فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
داستان های قرآن و اسطوره های هند، از موضوعاتی هستند که پژوهشگران،کمتر به مقایسه و تطبیق آنها پرداخته اند. نگارگران زیادی، این داستان ها را تصویرسازی کرده اند که بررسی آنها می تواند به بازنمایی مفاهیم و معانی درونی دین کمک کند. این مقاله، داستان یونس(ع) در قرآن را با داستان هندی مربوط به تجلّی اول ویشنو(خدای نگهدارنده) در ادیان هندو، مورد بررسی قرار داده است تا به هدف پژوهش که شناسایی و کشف معانی، در نگاره های این دوتمدن است، دست یابد. برای دست یابی به این هدف، نگارنده در صدد پاسخ به این سوالات بوده است:1.چه شباهت ها و تفاوت هایی در نگاره های یونس(ع) و ویشنو، وجود دارد؟2.علت استفاده از تصویر انسان-ماهی در دو تمدن اسلامی و هندی چیست؟ برای رسیدن به این مقصود، نگارنده نشانه های نمادین در نگاره های اسلامی و هندی را موردبررسی قرار داده است. روش پژوهش حاضر، از نوع بنیادی و توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است. جامعه پژوهش، شامل شش نگاره از هنر اسلامی و هنر هندی است.همچنین شیوه تحلیل آثار کیفی است. بررسی ها نشان داده است که شمایل یونس(ع) و ویشنو در ترکیب با ماهی، تاثیرات نقوش اساطیری از انسان-ماهی را نشان می دهد اما معانی متفاوتی از این تصویر در این دو تمدن دریافت می شود. به نظر می رسد باورهای اساطیری درعلت استفاده از این موجود ترکیبی، بسیار تأثیرگذار بوده است. تصویرگران داستان یونس(ع)، با تاثیرپذیری از معنی نمادین این نقشمایه در اساطیر،داستان قرآن را تصویرسازی کرده اند. همینطور در داستان ویشنو نیز تصویرگران هندو بسیار به منابع اسطوره ای پایبند بوده اند و اعتقادات دینی خود را با ترکیب عقاید اسطوره ای به نمایش گذاشته اند.
تأملی در همبودی میان فرهنگ، هنر و هنرمندانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نوشتار فشرده و کوتاه پیشارو سعی شده است «همبودی» یا مناسبت و خویشاوندی ریشه ای و سرچشمه ای و ماهوی یا فی حد ذاته میان فرهنگ در معنای کلی و کلان و جامع آن با هنر و هنرمندانگی و کشش ها و کنش ها و خیزش های خلاق و نوآورانه و هنرمندانه انسان در خلق واقعیت ثانوی که اثر هنری است، واکاوی و تبیین شود. به سخن دیگر، مسئله این است: میان رفتارهای فرهنگی انسان و کشش ها و کنش ها و خیزش های هنری و هنرمندانه و سپهر تجربه های زیباشناختی او چه مناسبتی وجود دارد؟ نسبت و خویشاوندی صوری و عرَضی است یا ریشه ای و سرچشمه ای و ماهوی؟ همبودانه و سرشتین است؟ یا همزیستانه و صوری و عرَضی و متفاوت از یکدیگر؟ انسان نخست فرهنگی است و سپس هنرمند؟ و یا آنکه نخست هنرمند و سپس فرهنگی؟ و یا آنکه مناسبت میان فرهنگمندی و هنرمندی انسان مناسبت میان دو اصل جدای از یکدیگر نیست. بلکه دو اصل مکمل هم اند و یکی مؤیّد دیگری. فرهنگ در معنای عام و کلی و کلان و جامع مفهوم اعم بر همه سپرهای ادراکی و تجربه های زیسته و گشودگی وجودی انسان در جهان است. به دیگر سخن انسان نخست فرهنگی در جهان گشوده می شود و در مرحله سپسین گشودگی فرهنگی انسان در ساحات و سویه های متفاوت اعم از دریافت های انسان از امر قدسی و الوهی و ماوراء و تجربه های زیسته او در سپهر ذوق و زیبایی و هنر و هنرمندانگی و مهارت و ممارست های فناورانه و عملی و موارد مشابه دیگر به گشودگی فراخوانده می شود.
