فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱۳٬۴۰۳ مورد.
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۲)
59 - 80
حوزههای تخصصی:
همنشینی مفاهیم متضاد در آیات قرآن، همواره مفسران را برآن داشته تا دست به تأویل زده و با دلایلی همچون مجاز و استعاره، معنای آیه را توجیه کنند. همنشینی دو واژه «بشارت» و «عذاب الیم» در 7 آیه، یکی از مواردی است که مفسران را به زحمت تأویل انداخته و برای رهایی از این تناقض، دست به تبیین های مختلفی زده اند. آنچه این پژوهش در پی آن است، تبیینی دقیق از معنای بشارت به عذاب است که با بررسی روابط همنشینی و جانشینی و روش تحلیلی-توصیفی، چنین حاصل شد که بشارت به عذاب الیم در معنای حقیقی خود به کار رفته و مراد آن است که نفوس گنهکاران پس از عبور از عذابی دردناک، خالص شده و به فطرت نخستین خود بازگشته و آماده ملاقات با پروردگارشان می شوند و این، همان مفهوم بشارت به عذاب است و مبین این مسأله اینکه اولاً مراد خداوند ناظر به نتیجه کار است. ثانیاً خداوند مربی است و تنبیه مربی از باب تربیت است، نه انتقام و یا شکنجه و آزار از بین برنده و چنین تنبیهی هرچند در ظاهر دردناک است، اما در باطن خیر است و به دنبال آن شادی پایدار خواهد بود.
حرکت جوهری نفس و پیامدهای آن در نفس شناسی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفس در بستر وجود سیال خود بترتیب دارای مراحل عنصری، طبیعی، معدنی، نباتی، حیوانی (تجرد مثالی) و نطقی (تجرد عقلانی) میگردد؛ از اینرو تعلق نفس به بدن بخشی از هویت اوست و در نتیجه، نفس جوهری مادی مجرد است. صدرالمتألهین با توجه به سیلان وجودی نفس، ویژگیهای گوناگون آن را بازخوانی کرده است. بر این مبنا، قوای نفس مراتبی از حقیقت ممتد نفسند که در پی یکدیگر شکوفا میشوند. همچنین مرگ طبیعی نتیجه اشتداد وجودی نفس و برداشتن علاقه او از بدن عنصری است. نفس در مراحلی از این سیلان وجودی به تجرد دست می یابد و بنابرین بقایش پس از مرگ ضروری میشود. از آنجا که اشتداد و در نتیجه دستیابی به تجرد، ذاتی نفس است، تناسخ و بازگشت دوباره او به بدنِ عنصری نارواست. از اینرو نفس پس از مرگ، با بدن مثالی یی که بر پایه ملکات اخلاقیش انشاء میکند، زندگی برزخی خود را آغاز کرده و صورت طبیعی یی که در ماده بدن عنصری انشاء میکند، راه تکامل برزخی را برای او باز میگذارد. یکی از مهمترین پیامدهای حرکت جوهری نفس، راهیابی آن به عوالم ربوبی و فنای در توحید افعالی، صفاتی و ذاتی است. جالب آنکه بر پایه حرکت جوهری، این دستاورد مهم حتی هنگام تعلق نفس به بدن عنصری نیز رواست و الزاماً محدود به رخداد مرگ طبیعی نیست.
تحلیل انتقادی انگاره های وهابیت از خُمس با تطبیق بر نصوص قرآن و روایات
حوزههای تخصصی:
خمس یکی از واجبات شرعی است که نقشی مؤثر در رفع نیازهای مالی جامعه و حکومت اسلامی دارد. این خمس بر اساس اعتقاد فقهای شیعه به دو بخش عمده تقسیم می شود که یک بخش آن سهم سادات فقیر، یتیم و در راه مانده و دیگری سهم امام زمان است. هرچند در مورد خمس، تفاوت هایی بین علمای شیعه و سنی وجود دارد اما متأسفانه برخی افراد مغرض، شبهاتی را به این اعتقاد و عمل دینی وارد کرده اند. در این تحقیق با کاربست روش توصیفی- تحلیلی انگاره های وهابیت از خُمس با تطبیق بر نصوص قرآن و روایات مورد تحلیل و نقد قرار گرفته و به آن ها پاسخ داده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد خمس، یکى از فرایض مهم اسلامى که با نزول آیه 41 سوره انفال تشریع شده و همچنین احادیث زیادی که پیامبراکرم(ص) نقل شده که به صحابه فرمان می داد که از مردم خمس بگیرند و یا در غیر ایام جنگی افرادی که به حضرت مراجعه می کرد، وجوب پرداخت خمس را یادآور می شد. این مسئله از سوی فقهای شیعی نیز مورد بررسی و تأیید قرار گرفته است.
