مطالب مرتبط با کلیدواژه

کامل


۱.

خورشید و خفاش در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نماد حق نور خورشید دوزخ خفاش ظلمت کامل ناقص

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
  4. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات نعابیر و اصطلاحات
تعداد بازدید : ۶۵۰۴ تعداد دانلود : ۲۷۵۸
مولانا در مثنوی از واژگانی بهره برگرفته که از ارزش های معنایی چندگانه ای برخوردارند. از جملهی آنها، دو واژگان خورشید و خفاش هستند. در این پژوهش با ذکر نمونه هایی نشان داده میشود که خورشید و خفاش در مثنوی با توجه به ویژگیها یا فضایی که واژگان هم نشین آنها در زنجیرهی کلام فرآهم آورده اند میتوانند نماد شخصیّت هایی قرار بگیرند که با آنها سنخیّت دارند. باید توجه داشت مولانا این دو واژه را چنان طبیعی در بافت کلام جای داده که ارزش نمادین آن ها در نگاه نخست بر خواننده نمایان نمیشود، سپس تأمّل و درنگ در نشانه ها میتواند مفهوم نمادین آنها را توجیه نماید.
۲.

اعتدال مزاج در انسان کامل از منظر عرفان اسلامی

کلیدواژه‌ها: مزاج انسان بدن روح اعتدال معدن کامل عنصر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه‌ تصوف و عرفان
تعداد بازدید : ۳۹۳۳ تعداد دانلود : ۱۰۹۲
انسان با داشتن دو بُعد جسمانی و روحانی، که برآمده از نحوة تکوین برزخی اوست، از احکام مترتب بر هریک از عوالم روحانی و عالم اجسام برخوردار است. ترکیبِ عناصر، یکی از احکام عالم اجسام است. وجود عنصر هیولانی در مزاج، بستر سیر انسان به سوی کمال را فراهم کرده است. به هر میزان اجزای تشکیل دهندة انسان از تعادل بیشتری برخوردار باشند، کمال وجودی او بیشتر است. انسان در میان موجودات، از اعتدال مزاج بیشتری برخوردار است. در میان افراد انسانی نیز انسان کامل دارای اعدل مزاج هاست. نحوة هستی او در مراحل تنزلات در قوس نزول، در این اعتدال مزاج تأثیر بسزا دارد؛ زیرا سیر او در عالم عناصر، تا تشکیل بدن عنصری، گرفتار تعویقات و توقفات نبوده به اصطلاح احدی السیر است. آنچه وجود اعتدال مزاج در انسان کامل را ضروری می سازد آن است که تعدد نفوس انسانی و خساست و شرافت نفسِ انسان متأثر از شرافت و دنائت هیکل و بدن عنصری اوست که با تأمینِ قابلیت در جانب قابل، موجب تعدد نفوس گردیده است. تشکیل مزاج عنصری انسان کامل برگرفته از نورانیت او در عوالم بالاست. اعتدال در نشئة عنصری، نمونه ای از اعتدال در عالم امر است؛ زیرا در صقع ربوبی نیز به مظهر حَکم عادل نیاز است تا با عدالت میان اعیان ثابته حکم نماید و صاحب این مظهر حَکم، حقیقت محمدیه است. همچنین لازمة جمعیت در انسان کامل آن است که آثار تمام حقایق را به صورت متعادل، بدون غلبة هیچ اثری نسبت به اثر یا آثار دیگر، بروز دهد. برای عنصری انسان کامل نیز مشمول چنین قاعده ای بوده، مزاج عنصری انسان کامل را در بالاترین نقطه از اعتدال قرار می دهد.
۳.

غایت آفرینش در حدیث «کنت کنزاً مخفیاً»

کلیدواژه‌ها: انسان حرکت غایت خلقت کامل حبی کنزا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹۲ تعداد دانلود : ۱۲۳۵
محور بحث در فلسفه و غایت آفرینش در عرفان اسلامی، حرکت حبی است که در تبیین آن، به حدیث کنت کنزاً مخفیاً استناد می شود. در این حدیث، به نوعی تبیین هستی شناسی عرفانی صورت گرفته است. حب و عشق منشأ بروز و ظهور کمالات حق تعالی گردید، به گونه ای که این اظهار و تجلی در موطن علم، از تعینات علمی شروع شده، تا عوالم عینی و خارجی کشیده می شود و در انسان کامل جمع می گردد. در این مقاله، از بررسی سند حدیث مزبور و تأیید محتوایی آن با آیات قرآن، به اجمال شرح و تفسیر می شود و در پایان، بر همین اساس، به بیان غایت آفرینش اشاره می گردد.
۴.

