فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش و تحقیق در خصوص مسئلة ابلیس همواره برای متفکران، اهمیت فوق العاده ای داشته است و در این میان، عارفان مسلمان با رویکرد تأویلی و برداشت هایی بر پایة معرفت ذوقی و شهودی و با بیانی رمزی و شطحی جایگاه منحصر به فردی را به خود اختصاص داده اند. رویکرد مبتنی بر قبول جبر و ارادة ازلی در شقاوت ابلیس و نافرمانی او در سجده بر آدم(ع)، رویکردی است که برخی عارفان اسلامی، به ویژه پیروان مکتب سُکر، به جهت توجیه نافرمانی وی، بدان پرداخته اند. از آنجاکه زایش اندیشه نمی تواند صرفاً مرهون تلاش خالص نظری باشد و همواره از مبادی و عوامل برون متنی نیز متأثر است، به نظر نویسنده دست کم می توان چهار مبدأ برای شکل گیری این نظریه در میان برخی عارفان اسلامی برشمرد که عبارت اند از: 1. اعتقاد به جبر اشعری، 2. اعتقاد به وحدت شخصیة وجود، 3. استفاده از ظواهر آیات، 4. تمسک به برخی اخبار و روایات. در این مقاله با بیان نمونه هایی از این رویکرد در آثار منثور و منظوم عارفانی چون منصور حلاج، احمد غزالی، عین القضات همدانی، رشیدالدین میبدی و عطار نیشابوری، به تبیین ریشه ها و مبادی یادشده و سپس به نقد و بررسی آنها می پردازیم.
«یادداشت هایی بر روانشناسی صوفیانه»
حوزههای تخصصی:
آنه ماری شیمل کوشش نموده کار صوفیان و عارفان را با نگاهی رواشناختی مورد مکاشفه قرار دهد و با کمک و بهره گیری از آیات قرآنی و احادیث نبوی و نمونه هایی از شعرایی همچون مولانا و عطار و متون عرفانی به محتوای عرفان و تصوف اسلامی راه یابد.در این مقاله زندگی و آثار این پژوهشگر بزرگ حوزه عرفان معرفی شده اند و کوشش گردیده تا دیدگاه ایشان در روانشناسی صوفیانه و انسان شناسی عرفانی را بررسی و تحلیل نماید.جهان شناسی صوفیانه نیز با استناد به آیات قرآنی و آثار عارفانی چون روزبهان بقلی شیرازی مطالعه می گردد و چهار کلید در این زمینه؛ صدر، قلب، فؤاد و قلب درون بررسی و جایگاه سر وراز در این میان معین شده است.
مرزهای میان عرفان نظری و فلسفه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آدمی برای شناخت واقعیت ها از چهار روش حسی تجربی، نقلی وحیانی، عقلی برهانی و شهودی عرفانی بهره می برد و از همین رهگذر، علوم گوناگونی را محقق کرده است که در بین آنها فلسفه و عرفان نظری، از روش عقلی برهانی استفاده می کنند. روش عقلی، حقایق کلی را که با تفسیر و انتزاع از محسوسات خارجی به دست می آید و نیز محصول شهود عرفانی را، با برهان و استدلال تعلیل می کند. عرفان نظری صرف تبیین و گزارش مشهودات عارف نیست؛ زیرا عرفان نظری از سنخ علم مصطلح و در حوزهٴ علم حصولی است و چون از سنخ علم حصولی است، نیاز به تعلیل دارد. برای بیان این مطلب لازم است عناوینی چون عرفان عملی و عرفان نظری و عرفان نقلی و عرفان شهودی از هم تفکیک شود؛ زیرا عرفان عملی، برنامهٴ سلوک و راهی است برای شهود حقایق، و عرفان شهودی چیزی جز آنچه عارف در مقام شهود حقایق دریافت می کند، نیست و عرفان نقلی گزارشی از یافته های شهودی عارف است؛ اما عرفان نظری تعلیل و اقامهٴ برهان و استدلال برای امکان یا ضرورت یافته ها است تا برای غیر شاهد قابل پذیرش و دلپذیر باشد. این دانش مانند فلسفه که آن نیز از سنخ علوم حصولی و نیازمند به برهان و استدلال است، در یک حوزهٴ علمی قرار دارند. در این صورت باید تمایز فلسفه و عرفان نظری را تبیین کرد که این تمایز در روش و ظرافت مفاهیم و ظرفیت ذهن ما و مانند آن است. مقالهٴ حاضر در حد میسور به این مسئله می پردازد.
