مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
رشیدرضا
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تفسیر المیزان که یکی از تفاسیر مهم شیعی عصر حاضر است، با تفسیر المنار که از تفاسیر معتبر قرن چهاردهم اهل سنت است، از نظر روش شناسی مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفته است. از رهگذر این مقاله، جایگاه تفسیر المنار در تفسیر المیزان، و روش شناسی نقد آرای شیخ محمد عبده و رشیدرضا به وسیله محمدحسین طباطبایی روشن خواهد شد. گفتنی است مؤلف المیزان با تکیه بر دیدگاه شیعی و شاخص هایی که به وسیله اهل بیت ارائه شده است. آرای مورد اختلاف مؤلفان المنار را در این موضوع نقد و بررسی کرده است. بسیاری از اختلافات دو تفسیر، معلول باورهای مبنایی مؤلفان آن است؛ ولی بسیاری از اختلافات دیگر، به تفاوت روش آنان در تحقیق و عدم پژوهش کامل در یک موضوع بازمی گردد.
بررسی تطبیقی آیات صفاتی خداوند از دیدگاه علامه طباطبایی و رشیدرضا
حوزه های تخصصی:
آیات صفاتی، از آیات متشابهی که از یک طرف با صفات خبری خدا ـ که یک بحث اختلافی است ـ و از طرف دیگر، با آیات متشابه ـ که برای فهم بشر سنگین است ـ مرتبط می باشد. این بحث زمینه ساز
به وجود آمدن فرقه های مختلف در میان مسلمانان گردیده است. با توجه به این که دین اسلام، دین وحدت است بنابراین ضرورت دارد که این مسئله بررسی گردد؛ از این رو در این مقاله کنکاش و تطبیق نظرات دو مفسر بزرگ از شیعه و اهل سنت (علامه طباطبایی و رشیدرضا) پرداخته می شود.
درباره این آیات دو شیوه کلی وجود دارد:
1ـ مثبتین (سلف) با تأکید بر اثبات صفات خبری موجود در این آیات برای خداوند؛
2ـ مؤوّلین (خلف) با تکیه بر تنزیه خداوند از این صفات.
با تطبیق آیات صفات در دو تفسیر می توان به این نتیجه رسید که اعتقاد به تجسیم خداوند مورد پذیرش هیچ کدام از آنها نمی باشد، گرچه رشیدرضا با اعتماد بر فهم اکثر اصحاب و باور به عدم تحریف این آیات، روش اثبات مقبول از نوع تفویض را پذیرفته است و در تفسیر المیزان با پیروی از اهل بیت و گرفتن اصل معنا با حذف لوازم، روش اثبات مقبول از نوع ظهور تصدیقی اخذ شده است، اما به دلیل هم عقیده بودن صاحبان آنها در اصول و مبانی، شاهد به کارگیری معنای کنایه ای و مجازی در تمام آیات در المیزان و در اکثر آیات در المنار می-باشیم.
واژگان کلیدی: طباطبایی، رشیدرضا، تفسیر المیزان، تفسیر المنار، آیات صفات.
تبیین اعجاز تشریعی قرآن در تفاسیر معاصر (مطالعه موردی تفاسیر المنار و نمونه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ابعاد اعجاز قرآن کریم «اعجاز تشریعی» است؛ بدین معنا که احکام شرعی قرآن در ابعاد فردی و اجتماعی ویژگی هایی دارد که هیچ بشری قادر به عرضه هماوَردی برای آن نیست. هماهنگی قرآن با عقل و فطرت، توجه به تمام جنبه های زندگی فردی و اجتماعی انسان ها، مبرا بودن قرآن از هر گونه تناقض، ارائه آن توسط فردی درس نخوانده، توافق قوانین قرآن با علم و ... زمینه ساز اعجاز تشریعی شده است. مفسران همواره به این بُعد از اعجاز توجه کرده و به تبیین آن پرداخته اند. از جمله این مفسران رشیدرضا در تفسیر المنار و آیت الله مکارم در تفسیر نمونه اند؛ آن ها در تفاسیر خود به مسائل اجتماعی توجه فراوان کرده و تلاش کرده اند تا اعجاز قرآن را در این بُعد بیش تر نشان دهند. از این رو، جامعه نگری و برداشت های اجتماعی از آیات قرآن در تفاسیر المنار و نمونه به شکل گسترده به چشم می خورد. این تحقیق با پژوهش در این تفاسیر نشان داده که، از نظر این مفسران، مهم ترین وجه اعجاز قرآن نه اعجاز ادبی، بلکه اعجاز تشریعی است و همه معارف الهی، اصول عقاید، احکام عبادات، قوانین، فضایل و آداب و قوانین سیاسی، مدنی و اجتماعی قرآن کریم که با شرایط همه زمان ها و مکان ها سازگار است از والاترین ابعاد اعجاز قرآن است.
