دانش دارد، پژوهش حاضر در نظر دارد شاخص های مدل مفهومی ممیزی مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی کشور ایران را شناسایی کند. هدف این پژوهش، شناسایی مدل مفهومی ممیزی مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی ایران است.روش شناسی: پژوهش حاضر ترکیبی از نوع کیفی و کمی با رویکرد پیمایشی تحلیلی است. جهت شناسایی شاخص های مدل مفهومی ممیزی مدیریت دانش، پرسشنامه با مقیاس پنج درجه ای لیکرت جهت جمع آوری داده ها به روش دلفی فازی تهیه شد و درنهایت پس از دو دور اعمال دلفی به استخراج 55 گویه بر اساس اتفاق نظر 12 نفر از خبرگان منجر شد.از روش دلفی فازی در دو مرحله توسط 12 نفر خبره بهره جویی شد و جهت اعتبارسنجی شاخص های شناسایی شده از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم از نرم افزار smart pls استفاده شده است. جامعه آماری جهت تأیید مدل، شامل 122 نفر مدیر و کتابدار کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی است.یافته ها: مدل مفهومی ممیزی مدیریت دانش در سه بُعد، 13 شاخص و 55 زیرشاخص به دست آمد. به ترتیب بُعد مرحله بعد از ممیزی مدیریت دانش با (8550/0)، قبل از ممیزی مدیریت دانش با (8460/0) و حین اجرای مدیریت دانش با (8430/0) بیشترین اهمیت را داشتند.نتیجه : معیارها و شاخص های به دست آمده نشان دهنده تأیید و برازش قابل قبول مدل مفهومی ممیزی مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی کشور ایران بود.
مطالعات رسانه های نوین در دانشگاه های هاروارد؛ آکسفورد و کمبریج (ارائه الگوی مطلوب برای دانشگاه علامه طباطبائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۳۳
322 - 281
حوزههای تخصصی:
دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان زادگاه مطالعات حقوق رسانه در کشور، باید متناسب با سرعت و حجم بالای تحولات عرصه فناوری اطلاعات و چالش های حقوقی ناشی از آن ، برنامه ریزی و محتوای آموزشی رشته حقوق ارتباطات را روزآمد و کارآمد کند. هدف این پژوهش کمک به همگام سازی آموزش حقوق ارتباطات با تغییرات پویای اجتماعی در کشور است. این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که جایگاه مطالعات رسانه های نوین در دانشگاه های هاروارد؛ آکسفورد و کمبریج چیست و چگونه می توان از برآیند این بررسیِ تطبیقی به ارائه الگوی مطلوب برای دانشگاه علامه طباطبائی رسید؟ اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از ﻧﻈﺮ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﮔﺮدآوری داده ﻫﺎ «ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای» و ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻣﺎﻫﯿﺖ «ﺗﻮﺻﯿفی» و «تبیینی» است. براساس یافته های این تحقیق، برنامه آموزشی دانشکده حقوق هاروارد نسبت به دانشگاه های آکسفورد و کمبریج از انعطاف و تنوع بیشتری برخوردار است. در این دانشکده تمرکز اصلی در درجه اول بر تربیت وکلای حرفه ای است و تربیت پژوهشگران و سیاست گذاران حقوقی اولویت دوم است اما در برنامه آموزشی دو دانشگاه انگلیسی، شاهد فاصله گرفتن از تخصص گرایی محض و تدریس محتوای چند رشته ای هستیم. گفتنی است که براساسِ مطالعه برنامه دانشکده های حقوق سطح یک دنیا، برنامه آموزشی رشته حقوق ارتباطات در دانشگاه علامه طباطبائی نیازمند بازنگری و به روز رسانی جدی است.
