فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱٬۰۲۱ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
169 - 180
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر، طراحی الگوی آموزش الکترونیکی در دانشگاه پیام نور لرستان بود.روش شناسی:روش پژوهش حاضر، تلفیقی (کیفی- کمّی) و از نظر شیوه اجرا کاربردی بود. جامعه پژوهش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 400-1399 بودند که 40 نفر بر اساس قاعده اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی نیز شامل اساتید دانشگاهی شهرم خرم آباد در سال تحصیلی 400-1399 به تعداد 552 نفر بودند که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 225 تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار بخش کیفی مصاحبه و بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی ابزار بخش کیفی با روایی صوری انجام گرفت و پایایی نیز با ضریب توافق بین کدگذاران 82/0 شد. همچنین در بخش کمّی پژوهش روایی صوری استفاده و پایایی با آلفای کرونباخ 85/0 حاصل شد. تجزیه وتحلیل بخش کیفی با روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA3 و بخش کمی با روش حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Pls smart3انجام شد.یافته ها: در بخش کیفی، 5 مؤلفه (محتوا، ارزشیابی، زیرساخت فنی، برنامه ریزی و محیط یادگیری) و 41 شاخص برای الگوی آموزش الکترونیکی شناسایی شد. بر اساس نتایج بخش کمی، بار عاملی که ضریب همبستگی بین متغیر مکنون (آموزش الکترونیکی) و متغیرهای آشکار در یک الگو است، به ترتیب مربوط به برنامه ریزی (74/0)، تدوین محتوا (63/0)، ارزشیابی (58/0)، زیرساخت فنی (51/0) و محیط یادگیری (5/0) می باشد. همچنین طبق نتایج مدل سازی معادلات ساختاری، مؤلفه برنامه ریزی با ضریب۴۲/۰، تدوین محتوا با ضریب۲۱/۰، ارزشیابی با ضریب۱۸/۰، زیرساخت فنی و محیط یادگیری با ضریب۱۴/۰ به ترتیب بیش ترین اثر را بر آموزش الکترونیکی داشتند.بحث و نتیجه گیری:کووید-19 نشان داد که آموزش الکترونیکی، ضرورت سیستم آموزشی در آینده است. لذا اولین اقدام، نظرخواهی از اساتید و متخصصین برای شناسایی و رفع چالش های آموزش الکترونیکی و برنامه ریزی برای پیاده سازی این سیستم در نظام آموزش عالی با توجه به مؤلفه های محتوا، ارزشیابی، زیرساخت فنی، برنامه ریزی و محیطی یادگیری می باشد.
شناسایی ابعاد و مولفه های خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
292 - 305
حوزههای تخصصی:
هدف: خودرهبری در بهبود عملکرد اعضای هیات علمی نقش مهم و موثری ایفا می کند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد و دولتی شهر کرج بودند. نمونه پژوهش طبق اصل اشباع نظری 12 نفر محاسبه که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته با 11 سوال بود که مصاحبه ها به صورت انفرادی انجام و روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی دارای 53 کد باز یا شاخص، 14 کد محوری یا مولفه و 8 کد انتخابی یا بعد بود. ابعاد خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی شامل توسعه شخصی (با دو مولفه خودمدیریتی و خودهدایتی)، توسعه حرفه ای (با دو مولفه استراتژی حرفه ای و مهارت های حرفه ای و اجتماعی)، اخلاق مداری (با سه مولفه اخلاق مداری حرفه ای، اخلاق مداری روابطی و مهارت های تفکر انتقادی)، بهبود عملکرد (با دو مولفه اثربخشی و کارآمدی)، تحول گرا (با دو مولفه راهبرد رفتارمحور و خودانگیزی)، برنامه گرا (با یک مولفه هدفمند)، خودآگاهی (با یک مولفه شناخت انگیزه و رفتار خود) و اصلاح گر و هم افزا (با یک مولفه خودنظارتی و خودکنترلی) بودند. در نهایت، برای خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی 29 مقوله فرعی در 8 مقوله اصلی شامل شناخت خود، خودانگیزشی، خودکنترلی، اثربخشی، هدف گذاری، اصلاح و تحول، اخلاق مداری و خودشکوفایی شناسایی شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به ابعاد و مولفه های شناسایی شده برای خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی، برای بهبود خودرهبری در اعضای هیات علمی می توان زمینه را برای تحقق ابعاد، مولفه ها و مقوله های شناسایی شده فراهم کرد.
