مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
حیرت
حوزه های تخصصی:
چالش عارف و فیلسوف یکی از اشکال مخالفت با فلسفه است. فلسفه در طول تاریخ از سه ناحیه متشرعان دین باور تجربه گرایان دین ستیز و عارفان عاشق با انگیزه های متفاوت مورد حمله قرار گرفته است . یکی از دلکش ترین بحثها در تاریخ تفکر بشری مناظره اندیشه و شهود عقل و عشق و دانش و بینش است. عارفان در درک مسائل ماورای طبیعت به قدرت عقل خوشبین نیستند و عقل ستیزی در آثار قریب به اتفاق آنان مشاهده می وشد. عقل در این آثار مقابل سه امر نهاده شده است دل عشق و حیرت . عقل فروشی و توصیه به عجز و حیرت محوری ترین عنصر اختلافات عرفان و فلسفه است. عارف شیفته حیرانی است اما فیلسوف حیرت زد است . حیرت در ابتدای امر با مقولاتی همچون معرفت هدایت و ایمان متناقض می نماید. چیستی حیرت و تبیین نسبت ان با مقلات مذکور مساله اصلی این پژوهش است.
حیرت دمیده ام شرح بیتی از بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"عبدالقادر بیدل دهلوی از نازک خیال ترین شاعران سبک هندی است. یکی از مهمترین عوامل ابهام در شعر وی وجود استعمارهای سیال و بعید است. دکتر شفیعی کدکنی مطلع یکی از غزل های بیدل را بی معنی دانسته و دکتر حسن حسینی و علی معلم هر کدام جداگانه به شرح آن پرداخته اند. مقاله حاضر ضمن ارائه معنی جدیدی از بیت، از دیدگاه واژگانی، ساختاری و زیباشناسی بیت را مورد بررسی قرار داده و علت ابهام آن را در استعماره های سیال و ایهامی و بعید دانسته و ...
"
پرسش های حیرت آلود خیام چگونه پدید آمد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" روزگار حکیم عمر خیام با رویدادهای رنگارنگ و پیشامدهای گوناگون روبه رو بوده است و این نوشته بر آن است تا با واکاوی و بازبینی رویدادها و پیشامدهای زمانه خیام، رنگ پذیری او را از آن شرایط بشناسد و بازنماید. نگاهاین نوشته بیشتر به سوی خیام شاعر است، سراینده ی اندیشه ورز و پرمایه ای که با همین سروده های اندک خود، این همه شور و شر در انداخته و این همه نام و آوازه برآورده است...
"
نطق بی بیان ( بررسی تجربه های عرفانی مولوی در مثنوی )
حوزه های تخصصی:
واقعیت و حقیقت تجربه های عرفانی مولانا مدت زمان زیادی است که مورد توجه صاحب نظران قرار گرفته است. اینکه آیا وی واجد چنین تجربیاتی بوده یا نه و اگر بوده این تجربه ها چه کیفیتی داشته اند و چه مواردی را شامل می شده، مورد سوالات بسیاری قرار گرفته است. با توجه به دیدگاه های مختلف راجع به تجربه عرفانی و تجارب عرفانی مولانا تحقیقات متعددی در این زمینه صورت گرفته است و باب بحث همچنان باز است. مقاله حاضر در استمرار این واکاوی ها خواهان بررسی موضوع براساس مثنوی است. مقاله حاضر ضمن تعریف تجربه عرفانی به زمینه ها، علل، نتایج و موارد تجارب عرفانی مولانا پرداخته است.
