مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
مینیاتور
حوزه های تخصصی:
منظره پردازی و گرایش به طبیعت در مینیاتور شاخه ای از هنر طبیعت گرای ایران باستان است که ریشه در باورها و آیین های نیاکان ما دارد. آنچه فضای مینیاتور را با خیال و رویا و به عقیده جمعی از اندیشمندان به عالم مثال و عالم تجرید پیوند می زند، شیوه قرار گیری عناصر واقعی و طبیعی است که در زمان و مکانی واقعی نمی گنجد و به گونه ای غیر متعارف، رویایی و نمادین در کنار هم قرار گرفته اند. این مقاله با استناد به نگاره همای و همایون در باغ شاهی، حضور طبیعت واقعی و نمادین را در این اثر بررسی می کند و در نهایت شیوه خاص پردازش طبیعت در نگارگری ایرانی را در راستای ضرورت تبیین مفهوم قدسی طبیعت در دوران پیش از اسلام ارزیابی می کند.
باغ موزه یا موزه باغ؟ منظر باغ موزه مینیاتور تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باغ موزه مینیاتور پدیده ایست معاصر که با استفاده از ابزارهای منظر، مفهوم سنتی موزه را با گره زدن آن به فضای جمعی با دستیاری مفهوم سنتی باغ موزه دگرگون می کند. تلفیق باغ ایرانی و موزه در باغ موزه مینیاتور تهران می تواند به منظری آشنا را رقم زند که توسعه تعاملات اجتماعی، خاطره انگیزی و تقویت حس مکان از نتایج آن است. روند ناخودآگاه دریافت اطلاعات از میراث به نمایش درآمده در باغ موزه می تواند ادراک خاصی از فضا در اختیار مخاطب قرار دهد که مشوق او برای قرار گرفتن در فضای واقعی اثر باشد. منظر نمایشگاهی و توجه مناسب به الزامات منظر، نوع خاصی از فضا را ایجاد می کند که به رونق گردشگری می انجامد. در باغ موزه مینیاتور عدم وحدت کلیت طرح و جزء فضاها، نوعی التقاط در استفاده از عناصر آشنا و ناآشنا در منظره سازی ایجاد کرده که روح ایرانی مجموعه را کمرنگ می کند.
این نوشتار با بررسی اهداف و راهبردهای طراحی پروژه، تدوین معیارها و مقایسه با آنچه ساخته شده میزان موفقیت پروژه باغ موزه مینیاتور را از نگاه منظرین مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. معیار های اصلی بررسی شده در این روند، ایجاد حس دلبستگی مکان، خلق منظر نمایشگاهی و آفرینش منظر آشنا برگرفته از باغ ایرانی است.
بررسی ارکسترایون و پهنه بندی سطوح در فرش ایرانی
فرش گران ترین میراثی است که همگام با نسل مان و پابه پای تاریخ مان قدم برداشته و حافط هویت دینی و فرهنگی مان است. اسطوره گرایی، نماد، صورت ازلی همه و همه در فرش ایرانی موج می زند، و جزو ساختار آن می-باشد که این ابعاد در ادبیات و شعرمان نیز رسوخ پیدا کرده است. بعضی از محققین در پهنه بندی فرش ایرانی فقط به بعد ناتورالییستی و استیلزه آن می پردازند، و غافل از آنند که نقوش موجود در فرش از روایات و اسطوره-هایی متأثر است که نشان گر اصالت هنر فرش ایرانی است. راقم این سطور بحث جدید را درباره پهنه بندی سطوح فرش ایرانی آغاز کرد که در ارکستراسیون آن نهفته است و یکی از با اهمیت ترین بخش های دنیای موسیقی است که ارتباطی تنگاتنگ با فرش ایرانی دارد. داریوش شایگان فیلسوف شخیص ایرانی نیز در «بت های ذهنی و خاطره ازلی» بدان اشاره کرده است. هدف از تدوین مقاله نشان دادن سطوح فرش بسان ارکستراسیونی چند نوائی است که از مرکز سطح فرش مانند خورشیدی ساطع شده و یک کلیت واحد و معنا داری را تشکیل می دهد که بسان یک رنگ آمیزی صوتی است که از رنگ ها و نقوش مختلف برای نواختن اثر خود بکار می برد. در این سطوح چندگانه، هر سطحی بر حسب نظمی دقیق، انتظام و ترتیب اسلیمی، موضع برگ ها و نقش های گل ها را تعیین می کند که یک فضای دیالکتیکی متحرکی را بستر فرش به وجود می آورد. و این گردآوری مطالب و تصاویر، به روش کتابخانه ای و میدانی بوده و نگارش آن با رویکرد توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است.
