فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۳٬۱۸۸ مورد.
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
55 - 71
حوزههای تخصصی:
یکی از استدلال هایی که هم به سود واقع گرایی اخلاقی قوی مطرح می شود و هم بر علیه آن، استدلال تاثیرات علّی ویژگی های اخلاقی است؛ که آیا ویژگی های اخلاقی تاثیری علّی در دنیای بیرونی و مادی دارند تا واقعیت آنها اثبات شود یا نه. اولین کسی که این استدلال را بیان کرده است، گیلبرت هارمن است که ویژگی های اخلاقی را فاقد تاثیرات علّی می داند. همچنین شیفر لاندو تقریری هستی شناسانه از آن بدست داده و آن را بررسی کرده است. در این مقاله به بررسی استدلال هارمن و لاندو و اشکالاتی که بر آنها وارد شده است پرداخته ایم و نتیجه بدست آمده این است که استدلال کسانی که ویژگی های اخلاقی را فاقد تاثیرات علّی می دانند دارای اشکالات مهمی است و قابل دفاع نیست. همچنین با تبیین هایی می توان از دارا بودن تاثیرات علّی برای ویژگی های اخلاقی دفاع کرد و از آن به سود واقع گرایی بهره برد.
تاملی بر تحول روحی و اخلاقی غزالی و آگوستین، تکاپویی مشابه در نیل به سعادت و مکاشفه یقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
125 - 146
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به مقایسه وجوه مشترک دوران تحول درونی آگوستین و غزالی، به ویژه تحول روحی و سلوک اخلاقی آنها در زندگی پرداخته شده است؛ شباهت هایی که مبتنی بر دغدغه یکسان آنها در جستجوی دردمندانه از یقین، معنای خوشبختی و نحوه سلوک در نیل به سعادت و فضایل اخلاقی بوده است. در این جستارکه به روش توصیفی- تاریخی و مطالعه کتابخانه ای شکل گرفته است، ضمن پرتو افکنی به حالات روحی و اخلاقی مشابه غزالی و آگوستین، زمینه های تحول روحی آنان در تأملی معرفتی و متدولوژیک تبیین و به روش شهودی هر دو در نیل به یقین و حصول سعادت از راه بازگشت به خدا و کسب رضای او از طریق تخلق به فضایل اخلاقی تأکید شده است. در پی آن، نظام اخلاقی آگوستین و غزالی برای نیل به سعادت مقایسه و به مبنای تلفیقی نظام اخلاقی آنان اشاره و وجوه متمایز غزالی از آگوستین، مانند قبول منزلت عقل در فرجام عمر و نیز پرهیز او از حصرگرایی در مورد سعادت پیروان مذاهب بررسی شده است.
تبیین و نقد پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی با تأکید بر اندیشه وین دایر بر اساس معنویت گرایی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
209 - 230
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر مطالعه ای توصیفی است که با هدف تبیین و نقد پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی با تاکید بر اندیشه وین دایر بر اساس معنویت گرایی قرآن کریم انجام شده است. در این پژوهش از روش قیاس علمی (اسمتنتاجی) و تطبیق یا هم سنجی لنزی و از نقد تطبیقی مبتنی بردیدگاه کری واک استفاده شده است. محقق در این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسش هاست که چه نقدی بر پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی از دیدگاه و اندیشه وین دایر بر اساس معنویت گرایی قرآن کریم وارد است؟ پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی با تأکید بر اندیشه وین دایر چیست؟ با نظر به معنویت گرایی قرآنی، چه انتقاداتی بر پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی با تاکید بر اندیشه وین دایر وارد است؟ نتایج بیانگر آن است که عرفان های اومانیستی با تأمل به جهان یک سویه و یک بعدی که انسان را در مرکز توجهات قرار می دهند، از دست آوردهای مهم اومانیست ها به شمار می رود. که البته آموزه های اسلامی نیز به کاربست آن در زندگی مسلمانان سفارش نموده است؛ از سویی دیگر در دوران معاصر، درمان معنوی از گرایش هایی شد که در قلمرو بهداشت و سلامت روان، توجه بر انگیز شد. اندیشمندانی چون وین دایر با داشتن نگرش مثبت به زندگی و استفاده از جنبه ای روحانی بشر، به مقوله معنویت اهمیت دو چندان بخشیدند؛ اما از آن جا که دیدگاه «معنویت منهای دین» بر آنان سلطه داشته، در تفسیر معنویت و نتیجه بخش بودن عملی آن به برداشت های نادرستی اشاره کرده اند. معنویت آن گاه اثر بخش و پایدار خواهد بود که از خواستگاه راستین و حقیقی خودگرفته شده باشد؛ هم از منظر تجربی و هم قران کریم در تعالیم خویش تاکید و تصریح نموده است که نمی توان نقش مذهب و معنویتِ برخاسته از آن را در بهداشت و بهباشی روحی انسان های نادیده انگاشت. از آنجا که سرشت الهی آدمی الهی بوده و روحی خدایی دارد، روانشناسی معنوی در صورتی موفق خواهد بود که به چارچوب های لازم در تقویت روحیه انسان که همانا مقوله اخلاق دین محورانه است توجه داشته باشد.