«دانشِ مستی»
حوزه های تخصصی:
خیام، داناترین دانشمند روزگار خود بوده است اما آنچه وی را از همالان ممتاز می کند، اعتراف او به نادانی خویش است. این دانائی در روانش به حیرتی شورانگیز از دست حیرانی عارفان، استحاله پذیرفته، جان او را به هیئت جامی جهان بین درآورده است. این اقرار به نادانی وقتی از زبان و خامه این داناترین روزگار، برآمده باشد، چونان برترین دانش ها در گوش جانِ دل آگاهان، جان خوش تواند کرد. این همان دانائی است که خیام از آن به عنوان «دانش مستی» در ترانه ای از آن خویش یاد کرده، آن را از همه دانش های خود، والاتر شمارده است.حکیمان در استدلالات فلسفی شان، دور و تسلسل را باطل دانسته اند، حال آن که واقعیت جهان، دوری و تسلسلی است. وقتی جستجو آغاز می گیرد، یافتن تحقق می پذیرد. که مبدا و منتهای همه امور عالم یکی است. عارفان و از آن میان خیام، می دانسته اند که چون در چنبر افتادی دیگر از فرمان او، سرپیچی نمی توانی کرد. به قول عارف بزرگ روزگارمان: شادروان کیوان قزوینی «عرفان خیام با مغزتر از مشایخ و اقطاب مشهور بوده و شاید به توسط اروپائیان، بعد از این منتشر شود که بهترین عارف اسلام، خیام بوده و بهترین حکیم اسلام، شیخ الرئیس». خیام نمودار یگانگی ظاهر و باطن، حقیقت و مجاز، ایمان و کفر و همه دوگانگی های ازلی و ابدی روان انسان است و چنین شخصیتی که در وجود وی همه ی تضادها به وحدت رسیده اند، بیش از تمام عارفان رسمی، عرفان را نمایندگی تواند کرد. اگر گفتن سخنان شطح آمیز، نشانه ای از درک عارفانه قایل خویش است، زیستن شطاحانه، عین عارف بودن است و خیام، چونین زیسته است.
طرح تطبیق عرفانی سوره مبارکه یوسف (عنوان عربی: مقارنة عرفانیة لسورة یوسف المبارکة)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، سوره یوسف با دقت تمام مورد بحث و تحقیق قرار گرفته و بیشتر بر اساس تئوری هفت مرحله ای عطار نیشابوری درخصوص سیر و سلوک عرفانی و رسیدن به قرب پروردگار و اتصال با معشوق حقیقی تطبیق داده شده است. مراحل و منازل هفتگانه به ترتیب عبارت اند از: طلب، عشق، معرفت، استغنی، توحید، حیرت، فقر و فنا. اما در اثنای کار، از رموز و اصطلاحات خاص عرفا که در این گونه مسائل کاربرد می یابند، استفاده شده است. سالک و قهرمان این منازل، یوسف (ع) است که گردنه ها و دشواری های دریای پرتلاطم سیر و سلوک را با ارشادات پدر و اشارات معشوق پس پشت می نهد. این عقبه ها و دشواری ها، خدعه های برادران و داستان گرگ و بردگی یوسف (ع) و حیله های زلیخا است. اما یوسف (ع) با سرافرازی می کوشد سر از چاه طبیعت برآورد و به عرش عظیم الهی در قرب معشوق ازلی به مرتبه اتصال و فناء فی اله برسد.چکیده عربی:عالج هذا المقال سورة یوسف معالجة دقیقة ثم تم الترکیز علی مقارنتها بنظریة عطار النیسابوری (المراحل السبع) فی السیر والسلوک العرفانی والوصول إلی التقرب إلی الله تعالی والاتصال بالمعشوق الحقیقی. ترتیب المراحل السبع السبع کالتالی: الطلب، و العشق، و المعرفة، والاستغناء، والتوحید، والحیرة، والفقر والفناء. إلا أن هناک وأثناء البحث تم استخدام رموز العرفاء ومصطلحاتهم الخاصة التی تستعمل فی مثل هذه المواضیع. ویعتبر یوسف (ع) سالک هذه المراحل وبطلها الذی اجتاز عقبات طریق السیر والسلوک بإرشادات والده وإشارات معشوقه.وتتجلی تلک العقبات والصعوبات فی مکر الإخوة، وقصة الذئب، وعبودیة یوسف، وکید زلیخا غیر أن یوسف(ع) استطاع الخروج من أشراک الدنیا وحبائلها شامخ الرأس لیصل إلی مرحلة الاتصال والفناء فی الله فی العرش العظیم الإلهی وبجوار المعشوق الأزلی.