تحلیل آثار سفالین برگزیده دومین سالانه «کاربردی های معناگرا» بر اساس معنویت فردی، اجتماعی و جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
183 - 197
حوزههای تخصصی:
معناگرایی ازجمله اصطلاحاتی است که در دهه 90، در جریان برگزاری سالانه های کاربردی در خانه هنرمندان برای هنرهای صناعی به ویژه هنر سفال گری استفاده شد. اصطلاح معناگرایی مبهم است و بیشتر محققان آن را به معنویت گرایی تعبیر کرده اند، بااین وجود کاربردی های معناگرا اصطلاحی بود که درباره هنر سفال به کار رفت و مسئله این پژوهش واکاوی این اصطلاح بر اساس آثار تقدیر شده است. هدف از این پژوهش نقش معنا و کاربرد آن در آثار به نمایش درآمده در دومین سالانه کاربرد های معناگراست؛ بنابراین پژوهش پیش رو به دنبال پاسخ به این سؤال ها است 1. با توجه به آثار برگزیده و تقدیر شده منظور از کاربردی معناگرا چیست؟ 2. معنای نهفته در آثار در ساحت معناگرایی چگونه قابل تبیین است؟ به لحاظ ارجاع معنا به معنویت و بر اساس دیدگاه کاندینسکی از عناصر نیاز درونی (فردی، اجتماعی، جهانی)، آثار برگزیده تحلیل شده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و نحوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است و نمونه های موردمطالعه آثار تقدیر شده در سالانه های کاربردی است. یافته های پژوهش نشان داد بیان رخدادها و واقعیت های اجتماعی ازجمله موضوعاتی است که در بیشتر آثار تقدیر شده مشاهده شده، بنابراین معنویت نهفته در این آثار بیشتر معنویتی است که به دوره یا یک زمان خاص تعلق دارد و کمتر اثری به معنویت جهانی یا بی زمان اشاره داشته است. شکل ظاهری آثار بیشتر واقع گرایانه می باشد که به بیان دقیقِ واقعیت ترسیم شده نمی پردازد بلکه تمثیلی از چیز دیگری است. ازنظر شکل، کمتر اثر انتزاعی در میان آثار تقدیر شده مشاهده شد. به نظر می رسد با ارجاع به کارهای برگزیده منظور از کاربردی های معناگرا، آثار سفالینی است که به معنویتی زمان مند اشاره دارد که یک رخداد یا رویداد خاص را بیان می کند و آثاری که به بی زمان، بی مکانی، معنویت ناب موردنظر کاندینسکی اشاره داشته باشد، کمتر موردتوجه بوده است.
نسبت منظر شهری و گردشگری در فرایند توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
3 - 3
حوزههای تخصصی:
برای بیش از یک قرن، شهرنشینی و گردشگری دو فرایند اصلی توسعه را در جوامع غربی و سپس جهانی تشکیل داده که مرتباً یکدیگر را تحت تأثیر قرار می داده اند. به عبارتی، در فرایند توسعه، عوامل متعددی برای حفظ رقابت پذیری و تضمین جذابیت شهرها دخیل هستند که ازجمله مهم ترین آن ها ارتقای گردشگری شهری است. گردشگری شهری فرصتی راهبردی برای شهرها فراهم می کند تا رشد اقتصادی خود را تقویت کنند، ظرفیت های فرهنگی، طبیعی و هویت خود را به نمایش بگذارند و دید بین المللی خود را تضمین نمایند. این در حالیست که برای مدت طولانی، گردشگری تنها مترادف با گذران اوقات فراغت در فضاهای طبیعی خارج از شهر چون کوهستان، ساحل، جنگل یا کویر قلمداد می شد.منظر شهر، به عنوان اولین تصویری که در حافظه گردشگر شکل می گیرد، از ادراک وی جدا نیست؛ لذا حتماً نیاز به محافظت، ارتقا و توسعه دارد. همان طور که فلورنت هبرت (Florent Hebert) اشاره می کند، هر شهر دارای امکانات خاصی برای تشکیل منظر خود است که از فرم ها و ریتم های گذشته تغذیه می شود. بنابراین ظرفیت منظرینی که شهر از آن ها بهره می برد (دریا، رودخانه، جنگل، بناهای تاریخی و غیره) دارایی هایی محسوب می شوند که می بایست در قالب پروژه های اولویت دار مدنظر قرار گیرند تا امکان ساخت تصویری منحصربه فرد از شهر را به مخاطب ارائه دهند. جهت تحقق این امر، شهر از منظر خود برای متمایزشدن استفاده می کند که توانایی پاسخگویی به چالش های هویتی، زیبایی شناسانه، عملکردی و اقتصادی را طی سال های متمادی داشته است. شخصیت متمایز و منحصربه فردی که شهر از منظر خود ارائه می کند، به عاملی تأثیرگذار در پویایی و رقابت تبدیل می شود و بدین ترتیب، می توان گفت ارتقای کیفیت منظرشهری، راهبردی برای توسعه و ترویج گردشگری پایدار محسوب می شود. تجربه های جهانی نیز، تأکیدی بر اهمیت نقش منظرشهری در گردشگری شهر است:منظر طبیعی شهر: تولد دوباره رودخانه Cheonggyecheon در قلب سئول، پروژه ای شاخص برای بهبود تصویر جهانی از کره.منظر صنعتی شهر: محدوده وسیع Emsherpark و قلمرو حساس آن در حوزه Rhur، به مثابه پل بین طبیعت و فرهنگ در آلمان.منظر تاریخی شهر: پیاده راه ساحلی خلیج الجزیره، تداوم تصویر سرزمینی غنی از تاریخ و مناظر آن در الجزایر.در ایران اما موضوع کمی متفاوت است. در فرایند توسعه، دو امر گردشگری و منظرشهری به صورت منفصل از هم فعالیت دارند که باعث شده توسعه گردشگری به بناهای خاص تاریخی و گردشگری طبیعت به خارج از شهر محدود شود و سایر ظرفیت های موجود در عرصه منظر نادیده انگاشته شده است. آسیب چنین رویکردی. درجا زدن نهادهای اجتماعی و مردمی در بهره گیری از منافع توسعه گردشگری است که اتفاقاً بیشتر در مناطق محروم و کم بضاعت واقع هستند. گردشگری جنوب از بارزترین نمونه هاست؛ مسافران قشم، کمتر به مؤلفه های معنایی و شکل دهنده سرزمین می پرازند، لذا سهم مردم محلی از منافع حاصل از این گردشگری بسیار محدود است. آنچه امروز از منظر سرزمینی قشم مشاهده می شود، غلبه فضای احساسی به جای فضای ادراکی است. به عبارتی، منظر سرزمینی قشم به جای این که متشکل از کل های هویتی مرتبط و معرف مؤلفه های منظر قشم باشد، کل های هویتی مستقلی را تشکیل داده که برای مخاطب جذابیت های هیجانی، احساسی، بصری و زودگذر تولید می کند. آسیب چنین فرایندی نگاه سطحی به گردشگری در شهرهاست که به تفرج های شخصی تقلیل خواهد یافت.