معیارشناسی دستیابی به مصادیق برخی مفاهیم نامصرّح اخلاقی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
39 - 58
حوزههای تخصصی:
برخی آموزه های مهم اخلاقی که در روایات اهل بیت علیهم السلام به شکل گسترده یاد شده اند، در قرآن کریم به نام آن ها تصریح نشده و به ظاهر، در معارف و احکام قرآن کریم یافت نمی شوند، در حالی که از یک سو اهمیت آن ها ایجاب می کند در قرآن کریم (به عنوان ثَقَل اکبر) از آن ها یاد شده باشد و از سوی دیگر بازتاب گسترده آن ها در روایات نشان حضور این آموزه ها در قرآن کریم است، زیرا روایات اهل بیت علیهم السلام برگرفته از قرآن کریم اند. این مقاله، عهده دار بیان معیاری برای دستیابی به مصادیق قرآنی این گونه مفاهیم اخلاقی است و برای نمونه در پی معیار شناسی دستیابی به مصادیق اصل معاشرتی «مدارا» است و به نتایج زیر دست یافته است: 1. هرچند در قرآن کریم واژه «مداراه» نیامده است، مصادیق مدارا در قرآن کریم یاد شده اند (دست کم، بیست مصداق). 2. برای شناسایی مصادیق قرآنی مدارا معیارهایی وجود دارد که به کمک آن ها مصادیق یادشده قابل شناسایی اند. 3. شناسایی مصادیق مدارا با کمک «گوهر معنایی مدارا» و «روایات تفسیری» امکان پذیر است. 4. از راه تصریح مفسران و مترجمان قرآن نمی توان به مصادیق مدارا راه یافت و تنها در حد «تأیید» می توان از آن ها بهره برد. روش تحقیق در این مقاله، نقلی- وحیانی و روش پردازش اطلاعات (داده پردازی) آن تبیینی و تحلیلی، و روش گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای است.
خاستگاه امید و نقش آن بر تعالی حیات درون و برون آدمی در کلام امیرالمؤمنین(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
177 - 192
حوزههای تخصصی:
«امید» حالتی درونی است که ارتباط محکمی با چگونگی نگرش آدمی به مبدأ، مقصد، سلوک و مشی گزینشی او در زندگی دنیوی و وصول به سعادت درحیات واپسین دارد، این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، با بررسی خاستگاه امید و نقش آن در کمال انسان، در پی دست یابی به سیر و سلوکی برخاسته از سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام است که انسان را به تعالی روح و سعه وجودی رسانده و سبب بهبود سبک زندگی او شود. اگر آدمی با«خودشناسی» و«خود ارزیابی» و «شناخت واقعیت جهان»، از«افتقار وجودی» خویش و سایر مخلوقات آگاه شود، امید خود را تنها در خداوند تعالی محصور نموده و با«حُسن ظن» به او در دَهِش هر نعمت یا بازداری از آن، عالی ترین مرحله کمال یعنی مقام«رضا» در وجودش ظهور می یابد، و آن گاه که به مقام رضا واصل گردد، در برابر شرایط زیست فردی و اجتماعی از زندگی لذت بخشِ همراه با آرامش بهره مند خواهدبود.
