مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
گزاره های اخلاقی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی فلسفه اخلاق ابن سینا با هدف تبیین ماهیت اجتماع و چگونگی شکل گیری اخلاق اجتماعی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شد. در این پژوهش آثار اخلاقی ابن سینا مورد تحلیل قرار گرفت و دیدگاه او در فلسفه اخلاق به عنوان نسبیت گرایی-واقع گرایی ملایم در نظر گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد که در جنبه تربیت اخلاقی، استنتاج حیات معقول (عقلانی/عقلایی) به منزله هدف غایی تربیت اخلاقی و پالایش دیدگاه های عقلایی اخلاقی، هدف واسطه ای آن خواهد بود. همچنین، یک اصل اساسی در تربیت اخلاقی ابن سینا بر مشارکت اجتماعی به عنوان بستری برای تحقق فضایل اخلاقی دلالت دارد.
تبیین عناصر منطقی ـ اخلاقی در فلسفه اجتماعی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی عناصر منطقی در اخلاق اجتماعی از موضوعاتی است که ابن سینا از طریق تبیین گزاره های اخلاقی و تحلیل محتوای آن انجام داده است. وی، اجتماع را خاستگاه اخلاقیات معرفی می کند و آن را به منزله بستری که اخلاقیات از آن بر می خیزد و سپس در همان بستر فضایل اخلاقی استوار می شود، معرفی می کند. در این بین منطق را به منزله ابزاری برای بررسی و استواری این امور در اختیار می گذارد. مسئله اصلی در این تحقیق آن است که چگونه ابن سینا در تعیین سعادت اخلاقی هم به جنبه های عقلانی و هم به جنبه های اجتماعی اخلاق توجه کرده است. در راستای حل این مسأله ابن سینا برای تعیین حدود عقلانیت و عقلایی بودن، دین را به منزله چارچوب قوانین معرفی و با تحلیل گزاره های اخلاقی در مشهورات جدلی، خاستگاه های متفاوتی برای اخلاق در نظر دارد. ضمن این که بر این اساس، علاوه بر سازگاری با دین، معیار ارزیابی منطقی برای اصول اخلاقی معرفی می کند؛ زیرا وی با مشخص کردن جایگاه گزاره های اخلاقی در منطق، و تعیین ارزش یقین آوری گزاره ها، معیار ارزیابی آن ها را نیز از همان حوزه ارائه می دهد.
روش شناسی فهم گزاره های اخلاقی قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بحث از گزاره های اخلاقی قرآن، یکی از مباحث مهم و کلیدی در فهم آموز های اخلاقی دین اسلام است. برای آشنایی با اخلاق در متون دینی، اخلاق پژوهان، به گونه ها و روش های مختلفی به این امر پرداخته اند. یکی از روش های اخلاق پژوهی در قرآن، بررسی گزاره های اخلاقی موجود در این کتاب مقدّس است. گزاره های اخلاقی، بخش بزرگی از گزاره های ارزشی دین را تشکیل می دهد که برای شناخت آن ها باید هماهنگ با علوم مرتبط و با شیوه ای مدوّن اقدام کرد. از آنجا که هفت مفهوم اخلاقی «باید، نباید، درست، نادرست، خوب، بد، وظیفه»، عناصر پایه ای و مقدِّمی در شناخت گزاره های اخلاقی هستند، این پژوهش برآن است تا با استفاده از چهار شیوه، به روش شناسی فهم این مفاهیم بپردازد، تا در نتیجه، زمینه ی فهم گزاره های اخلاقی قرآن فراهم آید، و بدین شکل آموزه های اخلاقی قرآن شناخته و تبیین شود. این چهار شــیوه عبارت اند از: 1-گزاره های انشایی قرآن؛ 2- گزاره های اخباری با مــحـامیل ارزشــی قرآن؛ 3 – تصویب و تخطئه ی الهی؛ 4- طرفداری و مخالفت الهی.