چرا عکاسی می کنیم؟
حوزه های تخصصی:
در طول قرن بیستم، جریان اصلی ِ نقد و نظریه پردازی در حوزه هنرهای بصری و به ویژه عکاسی، عمدتاً متأثر از آرای منتقدین ادبی، روان کاوان، نشانه شناسان و فلاسفه پَسامدرن از قبیل بنیامین، دریدا، بارت، دلوز، سونتاگ و ... بوده است. امّهات چنین رهیافتی را هم می توان در تفاسیر نشانه شناختی ِ مبتنی بر یک تلقّی نسبی گرا و کیفی از مقوله عینیت جست. اما به زعم نگارنده، و با نظر به جملگی ِ تحولات اندیشگی ِ این قرن، چنین رهیافتی از حیث فقدان مؤلفه های نقد علمی و تحلیلی به مقوله ی «عینیت» (آنچنان که در ساحت فلسفه علم دیده می شود)، نمی تواند یک تنه مؤید جملگی ِ پتانسیل های دلالت شناختی هنر عکاسی (به مثابه شیوه ای برای بازنمایی پدیدارهای عینی) باشد.
از همین رو در این مقالهْ کوشش شده تا با ارائه ی شرح مجملی بر سیر تطوّر منطقی ِ مفهوم «تصویر» در منظومه معرفتی ِ لودویگ ویتگنشتاین (فیلسوف اتریشی-بریتانیایی ِ سنت تحلیلی)، تعریفی نسبتاً هنجارمند و همسو با سایر تحولات معرفت شناختی ِ مرتبط به مقوله عینیت، از مفهوم «عکس» ارائه شود. استدلالات ویتگنشتاین را همان قدر که می توان به ساحت فیزیک کوانتوم و هوش مصنوعی تسرّی داد، می توان به منزله ی بستر مطمئنی برای تعریف مقوله «عینیت» و متعاقباً اختلاف نهایی ِ مترتب بر نگاه هنرمند و منتقد هنری نیز تلّقی کرد.
عقلاءالمجانین و اطوار و کیفیت جنون آنها در فتوحات مکیه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقلاءالمجانین یا فرزانگان دیوانه نما به رغم رفتارهای عجیبشان، دارای شخصیت و نبوغ شگفت انگیزی هستند که بیانگر عمق نگرش آنها به انسان و جهان است. ابن عربی در فتوحات مکیّه عقلاءالمجانین را «بهالیل» نامیده است و منشأ جنون آنها را وارد غیبی ناگهانی می داند که موجب «حیرت ابدی» آنان گردیده است و ارتعاشی درونی در آنان پدید آورده است. از نظر ابن عربی تجلی ناگهانی الهی، عقل این طایفه را با خود برده است و در عالم لاهوت زندانی کرده است. آنان پس از صعود عقلشان به عالم لاهوت، هیچ گونه تدبیر و فکری نسبت به عالم ناسوت و کارهای دنیوی خود ندارند، اما سخنانی بسیار عمیق و حکیمانه بر زبان می رانند که خود هیچ گونه قصدی از بیان آن ندارند، بلکه خداوند آن سخنان را بر زبانشان جاری می سازد. از نظر ابن عربی این طایفه خردمندانِ بدون خردی هستند که در ظاهر دیوانه یا همان مستوران از تدبیر عقل شناخته می شوند و به همین دلیل آنان را «عقلای مجانین» نام نهاده اند.
بازتاب حیرت خیام در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه خیام را از دیگر شناسندگان راز متمایز کرده، صمیمیت فراوان او در قبال نادانی خویش است. او می داند که نمی داند و این نادانی را نه تنها از خود و دیگران پنهان نمی کند که در بوق و کرنای چهارگانی های بلندآوازه خود به اوج فریاد می-رساند. او می خواهد با این کار به همه مدعیان دانایی بیاموزد که دانستنِ ندانستن، عیب نیست بلکه به دروغ خود را واقف اسرار شناساندن عیب است. او می خواهد در رباعیات خویش به بانگ بلند خاطرنشان کند که مدعیان خبر، در اصل بی خبرانند. همین اقرار به نادانی است که حیرتی هم سنگ با حیرانی عارفان را برای روان او به وجود می آورد. در این مقاله سعی می شود ضمن تبیین ابعاد حیرت و سرگردانی خیام در رباعیات فیلسوفانه او، نشان داده شود اسرار شگفت انگیز این سرگردانی به چه میزان، طبقات مختلف مخاطبان متنوع او را تحت تاثیر قرار داده است و آنها تا چه اندازه در این حیرانی شگفت انگیز فرو رفته اند.