زمان و نمود در کردی موکریانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معناشناسی نحو زمان دستوری کردی کامل نمود موقعیتی نمود دیدگاهی کردی موکریانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری نحو
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری معنی شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی کاربردی گویش شناسی
تعداد بازدید : ۸۷۸ تعداد دانلود : ۵۱۰
هدف جستار حاضر توصیف نظام زمان دستوری و تبیین ارتباط آن با نمود در کردی موکریانی است. لذا ابتدا زمان دستوری را توصیف کرده و سپس ارتباط آن را با انواع نمود دیدگاهی و موقعیتی روشن می سازیم. نتایج نشان می دهد که کردی موکریانی دارای یک نظام زمانی دوشقی (گذشته و غیرگذشته) است که در ترکیب با مفاهیم وجه نما و نمودنما می تواند ترکیبات زمانی متفاوتی را بسازد. ترکیب این نظام با مفاهیم وجهی صور متفاوتی از جمله ساختارهای آینده نما و پسایندی را به وجودمی آورد. علاوه بر این در ترکیب نمود و زمان ساختارهای کاملی از جمله کامل نتیجه ای، تجربی و متأخر پدید می آیند. همچنین نتایج نشان می دهد که زمان حال حاوی نمود ناقص بوده و زمان گذشته بی نشان ترین زمان برای نمود کامل است. تمام نمودهای موقعیتی به سهولت با گذشتة ساده همراه می شوند، اما برخی از آنها (لمحه ای، دستاوردی و در مواردی افعال ایستا) در زمان حال دچار نمودگردانی می شوند.
۵.

نمود کامل یا زمان دستوری تقدمی؟ تأملی در بحث نمود در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۱۰۸
عموماً ساخت های اصطلاحاً کامل نظیر گذشته نقلی (حال کامل) و گذشته بعید (گذشته کامل) را دربردارنده نمود کامل تلقی می کنند. پژوهش حاضر با نگاهی موشکافانه به مقوله نمود دستوری و زمان دستوری و تعاریف آن ها، نشان می دهد آنچه در زبان فارسی تحت عنوان «نمود کامل» از آن بحث می شود، اساساً یک مفهوم زمانی است. با قائل شدن به موقعیت مرجع، در کنار موقعیت رویداد و موقعیت گفتار، می توان نشان داد که در گذشته بعید و گذشته نقلی و اقسام آن، موقعیت مرجع لزوماً بعد از موقعیت رویداد قرار دارد. به عبارت دیگر، این مفهوم نشانگر آن است که یک موقعیت پیشینی همچنان در موقعیتی پسینی موضوعیت دارد. از آنجایی که لازمه این مفهوم، کامل شدن رویداد نیست، اطلاق «کامل» نیز بدان، نادقیق است. به همین دلیل، به جای اصطلاح نمود کامل در این پژوهش، اصطلاح زمان دستوری تقدمی معرفی می شود. نگارندگان با استدلال هایی همچون عملکرد قیدهای زمان و کارکرد صفت های فعلی در محیط های غیرفعلی ضرورت قائل شدن به موقعیت مرجع را در تعیین زمان های دستوری نشان می دهند. صفت های فعلی به عنوان واژه هایی مستقل در نقش های صفت و همچنین در ساختمان فعل های اصطلاحاً کامل، فعل های مجهول، محمول های مرکب و عبارت وصفی مشارکت دارند. در تمامی این کاربردها تک واژ «-ته/ده» مسئول بازنمایی زمان دستوری تقدمی است. این پژوهش با بازنگری در رویکردهای پیشین نشان می دهد که زمان دستوری علاوه بر بازنمایی جایگاه موقعیت مرجع و موقعیت گفتار در قالب تقسیم بندی سه شقی گذشته/حال/آینده، جایگاه موقعیت مرجع و موقعیت رویداد را نیز بازنمایی می کند. به عبارت دیگر، زمان دستوری یک فعل برآیندی از شقوق دوگانه تقدمی/غیرتقدمی و شقوق سه گانه گذشته/حال/آینده است.