موضوع شناسی گزاره های اخلاقی قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
گزاره های اخلاقی موجود در متون، که در قالب جمله یا جمله ها بیان شده اند، به لحاظ ساخت، از موضوع و محمول ترکیب یافته اند. محمول این گزاره ها، از مفاهیم اخلاقیِ خوب و بد، باید و نباید، درست و نادرست و «وظیفه» تشکیل یافته است. در خصوص موضوع این گزاره ها، با توجّه به اختلافات موجود در اخلاق فضیلت و اخلاق وظیفه، دیدگاه های متفاوتی ارایه شده است. پیروان اخلاق فضیلت، بر اساس اعتقاد به فضایل و رذایل نفسانی، بر صفات پایدار نفسانی به عنوان موضوع اخلاق و گزاره های اخلاقی تأکید دارند، در حالی که طرفداران اخلاق وظیفه، با نظر به اصول و قواعد رفتار، بر افعال اختیاری انسان اصرار می ورزند. در این جستار، دیدگاه قرآن را درباره ی موضوع گزاره های اخلاقی بررسی کرده و با ذکر شواهدی از آیات الهی، به این نتیجه دست یافته ایم که، احکام اخلاقی در قرآن، گستره ای فراتر از صفات و افعال اختیاری انسان را در بر می-گیرد و موضوع گزاره های اخلاقی عبارت است از انسان و ابعاد وجودی او. به بیان دیگر، در قرآن، مفاهیم هفت گانه یِ «خوب و بد»، «باید و نباید»، «درست و نادرست» و «وظیفه»، به ابعاد پنج گانه یِ «معرفتی»، «عاطفی»، «ارادی»، «فعلی» و «شخصیت و منش انسانی»، نسبت داده شده است.
واقع گرایی اخلاقی با تأکید بر اندیشه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین واقع گرایی اخلاقی براساس اندیشه متعالیه و ارائه نظریه مختار مسئله این مقاله است؛ ازاین رو ابتدا با اثبات وجود مُعَنونی برای موضوعات گزاره های خارجی جهت فراهم آوردن بستر برای وجود خارجی محمول های گزاره های اخلاقی گردد. به یاری معقولات ثانی فلسفی و معناشناسی، استدلال هایی برای واقع نمایی محمولات اخلاقی ارائه گردد. در نتیجه چنین نظامی در صورتی می تواند وجود واقعیاتی در جانب مفاهیمی را که شأن محمولی دارند، اثبات نماید که نفس الامر را آن گونه که علامه طباطبایی تفسیر کرده (تحقق و ثبوت) تلقی کنیم. نکته قابل ذکر اینکه در این نوشتار، مسئله واقع گرایی تنها از حیث وجودی مورد بحث قرار می گیرد و جنبه معرفت شناسانه آن لحاظ نمی شود.
واکاوی و نقد دیدگاه حکیم عبدالرّزاق لاهیجی در حسن و قبح و قضایای مشتمل بر آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بحث انگیزترین مباحث در دانش های کلام، اخلاق، فلسفه ی اخلاق و اصول فقه که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان از یونان باستان تاکنون بوده است، حسن و قبح و گزاره های مشتمل بر آنهاست.
مجموع آنچه درباره ی گزاره هایی چون عدل حسن است و ظلم قبیح است گفته شده مربوط به ارائه ی تعریف و چیستی آنها و نیز چگونگی فهم و ادارک آنها می باشد که در آثار حکیمان و متکلمان به طور پراکنده آمده است و در برخی از آثار آنان گونه ای از اضطراب، ناشفاف بودن، مغالطه و خلط حوزه های مختلف دیده می شود. در این میان، حکیم لاهیجی از معدود حکیمانی است که موشکافانه، به تحریر محل نزاع نشسته و با تفکیک هنرمندانه ی حوزه های مفهوم شناسی، هستی شناسی و معرفت شناسی گزاره های اخلاقی به تحلیل آنها و تصحیح باورپیشینیان در آنها پرداخته است. این مقاله کوشیده است تا ضمن اشاره به پیشینه و مقدمات مسأله به ارائه ی دیدگاه حکیم لاهیجی و نقد و بررسی آن بپردازد که مهم ترین آن ادعاء بداهت حسن و قبح و گزاره های مشتمل بر آنهاست.
