فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱۳٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
Hail is an atmospheric rainfall with a complex mechanism. The Greeks were among the pioneers of knowledge in ancient times and they termed “hail” as “frozen rain” (Anaximander) and “instant freezing of water and moisture” (Aristotle, n.d.). These two meanings are inconsistent with current scientific facts. The Noble Qurʼan is the most authentic text to encourage Muslim believers to think about creation and strengthen their faith in the eternal power of the Creator. For instance, the mechanism of hail falling has been expressed in the verse (Q.24:43) with specific and gradual indications. In this research, first, by library method, different explanations of this verse were obtained from valid interpretive sources and then, the scientific findings of meteorologists and climatologists on hail were extracted from reference scientific texts on atmospheric sciences. In the third stage and based on comparative method, the scientific rules were placed next to interpretations to test the novelty and degree of the allusions of this verse. We found that the stages of hail falling included:“invisible water vapor rises from the sea,” “water vapor ascends into the atmosphere,” “reaching the condensation stage,” “cloud formation,” “convergence of ascending currents,” “formation of cumulonimbus cloud,” “growth of hailstones during successive ascents and descents by adsorption and freezing of ice needles,” and finally “their fall down over ground” respectively. Meanwhile, the steps in the Noble Qurʼan are mentioned in verse (Q.24:43) in the following order:“clouds movement slowly,” “clouds convergence,” “clouds accumulation,” “the formation of mountain-like clouds,” and “hail falling from the clouds.” The results also showed that likening cumulonimbus cloud in the verse (Q.24:43) to “mountain” have four respects that were beyond the comprehension of the people at the time of the revelation of the Qurʼan. Nowadays, these features are known to stationary and satellite meteorological instruments. These four characteristics are “cloud layer temperature,” “their constituent phase,” “troughs and ridges inside the cloud” and “cloud height up to the tropopause.” Based on these four characteristics, the Noble Qurʼan considered the cloud of cumulonimbus as similar as “mountains.” Meteorologists divide any cumulonimbus cloud into three floors, including cold at the bottom, super-cold at the top and intermediate in the middle. We find these three floors in the same way in the high mountains. These floors are the current rivers (liquid phase), snow and ice reserves (solid phase) and in the middle region a combination of two liquid and solid phases, namely water and ice. Images from the cumulonimbus from above the atmosphere show dark and deep valleys and light and raised ridges. The fourth feature is to be said, none of the surface phenomena are as high as the mountains. Finally, meteorological findings show that it is the only cumulonimbus that rises from the ground to a height of 12,000 meters and more.
نقش بلوغ اجتماعی در زمینه سازی پیشاظهور از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
161 - 182
حوزههای تخصصی:
نقش بی بدیل بلوغ اجتماعی که از مبدأ ربوبى و منشأ واحد و روابط میراثى شروع شده و با رشد مسئولیت های فکرى و اخلاقى و همدلی در ایفای به عهد و وحدت هدف و صفات و قوانین ناشى از آن در مسیر تعالی سعادت و کمال، مى تواند با قابلیت استحقاق به سوی حیات طیبه تداوم و استمرار یابد. ظهور دادگر جهانی، مهم ترین رخداد آخرالزمان براى رهایی انسان ها از بیدادگری است که با یکی از مهم ترین مؤلفه های پیشاظهور یعنی بلوغ اجتماعی، پیوند یافته و تا حد قابل توجهی متأثر از رابطه علّی و معلولی است. بنابراین بررسی آن در زمینه سازی ظهور منجى موعود ضرورت می یابد. در این پژوهش ارزیابی یکی از مؤلفه های مهم بلوغ اجتماعی پیشاظهور از دیدگاه قرآن کریم و روایات با نگرش معرفت شناختی و به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، موردتوجه قرارگرفته است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که بین مؤلفه ایجابی بلوغ اجتماعی و وقوع ظهور منجى رابطه همبستگی دوسویه و معناداری وجود دارد. بدین سان که رشد یافتگی در آراستن به مؤلفه ایجابی بلوغ اجتماعی بطور فزاینده ای موجبات تعجیل فرج را فراهم خواهد ساخت.