مقایسه تفسیر شهید مطهری و علامه مصباح یزدی از آیه یازدهم سوره «رعد» درباره سنت تغییر سرنوشت جوامع(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
87- 100
حوزههای تخصصی:
نقش رفتار جوامع در سرنوشت خویش و تأثیر رفتار انسان ها بر وضعیت آینده خود، از موضوعات مهم جامعه شناختی قرآن به شمار می رود. یکی از پربسامدترین آیات محل استناد در این بحث، کریمه «إِنَّ اللَّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» است. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به دو دیدگاه عمده در برداشت از این آیه، برای موضوع «نقش داشتن جوامع در سرنوشت خود» پرداخته است. علامه طباطبائی و آیت الله مصباح یزدی با استناد به سیاق، ضمن نفی عمومیت از این آیه، نسبت به تغییر شرایط از نیک به بد و از بد به نیک، آن را محدود به تغییر شرایط از مطلوب به نامطلوب کرده اند؛ اما شهید مطهری و برخی دیگر از مفسران با برداشتی فراسیاقی، این آیه را شامل هر دو گونه تغییر (نیک به بد و بد به نیک) می دانند. این مقاله با دفاع از دیدگاه دوم، به مستندات این برداشت فراسیاقی پرداخته و ضمن نقد دیدگاه اول (مخالفان تعمیم)، شواهد قرآنی و روایی برداشت گسترده از آیه مدنظر را ارائه داده است.
قرآن دست مایه ی مساوات یا غیریّت سازی: گفتمان های مدرن جهان اسلام و تفسیر اجتماعی آیه ی 13 سوره حجرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه سیزدهم سوره حجرات مهمترین آموزه اسلامی در نفی نژادپرستی، بازنمایی یگانگی هستی انسان ها و به رسمیت شناختن پرهیزگاری به عنوان تنها شاخص فضیلت انسان ها بر یکدیگر است. در واقع گرچه این آیه مهمترین آموزه اسلامی در زمین یکانگی هستی بشری و نفی هر نوع نژادپرستی و شاخص های غیراخلاقی برای برتری انسان ها بر یکدیگر است؛ اما همین آیه دستمایه تلاش گفتمان ها و جریان های مختلف در جهان اسلام برای غیریت سازی قرار گرفته است. این پژوهش با بررسی سیر تطور آراء مفسران اسلامی درباره این آیه، تلاش خواهد کرد نشان دهد چگونه درک از این آیه با گذار به دوره مدرن تغییر یافته است و گفتمان های مدرن در جهان اسلام بر تفسیر این آیه اثرگذار بوده اند. در تفاسیری که از این آیه ارائه شده است، در مجموع می توان ردپای چهار گفتمان فکری اجتماعی در جهان اسلام را یافت: ملی گرایی ایرانی شیعی، ملی گرایی عربی سنی، پان اسلامیسم و غرب ستیزی و ساینتیسم و مدرنیسم غربی. با اینکه همه این گفتمان ها در نفی نژادپرستی هم نوا هستند، اما عملا این آیه را دستمایه ای برای غیریت سازی علیه یکدیگر به شکل آشکارا یا پنهان به خصوص براساس «ملی گرایی» قرار داده اند.