«سرّ و مصادیق آن در عرفان با تأکید بر اندیشه ابن عربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحلیل و بررسی جوهره عرفان ابن عربی، سرّ یا راز یکی از مضامین کلیدی محسوب می شود. سرّ، یکی از لطایف الهی است که خداوند آن را در ذات موجودات به ودیعه گذارده است و مربوط به طور ورای عقل می باشد. در اندیشه این عارف، خداوند به عنوان یکی از انواع راز می تواند مدرَک عارف قرار گیرد. البته ادراک اسرار، متعلق شهود و ایمان است و در طور و تور عقل قرار نمی گیرد. تنگنای زبان متعارف برای بیان تجارب عرفانی عارف در این وادی، زمینه تناقض گویی، شطح و بیان رمزواره را برای عارف مهیا می کند. ابن عربی، روش بیان اسرار را زبان تمثیل، استعاره و رمز می داند، ولیکن شطح را رعونت نفس می داند که ناشی از نقصان سلوک است و آن را ابزار بروز اسرار به شمار نمی آورد. رابطه راز و سرّ با مقوله هایی از قبیل حیرت و مصادیق اسرار از دیگر مباحث قابل تأمل در این مقاله است.
بازشناسی دگردیسی فکری عاطفی قیصر امین پور در بستر گزاره های پرسشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربردشناسی به کارکرد زبان در بافت مربوط است و هر جمله ثابت در بافت های متغیر می تواند کارکردهای متفاوتی داشته باشد؛ ازاین رو، معنا همان کاربرد است و مستقل از بافت وجود ندارد، اما نوع جمله ها از عوامل تعیین کننده در استنباط معانی است. جمله پرسشی در زبان فارسی دارای دوگونه ایجابی و غیرایجابی است. هدف از گزاره های پرسشی غیرایجابی یا بلاغی انتقال پیام به طرز غیرمستقیم و مؤثرتر است. قیصر امین پور در دفترهای پنج گانه شعری از گزاره های پرسشی به صورت گسترده و گوناگون استفاده می کند. پرسش های هریک از دفترها محصول اوضاع اجتماعی و افق های فکری عاطفی شاعرند و هرچه از دوره اول به دوره سوم نزدیک تر می شویم، ازنظر کیفی و ژرف اندیشی، خردمندانه تر و واقع گرایانه تر می شوند؛ به همین دلیل، با بررسی انگیزه های گزاره های پرسشی براساس فرایند زمانی می توان به بازشناسی دگردیسی فکری عاطفی شاعر دست یافت. مهم ترین این انگیزه ها عبارت اند از: 1) حیرت 2) تردید 3) انتقاد 4) امیدواری. حیرت در اشعار قیصر از یقین به آرمان های انقلاب و جنگ، به حیرت در خودشناسی و دست یابی به مقصود منجر می شود و تردید امین پور اساساً مربوط به دوره سوم و رهاورد حیرت هایش است و ابعاد اعتقادی و عمل گرایانه و واقع گرایانه را دربرمی گیرد. مهم ترین دگردیسی های فکری عاطفی شاعر عبارت اند از: 1) از یقین به تردید 2) از آرمان شهر به شهر و زندگی واقعی مردم 3) از فردگرایی به جمع گرایی 4) از نگرش به بینش یا از مشاهده به اندیشه 5) از پیروزی در جنگ به پیروزی بر جنگ 6) از نومیدی به امیدواری.