اخلاق کاربردی رفتار کارفرمایان با کارگران در سیره پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
89 - 110
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه به شیوه اخلاق کاربردی، فضایل و رذایل اخلاق کاربردی برخورد کارفرمایان با کارگران (اعم از کارگر اصطلاحی شامل کارمند و هر نیروی کار زیردست) در دو بخش مجزا بیان می گردد. در تاریخ کار و کارگری برخورد کارفرمایان با نیروی کار زیر دست خود اعم از کارگر اصطلاحی و کارمند و برده و خدمتکار و مانند آن با دو روش برخورد ضد اخلاقی و ضد انسانی و یا برخورد اخلاقی و انسانی بوده است. در سیره پیامبر و ائمه هدی -علیهم السلام- و فحاوی متون اخلاق اسلامی – به خلاف روش برخورد ضد اخلاقی و ضد انسانی- همواره بر حفظ و بالابردن کرامت انسانی کارگاران تأکید داشتند. بوسیدن دست کارگر، غذا خوردن با آنان، دوری از سرزنش آنان و بکار بردن عناوین احترام آمیز برای آنان از نمونه های این مسئله مهم است. به دوش گرفتن بخشی از وظایف کارگران، شتاب در پرداخت حقوق کارگر، در نظر داشتن ویژگی های جسمی کارگران، بخشش خرابکاری های احتمالی کارگر، واکنش نیکوتر به نیکی کارگر، تخفیف مجازات کارگر، رعایت نکات روان شناختی در پرداخت مزد کارگر، احترام به کارگر، رعایت ساعت کار کارگر، تقسیم کار، بستن قرار داد و تعیین ساعات کار و دستمزد، برخورد مناسب همراه با فروتنی و نرم خویی و امنیت معیشتی در دوره از کارافتادگی از فضایل اخلاقی برخورد با کارگران است که در سیره اولیاء دین و کتب اخلاقی به آن تصریح شده است.
ترسیم فضای فرهنگی-اجتماعی تونس در رمان های چهارگانه (عایشه، عادل، علی، ناصر) البشیر بن سلامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
251 - 268
حوزههای تخصصی:
رمان، یکی از انواع ادبی جدید است که در اوایل قرن بیستم، به عنوان یک فن ادبی مستقل، جایگاه خود را در ادبیات عربی محکم کرد، از اینرو، تصویری عینی از چشم انداز و برداشت نویسنده از زندگی است که اوضاع فکری- فرهنگی هر عصری را به تصویر می کشد، تحقیق حاضر تلاش کرده است با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تبیین نقد ادبی بر رمان های چهارگانه ابن سلامه نگارش یافته است، نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که: ابن سلامه در رمان خود با استفاده از شیوه زبانی نمادین، به نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه تونس پرداخته و بحران روحی قهرمان داستان، مصیبت های روشنفکران و تعارض های درونی آنان را به تصویر کشیده است. همچنین، البشیر بن سلامه، با به کارگیری فن توصیف و شیوه ها و ابزارهای گوناگون آن، علاوه بر توفیق در انتقال عواطف و حالات درونی شخصیت های رمان به خواننده، وی را به خوبی در جریان حوادث رمان قرار داده و تصویر بسیار ملموسی از فضای رمان ارائه کرده است.
چرایی ایثار اخلاقی در متون مقدّس ادیان ابراهیمی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چرا باید انسان عملی انجام دهد که نه تنها برای او سودی ندارد، بلکه زیان بار است و تنها برای دیگران مفید است؟ در متون مقدّسِ ادیان ابراهیمی، در پاسخ به این پرسش، سه ضلع مثلثِ «خدا»، «انسان» و «دیگران»، برجسته می شود. انسان باید برای خدا به دیگران نیکی کند تا خداوند به او پاداش دهد. بنابراین، در نهایت، «خودِ» واقعی و اصیل انسان است که از اخلاقی زیستن سود می برد. سخن این است که این پاسخ با اینکه مبنایی برای عمل اخلاقی فراهم می آورد، ولی همه مشکل را حل نمی کند. درست است که در این متون مقدّس، مثلثی این گونه وجود دارد، اما اینکه انسان برای خود، حتی خودِ واقعی و اصیل، اخلاقی زندگی کند، مطلوب اصلی و آرمانی نیست، بلکه مطلوب آرمانی آن است که انسان به خاطر خودِ خوبی، خوبی کند؛ زیرا در انسان بارقه ای از الوهیت وجود دارد و نیز به تعبیر قرآن مجید، آدمی فطرتاً حق پرست است.