تجربه گرایی هیوم و تأثیرآن برآموزه های دینی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش پس از تجزیه و تحلیل دو جنبه از تجربهگرایی هیوم یعنی اصالت حس و علیت انکاری، روشن شده است که پیامد پایبندی به این نظریه در عین تناقض درونی آن، حسن و قبح افعال و حقایق را صرفاً یک امر اعتباری و قراردادی جلوه خواهد داد و به طور طبیعی آنها را به نسبیت و بیثباتی خواهد کشاند. همچنین پیامد دیگر، انحصار معرفت در مشاهدات حسی نادیده و کنار گذاشتن خداباوری و دینمداری است. در پایان این جستار با توجه به خلط هیوم میان عادت و قانون علیت، نگاهی خواهد شد به حقیقت علیت در نگاه حکمای معاصر اسلامی.
معرفت شناسی گزاره های اخلاقی بر مبنای نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه های مضاف
با طرح نظریه ادراکات اعتباری از سوی علامه طباطبایی، بسیاری از علوم بشری از جمله علم اخلاق و گزاره های، آن تحت این نوع از ادراکات طبقه بندی شده و به تبع آن به لحاظ معرفت شناسی ماهیت و احکامی متفاوت با ادراکات حقیقی پیدا خواهند کرد. در این مقاله با کاوش در آثار علامه طباطبایی در خصوص ماهیت ادراکات اعتباری، مهم ترین ویژگی های این ادراکات استقرا شده و پیرو آن لوازم و خصوصیات گزاره های اخلاقی به ویژه از حیث معرفت شناسی بررسی شده است؛ ویژگی هایی همچون عدم واقع نمایی این گزاره ها، معیار در صحت و سقم آن ها، پیوند این گزاره ها با احساسات و پیامد آن، عدم رابطه تولیدی با علوم حقیقی، عدم اتصافشان به اموری همچون بداهت و ضرورت، گستره نفوذ و حوزه کاربرد آن ها و دیگر خصوصیاتی که عدم توجه به آن ها باعث مغالطه و خلط احکام این گزاره ها با احکام ادراکات حقیقی می شود.
بررسی هستی شناسانه حسن و قبح و گزاره های اخلاقی از دیدگاه محقق اصفهانی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بنیادی ترین مباحثی که از دیرباز در دانش های کلام و اخلاق کانون نزاع دانشمندان آن علوم و بن مایه سرفصل هایی چون حسن تکلیف، قبح ظلم و گناه، عدل الهی، قبح عقاب بلابیان، قبح تکلیف مالایطاق و قاعده تلازم میان حکم عقل و شرع و... بوده، مسئله حسن و قبح و گزاره های مشتمل بر آن ها مانند «عدل حسن است و ظلم قبیح است»، می باشد.
در دوره معاصر، محقق اصفهانی به مناسبت مباحثی چون وضع، تجرّی و... در دانش اصول فقه مدعی اعتباری بودن حسن و قبح و گزاره های اخلاقی شد و علامه طباطبایی با الهام از او در فلسفه و فلسفه اخلاق با ارائه منسجم نظریه اعتباریات، به بسط و تبیین آن پرداخت.
اساساً درباره حسن و قبح و گزاره های اخلاقی به سه گونه می توان بحث کرد: 1. مفهوم شناسی، 2. هستی شناسی، 3. معرفت شناسی. در هر سه حوزه پرسش هایی وجود دارد که این مقاله عهده دار بیان هستی شناسی آن ها از دیدگاه این دو اندیشمند و اختلاف رویکرد آنان در اثبات اعتباریت آن هاست.