ویتگنشتاین، معجزه وجود، حیرت و مواجهه با زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاید نخستین چیزی که هر پژوهش گر فلسفه درباره ویتگنشتاین می آموزد این واقعیت باشد که او در طول دوران تفکر خود دو رهیافت مختلف راجع به زبان ارائه کرده است، که بر همین اساس در این که او را فیلسوف زبان (به معنای فیلسوفی که دغدغه اصلی او تحلیل و ایضاح زبان است) بخوانند تردید روا نمی دارند. اما مسأله ای اساسی که در این میان مغفول مانده آن ضرورت بنیادی است که ویتگنشتاین را ناچار می کند به پرسشِ زبان بپردازد. مقصود اصلی ما شرح «چرایی پرسش ویتگنشتاین از زبان» بر مبنای یک تجربه هستی شناختی است. در این مقاله روشن خواهد شد که بنیاد پرسشِ ویتگنشتاین از زبان و همچنین سرچشمه راه فکری خاص او تجربه بنیادی حیرت از وجود و دیدن موجودات به مثابه معجزه است. ویتگنشتاین در این تجربه با مرزهای زبان مواجه شده و تجربه ای از زبانمندی انسان کسب می کند به گونه ای که می تواند بگوید: وجود زبان، زبان وجود است. منابع اصلی ما برای شرح این تجربه «یادداشت ها»، «تراکتاتوس» و «خطابه ای درباره اخلاق» خواهد بود.
بررسی و جمع بین روایات شناخت و عدم شناخت عقلی خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۶ «ویژه قرآن و حدیث»
120-144
حوزه های تخصصی:
عقل قوی ترین ابزار شناختی انسان است. ما بسیاری از پدیده های جهان هستی را به وسیله عقل می شناسیم. ولی از شناخت بسیاری پدیده ها نیز ناتوانیم. وقتی عقل امکان شناخت بسیاری از مخلوقات را نداشته باشد با آن که صفت محدودیت دارند، به طریق اولی از شناخت خالق نامحدود ناتوان است. روایات فراوان این ناتوانی عقل از شناخت خدا را تأیید می کنند. البته روایاتی اندک، مخالف ابتدائی این معنا است. هدف این نوشتار، جمع بین روایات شناخت و عدم شناخت عقلی از خدای سبحان می باشد. این نکات در مقاله بررسی می شود که عقل مخلوقی والا مرتبه است، و مانند مخلوقات دیگر به معرفت خدا سرشته شده است، لذا می توان خود عقل را مفطور به فطرت خدایی یعنی توحید دانست. پس روایاتی که در آن از معرفت عقل نام برده شده است، نشان دهنده کشف خود عقل نیست، بلکه اعطا و بخششی از جانب خدا به عقل است. در این مقاله، از توضیح و تبیین های دانشوران شیعی استناد شده است.
نقد، بررسی و تحلیل تقابل حیرت و یقین در غزلیات عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای عرفان، مملو از تقابل هاست؛ این عناصر متقابل که برگرفته از ویژگیِ کلِ هستی و جلوه های متفاوت آن و نیز حالات و تجربیات روحانی شدید و متفاوت عرفا در شرایط روحی مختلف می باشد، زبان عرفان را برای بیان این حالت متناقض، به سوی تقابل سوق داده است. حیرت و یقین، از جمله تقابل های عرفانی و یکی از مراحل سیر و سلوک عارفانه است که در آثار شعرا و عرفا به گونه های مختلف تجلّی یافته است. عطار نیز به عنوان شاعری عارف، با کوله باری سرشار از تجارب عرفانی این دو موضوع مهم را به گونه ای صریح و روشن در آثارش منعکس کرده است. این مقاله کوشیده است تقابل حیرت و یقین را در انواع غزلیات عطار به تصویر بکشد. حاصل جستجو این است که نزد عطار، حیرت و یقین دارای حرکتی دایره وار است که در سیر از یقین به حیرت، یقین حاصل شده برای عارف، در نهایت او را به حیرت می کشاند. زیرا، آخرین مرتبه یقین الهی، اعتراف به حیرت در برابر آن هستی مطلق و بی بدیل می باشد. داده های پژوهش به شیوه کتابخانه ای گرد آمده و با روش تحلیلی و توصیفی پردازش شده است.