بررسی و نقد دیدگاه صاحبان تفسیر المنار درباره ی قاعده ی بلاکیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفویض یکی از دیدگاه های تنزیهی در معناشناسی صفات الاهی است. بیشتر اهل حدیث و عالمانِ حنبلی مذهب پیرو این رویکرد هستند. این گروه در رویارویی با مشبّهه، قاعده ی بلاکیف را مطرح کردند. این قاعده پس از چندی نزد اشاعره، برای رهایی از مشکل تشبیه، به صورت جدّی استفاده شد. در ادامه، وهابیان با ارائه ی قرائتی جدید از بلاکیف، ضمن اثبات وجود کیفیت برای صفات، علم به آن کیفیت را تفویض کردند. قرائت آن ها از بلاکیف، برخلاف اهل حدیث و اشاعره، نه تنها راه حلی برای مشکل تشبیه نیست، بلکه به تجسیم نیز منجر می شود. محمد عبده از مفسّران معاصر، با وجود پرهیز از پرداختن به اختلافات مذهبی، رویکردی دوگانه از قرائت قاعده ی بلاکیف دارد. رشید رضا هم مانند او، قرائتی متناقض از این قاعده ارائه می دهد. این قرائت ها از یک سو، متمایل به دیدگاه اشاعره است و از سوی دیگر، به دلیل تأثیرپذیری از مبانی سلفیه، مشابه رویکرد وهابیان است.
بررسی تطبیقی روش شناسی فهم و نقد روایات در تفاسیر المنار و الفرقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از منابع تفسیری، بهره گیری از روایات است. برخی از مفسران تنها به نقل روایات بسنده کرده و گروهی دیگر به تحلیل و نقد و بررسی آن ها پرداخته اند. تفسیر المنار عبده و رشیدرضا و الفرقان آیت الله صادقی تهرانی جزء گروه دوم هستند که با نگاهی نقادانه به روایات، به بررسی سند و متن آن ها پرداخته اند.
هدف این پژوهش کاوشی تطبیقی درباره روش های تحلیل و نقد و بررسی روایات در دو تفسیر المنار و الفرقان است تا از این رهگذر، نحوه مواجهه و تعامل شیخ عبده، رشیدرضا و صادقی تهرانی را با روایات تفسیری مشخص و همچنین شباهت ها و تفاوت های روشی این مفسران در برخورد با روایات متعارض را بیان کند. این تحقیق نشان داده است: الف. برخلاف دیدگاه مشهور، نه تنها در هر دو تفسیر، برای تفسیر قرآن از روایات بهره گرفته شده، بلکه مفسران به نقد و تحلیل روایات نیز پرداخته اند. ب. هرچند مفسران هم از روش نقد سندی و هم روش نقد متنی بهره برده اند، ولی روش نقد متنی عمده روش تحلیل روایات در این تفاسیر است. برای این منظور از معیارهایی همچون موافقت روایت با قرآن، سنت قطعی و مبانی شریعت، عقل، تاریخ قطعی و... بهره برده و از روایات متعارض نیز غافل نبوده و از راه های گوناگونی به حل تعارض پرداخته اند.
