فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
3 - 18
حوزههای تخصصی:
امروزه با توسعه فضاهای شهری، اهمیت و نقش هنر عمومی در شهر به طور قابل توجهی در حال تغییر است و فعالیت های هنری و فرهنگی نه تنها باعث پیشرفت های زیبایی شناسی می شوند بلکه در مناطق فرسوده، شکل مکان سازی خلاقانه را به خود می گیرند و این فضاها در حال تبدیل شدن به یک مکان کلیدی برای پاسخگویی به نگرانی های اجتماعی و زیست محیطی پیرامون توسعه آینده شهر پایدار هستند. هدف این پژوهش تحلیل روش شناسی مطالعات انجام شده در حوزه هنر عمومی، مکان سازی خلاق و فضای شهری شاد و بررسی تنوع روش های تحلیل و آگاهی از نقاط ضعف روش شناسی موجود در نظام پژوهشی است. روش این پژوهش ترکیبی و از نوع کاربردی بوده و از فراروش مقاله های علمی پژوهشی موجود در"Google Scholar" به دلیل اعتبار بالا، دسترسی آسان به منابع علمی و تأثیرگذاری بین المللی، در بازه زمانی ۲۰۱۳- ۲۰۲۳ استفاده شده و با جست وجوی کلیدواژه های اصلی،۲۶ مقاله بعد از مراحل غربالگری انتخاب و بر اساس طبقه بندی لایه های پیاز پژوهش ساندرز به صورت جداگانه توسط نرم افزار Maxqda کدگذاری و یافته های این پژوهش مورد تحلیل قرار گرفته است. جریان اصلی روش شناختی فلسفه این پژوهش ها به مورد تفسیرگرایانه، جهت گیری این مطالعات از نوع کاربردی، ماهیت پژوهش توصیفی - تحلیلی روش تحقیق کیفی و راهبردها به نمونه موردی تعلق می گیرد که ارتباط قوی با اسناد آرشیوی دارد و بر رویکرد استقرایی استوارند. از سویی دیگر بیشترین فراوانی روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه، روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوا و ابزار تحلیل کمی Google Maps و کیفی نرم افزار Zoom است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که روش های تحقیق متفاوتی برای ارزیابی ادراک جامعه، تجربه و تعامل با هنر عمومی و تأثیر آن بر مکان سازی خلاق و فضای شهری شاد وجود دارد که گاهی تخصصی و علمی نیست و مستلزم یک بازنگری و طبقه بندی سیستماتیک است که می تواند پنجره ای تازه بر روی تحقیقات آینده بگشاید و نتایج آن بینش هایی را ارائه می دهد که ضروری به نظر می رسد.
تحلیل ساختاری محرک های مؤثر بر وضعیت آینده توسعه شهری دانش پایه در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
277 - 289
حوزههای تخصصی:
شهرها کانون اندیشه، رقابت و رشد در سرتاسر جهان هستند. توسعه شهری دانش پایه از ابعاد کاربردی توسعه پایدار است که امروزه گره گشای مشکلات شهری است. شهر دانش پایه خروجی توسعه شهر دانش پایه، شهری مبتنی بر اقتصاد منطقه ای دانش پایه با صادرات با ارزش افزوده بالا که از طریق تحقیق، فناوری و قدرت فکری ایجاد و برای تشویق و تقویت دانش طراحی شده است. هدف از این پژوهش شناخت و تحلیل محرک های توسعه شهری دانش پایه در کلان شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بوده و به لحاظ هدف، کاربردی می باشد. محرک ها مؤثر از طریق تحلیل محتوی کیفی استخراج و با روش دلفی توسط 20 متخصص غربال گری و در سه مرحله با ماتریس دوسویه، در 9بعد و 43 شاخص امتیازدهی شده و از روش تحلیل ساختاری با نرم افزار MicMac بر پایه روش تحلیل اثرات متقاطع مورد تحلیل قرار گرفت و در ادامه اثرات مستقیم و غیرمستقیم این محرک ها بر آینده توسعه شهری دانش پایه در شهر تهران مشخص شد. از میان متغیرهای بررسی شده بیشترین متغیرهای مؤثر شناسایی شده، متغیر مدیریت بازار محور از بعد زیرساخت سیاسی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 408 در جایگاه اول، متغیر تقویت سرمایه انسانی از بعد زیرساخت انسانی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 400 در جایگاه دوم و متغیرهای مدیران دانشی و یکپارچه سازی فعالیت های سیاسی از بعد زیرساخت سیاسی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 361 در جایگاه سوم، متغیر یکپارچه سازی فعالیت های سیاسی از زیرساخت سیاسی با میزان تأثیرگذاری مستقیم 361 در جایگاه چهارم و متغیر کیفیت اجتماعی از زیرساخت انسانی با تأثیرگذاری مستقیم 356 در جایگاه پنجم قرار گرفتند. به این ترتیب محرک های مؤثر در توسعه شهری دانش پایه در شهر تهران در ابتدا زیرساخت سیاسی و بعد زیرساخت انسانی می باشد. در نهایت می توان اشاره کرد که شهر تهران هنوز شرایط لازم برای رسیدن به شهر دانش پایه را ندارد زیرا هنوز توسعه شهری دانش پایه در این شهر شکل نگرفته است.
