
مقالات
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی در این پژوهش تحلیلِ مبانی، زمینه ها و راه حل های خودفراموشی مذموم از دیدگاه آیت الله جوادی آملی است. هدف این تحقیق، راه کارهای پیشگیری از ابتلای انسان به خودفراموشی و ارائه راهکار رهایی در صورت دچار شدن به آن است. در مرحله اول، مبانی خودفراموشی با تأکید بر آثار ایشان استخراج و صورت بندی شده و با روش توصیفی -تحلیلی پردازش می شود. در ادامه اقسام خودفراموشی (مذموم و شیرین)، حیات حقیقی، خودبیگانگی، بازگشتِ خودفریبی به فاعل، و خودفریبی ناخودآگاه، تبیین شده است. در مرحله بعد، زمینه های خودفراموشی مذموم: خدافراموشی، دنیاگرایی، غفلت از فطرت الهی و پرداختن به ناخود، تبیین و تحلیل شد. درپایان، راهکارهای رهایی از خودفراموشی و آفات آن ارائه شده است: الف) انسان شناسیِ وحیانی عقلانی؛ ب) حاکمیت عقل بر انسان و تبعیت نفس از عقل. یافته ها بیانگر آن است که راه یافتنِ شهوت و غضب به ساحت ملکوتی انسان و دست اندازیِ خودِ حیوانی به خودِ الهی (فطرت الهی)، عامل خودباختگی انسان می شود؛ مهم ترین اثر خودباختگی، خودفراموشی است. درحقیقت، چیره شدنِ خودِحیوانی بر انسان، هم مانع درک و شهود خداوند می شود و هم مانع تحقق فضایل اخلاقی در او خواهد شد. پس خودفراموشی نتیجه خدافراموشی است.
مفهوم شناسی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «نور» در کاربست های قرآنی، از معانی جامع و بنیادین برخوردار بوده و بالغ بر43 بار در سیاق های گوناگون به کار رفته است.این پژوهش به دنبال بروز و تجلی نور در وجود انسان ها به عنوان وجهی از منش مؤمنانه است. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل مفهومی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن کریم بود. از روش تحلیل محتوای کیفی سیه و شانون (2005) به شیوه تحلیل محتوای قراردادی استفاده شد؛ بدین منظور سه مرحله کدگذاری انجام و با استفاده از 31 کد در مرحله کدگذاری باز، 83 کد محوری در مرحله اول، 22 کد محوری در مرحله دوم، مدل مفهومی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن ترسیم گردید. یافته های پژوهش نشان دادکه پنج عامل عقلانیت، ایمان به غیب، ارتباط با قرآن، منبع کنترل درونی، باور به خواست خدا، شکل دهنده منش مؤمنانه، پنج عامل قابل درخواست، قابل رویت، ساخت در دنیا، پیوستاری بودن، اکتسابی بودن پیش فرضهای منش مؤمنانه و دوازده مولفه ایمان، اهل قرآن، ثبات درونی، انگیزش درونی، تجارب معنوی، سلامت روان، بهزیستی روان شناختی، تعالی خواهی، ، شادکامی حیات بخش، هدف در زندگی، خود شکوفایی، شکرگذاری نشانه منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم نور در قرآن می باشد. در این راستا، منش مؤمنانه را می توان به عنوان منشی معرفی کرد که به نور و هدایت الهی متصل است و از این رو به دیگران نیز نور و هدایت را منتقل می کند.
تبیین فرآیند ازدیادِ نعمت از مسیر اخلاقِ رضایت مندانه؛ با توجه به آیه هفتم سوره ابراهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطابق ظاهر آیه هفتم سوره ابراهیم، اگر انسان ها نسبت به داشته های خود، شکرگزار باشند، شاکربودن، دست کم بر اساس یکی از معانی، خودش به تنهایی می تواند سبب افزایش دارایی مادی و معنوی شود. اما فرآیند تاثیر و تاثّر میان شکرگزاری و افزایش سرمایه و این که چگونه یک امر پنداری و درونی، می تواند یک محصول بیرونی و عینی را عهده دار شود، در آیه مشخص نیست. در این تحقیق با روش توصیفی و تحلیلی تلاش شده است تا با استفاده از آیاتی دیگر و برخی احادیث معتبر، این فرآیند تحلیل شود. هم زمان به فرآیند شناختی خاصی اشاره می شود که از راه تبیین حالتِ درونی و ذهنی شاکربودگی، رسیدن به نتایج محسوسِ واقعی را تفسیر می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که نسبتِ مستقیمی میان شکرگزاری و تاثیر آن بر افزایش سطح کمی زیست آدمی وجود دارد؛ در آیه موردنظر شکرگزاری متوقف بر باورها و موضع گیری های پیشین خاصی نشده است و هر انسانی می تواند با قراردادن خود در این فرآیند شناختی از نتایج آن بهره مند شود؛ حاصل آنکه طبق یک سنت الهی خود انسان است که با نگرش و گرایش های درونی، کشش و کنش های بیرونی را رقم می زند و فرآیند شاکر بودگی افزایش سرمایه، تاثیر یک امر درونیِ کیفی بر یک امر برونیِ کمی را به درستی نشان می دهد.