محقق اصفهانی با استناد به سخن ابن سینا و دیگر حکیمان، آن گزاره ها را در زمره مشهورات گنجانده که واقع و نفس الامری جز توافق آرای عقلا ندارند و عبارات او با دو رویکرد واقع گرایانه و ناواقع گرایانه همخوانی دارد. اما علامه طباطبایی با رویکرد واقع گرایانه رأی به اعتباریت آن ها داده است.
ثبات یا نسبیت گزاره های اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
علامه طباطبایی با تقسیم ادراکات بشری به حقایق و اعتباریات، در صدد اثبات نوعی از ادراکات ثابت و غیر متغیر در گذر زمان بر آمد تا در پرتو آن، مقدمات دفاع از فلسفه، دین و اخلاق را در مقابل حملات مادی گرایان فراهم آورد. بررسی ادراکات اعتباری و شناخت لوازم معرفتی آن ها علاوه بر جلوگیری از بسیاری مغالطات، تأثیرات شگرفی در حوزه مدرکات عقل عملی به ویژه علم اخلاق بر جای خواهد گذاشت. ایشان در نظریه اعتباریات در بحثی نظری به منشأ بایدها و نبایدها و سازوکار اعتبارسازی ذهن در مقام عمل پرداخته و نوعی پیوند و ارتباط میان طبیعت و احساسات طبیعی موجودات ذی شعور با ادراکات اعتباری را اثبات می کند. این ارتباط به زعم بعضی نه تنها باعث حفظ اصول اخلاقی از گزند گذر زمان و تغییرات محیطی نمی شود، بلکه گزاره های اخلاقی را دچار نوعی نسبیت و تزلزل می نماید. این مقاله بر آن است تا با تحلیل دقیق فعالیت دستگاه اعتبارسازی ذهن و کیفیت ارتباط آن با نیازها و احساسات طبیعی، چگونگی پیدایش گزاره های اخلاقی از درون اعتبارات بشری را تبیین کند و ثبات یا نسبیت اصول این گزاره ها را بررسی نماید.
بررسی الزامات معرفت شناختی فطرت در تبیین گزاره های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فطرت، مبنای انسان شناسی دینی است. بر اساس مبانی حکمت متعالیه می توان تبیینی قابل دفاع از فطرت ارائه نمود. فطرت به معنای خاص، بینش ها و گرایش های رتبه خاص هستی انسان است. به فطرت از دو حیث وجودشناختی و معرفت شناختی می توان نگریست. فطرت در معرفت شناسی عام، مبنایی قابل دفاع برای دیدگاه مبناگروی درباره ابتنای گزاره های نظری بر گزاره های پایه و بدیهی ارائه می نماید و بر مبنای آن می توان از تئوری مطابقت، که نظریه ای واقع گرایانه در باب صدق است، دفاع نمود. فطرت در مباحث معرفت شناسی اخلاق نیز لوازم مهمی در پی دارد. بر پایه آن می توان از نوعی مبناگروی در اخلاق (فطری بودن اصول اخلاقیات) دفاع کرد. همچنین، چون اخلاق مبتنی بر فطرت ریشه ای تکوینی دارد، می توان از نوعی واقع گرایی اخلاقی حمایت نمود که ثمرات آن، شناخت گرایی اخلاقی، صدق و کذب پذیری، استدلال پذیری، مطلق گرایی و پذیرش داوری اخلاقی است. مکاتب اخلاقی از منظری به دو دسته وظیفه گرا و غایت گرا تقسیم می شوند. اما با تکیه بر پیوند عقل و شهود فطری می توان به نوعی نظام سازی اخلاقی پرداخت که جامع مزایای وظیفه گرایی و غایت گرایی باشد. در غایت گرایی، از بررسی نتایج افعال اختیاری انسان با غایت مدنظر، اخلاقی بودن فعل توجیه می شود ولی اثبات اخلاقی بودن غایت مدنظر، که شکافی ترمیم نشدنی در طبیعت گرایی اخلاقی جلوه می کرد، در اخلاق مبتنی بر فطرت، از طریق جهت گیری الزامات فطری به خوبی تبیین شده و طراوت و پویایی زبان اخلاق نیز به لحاظ درگیری وجودی عامل اخلاقی با الزامات فطری تأمین می گردد.فطری بودن مبنای دین و اخلاق، ارتباط موجهی بین این دو مقوله برقرار نموده است؛ حکم اخلاقی ضروری حقانیت دین (صادق بودن خدا) را تأمین می کند و زمینه حضور گزاره های ارزشی دین در حوزه اخلاق هنجاری، غنای محتوایی این حوزه را فراهم می سازد.