تحلیل گفتمان «از آن خودسازی» تاریخ در هنر انتقادی هنرمندان آمریکایی آفریقایی تبار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
41 - 54
حوزههای تخصصی:
تاریخ مملو از نقاشی های اروپایی محوری است که معیارهای اصیل هنرهای زیبا را تعیین می کنند؛ آنچه که امروزه توسط هنرمندان اقلیت های نژادی به چالش کشیده شده است. از اواخر سده نوزدهم، هنرمندان امریکایی افریقایی تبار با رجعت به گذشته تاریخی و بهره گیری از قهرمانان سیاه پوست و اندیشه های حماسی و انقلابی شان و متاثر از حوادث سیاسی و اجتماعی، با آثار هنری خود به مبارزه علیه استعمار نژادی و ترسیم آینده ای روشن برای ملت سیاه پرداختند. اما هنر امروز با آنچه تحت عنوان هنر سیاهان در نیمه دوم سده نوزدهم و نیمه اول سده بیستم می شناسیم متفاوت است. این پژوهش در جهت پاسخ به این پرسش که نقش تصاویر در ساختارشکنی امر زیباشناختی مالوف و واسازی ساختار قدرت چیست، با تمرکز بر هنر دوران پست مدرن، به تحلیل انتقادی آثار هنرمندان امریکایی افریقایی تبار با موضوع «از آن خودسازی» آثار مشهور تاریخ هنر پرداخته است. بنا بر نتیجه از جمله اهداف هنرمندان در این شیوه از بازنمایی، در مرکز قرار دادن اقلیت های طرد شده، تاکید بر هنرهای زیبا به عنوان چیزی فراتر از ملیت و نژاد، ایجاد یک ضد روایت، واسازی ساختار قدرت، توانمندسازی سیاهان در فرهنگ غرب و ایجاد حس برابری است. این تحقیق بر اساس ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است.
واکاوی مضامین پنهان در تصاویر نسخه خاوران نامه ابن حسام و متن نهج البلاغه و گفتمان های مؤثر در شکل گیری این نسخه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
55 - 66
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، خاوران نامه ابن حسام خوسفی، اثری معتبر از دوره تیموریان و ترکمانان که تحت تأثیر مکتب نگارگری شیراز بوده، مورد بررسی قرار گرفته است. تمرکز اصلی تحقیق بر تفاوت های نمایش سیمای حضرت علی (ع) در نهج البلاغه و تصاویر خاوران نامه است. در این مطالعه به منظور جواب به این پرسش ها که چرا و چگونه این تفاوت ها ایجاد شده و چه تأثیری از دین و سیاست در این تصویرسازی ها مشاهده می شود، از تحلیل کتابخانه ای، اسنادی، و تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است.با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان و تحلیل های میشل فوکو، تحقیق به بررسی تأثیرات گفتمان های دینی، سیاسی و نگارگری قرن نهم هجری بر شکل گیری این نسخه پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که چگونه تصاویر خاوران نامه به برساخت مفهوم یک قهرمان جنگ طلب منجر شده که با چهره تیمور و جانشینانش همخوانی دارد. این پژوهش نه تنها به فهم عمیق تری از تأثیرات متقابل هنر، دین و سیاست در دوره تیموریان کمک می کند، بلکه به بررسی نقش نگارگری در شکل گیری مفاهیم تاریخی و مذهبی می پردازد. این تحقیق علل مغایرت تصاویر و ابیات با سیمای آن حضرت در نهج البلاغه را از نظر گذرانده و علل و نحوه غیاب حلقه ی مفقوده (صلح، عدالت و مهربانی) در چهره ایشان را بررسی کرده است.
ارزیابی تأثیر ایوان در خانه های سنتی تبریز بر میزان تغییرات فاکتور نور روز (نمونه موردی: خانه های بهنام، قدکی، گنجه ای زاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاکتور نور روز به عنوان یک عنصر مهم در معماری و یک استراتژی مفید در طراحی ساختمان های کم مصرف شناخته شده است. در این میان، ایوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر میزان دریافت نور روز است که می تواند بر کاهش مصرف انرژی مفید واقع شود. نور روز، اثرات مثبت فیزیکی و روانی بر کاربران داشته و از جنبه های اصلی در طراحی است؛ لذا، مطالعه حاضر باهدف ارزیابی تأثیر ایوان در خانه های سنتی تبریز بر میزان تغییرات فاکتور نور روز انجام گرفت. در این میان، معماری دوران قاجار به دلیل قرابت به عصر حاضر و ویژگی ساختاری خانه های این دوران یعنی دارابودن ایوان و کاربری فعال بسیاری از آن ها و نیز جامعه آماری بالاتر دارای ارجحیت است؛ بنابراین، خانه های بهنام، قدکی و گنجه ای زاده شهر تبریز به عنوان نمونه و جامعه آماری انتخاب شدند. در پژوهش حاضر، اطلاعات به روش کتابخانه ای-میدانی گرد آوری شد. در ادامه، میزان نور روز فضاهای پشت ایوان با نرم افزار شبیه ساز انرژی ارزیابی گردید. بر اساس شاخص انتخابی، عملکرد ایوان در جهات و فصول مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تأثیر ایوان در میزان نور روز با کاهش 60-30 درصدی در تابستان در مقایسه با کاهش 30-1 درصدی در زمستان بیشتر است. باتوجه به نتایج می توان چنین استنباط کرد که خانه های سنتی دارای ایوان به لحاظ کنترل شرایط روشنایی در فضا نسبت به خانه های فاقد ایوان، عملکرد بهینه تری داشته و کیفیت روشنایی در فضاهای پشت ایوان این خانه ها به مراتب نزدیک تر به حد استاندارد در فصول مختلف سال است.
