مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
خلیفه الهی
حوزههای تخصصی:
دین اسلام بر توحید حق تعالی تاکید می کند و از آن جا که متفکران مسلمان غالباً انسان را خلیفه خدا می دانند که مجلای صفات الهی و دارای صورت الهی است و از طرفی حقیقت انسان را « نفس ناطقه» می دانند، بنابر این نفس انسـانی –گرچه قوای متعدد دارد- همانند حق تعالی دارای وحدت است. البته از این توحید نفس تفاسیرمتعددی که مبتنی بر مبنای فکری خاص هر متفکری است ارائه شده است. ابن عربی معتقد است چنان که حق تعالی واحدی است که در کثرات تجلی یافته است و کثرت ها نمایشگر وحدت اویند،نفس انسانی نیز واحدی است که در قوای مختلف که بمنزله اسباب و آلات او هستند تجلی کرده است. ملاصدرا رابطه نفس با قوا و افعالش را مانند مساله توحید افعالی می داند. از نظر وی نفس انسانی، تمام قوای حسی، وهمی، خیالی و عقلی است و هر که عارف به حقیقت وجود و اطوار آن باشد، این مطلب دقیق را خواهد فهمید.
خلافت انسان و مبانی قرآنی آن از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آیاتی از قرآن کریم، انسان خلیفه خداوند معرفی شده است. از نظر ملاصدرا، آنچه موجب شده از میان مخلوقات الهی تنها انسان دارای چنین صفتی باشد، ضعف او در خلقت و ظلوم و جهول بودن اوست که این خصیصه در آیات کتاب الهی، دلیلِ اصلی استحقاق آدمی برای دریافتِ امانت الهی معرفی شده است. به باور ملاصدرا، این امانت نوری است که بر همه موجودات عرضه شد؛ اما فقط انسان توانست آن را حمل کند و به واسطه این نور، خلافت الهی به انسان اختصاص یافت. وی میان خلافت در زمین و خلافت در عالم تفاوت قائل است. خلیفه در زمین، نوع بشری (حضرت آدم× و اولاد او) است؛ اما خلیفه در تمام عالم حضرت محمد’ است که واسطه در خلقتِ کل عالم و مشکاتی است که تمام علوم و معارف از او دریافت میشود.
معناشناسی اسماء از دیدگاه مفسران فریقین با تأکید بر آیه خلافت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی تعلیم اسماء باعث شده است که انسان مقامی بالاتر از مقام فرشتگان مقرب خدا داشته باشد. این مقاله در صدد بررسی چیستی اسماء مورد اشاره در آیه 31 بقره با استفاده از تحلیل سخنان مفسران فریقین است. مفسران شیعه سه نظریه را در مورد اسماء مطرح کرده اند: الفاظی که به اشیاء خارجی اشاره دارد، حقایق عینی و خارجی که واسطه خلقت تمام ممکنات عالم می باشند و ذخایر غیبی که منشأ پیدایش جهان هستند. مفسران اهل سنت دو نظریه تشابه این آیات و وسیله ایجاد ارتباط و ادامه حیات در روی کره زمین برای انسان را مطرح کرده اند. تطبیق دیدگاه های تفسیری فریقین بیانگر آن است که اختلاف مفسران در تفسیر این آیات برآمده از اختلاف ایشان در مبانی و منابع تفسیری است.
خلافت الهی، انسان جهانی، ولایت تکوینی (با تکیه بر دیدگاه ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان با پیمودن راه کمال می تواند مظهر اسمای الهی گردد و در نتیجه جانشین خداوند در زمین شود. قرآن کریم در آیات 30 تا 33 سوره بقره، ظرفیت وجودی انسان را برای کسب مقام خلیفه الهی بیان می کند. در این آیات، خداوند خطاب به فرشتگان اعلام می کند که با آفرینش انسان خلیفه ای برای خود بر روی زمین تعیین کرده است و در ادامه به منظور تبیین مقام خلیفه الهی می فرماید، جانشین خدا در روی زمین کسی خواهد بود که علم به اسماء داشته باشد. بنابراین رابطه ای محکم بین علم انسان به اسماء و مقام خلیفه الهی در روی زمین وجود دارد. در بیان معنای اسماء و چگونگی علم به آن، مفسران اقوال متعددی ارائه داده اند. ملاصدرا در تفسیر این آیه معنای تعلیم اسماء به آدم را مظهریت انسان برای اسماء و صفات الهی و جامع حقایق عالم بودن انسان می داند و نشان می دهد که چگونه جهان شمول بودن انسان می تواند او را لایق جانشینی خداوند در زمین و رسیدن به مقام ولایت تکوینی کند.