سبک زندگی اسلامی در کتاب مفاتیح الحیات: با تاکید بر اوقات زندگی و اوقات فراغت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی گذران اوقات زندگی و پرداختن مناسب به اوقات فراغت، دو مسأله ی بسیار مهم در سبک زندگی است که امروزه بیشتر و آگاهانه تر مورد توجه مجامع علمی قرار گرفته است. البته اساس فراغت و چگونگی گذرانش بر مبنای تفکر غربی شکل گرفته و هدف آن ابزارگرایانه و سودمدارانه است. با توجه به فرهنگ جوامع اسلامی و بهره گیری از ظرفیت دین، ارائه الگوهای اسلامی اوقات فراغت بر اساس هنجارها و ارزش های توحیدی اهمیت و ضرورت دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی چگونگی گذران اوقات زندگی با تأکید بر اوقات فراغت مبتنی بر سبک زندگی اسلامی است. لذا جهت ارائه الگوی اسلامی کاربردی، تأثیرگذار، نتیجه بخش و مورد استقبال جامعه، آن را در گستره یک نظام فلسفی عرفانی هماهنگ با آموزه های اصیل اسلامی یافته و ارائه داده است.یافته های پژوهش ح اکی از آن اس ت ک ه آیت الله جوادی آملی به طرح سه ضلعی «جهان دانی»، «جهان داری» و «جهان آرایی» به عنوان نظام واره سبک زندگی پرداخته است؛ با این توضیح که اساساً سبک زندگی مؤمنانه، در دایره جهان آرایی قرار می گیرد. ایشان در راستای جهان آرایی، در کت اب مف اتیح الحیات به صورت کاربردی و تجویزی عوامل مهم گذران اوقات فراغت را در اختیار مخاطبان گذاشته اند. ایشان در کتاب مفاتیح الحیات تلاش می کند با رویکرد تجویزی، راهبردهایی را در مؤلفه های سلامت، صمیمیت، فعالیت و اوقات فراغت ارائه دهد و اوقات زندگی افراد را سامان دهد. عوامل نحوه گذران اوقات فراغت معرفی شده در کتاب مفاتیح الحیات به گونه ای جامع تدوین شده که افراد با سلایق و رده های سنی مختلف، می توانند از آن ها الگوبرداری کنند.
مناسبات اخلاق و فقه از منظر علامه جوادی آملی؛ نقد و بررسی نظریه فقهِ اخلاق محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف نسبت میان دانش های اخلاق و فقه، زمینه طبقه بندی صحیح آن دو و بهره برداری از هر یک را ایجاد می کند. علامه جوادی آملی از اندیشمندانی است که در آثار خود به تبیین رابطه این دو علم پرداخته و اشتراکات و تمایزات آنها را مشخص کرده است. اخلاق و فقه در آلی بودن، اندراج در حکمت عملی، منابع مورد ارجاع و دارابودن احکام پنجگانه، اشتراک داشته و در موضوع، رتبه، غایت و کمیت مسائل، تمایز دارند. در این بررسی مشخص می شود، تمایز در موضوع و رتبه موجب گشته گزاره های علم اخلاق بر علم فقه مقدم باشند به گونه ای که بایستی به اثرپذیری فقه از گزاره های قطعی اخلاقی توجه نمود؛ حال آنکه: 1) انسان با عمل به تکالیف شرعی، هدف از عمل به گزاره های اخلاقی را محقق می سازد. 2) دانش اخلاق به صورت مطلق، آنقدر گزاره قطعی عقلی ندارد تا معیار سنجش صحت گزاره های فقهی شود. 3) دانش اخلاق به معنای گزاره های اخلاقی از سنخ باورها نبوده و از این جهت نسبت به فقه زیر بنا نیست. هدف پژوهش حاضر بازشناسی نسبت میان اخلاق و فقه در راستای تولید فقه اخلاق محور و نقد آن است. روش پژوهش، تحلیلی- انتقادی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است.
پیشگیری از ضعف اخلاقی در روان شناسی شناختی؛ با تأکید بر نظریه های پیاژه، کلبرگ و بندورا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضعف اخلاقی یکی از مسائل مهم دانش روان شناسی اخلاق است که به چرایی و چگونگی پدیداری شکاف میان معرفت و عمل اخلاقی می پردازد. این پدیده را می توان در یک تعریف جامع، کنش آگاهانه بر خلاف باور، قضاوت و اصولی که شخص به لحاظ اخلاقی پذیرفته است دانست. ضعف اخلاقی یا مسئله شکاف میان باور و عمل اخلاقی و راه حل پر نمودن این فاصله از جمله دغددغه های بنیادین همه افرادی است که دل در گرو حیاتی فضیلت مندانه دارند. در این میان یکی از دانش هایی که دارای ظرفیت مناسبی جهت تبیین این پدیده و بیان راهکار جهت درمان یا پیشگیری این پدیده را داشته و کمتر بدان توجه شده است دانش روان شناسی است. بدین جهت پژوهش پیش رو با روش تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای بر آن است تا با عطف توجه به ظرفیت فراوان این دانش و معطوف به رویکرد شناختی آن، عوامل مؤثر بر پدیداری این مسئله و نیز راهکار پیشگیری از این پدیده را تبیین نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تقلید، عدم تقویت قدرت و استدلال عقلی و نیز توجیه غیرمنطقی می توانند از عوامل پدیدایی ضعف اخلاقی به شمار آیند که این ضعف را می توان با دوری از پذیرش سخنان تقلیدی و عمدتاً از طریق بحث و گفتگوی استدلالی میان متربیان و نیز طرح معماهای اخلاقی جهت تقویت این امر توسط مربیان و همچنین الگوپذیری از افراد اخلاقی برطرف نمود.