ارزیابی تعاریف رایج سلبی از حسن و قبح اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
35 - 63
حوزههای تخصصی:
خوبی و بدی یا حسن و قبح چیست؟ این از مهم ترین پرسش ها در فرااخلاق است. متکلمان معتزله و امامیه پاسخ های متفاوتی به این پرسش داده اند، اما پرتکرارترین تعاریف آنها از حَسَن و قبیح را می توان در سه گروه اصلی جای داد: تعاریف سلبی، تعاریف ایجابی و تعاریفِ مشتمل بر عناصر ثواب یا عقاب الاهی. این سه گروه از تعاریف را به اختصار «تعاریف رایج» می خوانیم. در این مقاله گروه اول از تعاریف رایج، یعنی تعاریف سلبی، صورت بندی و سپس بررسی و ارزیابی شده اند. نخست، اختلاف نظرها و ابهامات موجود در این گروه از تعاریف حَسَن و قبیح را در قالب خوانش های مختلف از تعریف سلبی، صورت بندی کرده، سپس هر یک را بررسی و ارزیابی کرده ایم. از جمله اشکالات خوانش های مختلف می توان به این موارد اشاره کرد: 1) تعاریف سلبی فاقد شرط کافی برای حَسن بودن هستند. 2) این تعاریف متضمن این فرض نادرست یا بحث انگیز است که هیچ فعل آگاهانه و اختیاری فاقد ارزشِ اخلاقی نیست. 3) در بسیاری از این تعاریف، حُسن و قبح فعلی با حسن و قبح فاعلی خلط شده است. 4) این تعاریف حَسَن و قبیح را براساس نکوهش و عدم نکوهش تعریف می کنند، درحالی که ستایش و نکوهشِ یک فعل لزوماً اخلاقی نیست و ممکن است برای مثال، بر بنیاد معیارهای معطوف به اهداف غیراخلاقی، مصلحت جویانه یا زیبایی شناختی باشد. در آخرین بخش نیز اشکالات مضاعفی بر تعاریف سلبی فاقد عنصر استحقاق وارد شده است.
بررسی مبانی انذار و تبشیر در خطبه غراء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیامبران طبق مأموریت الهی خود از ابزار انذار و تبشیر برای ترغیب مردم به سوی انجام کارهای نیک و اجتناب از برخی دیگر بهره برده اند. چنانچه پیامبران به یک نظام انگیزشی تمسک نمی جستند تعالیم آن ها بی ثمر و بیهوده بود. علی (علیه السلام) نیز از چنین شیوه ای در خطب و سخنانشان برای نجات انسانها یاری میجوید. هدف اصلی این پژوهش بررسی خطبه غراء به مثابه یک گفتمان برای کشف مبانی سازنده انذار و تبشیر در کلام امیرالمومنین (ع) است. با بررسی مبانی، الگوی انذار و تبشیر برجای مانده از کلام حضرت علی (ع) با روش تحلیلی - توصیفی بازکاوی و تبیین می شود و ما را در فهم بهتر معانی و دلالت های کلام امام (ع) یاری می کند. پنج عنوان مبانی انذار و تبشیر در کلام علی(ع) و بالاخص خطبه غراء را تشکیل می دهند که عبارتند از:
بررسی ارزش های اخلاقی متناظر بر رعایت حقوق بزه دیده و بزهکار در حقوق کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
21 - 42
حوزههای تخصصی:
آیین دادرسی کیفری جلوه گاه رعایت حقوق بشر و ضامن آن به شمار می آید، مقررات دادرسی کیفری بیانگر جایگاه حقوق و حفظ شان و کرامت انسانی در آن جامعه است. قانون زمانی ارزش و اعتبار دارد و به جایگاه رفیع خود دست می یاید که حقوق و ارزش اخلاقی انسان ها اعم از بزه دیده و بزهکار رعایت شود. عدم پیش بینی تضمینات توازن بخشی میان حقوق بزه دیده و بزهکار موجب تضییع حقوق طرفین و از هم گسیختگی فرایند دادرسی و کمرنگ شده ارزش اخلاقی در جامعه می گردد .توازن میان میان حقوق بزه دیده و بزهکار به منزله آن نیست که همان حقوق و حمایت های پیش بینی شده برای هر یک از طرفین برای طرف مقابل نیز به کار گرفته شود چرا که به فراخور پرونده و مسیر دادرسی کیفری هر یک از بزه دیده یا بزهکار خدمات و حمایت های خاص خود را نیازمند است. راهبرد پیشنهادی این نوشتار برای برون رفت از این تعارضات وضع حقوق و تضمین های مشترک و اختصاصی به هریک از آنها به منظور شناسایی نیاز هریک از بزه دیده و بزهکار تا دغدغه آنان در زمینه برقراری عدالت و انصاف بر طرف گردد. این پژوهش نشان می دهد قانونگذار ایران اراده مصمم خود را به توازن بخشی میان حقوق و ارزش های اخلاقی بزه دیده و بزهکار را عینیت بخشیده است، لکن قانونگذار نتوانسته است انتظارات بزه دیده و بزهکار را توأمان برآورده سازد.
بررسی تطبیقی جایگاه ایثار درتربیت اخلاقی از نگاه اسلام و یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
95 - 126
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی، به معنای فرایند نهادینه سازی ارزش های اخلاقی در وجود انسان، یکی از مهم ترین رسالت های ادیان الهی به شمار می رود. شاکله کلی این ارزش ها در ادیان مختلف یکسان است اما آموزه های اخلاقی که بروز عملی این ارزش ها هستند، در برخی جزئیات متفاوتند. «ایثار» به عنوان یک آموزه اخلاقی مهم، چه جایگاهی در تربیت اخلاقی دارد؟ این نوشتار، با مراجعه به منابع کتابخانه ای و استفاده از روش توصیفی- تحلیلی جایگاه این آموزه را در تربیت اخلاقی بر اساس تعالیم دو شریعت اسلام و یهود بررسی می کند . هردو شریعت، ازخودگذشتگی و ایثار نسبت به دیگران را از مهم ترین آموزه های تربیتی خود مطرح می کنند، اما در تعیین معیارهای آن-به عنوان عمل اخلاقی- تفاوت دارند. توجه به نژاد افراد در تعیین مصادیق ایثار، مهم ترین معیاری است که در آیین یهود -به شکل امروزی آن- وجود دارد؛ به این معنا که ایثار در برابر یک فرد غیریهودی می تواند ارزش منفی پیدا کند. در مقابل، تنها ملاکی که در اسلام، برای ایثار نسبت به دیگران مطرح می شود، این است که بر محور بندگی خداوند باشد. توجه به این محور در مقام عمل باعث می شود تنها دشمنان خداوند و افرادی که مبتلا به آفات اخلاقی ای مثل عجب و تکبر هستند، در گستره ایثار قرار نگیرند.