بررسی تطبیقی اسلوب های بیان قصص قرآن در تفاسیر المنار و نمونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان کامل ترین کتاب آسمانی، برای هدایت انسان ها از فنون گوناگونی استفاده کرده است. از جملة این فنون، بهره گیری از اسلوب داستان است که در مواضع و مناسبت های گوناگون مطرح می کند. هدف قرآن در بیان این داستان ها، بیان داستان تخیّلی نیست، بلکه سرگذشت پیشینیان را آیینه ای برای عبرت آیندگان قرار داده است و سراسر آن حقّ است. مفسّران قرآن، به ویژه در دوران معاصر، به این بُعد از قرآن توجّه خاصّی نموده اند تا جایی که از آن، با اعجاز غیبی یا اعجاز قصصی یاد می کنند. از جملة این مفسّران رشیدرضا در تفسیر المنار و آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه است که عبارتِ «اعجاز قِصَصی قرآن» در بسیاری از مجلّدات آنها به صورت گسترده ای به چشم می خورد. بررسی این تفاسیر نشان می دهد که دیدگاه تمثیلی و تخیّلی مفسّران المنار نسبت به برخی از قصص قرآن باعث گردیده تا نظرات خاصّی را مطابق عقل گرایی افراطی و سلفی خودشان به قصص تحمیل کنند. در مقابل، تفسیر نمونه با دیدگاهی معتدلانه، بی تأثیر از عقاید مذهبی خاص و با دلیل و برهان، واقعی بودن همة قصص را اثبات نموده است و تمثیلی دانستن آنها را با صراحت رد کرده اند. ایشان هدف عبرت آموزی و تربیتی از قصص قرآن را برخلاف تمثیل بودن آنها دانسته است.
جستاری در تحریف ناپذیری قرآن کریم (بررسی تطبیقی دیدگاه های سید قطب و رشید رضا)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی یکی از مباحث تاریخ قرآن کریم به نام «تحریف» می پردازد. در این نوشتار سعی بر آن شده ابتدا به مفهوم شناسی «تحریف» پرداخته، سپس این موضوع در دو تفسیر «المنار» و «فی ظلال القرآن» با دلایل عقلی، قرآنی، روایی، گواهی تاریخ و اعجاز قرآن، درباره ی عدم تحریف قرآن کریم مورد بررسی و تطبیق قرار دهد. در نهایت آنچه حاصل شد آن است که، رشیدرضا از میان دلایل ذکر شده، دلیل قرآنی (آیه ی حفظ)، دلیل روایی یا سنت نبوی، گواهی تاریخ، و دلایل جدید و ابتکاری چون احکام و تشابه، اعجاز بیانی و نسخ و عدم تحریف، در مقام دفاع از عدم تحریف قرآن کریم برآمده است. ولی سید قطب به دلیل قرآنی توجه بیشتری در مقایسه با رشید رضا برای اثبات عدم تحریف قرآن نموده، و علاوه بر آیه ی «حفظ» به آیه ی «نفی باطل» نیز تمسک جسته، و از سایر دلایل، مسئله ی اعجاز قرآن و گواهی تاریخ را با محافظان قرآن در زمان نزول، مطرح نموده و تنها با یکی از دلایل جدید رشید رضا یعنی اعجاز بیانی هم عقیده است. گفتنی است این پژوهش؛ روش توصیفی- تحلیلی، با رویکرد تطبیقی و با ابزار کتابخانه ای صورت گرفته است.
بررسی تطبیقی توحید و خواندن غیر خدا از دیدگاه رشیدرضا و علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
عبودیت خدا فلسفه اصلی زندگی بشر بوده و دعوت به توحید و عبادت خدای یکتا که از نیازهای غریزی و فطری انسان است، همواره سر لوحه رسالت تمام پیامبران و منادیان الهی بوده است و همه مذاهب و فرق اسلامی در این که عبادت مخصوص خداوند است، اتقاق نظر دارند؛ لیکن رفتار توسّل گونه برخی مسلمانان، همانند شیعیان که پیامبراکرمJ و یا اولیای الهی را میخوانند و در برابر قبور آنان اظهار تذلل و خضوع میکنند، مورد نقد جدی محمّد رشیدرضا در تفسیر المنار قرار گرفته است؛ درحالیکه عموم مسلمانان همواره در طول تاریخ، نه تنها در اعتقاد که در سلوک رفتاری خود، بدان عمل کردهاند؛ مسأله اصلی این است که آیا چنانکه رشیدرضا میگوید، دعا و درخواست از غیر خدا و امامان معصومA، با توحید منافات دارد و عملی شرک آمیز است؟ این پژوهش با روش کتابخانهای و رویکردی تحلیلی و تطبیقیِ دیدگاه علامه طباطبایی و رشیدرضا، با هدف دستیابی به دیدگاه صحیح از منظر قرآن و رفع اتهام از شیعیان در عبادت اولیاء و شرک در توحید عبادی، انجام گرفت که با بررسی مفاهیم اساسی به ویژه مفهوم عبادت، دعا در کتب لغت و کاربردهای قرآنی آن معلوم شدکه مصادیقی از دعا و درخواست از غیر خدا، که مورد نقد رشید رضا بودهاست، نه تنها شرک نبوده که در راستای توحید و عبادت خدا میباشد.
