مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
حقیقی
حوزه های تخصصی:
در این جستار اعتباری یا حقیقی بودن احکام شرعی مورد بررسی قرار گرفته و فرضیه اعتباری بودن آن با امعان نظر در معنای حقیقت و اعتبار و ماهیت اراده تشریعی حق تعالی که ناظر به افعال فاعل مختار می باشد اثبات شده است. امام خمینی معتقدند که انشائیات از امور اعتباری اند که تنها در وعای اعتبار تحقق دارند. معقول نیست که از انشائیات امور حقیقی ایجاد گردد، زیرا اصل سنخیت ایجاب می کند که حکم شرعی نیز به تبعیت از انشائیات، امری اعتباری باشد. احکام شرعی مبتنی بر مصالح و مفاسد نفس الامری است؛ لذا ورای هر اعتبار شرعی حقیقتی است چنانکه ورای جعل احکام شرعی اجتماعی، تسهیل در تفاهم و معیشت اجتماعی انسانها قرار گرفته است؛ لذا نباید بین اعتباری بودن احکام شرعی و ورای آن خلط شود.
چیستی سعادت و اقسام آن از دیدگاه غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزالی در مکتوبات مختلف خویش، تعاریف متعددی برای سعادت ارائه داده است. در نظام فکری غزالی، یکی از واژه های قریب به معنای سعادت، واژه کمال است، که به ما در دریافت چیستی سعادت مدد می رساند. غزالی کمال را از یک جهت به کمال بالذات و بالعرض و از حیث دیگر به حقیقی و وهمی تقسیم می کند و دستیابی به کمال حقیقی را سعادت معرفی می کند. او سعادت را به اقسام مختلفی ـ مطلقه و مقیده، دنیوی (مجازی) اخروی (حقیقی) ـ تقسیم می کند و بر این باور است که سعادت امری ذومراتب است. بر همین مبنا است، که او اگرچه ایمان را به تقلیدی و کشفی تقسیم می کند و هر دو دسته را اهل نجات و بهره مند از سعادت معرفی می کند، اما سعادت مؤمنانی که ایمان آنها از نوع کشفی است، برتر از سعادت افرادی معرفی می کند، که ایمان آنها از نوع ایمان تقلیدی است.
کاربردهای قاعده الواحد در علوم اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دانشمندان اسلامی قاعدهٴ «الواحد» را در دانش های مختلف و موضوعات متعددی به کار گرفته اند. تبیین و بررسی برخی از کاربردهای قاعدهٴ الواحد در دانش هایی همچون مابعد الطبیعه، طبیعیات و اصول فقه، موضوع نوشتار حاضر است.
اعتباریات اجتماعی و نتایج معرفتی آن؛ بازخوانی دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة «اعتباریات»، یک ابداع نظری و ابتکاری معرفت شناسانه است که با رویکرد روانشناسی - معرفت شناختی تدوین شده است. علامه طباطبائی اعتباریات را افکار عملی و اجتماعی انسان بر می شمارد که آدمی به کمک عوامل احساسی می کوشد تا میان دو جهان حقیقی، وساطت بر قرار سازد. علامه طباطبائی به مثابه طرحی بدیع، نظریة اعتبارات را تدوین کرد. ادراکات اعتباری در افتراقی از ادراکات حقیقی، بخشی از
نظام معرفتی است که تا پیش از علامه در فلسفةاسلامی پیشینه ای ندارد. گرچه فیلسوفان اسلامی از اعتباریات بالمعنی الاعم (معقولات ثانیه) سخن گفته اند، اما اعتباریات بالمعنی الاخص (یا اعتباریات اجتماعی) از ابتکارات بدیع علامه طباطبائی محسوب می شود.
اعتباریات که در آثار مختلف علامه به ویژه در المیزان، اصول فلسفه، برهان، رسالة اعتباریات مطرح شد، عمدتا ناظر به ساحات اجتماعی و عملی است، اما در عین حال بخش مهمی از معرفت شناسی است. علامه در مقاله های سوم تا پنجم اصول فلسفه از ادراکات حقیقی و در مقالة ششم از ادراکات اعتباری سخن به میان آورده است. اعتباریات نه همچون ادراکات حقیقی رابطه توالدی و استنتاجی دارند و نه برهانی اند. اساس طرح اعتباریات، نظریه «انسان شناسی» علامه طباطیایی است. این نظریه هم
می تواند به شناخت صحیح از انسان، نیازها و پرسش ها و نیز غایات و اهداف او کمک کند و هم اسباب شکل گیری نظامات جمعی و زندگی اجتماعی، بنیان های حقوق و اخلاق جمعی را شرح دهد. نتایج معرفتی اعتباریات را هم می توان در مسألة ملک و حکومت اجتماعی ملاحظه کرد که قدرت سیاسی را امری انسانی بر می شمارد و هم در کشمکش های امروزین علوم انسانی دید. اعتباریات، قلمروی روشن از درک مناسبات و روابط اجتماعی انسان، نیازهای اساسی آدمی، اهداف و اغراض او در حرکت استکمالی و بالأخره چارچوبی نیرومند از نظریه پردازی در علوم انسانی، اخلاق و قدرت سیاسی عرضه می کند. در نوشتار حاضر در صددیم تا وجوه ابداعات علامه در اعتباریات را بررسی کرده و نتایج و پیامدهای معرفتی آن را مورد توجه قرار دهیم.