واکاوی مفهوم «تعلیم اسماء» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم از جمله در آیات ۳۰ تا ۳۳ بقره، از تعلیم «اسماء» به حضرت آدم(ع)، به مثابه خلیفه برگزیده الهی در زمین، یاد شده است اما با توجه به بیان سربستة قرآن و عدم انسجام و همگونی لازم در روایات تفسیری، آراء مفسران نیز در تحلیل آن مختلف است. در مقالة حاضر سه دیدگاه متمایز دراین باره مطرح شده است: دیدگاه اول به معنای ظاهری تعلیم اسماء و حمل آن بر آموزش نام های اشیاء نظر دارد؛ دومین دیدگاه افزون بر نام های اشیاء، خصوصیات و معانی دقیق و گستردة اشیاء را نیز در این تعلیم مطرح می کند؛ در سومین دیدگاه از اسماء، تحلیلی فلسفی عرفانی ارائه شده است و آن را به حقایق نورانی فراتر از عالم طبیعت تفسیر کرده است. دو دیدگاه نخست با نقد جدی همراه است و دیدگاه سوم قابل دفاع است. در عین حال بر اساس برخی شواهد روایی از وجه دیگری نیز می توان در تحلیل علم الاسماء و نسبت تعلیم اسماء با جریان جعل خلافت سخن گفت که با ساختار آیات نیز همگون تر است. بر پایة این وجه، اسماء به همان نام و نشان های متعارف افراد خاصی از اولیاء و حجت های الهی قابل تفسیر است.
مقام فوق تجرد عقلی نفس از دیدگاه صدرالمتألهین، امام خمینی و علامه حسن زاده آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث از مقام فوق تجرد نفس، یکی از مهم ترین مباحث، در معرفت نفس انسانی است. در این نوشتار مسیله را طبق مبنای هستی شناسی مؤسس حکمت متعالیه، صدرالمتألهین مطرح می کنیم و به شرح ادله نقلی آن توسط فیلسوف و عارف برجسته پیرو مکتب او، امام خمینی ره می پردازیم. سپس براهین و ادله عقلی علامه حسن زاده آملی را در این زمینه بررسی می کنیم. این نظریه، عبارت است از تجرد نفس از ماهیت. ماهیت حکایت از حد و قصور شیء و ضعف و نقص آن دارد، حال اینکه نفس را حد یقف نیست. ازاین رو حد منطقی برای او نیست، هرچند او را نسبت به مافوقش حد به معنای نفاد است.
جایگاه انسان در نظام آفرینش از دیدگاه فیلون اسکندرانی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
85 - 96
حوزههای تخصصی:
فیلون اسکندرانی، فیلسوف، متکلم و عارف بزرگ یهودی در قرن اول میلادی است. او اولین کسی است که در نظام فکری فلسفی اش در پی تلفیق و وفق دادن فلسفه با دین برآمد و در سایه این رویکرد جدید، مسائل بدیعی را مطرح کرد و اندیشمندان بعد از او تا قرن ها از آرای او متأثر بودند. در این مقاله دیدگاه ملاصدرا با دیدگاه فیلون درباره جایگاه انسان در نظام آفرینش و به عبارت دیگر، نسبت میان خدا و انسان، مقایسه و ردپای اندیشه های فیلون در آرای ملاصدرا جسته شده است. با وجود تعلق آنان به دو سنت دینی متفاوت و فاصله تاریخی بسیار بین آنها در آرا و عناصر تشکیل دهنده نظام فکری و فلسفی شان اشتراکاتی ملاحظه می شود؛ زیرا اندیشه های فلسفی هر دوی آنان تلفیقی از عقل، وحی و عرفان است. آنان با اندکی تفاوت معتقدند انسان به صورت خدا آفریده شده است، مهم ترین جزء وجودیش همانا عقل است و جانشین خدا در عالم وجود است. فیلون لوگوس را واسطه بین خدا و عالم می داند و ملاصدرا نیز از آن به حقیقت انسان کامل تعبیر می کند. همچنین هر دو، انسان را مستعد صعود به درجات بالای عرفانی، به تعبیر فیلون اتحاد عرفانی با خدا و به تعبیر صدرا تشبه به خدا می دانند.