بررسی علل تحیر در ابتدای عصر غیبت و تمهیدات امام دوازدهم(عج) برای مقابله با آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
129 - 146
حوزه های تخصصی:
مسئله حیرت به عنوان یکی از مؤلفههای عصر غیبت، بهویژه در ابتدای غیبت صغری در روایات طرح شده است. این واژه در روایات، دارای مشخصههایی چون گرویدن به آرای باطل، عدم پیروی از امام، ناتوانی در پاسخ به پرسشها و... میباشد. مطالعه اسناد روایی و تاریخی نشان میدهد عواملی چون انشعابات فرق، ضرورت مخفی بودن تولد امام از قدرت حاکم و ادعای کذب برخی امینان در ایجاد تحیر در ابتدای عصر غیبت مؤثر بوده است. اما در راستای رفع این تحیر افزون بر تلاشها و تمهیدات معصومین پیش از عصر غیبت، که بیشتر ناظر بر وجه اثبات حق از قبیل تبارشناسی، وصفشناسی، اعجاز و پیشگویی بوده است؛ در سنت امام دوازدهم، نیز به طور خاص تمهیدات و اقدامات بازدارندهای مانند لعن، خلع از وکالت، معرفی معتمدین به عنوان علامت صدق سخن و توقیعات مشاهده میشود. این مقاله به صورت کتابخانهای و با هدف توصیف و تحلیل به مسئله تحیر میپردازد.
بررسی تطبیقی اندیشه های بنیادین پدیدارشناسی (با رویکرد هوسرلی) با مضامینی چند در شعر سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهراب سپهری از جمله شاعران ایرانی است که در شعر خود مضامینی را خلق کرده است که میتوان آنها را از جهاتی با اصول و قواعد اصلی پدیدارشناسی تطابق داد. آنچه در اشعار این شاعر از درونمایه های اصلی به حساب میآید، یکی شدن و آمیختگی سوژه درک کننده1 و ابژه درکشده2 است، درونمایهای که از جهات گوناگون و در نفی دکارتگرایی، با اصلی در پدیدارشناسی تطابق داده میشود که سوبژکتیویته (ذهنیت) را از ابژکتیویته (عینیت) جدا نمیداند، و «نگاه» به عنوان یک فعلِ ارتباطی، وحدت و آمیختگی سوژهای را که نگاه میکند با ابژهای که به آن نگاه میشود را تحقق میبخشد، و میدانیم که «نگاه» از جمله مضامینی است که بهشدت مورد نظر مرلوپونتی بوده است. هدف اصلی در این مقاله این است که با تکیه بر چهار دیوانِ آخرِ شاعر ویژگیهای نگاه و بینش او که قابل مقایسه با برخی اصول اندیشه پدیدارشناسی است، مطرح شود. برای عملی شدن این هدف غایی، ابتدا مفاهیم و مبانی اصلی پدیدارشناسی و به خصوص مفاهیمی مطرح میشوند که در راستای هدف این مقاله باشند، هرچند در این مجال کوتاه پرداختن به جزئیات این مفاهیم میسر نیست. سپس به تفصیل به یکی از درونمایه های اساسی شعر سپهری، که از مفاهیم اصلی پدیدارشناسی نیز هست یعنی پرسشانه نگاه و مسئله ثقل حضور اشیاء میپردازیم. در ارتباط با همین درونمایه ها به مسئله بازگشت به ریشه ها و ازسرگیری زمان کودکی انسان میپردازیم، یعنی زمانی که انسان بدون هیچ پیشفرضی و به شکلی پیشاتأملی جهان را بهشکلی شهودی درک و با آن ارتباط برقرار کرد. نگاه شهودی سپهری به جهان که در نفی همه پیشفرضها شکل میگیرد و او را در ارتباطی ناب و بدیع با جهان قرار میدهد. با نگاه بدون پیشفرض به ابژه ها و چیزها تطابق داده میشود. در پدیدارشناسی، نتیجه این ارتباط مبتنی بر نگاه شهودی به جهان، نگاهی عاری از هرگونه پیشفرض علمی و فلسفی است که مسئله اساسی «حیرت» را مطرح میکند، مسئلهای که در شعر سپهری از جمله درونمایه های بنیادی به شمار میرود و با بحث «حیرت» در پدیدارشناسی تطابق پیدا میکند. در نهایت، با تکیه بر مباحث مطرحشده پس از پرداختن به مسئله خواست و تمایل پروسواس شاعر برای ماندن در لحظه و کسب تجارب هستی در حال و مقایسه این خواست مبنی بر فراتر نرفتن از چهارچوب لحظه با تعلق پدیدارشناسی به معنای رخدادی دفعی و آنی که در «حال» شکل میگیرد، به توجیه نفیِ زبان میپردازیم که مانعی جهت ارتباط شهودی و بیواسطه شاعر با جهان است.
