مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
روان شناسی اخلاق
حوزه های تخصصی:
این مقاله اندیشه های اخلاقی امام محمد غزالی را برای یافتن پاسخ به پرسش های مربوط به روانشناسی اخلاقی بازخوانی می کند. غزالی در مباحث اخلاقی خود علاوه بر برشمردن فضایل و چگونگی شناخت آنها، به بررسی ریشه های روانشناختی آراستگی آدمی به آنها و نیز عمل به اقتضای آنها می پردازد. وی با تاسی به فیلسوفان یونانی و اسلامی بحث مفصلی در باره نفس و جان آدمی دارد تا از این طریق ربط و نسبت هر فضیلت و رذیلت را به قوه خاصی در نفس انسان معلوم کند. اما از سوی دیگر با تاسی به رویکرد اشاعره در باره حسن و قبح اخلاقی، و به این جهت که اخلاق او بیشتر از شریعت اخذ شده، مبنای حسن و قبح را دینی می داند.همین طور این نوشته ضمن ارایه توضیح درباره نگاه اخلاقی واقع گرا و غیر واقع گرا و با اشاره به آراء غزالی و هیوم روشن خواهد کرد که به چه دلیل با این که عقل از نظر هر دو اندیشمند ادراک گر و فاقد قدرت عمل است، در بحث انگیزش اخلاقی غزالی با اشکالات هیوم درباره این موضوع مواجه نشده است.در بخش پایانی مقاله، به معرفی اموری که در انجام فضیلت و رذیلت مؤثرند پرداخته و تفاوت دیدگاه غزالی را با فیلسوفان یونان درباره نقش توفیق الهی در انجام فضایل وترک رذایل توضیح می دهیم.
منابع انگیزش اخلاقی با رویکرد تطبیقی بین دیدگاه علامه طباطبایی و مازلو(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش که با هدف بررسی منابع انگیزش از دیدگاه علامه طباطبایی و آبراهام مازلو و مقایسه آن دو دیدگاه انجام شد به دنبال پاسخگویی به این سؤال بود که: منبع انگیزشی رفتار اخلاقی انسان ها چیست؟
روش این پژوهش تحلیل عقلی و نظری متون دینی و روان شناختی است. این پژوهش از یک سو، دارای رویکردی میان رشته ای بین اخلاق و روان شناسی و از سوی دیگر پژوهشی علمی _ دینی است.
براساس بعضی از دستاوردهای این پژوهش، علامه طباطبایی سه نظریه «اخلاق یونانی»، «اخلاق دینی» و «اخلاق قرآنی» را به ترتیب با سه منبع انگیزشی «تحسین اجتماعی»، «ثواب اخروی» و «محبت مبتنی بر توحید» مورد تأکید قرار می دهد. مازلو نیز بر دیدگاه «اخلاق مبتنی بر نیاز و فطرت» تأکید کرده است. بین دیدگاه علامه طباطبایی و آبراهام مازلو پنج وجه تشابه و چهار وجه تفاوت کشف شد.
اخلاق، استعاره و بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشته آن است که با بررسی نظریه ها و مدل های روان شناسان اخلاق و پیوند زدن این مباحث با مفهوم «استعاره»، پیشنهادی کاربردی برای تقویت تفکر اخلاقی کودکان، از طریق بازی و ادبیات ارائه کند. ابتدا به بررسی الگوی پیاژه برای رشد اخلاقی کودک میپردازیم و سپس بحث را با بررسی آراء کولبرگ، از دیگر روان شناسانی که در قالب رویکرد شناختی، به این موضوع نگاه کرده است، دنبال میکنیم. در ادامه، با بیان برخی انتقادهای وارد بر این رویکرد، به بررسی آراء گیلیگن، از نظریه پردازان فمینیست، در باب نسبت رشد اخلاق و «روایت» میپردازیم. سپس با طرح نکاتی دربارة تعریف مفهوم استعاره، به استعاره های مفهومی و غیر زبانی خواهیم پرداخت. هدف از این نکات آن است که بتوانیم «بازی»، به ویژه «بازی وانمودی» را به عنوان نوعی استعارة مفهومی تعمیمیافته تعریف کنیم. چنین تعریفی به ما اجازه میدهد که در چارچوب رویکرد روایت محور به اخلاق، به امکانات بالقوة ادبیات و بازی به عنوان یکی از مهم ترین سرچشمه های تقویت قوة اخلاقی کودکان بیشتر واقف شویم.