نقد دیدگاه ماکیاولی درباره معیار فعل اخلاقی براساس مبانی انسان شناسی آیت الله مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ماکیاولی فیلسوفی است قدرت گرا که نظریات اخلاقی خود را در قالب نظریات سیاسی خویش مطرح نموده و متناسب با مبانی فکری خود، در باب معیار فعل اخلاقی نظراتی ارائه کرده است. به باور ماکیاولی معیار فعل اخلاقی رسانندگی انسان به هدف و غایت اصلی زندگی است. وی غایت اصلی زندگی را قدرتمندی انسان می دانست و افعال آدمی را در صورتی اخلاقی می شمرد که فرد را برای رسیدن به قدرت مادی توانمند سازد. از منظر وی «قدرت» ارزش ذاتی دارد و برای رسیدن به آن، انسان مجاز است از هر روشی استفاده کند. درواقع از منظر او ملاک اخلاقی بودن یا نبودن یک فعل (نظیر دروغ گویی) رسانندگی انسان به کمال یعنی قدرت است. او معتقد بود: هدف وسیله را توجیه می کند و برای رسیدن به هدف والا (قدرتمندی انسان)، از هر نوع رفتاری می توان استفاده کرد. آیت الله مصباح یزدی معتقد است: برای تعیین ملاک خوبی و بدی افعال انسان، ابتدا باید به شناخت صحیحی از انسان، ابعاد وجودی او، سعادت و شقاوت وی، کمال و هدف نهایی او دست یافت تا بتوان در گام بعد معیار صحیح ارزشمندی افعال اخلاقی انسان را تعیین کرد. ایشان معتقد است: رسیدن به قدرت محدود مادی نمی تواند معیار خوبی برای رساندن انسان به حیات ابدی معنوی و اخلاقیات باشد. در این مقاله دیدگاه ماکیاولی درباره معیار فعل اخلاقی به شیوه توصیفی تحلیلی تبیین شده و براساس مبانی انسان شناسانه آیت الله مصباح یزدی ارزیابی گردیده است.
پژوهشی درباره مبانی قرآنیِ آداب معاشرت با تأکید بر دیدگاه های آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
5 - 42
حوزههای تخصصی:
ساحت ارتباطی انسان با دیگر انسان ها و سبک زندگی اجتماعی او بخش مهمی از معارف و احکام قرآن کریم را به خود اختصاص داده اند. قرآن، هم خطوط کلی بسیاری از آموزه های معاشرتی را در قالب «بایدها و نبایدها» و هم برخی مبانی و زیرساخت های این آموزه ها را در قالب «هست ها و نیست ها» بیان کرده است. درباره آموزه های معاشرت، هم پژوهش ها و هم نگاشته ها فراوان اند؛ ولی مبناپژوهی معاشرت مورد توجه قرآن پژوهان قرار نگرفته و همین، بایستگی این پژوهش را توجیه می کند، از این رو مسئله اصلی این پژوهش، یافتن مبانی و پایه-های قرآنی آداب معاشرت است و یافته های آن چنین اند: برخی مبانی قرآنیِ آداب معاشرت، مبنای آموزه های همگانی معاشرت اند و برخی دیگر مبنای آموزه های معاشرت با خصوص مؤمنان. دسته نخست عبارت اند از: 1. حرمت انسان؛ 2. ملازمه حق و تکلیف در روابط اجتماعی؛ 3. موازنه حق و تکلیف؛ 4. تقدم مصالح اجتماعی بر منافع فردی، و دسته دوم بدین شرح اند: حرمت ایمان؛ 2. برادری دینی؛ 3. ولایت ایمانی مؤمنان بر یکدیگر. این مقاله، به اجمال، اثرگذاری مبانی یادشده بر آموزه های معاشرتی را نیز بررسی می کند. روش تحقیق در این مقاله، نقلی- وحیانی و روش پردازش اطلاعات آن (داده پردازی) تبیینی و تحلیلی، و روش گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای است.