گزاره های اخلاقی قرآن و چگونگی نظام مندسازی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گزاره های اخلاقی قرآن را می توان در قالب قضایا و جملاتی ارائه کرد که از موضوع و محمول تشکیل یافته اند. موضوع این گزاره ها، شامل ابعادِ پنج گانه وجودی انسان، یعنی بُعد معرفتی، عاطفی، ارادی، رفتاری و منش انسان است که هریک از این ابعاد، می توانند روابط چهارگانه ای را با خدا، خَلق، خود و خلقت داشته باشند. محمول این گزاره ها نیز یکی از مفاهیم و احکام هفت گانه اخلاقی «خوب» و «بد»، «باید» و «نباید»، «درست » و «نادرست »، «وظیفه یا مسئولیت»، است. در قرآن، برای این ابعاد پنج گانه و روابط چهارگانه، احکامی اخلاقی به شکل مثبت و منفی و با استفاده از یکی از مفاهیم هفت گانه اخلاقی ارائه شده است که با ترکیب آنها، می توان گزاره های اخلاقی قرآن را در شکلی نظام مند سامان داد. در این پژوهش با توجه به کمبود پژوهش های قرآنی در زمینه نظام مندسازی گزاره های اخلاقی، کوشش شده است به روش توصیفی تحلیلی، نخست این گزاره ها، معرفی شوند و سپس، چگونگی نظام مندسازی آنها توضیح داده شود. برآیند این نظام مندسازی، ارائه مدلی جدید و چهل وجهی از گزاره های اخلاقی است که مجموعه ای از نظام های خُرد و کلان را شامل می شود.
بازنمایی طرحواره نیرو در گزاره های دینی و اخلاقی زبان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرحواره های تصویری از مفاهیم مهم و زیرساختی مطرح در پژوهش های معنی شناسان شناختی است که در شکل گیری استعاره های مفهومی نقش به سزایی دارند. از مهم ترین طرحواره های تصویری، طرحواره نیرو است که نخستین بار جانسون (1987) بر نقش آن در مفهوم سازی رخداد ها تأکید نمود. این طرحواره که از تجربه تعامل ما با جهان بیرون نشأت می گیرد، ابزاری پایه برای درک بسیاری از مفاهیم ذهنی است. زبان دین به ویژه قرآن حاوی استعاره های زیادی است که برخی از آن ها با طرحواره نیرو ساماندهی می شوند. لذا جستار حاضر در صدد است با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی پاسخ گوی این پرسش باشد که طرحواره نیرو به عنوان بخشی از طرحواره های مطرح در نظریه شناختی، تا چه حد می تواند مدل مناسبی برای مطالعه استعاره های قرآن بویژه استعاره های اخلاق باشد و عملکرد حالات هفتگانه نیرو در مفهوم سازی و درک مفاهیم اخلاقی قرآن چگونه است؟ بدین منظور، داده های این پژوهش که از میان کل استعاره های قرآن استخراج شد، مورد بررسی قرار گرفت و انواع طرحواره تصویری آن بر اساس طبقه بندی های موجود در نظریه بررسی گردید. نتایج این بررسی حاکی از آن است که در زیر ساخت استعاره های موجود حالات هفت گانه نیرو مشاهده می شود که الگوی بسیار مناسبی برای بررسی این استعاره های قرآنی می باشد. نمونه های فراوانی از هنجار ها و ناهنجاری های اخلاقی در قرآن از طریق استعاره های حاوی طرحواره های اجبار، مانع، رفع مانع، تغییر مسیر و یا انحراف، نیروی متقابل، جذب و کشش و توانایی قابل درک و شناخت هستند.