نقش عواطف و هیجانات در اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در میان ظرفیت های وجودی انسان، عواطف و هیجان ها، در تأثیرگذاری بر افکار و اعمال آدمی، از جایگاهی ویژه برخوردارند. بررسی این تأثیرات در حوزهٴ اخلاق که از مهم ترین جنبه های زندگی فردی و اجتماعی انسان است بحث های بسیار با اهمیتی را پیش خواهد کشید. اگر نوع و میزان تأثیرگذاری ساحت عاطفی در مقایسه با دیگر ساحت های رقیب (همچون ساحت عقلانی) تحلیل و بررسی شود، اهمیت این مباحث، بیش تر درک خواهد شد.
این مقاله در دو حوزه به این مسأله می پردازد: اول، حوزه ای کاملاً نظری که در ذیل مباحث فرااخلاق قرار می گیرد؛ و دوم، در عرصه های عینی تر حیات اخلاقی انسان یعنی حوزهٴ قضاوت ها و رفتار های اخلاقی. این بررسی ها به تطبیق و مقایسهٴ حوزه های فرااخلاق و روان شناسی اخلاق با منابع اسلامی خواهد پرداخت. در بخش منابع اسلامی، تأکید بر آثار استاد آیت الله جوادی آملی است. بر این اساس، مباحث در سه بخش تنظیم شده است: نخست، نقش عواطف در نظریات فرااخلاقی بررسی می شود و از دو رویکرد عمدهٴ فرااخلاقی بحث می شود؛ یعنی دیدگاه تعریف گروانهٴ طبیعی و دیدگاه غیرشناختاری یا توصیف ناگروانه، با بیان کاستی های این نظریه ها، ارتباط ارزش های اخلاقی با واقعیات عینی تبیین می شود. در بخش دوم، نقش عواطف در قضاوت های اخلاقی بررسی می گردد. آن گاه برخی از دیدگاه ها که عواطف و هیجانات را تنها عامل تأثیرگذار بر قضاوت های اخلاقی می دانند تبیین و نقد می شود. تأثیرگذاری ساحت عقلانی بر قضاوت های اخلاقی در این بخش طرح شده است. در نهایت؛ با پذیرش تأثیر عواطف بر قضاوت های اخلاقی، علیت انحصاری آن رد خواهد شد. بخش سوم، به تأثیر عواطف بر رفتارهای اخلاقی می پردازد. در این بخش، دیدگاه های عاطفه گرایان و شناخت گرایان دربارهٴ زمینه های تأثیرگذاری عواطف و احساسات بر رفتار اخلاقی سنجیده می شود. با پذیرش تأثیر جدی هیجان ها بر رفتار اخلاقی، نقش مؤثر شناخت و تأملات فکری در رفتار اخلاقی نیز به اثبات خواهد رسید.
قضاوت اخلاقی و شخصیت پرونده ای برای اتانازی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با رویکرد نظری و مطالعه پیمایشی رابطه نگرش به اتانازی، یعنی پایان دادن آسان به زندگی بیماران در حال مرگ، را با دامنه متنوعی از متغیرهای شخصیتی مطالعه کرد. 118 دانشجو به مقیاس نگرش به اتانازی، پرسش نامه شخصیت هگزاکو، مقیاس شادی فاعلی، علاقه به دین، و مقیاس های سامانه های گرایش رفتاری/ بازداری رفتاری پاسخ دادند. نتایج نشان داد که پذیرش اتانازی با دینداری، شادی، صداقت- فروتنی، توافق و وظیفه شناسی، رابطه منفی داشت. اما رابطه آن با سامانه های رفتاری معنادار نبود. بر پایه این نتایج، علاوه بر دینداری، متغیرهای دیگری چون شخصیت و عاطفه در قضاوت اخلاقی ما نقش دارند. یافته های پژوهش بر پایه مفاهیم نوع دوستی و خودمختاری مبتنی است.
سنجش مفاهیم اخلاقی
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله سنجش مفاهیم اخلاقی است. هدف آن بررسی روش علمی و عملی برای اندازه گیری مفاهیم و ارزش های اخلاقی است و با روش تحلیل مقایسه ای و اقتباس از رویکرد روان شناسی روان پزشکی، پژوهش خود را پی می گیرد. محورهای تاریخچه، امکان و ضرورت سنجش مفاهیم اخلاقی، جدول نشانگان، طبقه بندی، مقیاس سازی و عرضهٔ نمونه های عملی در این جستار مطرح شده است. برخی از یافته های آن بدین قرارند: اندازه گیری و سنجش مفاهیم اخلاقی با استفاده از الگوهای تجربی روان شناسی و روان پزشکی، امری ممکن و قابل دسترس است؛ بر اساس روش سبب شناسی و نشانه شناسی در آسیب روانی می توانیم طبقه بندی جدیدی از رذایل و فضایل اخلاقی تأسیس کنیم؛ بالاترین مرحلهٔ سنجش مفاهیم اخلاقی ساخت مقیاس و آزمون است که در نمونه های خارجی آن، تست های عفو و گذشت، ارزش های اخلاقی مسیحیت و مقیاس عدالت توزیعی، و در نمونه های داخلی، مقیاس های حیا، صبر، شادکامی، حسادت و عقل را مشاهده می کنیم. براساس اصول و روش های مطرح شده و نمونه های فعلی می توانیم سنجش مفاهیم اخلاقی را برای دیگر ارزش ها و مفاهیم نیز دنبال کنیم.