شناسایی و اعتبارسنجی مولفه های اصلی دوره های توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان با رویکرد یادگیری معکوس فراترکیب و مصاحبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، به جهت طراحی الگوی دوره های توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان با رویکرد یادگیری معکوس انجام شد.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش مورد استفاده فراترکیب بود. نمونه اولیه ای مشتمل بر 3152 پژوهش که از پایگاههای علمی از سالهای 2000 تا 2020 به دست آمد که پس از غربالگری از نظر عنوان، چکیده، محتوا، روش شناسی پژوهش ها، 60 مطالعه انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج فراترکیب منجر به شناسایی 9 مولفه اصلی و 58 مولفه فرعی شد. در مرحله بعد به جهت غنای داده های پژوهش، مصاحبه ای با خبرگان (اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان و آشنا به دوره های توسعه حرفه ای) انجام شد که 12 مولفه اصلی و 50 مولفه فرعی مورد شناسایی قرار گرفت. در این مرحله تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل تم انجام گردید. سپس داده های هر دومرحله با یکدیگر ترکیب شدند که در نهایت 15 مولفه اصلی و 55 مولفه فرعی به دست آمد. در مرحله بعد از مولفه های شناسایی شده پرسشنامه ای استخراج و جهت رتبه بندی مولفه ها در اختیار خبرگان قرار گرفت.یافته ها: مولفه های عوامل نهادی، حمایت و پشتیبانی، پداگوژی، ارزیابی و تضمین کیفیت، قالب های یادگیری از نظر خبرگان بیشترین اهمیت را در دوره های توسعه حرفه ای با رویکرد یادگیری معکوس داشتند.بحث و نتیجه گیری: در نهایت به جهت اعتبارسنجی مولفه ها از ضریب لاوشه استفاده شد و در نهایت 10 مولفه اصلی و 38 مولفه فرعی مورد تایید قرار گرفت.
ارائه الگوی استقرار سیستم مدیریت دانش در اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
130 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی استقرار سیستم مدیریت دانش در اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران انجام شد.روش شناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از منظر روش گردآوری داده ها، اکتشافی از نوع کیفی بود. جامعه آماری مقالات داخلی و خارجی در سال های 2000 الی 2019 بودند. روش نمونه گیری با مقالات حائز اولوبت بالاتر در روش شناسی کسپ آغاز و با رسیدن به کفایت تئوریک خاتمه یافت. با جستجوی سیستماتیک در 7 پایگاه داده، 152 مقاله یافت شد که در مراحل ارزیابی در نهایت 14 مقاله برای تدوین الگو مورد تأئید قرار گرفت. برای بررسی روایی فراترکیب، از ابزار ارزیابی حیاتی (کسپ) و به منظور سنجش پایایی از شاخص کاپای کوهن که (75/0) به دست آمد، استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو (2007) انجام شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که سیستم مدیریت دانش دارای، 50 شاخص و 11 مؤلفه شامل حمایت مدیریت ارشد، فرهنگ سازمانی، مدیریت منابع انسانی، زیرساخت سازمانی، زیرساخت های فن آورانه، توانمندی های فن آورنه، توانمندسازی، فرآیندهای مدیریت دانش، استراتژی و اهداف، محرک های انگیزاننده دانشی و معماری دانش شناسایی شدند و بر اساس آن الگوی استقرار سیستم مدیریت دانش ترسیم شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به شاخص ها و مؤلفه های شناسایی شده برای استقرار سیستم مدیریت دانش در اداره کل آموزش و پرورش، متخصصان و برنامه ریزان می توانند از طریق بهبود مضامین این پژوهش گام مؤثری در جهت بهبود عملکرد و اثربخشی سازمانی مبتنی بر دانش بردارند.
شناسایی و رتبه بندی ابعاد آینده پژوهی فعالیت های پژوهشی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
255 - 265
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های آینده پژوهی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران بود.روش : این پژوهش از نظر هدف، کاریردی و از نظر روش توصیفی از نوع زمینه یابی است که با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی انجام شد. جامعه آماری آن را کلیه مدیران و معاونین واحدها، مدیران و معاونین دانشکده ها، مدیران گروه های دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران به تعداد 700 نفر تشکیل می دهند که بر اساس فرمول کوکران، تعداد 248 نفر با روش نمونه گیری «تصادفی طبقه ای» به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته آینده پژوهی با 78 سوال استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS20 وآزمون تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد.یافته ها: آینده پژوهی دارای دو بعد و 12 مولفه «سازمانی (خلق چشم انداز استراتژیک، بهبود اتحاد و توافق، فشار عملکرد در پژوهش، میل به تغییر، سازگاری با محیط، کشف روند های گذشته پژوهش) و عملکردی (کاربرد دانش در پژوهش، پاسخگویی به نیازهای پژوهشی، استعدادیابی پژوهشی، سرنوشت مشترک در پژوهش، روحیه و حمایت پژوهشی، شناسایی فرصت های بازار) است. تأثیر همه ابعاد و مؤلفه ها بر آینده پژوهی تأیید شد. در بین ابعاد آینده پژوهی، بعد سازمانی با بار عاملی 962/0 دارای تأثیر بیش تر و بعد عملکردی با بار عاملی 950/0 دارای تأثیر کم تر است. نتیجه گیری: همه ابعاد و مؤلفه ها بر آینده پژوهی تاثیر دارند و بعد سازمانی دارای بیشترین تاثیر بر آینده پژوهی است. لذا کارگاه های آموزشی و همایش ها برای آشنایی مدیران و اعضای هیات علمی با آینده پژوهی برگزار گردد.