بررسی مسئولیت ها و نقش ملائکه در قرآن کریم از منظر آیت الله جوادی آملی با تأکید بر تفسیر تسنیم
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
29 - 47
حوزههای تخصصی:
مدبّر حقیقی جهان، فقط خداوند بزرگ است و هیچ موجودی بدونِ امر و فرمان خدا عمل نمی کند. این در حالیست که در آیات متعدد قرآن کریم، از وظایف و نقش ملائکه در تدبیر امور انسان سخن گفته است. هدف این مقاله بررسی نقش ملائکه در تدبیر عالم از منظر آیت الله جوادی آملی است. پرسش اصلی این پژوهش این است که حقیقت وجودی ملائکه چیست و چه نقشی در تدبیر امور انسان دارد؟
روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. این پژوهش با تکیه بر آرای علامه جوادی آملی، در صدد این است که از حقیقت وجودی ملائکه و چگونگی نقش آفرینی آن ها در تدبیر امور انسان از منظر قرآن کریم، تصویر روشنی ارائه دهد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ملائکه موجودات مجرد و معصوم و مکلّف به تکالیف الهی اند. هم چنین آن ها حاملان عرش و تسبیح کنندگان پیرامون عرش الاهی هستند که خداوند وظایف و مسؤلیت هایی را برای آن ها در دنیا و آخرت قرار داده است. از جمله این مسئولیت ها عبارتند از ابلاغ وحی، ثبت و ضبط اعمال انسان، امداد غیبی، تدبیر امور بندگان، بشارت دادن فرشتگان بر انسان محتضر، قبض روح، شفاعت کردن ملائکه در عالم آخرت و تحیّت و سلام فرشتگان بر مؤمنان.
ضوابط روشی انتساب نظریه های علمی به قرآن در مطالعات میان رشته ای از دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱شماره ۴۸
127 - 160
حوزههای تخصصی:
پژوهش های میان رشته ای قرآنی گر چه از یک سو، پیوند مستحکم علم و دین و از سوی دیگر در تبیین اعجاز علمی و از سوی سوم در تفسیر علمی، کاربرد دارد؛ اما در صورت بی توجهی به ضوابط فهم صحیح و عدم برداشت صحیح از قرآن، انتساب و انطباق نظریات علمی با آن، نوعی تفسیر به رأی، ایجاد التقاط و تحمیل و تحریف، محسوب می شود. بدبن رو استخراج و کاربست ملاک های ارزیابی پژوهش های میان رشته ای قرآنی ضروری است. این پژوهه در صدد است با روش توصیفی، ضوابط فهم صحیح قرآن را از دیدگاه آیت الله جوادی آملی، استخراج و معرفی نماید. یافته های این جستار نشانگر آن است که هر چند از دیدگاه ایشان، فهم قرآن برای عموم ممکن و لازم است؛ اما استناد و احتجاج به برداشت ها، از نظر روشی منوط به رعایت شش نکته؛ شامل 1.توجه به ادبیات عرب و علوم پایه بدون اصالت دادن به قواعد اعتباریِ آن علوم، 2. توجه به گوناگونی گزاره های قرآنی از نظر اِخباری، اِنشایی، تمثیلی و نمادین بودن، 3. مد نظر قرار دادن پیوند حقایق جهان شناختی با خداشناختی در قرآن و اختلاف زبان قرآن با بیان علم، 4. بهره مندی روشمند از عقل و یافته های علمی در فهم قرآن و پرهیز از هرگونه التقاط، تحمیل و تطبیق های نامدلل، 5. پرهیز از جمود بر شأن نزول و مصادیق در عین توجه به آنها و 6. کنار نهادن هر گونه قیاس و استحسان است.
تحلیل مفهوم شناسی همدلی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
81 - 109
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، نگاهی متفاوت به مفهوم همدلی به عنوان یکی از مهارت های زندگی دارد و مسیر رشد و تحول همدلی را مورد بررسی قرار داده است که این مسیر می تواند به کمال همدلی یعنی ایثار ختم شود. برای رسیدن به این هدف، دیدگاه قرآن کریم و نظرات دانشمندان علوم قرآنی و روان شناسی درباره همدلی جمع آوری گردید و با استفاده از روش تحلیل مفهومی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که همدلی، با مفاهیم مواسات، جود و سخا، انفاق، احسان و ایثار در متون اسلامی ارتباط معنایی دارد. یکی از مهم ترین مفاهیم مرتبط با همدلی، ایثار است که نقطه اوج همدلی می باشد. ایثار واژه ای ارزشمند است که از همدلی سرچشمه می گیرد. برای حرکت از رفتارهای همدلانه به سمت ایثار، تربیت اسلامی، پیرایش از غفلت، آسیب های نفس و زشتی های اخلاقی، تقویت نرم دلی، به چالش کشیدن انگاره های منفی درباره ایثار، آموزش مهارت ها و صفات اخلاقیِ مرتبط با ایثار، الگوسازی، درک حقیقت پروردگار و تقویت ارتباط با خداوند پیشنهاد می گردد.