نقش مادر در شکل گیری وجدان اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱ (پیاپی ۵۳)
11 - 31
حوزه های تخصصی:
فلاسفه اخلاق همواره به موضوع وجدان اخلاقی و چگونگی شکل گیری آن توجه داشته اند. آن ها در پی پاسخ به این پرسش هستند که آیا وجدان یک نیروی اخلاقی مستقل است یا هر آنچه به وسیله آن ادراک می گردد همان احکام عقل عملی است؟ روان شناسان نیز درباره اینکه چگونه قواعد و دستورهای بیرونی، برای فرد، درونی می شوند، بسیار سخن گفته اند. با فرض پذیرش حقیقتی با عنوان «وجدان اخلاقی»، پژوهش حاضر نقش مادر را با رویکرد دینی و با بهره از یافته های روان شناسی اخلاق بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که بهترین راه برای پیدایش صفات پایدار منش در کودک، پرورش وجدان اخلاقی است. در این مقاله، وجدان اخلاقی یعنی توانایی تشخیص خیر و شر که محرکی برای عمل به نیکی ها و قوانین است. شکل گیری وجدان اخلاقی، براساس بنیان های دینی و فطرت اخلاقی انسان، حاصل تأثیر رشد شناختی و تحول انگیزش و عوامل برانگیزاننده تکرار رفتار مطلوب است تا هنگامی که آن رفتار ملکه و معیار درونی گردد. این مقاله بر آن است نقش مادر را در موضوع شکل گیری وجدان اخلاقی تبیین کند و با ارائه راهکارهایی در سه حیطه شناختی، عاطفی و رفتاری (براساس اعطای بینش، تعمیق باورها و اصلاح رفتار)، الگوی جدید برای شکل گیری وجدان اخلاقی ارائه دهد.
بررسی مفهوم و مدلول شرم: مقایسه ی برخی از مهمترین دیدگاه های روان شناختی با یک دیدگاه الهیاتی-اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
109 - 143
حوزه های تخصصی:
مفهوم سازی شرم یکی از مباحث چالش برانگیز در تحقیقات روان شناختی است. چالش مفهوم پردازی شرم در فرهنگ های شرقی و به طور خاص در فرهنگ ایرانی-اسلامی موجبات ابهام قابل توجهی را هم برای اندیشمندان حوزه ی دین و هم برای روان شناسان به وجود آورده است. پژوهش حاضراز طریق بررسی مفهوم سازی و شواهد پژوهشی مربوطه در رویکرد شناختی و روان تحلیلی از میان رویکردهای روان شناختی در زمینه ی شرم و مقایسه ی آن با دیدگاه "فضیلت شرم" عبدالکریم سروش به عنوان یک دیدگاه وجودی-الهیاتی-اخلاقی به فهم این تفاوت و روشن ساختن آن برای محققان دین پژوهی و روان شناسانکمک می کند. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و منابع مورد بررسی مقالات و کتاب های روان شناسی و مجموعه سخنرانی های عبدالکریم سروش در حوزه شرم بود. همچنین برای صورتبندی دیدگاه سروش در موردمعرفت شناسی اخلاق، کتاب اخلاق خدایان ایشان مدّ نظر قرار گرفت. نتایج بیانگر آن است که در این زمینه ما تنها با یک اختلاف اصطلاح شناختی روبه رو نیستیم، بلکه با دو پارادایم متفاوت که ملزومات فلسفی-روان شناختی خاص خود را دارند مواجه هستیم. مفروضات مورد اختلاف در مواردی همچون سنخ طرح مسیله، فطری نگری هیجان شرم، توجه به سویه های وجودشناختی شرم، واقع نمون بودن شرم، توجه به اخلاق فضیلت گرایانه در شرم و روش شناسی بررسی مفهوم و کارکرد شرم نشان داده شد. همچنین ملزومات فلسفی و روان شناختی گفته شده هر یک به طور جداگانه مورد بحث قرار گرفت. کلمات کلیدی: مفهوم سازی شرم،رویکردهای روان شناختی، روان شناسی اخلاق، تفاوت های پارادایمی
ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه بنیادهای اخلاقی در سه نمونه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