زیبایی شناسی گیاه در شاهنامه بایسنقری
منبع:
هنر و تمدن شرق سال پنجم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
29 - 42
حوزه های تخصصی:
در عالم هنر قوانینی وجود دارد که به راحتی بیان نمی شوند. برای یافتن این قوانین می بایست به محصولات آن هنر مراجعه کرد و بعد بررسی آنها، به کشف قواعد ثابت در آن آثار پرداخت. در ضمن، از آنجا که هنرهای هر سرزمین در زیر مجموعه فرهنگ مردم آن سرزمین قرار می گیرد، پس تاثیر و تاثر آنها بر هم اجتناب ناپذیر است. پس می توان پس از کشف قواعدی ثابت در هنری خاص، به این نتیجه رسید که خالق آن هنر، با آن قواعد زندگی کرده و دنیا را آن گونه می دیده است. در نوشتار حاضر تلاش شده است تا با بررسی کمی عناصر گیاهی موجود در مینیاتور ایرانی، به قانونمندی موجود، دست پیدا کنیم. به جهت وسعت هر دو پارامتر موجود در تحقیق، گیاه و مینیاتور، و همچنین قابلیت نقد پذیری موضوع، به تحدید هر دو پارامتر پرداخته شد. در حیطه عناصر گیاهی، با توجه به تکثر گیاهان پوششی از آنها چشم پوشی شد. در مورد مینیاتور هم به شاهنامه بایسنقری اکتفا شده است. دلیل آن نیز، وجود تعداد محدودی مینیاتور در یک کتاب خاص، با موضوع خاص و در دوره زمانی خاص است. در نهایت این گونه قلمداد می شود که انسان ایرانی طبیعت را مقدس می داشته و این موضوع در تمام شئون زندگی ایرانیان به چشم می خورد. از جمله حضور طبیعت در هنر ایرانی امری اجتناب ناپذیر است. هنر مینیاتور به عنوان یکی از هنرهای مهم ایرانی، به وضوح جایگاه طبیعت در بین ایرانیان، در طول زمان را به تصویر می کشد. معدود مینیاتوری پیدا می شود که اثری از طبیعت در آن نباشد. یکی از عناصر مهم طبیعت در این مینیاتورها، انواع گیاهان است، گیاهانی که گاهی تقدس پیدا کرده و ارزش خاصی بین ایرانیان دارد.