عوامل پیش بینی کننده رجعت به بی سوادی درسواد آموختگان دوره سوادآموزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل پیش بینی کننده رجعت به بی سوادی در سواد آموختگان دوره ی سوادآموزی بود. روش شناسی: جامعه آماری پژوهش شامل تمامی سواد آموختگان در سطح کشور بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای ، نمونه ای با تعداد 486 نفر (سواد آموخته) انتخاب شده و موردمطالعه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس پیشرفت تحصیلی محقق ساخته، پرسشنامه محقق ساخته ویژه ی نوسوادان، مقیاس انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) و مقیاس اعتمادبه نفس روزنبرگ(1986) بودند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار spss21 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای موافقت خانواده با سوادآموزی، کیفیت برنامه های آموزشی، وجود افراد باسواد در خانواده، درآمد ماهیانه خانواده و انگیزش پیشرفت به صورت منفی؛ و تعداد فرزندان، مسئولیت خانه داری و باروری زنان به صورت مثبت عوامل اصلی پیش بینی کننده ی رجعت به بی سوادی در سواد آموختگان دوره سوادآموزی و معادل آن بوده اند (مجذور آر تنظیم شده = 267/0 ، 0/001P < ، 567/15 = F). نتیجه گیری: عوامل اجتماعی اقتصادی فرهنگی، بیشترین نقش را در میزان رجعت به بی سوادی نوسوادان داشته و عوامل مرتبط باکیفیت برنامه های آموزشی و انگیزش پیشرفت، پیش بینی کننده های بعدی رجعت به بی سوادی بوده اند.
رابطه ویژگی های شخصیتی و سبک های فرزند پروری مادران با پرخاشگری کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
158 - 169
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و سبک های فرزند پروری مادران با پرخاشگری کودکان دبستانی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دبستانی دختر و پسر در سال تحصیلی 97_1396و نمونه پژوهش شامل 200 نفر از دانش آموزان شهر تهران که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شخصیتی نئو (NEO-ffi-60) مک کرا و کاستا(1987)، پرسشنامه شیوه های فرزند پروری توسط باومریند(1972) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری(1992) بود. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی ساده پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با رویکرد سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که، از بین سبک های فرزند پروری، سبک سهل گیرانه به صورت مثبت و سبک دموکراتیک به صورت منفی پرخاشگری کودکان دبستانی را پیش بینی می کند. همچنین از بین ویژگی های شخصیتی مادران، روان رنجور خویی به صورت مثبت و برونگرایی و توافق پذیری به صورت منفی پرخاشگری کودکان دبستانی را پیش بینی می کند.
ویژگی های روان سنجی مقیاس خودتفسیری : ساختار عاملی، پایایی و روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس خودتفسیری، شامل بررسی ساختار عاملی، پایایی و روایی، به منظورآماده سازی آزمون برای پژوهش های روانشناختی و جامعه شناختی انجام شد.روش: روش پژوهش حاضر از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی و از لحاظ هدف کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تم امی دانش آموزان دخت ر و پس ر در رشته های ریاضی- فیزیک و علوم تجربی در پایه های دوم و سوم متوسطه شهر کرج در سال تحصیلی 97-96 بود؛ نمونه پژوهش شامل 400 دانش آموز (148پسر و 252 دختر) دوره ی متوسطه در رشته های ریاضی – فیزیک و تجربی بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و با مقیاس خودتفسیری ( هاردین، لئونگ و باگوت، 2004) مورد آزمون قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار R، لیزرل (نسخه 80/8) و SPSS (نسخه 23) در سطح معناداری 0.05 انجام شد.یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد در تحلیل عاملی تاییدی، ساختار مقیاس برازش قابل قبولی با داده ها دارد و شاخص های نیکویی برازش، مدل را تایید می کنند. پایایی مقیاس با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ و تتای ترتیبی در مورد گروه نمونه محاسبه و تایید شد. به گونه کلی یافته های تحلیل عاملی تقریبا مشابه تحقیقات انجام گرفته در فرهنگ اصلی و ضرایب روایی و پایایی نیز به نتایج تحقیقات پیشین نزدیک بود (P < /span><0.005).نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که این مقیاس در جامعه دانش آموزان ایرانی از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و می توان جهت سنجش سطوح خودتفسیری از آن استفاده کرد.