107 - 124
حوزه های تخصصی:
مقدمه: قضاوت اخلاقی از موضوعات مورد مطالعه در شناخت اجتماعی محسوب می شود. نظریه بنیادهای اخلاقی نظریه ای اخیر در روان شناسی اخلاق است که رویکردی میان فرهنگی و شهودگرایانه به باورهای اخلاقی مردم جهان دارد. مطالعه حاضر به بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه مرتبط با این نظریه و مقایسه یافته ها با گزارش های موجود از نسخه اصلی و سایر فرهنگ ها اختصاص دارد. روش: داده ها مربوط به سه مطالعه روی نمونه های ایرانی هستند: گلکار (1394) و مراحل دوم و سوم نجات (1395)، که دارای به ترتیب 280، 314 و 180 شرکت کننده بودند که به پرسشنامه بنیادهای اخلاقی (MFQ-30) پاسخ دادند. محاسبه آلفای کرونباخ برای تک تک بنیادهای اخلاقی و نیز تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی انجام شد و مقایسه میان جنسیتی در تکیه بر بنیادها صورت گرفت. یافته ها: آلفای کرونباخ بنیادهای مراقبت، انصاف و وفاداری نسبتاً پایین و عموماً کمتر از بنیادهای اطاعت و تقدس بود. تحلیل عاملی اکتشافی به راه حلی سه عاملی برای مرحله دوم نجات (1395) و راه حل دوعاملی برای گلکار (1394) و مرحله سوم نجات (1395) ختم شد. برازش داده ها به مدل پنج عاملی همبسته قابل قبول بود. نمره زنان در مراقبت، انصاف و تقدس بالاتر از مردان بود. نتیجه گیری: ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه بنیادهای اخلاقی اگرچه در برخی جنبه ها نه چندان عالی، اما قابل مقایسه با نتایج گزارش شده از سایر فرهنگ ها بود و بنابراین به نظر می رسد عمدتاً معلول ماهیت پیچیده خود اخلاق باشد. تفاوت های جنسیتی مشاهده شده مشابه با یافته های بین المللی و در نتیجه حامی روایی گروههای شناخته شده برای این پرسشنامه بود.
نوستالژی و هویت اخلاقی: یک مدل تسهیل گر
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رویکرد نوین فضیلت گرایی اخلاقی، بر خصایص درونی شخص یعنی فضایل و انگیزه ها تمرکز می کند و نقش عواطف را از حیث ادراکی و ترغیبی پررنگ می سازد. هدف: هدف از پژوهش حاضر یافتن راهی برای تسهیل فضایل اخلاقی در هویت فرد از طریق تمرکز بر قابلیت های هیجان نوستالژی بود. مسئله پژوهش حاضر این است که نوستالژی به عنوان یک هیجان نا اخلاقی چه ربطی در اهمیت یافتن فضایل هویت اخلاقی دارد. روش: پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز بود و ۲۰۱ دانشجو در این تحقیق مشارکت داشت. مشارکت کنندگان به آزمون پژواک رویداد وایدشات و همکاران (۲۰۰۶)، پرسشنامه ی نوستالژی باچو (۱۹۹۵) و پرسشنامه اهمیت خویشتن اخلاقی آکویینو و رید (۲۰۰۲) پاسخ دادند. از نرم افزار SPSS ورژن ۱۹ و Amos ۱۹ و از حسابگر پایایی ترکیبی مطابق با فرمول رایکو (۱۹۹۷) استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد نوستالژی گرایی پیش بینی کننده ی معنادار هر دو بعد درونی سازی و نماد سازی بود. نتیجه گیری: مطابق با نتایج به دست آمده، نوستالژی گرایی پیش بینی کننده ی مثبت برای درونی شدن ارزش های اخلاقی در خودپنداره ی فرد است و هم پیش بینی کننده ی بازنمایی و وانمود اجتماعی خود به عنوان کسی که حامل برخی از ارزش هاست. تجربه ی نوستالژی همراه است با نوعی نظم بخشی هیجانی و اهمیت یافتن دیگری در زندگی شخص. این تجربه احتمالاً از طریق یکپارچه سازی و انسجام بخشی به خود و گشودگی به دیگری، نیرومند شدن هویت اخلاقی را تسهیل می کند.