منظر سرزمینی: تبیین نسبت مفهوم سرزمین با منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
48 - 59
حوزههای تخصصی:
منظر و سرزمین مفاهیمی اند که به ارتباط جوامع انسانی با محیط اشاره دارند. علی رغم کاربرد گسترده در پژوهش های مختلف، در برخی از موارد این مفاهیم به شکلی غیر واضح به جای یکدیگر استفاده شده اند که همین امر سبب ایجاد ابهام در نسبت مفهومی و همچنین کاربرد صحیح آن ها در پژوهش های علمی شده است. با درنظرگرفتن این مسئله، این پژوهش درنظر دارد با مطالعه مفاهیم منظر و سرزمین به تبیین نسبت این دو مفهوم به منظور استفاده صحیح از آن ها در پژوهش های آتی بپردازد. برهمین مبنا، این پژوهش به این سؤال ها پاسخ می دهد که چه تفاسیری از مفاهیم منظر و سرزمین در میان پژوهش ها مختلف وجود دارد؟ و براساس این تفاسیر چه ارتباط مفهومی بین مفاهیم منظر و سرزمین قابل تصور است؟ این پژوهش از نوع کیفی است و روش جمع آوری داده در آن مبتنی بر روش کتابخانه ای و جست و جو در پایگاه های داده داخلی و خارجی است که براساس بهره گیری از روش تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد، سرزمین ذاتاً یک منظر است و می توان آن را گونه ای از منظر دانست و تحت عنوان «منظر سرزمینی» مفهوم پردازی کرد؛ با این حال، این گونه منظر بزرگ مقیاس خود برآمده از مجموعه ای از واحدهای منظرین (منظرهای خرد) است که ادراک آن ها در کنار هم کلیت سرزمین و هویت آن را تشخص می بخشد. علاوه بر این، «منظر سرزمینی» به مفهومی متفاوت از «سیمای سرزمین» یا «آمایش سرزمین» اشاره دارد و بر خلاف آن ها با رویکردی کل نگر، ابعاد عینی-ذهنی سرزمین را مدنظر قرار می دهد و بر این موضوع تأکید دارد که سرزمین یک واحد تاریخی، اجتماعی، اقتصادی، قومی و فرهنگی، اکولوژیک و ... است که مجموعه ای از صفات اساسی هویت دهنده وحدت بخش را در یک پهنه جغرافیایی سبب می شود.
رتبه بندی چالش های معنایی- هویتی منظر شهری در نظام شهرسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری منظر شهری به عنوان تبلوری از فرهنگ و هویت هر شهر دو جنبه عینی و ذهنی را در برمی گیرد. در سال های اخیر شهرسازی ایران با چالش هایی در برخورد با منظر شهری روبه رو بوده است. باوجود پژوهش های متعدد انجام شده در حوزه منظر شهری پرداختن به چالش ها با نگاهی جامع در کنار دسته بندی و اولویت بندی آن ها به منظور رفع هر چه سریع ترشان همچنان مغفول مانده است. هدف این پژوهش استخراج و رتبه بندی چالش های منظر شهری در ایران تعیین گردید و رتبه بندی چالش ها مطابق نظر متخصصین صورت گرفت. پرسش های پژوهش بدین ترتیب عنوان شدند که وضعیت چالش های منظر شهری در شهرسازی ایران چگونه است؟ و کدام دسته از چالش های معنایی-هویتی منظر شهری ایران در اولویت برای رسیدگی قرار دارد؟. پژوهش کاربردی حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و پیمایشی دنبال شده و در این مسیر از ابزار پرسشنامه، مدل تحلیل سه شاخِگی و آزمون تی و فریدمن در نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج نشان داد که دسته بندی سه گانه 1) چالش های محتوایی (رفتاری)، 2) چالش های ساختاری و 3) چالش های زمینه ای به ترتیب از نظر اهمیت دارای رتبه اول تا سوم هستند و برای رفع مشکلات و چالش های منظر ابتدا باید به سراغ «چالش های رفتاری» رفت. از طرفی پرداختن به چالش های زمینه ای از قبیل نبود دانش کافی در حوزه منظر یا عبور از دستورالعمل های جهانی به محلی در جایگاه آخر قرار دارند.
شناسایی و ارزیابی عوامل کالبدی مؤثر بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
191 - 204
حوزههای تخصصی:
ضرورت تأمین مسکن انبوه، منجر به تمرکز بر توده ساختمانی و عدم توجه به قابلیت های فضای باز مجتمع مسکونی برای پاسخگویی به نیاز ساکنان شده است که کودکان به دلیل اهمیت بازی و تعامل با یکدیگر، بیشترین آسیب را از فضای باز طراحی نشده می بینند. لذا عدم شناخت قابلیت حضورپذیری فضا که موجب ایجاد محوطه های بدون برنامه شده، لزوم بازنگری در طراحی فضای باز مجتمع های مسکونی را ضروری ساخته است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که عوامل کالبدی به چه میزان بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله مؤثرند و باهدف ارائه مدلی از ارتباط مؤلفه ها در پی دستیابی به میزان تأثیر هریک از عوامل کالبدی بر حضورپذیری فضای باز انجام شده است. این پژوهش ابتدا به روش کیفی و با استدلال منطقی به دنبال شناخت مفهوم حضورپذیری بوده و سپس مؤلفه های مستخرج در قالب 350 پرسشنامه بین مجتمع های منتخب شهر ساری مورد سنجش قرار داده شد. داده های آماری با نرم افزار Lertap تحلیل گردیده و به منظور بررسی میزان ارتباط بین مؤلفه ها در هریک از مجتمع ها از آزمون رگرسیون چندگانه در SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که حضورپذیری فضای باز توسط چهار عامل جهت گیری، خوگیری، خاطره انگیزی و یگانه پنداری قابل سنجش است و مؤلفه های کاراکتر مشخص مکان و تعلق مکان در یگانه پنداری، شفافیت فضایی و توالی نشانه ها در جهت گیری، فعالیت و رویدادها و معنای مکان در خاطره انگیزی و درنهایت شناخت حدود مکان و تغییرات کالبدی در خوگیری به ترتیب بیشترین تأثیر را بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی دارند.