ساختار دیالکتیکی روزه در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روزه وقتی در ساختار اندیشگانی عارفان قرار می گیرد، بنا بر ویژگی بطن گرا و تأویلی عرفان، از حوزه معنای ظاهر شرعی فراتر رفته، با گسترش معنایی، جایگاهی فرا شرعی مییابد تا جایی که گاه توجه به روزه شرعی از مبطلات این روزه فرا شرعی می شود. ساختار صیروری- دیالکتیک عرفان که پدیده ها را در فرایند ایجاب و سلب، پیوسته در معرض شدن قرار می دهد، از سه اصل و الگوی سلوکی مشترکِ شریعت، طریقت و حقیقت تشکیل شده است. هریک از مباحث و مقوله ها در این ساختار در حکم عناصر و اجزایی اند که بلافاصله بُعدی تأویلی به خود می گیرند و می توان آنها را زیر سه اصل شریعت، طریقت و حقیقت، با ابعاد معنایی متفاوت، جای داد. با نگاه در زمانی و تاریخی به روزه، مشخص می شود که در مراحل آغازین عرفان و تصوّف، بیشتر، مباحث شرعی روزه مدّ نظر عارفان است؛ اما هرچه از تاریخ عرفان می گذرد، مفهوم روزه جنبه تأویلی می گیرد و خود را با ساختار سه مرحله ای آن تطبیق می دهد. در این مقاله با اتکا به سیر تحول روزه در کتاب های برجسته عرفانی در یک نگاه ساختاری به ذکر شباهت ها و تفاوت های این نگرش ها می پردازیم.
قصه های عاشقانه در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
87-116
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی مولانا حاوی مباحث بسیار متنوع و گوناگونی است؛ به طوری که هر قسم موضوعی را در آن می توان یافت. اما در همه موضوعات مطرح شده در آن، مولانا می خواهد به آن هدفی که در ذهن خود دارد، برسد و با تمثیل های خود، مخاطب را به اقناع برساند. یکی از مباحثی که در لابه لای ابیات مثنوی به چشم می خورد، ذکر داستان های عاشقانه ای چون لیلی و مجنون، محمود و ایاز، وامق و عذرا، شیرین و فرهاد و ... است که قهرمانان این داستان ها، نام آشنا و شناخته شده هستند. در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای، ضمن پی بردن به میزان بسامد این داستان ها در دفترهای شش گانه مثنوی ، به این پرسش پاسخ داده شود که مولانا از ذکر این داستان ها در مثنوی ، چه اهدافی را دنبال می کرده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که مولانا جز در مواردی که با هدف بیان مثال نامی از قهرمانان این داستان ها می برد، در بقیه موارد، با ذکر این حکایت ها یک لطیفه زیبای عرفانی را که منبعث از عشق حقیقی که پایه و اساس مکتب اوست، بیان می کند.
فرا اندیشه ها
تاریخ اولیه داستان لیلی و مجنون در ادبیات عرب
منبع:
معارف ۱۳۶۸ شماره ۱۶ و ۱۷
حوزههای تخصصی:
درک حضور ؛ نماز در نگاه مولوی
حوزههای تخصصی:
نماز عالی ترین عبادتی است که در اسلام به آن توجه و تاکید شده است و عارفان مسلمان ضمن تاکید فراوان بر آن تفسیرهای گوناگونی درباره آن عرضه کرده اند. در برخی از این تفاسیر بر صبغه عرفانی آن تاکید بیشتری شده است. مولوی از جمله عارفانی است که در آثار خود به این موضوع توجه در خوری کرده و زوایای آن را کاویده است. از نظر او نماز روزن روز انه ای است به عالم ماوراء که سالک می تواند در طی برگزاری و اقامه نماز از عالم ناسوت فراتر رفته، وصال با خدا یا اصل یگانگی را تجربه کند. از این نظر، به نماز همچنان که در اسلام به عنوان پایه دین تاکید شده، در عرفان اسلامی نیز به عنوان مهم ترین راه برای رسیدن به هدف وصال/ وحدت در نظر گرفته شده است. مقاله حاضر درصدد است که اندیشه مولوی در باره نماز را بازخوانی نماید و به پدیدارشناسی نظر وی در این باره بپردازد.