طبیعی گرایی در فلسفه اخلاق معاصر؛با تمرکز بر مصادیق کاربرد علوم تجربی در قلمرو فلسفه اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
56 - 76
حوزه های تخصصی:
با توجه به ناشناخته بودن رهیافت طبیعی گرایانه به اخلاق در ایران، در این مقاله ضمن تبیین چیستی و مضمون طبیعی گرایی در قلمرو فلسفه اخلاق، مزّیت ها و کاستی های آن بررسی شده اند. برای نشان دادن چیستی طبیعی گرایی، چند نظریه اخلاقی طبیعی گرایانه برجسته بررسی شده و نشان داده می شود که از میان دو قسم طبیعی گرایی هستی شناختی و روش شناختی، قسم نخست بیشتر چالش برانگیز است، اما قسم دوم که پیوندی وثیق با علم دارد، نکات قابل تأملی در بردارد. آن گاه نشان داده ایم که چرا پژوهشگران فلسفه اخلاق نباید طبیعی گرایی، به ویژه قسم روش شناختی آن را نادیده بگیرند.
عوامل شناختی انگیزش اخلاقی قرآن کریم؛ مبتنی بر منبع انگیزش «نفی ناهماهنگی شناختی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال استخراج عوامل انگیزش اخلاقی در ساحت شناختی، مرتبط با منبع انگیزش درونی «نفی ناهماهنگی شناختی» از منظر قرآن کریم است. ساحت شناختی و منبع انگیزش مذکور به دلیل اهمیت بالای انگیزشی آن، در این پژوهش در اولویت قرار گرفت. شیوه این پژوهش، کیفی و از نوع تحلیل محتوای متن است. عوامل انگیزش اخلاقی، وسیله و مسبّب عمل است. این عوامل برای به حرکت درآوردن انسان، با گرایش های درونی انسان (منابع انگیزش اخلاقی) ارتباط برقرار کرده و با تکیه بر آنها، بستر لازم برای فرایند رفتار را رقم می زنند. روش مطالعه و پژوهش در خصوص واژه روان شناختی عوامل و منابع انگیزش اخلاقی در قرآن کریم، عمدتاً بر اساس رفتارهای اخلاقی انسان در قرآن کریم بوده است. اوامر، نواهی الهی به رفتارهای اخلاقی/ ضداخلاقی دریچه ورود به بحث انگیزش اخلاقی بود و آیه مربوط از نظر ترغیب به این رفتار و یا ترک آن بررسی شد. تعقل و اندیشه ورزی، مواجه کردن انسان با علم و قطع خود، ایجاد هویت اخلاقی با پنج زیرعنوان خطابات قرآنی، نکوهش های قرآنی، مراقبت و مسئولیت انسان نسبت به خود، افزایش خودکارآمدی و حشر و بازگشت انسان به سوی خدا به عنوان منابع انگیزش اخلاقی شناختی از قرآن کریم استخراج گردید. در نهایت، فرایند نظری عوامل شناختی، در ارتباط با منبع انگیزش «نفی ناهماهنگی شناختی» در قالب یک نمودار بازنمایی شد.
گستره شناسی تحلیلی پژوهش های اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰ (پیاپی ۶۲)
97 - 126
حوزه های تخصصی:
موفقیت در هر پژوهشی، در گرو دانستن جایگاه آن پژوهش در منظومه دانش بشر است؛ به این معنی که لازم است پژوهشگر بداند موضوع تحقیقش در چه ساحتی از علوم و معارف قرار می گیرد. پژوهش های اخلاقی نیز از این قاعده مستثنا نیستند. محقق اخلاق، قبل از هر کاری باید به شناخت حوزه تحقیق خویش بپردازد و مسیر تحقیق را در آن حوزه سامان بخشد. در این نوشتار، با تحلیل پژوهش های انجام گرفته در این حوزه، جغرافیای پژوهش های اخلاقی بررسی، و ضمن تحلیل و تبیین پژوهش های اخلاقی، هفت حوزه برای این پژوهش ها معرفی شده است. این هفت حوزه عبارت اند از: کلیات اخلاق، اخلاق هنجاری، فرااخلاق، اخلاق توصیفی، روان شناسی اخلاق، تربیت اخلاقی و جامعه شناسی اخلاق. یادآوری می شود این عرصه های هفت گانه، بر اساس پژوهش های موجود تعیین شده اند و ممکن است در آینده عرصه های دیگری نیز به این موارد افزوده شود.