روشنگری و مسئله معنویت: بررسی نقش روشنگری در ظهور معنویت مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با محتوای بنیادی/ نظری با روش توصیفی/ تحلیلی، مبتنی بر چارچوب نظری مفهومی با طرح مسئله روشنگری و معنویت مدرن عهده دار پاسخ به این سوال است که چگونه روشنگری با اتکا بر عناصری چون ( خرد، ایده، پیشرفت و دین طبیعی) زمینه های ظهور معنویت مدرن را ایجاد نموده است؟ حاصل این پژوهش آنکه: روشنگری با گذر از سه سنت تاریخی ( انگلیسی، فرانسوی و آلمانی) و با سه رویکرد متفاوت: پالایش دینی، دشمنی با دین، استعلا و عمق بخشیدن به آن با چهار گرایش متفاوت دئیسم، دین قلبی، فدئیسم و آتئیسم در متن مدرنتیه غربی با اصولی چون (عقل گرایی، کثرت گرایی، مدارای دینی، قداستزدایی، انکار وجه وحیانی دین، انکار ربوبیت خدا در جهان در قالب استعاره ساعت ساز) ظهور و بروز معنویت مدرن در قالب دو شعار: معنویت بدون مذهب، معنویت به جای مذهب و معنویت به دور از وابستگی به نهادهای دینی، را فراهم آورده است.
دو راهه هژمونی و آزادی در زیست بوم مجازی با تاکید بر دیدگاه های آیزایا برلین و آنتونیو گرامشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیست بوم مجازی، واقعیتی است که واقعیت های زندگی واقعی را تحت شعاع قرار داده است. دو حوزه مهم واقعیت مجازی، اجتماع وسیاست هستند که نسبت تنگاتنگی باهم دارند. برای درک نسبت میان این دو، به این پرسش توجه شده است که کدام یک از این دو، از این زیستمان جدید، بیشتر بهره برداری می کند.این نوشتار با روش تحلیلی– تبیینی، نسبتِ برقرار شده میانِ این دو حوزه را از منظرِ دو فیلسوف سیاسی، یعنی آنتونیو گرامشی و آیزایا برلین با محوریتِ دو مفهوم هژمونی و آزادی بررسی می کند. هدف از این نوشتار پاسخ به این پرسش اساسی است که زیست بوم مجازی باعث آزادی بیشتر انسان شده است یا نه؟ در بررسی و پاسخ به این پرسش، این نوشتار نشان می دهدکه دولت ها و حکومت ها از طریق مدل حکومتی جدیدی که با زیست بوم مجازی و جامعه ی اطلاعاتی تناسب وثیقی دارد، به نام هژمونی، باعث ایجاد نوعی وابستگی رضایت در شهروندان شده اند که همین رضایت ناشی از وابستگی باعث ایجاد نوعی توهّم آزادی در ذهن آنان شده است. این مطالعه نشان می دهد دولتها از طریق هژمونی از مجرای زیست بوم مجازی، باعث کنترل جامعه می شوند و اینجاست که شهروندان، در اینکه واقعاً آزاد اند یا اسیر چنبره ی قدرت ها هستند، سرگردان اند؛ با این حال، به نظر می رسد که خروج از این دو راهه ی هژمونی و آزادی در زیست بوم مجازی روز به روز امری غیرممکن می شود و فقط باید از طریق ایجاد شبکه های آگاهی این استلای هژمونیک را کنترل کرد.
مدیریت درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران: بررسی قواعد مالی بودجه دولت و صندوق توسعه ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران و نحوه ورود این درآمدها در اقتصاد، از موضوعات مهم در مطالعات اخیر بوده است. بررسی آثار شوک بخش نفت بر سایر بخش های اقتصاد تحت قواعد مالی پیشنهادی موضوع این مطالعه است. با توجه به نقش دولت و بانک ها در گسترش اثرات شوک های نفتی، این مطالعه هر دو بخش را در مدل سازی لحاظ کرده است. یک الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی که مخارج دولت وابسته به درآمدهای نفتی است طراحی و برای اقتصاد ایران شبیه سازی شده و نتایج تحت سناریو پایه و سناریوهای پیشنهادی برآورد شده است. قواعد مالی مورد مطالعه لحاظ کف برای جریان ورودی صندوق و اعمال کف موجودی صندوق می باشند. به منظور بررسی اهمیت ضریب درآمدهای نفتی صندوق، آنرا به شکل متغیر در مدل لحاظ و اثرات شوک بر آن، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این مطالعه نشان می دهد ضریب درآمدهای نفتی ابزار موثری برای اعمال قواعد مالی است و اثر زیادی بر متغیرهای کلان اقتصادی دارد. سیاست اعمال کف برای ضریب درآمدهای نفتی صندوق نسبت به تعیین کف برای موجودی صندوق در کاهش اثر شوک نفتی بر متغیرهای کلان موثرتر می باشد. هر دو سیاست به ثبات متغیرهای کلان اقتصادی و حفظ سهم نسل های آینده از درآمدهای نفتی کمک می نمایند. طبقه بندی JEL: D04, D58, E62, C63, H30