بررسی دیدگاه مفسران در تفسیر «فطر / فطرت» با تأکید بر روابط جانشینی و همنشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
۲۴۸-۲۲۷
حوزههای تخصصی:
فطرت از واژگان کلیدی قرآن در حوزه انسان شناسی به طور خاص و هستی شناسی به طور عام است، ازاین رو از گذشته تاکنون مکاتب کلامی، فلسفی، عرفانی، تفسیری و روایی به آن پرداخته اند. پژوهش حاضر با بررسی تفاسیر موجود، با رویکرد تفسیری قرآن به قرآن و تأکید بر مباحث جانشینی و همنشینی، مفهوم فطرت را در کاربردهای قرآنی تبیین کرده است. این روش با رویکردی توصیفی تحلیلی تلاش می کند زوایای پنهان یک مفهوم را با فرایندی مشخص بازشناسی کند. با بررسی واژه « فطر / فطرت» در تفاسیر موجود و تحلیل آن، روشن گردید این واژه ضمن همنشینی با صفات ربوبیت، ولایت، توحید و رازقیت و جانشینی واژگان سنت، انشقاق و انفراج از آن، دربرگیرنده مفهومی نزدیک به مفهوم سنت است. از این رو، فطرت در قرآن بیانگر وجود نظم و انتظام در هستی است. چنین انتظام معناداری در درون انسان نیز منطبق بر نظام هستی مفطور شده است؛ نظامی که در شکل روابط علّی میان پدیده ها ظاهر می گردد. واژگان کلیدی
الگوی مدیریت محیط سازمانی با تکیه بر آموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
33 - 58
حوزههای تخصصی:
محیط زندگی بشر که روابط انسانی در آن شکل می گیرد، از عوامل تأثیرگذاری است که به لحاظ برخورداری از ویژگی های خاص در نحوه زندگی بشر از اهمیت به سزایی برخوردار است و می توان گفت که مدیریت محیط، مؤثرترین روش برای رسیدن به موفقیت سازمانی است. لذا در ادامه به بیان الگویی سه مرحله ای برای مدیریت محیط به نحو مطلوب و راهکارهای اجرایی می پردازیم که برخاسته از آموزه های قرآنی می باشد؛ چرا که به اعتقاد ما، قرآن برنامه ای کامل برای زندگی بشر است و اهمیت والایی در تبیین این عامل موفقیت دارد. این الگو شامل سه مرحله انتخاب محیط، اصلاح و مراقبت از محیط و گسترش محیط می باشد. در مرحله اول، مدیر سعی می کند اجزای محیط را به بهترین نحو چینش نماید تا محیطی سالم ایجاد گردد. حال اگر این کار به درستی انجام نشد، مدیر تلاش خود را بر اصلاح آن متمرکز می کند و پس از آن به دنبال حفظ محیط سالم خود می باشد و در پایان پس از ثبات محیط، مدیر یک گام فراتر برمی دارد و سعی می کند تا محیط مناسب خود را گسترش دهد تا دیگر سازمان ها نیز در این فضای مناسب ادامه مسیر دهند.
آسیب شناسی دیدگاه هرمنوتیکی محمد مجتهد شبستری در برداشت از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد مجتهدشبستری هرمنوتیک را مبنای برداشت از قرآن قرار می دهد و معتقد است با پیشرفت علوم در عرصه جهانی، روش های گذشتگان در فهم قرآن پاسخگوی مسلمانان نیست. بر اساس نظر مجتهدشبستری، قرآن به عنوان یک متن تاریخی مقدس باید با هرمنوتیک که با حقیقت چگونه فهمیدن سروکار دارد، فهمیده شود و غفلت از مباحث هرمنوتیکی در برداشت از قرآن، اختلافات تفسیری فراوانی را به وجود می آورد. وی بر این اساس اقدام به ارائه برداشت های تفسیرگونه از قرآن کریم نموده که با آسیب های جدی روبروستاین پژوهش با هدف بررسی این آسیب ها و با روش تحلیلی- انتقادی آسیب های مبنایی و روشی دیدگاه هرمنوتیکی مجتهدشبستری در برداشت از قرآن را مورد بررسی قرار می دهد. اندیشه هرمنوتیکی مجتهدشبستری به دلیل عدم ارائه تعریف و ماهیت مشخص به تعارض درونی دچار شده و آسیب مبنایی دارد. همچنین عدم اتخاذ رویکرد واحد در استفاده از هرمنوتیک در مسأله مؤلف محوری، استفاده نابه جا از پیش داوری و پیش فرض و تأثیرپذیری از عوامل بیرونی باعث آسیب روشی در برداشت از قرآن شده است. بنابراین مجتهدشبستری رویکرد واحدی در استفاده از هرمنوتیک نداشته و همین امر نسبی گرایی به دنبال دارد. به همین دلیل نمی توان دیدگاه هرمنوتیکی او را به عنوان مبنا یا روش تفسیری برای قرآن در نظر گرفت.