شخصیت اخلاقی در روان شناسی اخلاق و بررسی مفاهیم متناظر آن در منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام دی ۱۴۰۰ شماره ۲۸۹
33-43
حوزه های تخصصی:
روان شناسی اخلاق، شاخه ای از روان شناسی است که به مسائل روانی مرتبط با اخلاق می پردازد. شخصیت اخلاقی در سال های اخیر یکی از موضوعات کلیدی در حوزه روان شناسی اخلاق بوده است. مسئله این است که آیا بحث و بررسی در مورد اخلاق تنها در سطح رفتار است یا در سطح شخصیت هم می توان از آن سخن گفت؟ ازاین رو، به دلیل اهمیت این سازه در سطوح مختلف فردی و اجتماعی و عدم دسترسی به مفاهیم متناظر به این سازه در منابع اسلامی، ضرورت بررسی آن از نگاه روان شناسی و منابع اسلامی روشن شد. به این منظور، هدف این پژوهش بررسی مروری نظریات و مدل های شخصیت اخلاقی در منابع روان شناختی، و بررسی مفاهیم متناظر به آن در منابع اسلامی است. روش پژوهش در بخش مرور نظریات و مدل های این سازه در منابع روان شناختی از نوع توصیفی تحلیلی و در بخش بررسی مفاهیم متناظر آن در منابع اسلامی، توصیفی از نوع پیمایشیِ دلفی است. نتیجه اینکه سازه شخصیت اخلاقی در روان شناسی تبیین و با استفاده از ضریب نسبت روایی محتوا (CVI)، نظرات کارشناسان پیرامون مفاهیم متناظر، تحلیل گردید. رواییِ به دست آمده از مفاهیم متقین، محسنین، صالحین، صابرین، صدیقین، عقلا، کرماء و عدول «1»، و ابرار و شرفا «83/0» به دست آمد و مورد تأیید قرار گرفت، و روایی مفهوم مکارم الاخلاق «33/0» به دست آمد و رد شد.
بررسی تطبیقی خودگرایی و دیگرگرایی روان شناختی و تبیین دیگرگرایی خداسو(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۲ (پیاپی ۶۵)
81 - 114
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی خودگرایی و دیگرگرایی روان شناختی و تبیین دیگرگرایی خداسو انجام گرفته است. طبق خودگرایی روان شناختی، انسان ها کاری را جز برای تأمین منافع خود انجام نمی دهند و حتی هنگام کمک به دیگران و فداکاری نیز در ورای این انگیزه دیگرگرا، منافع شخصی نهفته است. روش این تحقیق، توصیف و تحلیل منابع خودگرایی و دیگرگرایی روان شناختی است. همچنین، منابع اسلامی با روش تفسیری و فهم احادیث بررسی شد. بر اساس یافته های تحقیق، شش دسته از دلایل خودگرایان برای نفی دیگرگرایی قانع کننده نیستند که عبارت اند از: ۱. تفسیر مجدد انگیزه ها؛ ۲. مالکیت شخصی؛ ۳. استدلال لذت گرایانه؛ ۴. خودفریبی؛ ۵. انگیزش تربیت اخلاقی؛ ۶. خودکاوی. به علاوه، دلایل دیگرگرایان و عمدتاً باتسون برای اثبات دیگرگرایی با روش تجربی کفایت نمی کند. بر اساس نظر اندیشمندان اسلامی، مهم ترین راهکار برای رفع این مشکل، پذیرش توأمان خود طبیعت گرا و خود اخلاقی و الهی برای انسان است. از طرفی، از منابع اسلامی، سه نوع انگیزه برای معتقدان به خدا به دست آمد: خودگرا، دیگرگرا و خداسو. سپس با توجه به این تقسیم بندی، انگیزه های انسان و وجوه مختلف آن تبیین و در نهایت، دیگرگرایی خداسو به عنوان تبیین جامع تر برگزیده شد. در نتیجه، بسیاری از دلایل خودگرایی به خود الهی یا اخلاقی انسان مربوط می شود که در واقع، دیگرگرایی است.
دیگرگروی و شواهد روان شناختی در حوزه روان شناسی اخلاق(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۲ (پیاپی ۶۵)
115 - 146
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اساسی در حوزه روان شناسی اخلاق این است که دیدگاه های اخلاقی چه مفروضات روان شناختی دارد و این مفروضات تا چه اندازه شواهد تجربی به همراه دارند. بر همین اساس، نزاع میان خودگروی و دیگرگروی در روان شناسی اخلاق طرح شده و شواهدی تجربی به نفع هرکدام از این دو نظریه اخلاقی ارائه شده است. دیگرگروی از جمله نظریات غایت گراست که بر پایه روان شناختی نظریه خود، به ایثارگری و ایجاد بیشترین خیر برای دیگران - فارغ از خویشتن - توصیه می کند. دیگرگروی روان شناختی، مهم ترین مبنای دیگرگروی اخلاقی است و کوششی برای نقض تک انگیزشی و حب ذات انسان و اثبات امیال و انگیزه های دیگرگروانه است. بیشتر فیلسوفان و روان شناسان اخلاق، تک انگیزشی بودن طبیعت انسان را مردود می دانند و قائل به امکان نوع دوستی همراه با خوددوستی در طبیعت بشر هستند. روش پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی است و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با تکیه بر استدلال ها و شواهد تجربی، کوشیده شده دیگرگروی روان شناختی اثبات گردد تا بتوان با تکیه بر این مبنا به دیگرگروی اخلاقی در حوزه اخلاق هنجاری پرداخت. ادله روان شناختی نیز مبتنی بر شواهد زیست شناختی، شواهد و ریشه های رشدی برای نوع دوستی و تحلیل اهداف و انگیزه های غایی بر پایه مباحث طرح شده در روان شناسی اخلاق است.