شناسایی و تحلیل چالش های استارتاپ ها در حوزه کسب و کارهای ورزشی با رویکرد تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۱)
181 - 168
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل چالش های استارت آپ ها در حوزه کسب وکارهای ورزشی با رویکرد تحلیل مضمون بود. روش پژوهش: روش پژوهش کیفی و بر اساس رویکرد تحلیل مضمون بود. خبرگان و صاحبان استارت آپ ها و کسب وکارهای ورزشی به عنوان جامعه آماری این پژوهش در نظر گرفته شدند. روش نمونه گیری هدفمند بود. ابزار تحقیق مصاحبه بود که از 13 نفر به عمل آمد. مصاحبه با خبرگان و استادان بیانگر روا بودن ابزار پژوهش (مصاحبه) بود. برای سنجش پایایی نیز از روش توافق درون موضوعی استفاده شد. داده های حاصل از این مطالعه با نرم افزار QSR Nvivo تحلیل شد. یافته ها: نتیجه تحلیل داده ها شش مضمون فرعی (مالی و اعتباری، قانونی و حقوقی، کسب وکار و بازاریابی، سازمانی و اداری، سخت افزاری و نرم افزاری و عدم آموزش مناسب) در قالب سه مضمون اصلی (عدم حمایت مالی از کسب وکارها، وجود قوانین و مقررات سخت و عدم وجود نیروی انسانی) در رابطه با چالش های استارت آپ ها در حوزه کسب وکارهای ورزشی بود که در قالب یک مدل ارائه شدند. نتیجه گیری: بنابراین ذی نفعان و فعالان حوزه کسب وکارهای ورزشی می توانند ضمن شناخت چالش ها و مشکلات شکل گیری استارت آپ های ورزشی، زمینه توسعه این پدیده نوظهور در حوزه ورزش را فراهم کنند.
رویکرد نوردیک، رویکرد نوظهور «نظام اداره شرکت ها»؛ مطالعه تطبیقی حقوق کشورهای اسکاندیناوی و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواجهه متفاوت با مفهوم «نظام اداره شرکت ها»، رویکردهای متفاوتی را نسبت به آن ایجاد کرده است. مطالعات سابق در ایران، ما را به مشهورترین رویکردها یعنی «انگلیسی - آمریکایی» و «اروپای قاره ای» و در ادامه «آسیای شرقی» رهنمون ساخته بود، اما در دو دهه اخیر در کشورهای اسکاندیناوی، «رویکرد نوردیک» (شبه دولایه) از دل رویکرد «اروپای قاره ای» ظهور یافت که مهم ترین ارکان آن، «تکیه بر نظریه ذی نفع محوری»، «سهام دار کنترل کننده» و «حضور کارکنان در هیئت مدیره» است و اوصافی نظیر «مالکیت متمرکز»، «هیئت مدیره نیمه دولایه»، «بانک محوری در تأمین مالی» و «شفافیت مالی بالا»، شاخصه های کلیدی آن است. براین اساس، چیستی وجوه افتراق و اشتراک «نظام اداره شرکت ها» در دو رویکرد نوردیک و حقوق ایران پرسشی است که پژوهش حاضر با نگاه تطبیقی و روش توصیفی -تحلیلی به دنبال پاسخ به آن است. با وجود تلاش های نظری و عملی قابل توجه در حقوق ایران در جهت تبیین و تحقق «نظام اداره شرکت ها» و وضع دستورالعمل ها و آیین نامه های الزام آور برای شرکت های سهامی فعال در بورس از سوی هیئت مدیره سازمان بورس اوراق بهادار، نبود مقررات منسجم، واحد و جامع در این خصوص، مشکلاتی را برای شرکت های سهامی و نظارت بر آن ها ایجاد کرده است. تبیین «رویکرد نوردیک» در این پژوهش برای نخستین بار در حقوق ایران با اوصاف فوق، ضمن تأکید بر «اختصاص بخشی مستقل به نظام اداره شرکت ها در قانون آتی شرکت های تجاری»، پیشنهاد وضع مقرراتی در راستای «تغییر ساختار هیئت مدیره و ایجاد نهاد نظارتی در آن، شامل سهام داران و کارکنان در جهت حمایت بیشتر از حقوق کارکنان»، «افزایش مشوق های حضور فعالانه شرکت های سهامی در بازار بورس» جهت تأمین بیشتر منابع مالی از طریق خود بازار و نه صرفاً نهادهایی نظیر بانک ها و نیز «درج الزامات مربوط به شفافیت مالی مندرج در مقررات بورسی در بخش مستقل یادشده از قانون» ازجمله نتایج کاربردی این پژوهش است.