«سلوک» در آموزه های دینی
حوزههای تخصصی:
حقیقت سلوک یا عرفان عملی، نوعی حرکت باطنی و گذر از مقاطع نسبی و در نهایت وصول، اتصال و فنای در حق تعالی با معنای درست آن است. از جمله پرسش هایی که ذهن را به خود مشغول میدارد، این است که آیا چنین معنایی را میتوان از آموزه های دینی و تعلیمات پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) استفاده کرد. این معنا از سویی، سطح عمیق تری از برداشت دینی را آشکار میسازد و از سوی دیگر، میتواند آغاز بر مطالعات گسترده تر و فنی در این زمینه باشد. بیتردید پیگیری این مسیر، افزون بر آنکه تقارب فضای حاکم بر عرفان عملی اسلامی با آموزه های دینی و مکتب اهل بیت(ع) را اثبات میکند، میتواند منجر به پدید آمدن آثار ارزشمندی در علم سلوک و عرفان عملی باشد.
حج انفسى(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج ۱۳۸۴ شماره ۵۴
حوزههای تخصصی:
جهان، انسان و قرآن داراى ظاهرى است و باطنى و این از معارف عمیق دینى و قرآنى و برخى روایات، برداشت و استفاده مى شود.
تمام اعمال انسان، غیر از پوسته ظاهرى، داراى عمق و باطن اند. شریعت نیز چنین است و باطن آن طریقت و حقیقت است.
در بخش دوم این نوشتار، به تبیین باطن تمامى منازل و مراحل حج پرداخته شده و اسرار احرام، طواف، نماز طواف، سعى، عرفات، مشعر و منا در ادامه آمده است.
در پایان نیز این نکته مورد تأکید قرار گرفته که «حج انفسى» توحید واقعى است.
استقرار سلطه در فاصله عرفان با شریعت
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۴شماره ۴۷
حوزههای تخصصی:
تمدن غرب براى برطرف کردن بحران معنویت در دهههاى اخیر، به نوعى عرفان برساخته از هندویسم و بودیسم روى آورده که به علت هماهنگى در برخى از مبانى، امکان جاگرفتن در بافت فرهنگى و اجتماعى تمدن غرب را دارد.
بررسى شاخصهاى این عرفان، نشان مىدهد که چگونه این عرفان در تحملپذیر کردن فشارها و سلطهگرى در حیات طبیعى معاصر به کار مىآید.
زلف و تعابیر عارفانه و عاشقانه آن در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلف از اصطلاحاتی است که در ادبیات و شعر عاشقانه و عارفانه کاربرد بسیار فراوان داشته است. این اصطلاح در منابع عرفان و تصوف فاقد تعابیر جامع و مانع است اما شاعران فارسی گو در اشعار خویش تعابیری لطیف، باریک، دقیق و مفصل از زلف ارائه نمودهاند. زلف چهار تعبیر و معنای عمده دارد:کثرات و تعینات در مراتب هستی1-حجاب وجه غیبی احدیت و حاجب درگاه جمال و جلال الوهیت 2-تجلیات جمالی و جلالی ذات لابشرط غیبالغیوب3-طریقت سلوک و ریسمان و کمند هدایت ربوبی.