مطالعه تأثیر هنر مانوی بر نگارگری عصر تیموری بر اساس نظریه فرهنگ پذیری ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
244 - 260
حوزههای تخصصی:
نگارگری دوره تیموری یکی از مراحل مهم و تأثیرگذار تاریخ هنر سرزمین ایران است؛ متعاقب آن نقش هنر مانوی و تأثیر مانویت بر تعالی هنر دوره تیموری و نقش هنر سرزمین ایران در دوره تیموری و عاملیت عنصر ترک و مغولی از مباحث مهم تاریخ ایران می باشد. حاکمیت ایلخانی-مغولی محدودیتی برای هنرمندان و دانشمندان برای ارائه دستاوردها و هنرهایشان قائل نشدند؛ در پی آن از هنر مانویان بهره بردند. هوشمندی مانویت در استفاده آگاهانه از هنرهای بصری و تجسمی اثر وسیعی بر جهان پیرامون گذاشت. شاخص ترین این هنرها، هنر نقاشی و نگارگری بود. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. دستاورد تحقیق طبق نظریه تأثیرگذاری فرهنگی، عوامل فرهنگی از اصول مهم اثرگذاری هنر مانویت بر نگارگری دوره تیموریان بوده است. این موضوع باعث رشد و تعالی هنر در این دوره در شکل نقاشی مینیاتور شد.اهداف پژوهش:بررسی چگونگی استفاده ابزاری و هوشمندانه مانویان از هنر طراحی و نقاشی.بررسی چگونگی تأثیرگذاری فرهنگی هنر مانوی بر نگارگری تیموری.سؤالات پژوهش:مانویان چگونه از هنر به عنوان ابزاری هوشمندانه بهره بردند؟با تکیه بر نظریه تأثیرپذیری فرهنگی، تأثیر هنر مانوی بر نگارگری عصر تیموری چگونه بود؟
نقش مدیریت محلی در تأمین مسکن گروه های کم درآمد؛ نمونه پژوهی: مدیریت شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین دلایل مداخله دولت و نهادهای مدیریت محلی در بازار مسکن، برطرف کردن نیاز مسکن گروه های کم درآمد است که به دلیل محدودیت های مالی، توانایی رقابت در بازار آزاد را نداشته و از دسترسی به مسکن مناسب محروم هستند. پژوهش حاضر باهدف بررسی چالش های تأمین مسکن گروه های کم درآمد در ایران، با تأکید بر نقش نهادهای مدیریت شهری، انجام شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، تمرکزگرایی در ساختار حاکمیتی و فقدان مدیریت شهری یکپارچه، اصلی ترین موانع تأمین مسکن مناسب برای این گروه ها است. این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی و با هدف توصیف ابعاد این چالش در وضعیت موجود و کاربردی کردن یافته های پژوهش انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با متخصصین حوزه مسکن و مدیریت شهری، با استفاده از تکنیک های نمونه گیری هدفمند و با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی جمع آوری شده است. تحلیل داده های کیفی با استفاده از نرم افزار MaxQDA به دست آمده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که به طور کلی سیاست های مسکن در ایران علی رغم تأکید بر تأمین مسکن برای گروه های کم درآمد عمدتاً بر تولید مسکن و بدون توجه به توان گروه های هدف، متمرکز بوده و به نیازهای ویژه این گروه ها در بهره برداری از این سیاست ها توجه نشده است. شهرداری ها نیز به عنوان اصلی ترین نهاد مدیریت شهری در سطح محلی، نقش مؤثری در اجرای سیاست های مسکن ایفا نکرده و بیشتر بر جنبه های کالبدی توسعه شهری تمرکز داشته اند، بدون آنکه راهکارهای مؤثری برای دسترسی گروه های کم درآمد به مسکن مناسب ارائه دهند. از همین روی واگذاری اختیارات بیشتر به شهرداری ها، ایجاد یک بستر قانونی شفاف و یکپارچه برای سیاست گذاری مسکن، و استفاده از ابزارهای مالیاتی همچنین بهره گیری از ظرفیت های درون شهری از جمله پیشنهادهای این پژوهش است.
مبلمان شهری و ملاحظات طراحی آن در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مبلمان شهری یکی از عناصر مهم در فضاهای شهری به جهت خدمات رسانی به شهروندان محسوب می شود که از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ لذا در طراحی و مکان یابی این مبلمان باید تمامی شرایط و ملاحظات لازم را در نظر گرفت.
اهداف: هدف اصلی در این پژوهش بررسی ملاحظات طراحی مبلمان شهری در فضاهای شهری است که برای این منظور در این مطالعه معیارها و ملاحظات مربوطه مورد سنجش قرار می گیرند.