واکاوایی گزاره های اخلاقی با رویکرد فقهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط تنگاتنک فقه واخلاق واشتراک حوزه های کاربردی هریک،باعث گردیده تا گزاره های اخلاقی بارویکرد فقهی معرفی وتبیین شودوبه صورت قضایای اخلاقی وبه گونه تحلیلی موردتحقبق قرارگیرد. بررسی حوزه های اشتراک وافتراق فقه واخلاق ، تحلیل گزاره ها وموضوعات اخلاقی قرآن بامحوریت گستره فقه القرآن وهمچنین پذیرش دیدگاه تشریعی بودن موضوعات اخلاقی درکنارنقدادله ورد دیدگاه مخالفین، منجربه آن میشودکه آیات اخلاقی درکنارآیات ظاهردراحکام شرعی مورداستنباط قرارگیردبه گونه ای که ژرف نگری دراین آیات وتوجه به روایات ذیل آنها وسیره استنباطی اهل بیت (ع) ازقرآن ،محدوده تحقیقات فقهی را وسیعترکرده وتاثیرگذاری اخلاقیات با عبورازمحدوده توصیه ورسیدن به جایگاه الزام ،بیشترشده وجنبه تکلیفی آیات اخلاقی مورد بحث وبررسی قرارگیرد.
إنشائات غیرطلبی و چگونگی فهم گزاره های اخلاقیِ قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۸ (پیاپی ۳۰)
67 - 96
حوزه های تخصصی:
إنشائات غیرطلبی و چگونگی فهم گزاره های اخلاقیِ قرآن حسن سراج زاده چکیده جمله ها و گزاره های اخلاقی، گزاره هایی مرکب از موضوع و محمول هستند که موضوع آن را انسان و ابعاد وجودی او و محمول آن را یکی از مفاهیم هفت گانه اخلاقیِ «خوب و بد»، «باید و نباید»، «درست و نادرست» و «وظیفه» یا آنچه شبیه به این مفاهیم اند، تشکیل می دهند. گزاره های اخلاقیِ قرآن معمولاً در قالب جملات خبری و انشایی ارایه شده اند. جمله های إنشایی نیز گاهی به شکل إنشاء طلبی، مانند امر، نهی، استفهام، تمنّی و ندا بیان می شوند و اموری، مانند افعال مدح و ذم، تعجّب، قَسَم، ترجّی، صیغه های عقود و ایقاعات، کم خبریه، رُبّ را در بر می گیرند. در این پژوهش سعی شده با توجه به ضرورت شناختِ روشمند و علمیِ مفاهیم و گزاره های اخلاقی در قرآن، إنشائات غیرطلبی قرآن به روش توصیفی تحلیلی، بررسی شوند تا چگونگیِ فهم گزاره های اخلاقی از آن ها معلوم شود. حاصل این تحقیق بیانگر این است که از مجموع إنشائات غیر طلبی، چهار قسم آن، یعنی افعال مدح و ذم، تعجّب، قَسَم و ترجّی بیشتر بر دو مفهوم اخلاقیِ «خوب و بد» دلالت دارند که با قرارگرفتن در محمول گزاره، جمله و گزاره اخلاقی را می توان تشخیص داد.