حسن عدل؛ آموزه یی عقلی یا عُقلایی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«عدل، حَسَن است» و «ظلم، قبیح است» قواعد و گزاره هایی پرکاربرد در دانشهای مختلفند. متکلمان ایندو گزاره را عقلی، ضروریِ اولی، بدیهی، قطعی و بینیاز از استدلال میدانند اما برخی فیلسوفان با انکار بداهت و قطعیت، آنها را مشهوراتی صرف انگاشته اند که ورای تطابق آراء عُقلا، واقعیت دیگری ندارند. در مورد این دو گزاره یقینی انگاری بمعنای اعتقاد به صلاحیت استفاده از آنها در برهان و تولید نتایج علمی است و مشهورانگاری به کارکرد جدلی آنها اشاره دارد. برخی معتقدند مشهورانگاری در تفسیر اینگونه قضایا، به فروریختن پشتوانه گزاره های اخلاقی می انجامد. مسئله اینجاست که چرا در مورد ایندو گزاره بظاهر بدیهی، چنین اختلاف نظر زیادی ایجاد شده است؟ یافته های این پژوهش که بشیوه توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته، نشان میدهد که راه حل را باید در تفکیک میان «حُسن عقلی» و «حُسن عقلایی» جُست. دو قضیه مذکور، هرگاه بعنوان قضایای عقلیِ شخصی لحاظ شوند، تصدیقاتی ظنی و تکوینی هستند اما در مقام گزاره های عُقلاییِ اجتماعی، بدیهی و البته اعتباریند که برخلاف نظر مشهور منطقدانان، باید در زمره یقینیات (نه مشهورات) قرار گیرند. علاوه بر این، تعابیری نظیر «لا عمده لها الا الشهره» که توسط برخی صاحبنظران حکمت و منطق در مورد ایندو گزاره بکار رفته، بمعنای انکار واقعیت آنها نیست بلکه بمفهوم انکار بداهت و ضرورتشان در تحلیلهای عقلی میباشد و بهمین دلیل خللی در پشتوانه بودن آنها برای قضایای اخلاقی ایجاد نمیکند.
نقد دیدگاه نورمن گیسلر در باب سوء تعبیر آیات احتجاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
۲۵۰-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
آیات احتجاج و استدلال با مدّعیان بنوّت الوهی و توحید تثلیثی در نگاه منتقدان اسلام با چالشی معرفتی روبرو است، از نظر آنان شورانگیزی ایمان قدّیسان به تثلیث چنان گنجینه ای است که کلید فهم آن حتّی از دسترس کتاب آسمانی قرآن نیز به دور مانده است. نورمن گیسلر نویسنده کتاب «پاسخ به اسلام، هلال در پرتو صلیب» با استناد به برخی آیات پیرامون نفی بنوّت الوهی و توحید تثلیثی، قرآن را متّهم به بدفهمی نموده است. برخی مفسّران و مترجمان نیز بدون توجّه به مقام تخاطب و ظرافت لغوی با وی هم نظر شده اند. یوسف علی و رادول از حلقه مترجمان و فخررازی از حلقه مفسّران از این دسته اند. در این مقاله دیدگاه گیسلر نقل و تحلیل شده است و با بررسی لغوی، تفسیری، شواهد قرآنی و نیز بررسی منابع مورد استناد وی به نقد دیدگاه وی پرداخته شده است و نتیجه آن رفع اتّهام بدفهمی قرآن کریم نسبت به بنوّت الوهی و توحید تثلیثی است.