روش تحقیق: پس از مطالعات و بررسی های انجام شده، در ابتدا به بررسی تعاریف مختلفی که کارشناسان برای مبلمان شهری در نظر گرفته اند پرداخته شده و سپس به دسته بندی آن در دنیا و ایران و پس از آن ملاحظات و معیارهای مبلمان شهری مورد بررسی قرار گرفته است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که در طراحی مبلمان شهری، ملاحظات و معیارهای طراحی در یک تعامل و رابطه دوجانبه هستند. در واقع می توان عنوان کرد که از نظر چگونگی توجه به ملاحظات و معیارهای طراحی دو حالت می تواند وجود داشته باشد؛ حالت اول طراحی استاندارد محور و یکسان که در پروسه طراحی آن کلیه ملاحظات و معیارها به طورکلی موردتوجه است و معیارهای معناشناسانه یا متوجه اهداف نهاد متولی مبلمان است و یا بعضاً فاقد معیارهای معناشناسانه است. این مبلمان و طراحی آن در بازه های زمانی بلند مورداستفاده قرار می گیرد و گاهی پس از گذشت چند دهه بازطراحی انجام می شود.حالت دوم طراحی موردی، که بر اساس شرایط ویژه و بر اساس مکان و بستر قرارگیری مبلمان و با رعایت ملاحظات و معیارهای متناسب با آن طراحی صورت می گیرد.
معرفی اثر «تصویرسازی متریک بنای خانه کلاهدوزهای یزد (موزه آب یزد)»
حوزههای تخصصی:
مستندسازی ابنیه تاریخی یکی از فرایندهای بسیار مهم و کاربردی در امر مطالعه، حفاظت و مرمت ابنیه تاریخی است. از گذشته تاکنون روش های مختلفی برای مستندسازی بناهای تاریخی به کار گرفته شده است. یکی از این روش های رایج، برداشت نقشه های معماری یا رولوه بنای تاریخی است. رولوه، با استفاده از روش های سنتی و دستی تا روش های مدرن و دیجیتال اجرا می شود و فهم ما از الگوی معماری بنا را ارتقا می دهد، اما نمی تواند گویای بسیاری از اطلاعات، از جمله تنوع رنگی، جنس و بافت مصالح، نور و اشیاء درون فضا باشد. از این رو در کنار این روش، تمایل به استفاده از دیگر روش هایی که می تواند اطلاعات کاملتری از بنا را ثبت کند افزایش یافته است. در این نوشتار تصویرسازی متریک ابنیه تاریخی به عنوان یکی از این روش ها معرفی شده است. منظور از تصویرسازی متریک، تصویرسازی از بنای تاریخی مبتنی بر نقشه های فنی و برداشت دقیق از بنا است. نمونه ای از این تصویرسازی که به صورت نما برش در موزه آب یزد انجام شده است به عنوان مطالعه کاربردی موردی ارائه شده است.
بررسی و شناخت آرایه های معماری شهری در بافت تاریخی ارسن زندیه شیراز
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
321 - 344
حوزههای تخصصی:
ارسن زندیه شیراز به عنوان یکی از شاخص ترین مجموعه های تاریخی معماری و شهرسازی ایران به شمار می رود که در آن هنر و آرایه ی بناها به شکوفایی و اوج خود رسیده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی آرایه ها، ساختار کالبدی و لایه بیرونی بناهای مجموعه زندیه شیراز و شناخت عوامل تاثیرگذار بر آن می باشد. روش تحقیق این نوشتار، توصیفی – تحلیلی است. برای تدوین چارچوب نظری پژوهش، از مطالعات کتابخانه ای و برای تحلیل آرایه های به کارفته در این مجموعه از برداشت-های میدانی استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که ابداعاتی در آرایه های این مجموعه به کار رفته است و شرایط سیاسی و اجتماعی باعث شده عواملی چون تاثیر پذیری از هنر اساطیری و باستانی، تزیینات جزیی از کالبد بودن و درونگرایی در ایجاد آرایه ها نقش داشته است و تزیینات به کار رفته در آن دارای الگوها، نشانه ها و نمادهایی است که باعث وحدت و معنابخشی آثار شده اند. این معماری همچنین از توجه به مقیاس ادراک پیاده غافل نبوده و به آرایه های گذرها و دید ناظر نیز توجه کرده است.
رویکردهای عکاسی خیابانی در ثبت وقایع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ژانرهای عکاسی که وابسته به زندگی مردم است، عکاسی خیابانی است. این ژانر، شکلی از عکاسی مستند است، اما قطعاً گزارش نیست و به ندرت داستانی را بیان می کند. تحقیق حاضر بر آن است تا رویکردهای عکاسی خیابانی را در رویدادهای ثبت شده انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ایران شناسایی و موردبررسی قرار دهد؛ رویدادهایی که مهم ترین مقاطع سیاسی و اجتماعی ایران را در سال های 1357 و 1360ه.ش در برمی گیرند و مجموعه ای از سوژه های ناب را فراهم می سازند. عکاسانی که از جوامع مختلف در این وقایع حضور داشتند؛ توانستند از ژانر عکاسی خیابانی به خوبی استفاده کنند و رویکردهای متنوعی را به نمایش بگذارند. به همین دلیل و با توجه به اینکه تاکنون، چه در نمایشگاه های عکاسی و چه در تحقیقات کاربردی، توجه بسیار کمی به این ژانر عکاسی در این مقطع زمانی خاص شده، مطالعه این آثار اهمیت می یابد. پرسش اصلی این است که: چه رویکردهایی در عکاسی خیابانی وقایع انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ایران به کار گرفته شده است؟ این تحقیق در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد و به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی و شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی، مطالعات کتابخانه ای و الکترونیکی تنظیم شده است. یافته های تحقیق نشان می دهند که از میان رویکردهای شش گانه، رویکرد تهاجمی در هر دو واقعه بیشتر مورداستفاده قرار گرفته و رویکرد کلاسیک و مستند اجتماعی در واقعه جنگ تحمیلی کمتر مدنظر بوده است. علت این امر را می توان در ماهیت و جز جدانشدنی این قبیل واقعه ها که درگیری و تهاجم است، جستجو کرد.