نقدی بر باور «حیرت: سرآغاز فلسفه» و استدلال برای «تعجب: منشاء استنباط ابداکتیو»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳
۲۶۳-۲۴۹
حوزه های تخصصی:
ارتباط هیجان حیرت با منشاء و آغاز اندیشه فلسفی و هیجان تعجب با تفکر ابداکتیو هدف اصلی مقاله است. باور مشهور افلاطونی اظهار می کند که تجربه حیرت، منشاء فلسفه است. برای نقد این باور استدلال می کنیم، دانش تبیینی و عادی سازی که در جامعه منتشر است توأم با هستی شناختی طبیعت گرا، امر محیرالعقول را عقیم و از لحاظ تأثیرات فکری منتهی به فلسفه، ناکارآمد کرده است. در مقابل، استدلال می کنیم که منشاء اندیشه فلسفی در خلق وخوی ذهنی تعمق فکری و درون نگری همراه با آموزه معرفتی تشکیک و کاوش در دانش و باورهای موجود قرار دارد. ابداکشن در چند دهه اخیر موضوع پژوهش در شاخه های مختلف بوده است. تلاش می شود تا بررسی نوینی از استنباط ابداکتیو و ابداکشن ذهنی ارائه دهیم. استدلال می کنیم که هیجان تعجب و امر تعجب آور، منشاء و محرک ابداکشن است. این قابلیت بسیار کارآمد ذهن بر حسب توانایی برآورد ذهنی احتمال و انتظار شهودی توضیح داده شود. در خاتمه به برخی مغالطات فکری ناشی از استدلال ابداکتیو می پردازیم.
چگونگی بازتاب حیرت در غزلیات مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۱۷۴-۱۴۳
حوزه های تخصصی:
حیرت، از رویارویی با امور ناشناخته و خلاف توقع بر افراد انسانی عارض می شود. حیرت عارفان از تجلیات ناگهانی باری تعالی ناشی می گردد؛ بر این اساس، حیرت از حالات مهم عارفان صاحب حال است. عارفان با تکیه بر تجربیات عرفانی شان درباره حیرت و ویژگی های آن سخنانی ارائه کرده اند که مولانا هم از این امر مستثنا نیست. مولانا مانند سایر عارفان در آثار خود به ویژه مثنوی که جنبه تعیلمی دارد، حیرت را به مذموم (فلسفی) و ممدوح (معرفت بخش) تقسیم کرده است. وی منشأ حیرت عارفان را تجلیات ظاهراً متضاد باری تعالی می داند و باورمند است که حیرت عارفانه سبب شناخت حضرت حق می گردد. اما در برخی از غزل های مولانا تصویر واقعی حالات حیرت انگیزی که در نتیجه تجارب ناب عرفانی عارض گردیده، به شکل طبیعی آن بازتاب یافته است که بررسی و تحلیل آن در شناخت حالات باطنی و درونی مولانا ما را یاری می رساند. جستار حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی تلاش کرده است تا علل، انواع، درجه شدت و چگونگی بیان حیرت مولانا را آشکار سازد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که مولانا در ابراز حیرت از واژه های متعارف زبان و شگردهای بلاغی سود جسته است؛ انواع مختلف موسیقی شعر هم در القای حیرت نقش بسزایی دارد. در این غزل ها حیرت از نظر درجه شدت آن در نوسان است. علاوه بر این محتوای برخی از غزل های مولانا کاملاً حیرت است و دیگر هیچ عاطفه ای به نظر نمی رسد؛ اما در تعدادی از غزل ها علاوه بر حیرت، عشق، وجد، شادی، پذیرش و... هم بیان گردیده است که از این میان در بعضی ها حیرت بر دیگر عواطف غلبه دارد و در برخی هم دیگر عواطف بر حیرت غالب بوده و حیرت در یک یا چند بیت به گونه عاطفه درجه دو و ثانوی در کنار دیگر عواطف ابراز شده است.