روان شناسی اخلاق و شهودگرایی اجتماعیِ جاناتان هایت؛ مروری انتقادی بر کتاب ذهن درستکار، چرا سیاست و مذهب انسان های خوب را از هم جدا می کنند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
روان شناسی اخلاق یکی از رشته های نوظهور در مطالعات میان رشته ای در حوزه فلسفه اخلاق و روان شناسی است. روان شناسی اخلاق می کوشد مرزهای علم و فلسفه را در زمینه روان شناسی و اخلاق به هم نزدیک کند. کتاب ذهن درستکار جاناتان هایت یکی از تأثیرگذارترین آثار در این حوزه است. نویسنده در این اثر کوشیده است مرزهای روان شناسی و اخلاق را به یکدیگر نزدیک کند. هایت به دنبال ابداع روشی برای فکر کردن درباره دو موضوع تفرقه برانگیز در زندگی انسان یعنی سیاست و مذهب است. او برای این منظور از منابع موجود در رشته های فلسفه، فلسفه اخلاق، روان شناسی، علوم اجتماعی، اخلاق و ژنتیک استفاده کرده است. بسیاری از داده های کتاب زیسته و تجربه خود نویسنده است. همین امر کتاب حاضر را در زمینه روان شناسی اخلاق به ویژه در زمینه شهودگرایی اخلاقی و شهودگرایی اجتماعی اثر قابل توجهی کرده است. در این کتاب نویسنده معتقد است فهم و همدلی با دیدگاه سیاسی و مذهبی دیگران و یا، به تعبیر وی، معتبر دانستن ماتریس های اخلاقی دیگران باعث از بین رفتن تفرقه و نزدیکی افراد با یکدیگر می شود. کتاب حاضر به دلیل برخورداری از زبان بسیار ساده، تحلیل های منسجم و تجربی می تواند در اختیار عموم جامعه اعم از دانشگاهیان و غیر دانشگاهیان قرار بگیرد.
وضعیت شناسی روشی مقیاس های روان شناسی اخلاق در ایران: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۲۳)
95 - 143
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت مفهوم شناختی و روان سنجی مقیاس های حوزه اخلاق در پژوهش های ایرانیِ بازه زمانی 1350 تا 1399 بود. روش پژوهش، بررسی مروریِ نظام مند مقیاس ها بر اساس مدل «کازمین» بود که در سه شاخص روایی، اعتبار، و پاسخگویی در قالب ارزیابی 9 پارامتر روایی محتوا، همسانی درونی، مقایسه نسبی، خطای اندازه گیری، روایی ساختاری، آزمون فرضیه ها، روایی بین فرهنگی، روایی ملاکی، و پاسخگویی بوده است. داده های پژوهش در طی شش گام شناسایی و 92 مقیاس انتخاب شد. یافته های پژوهش نشان داد که از کل مقیاس ها (درون فردی، 37 مقیاس؛ میان فردی، 26 مقیاس؛ و اجتماعی-سازمانی، 29 مقیاس) تنها پارامتر همسانی درونی در شاخص اعتبار توانسته در بیش از 70 درصد موارد رعایت شده، و نتایج آن مثبت باشد. پس از آن، مفهوم شناسی، روایی محتوا، و آزمون فرضیه ها در 50 درصد مقیاس ها مورد توجه قرار گرفته، و نتایج آن مثبت بوده است. دیگر پارامترها در اکثر گزارش ها محاسبه نشده، یا اطلاعات آن در اختیار نبوده، یا بررسی آن ها موضوعیت نداشته است. در پژوهش حاضر، هیچ مقیاس «مطلوب» که تمام پارامترهایِ موضوعیت دار کازمین را مورد توجه قرار داده باشد، شناسایی نشد؛ تنها 5 درصد مقیاس ها «قابل قبول» بوده، 40 درصد آن ها «نیازمند تکمیل»، 30 درصد «نیازمند به بررسی مجدد»، و 25 درصد آن ها «نیازمند ارائه اطلاعات تفصیلی» می باشند. بنابراین اگر درصد مقیاس های نیازمند به تکمیل به مقیاس های قابل قبول اضافه شود، می توان ادعا کرد که 45 درصد مقیاس های ایرانیِ حوزه اخلاق، قابلیت استفاده را داشته؛ و مابقی نیازمند بازبینی یا ارائه اطلاعات تفصیلی جهت ارزیابی و قضاوت هستند.
