مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
افضل الدین کاشانی
حوزه های تخصصی:
تقریباً همه ی دانشمندان مسلمان، اعم از فیلسوف، متکلّم، عارف و مفسّر، در اصلِ جاودانگی و خلود در دوزخ اتّفاقنظر دارند، امّا این که خلود در دوزخ مستلزم عذاب دائم و ابدی است یا با انقطاع عذاب نیز می تواند همراه باشد مسأله ای است که محلّ تشتّت آرا و انظار واقع شده است. ابنعربی و، به تبع او، ملاصدرا معتقدند هیچ ملازمهای بین خلود در دوزخ و عذاب دائم وجود ندارد، بلکه با توجّه به مقتضای قاعده ی امتناع قسر دائم و اکثری و با توجّه به مسألهی شمول رحمت واسعهی الاهی نسبت به همه ی موجودات، عذاب مخلّدین در دوزخ اجل مسمّی و مدّت معیّن دارد و پس از سپری شدن این مدّت، دوزخیان از نعیمی که متفاوت با نعیم بهشتیان است بهرهمند می شوند، بدین صورت که طبیعت ناریّه پیدا میکنند و دیگر احساس سوزش و رنج و عذاب نمیکنند. امّا این نظر با آیات قرآن کریم و احادیثی که اهل دوزخ را در عذاب الاهی مخلّد میدانند، سازگار نیست. این مقاله به بحث و بررسی ادلّهای که ابنعربی و ملاصدرا برای اثبات این نظریه فراهم آوردهاند و نقدهایی که بر آن وارد است میپردازد و سپس آیات قرآنی و احادیثی از اهل بیت(ع) مورد بررسی قرار میگیرد و سرانجام نظر نهایی ملاصدرا بیان می شود که مطابق با آیات و روایات است.
اهمیت جاودان نامه افضل الدین کاشانی و تاثیر آن بر اکسیر العارفین صدرالمتالهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افضل الدین محمد بن حسین بن محمد خوزه مَرَقی کاشانی، حکیم بزرگ اسلام و ایران در نیمه دوم قرن ششم و آغاز قرن هفتم است که با رساله های فارسی خویش در منطق و فلسفه شناخته شده است. آنچه در نوشته های وی مشهود است حاکی از نظریات بدیع در سبک نگارش و همچنین آراء فلسفی منحصر به فرد وی است که وی را از دیگر فلاسفه و عرفا متمایز می کند. آراء وی تا به آنجا حکایت از ذهن خلاق او می کند که صدرالمتالهین شیرازی فیلسوف بزرگ جهان اسلام از آراء کاشانی خصوصاً از رساله جاودان نامه اش بسیار تاثیر پذیرفته است. این اثر پذیری تا به جایی است که رساله اکسیرالعارفین خویش را که در مرحله بعد از نوشتن اسفار آغاز نموده با الهام از جاودان نامه به رشته تحریر در آورده است. ساختار اکسیر العارفین تا حد بسیار زیادی از جاودان نامه گرفته شده است و مطالب اکسیر العارفین نیز تحت تاثیر شدید جاودان نامه است. جاودان نامه رساله ای فلسفی-عرفانی است که حاوی مطالب ارزنده ای در حوزه شناخت جهان دنیوی و اخروی و همچنین شناخت انسان و نفس وی است اهمیت این رساله نزد صدرالمتالهین به گونه ای است که در ترجمه فقراتی از جاودان نامه که در اکسیر العارفین آمده است کمتر شاهد تغییر در اصل مباحث آن هستیم.
سیاست اخلاقی در اندیشه های افضل الدین کاشانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
افضل الدین محمدبن یکی » صدر « یا » امام « و ملقب به » بابا افضل « حسن مرقی کاشانی، معروف به از اندیشمندان برجسته شیعه در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم بوده است. نوشته حاضر با بررسی جامع زندگی و معرفی آثار علمی و مبانی هستی شناسی و انسان شناسی ایشان، دیدگاه های وی دربارة سیاست مدن، اجتماع مدنی و خاستگاه واقسام آن، ریاست اجتماع مدنی، شرایط و صفات و وظایف او را بازخوانی وتبیین کرده است؛ به بیان دیگر سیاست اخلاقی وی را تبیین نماید.