تحلیل ساختاری تغییرات طراحی حروف کتاب های اول تا پنجم ابتدایی آموزش و پرورش ایران در سال 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودک با ورود به مدرسه برای آموختن حروف فارسی و خواندن و نوشتن آن، ملزم به خواندن و نوشتن با شکل حروفی قاعدهمند میشود. تنوع و عدم تناسب این شکلهای حروف با درک و توانایی کودک در هر دورهی آموزشی میتواند سبب دلزدگی و دشواری در یادگیری شود. پر اهمیت است بدانیم شکل حروف استفاده شده در کتاب فارسی و نگارش اول تا پنجم ابتدایی با توجه به رشد کودک چگونه تغییر یافته است. تعداد، تنوع و چگونگی تغییرات شکل حروف استفاده شده در کتاب فارسی و نگارش اول تا پنجم در هر دورهی آموزشی براساس رشد توانایی و درک کودک سوال اصلی این پژوهش است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای است. کشف خواص بصریِ شکل حروفِ متناسب با گروه سنی ابتدایی، هدف اصلی این پژوهش است. نتایج پژوهش نشان داده که هفت نوع شکل حروف در دوره ابتدایی، مورد استفاده قرار گرفته و نیز در هر دوره سه تا هفت شکل حروف متفاوت وجود دارد. یکی از آن شکلهای حروف، "خط تحریر" ، از ابتدا تا انتهای این دوره مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین استفاده از خط تحریری در دورههای اول و دوم ابتدایی حضور پررنگ و در دورهی سوم و چهارم ابتدایی کمتر است. با توجه به روند رشدی جسمی و ذهنی کودک در این مقطع سنی، بهتر است در هر دوره فقط از یک شکل حروف استفاده شود و همچنین شکل ظاهری حروف از ساده به پیچیده در طول دورهی ابتدایی تغییر کند. نیز آموزش خط تحریر به دوران بعد از ابتدایی انتقال یابد.
تحلیل تطبیقی معیارهای موثر بر طبقه بندی هنرها در زیباشناسی کانت و دلوز با تأکید بر نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله کلی تحقیق واکاوی در چیستی معیارهای موثر بر طبقه بندی هنرها در زیباشناسی کانت و دلوز به منزله فیلسوفان مطرح قرن 18 و 20 است. پرسش های تحقیق این است: دو متفکر با نحو اندیشیدن و مشی فکری متفاوت چگونه و با چه معیارهایی به نظام هنرها می نگرند؟ مطالعه معیارهای موثر بر طبقه بندی هنرها در زیباشناسی بر اساس نقاشی چه نتایجی را درباره نسبت هنرها در آرای دو متفکر آشکار می کند؟ در این تحقیق تلاش می شود به روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تطبیقی به پرسش ها پاسخ داده شود. نتایج تحقیق نشان می دهد مهمترین معیار نزد کانت به منزله ایده آلیست استعلایی، بیانگری ایده زیباشناختی در هنرها است. نقاشی هنری مکانی است، دریافت آن بصری است. بیانگری ایده زیباشناختی و نمادها فرصت اندیشیدن در آن فراهم می کند. با این معیار نظام سلسله مراتبی ساخته می شود که در وهله اول شعر و بعد نقاشی با مشتقاتش و سپس موسیقی قرار می گیرد. کانت بیشتر با ایده زیباشناختی به عنوان معیاری وحدت بخش به تأثیر هنرها بر مخاطب اثر هنری صحه می گذارد. دلوز به منزله ی یک تجربه گرای استعلایی مفهومی بین هنری مثل ریتم را معیار قرار می دهد. به واسطه این مفهوم و نمودار نقاشی هنری زمانمند است که بنیان مکانمندی آن قرار می گیرد. دلوز از نیروها یعنی خاصیت اشتدادی ماده و حساسیت آنها بحث می کند. دریافت اثری چنین با بدن بدون اندام صورت می گیرد. نقاشی نزد این متفکر نسبت به عکاسی و موسیقی هنری شدتمندتر و کلیشه زداتر است. به نظر او با نقاشی می توان اندیشید؛ به واسطه منطق خاص نقاشی، مفاهیم تصویری، نمودار یا نسبت نیروهایی که از دل بن بست فاجعه و متوقف شدنِ جریان سیال داده های روایی و فیگوراتیو از نقاشی بیرون می زند. دلوز با معیار ریتم، به عنوان معیار هماهنگ کننده و وحدت بخشِ کثرت ها، همزمان بر چگونگی آفرینش هنری هنرمند و قرارگیری مخاطب در میدان نیروی اثر هنری تأکید می کند. نگرش او به هنرها بر اساس نظامی سلسله مراتبی نیست.