مطالعه تطبیقی مصادیق «شاهد» و «بینه» در آیه ی 17 سوره هود از منظر علامه طباطبایی و رشیدرضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
249-266
حوزه های تخصصی:
آیه 17 سوره هود از جمله آیاتی است که به دلیل ارتباط آن با ولایتِ امام علی (ع) و نیز ابهام در مصادیق واژگان « شاهد » ، « بینه » و « صاحب بینه » در میان دانشمندان مورد بحث قرار گرفته است. گردآوری اطلاعات در این مقاله کتابخانه ای و پردازش آن ها به روش تطبیقی و تحلیلی است. در این مقاله پس از بررسی مبانی فکری و اعتقادی و رویکرد علامه طباطبایی و رشیدرضا و نیز بستر و پیشینه ی فکری این دو مفسر شیعه و سنی، به مصادیق واژه های مذکور پرداخته شده است. بر این اساس علامه طباطبایی با تکیه بر ادله برون متنی و درون متنی بر این باور است که مصداق « شاهد » از باب تطبیق، امام علی(ع) بوده و مراد از « بینه » مطلق بصیرت الهی می باشد و نیز جمله « أفَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّه » ِ را منطبق بر رسول خدا(ص) دانسته و « صاحب بینه » را منحصر در رسول خدا نمی داند. در مقابل، رشیدرضا « بینه » را به معنای حجت عقلی و نور فطری دانسته و معتقد است که مراد از « صاحب بینه » کسانی هستند که در زندگی خود چیزی غیر از لذات و زینتهای دنیا را نمی خواهند. همچنین او یکی از مصادیق « شاهد » را قرآن دانسته است.
بررسی تطبیقی دیدگاه های رشید رضا در المنار و علّامه طباطبائی در المیزان پیرامون مسئله شفاعت
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
283 - 304
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی تطبیقی دیدگاه های رشیدرضا در تفسیر المنار و علّامه طباطبائی در المیزان پیرامون مسئله شفاعت در قرآن کریم می باشد. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی تطبیقی دیدگاه های این دو اندیشمند پرداخته ا ست. پیامد های به دست آمده عبارتند از اینکه رشیدرضا ضمن بررسی آیات مربوط به شفاعت معتقد است آیات قرآن دلالتی بر وجود شفاعت در قیامت ندارد و تنها نجات دهنده بشر، اعمال نیک او می باشد. به باور رشیدرضا بین آیات شفاعت هیچ گونه ناسازگاری وجود ندارد. ایشان با بیان استدلال عقلی بر نفی شفاعت می گوید: شفاعت نزد حاکمان دنیایی یا بر پایه جهل است یا بر پایه عدم عدالت و هر دو حالت در مورد خداوند منتفی است. علّامه طباطبائی معتقد است آیات قرآن برای تبیین مسئله شفاعت کفایت می کند و با بررسی دقیق آیات قرآن می توان دیدگاه قرآن در این زمینه را استخراج نمود. اینکه در برخی از آیات به کلی شفاعت مردود شده دلیلش این است که خداوند می خواهد شفاعت استقلالی را نفی کند و آیاتی که دلالت بر وجود شفاعت با اذن الهی دارد وجود شفاعت را به صورت غیر استقلالی و با اراده خداوند اثبات می کند. از نظر علّامه، شفاعت فرصتی برای رحمت گری خداوند در قیامت است و با شفاعت، نه جهلی از خدا بر طرف می شود و نه به خدا منفعتی می رسد. شفاعت علاوه بر اثر اخروی اثر دنیایی نیز دارد تا مردم به سمت شفیعان سوق داده شوند. نتیجه اینکه آیات قرآن بر مسئله شفاعت دلالت قطعی دارند و به صورت واضح بر اینکه شفاعت هم امکان عقلی دارد هم امکان وقوعی، تصریح می نمایند.