تفاوت شهرت حقیقی و مجازی و نقش رسانه ها در میزان شناخته شدگی افراد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال سوم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۰
113-141
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال درک تفاوت شهرت افراد در فضای حقیقی و فضای مجازی است. هدف از این پژوهش، توسعه و معرفی روش های جدید در مطالعات مربوط به فضای مجازی، تحلیل میزان کاربردپذیری سنت نظریات تاثیر رسانه در شرایط گسترش مناسبات فضای جدید درفضای مجازی و مقایسه تفاوت توان رسانه های مختلف بر متغیر مورد بررسی یعنی «شهرت فردی» می باشد. برای این منظور، از موتور جستجوی گوگل به عنوان ابزار پایه برای تولید لیست مشهور ترین افرادی که نام کوچک یکسانی داشته اند، استفاده شده و سپس با استفاده از روش لمپرت و شولمن در کمّی کردن شهرت، به هریک از افراد این لیست، مقادیر عددی متناسب با شهرت شان اختصاص داده شده است. در گام بعد مقادیر شهرت مجازی این افراد با نتایج پیمایشی مشابه در فضای حقیقی مقایسه شده و تفاوت ها با استفاده نظریه «کاشت» تبیین گردیده است. نتایج به دست آمده بیانگر این مطلب است که ضریب و رتبه بندی شهرت مجازی افراد با رتبه شهرت حقیقی آنها تفاوت معناداری دارد و نیز رسانه های مختلف در ایجاد این میزان از شناخته شدگی نقش متفاوتی دارند. این مطلب موید این است که میان آن کسانی که مردم در موردشان چیزهایی می دانند با آن کسانی که مردم می خواهند در موردشان چیزهایی بدانند تفاوت وجود دارد.
سنجه های تفکیکِ حقیقت از اعتبار بر مبنای آثار علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادراکات آدمی را میتوان به دو دسته حقیقی و اعتباری تقسیم نمود که هر یک، احکام و ویژگیهای مختص بخود را دارد. ترکیب ناصواب این دو نوع ادراک، موجب لغزش برخی از اندیشمندان شده و حتی گاهی منجر به تشکیک در اصول اولیه تعقل نیز گشته است. ریشه این خلطِ نادرست، فقدان سنجه یی شفاف در جداسازی این دوگونه ادراک است. این مقاله، در جستجوی شاخصه های تفکیک حقیقت از اعتبار در آثار علامه طباطبایی، به ملاکهایی ششگانه دست یافته و سپس به تحلیل و نقد آنها پرداخته است. در پایان، به این نتیجه میرسیم که گرچه هیچکدام از شاخصهای مذکور بتنهایی، نمیتواند ملاکی جامع و مانع در تفکیک ادراکات حقیقی از اعتباری باشد، اما تجمیعِ ظنونِ ناشی از استفاده ترکیبی و همزمان این ملاکها، ضریب اطمینان بالایی در این جداسازیِ ضروری، ایجاد میکند.
بررسی کاربرد قاعده «الواحد» در مکتب اصولی آخوندخراسانی و پیامدهای اعتقادی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴
83 - 102
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پس از بیان قاعده «الواحد» و ذکر براهین آن به بررسی نوآوری های آخوند خراسانی در بهره گیری از قاعده «الواحد» در کفایه الاصول پرداخته است و با ذکر اقوال متکلمین و حکما به پیامدهای اعتقادی این قاعده از جهت تأثیر در تبیین قدرت مطلقه الهی و توحید افعالی، اشاره می کند. در مورد کاربرد قاعده «الواحد» در اصول فقه باید گفت با وجود اینکه مفاد قاعده «الواحد» از علوم حقیقی بوده و فلاسفه به شدت از خلط احکام حقایق با اعتباریات به دلیل تفاوت ماهوی و منطق استدلال در این دو علم پرهیز می کنند، مرحوم آخوند در مباحثی مانند وضع مرکبات، صحیح و اعم، تعدد شرط و جزا و... از قاعده «الواحد» و عکس آن استفاده کرده است. بنابراین هدف اصلی طرح مسئله علاوه بر اثبات عدم تنافی قاعده «الواحد» با قدرت مطلقه الهی و توحید افعالی خداوند، بیان نوآوری آخوند خراسانی همراه با توضیح دو دیدگاه نقد و تأیید کاربرد قاعده «الواحد» در اصول فقه است. مهم ترین نتایج این پژوهش آن است که اولاً کاربرد علوم حقیقی در علوم اعتباری خطا نبوده و چه بسا در موارد بسیاری باعث تبیین صحیح مسائل و رشد و بالندگی آن علم می شود؛ ثانیاً علم اصول فقه از علوم اعتباری محض نمی باشد. این پژوهش توانسته است با تبیین نظرات دو گروه موافق و مخالف در کاربرد قاعده «الواحد» در کفایه الاصول، نوآوری مکتب اصولی آخوند خراسانی را در این زمینه به اثبات رساند.