رویکردی کیفی به خاستگاه «آسیبهای کنشگری بانوان مبلغ بر ایفای نقش های خانوادگی آنان» و ارائه راهکار(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
155 - 187
حوزههای تخصصی:
بانوان مبلغ دین، کنشگرانی هستند که برای گسترش معارف دین، میان دختران و زنان جامعه اسلامی تلاش می کنند. فعالیت بهینه این بانوان، مستلزم آن است که اخلاق تبلیغ به مثابه اخلاق حرفه ای رعایت شود. یکی از آسیب های شناسایی شده در زمینه اخلاق تبلیغ دینی بانوان، ضعف برخی بانوان مبلغ در ایفای نقش های خانوادگی به دلیل فعالیت های تبلیغی است. پژوهش حاضر با تمرکز بر این آسیب ها و توجه به اخلاق تبلیغ دین، این سوال را از جامعه بانوان مبلغ، پی گرفته است که آنان مطابق با تجربه زیسته شان، منشأ آسیب های کنشگری تبلیغی در عرصه خانواده مبلغ را جه می دانند و برای برون رفت از این آسیب ها، چه راهکارهایی دارند؟ هدف پژوهش، برداشتن گام های نخستین در تنظیم اخلاق حرفه ای زنان مبلغ است. روش این مقاله کیفی است که با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون نوشته شده است. داده ها با روش مصاحبه به دست آمده و با تکنیک تحلیل مضمون تحلیل شده است. یافته ها می رساند، منشأ آسیب های اخلاقی بانوان مبلغ در عرصه خانواده به وجود آمدن تنگناهای زمانی، عملیاتی، احساسی و مالی است که بر اثر تلاقی وظائف مربوط به کنشگری تبلیغی و مناسبات درون خانواده ایجاد می شود.
بررسی شکاف میان علم و عمل از منظر ملا محسن فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
155 - 174
حوزههای تخصصی:
مسئله شکاف نظر و عمل و حل خلا میان این دو در تاریخ اندیشه همیشه محل کشاکش های تئوریک بوده است. در این مقاله سعی می شود شکاف میان نظر و عمل و حل این مسئله از دیدگاه ملامحسن فیض کاشانی مورد بررسی واقع شود. دستاویز ما در این پژوهش جهت بررسی این شکاف و حل مسئله بین نظر و عمل مستنداتی است که در آثار ایشان دیده می شود. نگارنده بر این باور است که ملا محسن فیض کاشانی در این کتب و رساله ها توانسته است با توجه به مبانی خود به حل این مساله فائق آید. در این پژوهش سعی خواهد شد با روش استنادی – تحلیلی شکاف بین نظر و عمل با تمرکز بر مبانی «علم» حل و فصل گردد. از مهم ترین یافته های پژوهش این است که بر اساس مبانی فیض کاشانی شکاف بین علم و عمل با اتحاد بین عقل نظری و عملی رفع خواهد شد.
رویکرد روان شناسی فرهنگی به درک اخلاق و ظرفیت های آن در تولید دانش اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
105-123
حوزههای تخصصی:
مطالعات بینارشته ای میان اخلاق و علوم دیگر از جمله روان شناسی، زمینه های مناسبی برای تولید دانش اخلاقی فراهم آورده و البته، در این راستا، توجه به ظرفیت های نو و کارآمد دانشهای گوناگون از جمله روان شناسی ضروری است. تبیین تحوّل فهم اخلاقی از منظر روان شناسی فرهنگی که اندکی بیش از یک دهه از عمر آن می گذرد، حاوی نکات و ظرفیت های قابل توجه و ساختارشکنانه در تولید دانش اخلاق است. پرسش اصلی مقاله این است که رویکرد روان شناسان فرهنگی به فهم افراد از اخلاق چیست و این رویکرد چه ظرفیت هایی را برای تبیین اخلاق و تحوّل آن به همراه خواهد داشت. ابعاد مطالعات تحوّل اخلاقی از منظر روان شناسی فرهنگی آن چنان که باید و شاید تبیین نشده اند و از همین رو - در این مقاله - با روش توصیفی۔تحلیلی، مهم ترین ظرفیت های نوآورانه این نظریه تبیین و تحلیل شده است. نتایج این تحقیق، بر پنج ظرفیت بسیار مهم و کلان در رشد اخلاقی - از منظر روان شناسی فرهنگی - تأکید دارد که عبارتند از خوانش نمادین از فرهنگ، نقد دوگانه های پایدار، نقد روش شناسی غالب، پیوند دین و معنویّت در اخلاق، و نسبیّت گرایی عملی.