صورت و معنا در زیبایی هنری، از منظر توماس آکوئیناس و اریک نیوتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵)
107 - 113
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مباحث مورد نظر اندیشمندان زیبایی شناس بررسی رابطه صورت و معنا در آثار هنری است. در وهله اول، این موضوع، اشاره به جدایی زیبایی اثر هنری از عالم پیرامونی دارد. اما در بررسی های دقیق وجوه زیبایی شناسی آثارهنری، با نمونه هایی مواجه می شویم که نشانگر پیوند عناصر بصری و صوری با مفاهیم عمیق معنایی است. پژوهش حاضر، با گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی (کتابخانه ای) و روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی، به بررسی رابطه متقابل صورت و معنا در زیبایی شناسی آثار هنری از منظر توماس آکوئیناس و اریک نیوتن می پردازد. این پژوهش با تمرکز بر آراء توماس آکوئیناس و اریک نیوتن درصدد پاسخ به این پرسش است که چگونه صورت و معنا بعنوان دو اصل بنیادین، در زیبایی شناختی آثار هنری نقش ایفا می کنند، یافته های پژوهش نشان می دهد، اگرچه این دو فیلسوف با نگرش های متفاوت صورت و معنا را مورد بررسی قرار داده اند، اما در این اصل مشترک اند که صورت و معنا رابطه متقابل و جدایی ناپذیری دارند، صورت اثر هنری به عنوان اصل بنیادین، سایراجزای اثر بر اساس آن نمود می یابد و از سویی معنا به عنوان محتوای درونی اثر وابسته به صورت است. در این اصل مشترک اند که صورت و معنا رابطه متقابل و جدایی ناپذیری دارند، صورت اثر هنری به عنوان اصل بنیادین، سایراجزای اثر بر اساس آن نمود می یابد و از سویی معنا به عنوان محتوای درونی اثر وابسته به صورت است.
تأثیر جانمایی حیاط بر آسایش حرارتی بیرونی در ساختمان های مسکونی میان مرتبه شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جانمایی حیاط در ساختمان های مسکونی، به ویژه در ارتباط با آسایش حرارتی فضاهای بیرونی، اهمیت بسیاری دارد. با وجود هشدارهای روزافزون درباره گرمایش جهانی، این موضوع همچنان در طراحی های معماری مورد غفلت قرار می گیرد. این پژوهش در راستای پر کردن این شکاف، با استفاده از سامانه پسا اثبات گرا و ترکیب راهبردهای شبیه سازی، مطالعات میدانی و استدلال منطقی، بهینه سازی جانمایی حیاط در خانه های یک تا هفت طبقه شهر شیراز را بررسی کرده است. متغیرهای مستقل شامل نوع و تناسبات ابعادی حیاط، جهت گیری ساختمان و تعداد طبقات و متغیرهای وابسته، درصد ساعات آسایش حرارتی در حیاط و پیاده رو بودند. بدین منظور، گونه های مختلف جانمایی حیاط با نرم افزار راینو و پلاگین گرس هاپر تولید و شبیه سازی های حرارتی با افزونه ابزارهای لیدی باگ انجام شد. فرایند بهینه یابی نیز با افزونه اختاپوس صورت گرفت. نتایج نشان داد که جانمایی حیاط، در میان توده گذاری و در شرایطی که محور طولی آن، زاویه ۱۰۰ درجه نسبت به خط افق داشته باشد، بیشترین درصد ساعات آسایش حرارتی بیرونی را فراهم می کند. در ساختمان های یک طبقه، زاویه ۱۱۰ درجه مناسب تر بود. همچنین حیاط سراسری باید به نحوی قرار گیرد که عرض بخشی از توده در نزدیکی خیابان، حدود 22 % و عرض بخش دیگرش، حدود 38% طول زمین باشد.
بررسی رابطه متقابل انسان و شهر به مثابه رابطه عروسک و عروسک گردان با تکیه بر نظریات نوین پیرامون ماهیت عروسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۹)
9 - 23
حوزههای تخصصی:
تئاتر عروسکی معاصر به یکی از غنی ترین و چندوجهی ترین فرم های هنری تبدیل شده است و در نظریه و عمل نوعی دگردیسی را تجربه می کند. بر اساس تئوری های نوین در تئاتر عروسکی، عروسک دیگر به عنوان یک شئ ثابت و معین تعریف نمی شود و می تواند حاصل نوعی تعامل و ارتعاش باشد. بر همین اساس، پرسش «عروسک چیست؟» جای خود را به پرسش «عروسک کجاست؟» می دهد و ایده هایی چون «عروسک بی جسم»، «حرکت دهی بی حرکت» و «لحظه عروسکی» توسط افرادی مانند کلودیا اورنشتاین و جولی پستل مطرح می شود. مقاله حاضر پیرامون این ایده ها و آرای این دو صاحب نظر تئاتر عروسکی شکل گرفته است. در این نگاه تازه به تئاتر عروسکی، مخاطب و فرایند تماشا، جایگاهی اساسی در تعیین ماهیت و معنای عروسک پیدا می کنند. با توجه به این رویکرد، عرصه حیات عروسک و تئاتر عروسکی به «صحنه» هایی فراتر از صحنه تئاتر کشیده می شود. شهر یکی از این صحنه هاست. شهر به عنوان یک بستر «اجرایی» و «تئاتریکال» دارای ظرفیت های فراوانی است و در زندگی روزمره بر اثر تعامل شهروندان و مکان های شهری، اجراهای مختلفی در شهر شکل می گیرد. در پژوهش حاضر پس از بررسی تعاریف نوین تئاتر عروسکی، مشخص می شود رابطه انسان با شهر نسبتی آشکار و قابل توجه با رابطه عروسک و عروسک گردان دارد. خیابان، میدان، اتوبوس، ورزشگاه و مراکز تجاری ازجمله مکان های شهریِ آکنده از اجراهای عروسکی هستند و تلاش نگارندگان در پژوهش حاضر بر آن بوده است تا روایتی از این اجراها را به ثبت برسانند. این اجراهای عروسکی، بازتاب دهنده گفتمان های شهری و تعاملات انسانی اند. در اینجا انسان شهری به عروسکی معاصر تبدیل می شود که هویت خود را در تنش میان اشیاء، مکان ها و سایر حضورهای انسانی به دست می آورد.