توسل حقیقی و اعتباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۰
۸۴-۶۵
مسئله این مقاله بررسی تمایز میان توسل «حقیقی» و «اعتباری» است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی میان این دو نوع از توسل تمایز قائل شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد: توسل حقیقی و اعتباری حداقل از دو وجه اصلی با هم تفاوت دارند: 1) در توسل حقیقی، موجد و برانگیزاننده «واسطه»، خداوند متعال است؛ درحالیکه در توسل اعتباری، موجد و برانگیزاننده «واسطه»، انسان است. 2. در توسل حقیقی، در نفس مراجعه به واسطه، مفهوم تقرب به متقرَّب درج نشده، و مؤمن و کافر چنین توسلاتی دارند؛ درحالیکه در توسل اعتباری، در نفس مراجعه به واسطه، مفهوم تقرُّب به متقرَّب مندرج است. مهمترین نتیجه تحقیق عبارت است از: «تمایز نهادن میان توسل حقیقی و اعتباری» است؛ این تمایز، ضمن تبیین دقیقِ معنا و مفهوم توسل، برخی از معضلات ناشی از خَلط این دو قسم از توسل را نیز مرتفع خواهد کرد.
ذات گرایی جدید و حدود تأثیر دین بر علوم(با تأکید بر رویکرد مصباح یزدی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۵
81 - 109
حوزه های تخصصی:
ذات گرایی جدید در تقابل با کلّ ضدّذات گرایی مابعدنیوتنی تا حال حاضر و روایت جدیدی از ذات گرایی قدیم است. جناب استاد مصباح یزدی، که در سنّت ذات گرایی قدیم قرار دارند، دارای دیدگاهی است که در توافق با ذات گرایی جدید است. طبق ذات گرایی جدید، حقایق دارای ذوات و خواص ذاتی حقیقی و اعتبارات دارای ذوات و خواص ذاتی اعتباری اند. ذوات و خواص ذاتی موضوعات تجربی از طریق تجربه، موضوعات عقلی از طریق عقل، و موضوعات اعتباری(اعم از اعتبارات تجربی و نقلی، و اعم از اعتبارات توصیفی و توصیه ای) از طریق اعتبارات غیردینی و دینی قابل اکتساب و شناسایی می باشند. طبق رویکردی که مصباح یزدی در باب روش و در باب علم دینی دارند، علوم تجربی و نیمه ی تجربی علوم اجتماعی و رفتاری به تبع تجربه، علوم عقلی محض به تبع عقل، علوم عقلی غیرمحض به تبع عقل و منابع عقلی دین، و علوم نقلی و نیمه ی نقلی علوم اجتماعی و رفتاری به تبع نقل و منابع نقلی دین قابل اکتساب می باشند. بر این اساس، رسالت دین بر تأیید برخی علوم، تهذیب برخی علوم، و تأسیس برخی دیگر است.
واکاوی چیستی «اعتباریات» و نقش آنها در فهم قرآن از منظر آیت الله جوادی آملی
منبع:
مطالعات تفسیری آلاءالرحمن سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴
107 - 135
حوزه های تخصصی:
هر کلمه ای که در قرآن مورد استعمال واقع شده، دارای معنا و مفهوم است. مفاهیم به لحاظ مصادیق یا اعتباری هستند یا حقیقی؛ مفاهیم اعتباری مفاهیمی هستند که بشر، برای رفع نیاز های اجتماعی خود وضع کرده است. این مفاهیم مابه ازای خارجی و ذهنی ندارند همانند: مالکیت و... ؛ که در مقابل، مفاهیم حقیقی قرار می گیرند مثل: انسان، درخت و ...، بشر به دلیل انس با استعمالات به نحو حقیقت، در مواجهه با استعمالات استعاره ای، اولین مفهومی که به ذهن او تبادر پیدا می کند به نحو حقیقت است، نه مجاز؛ در مواجهه با استعمالات اعتباری نیز، آن ها را حقیقی می پندارد، از آنجایی که قرآن کتاب حقیقت است نه مجاز و اعتبار، مفسر قرآنی باید معنای صحیحی از مفاهیم اعتباری مستعمل در قرآن را ارائه دهد. هدف این نوشتار پاسخ گویی به این پرسش اصلی است: نحوه ی بهره گیری آیت اللّه جوادی آملی از مفاهیم اعتباری به چه صورت است و نقش آن ها در فهم قرآن چیست؟ این مقاله به روش عقلی و نقلی و با پردازش اطلاعات به صورت توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به نگارش درآمده و نتیجه زیر به دست آمده است: قرآن زمانی که بحث از حقایق خارجی و وجودی می کند و از الفاظ اعتباری برای بیان مراد خود استفاده می کند در واقع بین حقیقت وجودی و مفهوم اعتباری از عکس التشبیه استفاده می کند و مفسر قرآنی باید وجه تشبیه را ملاک فهم خود قرار دهد.