بررسی نقش عرف عقلا در وضع گزاره های اخلاقی (با تأکید بر دیدگاه محقق اصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال یازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۲
25-34
حوزه های تخصصی:
مسئله منشأ ارزش اخلاقی، یکی از مهم ترین مسائل در حوزه فرااخلاق است. فیلسوفان اخلاق در مواجهه با این مسئله، دیدگاه های مختلفی اتخاذ نموده اند. برخی اندیشمندان اسلامی ازجمله محقق اصفهانی، عرف عقلا را واضع گزاره های اخلاقی دانسته اند. این پژوهش درصدد است با تأکید بر دیدگاه محقق اصفهانی به بررسی انتقادی نقش عرف عقلا در وضع گزاره های اخلاقی بپردازد. اگرچه ایشان بر اعتباری بودن گزاره های اخلاقی و وضع آن توسط عرف عقلا تأکید دارد، اما معتقد است آراء عقلا براساس بقای انسان و مصالح و مفاسد نوعی صادر می شود و با شروطی معتبر است. معناشناسی مفاهیم اخلاقی در دیدگاه مزبور خدشه پذیر است. همچنین این دیدگاه بر پایه دلایل درستی بنا نشده و از توجیه نهایی ارزشمندی بقای انسان و رعایت مصالح و مفاسد عاجز است.
سلوک فقری (تبیین برخی گزاره های اخلاقی بر اساس امکان فقری)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
همیشه ایجاد یک دیدگاه نو و ابداع یک تفکر جدید، لوازم و آثار مخصوص آن تفکر و دیدگاه را در پی دارد. امکان فقری از مبدعات حکمت متعالیه جناب صدر المتالهین می باشد که با تبیین صحیح و اثبات آن بسیاری از مسائل و مباحث در علوم مختلف اعم از فلسفی و غیر فلسفی، متأثر از آن می شوند. این پژوهش به دنبال لوازم و تاثیرات امکان فقری بر برخی از مفاهیم اخلاقی است که با تبیین صحیح امکان فقری تحولی بزرگ می یابند. در مقدمه سعی می شود تبیین صحیح امکان فقری بر اساس مبانی حکمت متعالیه ارائه شود و پس از آن گزاره های اخلاقی مورد نظر در این پژوهش، به واسطه این بینش و نگاه فقری مورد بررسی قرار گرفته و رشد و ترقی این مفاهیم به نمایش گذارده شود. در نتیجه جایگاه نظریه دقیق و عمیق امکان فقری در حکمت متعالیه و تاثیر شگرف آن بر اندیشه انسان ها را به خوبی می توان مشاهده کرد. گزاره های اخلاقی مورد بحث در این پژوهش از مواردی است که برای شروع سیر و سلوک و گام نهادن در راه رسیدن به مقصود اصلی عالم خلقت، لازم اند و سالک باید آن ها را در خود ایجاد نماید تا بتواند گامی به سوی محبوب خود بردارد. یقظه، تکبر، خشوع، اخلاص، شکر، خوف و رجاء از جمله این گزاره های اخلاقی می باشند.
سبک زبانی قرآن در گزاره های اخلاقی
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به ارزش های والای اخلاقی و نقش سازنده و تاثیر گذار آن ها در پرورش و تعالی روح انسان اهمیت داده و تاکید فراوان نموده است. این کتاب الهی که برای هدایت آحاد بشر در طول زمان نازل شده است،برای رساندن انسان به سر منزل مقصود که همان اتمام و اکمال اخلاق و مکارم آن و نهادینه کردن آن در جامعه است، از سبک های زبانی گوناگون بهره برده است؛ درپژوهش پیش رو برای نیل به فهم صحیح و کامل از گزاره های اخلاقی قرآن، بامطالعه ی کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل سبک زبان قرآن در گزاره های اخلاقی پرداخته ایم و به این نتیجه دست یافته ایم که خداوند متعال، با توجه به تفاوت انسان ها در خلقیات و روحیات، برای هدایت حد اکثری و نهادینه کردن مکارم اخلاق در وجود انسان در گزاره های اخلاقی از سبک های متنوع زبانی مانند زبان تصویرگر، زبان تمثیل، زبان تشبیه، زبان تعلیم، زبان تربیت، زبان موعظه، زبان داستان وقصه گو و... در گزاره های اخلاقی بهره برده است .