بررسی تطبیقی انجیل سرگذشت یوسف نجار با قرآن کریم
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
146 - 174
حوزههای تخصصی:
مطالعه تطبیقی، روشی برای مقایسه شبهاهت ها و تفاوت های دو طرف مورد تطبیق است که از جمله مزیت های آن، گره گشایی از نقاط مبهم و طرح مطالب جدید است. «انجیل سرگذشت یوسف نجّار» یکی از انجیل های غیررسمی مسیحیت از مجموعه انجیل های کودکی است. وجود برخی شباهت ها میان کتاب عهدین و همچنین انجیل های غیررسمی مسیحیت با قرآن کریم، برخی خاورشناسان در دو سده اخیر را بر این موضوع متمرکز کرده است که پیامبر اکرم ( صلی الله علیه وآله و سلم) برخی آیات قرآن را از منابع ادیان پیشین مخصوصاً انجیل ها و همچنین انجیل های کودکی اقتباس کرده است؛ بنابراین پژوهش حاضر در پاسخ به این مسئله سامان یافته است که میزان تشابهات و اختلافات میان انجیل سرگذشت یوسف نجّار با قرآن کریم چه مقدار است و آیا قرآن از انجیل سرگذشت یوسف نجّار اقتباس شده است. بررسی مقایسه ای انجیل سرگذشت یوسف نجار با قرآن کریم نشان می دهد مواردی همچون نسبت رابطه حضرت مریم به عنوان مادر پیامبر خدا با فردی به نام یوسف، فرزند خدا خواندن عیسی(علیه اسلام) و حتی عیسی(علیه السلام) را به تنهایی مسئول گناهان بشریت و ناجی تمام گناهان دانستن مواردی است که تنها در انجیل کودکی آمده است. باور به معاد، رجعت و آخرالزّمان، ماجرای کفالت حضرت مریم، فنای تمام موجودات عالم، اهمیت برخی اوقات و اذن الهی نیز از مهم ترین اشتراکات انجیل سرگذشت یوسف نجار با قرآن کریم است.
نقد دیدگاه سها در کتاب نقد قرآن درباره مفهوم شناسی آزادی عقیده در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسنده کتاب نقد قرآن با پیش فرض همسان انگاری قرآن کریم با متون بشری ، خطا و ضعف در آیات الهی را خوانش نمود و در ادامه دلیل این ضعف را در بشری بودن آن دانست. وی با این نگره، آزادی باور را در متن وحیانی انکار کرد. به نظر می رسد نویسند این متن، بدون در نظرگرفتن ناهمسانی گفتمان های لیبرال و اسلام در برداشت مفهوم آزادی باور و مؤلفه های زبانی و فرازبانی درگستره سیاق و قرینه های همبسته به متن و زمینه، روح کلی آیات، فضای گفتمانی و شرایط زیسته در عصر نزول، نبود این مفهوم را درمتن وحیانی را برداشت کرد. این پژوهه با شیوه توصیفی و تحلیلی با تکیه بر اسناد کتابخانه ای و رهیافت انتقادی در پی پاسخ به چیستی مفهوم آزادی باور در قرآن کریم و نبود آن در برداشت نویسنده کتاب نقدقرآن است. براین اساس دراین جستار تلاش شد، ناهمسانی سنخ آزادی باور در جهان امروزین و چگونگی کاربست و حد مطلوب این مفهوم در گفتمان قرآن بیان شود و با بهره بردن از مؤلفه های زبانی و فرا زبانی درگستره فهم متن وحیانی برداشت نویسنده کتاب نقدقرآن را ناقص و ناموجه نماید.
گونه شناسی تحلیلی انتقادی دیدگاه ها در تفسیر فقره «کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُم» (انعام/ 108) و بررسی مراد از آن در پرتو نظریه اعتباریات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خداوند متعال که خیر و کمال محض است و بندگان را به اطاعت خود فراخوانده و از معصیت بازداشته در فقره «کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُمْ» از آیه ۱۰۸ سوره انعام، تزیین اعمال همه امت ها (اعم از مؤمن، کافر و مشرک) را به خود نسبت داده است، اینکه این تزیین به چه معناست و از چه روی به خداوند نسبت داده شده چالشی است که مفسران در تفسیر این فقره با آن مواجه بوده اند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی سامان یافته دیدگاه های مفسران در تفسیر این فقره را به پنج گونه تقسیم کرده که به نظر می رسد چهار گونه اول یعنی دیدگاه های «ظاهرگرا» «تأویل گرا» «تخصیص گرا» و «فردگرا» قابل پذیرش نبوده و هر کدام به دلایلی رد می شوند؛ در این میان تنها دیدگاهی که آن را ناظر به «ارزش های اجتماعی» امت ها می داند، قابل پذیرش است. ارزش های اجتماعی از نوع اعتباریات اجتماعی متغیر به شمار می روند، بنابراین ممکن است در هر جامعه ای نسبت به جامعه دیگر متفاوت باشند، اما چون خداوند بشر را به گونه ای خلق کرده که وقتی جامعه انسانی تشکیل می شود ارزش هایی در آن اعتبار می شوند، خداوند این ارزش ها را به خود نسبت داده است. ولی این به معنای منتسب ساختن گمراهی و شرک (و به طور کلی ضدّ ارزش ها) به خداوند نیست، زیرا ارزش قلمداد شدن این موارد حاصل ادراک حقیقی نادرست است که به خود انسان ها منتسب است، آنچه به خداوند انتساب می یابد ادراکات اعتباری است که بر آن ادراک حقیقی نادرست مترتب شده است.