نقد و بررسی دلایل انقطاع عذاب جهنّم از نظر ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقریباً همه ی دانشمندان مسلمان، اعم از فیلسوف، متکلّم، عارف و مفسّر، در اصلِ جاودانگی و خلود در دوزخ اتّفاقنظر دارند، امّا این که خلود در دوزخ مستلزم عذاب دائم و ابدی است یا با انقطاع عذاب نیز می تواند همراه باشد مسأله ای است که محلّ تشتّت آرا و انظار واقع شده است. ابنعربی و، به تبع او، ملاصدرا معتقدند هیچ ملازمهای بین خلود در دوزخ و عذاب دائم وجود ندارد، بلکه با توجّه به مقتضای قاعده ی امتناع قسر دائم و اکثری و با توجّه به مسألهی شمول رحمت واسعهی الاهی نسبت به همه ی موجودات، عذاب مخلّدین در دوزخ اجل مسمّی و مدّت معیّن دارد و پس از سپری شدن این مدّت، دوزخیان از نعیمی که متفاوت با نعیم بهشتیان است بهرهمند می شوند، بدین صورت که طبیعت ناریّه پیدا میکنند و دیگر احساس سوزش و رنج و عذاب نمیکنند. امّا این نظر با آیات قرآن کریم و احادیثی که اهل دوزخ را در عذاب الاهی مخلّد میدانند، سازگار نیست. این مقاله به بحث و بررسی ادلّهای که ابنعربی و ملاصدرا برای اثبات این نظریه فراهم آوردهاند و نقدهایی که بر آن وارد است میپردازد و سپس آیات قرآنی و احادیثی از اهل بیت(ع) مورد بررسی قرار میگیرد و سرانجام نظر نهایی ملاصدرا بیان می شود که مطابق با آیات و روایات است.
بازتاب اندیشه های ابوالحسن دیلمی در آثار برخی از بزرگان تصوف اسلامی (مطالعه مورد پژوهش: عشق الهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالحسن علی ابن محمد(احمد) دیلمی(ـ / 391 ق) مؤلّف نخستین و کهن ترین تصنیف تصوّف اسلامی ـ ایرانی(عطف الألف المألوف علی اللّام المعطوف) در زمینه عشق الهی است. درباره زندگی این صوفی نظریه پرداز و در عین حال گمنام، دانسته های زیادی وجود ندارد. از اثر وی(عطف الألف) و زندگانی برخی از استادانش که دیلمی درباره سیره آنان(سیرت شیخ کبیر ابوعبدالله ابن خفیف شیرازی) قلم زده است، چنین برمی آید که وی در قرن چهارم هجری می زیسته و از مکتب عرفانی شیراز و شاگردی ابن خفیف(269ـ371 ق)، بهره های فراوانی برده است. نظریه های عرفانی وی در باب «عشق الهی»(ماهیّت، منشأ، سبب، تقسیمات و مراتب، عشق انسانی و الهی) که در کتاب عطف الألف نمود یافته است، بازتاب گسترده ای در آثار برخی از بزرگان تصوّف اسلامی، به ویژه روزبهان بقلی(522ـ606 ق) داشته است. اثرپذیری از تصوّف اسلامی و حکمت یونانی، ویژگی بارز نظریه های وی در تفسیر عشق، به ویژه عشق الهی است.
«زن در اسلام و عرفان»
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه اسلامی، زن هم سان و هم جنس مرد است که از نفس واحده هستند و باعث آرامش همدیگرند. اما در فرهنگ مردسالاری به زنان با نگاهی تحقیر آمیز نگاه شده است. در قرآن و در جهان بینی اسلامی چنین نگاهی به زن وجود ندارد، تا آنجا که به مقام خلیفه الهی رسیده اند، زن از سلامت دل برخوردار است و در دعا هیچ فرقی بین زن و مرد نیست بلکه به او عنایت شده است. عرفا که مقام زن را به بالاترین مرتبه رسانده و برای او وجودی الهی در نظر گرفته اند، عرفایی چون ابن عربی و مولانا زن را مظهر محبت و عشق الهی دانسته اند. عرفان زن را کامل ترین مظهر حب الهی می داند که مجلای تمام و کامل ظهور کمالات حق در خلق است.