آثار تربیتی سنت استدراج از منظر تفسیر المیزان و المنار
منبع:
پویش در آموزش علوم انسانی سال پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
127 - 140
حوزه های تخصصی:
سنت های الهی همان قوانینی هستند که خدای متعال در جهت تدبیر جهان هستی، به مرحله اجرا گذاشته است. یکی از این سنت ها، سنت استدراج است. استدراج به معنای سقوط تدریجی و مرحله به مرحله و نزدیک شدن به عذاب بصورت غیر محسوس است. این مقاله به تبیین دیدگاه دو مفسری که روش تفسیر قرآن به قرآن را به عنوان سبک تفسیری خود انتخاب نموده اند پرداخته است. تفسیر المیزان به عنوان نماینده تفکر شیعی و تفسیر المنار به عنوان نماینده تفکر اهل سنت. مقایسه نظرات این دو مفسر، علاوه بر فهم پذیری بهتر این سنت و درک بهتر آثار تربیتی آن، قدرت نقد و ارزیابی بین دو دیدگاه را فراهم می نماید. یافته های این تحقیق که به روش توصیفی _ تحلیلی مبتنی بر ابزار کتابخانه ای انجام پذیرفته است، حاکی از آنست که دو مفسر علی رغم اشتراک نظر در خصوص مرحله پیش از اجرای سنت استدراج، در بحث گشایش درهای مواهب دنیا و شروع اجرای سنت استدراج، دیدگاه متفاوتی دارند. به دیده علامه، این گشایش نعمت ها، عذاب است؛ ولی رشیدرضا آن را آزمایشی از سوی خدا می داند. به نظر نویسنده با توجه به واژه "نسوا" در آیه، دیدگاه علامه طباطبایی با آیات قرآن سازگار است و نظر رشیدرضا با توجه به قرینه یاد شده، صحیح نمی باشد.
واکاوی ابعاد تمثیلی معجزات انبیا (علیهم السلام) و پیامد آن در تفسیر المنار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تفسیر المنار برخی آیات قرآن بر تمثیل حمل شده است. در باور عبده حوادث طبیعی برای بیان حقیقت های متعالی به عنوان تمثیل آورده شده و هر سخن و کاری که به کسی به صورت نامتعارف نسبت یابد، به شیوه تمثیلی است. به نظر عبده اصل در پدیده های عالم به وجود آمدن از طریق علت ها ی معمولی است و هر چیزی که از وقوع پدیده ای برخلاف این نظام خبر دهد اصل بر کذب بودن آن است. وی دایره وقوع معجزه را بسیار محدود و منوط به نص صریح قرآن می داند. از این رو عبده اگر ظاهر آیه را با تحلیل عقلی خود سازگار نبیند آن را تأویل برده و یا بر تمثیل حمل می کند مانند مسخ متخلفان بنی اسرائیل، مرگ و زنده شدن دسته جمعی هزاران نفر، معجزه مردن و زنده شدن یکی از انبیا و قربانی کردن چهار پرنده توسط حضرت ابراهیم(ع). این مقاله به روش کتابخانه ای و با هدف واکاوی ابعاد تمثیلی معجزات پیامبران (علیهم السلام) و پیامد آن، پس از ذکر مبانی مفسران المنار در تفسیر تمثیلی و برخی مصادیق آن به بررسی ابعاد تمثیلی معجزات انبیا (علیهم السلام) در این تفسیر پرداخته و به این نتیجه رسیده که حمل برخی آیات قرآن بر تمثیل با استناد به قرینه، جایز است به شرط آنکه با صدق و حقیقت بودن اخبار قرآن منافاتی نداشته و منجر به نفی واقعیت خارجی حادثه نشود. اگرچه عبده در موارد حمل بر تمثیل بر واقع نشدن آن معجزات تصریح نکرده است، اما این نظریه زمینه ساز رویکرد غیرواقعی بودن برخی داستانها ی قرآن توسط رشیدرضا و اسطوره بودن آن توسط خلف الله شد.