الگوی هم راستایی گونه های بازاریابی داخلی و اشتباهات کارکنان بر اساس منطق نوع شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول سال ۳۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
183 - 227
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف گونه شناسی همراستایی انواع اشتباهات کارکنان و یادگیری از آن ها با رویکرد بازاریابی داخلی انجام شده است. بدین منظور نگارندگان به بررسی ادبیات و مرور عمیق مبانی نظری موجود در حوزه اشتباهات کارکنان و نحوه یادگیری از آن ها با رویکرد بازاریابی داخلی در سازمان ها برآمده اند و سپس بر اساس ماتریس بازاریابی داخلی و تلفیق آن با نوع شناسی اشتباهات به چارچوبی تحلیلی دست یافته اند. در نهایت جهت سنجش صحت چارچوب مذکور، از روش دلفی برای اطلاع از نظرات خبرگان استفاده گردیده است. خبرگان که از متخصصین و اندیشمندان حوزه منابع انسانی بودند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که اشتباهات کششی و شلخته با روش های بازاریابی تراکنشی همسو هستند به این شکل که اشتباهات کششی با یادگیری انرژی زا و اشتباهات شلخته با یادگیری کدگشایی همسویی دارند. همچنین مشخص گردید اشتباهات لحظه ای و پر مخاطره با روش های بازاریابی رابطه ای همسو هستند به این شکل که اشتباهات لحظه ای با یادگیری پراکنشی و اشتباهات پرمخاطره با یادگیری مبتنی بر اختیاردهی همسویی دارند. با توجه به یافته های حاصل از اجماع خبرگان می توان نتیجه گرفت که بین گونه های مختلف اشتباهات کارکنان و بازاریابی داخلی همراستایی وجود دارد.
رابطه بین مزاج و ناهنجاریهای عضلانی_اسکلتی ستون فقرات در متقاضیان دختر آزمون عملی رشته علوم ورزشی
حوزههای تخصصی:
وضعیت بدنی یکی از مهمترین فاکتورهای اثر گذار بر وضعیت ذهنی و فیزیکی فرد در طی زندگی میباشد. انتخاب افرادی که ناهنجاریهای اسکلتی عضلانی کمتری دارند برای ورود به رشته تربیت بدنی همواره در کاهش هزینهها و آموزش بهتر نقش موثری دارد. تفاوتهای فردی یک از عواملی است که میتواند نقش موثری علل ایجاد یا تشدید ناهمجاریها اسکلتی عضلانی داشته باشد که در طب ایرانی مزاج به عنوان اصل تفاوتهای فردی قابل بررسی میباشد لذا هدف از انجام این تحقیق، رابطه ناهنجاریهای اسکلتی_عضلانی در متقاضیان آزمون عملی علوم ورزشی دختر با مزاجهای مختلف در دانشگاه بجنورد میباشد. جهت اجرای این تحقیق، 320 خانم غیر ورزشکار با (میانگین± انحراف معیار سن: 9/1±01/20 سال، وزن: 5/2 ± 5/63 کیلوگرم، بدون سایقه ورزش حرفه ای به عنوان نمونه آماری در دسترس انتخاب شدند و به صورت داوطلبانه در تحقیق حاضر شرکت نمودند. مزاج و نوع ناهنجاریهای بالا تنه ستون فقرات اندازه گیری شد و برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون شاپیرو-ویک، ضریب همبستگی در فضای نرم افزار (SPSS 23) استفاده شد. در تمام آزمونها سطح معنادار 05/0p < در نظر گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد میزان شیوع ناهنجاریهای اسکلتی عضلانی کیفوز در نمونهها با افزایش گرمای مزاجی کاهش و با عارضه اسکولیوز با افزایش گرما افزایش مییابد. همچنین شیوع عارضه کیفوز و لوردوز با افزایش خشکی مزاج، کاهش می باید و عارضه اسکولیوز با افزایش خشکی مزاج، افزایش مییابد. احتمالا افراد سرد و تر مزاج مستعد عارضه کیفوز و همچنین افراد دارای مزاج گرم و خشک، مستعد اسکولیوز باشند. مزاج را در ساختار بدنی افراد می توان موثر دانست و در جهت بهبود وضعیت فیزیکی، مزاج میتواند قابل چشم پوشی نباشد.