پیش بینی بهداشت روان بر اساس مؤلفه های هوش هنری در دانش آموزان متوسطه اول استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
144 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بهداشت روان بر اساس مؤلفه های هوش هنری در دانش آموزان متوسطه اول استان مازندران، انجام شد.روش شناسی: این پژوهش، کاربردی، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان متوسطه اول استان مازندران در سال تحصیلی 99–1398 به تعداد 124796 نفر بود که طبق جدول کرجسی و مورگان، تعداد 375 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه محقق ساخته هوش هنری با 55 گویه و بهداشت روان امیدیان و علوی لنگرودی با 46 گویه بود که روایی سازه آن، با استفاده از روش تحلیل عاملی و مقدار پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر 94/0 و 92/0 محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیونی و با استفاده از نرم افزار SPSS23 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که رابطه معناداری بین هوش هنری و مولفه های آن (استعداد هنری، نگرش هنری، ذوق هنری، فعالیت هنری، مهارت هنری و اقتصاد هنر) با بهداشت روان دانش آموزان وجود دارد. مولفه های هوش هنری، 61 درصد از بهداشت روان دانش آموزان را تبیین (پیش بینی) می نمایند. هم چنین، مولفه ذوق هنری بیشترین سهم را در پیش بینی بهداشت روان دانش آموزان دارد.نتیجه گیری: هوش هنری و هنر درمانی به عنوان یکی از ابزارهای تقویت و تخلیه هیجانات روانی و عاملی مهم در پیشگیری از بیماری های روانی و سلامت دانش آموزان می باشد.
تبیین و رتبه بندی عامل های سازمانی تحقق بیانیه گام دوم انقلاب در نظام آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
455 - 472
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تبیین و رتبه بندی عوامل سازمانی موثر در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب در نظام آموزش و پرورش ایران انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش از روش تحقیق آمیخته اکتشافی استفاده کرده است. در بخش کیفی، از تکنیک دلفی با مصاحبه از خبرگان دانشگاهی و سازمانی، شامل مدیران ارشد و میانی نظام آموزش و پرورش، در چهار مرحله بهره گرفته شد. در بخش کمی، داده ها از مدیران مدارس استان مازندران با استفاده از پرسشنامه ۹۶ گویه ای محقق ساخته جمع آوری و با مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) در نرم افزار AMOS تحلیل شد. برای رتبه بندی عوامل، از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و پرسشنامه ماتریسی در نرم افزار Expert Choice استفاده گردید. نمونه گیری به روش هدفمند در بخش کیفی و خوشه ای نسبی چندمرحله ای در بخش کمی انجام شد و شامل ۲۰ نفر در بخش کیفی، ۲۸۱ مدیر مدرسه در بخش کمی، و ۳۵ نفر در بخش رتبه بندی بود. اعتبار و روایی ابزارها با استفاده از روش های آزمون مجدد، آلفای کرونباخ، و روایی محتوایی و سازه ای تایید شد.
یافته ها: تحلیل کیفی نشان داد که مدل عوامل سازمانی تحقق بیانیه گام دوم انقلاب در آموزش و پرورش شامل هفت بعد اصلی (علم و پژوهش، معنویت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزت ملی، روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، و سبک زندگی) و ۲۴ مولفه است. تحلیل کمی، تمامی مولفه های مدل پژوهش را تایید کرد. نتایج رتبه بندی نشان داد که بعد "استقلال و آزادی" و مولفه "امنیت شغلی" بیشترین اهمیت را دارند.