مینیاتورهای دریایی مغولان هند، حلقه مفقوده فرش های پرتغالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
71 - 87
حوزه های تخصصی:
سیزده فرش و فرشپاره شرقی از سده های شانزدهم و هفدهم که در تاریخ هنر به فرش های پرتغالی شناخته می شوند، از منظر طرح و نقش جالب توجه و چشمگیرند، چه یک صحنه دریایی شامل کشتی ها و اشخاص اروپایی به علاوه مردی مغروق و هیولایی سر از آب به در کرده را در بخش لچک ها جلوه گر می سازند. مطالعات فرش شناسی با تردید گاه این فرش ها را به ایران و گاه هند نسبت می دهند. در این جستار فرش های پرتغالی در پیوند با مینیاتورهای دریایی دربار مغولان هند به کارزار تحقیق و تفحص روانه شده اند. چشم انداز و هدف پژوهش حل معمای پیچیده کشف هویت فرش هاست، چنان که سؤال اصلی پیرامون مکان و زمان بافت آن ها مطرح شده است. در اینجا روش تحقیق تطبیقی با نگرش تاریخی به کار بسته شده است و اطلاعات حاصل از طریق مطالعه کتابخانه ای به دست آمده است. ماحصل پژوهش حاکی از آن است که نخستین فرش های پرتغالی، که از طرح و نقش ظریف تر و صحنه دریایی کامل تر برخوردارند، در دربار امپراطور اکبرشاه مغول در پنجاب طی دهه پایانی سده شانزدهم در لوای یک جریان قوی توجه به نقوش اروپایی که از چند دهه پیش آغاز شده بود، بافته شدند. فرش های ساده تر در طی چند دهه بعد، خارج از دربار و در مناطق بافندگی پررونق مغولان مانند آگرا، فتحپور سیکری و لاهور به قصد تجارت و عرضه به بازار اروپایی بافته شدند. در طراحی فرش های پرتغالی، لااقل نقش سه هنرمند دربار مغول، نقاشان مشکین و کیسو و دهرراس بازشناسی می شود که به نحو بارزی نقش مشکین پررنگ تر و مشخص تر از دیگران است.
بازخوانی تاریخی شهر خوی در دوره ی صفوی با استناد بر مینیاتور مطراقچی از دیدگاه سیاحان
حوزه های تخصصی:
شهر خوی با استعداد های طبیعی، موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای نظامی، یکی از سکونتگاههای ایرانیان باستان بوده است. دوره صفوی یکی از دوره های تاریخی مهم برای شهر خوی می باشد. لیکن به دلیل ضعف منابع تاریخی ابهامات و تناقضات زیادی دررابطه با ساختار و محل شهر در این دوره وجود دارد. قدیمی ترین سند تصویری بجا مانده از شهر خوی، مینیاتوری است که توسط نصوح، نقاش شناخته شده سلطان سلیمان قانونی معروف به مطراقچی در طی لشکرکشیهای دولت عثمانی به ایران در حد فاصل سالهای 42-940 ه.ق/ 36-1533ماز شهر خوی ترسیم شده است. بازخوانی مینیاتور مذکور نیازمند مطابقت منابع تاریخی از جمله سفرنامه ها با عناصر ترسیمی می باشد. از اینرو هدف مقاله ی حاضر بازخوانی شهر خوی در دوره ی صفوی با استناد بر مینیاتور مطراقچی از دیدگاه سیاحان است. جهت نیل به هدف، جمع آوری اطلاعات اولیه به روش تاریخی- اسنادی و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش تحلیلی- تطبیقی انجام پذیرفت. نتایج تحقیق حاکی از آن است که شهر خوی در دوره صفوی دارای عناصر شاخص مهمی چون: مسجد جامع، کاخ شاهی، منار کله شاخ و بازار بوده است. همچنین کشیدگی شهر شرقی- غربی و از مسجد جامع شروع شده و تا قبل از منار شاخی تمام شده است که بازار و کاخ شاهی در محلی بین این دو عنصر قرار داشته است.