تبیین نقش بساطت در معماری و رابط آن با نفس و بسیط الحقیقه از منظر حکمت متعالیه و کاربرد آن در فرآیندطراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش و معرفت معماری همچون دیگر دانش های بشری، بر پایه های معین هستی شناختی و معرفت شناختی استوار است که به عنوان مبانی اصلی مباحث فلسفی عصر جدید محسوب می شوند. پیش فرض تحقیق پیشِ رو این است که بساطت در معماری می تواند هماهنگی بین عرصه محیط زندگی انسان (معماری)، عرصه درون و نفس انسان (عرصه انسان شناختی و خودشناسی) و عرصه هستی و واقعیت (عرصه هستی شناختی) را برقرار کند و این مهم، در بستر قاعده بسیط الحقیقه ملاصدرا ساری و جاری است. هدف این پژوهش آن است که با تکیه برقاعده مذکور، دیدگاهی وجودشناسانه و وحدت گرایانه در معرفت معماری پدیدار گردد و رابطه «حقیقت» با «اشیاء» در معماری معاصر دقیق تر و بهتر تبیین شود. روش تحقیق در این پژوهش، ترکیبی از متدولوژی استدلال منطقی و تحلیل محتوای کیفی مبتنی بر قواعد فلسفی و مطالعه اسناد کتابخانه ای، است. در گام نخست، با بررسی پیشینه های مرتبط در حوزه های معماری و فلسفه و تبیین قاعده «کل القُوی بودن نفس» و قاعده «بسیط الحقیقه»، به تعریف دقیق بساطت در معماری پرداخته شده است. سپس با مروری بر مبانی حکمت متعالیه، تلاش شده است تا اندیشه صدرایی به طور جامع تری شناخته شود. در گام دیگر جهت مشخص نمودن کاربرد بساطت در معماری، به بررسی فرآیندطراحی معماری در قالب تقسیم بندیِ نسل ها و مفاهیم دوگانه موجود در خلال بحث های آن ها و استخراج مؤلفه های مربوطه و انتساب با مؤلفه های صدرایی پرداخته شده است. در نهایت، چنین نتیجه گیری می شود که طراحی معماری جلوه ای از بساطتِ معماری، بساطت معماری جلوه ای از بساطت نفسانی و بساطت نفسانی جلوه ای از بساطت الهی است؛ چنین بساطتی که زائیده «کثرت در وحدت» و «وحدت در کثرت» در بستر قاعده بسیط الحقیقه ملاصدرا است می تواند طریقتی جهت ارتباط کثرات معماری معاصر با وحدت حقیقی بنمایاند.
استحکام بخشی اسناد کاغذی با استفاده از نانو ذرات کتیرا
حوزههای تخصصی:
هدف از این نوآوری، ارزیابی نانو ذرات صمغ کتیرا، بهینه سازی جهت استحکام بخشی و بازگرداندن قوای مکانیکی و پایداری به اسناد کاغذی تاریخی است. روش و رویکرد پژوهش، کاربردی بوده و به روش تحلیلی- مقایسه ای است که شامل یافته اندوزی و گردآوری اطلاعات از طریق آزمایش های مرتبط با موضوع پژوهش چون آزمون های pH سنجی، مقاومت مکانیکی، آنالیز SEM، آنالیز پتانسیل زتا جهت بررسی عمق نفوذ و پایداری بالا و رنگ سنجی روی نمونه ها بوده است. نانو ذرات کتیرا با درصدهای وزنی مختلف استحصال شده و جهت بالابردن میزان pH آن، هیدرواکسیدکلسیم و جهت افزایش انعطاف پذیری، گلیسرول به آن افزوده شد. تیمار حاصل روی نمونه های کاغذی اسپری شده و سپس تحت پیرسازی رطوبت- دما به شماره استاندارد 4706- ISIRI به مدت 12 روز کامل و پیرسازی نور به شماره استاندارد 3e02-6819 ASTM Dبه مدت 6 روز کامل قرار داده شد. نتایج نشان داد که در آزمونpH سنجی، pH نمونه های تیمار شده قبل و بعد از پیرسازی نسبت به نمونه شاهد افزایش یافته و در محدوده قلیایی قرار گرفته و به عبارتی تا 40% افزایش داشته است. آنالیز SEM، پیوند فیزیکی الیاف شکسته را گزارش داد. آنالیز مقاومت مکانیکی نمونه ها قبل و بعد از پیرسازی، در نمونه های روزنامه، افزایش نیروی 3 تا 15% بسته به میزان صمغ مصرفی را نشان داد. نتیجه آنالیز رنگ سنجی، عدم تغییرات رنگ و کدورت ماده استحکام بخش را اعلام نموده است. در آنالیز پتانسیل زتا، اندازه ذرات ماده، 4.5 تا 5 نانومتر به دست آمده که عمق نفوذ بالا و پایداری را در جهت استحکام بخشی نشان می دهد.