بسط مدل مفهومی مراتب و مراحل تحول اخلاقی با تأکید بر آرای ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هجدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵۵
83 - 102
حوزه های تخصصی:
معنای فضیلت در فلسفه اخلاق ارسطو از منظر چیستی و ماهیت به صورت صریح مورد بحث قرار گرفته است ولی چگونگی رشد و تحول فضیلت و مراحل آن به صورت واضح تشریح نشده است. ازاین رو این مقاله در پی آن است تا مراحل ارسطویی رشد و تحول فضایل اخلاقی و ویژگی های هر مرحله را با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی استخراج نماید. برای انجام این مهم در گام اول با بررسی ادبیات پژوهشی در این حوزه چارچوب اولیه یا همان مراتب و مراحل تحول فضیلت مشخص شد و درگام بعد با تحلیل متن کتاب اخلاق نیکوماخوس ویژگیهای هر مرحله استخراج گردید. نتایج نشان می دهند که در کل مراتب و مراحل تحول اخلاقی عبارت اند از مرحله اخلاق توده وار، مرحله ناپرهیزکاری اخلاقی، مرحله پرهیزکاری اخلاقی و در نهایت مرحله فضیلتمندی. یافته ها نشان می دهد که در مرحله اخلاق توده وار افراد لزوماً شرور محسوب نمی شوند ولی مسائل اخلاقی برای آنها موضوعیت و الویت نداشته و نسبت به مسائل اخلاقی بی تفاوت هستند. در مرحله ناپرهیزکاری اخلاقی افراد دانش اخلاقی کاملی را در اختیار نداشته و این دانش ناقص به عمل اخلاقی ختم نمی شود. در مرحله پرهیزکاری اخلاقی افراد دانش اخلاقی بالایی دارند و این دانش به عمل اخلاقی ختم می شود ولی التذاذ اخلاقی به صورت کامل رخ نمی دهد. در نهایت افراد در مرحله آخر دانش اخلاقی را به عمل اخلاقی ختم کرده و درعین حال از عمل اخلاقی خود التذاذ کافی اکتساب می نمایند.
مروری نظام دار بر مفهوم منش های اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر که با هدف بررسی و تشریح تلاش های صورت گرفته در زمینه مفهوم سازی منش اخلاقی انجام شد، مروری نظام دار است که با استفاده از روش مرور کتابخانه ای انجام شد. برای انجام پژوهش، کلیدواژه های فارسی و انگلیسی منش اخلاقی، اخلاق و فضیلت های منش در پایگاه های شناخته شده در بازه زمانی سال های 1970 تا 2023 جستجو و 38 مقاله استخراج شد. بر اساس معیارهای میزان ارتباط با موضوع پژوهش و اعتبار نویسندگان و مجلات منتشرکننده، 32 مقاله انتخاب گردید. یافته ها نشان داد در سال های اخیر، روان شناسان اخلاق برای پیش بینی رفتار اخلاقی به بررسی آن دسته از صفات شخصیتی می پردازند که با رفتار اخلاقی مرتبط هستند. در پی جهت گیری اخیر، مدل های مختلفی با عناوین متفاوت اما با مضمون مشابه منش های اخلاقی پدید آمده است. از بین مدل های منش اخلاقی به نظر می رسد مدل سه مؤلفه ای کوهن و همکاران (2014) که منش اخلاقی را در قالب ساختاری چندوجهی شامل مؤلفه های انگیزشی، توانایی و هویتی مفهوم سازی می کند، در تعیین و مفهوم سازی مؤلفه ها و مکانیسم های تشکیل دهنده منش اخلاقی از جامعیت بیشتری برخوردار است. یافته های این پژوهش می تواند هم به لحاظ نظری و هم کاربردی مؤثر واقع گردد. از جنبه نظری، پیشایندهای شخصیتی رفتار اخلاقی و غیراخلاقی تفسیر شده است. همچنین از نظر کاربردی، این یافته ها می تواند در ارزیابی منش اخلاقی، یاری بخش روان شناسان علاقه مند به این حیطه باشد. علاوه بر آن، یافته های پژوهش حاضر می تواند در تعیین ملاک های مناسب هنگام گزینش و جذب نیرو در سازمان ها مؤثر باشد.