جلوه هایی از باغ ایرانی در مینیاتور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۶
6 - 13
حوزه های تخصصی:
نقاشیِ روایتگر ایرانی که جلوه هایی از شعر و ادب این مرزوبوم را به تصویر کشیده، با سوژه هایی مردمی و شاهانه در دنیایی رنگین و مکان و منظری روح افزا، از گذشته های دور تا کنون فرهنگ و باور ایرانیان را ثبت نموده است. صحنه های گوناگون از روایات حماسی و مذهبی، شاعرانه و عاشقانه، شکار، رزم و بزمِ شاهان و تمامی آنچه در مینیاتور به تصویر درآمده، بازتاب زندگی جاری مردم بوده است که از لابه لای متون ادبی و اشعار انتخاب شده و به گونه ای ویژه با زیبایی شناسی هنرمندان نقش شده اند. فرهنگ و باور ایرانی در دل طبیعت خودنمایی می کند و آنچه در تمامی نقش ها حضور دائمی دارد، باغ و بوستان ایرانی با تمام عناصر و جزئیات واقعی است، چنان که در عالم خارج و در واقعیت دیده می شود. باغ و باغ سازی هنر اصیل و دیرپای ایرانی است که از روزگار باستان با زندگی مردم عجین بوده و در تمام دوران اسلامی نیز تداوم یافته است. باغ مکان مقدسی بوده که نیایشگاه های کهن را در برداشته و مجموعه آب، گیاه و چارتاقی-معبد از دوران باستان تا کنون در جای جای ایران بوده (و هست) و برگرفته از باورها، دین و اعتقادات طبیعت گرای ایرانیان است. باغ-معبدهای کهن به باغ-مزارهای دوران اسلامی تبدیل شدند و الگوی باغ ایرانی-اسلامی در گذر زمان براساس بزرگداشت عناصر مقدس آب، گیاه و چارتاقی-کوشک در جوار آنان شکل گرفت. از آنجا که تا کنون نقاشی ایرانی-مینیاتور- با عالم خیال و مثال معرفی شده، ضروری است که این قول اشتباه اصلاح و جایگاه واقعیت و طبیعت گرایی در این هنر اصیل ایرانی مشخص شود و به گواهی آثار موجود ثابت شود که صحنه های مینیاتور بازتاب باغ و کوشک ایرانی و عناصر مقدس آن مانند آب و درخت و نمایش بوستان و طبیعت ایران است و ریشه در باورهای کهن مردم داشته است. این نوشتار برمبنای تحلیل آثار موجود و به روش استنتاجی تنظیم شده و به گونه غیرمستقیم به نقد آرای موجود در زمینه نقاشی ایرانی نیز پرداخته است. هدف از این پژوهش، نقد نظریات موجود در باب مینیاتور مبنی بر نگاه غیرمنطقی، احساسی و بعضاً نادرست است که دیرزمانی است رایج شده است. از این رو بر این مهم تأکید شده است که هنر باغسازی ایرانی آشکارا در صحنه های مینیاتور جلوه گر شده و بنابراین نقاشی ایرانی طبیعت را در صحنه های واقعی از باغ و بوستان ترسیم نموده است.
باززایی نگارگری با زبان نو در ترکیه دوران معاصر (از 1900 تا کنون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
75 - 88
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: از اواخر امپراتوری عثمانی روند مدرن سازی در کلیه زمینه های اجتماعی، اقتصادی، نظامی و هنری در ترکیه آغاز شد و در دوران جمهوری تبلیغات وسیعی جهت تشویق هنرمندان ترک به استفاده از دستاوردهای هنر غرب به راه افتاد. این مسئله سبب شد هنرهای سنتی از جمله نگارگری عثمانی به حاشیه رود. با این وجود در دهه های اخیر شاهد گرایش دوباره بسیاری از هنرمندان ترک به نگارگری بوده ایم که به نظر می رسد زبانی نو دارد و با اهداف متفاوتی از دوران گذشته شکل گرفته است.هدف پژوهش: بررسی تأثیرپذیری هنر معاصر ترکیه از شاخصه های نگارگری سنتی عثمانی.روش پژوهش: شیوه تاریخی-تحلیلی با رجوع به اسناد تاریخی و مطالعه آثار هنرمندان شاخص در زمینه استفاده از عناصر نگارگری عثمانی.نتیجه گیری: گرایش به هنرهای سنتی که با ایجاد جنبش های ملی گرایی، خواست اجتماعی و تشویق نهادهای هنری آغاز شد، موجب شد تا هنرمندان بسیاری در پی احیای فرهنگ ملی و دستیابی به هویت و نیز با فرض دست یافتن به زبانی نو جهت بیان مسائل روز، رویکردی دوباره به هنر نگارگری داشته باشند. مقایسه این آثار از لحاظ محتوا و ساختار با آثار گذشته نشان داد که برخلاف نگارگری سنتی که در خدمت بیان رویدادهای درباری و تصویرسازی متون ادبی و تاریخی بود، آثار معاصر به رغم تأثیرپذیری از ساختار و مؤلفه های تصویری گذشته، بیشتر در پی بیان موضوعات سیاسی، اجتماعی و روزمره برآمده است. علاوه بر این، شاخصه های نگارگری در دوران معاصر بر رسانه های جدید دیگری چون چیدمان، انیمیشن، فیلم و ... نیز تأثیر گذاشته است.