نتیجه گیری: این پژوهش مدل جامعی برای تحقق بیانیه گام دوم انقلاب در نظام آموزش و پرورش ایران ارائه می دهد که بر اهمیت استقلال، آزادی، و امنیت شغلی به عنوان عوامل کلیدی سازمانی تاکید دارد. این مدل می تواند راهنمایی برای سیاست گذاران و مدیران در جهت بهبود و هم راستا کردن نظام آموزش و پرورش باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش سرزندگی تحصیلی و معنادرمانی بر جهت گیری انگیزشی در دانش آموزان مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
341 - 351
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی آموزش سرزندگی تحصیلی و معنادرمانی بر جهت گیری انگیزشی در دانش آموزان مقطع دوم بود.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون باگروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهرستان ایرانشهر در سال تحصیلی 99-1398 بودند. از میان آنان 60 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی قرار گرفتند. گروه آزمایش سرزندگی تحصیلی در 12 جلسه 70 دقیقه ای و معنادرمانی 10 جلسه 70 دقیقه ای آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزار پژوهش پرسشنامه جهت گیری انگیزشی (رایان، 1989) بود. داده ها در نرم افزار SPSS-V21 با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد افزایش میزان جهت گیری انگیزشی در گروه آموزش سرزندگی در مقایسه با گروه آموزش معنا درمانی و کنترل از لحاظ آماری معنی دار می باشد درحالی که آموزش معنا درمانی میزان جهت گیری انگیزشی را در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی داری افزایش نداده است (05/0<P).
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، توصیه می گردد که مشاوران و روانشناسان برای افزایش جهت گیری انگیزشی از روش های آموزش سرزندگی تحصیلی استفاده نمایند.
مدل یابی اشتیاق تحصیلی بر اساس جو مدرسه و کیفیت زندگی با میانجی گری خودتنظیمی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
101 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی اشتیاق تحصیلی بر اساس جو مدرسه و کیفیت زندگی با میانجی گری خودتنظیمی در دانش آموزان انجام شد.روش شناسی : این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه پژوهش 350 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. علاوه بر فرم اطلاعات جمعیت شناختی، برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی (فردریکز و همکاران، 2004)، جو مدرسه (لی و همکاران، 2017)، کیفیت زندگی (وار و شربورن، 1992) و خودتنظیمی (بوفارد و همکاران، 1995) استفاده شد. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-22 و LISREL-8.8 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که مدل اشتیاق تحصیلی بر اساس جو مدرسه و کیفیت زندگی با میانجی گری خودتنظیمی در دانش آموزان برازش مناسبی داشت. همچنین، جو مدرسه بر خودتنظیمی و اشتیاق تحصیلی اثر مستقیم و معنادار، کیفیت زندگی بر اشتیاق تحصیلی اثر مستقیم و معنادار و خودتنظیمی بر اشتیاق تحصیلی اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P)، اما کیفیت زندگی بر خودتنظیمی اثر معناداری نداشت (05/0P>). دیگر نتایج نشان داد که جو مدرسه با میانجی گری خودتنظیمی بر اشتیاق تحصیلی اثر غیرمستقیم و معنادار داشت (05/0>P)، اما کیفیت زندگی با میانجی گری خودتنظیمی بر اشتیاق تحصیلی اثر معناداری نداشت (05/0P>).بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج، برای بهبود اشتیاق تحصیلی دانش آموزان می توان از طریق ارتقای جو مدرسه، کیفیت زندگی و خودتنظیمی آنان اقدام کرد.
اثربخشی آموزش شکوفایی بر شوخ طبعی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان (مطالعه موردی: دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر چالوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش شکوفایی بر شوخ طبعی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر چالوس در سال تحصیلی 1398-99 بودند. نمونه آماری پژوهش 30 نفر بودند که با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه دو ساعتی در طی دو ماه (هفته ای یک جلسه) تحت آموزش شکوفایی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. هر دو گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از نظر شوخ طبعی (Khashouei, Arizi Samani and Aghaei, 2009) و درگیری تحصیلی (Reeve and Tseng, 2011) ارزیابی و داده های حاصل از اجرای آنها با روش های تحلیل کوواریانس تک متغیری و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش شکوفایی باعث افزایش شوخ طبعی و هر پنج مولفه آن شامل لذت از شوخی، خنده، شوخی کلامی، شوخ طبعی در روابط اجتماعی و شوخ طبعی در شرایط استرس آور در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شد (05/0>P). همچنین، آموزش شکوفایی باعث افزایش درگیری تحصیلی و هر چهار مولفه آن شامل درگیری شناختی، هیجانی، رفتاری و عاملیت در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شد (05/0>P).
