مطالعات شهری

مطالعات شهری

مطالعات شهری دوره 13 تابستان 1403 شماره 51 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

فرا روش مطالعات هنر عمومی و ارتباط آن با مکان سازی خلاق و فضای شهری شاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فراروش هنر عمومی مکان سازی خلاق فضای شهری شاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۲۵
امروزه با توسعه فضاهای شهری، اهمیت و نقش هنر عمومی در شهر به طور قابل توجهی در حال تغییر است و فعالیت های هنری و فرهنگی نه تنها باعث پیشرفت های زیبایی شناسی می شوند بلکه در مناطق فرسوده، شکل مکان سازی خلاقانه را به خود می گیرند و این فضاها در حال تبدیل شدن به یک مکان کلیدی برای پاسخگویی به نگرانی های اجتماعی و زیست محیطی پیرامون توسعه آینده شهر پایدار هستند. هدف این پژوهش تحلیل روش شناسی مطالعات انجام شده در حوزه هنر عمومی، مکان سازی خلاق و فضای شهری شاد و بررسی تنوع روش های تحلیل و آگاهی از نقاط ضعف روش شناسی موجود در نظام پژوهشی است. روش این پژوهش ترکیبی و از نوع کاربردی بوده و از فراروش مقاله های علمی پژوهشی موجود در"Google Scholar" به دلیل اعتبار بالا، دسترسی آسان به منابع علمی و تأثیرگذاری بین المللی، در بازه زمانی ۲۰۱۳- ۲۰۲۳ استفاده شده و با جست وجوی کلیدواژه های اصلی،۲۶ مقاله بعد از مراحل غربالگری انتخاب و بر اساس طبقه بندی لایه های پیاز پژوهش ساندرز به صورت جداگانه توسط نرم افزار Maxqda کدگذاری و یافته های این پژوهش مورد تحلیل قرار گرفته است. جریان اصلی روش شناختی فلسفه این پژوهش ها به مورد تفسیرگرایانه، جهت گیری این مطالعات از نوع کاربردی، ماهیت پژوهش توصیفی - تحلیلی روش تحقیق کیفی و راهبردها به نمونه موردی تعلق می گیرد که ارتباط قوی با اسناد آرشیوی دارد و بر رویکرد استقرایی استوارند. از سویی دیگر بیشترین فراوانی روش گردآوری اطلاعات، مصاحبه، روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوا و ابزار تحلیل کمی Google Maps و کیفی نرم افزار Zoom است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که روش های تحقیق متفاوتی برای ارزیابی ادراک جامعه، تجربه و تعامل با هنر عمومی و تأثیر آن بر مکان سازی خلاق و فضای شهری شاد وجود دارد که گاهی تخصصی و علمی نیست و مستلزم یک بازنگری و طبقه بندی سیستماتیک است که می تواند پنجره ای تازه بر روی تحقیقات آینده بگشاید و نتایج آن بینش هایی را ارائه می دهد که ضروری به نظر می رسد.
۲.

دوری گزینی از بازار: تحلیلی بر جذابیت های مکانی و غیر مکانی موثر بر استقرار فعالیت ها در لبه خیابان، نمونه مورد مطالعه: فعالیت خرده فروشی پوشاک در شهر کازرون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجمع خرده فروشی فروشگاه خیابانی پوشاک مکانیابی کازرون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۴
در نظام برنامه ریزی و مطالعات اقتصادشهری، شناسایی نحوه توزیع، الگوهای مکان گزینی و پیکربندی فعالیت های مختلف در بستر شهر و ساماندهی آنها از منظر اجتماعی- اقتصادی، ترافیکی، زیست محیطی و غیره از اهمیت زیادی برخوردار است. در این زمینه، پژوهش حاضر تلاش دارد با رویکردی کیفی نحوه مکان گزینی فروشگاه های خرده فروشی پوشاک در شهر کازرون را بررسی و تحلیل نماید. فروشگاه های یادشده در شهر کازرون از دیرباز بر اساس صرفه های ناشی از تجمع به صورت متمرکز در بازار و مراکز خرید متصل به آن مستقر بوده اند اما در سال های اخیر این فروشگاه ها به جای بازار و استفاده از مزایای ناشی از تجمع، خیابان را برای فعالیت انتخاب کرده اند. با توجه به اهمیت و ابعاد تأثیرگذار این تغییر رفتار، هدف این پژوهش شناسایی دلایل دوری گزینی فروشگاه های پوشاک از بازار، الگوی توزیع آنها و معیارهای مکانیابی در سطح شهر است. در این راستا، عوامل و جذابیت های مکانی و غیرمکانی مؤثر بر استقرار فروشگاه های پوشاک شهر کازرون در لبه خیابان تحلیل شده است. روش گردآوری داده ها، مصاحبه با فروشندگان و تحلیل آن با کمک نرم افزار مکس کیودا و روش تحلیل محتوا انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که فروشگاه های خیابانی به دلیل محدودیت زمان فعالیت بازار، دسترسی آسان تر، وجود پارکینگ در دسترس، تأثیر شبکه های اجتماعی، تأثیر حوادثی مانند ویروس کووید۱۹، مساحت و اندازه مغازه ها، جو و دلایل شخصی، وجود یا عدم مغازه خالی، فضا برای چیدمان و هزینه اجاره، خیابان را به جای بازار(تجمع فروشگاه های پوشاک) ترجیح داده اند. از طرف دیگر معیارهای مکانیابی آنها در سطح خیابان به ترتیب شامل وجود جای پارک برای مشتری، خیابان پویا و فعال، دید مناسب، نزدیکی به مراکز جاذبه فعالیتی، ابعاد و اندازه مغازه، مالکیت و نحوه قرارداد، نزدیکی به رقبا، نزدیکی به فروشگاه های مکمل و هزینه است که با تحلیل فضایی ارائه شده است.
۳.