مفاهیم مشترک باغسازی در دوره تیموری و صفوی، با تاکید بر نگاره های باغ دو مکتب هرات و مکتب دوم تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
20 - 35
حوزه های تخصصی:
باغ ایرانی را می توان زیباترین محصول منتج از اصول زیبایی شناسی و طبیعت گرایی فرهنگ ایرانی دانست که مفهوم آن در بسیاری از هنرهای این سرزمین از جمله هنر نگارگری متجلی شده است. باغ معادل واژه پردیس است و در ایران از دیرباز باغ های معروفی وجود داشته که اکنون موجود نیستند. با ورود اسلام باغ از توجه ویژه ای برخوردار شد.آنچه مبحث باغ را نسبت به دوره پیش از اسلام متفاوت می نمود، ماندگاری باغ ایرانی در چهارچوب نگاره ها بود که گویی آن را برای همیشه برایمان جاودان نموده اند. تصاویر نقش شده در این مینیاتورها کوششی در مجسم ساختن طبیعت بهشت یا همان فردوس برین و جهان ملکوتی است.از دیدگاه شکلی، مینیاتورهای ایرانی طرح باغ را دقیقا مثل تجلی معمارانه اش، با تمامی عناصر کالبدی طبیعی و انسان ساخت تصویر می کنند.نگارگری در سده های هشتم تا دهم مدارج کمال را پیمود ودو مکتب نگارگری هرات و تبریز دوم، از شاخصه نقاشی این دوره هستند. آنچه ما قصد داریم در این مقاله به آن بپردازیم،حضور باغ در نگاره های این دو مکتب و خصوصیات آن است که براساس نمونه های موردی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای است. از آنجایی که نگارگری صفوی تا حد بسیار زیادی دنباله رو و میراث دار مکتب هرات بود، بنظر میرسد عناصر باغ در هر دو مکتب یکسان بوده و تفاوت ها صرفا به یک سری از ویژگی های نقاشی و رنگ آمیزی محدود می باشد.
پرسپکتیو شناختی و استعاره های زبانی در معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۱
71 - 80
حوزه های تخصصی:
پرسپکتیو لزوما ابزاری برای ترسیم نیست بلکه برآمده از ادراک و چهارچوبهای شناختی- زبانی است. درواقع در هنرهای تجسمی پیدایش پرسپکتیو با نگرش زبانی انسان با محیط پیرامون پیوند دارد. به لحاط زبانشناختی، پرسپکتیو نوعی طرح واره برای انتقال مفاهیم و شکل گیری استعاره ها در زبان محسوب می شود زیرا به شکل کنایی پیش بینی و دریافت انسان به مقوله زمان را نشان می دهد و از نقطه نظر مکانی نیز مشخص کننده قاب های ارجاع و تعریف انسان از مکان است. بدین سان با تغییر قاب های ارجاع در زبان، نوع پرسپکتیو هم تغییر می کند. در این مقاله به روش کیفی و استدلال منطقی و با استفاده از دانش زبان شناسی شناختی در فضای خیالی و دنیای اثیری مینیاتورهای ایرانی و همچنین در فضای شبکه ای و بدون برجستگی مجازی به قیاس پرسپکتیو پرداخته شده است. در نهایت جدولی تطبیقی و مدلی دوگانه بدست آمده که می تواند الگویی برای ساختار پرسپکتیو در معماری معاصر ایران در عصر مجازی و شبکه ای باشد.