بحث و نتیجه گیری: یافته ها حاکی از اثربخشی آموزش شکوفایی بر افزایش شوخ طبعی و درگیری تحصیلی دانش آموزان بود. بنابراین، برنامه ریزی برای بهبود آنها از طریق کارگاه های آموزشی می تواند نقش موثری در ارتقای شوخ طبعی و درگیری تحصیلی دانش آموزان داشته باشد
طراحی الگوی تدریس چند فرهنگی برای مدرسان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی مطلوب تدریس چند فرهنگی برای استادان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه انجام شد.روش شناسی: در این پژوهش از رویکرد آمیخته اکتشافی(کیفی-کمی) و روش تحقیق مصاحبه بهره گرفته شد. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل متخصصین برنامه درسی، روانشناسان تربیتی وجامعه شناسان و مدرسان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه و مبانی نظری جدید داخلی و خارجی بود. روش نمونه گیری از جامعه افراد مذکور از نوع گلوله برفی بود و حجم نمونه با رسیدن به اشباع نظری به 27 نفر رسید و بر اساس روش نمونه گیری ملاک محور 19 منبع مورد مطالعه قرار گرفت. جامعه آماری در بخش کمی شامل متخصصین برنامه درسی، روانشناسان تربیتی و وجامعه شناسان و استادان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه بود که از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 280 نفر به دست آمد. گردآوری داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد و یافته های کیفی با روش تحلیل مضمون و به وسیله نرم افزار MaxQDA حاصل شد. گردآوری داده ها در بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. جهت اعتبار یابی این الگو در بخش کمی از روش تجزیه و تحلیل به صورت تحلیل عاملی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS3 استفاده شد.یافته ها: یافته های به دست آمده نشان دادند که الگوی تدریس چند فرهنگی از 10 بعد و 29 مؤلفه تشکیل شده اس که بر این اساس ابعاد به دست آمده شامل اهداف(ادراکی اخلاقی رفتاری)، محتوا(سازماندهی، روش های ارائه) تدریس فعالیت های آموزشی و تجربیات یادگیری(رفتار آموزشی روش تدریس نقش و وظایف مدرس ویژگی های تدریس چند فرهنگی پیامد های تدریس چند فرهنگی)؛ ادراک استادان از تدریس چند فرهنگی( دامنه ی تفکرمدرس انعطاف پذیری مدرس سیاست های کلان نظام آموزشی نیروی انسانی مفهوم عملی و نظری تدریس چند فرهنگی)، ارزشیابی(انواع و اصول)، گروهبندی( توجه به همگنی گروه،نا همگنی گروه، توجه به تفاوت های فرهنگی تعداد اعضای گروه، توجه به جنسیت، توجه به سن، توجه به تفاوت های فردی)؛ موانع و مشکلات(ساختاری عملکردی)؛ ویژگی های زمان و مکان( ویژگی های فیزیکی، تجهیزات ، مدت زمان)؛ مواد و منابع یادگیری(ویژگی ها و انواع منابع)؛ ملاک های فعالیت های یادگیری(چالش ها و نقاط قوت) ( که مقدار همه ی آنها بالاتر از مقدار ملاک(3%) بوده است) شناسایی شدبحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش طراحی الگوی تدریس چند فرهنگی برای مدرسان دانشگاه آزاد کرمانشاه ازاعتبار مناسبی برخوردار است.
ارائه مدل علّی سوگیری به مواد مخدر در دانش آموزان بر اساس افت تحصیلی و بیش فعالی و کاستی توجه با نقش میانجی گری لذت جویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
408 - 417
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به پایین آمدن سن اعتیاد و مشکلات فراوانی که مبتلایان به اعتیاد با آن مواجه هستند، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علّی سوگیری به مواد مخدر در دانش آموزان بر اساس افت تحصیلی و بیش فعالی و کاستی توجه با نقش میانجی گری احساس ناامیدی انجام شد.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان دوره اول و دوم متوسطه ناحیه یک شهر مشهد در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که تعداد 310 نفر از آنها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر، پرسشنامه های استعداد اعتیاد، افت تحصیلی، بیش فعالی و کاستی توجه و ناامیدی بودند که شاخص های روانسنجی آن در پژوهش های قبلی و این مطالعه تایید شد. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS نسخه 24 و AMOS نسخه 24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مدل علّی سوگیری به مواد مخدر در دانش آموزان بر اساس افت تحصیلی و بیش فعالی و کاستی توجه با نقش میانجی گری احساس ناامیدی برازش مطلوبی داشت. همچنین، متغیر افت تحصیلی بر احساس ناامیدی و سوگیری به مواد مخدر، متغیر بیش فعالی و کاستی توجه بر احساس ناامیدی و متغیر احساس ناامیدی بر سوگیری به مواد مخدر تاثیر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<)، اما متغیر بیش فعالی و کاستی توجه بر سوگیری به مواد مخدر تاثیر مستقیم و معنادار نداشت (05/0P>). علاوه بر آن، افت تحصیلی و بیش فعالی و کاستی توجه با میانجی گری احساس ناامیدی بر سوگیری به مواد مخدر تاثیر غیرمستقیم و معنادار داشت (05/0P<).نتیجه گیری: نتایج حاکی از نقش موثر افت تحصیلی و بیش فعالی و کاستی توجه با میانجی گری احساس ناامیدی بر سوگیری به مواد مخدر بود. بنابراین، برنامه ریزان و متخصصان فعالیت های فرهنگی تربیتی نوجوانان برای کاهش سوگیری به مواد مخدر می توانند به دنبال طراحی و اجرای برنامه هایی برای کاهش افت تحصیلی، بیش فعالی و کاستی توجه و احساس ناامیدی باشند.
شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
455 - 464
حوزههای تخصصی:
هدف: سواد دیجیتال در هر شغلی نقش موثری در میزان صلاحیت حرفه ای دارد. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان انجام شد.
روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان دانشگاهی و آموزش وپرورش در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه این پژوهش طبق اصل اشباع نظری 24 نفر تعیین که این افراد با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. تنها ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی محتوایی آن بر اساس نظر خبرگان تایید شد و پایایی آن با روش ضریب توافق درون موضوعی 84/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA-10 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج کدگذاری باز، محوری و انتخابی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان نشان داد که سازه مذکور دارای 25 شاخص، 8 مولفه در 3 بعد بسترها، موانع و راهبردها بود. در این مطالعه بسترها شامل سه مولفه آموزشی، سازمانی و فردی، موانع شامل دو مولفه آموزشی و مدیریتی و راهبردها شامل سه مولفه مدیریتی، سازمانی و آموزشی بود. در نهایت، الگوی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان طراحی شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه دارای تلویحات کاربردی برای مدیران و مسئولان نظام آموزش وپرورش است. آنان با توجه به نتایج این مطالعه می توانند گام موثری در جهت ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای از طریق بهبود سواد دیجیتال بردارند. لذا نتایج نشان داد سواد دیجیتال یکی از فاکتورهایی است که معلمان را به داشتن مهارت های مختلف مجهز می کند.
شناسایی مولفه های نظارتی راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی به منظور ارائه الگوی جامع برای آموزش وپرورش دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
295 - 304
حوزههای تخصصی:
هدف: نظارت و راهنمایی در آموزش وپرورش نقش مهمی در کاهش مشکلات و ارتقای عملکردها دارد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی مولفه های نظارتی راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی به منظور ارائه الگوی جامع برای آموزش وپرورش دولتی ایران بود.
روش: با توجه به هدف، این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا توصیفی از نوع کیفی بود. جامعه پژوهش اساتید رشته علوم تربیتی و خبرگان آموزش وپرورش استان هرمزگان بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 12 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش حاضر فرم اطلاعات جمعیت شناختی و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی مصاحبه ها با روش مثلث سازی تایید و پایایی آنها با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 80/0 محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مولفه های نظارتی راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی به منظور ارائه الگوی جامع برای آموزش وپرورش دولتی ایران شامل 53 مفهوم، 14 مولفه و 8 مقوله بود. در الگوی مذکور مقوله ها شامل رهبری در بهسازی آموزشی (شامل مولفه های شناخت مشکلات و بهبود آموزشی)، رهبری در بهسازی برنامه درسی (شامل مولفه های استراتژی حرفه ای و مهارت های حرفه ای و اجتماعی)، رهبری در بهسازی کارکنان (شامل مولفه های اخلاق مداری حرفه ای، اخلاق مداری روابطی و مهارت های تفکر انتقادی)، مهارت نظری و علمی (شامل مولفه های آشنایی با تئوری و توانمندی عملی)، مهارت فنی و فناوری (شامل مولفه های سواد رسانه ای و بهبود فنی و فناوری)، مهارت اخلاقی و حرفه ای (شامل مولفه هدفمند و تلاشگر)، مهارت مدیریت و رهبری (شامل مولفه اقتدارگرا) و مهارت ارتباطی (شامل مولفه روابط دوستانه و قابل اعتماد) بودند. در نهایت، الگوی جامع نظارتی راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی برای آموزش وپرورش دولتی ایران ترسیم شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه و الگوی جامع نظارتی طراحی شده برای راهبران آموزشی و تربیتی مدارس ابتدایی برای آموزش وپرورش دولتی ایران، می توان گام موثری در جهت بهبود وضعیت سازمان آموزش وپرورش ایران برداشت.