تحلیل مفهوم سازگارسازی در بناهای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود زبان مشترک و تعریف مورد توافقی از اصطلاحات و مفاهیم مورد استفاده در هر حوزه ی دانشی، لازمه ی احاطه بر ابعاد مختلف آن و پیشبرد آن در ادبیات ملی و بین المللی و رسیدن به فهم مشترک در روابط حرفه ای و آکادمیک است. استفاده ی مجدد از بناهای تاریخی به عنوان روشی پایدار در حفاظت از آن ها، با مجموعه مداخلاتی همراه است که با عناوین گوناگونی مورد اشاره قرار می گیرند. وجود واژگان و اصطلاحات گوناگون در زمینه ی مداخلات کارکردی و کالبدی در بناهای موجود و بناهای تاریخی و کاربرد آن ها به صورت مترادف و بعضاً اشتباه، مسئله ای است که ممکن است فضایی سردرگم در مباحث مربوطه ایجاد کند. هدف این مقاله بررسی این اصطلاحات و مفاهیم و تبیین نقش و کاربرد هریک و روابط میان آن ها است. در این پژوهش، از یک روش تحلیل مفهوم سیستماتیک برای شفاف سازی اصطلاحات مربوط به سازگارسازی استفاده شده است. ابتدا محدوده ی مورد نظر از واژگان پرکاربرد در دامنه ی گسترده تری از مفاهیم حفاظت معماری، تعیین شد و در قالب چارچوبی از رویکردها، سطوح مداخلاتی، برنامه های سازگارسازی و راهبردها ارائه شد. سپس کاربرد اصطلاحات مرتبط تر به صورت ویژه در یک مرور ادبیات به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گرفتند. «استفاده ی مجدد سازگار» متداول ترین اصطلاح است که مجموعه ای از مداخلات کالبدی و کارکردی در ابعاد مختلف پایداری را دربر می گیرد. واژگان «نوسازی»، «توان بخشی» و «بهسازی» متداول ترین اصطلاحات در مداخلات کالبدی هستند و به طور غالب با اهداف زیست محیطی انجام می شوند. در این میان تغییرات مربوط به سیستم های ساختمانی بیشتر با عنوان بهسازی و تغییرات ساختاری با عنوان توان بخشی شناخته می شوند. اصطلاح نوسازی گسترده تر از دو واژه ی دیگر، در مورد بهبود شرایط کلی بنا در لایه های مختلف به ویژه معماری بنا در جهت تأمین استانداردهای نوین ایمنی و زیست محیطی کاربرد دارد.
سناریوی آینده مطلوب در تجاری سازی پژوهش های مقطع کارشناسی ارشد فرش دانشگاه هنر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
۳۲-۱۷
حوزههای تخصصی:
توجه به پژوهش های انجام شده در حوزه فرش دستباف و تجاری کردن آن ها، مسئله ای است که باید در اولویت برنامه ریزان آموزشی قرار بگیرد. رویکرد آینده پژوهی می تواند زمینه ساز این امر مهم باشد. این پژوهش سعی دارد به شناسایی آینده مطلوبی که در اثر تجاری سازی پژوهش ها در سطح جامعه برای دانشگاه و صنعت فرش دستباف در بازارهای هدف به وجود می آید، بپردازد. در راستای دستیابی به این هدف، این پرسش اصلی مطرح می شود که آینده مطلوب در جهت تجاری سازی و پیاده سازی پژوهش های مقطع کارشناسی ارشد فرش دانشگاه هنر اصفهان چیست و چه کمکی می تواند به صنعت فرش دستباف در بازارهای هدف بکند؟ پژوهش حاضر به لحاظ هدف، توسعه ای و به لحاظ روش آینده نگاری از نوع تحلیل روند و سناریونویسی است که در انتخاب پیشران های اصلی از روش عدم قطعیت استفاده شده است. جامعه موردمطالعه در این پژوهش، خبرگان، دانشجویان، و فارغ التحصیلان در دانشگاه هنر اصفهان بین سال های 1394 لغایت 1398 است. این پژوهش جزو پژوهش های آمیخته یا ترکیبی است که نمونه های انتخابی بخش کمی، به صورت احتمالی برمبنای جدول کرجسی و مورگان 40 نفر محاسبه شد. روش نمونه گیری در مباحث کیفی، به صورت هدفمند موردی نمونه شاخص و به بر مبنای اشباع نظری 15 نفر از خبرگان آموزش عالی فرش بوده اند. اطلاعات و داده های موردنیاز این پژوهش به کمک ابزار پرسش نامه و مصاحبه غیرسازمان یافته جمع آوری شده است. نتایج این پژوهش منجر به شناسایی چهار پیشران مهم و کلیدی، شامل پرورش نیروی متخصص در حوزه تجاری سازی، به کارگیری یک تیم حرفه ای در دانشگاه به امر تجاری سازی، ایجاد هسته های علمی در جهت تجاری سازی پژوهش ها، ارتقاء دانش فنی ارکان دانشگاهی در حوزه تجاری سازی پژوهش ها و ارائه سناریو آرمانی در ارتباط با تجاری سازی و کاربردی کردن پژوهش های تجاری نوشته شده در این حوزه، در سطح جامعه شد، به طوری که راه ها و روش های پربازده و آسانی برای تجاری سازی این پژوهش ها پیشنهاد شد، تا با اجرایی سازی آن ها آینده ای مطلوب برای این هنر-صنعت رقم بخورد.
خوانش بینامتنی سنت های فرهنگ عامه در نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزا با تأکید بر نگاره «اندرز پدر به فرزند درباره عشق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
55 - 75
حوزههای تخصصی:
فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان ها در یک جامعه و فرهنگ عامه شامل آداب ورسوم و باورهایی است که در دوره های مختلف شکل گرفته و خاستگاه هنر، ادبیات، فرهنگ و در یک کلمه هویت یک ملت است؛ بنابراین دریافت، فهم و معرفی فرهنگ عامه در هر دوره و بررسی بازتاب آن در آثار به جامانده، ضروری می نماید. آنچه خوانش بینا فرهنگی نامیده می شود نیز در پی کشف این معناست که پیش متن های درون فرهنگی یا برون فرهنگی یک متن چیست و درواقع آن متن بازتاب چه وجوه فرهنگی و از این نظر، وامدار کدام پیش متن هاست. در پژوهش حاضر بازشناسی وجوه فرهنگ عامه مردم خراسان در عصر شاهزاده ابراهیم میرزای صفوی در نگاره های نسخه هفت اورنگ ابراهیم میرزا و پیش متن های تصویری احتمالی بینا فرهنگی این وجوه موردبررسی قرارگرفته است. ازآنجاکه امکان بررسی تمام نگاره ها، به دلیل حجم زیاد اطلاعات حاصل از خوانش وجود ندارد، نگاره «اندرز پدر به فرزند درباره عشق» از این نسخه انتخاب و بررسی شد. پرسش های اصلی پژوهش عبارت اند از 1. در خوانش اولیه نگاره منتخب، چه وجوهی از فرهنگ عامه و روش زندگی مردمان آن روزگار مشهود است؟ ۲. پیش متن های تصویری احتمالی بینا فرهنگی وجوه فرهنگ عامه منعکس در این نگاره چیست؟ روش تحقیق تطبیقی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای- اسنادی است و در تجزیه وتحلیل داده ها بر مبنای نظریات نسل اول و دوم بینامتنیت، رولان بارت و مایکل ریفاتر، به تبیین پیش متن های درون فرهنگی و برون فرهنگی آثار مکتب مشهد پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان داد خوانش اولیه نگاره منتخب، بسیاری از وجوه فرهنگ عامه مردم خراسان در عصر ابراهیم میرزای صفوی را در قالب سنت های مادی، رفتاری و گفتاری آشکار می سازد که با بررسی پیش متن های احتمالی تصویری و کلامی هر یک در خوانش ثانویه متن می توان گفت بسیاری از آن ها درون فرهنگی و برگرفته از فرهنگ عامه مردم خراسان در این دوره است.