خوانش باغ ایرانی در مینیاتور، با تأکید بر مینیاتورهای شاهنامه بایسنقری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۹
6 - 19
حوزه های تخصصی:
باغسازی ایرانی، می تواند به مثابه نمود هنری تلقی شود. باغسازی هنری است که در فرهنگ و تاریخ ایران زمین اهمیت فوق العاده ای داشته است. این هنر پیش از ورود اسلام به ایران شکل گرفته و پس ورود اسلام، نه تنها متوقف نشده است بلکه مسیر رشد و تعالی خود را در طول زمان طی کرده و به بلوغ رسیده است. باغسازی ایرانی در سایر هنرهای این سرزمین به گونه های مختلفی بروز پیدا کرده است. در این پژوهش تلاش شده است تا با بررسی بروز باغسازی ایرانی در مینیاتور ایرانی، خوانش هنرمند نگارگر از باغ ایرانی به دست آید. برای نیل به این مهم، مینیاتورهای شاهنامه بایسنقری به عنوان مورد مطالعه، انتخاب شده اند. دلیل این انتخاب ارتباط تنگاتنگ این مینیاتورها با شاهنامه فردوسی، تصویرگری آن ها در یک بازه زمانی مشخص و محدود، وحدت رویه ترسیم آن ها و در دسترس بودن این مجموعه بوده است. پس از مطالعه و بررسی مینیاتورهای این مجموعه نتایج جالب توجهی به دست آمد که نمایانگر خوانش هنرمند نگارگر ایرانی از باغ ایرانی است. او برداشت خاص خود را از باغ را داشته است. توجه هنرمند نگارگر به جزئیات و اتمسفر کلی باغ از خصوصیات این خوانش است. در واقع می توان این گونه گفت که باغ ایرانی، گزینش عناصر طبیعت بوده است و مینیاتور، گزینش عناصر باغ است.
بررسی و مطالعه جایگاه زنان و خاتونها در عصر مغول با استناد به شواهد تاریخی و داده های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
39 - 58
حوزه های تخصصی:
یکی از ملاکهای مهم ارزیابی یک جامعه، توجه و یا عدم توجه به زنان و حضور آنها در عرصه های مختلف اجتماعی است. تا جایی که توجه به زن از عوامل ترقی و عدم توجه به او در جامعه، دیدگاهی غیر مترقی و از علل عقب ماندگی محسوب می شود. در ادوار مختلف زندگی بشر به اهمیت نقش زنان در کنار مردان کمتر پرداخته شده است. در قرون میانی اسلام با ورود مغولان تا حدودی وضعیت زنان دگرگون شد و آنان توانستند تا اندازه ای آزادانه تر در کنار مردان در امور گوناگون جامعه به ایفای نقش بپردازند. با توجه به پژوهش حاضر، که با بهره گیری از منابع مکتوب تاریخی (رشیدالدین فضل الله همدانی، عطاملک جوینی، ابن بطوطه و...) و مدارک باستان شناسی (مینیاتور، سفال) صورت گرفته است، معلوم گردید؛ جایگاه برجسته زنان (به ویژه خاتون ها) در مناسبات سیاسی و اجتماعی و همچنین بازتاب بارز حضورشان در حکومت، ریشه در زندگی بی پیرایه و سلوک ساد? عشیره ای آنها، در دوران قبل از به قدرت رسیدن مغولان، داشته است. جامعه ای که در آن زنان همدوش مردان به فعالیت می پرداخته اند و جایگاهی همسان با آنان داشتند. تساهل و تسامح مذهبی مغولان نیز از دیگر عواملی هستند که به این روند حضور زنان در جامعه دامن زده است.