بررسی و نقد شیوه ها و روش های تفسیری عبدالکریم خطیب در «التفسیر القرآنی للقرآن»
حوزههای تخصصی:
عبدالکریم خطیب از مهم ترین مفسران اجتماعی معاصر محسوب می شود که از حوزه جغرافیایی مصر برخاسته و با هدف ارائه اصول کلی حاکم بر نظام اجتماعی اسلام، با شیوه ای نظری تشریحی و تحلیلی، آیات قرآنی را پردازش کرده است. هدف از پژوهش حاضر، تبیین روش تفسیری خطیب در التفسیر القرآنی للقرآن و نقد شیوه های تفسیری او است. در این جستار با روش توصیفی – تحلیلی و به کارگیری سیاق درون متنی، متن التفسیر القرآنی للقرآن مورد واکاوی شده و در چهار بخش به بررسی و نقد شیوه ها و روش تفسیری خطیب پرداخته شده است. مهم ترین یافته های این پژوهش از رهگذر استخراج مبانی و روش تفسیری خطیب این است که وی متأثر از مکتب تفسیری عبده و به سبب گوناگونی انجام پژوهش های علوم قرآنی و همچنین استفاده از روایات تفسیری، تفسیر آیات را بسیار توسعه بخشیده است؛ ولی در جایی که تفسیر بدون استفاده از روایت دشوار است، به عقل خود تکیه و به تدبر در آیات بسنده کرده است. از ادعای مفسر برمی آید که وی در تفسیر آیات قصد دارد تا آنجا که ممکن است از دیگر آیات قرآن بهره گیرد؛ اما در برخی از آیات که انتظار می رود مفسر در تفسیر آیه از خود قرآن استفاده کند، چنین چیزی دیده نمی شود و وی به تحلیل های شخصی اکتفا می کند و به دیگر آیات قرآن استناد نمی کند. علاوه بر آن مبنای خطیب در انتخاب آیات تفسیرکننده آیات دیگر مشخص نیست؛ بنابراین وی گاهی آیه ای را شاهد برای تفسیرش می آورد که تنها در الفاظ مشترک اند، اما لزوماً در مفهوم چنین نیستند.
دوری بودن یا نبودن تعریف ماهیت و حقیقت زمان در اندیشۀ ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا درباره ماهیت زمان دو تعریف ارائه کرده که خواجه نصیر معتقد است مشتمل بر دور هستند. تعریف نخست در کتاب اشارات آمده و زمان بمعنای تقدّم و تأخّر غیرمجامع در نظر گرفته شده است. برخی از حکما همانند آقاحسین خوانساری معتقدند دوری بودن تعریف ابن سینا از ماهیت زمان در این کتاب، اشکالی بدنبال ندارد زیرا تصور زمان امری بدیهی است و وجود دور در تعریف امر بدیهی، ایرادی ندارد. تعریف دیگر وی در بخش طبیعیات کتاب شفا ارائه شده است. در این کتاب، ماهیت زمان بمعنای عدد حرکت، آنگاه که به اجزاء متقدم و متأخر تقسیم شود، دانسته شده است. این تعریف شیخ الرئیس بگونه یی است که زمان علاوه بر آنکه شامل کمّ متصل میشود ( یعنی مقدار حرکت) است، کمّ منفصل را نیز در بر میگیرد (یعنی زمان عدد حرکت خواهد بود). هدف نوشتار حاضر ارائه تصویری روشن از تعریف ماهیت زمان در دیدگاه ابن سینا بر اساس دو کتاب اشارات و طبیعیات شفا میباشد. نگارنده پس از جستجو در آثار ابن سینا با روش تحلیلی تطبیقی، به این نتیجه رسیده که برداشت خواجه نصیر از تعریف ابن سینا در مورد ماهیت زمان در کتاب شفا، دچار دور نبوده بلکه او درصدد ارائه تحلیلی دیگر از حقیقت زمان میباشد.