حقیقت علم و رابطه ذهن و عین با تأکید بر مصنفات افضل الدین کاشانی و رساله معرفت النفس محمدحسن الهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۵
155 - 172
حوزه های تخصصی:
علم ظهور و پیدایی است در موطن نفس و حضور مدرک است نزد مدرک. انسان صرفاً به هر آنچه در اوست، حقیقتاً علم دارد و امری بیرونی بدان جهت که از موطن نفس غایب است، بالذات متعلق علم قرار نمی گیرد. در این تفسیر که مبتنی است بر مساوقت علم و وجود، علم منحصر است در علم حضوری و صورت های علمی، بعینه صورت نفس عالم اند و با او وحدتی دارند از سنخ وحدت معلول با علت. با این وصف، این صور ت ها انشای نفس انسان اند و لذا عالمی که آدمی ظرف وجود اوست، در همه وسعت و جزییات و کلیاتش به انشای نفس موجود است. افضل الدین کاشانی و محمدحسن اللهی طباطبایی با چنین تفسیری از حقیقت علم و بیان رابطه آن با عین، علاوه بر ارایه پاسخ هایی به پرسش های معرفت شناختی، راه را برای تبیینی از معجزات و خوارق عادات هم باز نموده اند.
نسبت دهر و زمان در نظرگاه افضل الدّین کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افضل الدّین کاشانی، فیلسوف و حکیم متألّه قرن ششم و هفتم، از جمله حکمایی است که آثار متعدّدی به ویژه در مبحث معرفت نفس از خود به جای گذاشته است. یکی از مفاهیم فلسفی مهمّی که تقریباً اغلب فلاسفه و حکما به آن پرداخته اند و افضل الدّین نیز درباره آن رأی مستقلی ارائه کرده، مفهوم «زمان» و نسبت آن با دهر و سرمد است. وی همچون سایر حکمای متأله اصل برینی برای زمان در نظر دارد که متعلّق به عالم مبدعات یا معقولات است. او زمان را تصویر متحرّک سرمدیّت می داند، ولیکن به جای واژه سرمد از واژه «دهر» استفاده می کند. دهر از نظر افضل، مقدار وجود است. نکته مهمّ آن است که فلسفه افضل مبتنی بر آگاهی (یا به تعبیر افضل آگهی)، شهود و ادراک ذات به ذات است. از این جهت، او به مسلک اشراقیون تعلّق می یابد. همچنین تأکید او بر دهر، به عنوان حقیقیت لم یزل و لایزال، ما را به ریشه های باستانی دیدگاه افضل، به ویژه پیوند آن با طریقت زروانی (از طرائق معنوی مزدیسنایی) سوق می دهد. در این مقاله، پس از ذکر پیشینه ای درباره مفهوم فلسفی و عرفانی زمان، به بررسی نظرگاه باباافضل در این باره خواهیم پرداخت و رویکرد حکمی/ عرفانی او را تبیین خواهیم نمود.