مطالعه سنگ تراشی مسجد سنگی تَرک در منطقه آذربایجان شرقی-میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
63 - 77
حوزههای تخصصی:
تَرْک ، شهری در شهرستان میانه و مرکز دهستان و بخش کندوان است. این شهر در 26 کیلومتری شمال شرقی شهر میانه در دشتی در جنوب قسمت میانی بخش کندوان واقع است . مهم ترین اثر به جامانده از شهر تَرک، مسجد سنگی آن است. مسجد سنگی تَرک در شهرستان میانه یکی از معدود مساجد سنگی در ایران است که به جهت استفاده از مصالح سنگی و تزیینات ویژه دارای اهمیت می باشد. مقاله حاضر در راستای پاسخ به پرسش اصلی؛ تزیینات معماری مسجد سنگی تَرک چگونه است؟ و پرسش فرعی؛ مسجد سنگی تَرک دارای چه تاریخ و پیشینه ای است؟ از روش تحقیق توصیفی-تاریخی بهره گرفته است. شیوه گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات میدانی، مراجعه مستقیم به مسجد، مصاحبه و استناد به منابع مکتوب می باشد. هدف از پژوهش، مطالعه مسجد سنگی تَرک به لحاظ تاریخی و چگونگی ساخت بنا و بررسی آرایه های سنگی در مسجد است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، تاریخ دقیق بنا مشخص نیست اما در بازسازی مسجد پس از دو زمین لرزه، تاریخ 1282ه.ق بر روی کتیبه های بنا حجاری شده است. بنای مسجد به صورت شبستانی آجری ساخته شده و با ستون ها و محراب سنگی آراسته شده است. دیوار خارجی و داخلی شبستان با سنگ های بزرگ و یکپارچه با نقوش گیاهی، هندسی و خوشنویسی حجاری شده است. محراب سنگی مسجد مزین به نقوش گیاهی، هندسی و مقرنس در ضلع جنوبی مسجد و روبه قبله نمازگزاران واقع شده است.
تحلیل گفتمان نوازندگان و سازندگان ساز نی با محوریت نوآوری در دهه های هشتاد و نود شمسی در ایران: مطالعه موردی «نی شش دانگ» حسین عمومی
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
153 - 172
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با تحلیل نظریات نوازندگان و سازندگان ساز نی در مواجهه با تغییرات حسین عمومی بر روی ساز که با نام «نی شش دانگ» شناخته می شود، به تحول دیدگاه در جامعه نی نوازان ایران و دسته بندی گفتمانی آنان با محوریت مقوله ابداع در ساز پرداخته شده است. روش پژوهش پیمایشی توصیفی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه و منابع اسنادی است. از جمله پرسش های این پژوهش عبارتند از: 1- چه گرایش هایی در میان نی نوازانِ ایرانی در ارتباط با مقوله ابداع و نوآوری در نی وجود دارد و هرکدام زاده چه گفتمان هایی هستند؟ 2- چه گفتمان هایی از نظر زمانی قابل دسته بندیِ نسلی، در جامعه نی نوازان است؟ 3- کدام گرایش ها در بستر زمان رواج بیشتری داشته اند و کدام گرایش را در زمان حال می توان، گرایش غالب دانست؟ و 4- گرایش پیروز در عصر حاضر، وابسته به چه منطق هایی است؟ هدف این پژوهش، شرح اجمالی تغییرات حسین عمومی بر روی ساز نی و واکاوی گرایش نوازندگان نی به اجرا با «نی شش دانگ» و مقوله «ابداع» در نسل های مختلف با توجه به هژمونی گفتمان های موسیقی کلاسیک ایران است که در این راستا نظر برخی از نوازندگان و سازندگان خبره که شامل 24 نفر است، مورد ارزیابی قرار گرفته است. عطف به مطالعات پیشین، سه گرایش گفتمانی و یک خرده گفتمان در جامعه فرهنگی موسیقی ایران شناسایی شده است که براین اساس، نوازندگان و سازندگان نی در این گفتمان ها قابل رده بندی هستند. منطق این طبقه بندی، هژمونی و هم زمانی گفتمان ها از نظر تاریخی با دوران زیست و فعالیت نوازندگان و سازندگان نی و بر مبنای نوع نگاه آنان به موضوع ابداع و تغییر در این ساز است. براساس یافته ها، تفاوت های نسلی، ارتباط مستقیمی با هژمونی گفتمانی زمانه نوازندگان نی داشته و تغییرات بر روی ساز، برخلاف نسل قدیم، برای نسل سوم قابل قبول است. بررسی کلیدواژه های موجود در گفته های دو نسل از نوازندگان نشان داد، تغییر محسوسِ گفتمانی در میان نسل های دوم و سوم قابل شناسایی است و گفتمانِ فرادست امروز در ارتباط با ابداع در ساز نی، گفتمانِ «موسیقی کلاسیک ایرانی» است.