نقش ادبیات داستانی در بررسی آثار هنری بر پایه نظریه جامعه شناسی واثنو (مطالعه موردی: نگارگری صفوی و رمان نام من سرخ اثر اورهان پاموک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عصر صفوی به عنوان یکی از درخشان ترین دوره های هنری در ایران، با حمایت پادشاهان از هنرمندان همراه بود. نقل و انتقالات سیاسی این دوره، باعث آشنایی بیشتر هنرمندان شرقی با هنر غرب شد. پژوهش حاضر ضمن بررسی جوانب بصری و نظری نگارگری صفوی از دیدگاه رمان «نام من سرخ» بر پایه جامعه شناسی واثنو، تفاوت های بین دو مکتب هرات و تبریز دوم را بررسی نموده و نتایج به دست آمده را با یک قطعه «شکار» صفوی، تطبیق داده است. پاموک از فلسفه حاکم بر نگارگری ایرانی و تفاوت آن با نقاشی غرب آگاهی داشته و در این رمان، وجودِ اختلاف نظر بین دو دیدگاه سنتی و مدرن در کارگاه نقاشی امپراتوری عثمانی را واکاوی کرده است. اینکه اثر مذکور، پیرو کدام یک از مکاتب نگارگری صفوی است و چگونگی ارتباط آن با این مکتب از منظر جامعه شناسی، سؤالاتی است که در این پژوهش به آن ها پاسخ داده می شود. طبق نتایج به دست آمده، این اثر از نظر ترکیب بندی، مربوط به مکتب تبریز دوم می باشد و هنرمند در عین وفاداری به اصول نهادینه شده در مکتب مدنظر، از نوآوری های هم عصر خود بهره برده است. نتایج این مقاله اهمیت ارجاع به ادبیات داستانی در نقد آثار هنری را به خوبی نمایش می دهد.
طبیعت و عناصر منظر در موزاییک های بیزانس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
44 - 51
حوزه های تخصصی:
باور و تفکر طبیعت گرای ایرانی که در هنر و معماری این مرز و بوم آشکار است، بیش از هر شاخه هنری در نقاشی ایرانی مینیاتور به شکل واقعی-نمادین بروز یافته است. حضور طبیعت و عناصر آن در هنرهای تزیینی - کاربردی در قالب هندسی، ساده و ماجراهای عاشقانه، عارفانه، حماسی و رزم وبزم دیده می شود. انواع گل ها وگیاهان در زمینه مینیاتور ایرانی همواره حضور دارند به گونه ای که نمایش باغ و بوستان و حیاط ها ی پرگل و درخت با آب و انواع پرندگان پذیرای طبیعت در نقاشی ایرانی با گل و بوته سازی و نمایش باغ و بوستان با انواع پرندگان، آسمان پرستاره با ماه و خورشید به گونه ای ترکیبی، جلوه ای از دنیای واقع و خیال است؛ که بخشی از آن در هنر موزاییک بیزانس رخ نموده چنان که برخی از این آثار به وضوح تأثیرپذیری از مینیاتور ایرانی را نشان می دهد. رنگ آمیزی و استفاده از نماد و نشانه های طبیعت در نقاشی ایرانی و موزاییک بیزانس ریشه در تفکر و آیین های طبیعت گرا دارد که نمونه های آن را در هنرمیترایی-مهرکده های اروپا و آسیا و در نیایشگاه های مهر و آناهیتا در ایران می توان برشمرد. بارزترین نمونه های موزاییک بیزانس در کلیساهای سن ویتاله، سن آپولیناره، و مقابر مقدسین در شهر راونا ایتالیا، شبستان کلیسای سن کلمنته رم و کلیسای سن صوفی در استامبول دیده می شود. دگردیسی و تداوم آیین مهر در مسیحیت و دین زرتشت، هنر و فرهنگ زرتشتی و مسیحی را به گونه ای شکل داد که ترکیبی از باور جدید و سنت های فرهنگ و هنر پیشین است.