پرسشگری فلسفی حافظ با تأکیدبر بیت «چیست این سقف بلند ساده ی بسیارنقش/ زین معمّا هیچ دانا در جهان آگاه نیست»
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
81 - 101
حوزه های تخصصی:
ازآن جا که پرسشگری یکی از مهم ترین مسأله های فلسفه بوده و هست، این مقاله از رهیافت اندیشه های« هایدگر» فیلسوف آلمانی در سده ی بیستم، به بیتی از حافظ نظر انداخته است. مسأله ی مهم در این بیت به جای دریافت پاسخ، خودِ پرسشگری است که حافظ آن را مورد تأکید قرار داده است. متفکّر پرسشگر، به جای پرداختن به هستنده ها (موجودات) به هستی، نظر افکنده و موقعیت مندی انسان را مهم ترین وجه زیستی وی دانسته است. انسان از آن جا که درجهان بودنِ خود یا ازجهان بودن خود را دریافته، می داند که او تنها مُدرِک یا دریابنده ی هستی نیست بلکه مورد ادراک نیز قرار می گیرد. از این روست که به جای باور به فاعل شناسا (سوژه) و ابژه، بر این باور است که او وحدتی است از هر دو؛ درعین حال که هیچ یک از آن ها هم نیست. انسان به عنوان «دازاینی» است که در جهان حضور دارد و این حضور است که به او هستی اصیل، ارزانی داشته و وی را وا می دارد تا نسبت به هستی حیرت زده، پرسندگی خود را در فرصتِ پدیداری یا نمود، تداوم بخشد.
«حیرت» ناشناخته وادی عرفان از منظر مولانا و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
بنای جهان بر هاله ای از اسرار پنهان استوار است که سالک را در وادی عرفان با چالش های بزرگی رو در رو می سازد و او را قدم به قدم در این منزلگاه با چراغ های روشنی که به نور معرفت افروخته به سرمنزل مقصود می رساند. بی گمان حاصل مواجهه او با رازها و اسرار نهفته جهان هستی «حیرت» خواهد بود. عجز و ناتوانی او در حلقه سرگردانی تا به کشف و شهود و تجلی نیانجامد معرفت و فنا حاصل نخواهد شد و سالک همواره طالب افزونی حیرت خویش است و مصداق این کلام مشهور پیامبر (ص) که «ربّ زدنی تحیراًفیک»، در این میان ششمین درگاه عرفان که سالک را در مسیر پر تلاطم عشق و حقیقت به ذات حقیقت لایتناهی وصل خواهد کرد، حیرت است. بسیاری از عرفا از مقام حیرت و نقش آن در خلق اندیشه های عمیق به شکل های متفاوت سخن گفته اند. مولانا در مثنوی نگاه عاشقانه و ژرفی به حیرت دارد و تنها به چشم یک مسیر به آن نگاه نمی کند بلکه آن را از مهم ترین راه ها در سلوک عرفانی برای وصال معشوق می داند. در منطق الطیر عطار یکی از وادی هایی که سالک و عارف در سلوک عرفانی خود برای رسیدن به خودشناسی و خداشناسی باید آن را طی کنند «حیرت» است و شاید به تعبیری سی مرغ عاشق از سر حیرت است که در کوچه پس کوچه های هفت شهر عطار «سیمرغ» را می آفرینند.