واژه ی «مجنون» در میزان نقد، واکاوی مجدد و تحلیل آراء اخیر
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
155 - 188
حوزههای تخصصی:
برخی اخیراً ادعا نموده اند که واژه ی «مجنون» در قرآن براساس نظریه معنی، با «کاهن»، «ساحر»، «معلم» و«شاعر» هم نشین شده و از آن جا که این واژه ها نزد عرب جاهلی دارای بار مثبت معنایی هستند، لذا «مجنون» به معنای «دیوانه» صحیح نیست که بار معنایی منفی دارد. «جن زده» ترجمه صحیح «مجنون» است که ارتباط با جن را به ذهن متبادر می کند. هدف این پژوهش، یافتن مقصود و بار معنایی واژه ی «مجنون» در کاربردهای قرآنی است که با روش تحلیلی - توصیفی و با یافتن نمونه های قرآنی، به این پرسش، پاسخ مناسب یافته شده است. دست آورد این پژوهش این است که واژه ی «مجنون»، همیشه با واژه های فوق هم نشین نشده؛ بلکه با هرکدامشان یک یا دو مرتبه و یا به صورت انفرادی، به کار رفته است. همچنین اگر مُلَقَّب کردن به کاهن، مُعَلَّم و شاعر در جاهلیت، نشانه رفعت باشد، مُلَقَّب بودن به کذّاب از هم نشین های مجنون، چنین نیست و مفسران، مجنون را به فرد دارای جنون، تفسیر کرده اند که بار معنایی مثبتی ندارد. در چهار مورد نیز، پیامبر (ص)توسط کفار، با «بِهِ جِنَّه» توصیف شده که مفسران آن را به معنی«دیوانگی» گرفته اند. خدا نیز در چهار آیه با تعبیر «ما بِصاحِبِکُم مِن جِنَّه» این صفت را از حضرت نفی کرده است.
بررسی تطبیقی رابطه توحید و خواندن غیر خدا از دیدگاه رشید رضا و علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
عبودیت خدا فلسفه اصلی زندگی بشر بوده و دعوت به توحید و عبادت خدای یکتا که از نیازهای غریزی و فطری انسان است، همواره سر لوحه رسالت تمام پیامبران و منادیان الهی بوده است و همه مذاهب و فرق اسلامی در این که عبادت مخصوص خداوند است، اتقاق نظر دارند؛ لیکن رفتار توسّل گونه برخی مسلمانان، همانند شیعیان که پیامبراکرمJ و یا اولیای الهی را می خوانند و در برابر قبور آنان اظهار تذلل و خضوع می کنند، مورد نقد جدی محمّد رشیدرضا در تفسیر المنار قرار گرفته است؛ درحالی که عموم مسلمانان همواره در طول تاریخ، نه تنها در اعتقاد که در سلوک رفتاری خود، بدان عمل کرده اند؛ مسأله اصلی این است که آیا چنانکه رشیدرضا می گوید، دعا و درخواست از غیر خدا و امامان معصومA، با توحید منافات دارد و عملی شرک آمیز است؟ این پژوهش با روش کتابخانه ای و رویکردی تحلیلی و تطبیقیِ دیدگاه علامه طباطبایی و رشیدرضا، با هدف دست یابی به دیدگاه صحیح از منظر قرآن و رفع اتهام از شیعیان در عبادت اولیاء و شرک در توحید عبادی، انجام گرفت که با بررسی مفاهیم اساسی به ویژه مفهوم عبادت، دعا در کتب لغت و کاربردهای قرآنی آن معلوم شدکه مصادیقی از دعا و درخواست از غیر خدا، که مورد نقد رشید رضا بوده است، نه تنها شرک نبوده که در راستای توحید و عبادت خدا می باشد.