سه جزء وجود آدمی: تن و جان و خرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۳۸۸ شماره ۷ و ۸
224 - 239
در تاریخ فلسفه، ترکیب انسان از تن و جان به روشنی در تعالیم فیثاغوریان آمده است. سپس در فلسفه افلاطون، علاوه بر این ترکیب ثُنایی، با مسئله ترکیب ثلاثی نفس (از عقل و همت و شهوت) نیز مواجه می شویم. در کتاب نفس ارسطو، انسان را حقیقت واحدی می یابیم که از دو عنصر متحدِ بدن و نفس (به منزله ماده و صورت) تشکیل یافته است، اما در فقره ای مختصر و معروف، عقل نیز به عنوان عنصری مجرد و الهی و جاودان بر این دو افزوده شده است. در قرون وسطای مسیحی این آموزه سه جزئی بودن آدمی، به دلیل تناظر آن با عقیده تثلیث، گاهی با استقبال رو به رو شده و مورد استفاده قرار گرفته است. آنچه در متون مربوط به علم النفس به وفور می توان یافت، این است که آدمی از دو جوهر نفس و بدن (تن و جان) تشکیل یافته است و از میان این دو، چنان که در مصنّفات خود افضل الدین، فی المثل، صفحه462 تا 465 نیز می بینیم، نفس، امری مجرد، بسیط، زنده، تباهی ناپذیر و اندیشه گر و خردمنداست. از سوی دیگر در برخی از نوشته های افضل الدین محمد مرقی کاشانی آمده است که انسان از سه جزء تشکیل شده است: «تنی که از چند جسم مختلف طرازیده و نگاشته شده، چون استخوان و پی و رگ و گوشت و مانند آن؛ دو دیگر جانی که تنت بدان زنده بود و بی آن مرده؛ سه دیگر خردی که تن را و جان را هر دو می داند و هر یکی را جدا می شناسد... و تن نه جان است و جان نه خرد... و خرد نه تن است و نه جان.» (مصنّفات، ص604 تا 605) در اینمقاله، پس از سیری تاریخی درآرای مربوط به نفس و بدن، به گزارش و مقایسه و ارزیابی دیدگاه های افضل الدین محمد مرقی کاشانی در این خصوص می پردازیم.
مطالعه تطبیقی اندیشه های سیاسی بابا افضل کاشانی و شیخ ابوالحسن عامری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۳۸۸ شماره ۷ و ۸
240 - 270
افضل الدین کاشانی در زمره متفکرانی است که با جودت ذهن و ذوق سرشار خود توانسته است به قدر مقدور از مجاهدت های فکری پیشینیان خود بهره مند گردد. او که در انواع فنون حکمت، فلسفه، کلام و ادبیات ایرانی، اسلامی وارد شده و جامعیتی کسب کرده بود، نمونه ای است اعلی از اندیشمندان سنت حکمت اسلامی. صرف نظر از جنبه های مختلف آثار و افکار این اندیشه ور بزرگ، می توان به نقش او در استمرار فکر سیاسی در میان متفکران حوزه فرهنگ اسلامی اشاره کرد. به تعبیر دیگر بابا افضل در برهه ای از تاریخ اندیشه سیاسی اسلام و ایران با نگارش رساله ساز و پیرایه پادشاهان پرمایه به این بخش از حکمت توجه کرد که دوره متفکران بزرگ عرصه فلسفه سیاسی مسلمین به سر رسیده بود و از عالمانی چون فارابی، ابن مسکویه و... فقط نامی برجای مانده و حوزه اندیشه سیاسی رونق خود را از دست داده بود. این مقاله می کوشد نقش بابا افضل را در احیای میراث اندیشه سیاسی اسلامی ایرانی با مطالعه تطبیقی رساله ساز و پیرایه پادشاهان پرمایه و آثار سیاسی ابوالحسن عامری، دیگر متفکر سیاسی متقدم بر او ارزیابی و بررسی کند.
بررسی تطبیقی نفس و مدارج هفتگانه کمال آن از دیدگاه افضل الدین کاشانی و شهاب الدین سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
علم النفس یکی از مهم ترین مباحث فلسفه اسلامی محسوب می شود. این پژوهش به بررسی جایگاه نفس و مراتب کمال آن در نظام فکری و فلسفی افضل الدین کاشانی می پردازد و به نتایج زیر دست یافته است:افضل الدین در ارائه مباحث فلسفی رویکردی اشراقی دارد؛ محور مباحث فلسفه آگاهی محور وی، «نفس» به عنوان موجودی خودآگاه است؛ عقل/ نفس به عنوان یک حقیقت الهی و متافیزیکی خودآگاه باب ورود به فلسفه افضل الدین است. ازاین رو آگاهی و ادراک نفس تا مرحله نیل به حقیقت از اهمّ مباحث فلسفی وی به شمار می رود؛ تا جایی که وی مراتب کمال نفس را منطبق با مراتب علم و آگاهی دانسته و به تبع مراحل هفتگانه سیر و سلوک آیینی و عرفانی، مراتب و مدارج کمال نفس را در طی مراحل هفتگانه عقلانی ترسیم می کند. تفاوت تشکیکی مراتب ادراک در همه این مراتب به حقیقت واحد آگاهی منتهی می گردد؛ چنان که نفس با وصول به هر مرتبه، بر میزان آگاهی و خودآگاهی او افزوده می شود تا به مرتبه عقلانی مرتبه اتحاد عقل و عاقل و معقول نائل گردد.