واکاوی زیبایی شناسی امر والا از منظری سنت گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵)
125 - 138
حوزههای تخصصی:
مسئله امر والا (Sublime) به مثابه موقعیتی بی نقصان، دگرگون ساز و تحیربرانگیز شکوه و عظمت مقوله ای است که چندان در ساحت زیبایی شناسانه هنر در مطالعات هنرهای سنتی [هنرهای شرقی] مورد توجه و تحلیل قرار نگرفته و در معدود مطالعات انجام شده بیش تر بر وجه جلالی آن توجه و تأکید شده است. بدین رو پژوهش حاضر در نظر دارد با ارائه تصویری از زیبایی شناسیِ تجلی امر والا از دریچه نظریات هنر مدرن، به واکاوی ماهیت و کیفیت این مفهوم در ساحت هنر از منظری سنت گرایانه بپردازد. چندان که از عنوان پژوهش نیز آشکار است، رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء سنت گرایان نظیر شوان، بورکهارت، نصر، لینگز و دیگر نظریه پردازان این حوزه بوده و روش این تحقیق از نوع تحلیلی استدلالی است. در واقع هدف آن است که در مسیر تحلیل، بتوان گفتمانی از چیستی، چگونگی و نحوه تجلی این مفهوم در انگاشتی سنت گرایانه ارائه کرد. یافته های مطالعه گویای این واقعیت هستند که اگر برای درک امر والا مشخصاً از دریچه هنرهای سنتی، به سراغ مفاهیم محوری نظیر امر قدسی، هنر و زیبایی قدسی رفته و در چنین چارچوب گفتمانی به این مفهوم نزدیک شد؛ به این گزاره می توان دست یافت که بر خلاف نگره تک ساحتی حیرت محور (در اغلب موارد سوبژکتیو) مدرن از امر والا، خوانش قدسی این مفهوم، در بستر ابژکتیو چندساحتی و جهان شمول هنر قدسی، و با قرآن به مثابه قلمروی بنیادین هنر و زیبایی اسلامی آن، اگر در بنیاد خود واجد جلال و حیرت است اما نمی تواند بی بهره از حُسن و جمال باشد. چون اساساً امر والای قدسی در صورت تحدید و انحصار صرف به جلال الهی در تلقی مدرن از آن نمی تواند غایت اصلی خود را محقق سازد. بر پایه همین تلقی بنا به کاربردی بودن و غایت مندی هنر قدسی حتی می توان مقام فنا در عرفان را نیز توجیه و تفسیر کرد، چه آن که در غیر این صورت جذبه ای وجود نمی داشت که موجب طی طریق گردد.
بررسی تأثیر دلبستگی به مکان بر رفتارهای حامی محیط زیستی شهروندان (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بخش بزرگی از رفتارهای محیط زیستی شهروندان تحت تأثیر ارتباط و میزان دلبستگی آن ها با شهر است. به طوری که دلبستگی به مکان و شهر مؤلفه ای حیاتی در پرورش شهروندان حامی محیط زیست محسوب می گردد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- کمی می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات باهدف سنجش تأثیر میزان دلبستگی به شهر و همچنین خصوصیات فردی شهروندان، بر بروز رفتارهای حامی محیط زیستی در میان شهروندان، تعداد 402 پرسشنامه از طریق ساکنین شهر رشت تکمیل شده است. داده های به دست آمده از پرسشنامه ها به صورت کمی وارد نرم افزار SPSS شده و سپس با استفاده از نرم افزار Smart PLS3 به مدل سازی و تجزیه وتحلیل یافته ها پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که برخلاف انتظار رابطه تأثیرگذاری میان شاخص های دلبستگی فردی به مکان، محل تولد، مدت سکونت و میزان تحصیلات بر رفتارهای حامی محیط زیستی شهروندان، وجود ندارد؛ اما از سوی دیگر نتایج مدل سازی نمایانگر این موضوع بود که در گام نخست رفتارهای حامی محیط زیستی شهروندان بیش ترین ارتباط و اثرپذیری را از دلبستگی اجتماعی شهروندان با مکان یا شهر دارند. سپس در گام بعدی تعدادی از ویژگی های فردی شهروندان ازجمله سن و وضعیت تأهل نیز بر رفتارهای حامی محیط زیستی شهروندان تأثیرگذار می باشد و رابطه مستقیمی میان آن ها برقرار است.
نقش صدا و سیمای استان ایلام در کاهش نقش عشیره ای انتخاب نمایندگان مجلس: مورد مطالعه حوزه شمال استان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
105 - 123
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف نقش صداوسیمای استان ایلام در کاهش نقش عشیره ای انتخاب نمایندگان مجلس: مورد مطالعه حوزه شمال استان انجام گرفت. روش پژوهش از لحاظ رویکرد کمی، از نظر راهبرد توصیفی و از نظر گردآوری داده ها پیمایشی است. با توجه به این که تکنیک دلفی زیرمجموعه روش پیمایشی است، در ابتدا با تکنیک دلفی مولفه های اصلی پرسشنامه مشخص و سپس با روش پیمایشی داده های لازم گردآوری شدند. جامعه آماری بخش دلفی 30 نفر از متخصصان به صورت هدفمند و در بخش پیمایش شهروندان 21 سال به بالای حوزه شمالی استان ایلام در سال 1401 که بر اساس نرم افزار سمپل پاور تعداد 380 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق نرم افزارSPSS و با آزمون t تک نمونه ای و آزمون کندال مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که میانگین نمره تأثیر صدا و سیما در کاهش نقش عشیره ای 42/18، کاهش هزینه های تبلیغاتی 58/11، اخلاق محوری کاندیدها 08/22، انعکاس ویژگی های شخصیتی کاندیدا 01/14 و در کاهش وابستگی حزبی برابر 83/11 است. استنباط می شود صدا و سیمای مرکز استان ایلام در انعکاس برنامه های کاندیداها و مشارکت مردم در انتخابات نقش تعیین کننده داشته؛ اما در کاهش نقش عشیره ای، کاهش هزینه تبلیغاتی، مشخص کردن وابستگی حزبی و اخلاق محوری در تبلیغات عملکرد مطلوبی نداشته است.