حسن عدل؛ آموزه یی عقلی یا عُقلایی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«عدل، حَسَن است» و «ظلم، قبیح است» قواعد و گزاره هایی پرکاربرد در دانشهای مختلفند. متکلمان ایندو گزاره را عقلی، ضروریِ اولی، بدیهی، قطعی و بینیاز از استدلال میدانند اما برخی فیلسوفان با انکار بداهت و قطعیت، آنها را مشهوراتی صرف انگاشته اند که ورای تطابق آراء عُقلا، واقعیت دیگری ندارند. در مورد این دو گزاره یقینی انگاری بمعنای اعتقاد به صلاحیت استفاده از آنها در برهان و تولید نتایج علمی است و مشهورانگاری به کارکرد جدلی آنها اشاره دارد. برخی معتقدند مشهورانگاری در تفسیر اینگونه قضایا، به فروریختن پشتوانه گزاره های اخلاقی می انجامد. مسئله اینجاست که چرا در مورد ایندو گزاره بظاهر بدیهی، چنین اختلاف نظر زیادی ایجاد شده است؟ یافته های این پژوهش که بشیوه توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته، نشان میدهد که راه حل را باید در تفکیک میان «حُسن عقلی» و «حُسن عقلایی» جُست. دو قضیه مذکور، هرگاه بعنوان قضایای عقلیِ شخصی لحاظ شوند، تصدیقاتی ظنی و تکوینی هستند اما در مقام گزاره های عُقلاییِ اجتماعی، بدیهی و البته اعتباریند که برخلاف نظر مشهور منطقدانان، باید در زمره یقینیات (نه مشهورات) قرار گیرند. علاوه بر این، تعابیری نظیر «لا عمده لها الا الشهره» که توسط برخی صاحبنظران حکمت و منطق در مورد ایندو گزاره بکار رفته، بمعنای انکار واقعیت آنها نیست بلکه بمفهوم انکار بداهت و ضرورتشان در تحلیلهای عقلی میباشد و بهمین دلیل خللی در پشتوانه بودن آنها برای قضایای اخلاقی ایجاد نمیکند.
واقع گرایی اخلاقی در نگرش صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
101-114
حوزه های تخصصی:
مبانی فکری صدرالمتألهین به گونه ای طراحی و ترسیم شده که ظرفیت ورود به ساحت های دیگر به ویژه فلسفه اخلاق را به شدت داراست. تصفیه نفس انسانی، جهت متخلق شدن به اخلاق الهی و قرب به او، در نوشته های صدرا موج می زند و وی بر آن اصرار دارد؛ تا آنجا که می توان از اخلاق به عنوان یکی از ارکان تفکر وی یاد کرد. واقع گرایی اخلاقی، از جمله مباحث پر رنگ این ساحت است که در پی واقعیت داشتن حقایق اخلاقی در عالم خارج و مستقل و منحاز بودن بودن آنها از ذهن آدمی و قراردادهای اجتماعی است. این نوشتار می خواهد موضع صدرالمتألهین را در این بحث استنباط نماید. نویسندگان معتقدند این امر به دو روش امکان پذیر است: شیوه نخست که در نوع خود، نو و بدیع است، به شکل مستقیم و بدون واسطه گزاره های اخلاقی، با استفاده از مبانی و اصول اندیشه صدرا و تشکیل قیاس های منتج، واقع گرایی وی را به اثبات می رساند. روش دوم، به شکل غیرمستقیم و با واسطه گزاره های اخلاقی است. در این روش پس از بررسی مستدل ماهیت گزاره های اخلاقی در نگاه صدرالمتألهین و معرفی مفاهیم حاکی از آنها به عنوان معقول ثانی فلسفی در ناحیه موضوع و به ویژه محمول اعم از ارزش و الزام، به انتزاع آنها از منشأ خارجی حکم می شود. این حکم، زمینه وجود حقایق اخلاقی را فراهم می آورد و تردیدی در واقع گرایی صدرایی باقی نمی گذارد.