مکتب حکمی عرفانی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
105 - 124
به نظر می رسد با اطلاعات و متون و آثار به جامانده تاکنون بتوانیم قرن 7 و 8 کاشان را به لحاظ فکری و نظری و فرهنگی یکی از قرون درخشان و مکتب ساز بدانیم. با این فرض و بدین منظور در این نوشته، هسته فکری این مکتب حکمی عرفانی را حول چهار اندیشمند و فرهیخته ای بررسی می کنیم که از خود آثار مادی و غیرمادی را در خلال قرون و روابط استادشاگردی برجا گذاشته اند. به علاوه زمینه های اجتماعی فرهنگی مؤثر در شکل گیری و بازشناسی این مکتب را هم به لحاظ اثر پیشینیان و هم تلاش پسینیان می کاوییم و دلالت های امروزینش را برمی شمریم.
بررسی آراء افضل الدین کاشانی درباره «نور و ظلمت» و مقایسه آن با دیدگاه مغانی شیخ اشراق سهروردی و عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
اصل دیالکتیک نور و ظلمت یکی از ممیّزه های حکمت مغانی است که به سبب استمرار معنویت ایرانی به دوره اسلامی نیز انتقال یافته است. دو اصل مینوی سْپِنْتَه مَینیو و اَنْگْرَه مینیو در تعالیم زُروانی، در نزد برخی از عرفای اسلامی همچون منصور حلاج و عین القضات همدانی، با نام های احمد (صلعم) و ابلیس مطرح شده و به ترتیب، اصل هدایت و ضلالت به شمار رفته اند. به یُمن فلسفه اشراق سهروردی، راز و رمز حقیقت توحیدی اصل دیالکتیک نور و ظلمت از پرده استتار بیرون می آید و به مدد برهان هایی که وی در نظام نوری خود برای صدور کثرت از واحد و صدور شرّ از خیرِ مطلق بیان می کند، راز و رمز گفته های عرفای وحده الشهودی بر ما روشن می شود. یکی از حکما و فلاسفه مشرقی که در باب ابلیس و وجودِ توأمان نور و ظلمت، در آثار خود دیدگاه خاصی را مطرح کرده، افضل الدین کاشانی، حکیم و فیلسوف قرن ششم و هفتم هجری است. وی در رساله جاوِدان نامه سه فصل را به ابلیس و ماهیت آن اختصاص داده است که با دقت در عبارات او می توان طنین دیدگاه مغانی را شنید؛ به ویژه آنکه فلسفه آگاهی محور او همچون حکمت اشراق بر پایه دیالکتیک نور و ظلمت بنا شده و وی از ادراک و آگاهی با رمز «روشنایی» و «پیدایی» سخن می گوید و از ناآگاهی و بی خبری با رمز «تیرگی» و «پنهانی». در این مقاله، به مدد حکمت اشراق سهروردی، آراء باباافضل در باب ظلمت و تیرگی و مظهر آن ابلیس، بررسی و با شواهدی از تعالیم زروانی در متون باستانی و نیز آراء عین القضات همدانی به تبیین دیدگاه او پرداخته شده است.