بررسی تفسیر کلامی و فلسفی آیات مسخ از دیدگاه مراغی، رشیدرضا، طوسی، ملاصدرا و طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
۱۷۸-۱۵۹
حوزه های تخصصی:
تأثیر عملکرد آدمی بر شکل گیری روح از نظر مفسران امری قطعی است. در وقوع این تغییر شکل که از صورتی نیکوتر به صورتی زشت تر و قبیح تر است و مسخ نام دارد، در ساحت باطن اختلافی بین علماء و مفسران وجود ندارد ولی در ظهور دنیوی آن در ساحت جسم ظاهری، بین مفسران شیعه و اهل تسنن اختلاف نظر است. طوسی، ملاصدرا و علامه طباطبایی از مفسران شیعه نه تنها مسخ ظاهری را امکان پذیر می دانند بلکه بر وقوع آن معتقدند و مسخ اصحاب سبت که خدای متعال در قرآن به آن اشاره کرده را مسخی ظاهری می دانند. در حالی که مراغی و رشیدرضا از مفسران اهل تسنن، اعتقادی به مسخ ظاهری نداشته و مسخ اصحاب سبت را باطنی می دانند. در این مقاله با روش تطبیقی تحلیلی ادله مخالفان مسخ ظاهری رد و امکان وقوع این مسخ با دلایلی همچون امکان عقلی مسخ ظاهری، وقوع آن در قیامت، تمایز بین مسخ و تناسخ ثابت می گردد. همچنین با استفاده از ادله نقلی اثبات می شود وقوع این مسخ محظور عقلی نداشته و مسخ اصحاب سبت که قرآن بدان اشاره دارد، مسخی ظاهری بوده است.
بررسی تطبیقی مبانی نظری امام خمینی (ره) و رشیدرضا درحکومت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
131 - 158
حوزه های تخصصی:
نظریة ولایت فقیه امام خمینی و خلافت اسلامی رشیدرضا در باب حکومت و سیاست، تشابهات بسیاری دارد طوری که در ساختار و اصول کلی مدلی یکسان را ارائه می دهند که در آن، هم بر نقش مردم تأکید شده و رأی ایشان اهمیت دارد و هم حکومت باید بر اساس مبانی و احکام دینی باشد. اجتهاد و مصلحت نیز موجب انعطاف پذیری دین و زمینه ساز اجرایی شدن حکومت دینی با توجه به شرایط روز خواهند شد. با وجود این شباهت در نظریه، نتایج عینی و خروجی اجتماعی جریان های وابسته به آن ها با یکدیگر تفاوت های زیادی دارند. با بررسی مبانی نظری این دو نظریه مشخص می شود نوع نگاه به دین و برخی ویژگی های آن، شامل: کارکرد دین، جاودانگی و جامعیت آن، و همچنین مبانی ای از الهیات و انسان شناسی، موجب بروز چنین رویکردی در حکومت و سیاست می شود. اما تفاوت هایی در نوع مواجهة شیعه و اهل سنت به این مباحث، موجب تفاوت های مهمی در اجرای آن ها می شود. رویکرد شیعه مبتنی بر عقل و نقل است و از پشتوانة عقلی غنی ای بهره می برد در حالی که دین شناسی اهل سنت، بیشتر بر اساس نقل بوده و بر پایة فقه است. این تفاوت موجب شده در عمل نظریة خلافت اسلامی نتواند به اهداف خود برسد.
رویکردی انتقادی به دیدگاه رشیدرضا درباره زیارت قبور در مقارنه با دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
57 - 86
زیارت قبور صالحان و اولیای الهی همواره مورد توجه بوده، تا جایی که بسیاری از علما زیارت قبور را سنت شمرده اند و بر جواز آن ادعای اجماع کرده اند. از سوی دیگر، ابن تیمیه و برخی دانشمندان اسلام، با پیروی از آیات قرآن و روایات، زیارت قبور را تجویز کرده اند و سیره مسلمانان در طول تاریخ اسلام همواره بر مشروعیت، بلکه استحباب سفر برای زیارت مشروعیت سفرهای زیارتی را زیر سؤال برد و به حرمت آن فتوا داد و به تبع او، وهابیان و برخی از سلفیان به ترویج افکار و آرای وی پرداختند؛ از جمله، محمد رشیدرضا است که در موارد متعددی از تفسیر المنار، به دفاع از دیدگاه های وی پرداخته است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی به دیدگاه های صاحب تفسیر المنار و نیز تأکید بر مبانی و اندیشه های علامه طباطبائی به این نتیجه رسیده که مشروعیت زیارت قبور، مبتنی بر شواهد قرآن ی، روایی و عقلی بوده است و اتهامات صاحب المنار مبنی بر تکفیر و مشرک خواندن شیعیان و بدعت شمردن زیارت اهل قبور، با ظواهر و محتوای آیات قرآن ی و روایی همخوانی ندارد و چنین نسبت ها و تشکیک های مذهبی، ناشی از عدم درک صحیح نسبت به مبانی اعتقادی توحیدی شیعه و خلط اوصاف اولوهیت حق تعالی با واسطه ها و جلوه های الهی در عرصه تکوین و تشریع نظام هستی و پیروی متعصبانه از مبانی ابن تیمیه و مکتب سلفیه می باشد و زیارت اهل قبور از مصادیق یادکرد و بزرگداشت بزرگان دین و اهتمام به شعائر دینی و تجلی عبودیت پروردگار می باشد و مستندات قرآن ی، روایی و شواهد تاریخی فراوانی، مؤید آن وجود دارد.