تحلیل فضایی و مدل سازی عوامل موثر بر ناکارآمدی بافت شهر زیارتی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بافت ناکارآمد خودهمبستگی فضایی رگرسیون وزنی - جغرافیایی گردشگری مذهبی گیتس - اورد-جی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۵
شهر مشهد، کلانشهری مذهبی و کانون گردشگری زیارت در کشور است که طی دوره ای بسیار کوتاه، با هدف توسعه و مدرن سازی و بدون برنامه ریزی های آینده نگرانه، نسبت به تغییر بافت شهری به ویژه در محدوده حرم مطهر امام رضا (ع) اقدام شده است. درحالی که مدل سازی ناکارآمدی بافت های شهری، امکان شناسایی عوامل مؤثر در بهینه سازی بافت های قدیمی را دارا بوده، از این مزیت در برنامه ریزی توسعه ای این شهر زیارتی استفاده نشده است. به این منظور، پژوهشی با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از روش جمع وزنی و روش های آمار فضایی (تکنیک خودهمبستگی فضایی و رگرسیون وزنی جغرافیایی)، با هدف بررسی الگوی فضایی ناکارآمدی در شهر مشهد انجام شد که با تحلیل فضایی و پهنه بندی بافت های ناکارآمد، به شناسایی عوامل مؤثر بر ناکارآمدی این شهر اقدام نمود. نتایج حاصل از تکنیک جمع وزنی، بیانگر ناکارآمدی بیشتر پهنه های حاشیه ای شهر مشهد، نسبت به مناطق میانی بود. همچنین کاربرد تکنیک موران در این پژوهش نشان داد که این ضریب در بافت های ناکارآمد، مثبت (1/0) بود که بیانگر پیروی بافت های ناکارآمد این شهر از توزیع خوشه ای است. از سوی دیگر، محاسبه آماره گیتس-اورد-جی نیز بیانگر تمرکز بالای خوشه های ناکارآمد با غالبیت خوشه های داغ (حدود 30درصد) بود. نتایج حاصل از مدل سازی متغیرهای پژوهش نیز بیانگر تأثیر دو متغیر ریزدانگی، نسبت واحدهای استیجاری و تعداد ساختمان های کم دوام بر ناکارآمدی بافت ها بود. نتیجه برازش مدل های مورد استفاده در این پژوهش نشان داد که میزان ناکارآمدی، توزیع خوشه ای و عوامل مؤثر بر توزیع خوشه ای بر ناکارآمدی بافت های غیررسمی و حاشیه ای، بیش از بافت های مرکزی بود که این نتیجه بر اولویت نیاز به مداخله مؤثر در بافت های حاشیه ای به عنوان چشم انداز ورود گردشگران و زائران پیاده به شهر مشهد تأکید داشته و ضرورت توجه به تغییر راهبردهای مورد نظر متناسب با انواع بافت های ناکارآمد را یادآورمی شود.
۴.