تأثیر اخلاق بر شناخت ، از منظر علامه طباطبایی و ویلیام جیمز(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
49 - 72
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت انسان ، همواره از مسائل مهم در حوزهٔ معرفت شناسی بوده است. در نگاه برخی (کلیفورد) این اثرپذیری در تقابل با اخلاقِ باور به حساب آمده و در نگاه برخی دیگر ، اثرگذاری عوامل غیر شناختی و از جمله احساسات بر معرفت ، موافق منطق و تجربهٔ انسانی انگاشته شده است. ویلیام جیمز با تکیه بر انگارهٔ پراگماتیسم و علامه طباطبایی از منظری واقع گرایانه به این مسئله و موضوع مهم نگریسته اند. در این پژوهش ، دیدگاه های این دو متفکر بررسی و با هم مقایسه شده است. علامه طباطبایی - بر خلاف جیمز که تجربهٔ زیسته و کارکرد مفید را معتبر دانسته و خواست ها را منشأ و موجِد باورها می داند - تطابق با واقع را شرط معرفت دانسته و بر اثرگذاری اخلاق و امور باطنی بر معرفت تأکید دارد. علامه همچنین شرور اخلاقی را حاصل افراط و تفریط در قوای شهویه یا غضبیه می داند ، اما جیمز آنها را برآمده از احساس گناهکاری در «خودهای بیمار» به شمار آورده است.
الزامات و چالش های اخلاقی در گردشگری دینی در ایران(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
139 - 167
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری علاوه بر عهده دار بودن نقش قابل توجه به عنوان منبعی برای تامین بودجه کشورها، به عنوان ابزاری برای قدرت نرم، تاثیر به سزایی درگسترش فرهنگ ها و ارزش ها ایفا می کند. گردشگری دینی یکی از اقسام مهم این صنعت در کشور ماست که با داشتن ظرفیت بالای فرهنگ ایرانی-اسلامی و اماکن دینی-تاریخی و پذیرایی سالانه از تعداد بی شمار گردشگران ، ضرورت پرداختن به این عرصه را بیشتر نمایان می کند. اقتضایات خاص گردشگری دینی در ایران، مقتضی رعایت اخلاقیات ناظر به آن است. با توجه به این نوع از اقتضایات حاکم و شرایط خاص برخی گردشگرها، چالش های اخلاقی در این زمینه پدید خواهد آمد که با توجه به تاثیرات مهم گردشگری دینی در ابعاد مختلف و معقول نبودن تعطیلی گردشگری بخاطر آسیب های آن، لازم است چالش های اخلاقی ناظر به گردشگری دینی ناظر به گردشگر، راهنما و اجراکنندگان مورد بررسی قرار گرفته و راه حل هایی برای آن ارایه شود. از این رو در این تحقیق با روشی توصیفی-تحلیلی ، تعدادی از چالش های اخلاقی موجود در این قسم از گردشگری دینی در ایران از قبیل چالش های ناظر به عرف مقصد، قوانین پوشش، حق زایرین، و... مطالعه شده و در نهایت راه کارهایی از قبیل توجه و درک فرهنگ مقصد و گردشگر، نگرش هدایت گرانه و..، برای برون رفت از این مشکلات اخلاقی ارائه شده است.
نقش اصول اخلاقی در تعهدات آب و هوایی از منظر حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
159 - 176
حوزههای تخصصی:
علی رغم وجود رژیم حقوقی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی در عصر کنونی، پیامدهای گوناگون تغییرات آب و هوا به سرعت در حال افزایش است و بیشترین تاثیرات منفی آن بر روی مردم فقیر و حاشیه ای اطراف جهان است. با توجه به ناکارآمدی نهاد مسئولیت حقوقی دولت ها در رعایت تعهدات آب و هوایی چه راهکار عملی می توان برای مقابله با این چالش در نظر گرفت؟ به نظر می رسد با توجه به مسیر ناهموار نظام حقوقی مسئولیت بین المللی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی، از کنوانسیون ساختاری تا پاریس، می توان با اعتبار بخشیدن به اصول اخلاقی به مسئولیت اخلاقی دولت ها متوسل شد. در این نوشتار، با روش توصیفی و تحلیلی پس از بررسی رژیم حقوقی تغییرات آب و هوایی و چالش های آن، به اصول اخلاقی و ارتباط آن با تعهدات مرتبط با تغییرات آب و هوایی بعنوان راهکاری عملی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی پرداخته می شود.