جایگاه اصل صحت در ارزیابی صلاحیت داوطلبان انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی معاصر سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۰
275 - 305
حوزههای تخصصی:
حق انتخاب کردن و حق انتخاب شدن ازجمله حق های طبیعی و بنیادین است که محدود نمودن آنها در مقام قانون گذاری و تفسیر قانون نیازمند توجیه است. از چشم انداز اسلامی نیز این دو حق از نمونه های مهم حق الناس اند. بنابر رویکرد حاکم در نظام جمهوری اسلامی و رویه شورای نگهبان، مناصب باید همچون امانت شرعی به افراد عادل سپرده شوند و در موارد تردید نسبت به وجودشرایط نیز اصل عدم جریان خواهد داشت. این رویه که شرایط انتخاب شونده را حداکثری و انتزاعی می کند، به ردّ صلاحیت تعداد قابل توجهی از داوطلبان در انتخابات های گوناگون منجر شده است. مقاله حاضر در پی ارائه راهکار و شاخصی در جهت گسترش و تضمین حقوق انتخاباتی مبتنی بر مبانی فقهی است. بر اساس یافته های این مقاله، کاربست اصل صحت تکلیفی و اماره صحت قانونی در فرایند بررسی صلاحیت داوطلبان انتخابات می تواند با حمایت از نامزدها در برابر اتهامات، وظیفه نظارت تضمینی را محقق سازد و ارزیابی شرایط ذهنی و کیفی را محدود نماید. همراهی اصل و اماره صحت با تفسیر مضیق از شرایط قانونی لازم، در راستای گسترش حق ها و آزادی ها قابل تحلیل است و تحولاتی را در نظام انتخاباتی ایران حتی با حفظ قوانین موجود رقم خواهد زد. به این منظور، مقاله به تعیین جایگاه اصل صحت در ارزیابی صلاحیت داوطلبان و شیوه صحیح تفسیر درباره شرایط ذهنی و کیفی انتخاب شوندگان می پردازد و بر این مسئله تأکید دارد که می توان از اصل صحت تکلیفی و اماره صحت قانونی در احراز شرایط ذهنی و کیفی داوطلبان انتخابات، مانند اعتقاد و التزام به اسلام و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی، بهره برد.
الگوهای مقررات گذاری در فضای سایبر: ارائۀ چارچوب جامع تنظیم گری برای محیط ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
1213 - 1239
حوزههای تخصصی:
فضای سایبر یک زیست بوم جدید برای بشر و به عنوان یک فضای پیچیده شناخته شده است؛ فضایی که در آن پارادایم ها، رویکردها و الگوهای مختلفی برای مقررات گذاری و تنظیم گری پیشنهاد شده است. پارادایم های حاکم بر فضای سایبر بر دو رویکرد اساسی پاترنالیست سایبری و لیبرتارینیسم (لیبرالیسم) سایبری استوار است که ذیل هرکدام از این دو پارادایم، الگوها و مدل های مختلفی برای تنظیم روابط کنشگران فضای سایبر ارائه شده است. این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش های اساسی است که در محیط های پویا، پیچیده و شبکه ای چگونه می توان اقدام به تنظیم مقررات کرد؟ و از میان این الگوهای پیشنهادی، کدام مدل می تواند به عنوان چارچوب مطلوب برای مقررات گذاری و تنظیم فضای سایبر اعمال شود؟ مقاله حاضر که با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی انجام گرفته، مدل های مختلف مقررات گذاری فضای سایبر را ارزیابی کرده تا به الگوی مطلوب برای کشورمان دست پیدا کند. نتایج نشان می دهد که با توجه به عدم قطعیت و پیچیدگی فضای سایبر، چارچوب مقررات گذاری پویا و دینامیک می تواند به عنوان الگویی تنظیم گر مناسب برای محیط سایبری هم در سطح ملی و هم بین المللی به شمار رود. رویکرد ایران برای تنظیم مقررات فضای سایبر در سطح ملی باید مبتنی بر پارادایم پاترنالیستی باشد و در سطح بین المللی از لیبرتارینیسم تبعیت کند.