سیر تحول ماهیت و مدیریت تعارضات در برنامه ریزی شهری: مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماهیت تعارضات تعارض منافع مدیریت تعارضات نظریه برنامه ریزی شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۲۳
توجه به موضوع مدیریت تعارضات در پیشینه مطالعات حوزه شهرسازی، تقریباً سابقه ای به قدمت این رشته دارد و در دهه های اخیر مکاتب مختلف شهرسازی به این موضوع توجه نشان داده اند. نگاه جدی به این موضوع مشخصاً از دهه 70 شروع می شود و به تدریج  با گسترش اندیشه برنامه ریزی مشارکتی در دهه 80 رشد چشمگیری پیدا می کند. این درحالی است که تفکرات ارائه شده در خصوص درک تعارضات در برنامه ریزی تاکنون، به طور عموم مجموعه ای نامنسجم و گاه متضاد بر اساس مبانی فکری فلسفی متنوع و متشتی است. با توجه به تحول تاریخی تعامل نظریه برنامه ریزی با موضوع تعارض، هدف این پژوهش، توصیف و فهم  ماهیت تعارض و در ادامه مدیریت تعارضات در بستر اندیشه وتفکر برنامه ریزی شهری و تلاش درجهت طبقه بندی دیدگاه ها بر اساس رویکردهای نظری فلسفی و زمینه ای غالب است. روش شناسی، مبتنی بر شیوه فراتحلیل و تحلیل محتوای کیفی است و از مرور سیستماتیک منابع چاپ شده در پایگاه داده اسکوپوس و گوگل اسکالر، در قالب چارچوب پریزما برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. مطابق این چارچوب، به تحلیل محتوای 183 منبع به زبان انگلیسی پرداخته شد. بر این اساس رویکردهای پیرامون ماهیت و مفهوم تعارضات در برنامه ریزی شهری را می توان طبق هدف مطالعات و پاسخگویی به سه سئوال چیستی و چرایی تعارضات و چگونگی مدیریت آن، شامل رهیافت های «موقعیت مند» ، «مدیریتی» ، «نظریه ای» دانست. رهیافت موقعیت مند شامل تعارضات در حوزه های «الگوهای فضایی مکانی شهر» ، «کاربری و مالکیت اراضی» ، «فضاهای شهری» ، «توسعه و حفاظت» و «پروژه های بزرگ مقیاس»، رهیافت مدیریتی شامل «فرایند تصمیم گیری» ، «تکنیک های مدیریت تعارض» ، «ارزیابی تأثیرها» و «تحلیل و طراحی نهادی» و رهیافت نظریه ای شامل «نقش نظریه برنامه ریزی» ، «نقش نهادهای قدرت» و «نقش برنامه ریز» در فهم مسئله تعارض است. رهیافت های مدیریتی و نظریه ای بر اساس سیر تاریخی ماهیت تعارضات در حوزه نظریه های برنامه ریزی شهری در سه پارادایم تحول یافته است. نتایج نشان می دهد، نگاه به مفهوم ماهیت و مدیریت تعارضات، در قالب سه پارادایم «اثبات گرا» با اعتقاد به اجماع هدایت شده، «پسااثبات گرا» با اعتقاد به پایان تعارضات ازطریق اجماع مبتنی بر اخلاق گفتمان و «انتقادی» با تأکید بر هژمونی حاصل از اجماع سازی و بازتولید همیشگی تعارضات در برنامه ریزی قابل شناسایی و ساختاربندی است. بدین ترتیب باوجود پیشینه های ایدئولوژیک و رویکردهای مختلف به موضوع تعارض، یک چرخش سیاسی در این حوزه در نظریه و عمل برنامه ریزی شهری شناسایی می شود. درنتیجه برنامه ریزان باید از تنزل اقداماتشان به طور سنتی به یک بعد تنظیمی، فراتر رفته و به مفهوم سازی مجدد سیاست شهری و دگرگونی بعد فیزیکی و نمادین فضا کمک نمایند.
۵.