اقتباس و برگرفتگی بینارشته ای فتوکلاژ «شهادت» اثر شریفی از نگاره «خودکشیِ شیرین» خمسه نظامی 1505.م از منظر ترامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
165 - 181
حوزههای تخصصی:
فتوکلاژ «شهادت» اثر سودی شریفی، تجلی گاه هنر غرب در بستر هنر ایران است. این اثر برگرفته از نگاره «خودکشی شیرین» خمسه نظامی سال 886ه.ق است. شریفی در دوره پساساختارگرائی و دوران فراموشی نقاشی ایران اعصار گذشته، با انتخاب و تغییر برخی نظام های نشانه ای خاص در پیش متن، اثری اقتباسی خلق نموده است. مسئله، علت تغییر نشانه ها و استفاده هنرمند از آن هاست که منتهی به معنای متفاوت در اثر اقتباسی شده است. هدف، دستیابی و تشخیص نوع دگرگونی ها در بیش متن شریفی است. این پژوهش در تلاش است تا به دو سوال پاسخ دهد: 1. در این فرایند برگرفتگی، چه نظام های نشانه ای در آن تغییر یا حذف یافته که منجر به تغییر معنا شده است؟ 2. دو اثر چه تفاوت هایی با هم دارند؟ بررسی این اثر به همراه پیش متن های موجود می تواند خلاء مطالعاتی در این زمینه را پر نماید. این پژوهش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و دو اثر مد نظر را با رویکرد ترامتنیت ژرار ژنت بررسی نموده است. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای (فیش برداری) و مصاحبه به هنرمند است. بر اساس نتایج بدست آمده و با بهره گیری از نظام های نشانه ای، دوگانگی معنا در اثر شریفی مشاهده شد. در این اثر، نوعی قرینه سازی برای موضوعات ادبی قرون گذشته ایران با اتفاقات معاصر دیده می شود. یعنی «خودکشی شیرین» نظامی با ارج گذاری به مسئله شهادت در جنگ ایران و عراق و مجسمه پیه ِتای میکلانژ و مرگ مسیح، قرینه و مقابل هم، انگاشته شده است. تغییرات حاصل شده برای این چرخش از اسلام به مسیحیت و بالعکس، جنسیت و سرشت نگاره را تغییر داده است. مهمترین تغییرات ایجادشده در گونه غالب جایگشت است چراکه بدون جانشینیِ برخی عناصر، خلق جدید نیز در اثر شریفی صورت نمی گرفت. تغییر مرکزی در اثر اقتباسی شریفی در عنوان آن است یعنی تغییر خودکشی به شهادت. وی با جابجایی انتقادی، اثری متن محور با توجه به ریشه های تاریخی، اجتماعی و هنری به زبانی پارودیک خلق نموده است.
هنر و بقایای زیورآلات پارینه سنگی ایران از منظر سه فرضیه اصلی درباره خاستگاه های ظرفیت شناختی در انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
95 - 111
حوزههای تخصصی:
انسان شناسان، حضور بقایایی که نشان دهنده ی پیچیدگی های رفتاری (همانند تولید هنر) می باشند را حاصل شکل گیری ظرفیت های شناختیِ پیچیده در ذهن می دانند. تاکنون سه فرضیه اصلی (انقلاب شناختی، فرآیند تجمعیِ تدریجیِ تطور و گونه های چند گانه) در خصوص منشأ چگونگیِ آغازِ پیچیدگی های رفتاری و ظرفیت های شناختی بر مبنای قدیمی ترین آثارِ هنری و صنعتیِ به جای مانده از انسان شکل گرفته است. در این پژوهش با بررسیِ قدیمی ترین یافته های مرتبط با زیورآلات در دوران پارینه سنگیِ ایران این سه فرضیه مورد مطالعه قرار خواهند گرفت. هدف از این پژوهش بررسیِ جایگاهِ ایران در مطالعات شکل گرفته در خصوص خاستگاه های احتمالیِ ظرفیت های شناختی در انسان می باشد. بر این اساس قدیمی ترین یافته های خودآرایی در ایران (از محوطه های پارینه سنگی غار یافته در لرستان، غار بوف در استان فارس و غارهای کمیشان، کمربند و التپه در مازندران) نشان می دهند که خودآرایی همانند دیگر اجزای مدرنیته ی رفتاریِ فرض شده مفهومی نیست که در تاریخ پنجاه هزار سال قبل به طورِ ناگهان ظهور کرده باشد، بلکه قدیمی ترین آثارِ نمادینِ شناخته شده از انسانِ هوشمند در آفریقا نشان دهنده ی حضورِ بقایای مدرنیته ی رفتاری، هزاران سال پیش از ورود انسانِ هوشمند به اوراسیا هستند. از این منظر انسانِ هوشمند از همان ابتدا دارای ظرفیت های شناختیِ موردِ نظر بوده است و براساس شرایط و نیازهای احتمالیِ خویش این ظرفیت ها را به دیگر نقاط جهان انتقال داده است.
تحلیل گفتمان متون چندوجهی: بررسی موردی پوستر فیلم کوپال از دیدگاه دستور زبان بصری
حوزههای تخصصی:
پوستر فیلم به عنوان ابزاری بصری که می تواند در جذب مخاطب و ترغیب وی برای دیدن فیلم نقش داشته باشد مورد توجه تحلیل گران گفتمان است. بررسی پوستر های فیلم می تواند به طرق مختلفی انجام گیرد. دستور زبان بصری کرس و ون لیوون یکی از چارچوب های مناسب جهت این بررسی است. این چارچوب، تصاویر را از سه دیدگاه معنای بازنمایی، معنای تعاملی و معنای ترکیبی مورد بررسی قرار می دهد. تحلیل و درک معنا در متون چندوجهی که پوستر نمونه ای از آن است می تواند در بررسی موفقیت یا شکست این ابزار در انتقال اطلاعات مفید واقع گردد. سؤال پژوهش حاضر این است که گرامر بصری چگونه در پوسترها رخ می نماید. هدف از این پژوهش، بررسی هر یک از سه معنای دیدگاه گرامر بصری در شکل دهی معنا است. این بررسی به صورت کیفی انجام شده و گردآوری منابع، بر اساس اسناد کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که اگرچه بافت فرهنگی و اجتماعی می تواند منجر به تعابیر متفاوتی در تحلیل معنا گردد اما با توجه همزمان به اصول ثابت و جنبه های بافتی، می توان تعبیر درستی از معنا داشت. در پوستر فیلم کوپال از دیدگاه معنای بازنمایی، بردارهای حرکت، از چشم های شرکت کننده در تصویر به سمت مخاطب در حرکت است. همچنین از دیدگاه معنای تعاملی، شرکت کننده حالت تقاضا، شخصی، درگیری و برابری را نشان می دهد. از دید معنای ترکیبی نیز به دلیل مرکزیت تصویر و اطلاعات، صحت اطلاعات سمت راست و چپ تصویر برابر بوده و عبارت شعاری در بالا دارای بیشترین اهمیت است و سپس به ترتیب، تصویر شرکت کننده، عنوان انگلیسی فیلم، نام کارگردان و در آخر سایر عوامل ساخت فیلم در درجات پایین تر اهمیت قرار می گیرند.