آداب مناظره از منظر قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)
حوزههای تخصصی:
از ابزار شکوفایی اندیشه های ناب و دستیابی به حقایق گم شده، مناظره و تضارب آرا است. پیامبران و اولیای الهی با بهره گیری از این راه، به تبیین آموزه های وحیانی و عقلانی و استحکام بخشی عقاید مردم پرداخته اند و با ابطال شبهات مخالفان و معاندان، از حقانیت ادیان و آموزه های الهی دفاع کرده اند. در عصر حاضر نیز یکی از راه های مؤثر در معرفی و تبیین معارف زلال دین اسلام و آموزه های نورانی مکتب اهل بیت: و دفاع در مقابل تهاجم شبهات دگراندیشان و دشمنان، استفاده از مناظره، گفتمان و کرسی های آزاداندیشی است. یکی از شرایط بهره گیری از این راه، شناخت دقیق، آداب مناظره است. پژوهش حاضر در پی آن است تا بابهره گیری از آموزه های دینی به معرفی و تبیین آن آداب بپردازد. نوع گردآوری در این تحقیق، کتابخانه ای و با روش توصیفی-تحلیلی به پاسخگویی به پرسش پژوهش پرداخته شده است. درنهایت این نتیجه به دست آمد که رعایت آدابی که در آموزه های دینی برای مناظره ارائه شده است، می تواند نقش تعیین کننده ای در تبیین و معرفی حقایق اسلام داشته باشد.
روش های استدلال امیرالمؤمنین علی (ع) بر خلافت بلافصل خویش بر پایه شرح نهج البلاغه آیت الله مکارم شیرازی
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
57 - 74
حوزههای تخصصی:
مسئله خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی (ع) از جمله مسائل کلامی مناقشه انگیز بین اهل سنّت و اهل تشیع بوده و هست. بررسی منطقی و منصفانه جهت حل مسئله می تواند راه صواب را فراروی جویندگان حقیقت قرار دهد. هدف این نوشتار، بازشناسی و تبیین روش های امیرالمؤمنین (ع) بر امامت و خلافت بلافصل خویش بر پایه شرح نهج البلاغه آیت الله مکارم شیرازی است. پرسش اصلی تحقیق آن است که امیرالمؤمنین علی (ع) در نهج البلاغه، با عنایت به شرح آیت ا.. مکارم شیرازی، با چه روش هایی و چگونه به دفاع از امامت و خلافت بلافصل خویش استدلال فرمود؟ این مقاله به روش بررسی متون و تحلیل محتوا تهیه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که امیرالمؤمنین علی (ع) هم با روش ارائه استدلال منطقی از نوع شکل دوم و هم از روش معرفی صریح خود به عنوان امام، اثبات کردند که تنها او شایسته امامت و خلافت بلافصل پیامبر اعظم (ص) بوده اند.
گونه شناسی آرای مفسران در خوانش عبارت «کُن فَیَکون»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ تفسیر، عبارت «کُن فَیَکون» مورد عنایت مفسران و اندیشمندان مسلمان بوده و بررسی تطور آرای آنان، حاکی از تلاش مستمرشان برای ارائه تفسیری مطابق با ظاهر آیه و روایات می باشد. آرای متنوع مفسران، «کُن فَیَکون» را بر سبیل مجاز و حقیقی تفسیر کرده اند. خوانش مفسران در این دو گونه نیز یکسان نیست. در گونه مجازی، از کلماتی که بر غیرحقیقی و نمادین بودن «کُن فَیَکون» دلالت دارد، مثل تمثیل، کنایه، تعبیر و تشبیه استفاده کرده اند، و در گونه حقیقی نیز عده ای آن را به مثابه کلام خدا و برخی به مثابه فعل خدا دانسته اند. بعضی از مفسران در گونه اخیر، نوعی معرفت و اختیار در تکوین برای انسان تفسیر کرده اند. نوآوری این جستار، تطور آرای مفسران و شناخت گونه های تفسیری عبارت «کُن فَیَکون»، و برجسته کردن آرای مفسران در مورد اختیار و قابلیت در تکوین برای مخلوقات است. پیامد این فرضیه می تواند پاسخگوی پرسش های بشر درباره شقاوت و سعادت و طینت انسان باشد که ره آورد آن، رشد ایمان و تفکرات انسان، میل و رغبت او در قبول اوامر و نواهی حق تعالی، مسؤولیت پذیری او در عرصه عمل، فعل و اطاعت مشتاقانه اش از پروردگار در انجام تکالیف و اجتناب از معاصی است. روش تحقیق، کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی است.