بررسی تطبیقی رابطه توحید و خواندن غیر خدا از دیدگاه رشید رضا و علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
عبودیت خدا فلسفه اصلی زندگی بشر بوده و دعوت به توحید و عبادت خدای یکتا که از نیازهای غریزی و فطری انسان است، همواره سر لوحه رسالت تمام پیامبران و منادیان الهی بوده است و همه مذاهب و فرق اسلامی در این که عبادت مخصوص خداوند است، اتقاق نظر دارند؛ لیکن رفتار توسّل گونه برخی مسلمانان، همانند شیعیان که پیامبراکرمJ و یا اولیای الهی را می خوانند و در برابر قبور آنان اظهار تذلل و خضوع می کنند، مورد نقد جدی محمّد رشیدرضا در تفسیر المنار قرار گرفته است؛ درحالی که عموم مسلمانان همواره در طول تاریخ، نه تنها در اعتقاد که در سلوک رفتاری خود، بدان عمل کرده اند؛ مسأله اصلی این است که آیا چنانکه رشیدرضا می گوید، دعا و درخواست از غیر خدا و امامان معصومA، با توحید منافات دارد و عملی شرک آمیز است؟ این پژوهش با روش کتابخانه ای و رویکردی تحلیلی و تطبیقیِ دیدگاه علامه طباطبایی و رشیدرضا، با هدف دست یابی به دیدگاه صحیح از منظر قرآن و رفع اتهام از شیعیان در عبادت اولیاء و شرک در توحید عبادی، انجام گرفت که با بررسی مفاهیم اساسی به ویژه مفهوم عبادت، دعا در کتب لغت و کاربردهای قرآنی آن معلوم شدکه مصادیقی از دعا و درخواست از غیر خدا، که مورد نقد رشید رضا بوده است، نه تنها شرک نبوده که در راستای توحید و عبادت خدا می باشد.
بررسی تطبیقی ماهیت و رویت ملائکه در تفسیر المیزان و المنار
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۲۸
73 - 90
حوزه های تخصصی:
از آغاز پیدایش بشر، باور به موجودات ماورایی از جمله فرشتگان و نقش آنان در زندگی انسان، به شکل های گوناگون وجود داشته و این باور، همواره در معرض انحراف و خطا بوده است. یکی از رسالت های قرآن، تصحیح باورهایی است که در زندگی بشر نقش آفرین بوده است. با این حال، فهم قرآن در میان باورمندان به قرآن نیز دستخوش خرافه، کج فهمی و انحراف بوده است. در دوره معاصر و با تحول علوم و پیشرفت تکنولوژی در غرب، برخی مفسران مسلمان، تحت تاثیر آن به تفسیر جدیدی از فرشتگان روی آوردند که گاه احساس می شود وجود روحانی فرشتگان در معرض انکار قرار می گیرد. یکی از این مفسران و در راس آنان، رشید رضا است. در نوشتار حاضر، با هدف بررسی درستی دیدگاه های رشید رضا، دو مساله ماهیت و رویت ملائکه در دو تفسیر المنار و المیزان به صورت تطبیقی بررسی شده است. رشید رضا، فرشتگان را به قوا و انرژی هایی که در طبیعت انسان و موجودات وجود دارد، تفسیر می کند که قابل رویت نیستند؛ ولی علامه طباطبایی با تمسک به ظواهر آیات قرآن، ملائکه را موجوداتی غیر مادی می شناساند که از اوصاف و لوازم زندگی مادی منزه هستند.