نهی از «تبرُّج» یا «تزیینات بیهوده» در هنر و معماری «عقل مدار و سلام محور»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
249 - 276
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مفهوم «لباس شهرت» و «کشف چرایی "ناپسند بودن"، و بلکه "زشت و مکروه (یعنی ناشناسای عقل سالم و سلیم بودن)"، و حتّی "حرام بودن عقلانی" آن» در «فرهنگ "دانش نهاد"، "عقل محور" و "حکمت بُنیانِ" تفکّر و هنر "اسلامی" یا به سخنی، "سلام محور" و "وظیفه مند در حفظ سلامت و سلامت افزایی محیط فکری، انسانی و روحی روانی جامعه"» و تأثیرات آن در «مهندسی هندسه دیروز، حال و فردای معماری خانه و محله و شهرهای این سرزمین (یعنی ایران اسلامی،) و دیگر سرزمین های تحت حاکمیّت و یا نفوذ این فرهنگ» می پردازد. و [با استناد به «سخن و حُکمِ خداوندگار عقل و ع لم و دانایی در قرآن کریم»، و داشتن نگاهی تحلیلی به «سیره آخرین پیام آور این دین ازلی ابدی، نبیّ اکرم» (که درود و ملازمتِ کریمانه و تربیت محورانه خداوند با او، با خانواده او و با هم اندیشان با او مستدام باد) و پیشوایان معصوم مذهب شیعه(ع)، در «داشتن نگاهی این چنین به دین سلام محور اسلام»، در «طول طرح و تبیین و تدوین حکمت بنیان و دانش نهاد شریعت محمّدی و مهندسی هندسه احکام و قوانین زندگی مربوطه»، و سپس با استناد به «سخن ها و دستورالعمل های حکیمانه صادره از بزرگان عالی مقام قوم در پیروی همه جانبه از ایشان»، و «تلاش مجاهدانه شان در جاری سازی و عینیّت بخشیدن آن ها در فضای عقلی و عینی یا کالبدی زندگی خود و خانواده و هم نشینان با خویش»، «تأکی د مؤکّد ایشان بر "سادگی خِرَدمدارانه" و "پرهیز دادن شدید از جلوه گری خودبزرگ بینانه و گردن فرازانه" در مهندسی هندسه کمّی و کیفی فضای زندگی و شیوه زیست فردی، خانوادگی، محلّی و حتّی قومی و سرزمینی، و بلکه پوشش ظاهری افراد»،] پس از کشف «اصول و احکام نتیجه شونده از این بینش در فرهنگ هنر و صنعت و معماری شهرسازی اسلامی»، «نحوه إعمال آن ها در طرّاحی کُلّی هندسه و ساختار معماری اسلامی، بررسی شده، مورد تحلیل و تبیین قرار می گیرد! درنهایت، در بستر آوردن مثال هایی عینی از معماری سنّتی شهرها (ازجمله شهر یزد و حومه آن،) و تطبیق تحلیلی آن با آموزه های اسلامی نتیجه شونده از این مطالعه، نشان می دهد که چگونه این اصول و احکام (در ساده زیستی مردم بافت قدیم این شهر و پرهیز همه جانبه ایشان،) در پرداختن به این منش و روش ناپسندِ خِ رَد [یعنی پرهیز شدید از شکستن و نادیده گرفتن هنجارهای ارزشی و قَدرها یا هندسه های تعیین و تقدیرشده از جانب آن یکتا مهندس تمامی هندسه های حق نهاد (و مُقَدِّرِ کُلَّ قَدَر»،) در جهان آفرینش، و درنتیجه، عدم خودنمایی و جلوه گری خودبزرگ بینانه و گردن فرازانه در زندگی اجتماعی، همواره جریان داشته، و] در طرّاحی خانه ها و فضاهای شهری مورد توجّه قرار گرفته اند. در مقام نتیجه گیری، این مقاله بر اهمیّت «رعایتِ اصول عقلی ریاضی حاکم بر هستی و اجزای آن، و معیارهای منطقی ساده زیستی» و «پرهیز از پرداختن به بیهودگی و به کارگیری تجملّات بی فایده و زینت های غیرحقیقی و غیرضروری در همه جوانب زندگی و ازجمله فضای آن»، در کنار «داشتن توجّهی همه جانبه به "اصلی ترین و بنیادی ترین حُکم و قانون برپای دارانه ساختمان هستی و زندگی فردی و اجتماعی آن ها و حافظ تمامیّت و سلامت همیشگی ایشان"» [، یعنی «عدل و تعادل محوری»] و «هماهنگی با قوانین و هندسه های مهندس یا همان قَدرها یا هندسه های مطرح در جان و جوهر اسم ها یا عقل های الهی نهاد آموزش داده شده و نهادینه در جان و روح و عاقله انسان حق نهاد، و سلام محوری، یا به بیانی، داشتن و کوشیدن در برقراری روابط متقابل مبتنی بر تعامل متکامل و هم افزای» در «هنر و صنعت و معماری شهرسازی اسلامی» تأکید می کند! و نهایتاً نشان می دهد که «این نوع از نگاه و نگرش در مهندسی»، علاوه بر «امر ضرورت توجّه به زیبایی شناسی حقیقی یا حق محور و رعایت اصول و قوانین و هندسه ها یا قَدرها و اندازه های منطقی و خِرَدمدار آن»، به «تقویت و تحکیم اصول و ارزش ها»یی چون «همگرایی، انسجام، درهم تنیدگی و کلیّت و یکپارچگی و وحدت یا یگانگی» در «جامعه اسلامی یا سلام محور» نیز منجر می شود.