رب النّوع انسانی یا حقیقت نفس ناطقه از دیدگاه افضل الدّین کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افضل الدّین کاشانی از جمله فیلسوفانی است که بر سیاق حکمای اشراقی، به دو عالم جسمانی و روحانی قائل است و برای هر نوعی از انواع در این عالم جسمانی، یک صورت نوعی به عنوان کلّی مطلق در عالم نفسانی برمی شمارد. فلاسفه اسلامی - به ویژه اشراقیون –رب النّوع انسانی را برابر می دانند با «عقل دهم» یا همان «روح القدس» (جبرئیل) که واسطه فیض حقّ است. مسئله اصلی مقاله حاضر آن است که افضل الدّین کاشانی چه دیدگاهی درباب رب النّوع انسانی دارد و حقیقت نفس آدمی را به عنوان اصل برین او چگونه تعریف می کند؟ روش تحقیق در این مقاله، روش تحلیلی- توصیفی، بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است. داده های تحقیق نشان می دهد که باباافضل کاشانی برخلاف دیگر فلاسفه، حقیقت نفس انسانی و رب النّوع او را فرشته مرگ (عزرائیل) معرفی می کند. تاکنون پژوهندگانی که درباره آثار باباافضل تحقیق کرده اند به این وجه تمایز دیدگاه او و دیگر فلاسفه درباب ربّ النّوع انسانی اشاره ای نکرد ه اند. نتایج تحقیق آن است که با بررسی دیدگاه این فیلسوف، پیوند میان فلسفه اسلامی با حکمت و عرفان را روشن خواهد شد، چراکه باباافضل با طرح عزرائیل به عنوان ربّ النّوع انسانی، حاصل کار نفس را مرگ اختیاری یا مقام فنا می داند.
زین الدین اسعد نسوی؛ حکیم و شاعرِ گمنام سده هفتم هجری
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ آذر و دی ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۹۷)
23 - 38
حوزه های تخصصی:
حکیم زین الدین اسعد نسوی، در سده هفتم هجری می زیسته و از یاران و همراهانِ حکیم نامدارِ ایرانی خواجه افضل الدین کاشانی بوده است. متأسفانه تذکره ها و منابع رجالی یا در مورد او سکوت کرده اند، یا آنچه آورده اند، مشتمل بر لفّاظی و کلیات است و هیچ اطلاعی از دوران حیات او به دست نمی دهند. نام این حکیم نخستین بار در مصنّفات افضل با احترام بسیار آمده است. در سفاین ادبی، اشعاری به نام او دیده می شود که ارتباط او را با افضل کاشانی به خوبی نشان می دهد. تنها قصیده او که به دست ما رسیده، تقریر منظوم مباحث رساله مدارج الکمال افضل است. برخی از رباعیات منسوب به زین نسوی به نام حکیم عمر خیام، سنایی غزنوی و افضل کاشانی نیز شهرت دارد. در مقاله حاضر، اطلاعاتی که در مورد زندگی او به جا مانده است، به همراه اشعار گرد آمده از سفاین و مجموعه های خطی، عرضه می گردد.
مبانی گفتگویی منطق نزد افضل الدین کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
131 - 155
حوزه های تخصصی:
افضل الدین کاشانی هر چند به عنوان فیلسوفی با آرای بدیع و اصیل شناخته می شود اما آثار او در حوزه منطق چندان مورد توجه منطقدانان بعد از وی و نیز پژوهشگران معاصر قرار نگرفته است. با این حال این آثار از نکته سنجی و ژرف اندیشی در توضیح فلسفی مسائل منطقی خالی نیستند. مقاله حاضر در پی استخراج و تشریح برخی از این بصیرت ها در حوزه مبانی منطق و نشان دادن ارتباط آن با کلیت فلسفه بابا افضل است. ادعای مقاله این است که فلسفه بابا افضل را می توان به عنوان فلسفه ای آگاهی محور توصیف کرد. این فلسفه تبعات خاص خود را در حوزه منطق خواهد داشت وتبیین فلسفی خاصی از مبانی منطق ارائه خواهد داد. در نوشتار حاضر تبیین گفتگویی از مفاهیم منطقی را که بابا افضل ارائه داده است مورد بحث قرار می دهیم و به تحلیل اهمیت فلسفی و منطقی این دیدگاه می پردازیم.