رابطه ولایت الهی وضرورت انسان کامل درحکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
227 - 250
حوزههای تخصصی:
مساله ی این جستار، بررسی رابطه تحقق ولایت مطلق حق تعالی ووجود انسان کامل واعتبارمناصب ولایت درحکمت متعالیه است.پرسش این است که چه ارتباطی بین تحقق ولایت الهی ازسویی ووجود انسان کامل وجعل نبوت وامامت ازدیگرسوی درنظام فلسفی حکمت متعالیه وجود دارد؟ دراین پژوهش، مدعای رابطه ی ضروری بین ولایت مطلق حق تعالی وتحقق انسان کامل به عنوان مظهراسماء الهی واعتبارمناصب ولایت(نبوت وامامت) برای وی، تبیین می شود. طبق سنت الهی ازبدوآفرینش انسان تا ختم نظام عالم درهرعصری، انسان کامل وولی الهی وجود دارد. ضرورت تحقیق،دراهمیت موضوع ولایت است واینکه توحید حقیقی نظری وعملی برای انسان، ازمشکاه ولایت وتولی به ولایت ولی الهی حاصل می شود.وجه تمایزاین تحقیق، درطرح موضوع مسأله محور وتبیین فرضیه ها است. روش پژوهش،توصیفی وتحلیلی ازطریق تحلیل مفهومی وگزاره ای است. مهمترین نتایجی که این تحقیق به آنهادست یافته عبارتنداز:1- ولایت مطلق بالذات به حق تعالی اختصاص دارد و دارای وجوه واقسامی است. 2- انسان کامل، حق مخلوق به ؛یعنی جهان به سبب اوآفریده شده وغایت مطلوب جهان است.3- انسان کامل، مظهراسم جامع وجامع اسماء است.4- انسان کامل، دارای مقامات ومراتبی است. 5- ولایت الهی، مستلزم خلافت انسان کامل است.6- ضرورت نبوت نبی (ع) وامامت امام(ع) ثابت است. 7-ولایت تشریعی الهی، مستلزم تداوم تکلیف وهدایت انسان کامل است.8- تداوم تکلیف الهی، مستلزم استخلاف وظهورمنجی (عج) درآخرالزمان است.
امام شناسی با تکیه بر زیارت سرداب مقدس سامراء
منبع:
موعودپژوهی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹
9 - 21
حوزههای تخصصی:
باتوجه به تحلیل برخی از متون زیارت سرداب، شرط قبول اعمال انسان، پذیرش ولایت امام مهدی (عج) است که صلاله و چکیده رسالت همه انبیا و هدف از خلقت ازل تا ابد زندگی زمینی است. همه انبیا درباره پیامبر آخرالزمان توصیه کرد اند و پیامبر (ص) به دوازده جانشین معصوم خود درباره امام مهدی (عج) و آخرالزمان توصیه کرده است. تمام معصومین (ع) به حضرت مهدی (عج) سفارش کرده اند؛ زیرا ولایت امام زمان (عج) ادامه خلیفه الهی خدا در زمین است، پس چون حضرت مهدی (عج) هم مقصد است و هم راه و همراه، همراهی و سلوک با ولی عصر (عج) بر هر مسلمانی واجب است. یاران حضرت با چنین شناختی از ولی عصر زمان خود، وجود خود را در محضر ظهور باطنی امام زمان (عج) قرار داده اند و امام زمان (عج) کعبه دل های آنهاست. بنابراین، توسط امام زمان (عج) در اعمال خود چنین بنیان مرصوص عمل می کنند. ولایت امام زمان (عج) جریان توحید در زمین است و هرکس از این مسیر خارج شود از توحید بازمانده است.