بازشناسی مؤلفه های موثر بر حس دلبستگی مکان در سه مقیاس خانه، محله، شهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حس دلبستگی مکانی مقیاس مکان خانه محله شهر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۱۷
حس دلبستگی مکانی یکی از مهمترین شاخص های سنجش کیفیت مکانی یک فضا از بعد روان شناختی آن است و ارتباط مشخصی با شکل گیری حس مکان در یک فضای شهری دارد. با وجود استفاده گسترده از این مفهوم در پژوهش های مختلف در حوزه مکان، به تأثیر "مقیاس مکان" در نحوه شکل گیری و بروز حس دلبستگی مکانی در شهروندان کمتر توجه شده است.  بنابراین در این پژوهش هدف اصلی کشف عوامل مؤثر در شکل گیری یا عدم شکل گیری حس دلبستگی مکانی در مقیاس های مختلف مکانی به تفکیک خانه، محله و شهر است. رویکرد این پژوهش رویکردی کیفی برای شناسایی عوامل مؤثر بر حس دلبستگی در سه مقیاس خانه، محله و شهر بوده و برای این منظور روش تحلیل محتوای کیفی مورد استفاده قرار گرفته است. در مجموع 66 مصاحبه عمیق در شش محله در سطح شهر تهران انجام شده و با تحلیل محتوای این مصاحبه ها مفاهیم کلیدی مؤثر بر حس دلبستگی به تفکیک سه مقیاس استخراج و در نهایت در قالب مقولاتی انتزاعی بیان گردید. بر این اساس چهار مقوله ساختار مسکن، تعلق اجتماعی، کارایی محیطی و تعلق معنایی در مقیاس خانه، چهار مقوله کارایی محله، تعلق خاطر به محله، سرمایه اجتماعی و ارزش های اداراکی-شناختی در مقیاس محله و چهار مقوله سرزندگی، دسترسی و کارایی، وابستگی اجتماعی و ارزش های ادراکی- معنایی در مقیاس شهر به عنوان عوامل مؤثر بر شکل گیری حس دلبستگی تعیین گردید. همچنین نتایج پژوهش نشان داد مقیاس محله به عنوان مهمترین و حلقه واسط میان تمام مقیاس ها در شکل گیری حس دلبستگی مکانی عمل می نماید. از طرف دیگر این مقولات متناسب با هرم نیازهای انسانی مازلو بازتعریف و دسته بندی گردید. همچنین نتایج پژوهش نشان داد، ماهیت مقولات شکل دهنده به حس دلبستگی مکانی در مقیاس خانه ملموس و عینی و در مقیاس شهر ماهیتی غیرملموس و ذهنی و در مقیاس محله ماهیتی بینابین دارد.
۶.

مطالعه روایت های شهروندان از سیاست های فرهنگی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاست فرهنگی شهر تبریز نوسازی نسیان تنوعات قومی و زبانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۵
فرهنگ یکی از مهم ترین مؤلفه های حیات شهرها محسوب می شود و سیاست گذاری فرهنگی شهری می تواند در نقش محرک و تسهیل گر سیاست های توسعه شهری ظاهر شود. شهر تبریز به عنوان یکی از مهم ترین کلانشهرهای ایران در طول تاریخ همواره از ابعاد مختلف مورد توجه قرار داشته و یکی از تأثیرگذارترین شهرها بر تحولات فرهنگی ایران محسوب می شود. در این پژوهش سعی بر آن بوده است که سیاست های فرهنگی شهر تبریز در چهار محور اصلی نامگذاری معابر عمومی، ساخت المان ها و تندیس ها، مواجهه با گذشته شهر و سیاست های قومیتی، از چشم انداز ساکنان آن مورد مطالعه قرار بگیرد. همچنین به این موضوع پرداخته شود که ساکنان شهر تبریز سیاست های فرهنگی شهرشان را چگونه روایت می کنند و چه درکی از آن دارند؟ این پژوهش از نوع کیفی و با روش تحلیل مضمون انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، زنان و مردان تحصیلکرده بالای 25 سال هستند که بیش از 10 سال در شهر تبریز زندگی کرده و آگاهی کافی در رابطه با درک سیاست های فرهنگی را داشته باشند. نمونه شامل ۱۵ نفر (هشت نفر مرد و هفت نفر زن) بوده که به صورت هدفمند انتخاب شده و نحوه گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته بوده است. در بخش نظری این پژوهش، از نظریات لوفور و تولید فضا، بنیامین و خاطره، دوسرتو و مقاومت، میزتال و حافظه بهره برده ایم. یافته های این پژوهش در قالب هفت تم اصلی " رنج نسیان، ردپای خاطره، فروپاشی مکرر، سیاست حافظه، دیگرِی شهر، کانالیزه کردن فضا و کنشگری مقاومتی" بیان شده اند. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در سال های اخیر با اعمال سیاست های از بالا به پایین و گاه نامناسب، شهر تبریز از الگوی توسعه شهری تاریخی و پیشین خود فاصله گرفته و مسیری متفاوت در پیش گرفته است. همین امر ساکنان را با مقاومت نسبت به این سیاست ها و با نوعی تعصب نسبت به شهرشان روبه رو کرده است.  

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