ارتقای کیفیت فضای شهری پیرامون مساجد از طریق طراحی معماری؛ نمونه ی موردی: مسجد حکیم اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
159 - 176
حوزههای تخصصی:
فضای شهری عرصه ای برای نمایش زندگی جمعی است؛ صحنه ای که شهروندان را فارغ از نژاد، سن و صنف دور هم جمع کرده و با شکستن مرزهای اجتماعی، نمایشی از زندگی اجتماعی مردم شهر عرضه می کند. با توجه به این که کیفیت فضاهای شهری بر میزان حضورپذیری مردم در آن موثر است، تلاش در مسیر ایجاد فضاهای با کیفیت شهری به عنوان یکی از مسئولیت های معماران و شهرسازان شناخته می شود. در واقع توجه فعالان صنعت ساختمان به ویژه معماران و شهرسازان به تاثیر مستقیم هر بنا بر کیفیت فضای شهری پیرامون آن یکی از لازمه های رسیدن به شهری با فضاهای عمومی باکیفیت است. این پژوهش با هدف شناسایی نقش بنای مسجد حکیم اصفهان در ارتقای کیفیت فضای شهری پیرامون آن انجام شده است تا نتیجه ی آن علاوه بر یادآوری نقش ساختمان به عنوان ریز دانه های شهری در کیفیت بخشی به فضاهای عمومی شهر، به عنوان نمونه ای از تدقیق در یک ساختمان خاص جهت مطالعات بعدی در اختیار معماران و شهرسازان قرار گیرد. بر این اساس، ورودی های غربی، شمالی و شرقی مسجد حکیم اصفهان که فضای معماری را به فضای شهری متصل نموده برای مطالعه دقیق تر انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه ی نیمه ساختار یافته بود و داده های حاصل از مصاحبه با 160 نفر از شهروندان حاضر در فضای شهری پیرامون مسجد حکیم، با استفاده از نرم افزار Maxqda جمع بندی و در سه مرحله (باز، محوری و گزینشی) کدگذاری شد. داده ها در قالب 24 مفهوم منسجم به عنوان کدهای باز و 12 مقوله به عنوان کدهای محوری تدوین و معرفی گردیده است. با هدف تسهیل مطالعه ی نتایج، کدهای محوری نیز در قالب چهار دسته ی کلی(کدگذاری گزینشی) ادراکی، فضایی، کالبدی و عملکردی مرتب شده اند. در آرای مصاحبه شوندگان، نقش معماری در تقویت اجتماع پذیری فضای شهری، نقش معماری در خوانایی فضای شهری، نقش معماری در القای حس مکان در فضای شهری و نقش معماری در ارتقا امنیت در فضای شهری، پرتکرارترین مصادیق از نقش معماری مسجد حکیم اصفهان در کیفیت بخشی به فضای شهری پیرامون آن بوده است.
طبیعت و عناصر منظر در موزاییک های بیزانس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
44 - 51
حوزههای تخصصی:
باور و تفکر طبیعت گرای ایرانی که در هنر و معماری این مرز و بوم آشکار است، بیش از هر شاخه هنری در نقاشی ایرانی مینیاتور به شکل واقعی-نمادین بروز یافته است. حضور طبیعت و عناصر آن در هنرهای تزیینی - کاربردی در قالب هندسی، ساده و ماجراهای عاشقانه، عارفانه، حماسی و رزم وبزم دیده می شود. انواع گل ها وگیاهان در زمینه مینیاتور ایرانی همواره حضور دارند به گونه ای که نمایش باغ و بوستان و حیاط ها ی پرگل و درخت با آب و انواع پرندگان پذیرای طبیعت در نقاشی ایرانی با گل و بوته سازی و نمایش باغ و بوستان با انواع پرندگان، آسمان پرستاره با ماه و خورشید به گونه ای ترکیبی، جلوه ای از دنیای واقع و خیال است؛ که بخشی از آن در هنر موزاییک بیزانس رخ نموده چنان که برخی از این آثار به وضوح تأثیرپذیری از مینیاتور ایرانی را نشان می دهد. رنگ آمیزی و استفاده از نماد و نشانه های طبیعت در نقاشی ایرانی و موزاییک بیزانس ریشه در تفکر و آیین های طبیعت گرا دارد که نمونه های آن را در هنرمیترایی-مهرکده های اروپا و آسیا و در نیایشگاه های مهر و آناهیتا در ایران می توان برشمرد. بارزترین نمونه های موزاییک بیزانس در کلیساهای سن ویتاله، سن آپولیناره، و مقابر مقدسین در شهر راونا ایتالیا، شبستان کلیسای سن کلمنته رم و کلیسای سن صوفی در استامبول دیده می شود. دگردیسی و تداوم آیین مهر در مسیحیت و دین زرتشت، هنر و فرهنگ زرتشتی و مسیحی را به گونه ای شکل داد که ترکیبی از باور جدید و سنت های فرهنگ و هنر پیشین است.
رونق بخشی گردشگری مذهبی در بافت های تاریخی به کمک طراحی شهری (نمونه موردی: محله نوغان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
52 - 67
حوزههای تخصصی:
حرم امام هشتم شیعیان در مشهد به عنوان برجسته ترین مکان مذهبی و زیارتی ایران، هر ساله مقصد بسیاری از گردشگران داخل و خارج کشور است. محله نوغان با پیشینه ای غنی از تاریخ و هویت یکی از شاخص ترین محله های هم جوار با حرم رضوی همواره توجه زائران و گردشگران را معطوف به خود ساخته است. اجرای طرح های نوسازی با تمرکز تک بُعدی بر مفهوم زیارت به عنوان هدف در غفلت از ظرفیت های تاریخی- هویتی مذهبی محدوده، شیوه بازسازی را مشروعیت بخشیده و با فروکاهش مفهوم زیارت و پهنه قدسی به نقطه اقامت - نقطه زیارت بسیاری از قابلیت های کالبدی - کارکردی موجود را هیچ انگاشته یا حذف کرده است. هدف از این پژوهش بیان مفهوم گردشگری مذهبی به عنوان نگاهی میانجی و کل نگر به قابلیت های بافت های مذهبی تاریخی و کیفیت های فضایی مؤثر بر آن و الگوی مناسب طراحی شهری محله تاریخی نوغان جهت ارتقای گردشگری مذهبی به عنوان نمونه ارائه شده است. روش پژوهش کیفی- کمی بوده و از نظر نوع هدف در زمره پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. به منظور جمع آوری اطلاعات از منابع، پایگاه های علمی معتبر و نظر متخصصان طراحی شهری بهره گیری شده و نتایج به کمک تکنیک تحلیل محتوا ارزیابی شده است. یافته های پژوهش بیانگر است که ارتقای گردشگری مذهبی و مداخله طراحی محور می تواند به صورت موضوعی دوسر برد در معاصرسازی شهر های تاریخی نقش آفرین باشد. در مدل به دست آمده طراحی محور به ترتیب ابعاد عملکردی، کالبدی و حرکت و دسترسی بافت شهری موجود بیشترین تأثیر را در ارتقای جایگاه گردشگری مذهبی بافت محله تاریخی نوغان داشته است.