بررسی عوامل موثر بر انگیزه تحقیق و پژوهش در میان اساتید ودانشجویان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۴ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
107 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی عوامل موثر بر انگیزه تحقیق و پژوهش در میان اساتید ودانشجویان دانشگاه فرهنگیان می باشد. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری 3212 نفر و نمونه آماری 346 نفر بوده که از بین کلیه دانشجویان پسر و اساتید دانشگاه فرهنگیان آذربایجانشرقی،آذربایجان غربی و اردبیل براساس سهم دانشجویان پسر و اساتید از حجم نمونه به شیوه تصادفی متناسب انتخاب شده است. ابزار اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته بوده و روایی محتوایی آن از نظر و قضاوت اساتید علوم تربیتی و متخصصان امور مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ محاسبه گردید که برابر با ۸۳۶/۰ بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد: بین عوامل مشوق همکاری علمی، انگیزه بیرونی، انگیزه درونی، احساس خودتوانمندی و انگیزه تحقیق در دانشجویان و اساتید دانشگاه فرهنگیان رابطه مثبت ومعنی داری وجود دارد. بین عوامل بازدارنده همکاری علمی و انگیزه تحقیق در دانشجویان و اساتید دانشگاه فرهنگیان رابطه منفی ومعنی داری وجود دارد. می توان نتیجه گرفت که هر چقدر میزان عوامل مشوق همکاری علمی، انگیزه بیرونی، انگیزه درونی، احساس خودتوانمندی بیشتر شود و انگیزه تحقیق در دانشجویان و اساتید دانشگاه فرهنگیان بیشتر می شود و برعکس. هر چقدر میزان عوامل بازدارنده همکاری علمی بیشتر شود و انگیزه تحقیق در دانشجویان و اساتید دانشگاه فرهنگیان کمتر می شود و برعکس.
تأثیر اخلاق حرفه ای بر چابکی سازمانی با نقش میانجی توانمند سازی شناختی (مورد مطالعه: آموزش و پرورش منطقه ۵ شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
141 - 156
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر اخلاق حرفه ای بر چابکی سازمانی با نقش میانجی توانمند سازی شناختی در آموزش و پرورش منطقه ۵ شهر تهران انجام شد. روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی؛ برحسب زمان اجرای پژوهش، مقطعی؛ برحسب نوع داده، کمی؛ برحسب روش گرداوری داده ها و یا ماهیت و روش پژوهش، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه کارکنان آموزش و پرورش منطقه 5 تهران به تعداد 403 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی-طبقه ای و از طریق فرمول کوکران، تعداد 270 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد اخلاق حرفه ای کادوزیر (2002)، پرسشنامه چابکی سازمانی شریفی و ژانگ (1999) و پرسشنامه توانمندسازی شناختی اسپریتز (1995) استفاده شد. به منظور سنجش روایی از روایی محتوا و سازه و به منظور سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی استفاده شد که ضرایب به دست آمده نشان دهنده روایی و پایایی مناسب ابزار بودند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در دو بخش توصیفی (میانگین، انحراف معیار، جدول، شکل و نمودار) و استنباطی (مدلسازی معادلات ساختاری) با استفاده از نرم افزار LISREL-v8.80 انجام گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند اخلاق حرفه ای بر چابکی سازمانی (0.42) تاثیر دارد؛ اخلاق حرفه ای بر توانمندسازی شناختی (0.88) تأثیر دارد؛ توانمندسازی شناختی بر چابکی سازمانی (0.57) تأثیر دارد؛ در تأثیر اخلاق حرفه ای بر چابکی سازمانی متغیر توانمندسازی شناختی نقش میانجی دارد (0.93).
رابطه هوش هیجانی و اجتناب تجربی با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی آمادگی به اعتیاد در دانشجویان براساس هوش هیجانی و اجتناب تجربی بود.روش شناسی : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران تشکیل داددند که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه 150 نفر دانشجو بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس ایرانی آمادگی اعتیاد (زرگر، 1385)، پرسشنامه هوش هیجانی سیبر یا شرینگ (1990) و پرسشنامه اجتناب تجربی (هیز و همکاران، 2004) بودند. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار spss20 در دو بخش توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه) انجام پذیرفت.یافته ها: نتایج تحلیل آماری نشان داد تأثیر متغیر هوش هیجانی و مؤلفه های آن در معادله رگرسیونی معنادار بود(01/0> p). همچنین بین اجتناب تجربی با آمادگی به اعتیاد همبستگی مثبت معنادار وجود داشت (01/0> p).بحث و نتیجه گیری: داده های پژوهش حاضر نشان داد دانشجویانی که هوش هیجانی پایینی دارند، آمادگی به اعتیاد بالاتری را نسبت به دانشجویانی که هوش هیجانی بالاتری داشتند از خود نشان دادند.