بازپژوهی نظریه اقتباس قرآن از آموزهای زرتشتی با تأکید بر دیدگاه ویلیام تسدال
حوزههای تخصصی:
در سده های اخیر مستشرقان و محققان غیرمسلمان به صورت آکادمیک به موضوع «منابع و مصادر قرآن» توجه کرده اند. پیشینه موجود از این بحث به سده 19 میلادی برمی گردد و از آن پس تاکنون طیف گسترده ای از دیدگاه ها مطرح شده است. صاحبان این بحث به طرح شبهاتی در منابع و مصادر قرآن پرداخته و با فرضیه ها و شبهات گوناگون چنین القا می کنند که پیامبر اکرمﷺ بخش قابل توجهی از قرآن را از منابع مختلفی چون تورات، انجیل، آیین صابئان، آموزه های زرتشتی و فرهنگ و آداب و اشعار جامعه جاهلی برگرفته است. یکی از خاورشناسان به نام ویلیام تسدال (Tisdall William) با تمسک به وجود مشابهت های میان قرآن کریم و آموزه های زرتشتی، نظریه اقتباس قرآن از آموزه های زرتشتی را برگزیده است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و با رویکرد انتقادی نظریه اقتباس قرآن از آموزهای زرتشتی را نقد و بررسی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد در نوشته های برخی از مستشرقان، دشمنی با اسلام و توجه نکردن به اصول پژوهش در رویکرد قرآن پژوهی دیده می شود؛ ازاین رو می توان گفت هدف واقعی همه مستشرقان از این گونه پژوهش ها شناخت اسلام و قرآن نیست.
بررسی سبک شناسی بلاغی و نحوی سوره ی مبارکه ی نوح
حوزههای تخصصی:
ظرافت های بلاغی و نحوی در آیات قرآن کریم، از جمله جنبه های اعجاز این کتاب، از دیر باز مورد توجه دانشمندان علوم قرآنی بوده است. یکی از مباحث بلاغی قرآن کریم، سبک شناسی است که در ضمن آن با بهره گیری از دستاوردهای علم بلاغت و نحو، به بررسی جلوه های سبکی موجود در قرآن کریم می پردازد. پژوهشِ پیش رو با روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس معیارهای سبک شناسی، به بررسی زیبایی های سبکی سوره ی نوح در دو سطح بلاغی (سنتی و جدید) و نحوی پرداخته است و می کوشد تا نشان دهد که چه ظرافت هایی در سوره نوح از قبیل تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه و نیز هنجارگریزی های نحوی که از ویژگی های برجسته سبکی موجود در این سوره است به کار رفته است؛ لذا با کاربست این ویژگی ها به تناسب مفاهیم و مضامین موجود در سوره به ظرافت های بلاغی و وجهیت نحوی عبارات آیات پی برده که این نشان از سبک منحصر به فرد این سوره مبارکه است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در این سوره به بلیغ ترین شیوه و به اقتضای حال مخاطب انواع هنجارگریزی های نحوی و بلاغی (بلاغت سنتی و جدید) به کار گرفته شده است، و از لحاظ ساختارهای نحوی بنا بر حال و مقام جملات کوتاه و بلند متناسبی به کار گرفته شده است و نیز به دلیل نظم خاصی که در این سوره حاکم است جملات از لحاظ نحوی دارای پیوستار می باشند.
تحلیل و بررسی شیوه های تعزیر در قرآن و سیر تاریخی تاثیر پذیری فقه امامیه از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال دوم تابستان ۱۴۰۱شماره ۴ (پیاپی ۸)
104-125
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم ضمن بیان برخی قصص و طرح برخی مباحث، شیوه هایی را برای تعزیر مجرمان بیان کرده است که در فقه شیعه به ندرت از آن استفاده شده است. کیفیت انعکاس این موضوع در قرآن و اینکه آیا در کتاب آسمانی به این موضوع پرداخته شده یا نه و اینکه آیات الاحکام تعزیری تا چه میزان بر فتاوای فقهی تاثیر گذاشته، از جمله موضوعات مهم و قابل پژوهش است. مشتقات «تعزیر» در سه آیه قرآن به معنای «تعظیم و نصرت» بکار رفته است، اما تعزیر در معنای مشهور خود یعنی «تادیب و ضرب» استعمال نشده و به همین خاطر بسیاری از فقها در بحث تعزیرات به آیات قرآن استناده نکرده اند؛ حال آنکه مفهوم و محتوای شماری از آیات قرآن گویای آن است که انجام برخی اعمال و رفتارها چه در شرایع قبلی و چه در اسلام دارای مجازات و تعزیر بوده قرآن به بیان آن پرداخته و احکامی چون «نفی بلد»، «افشای نام»، «تحت فشار روحی قرار دادن» و « منزوی کردن» در مورد مجرمان صادر شده است. در این تحقیق ضمن بیان این آیات و تفسیر و تحلیل آن، به بیان سیر تاریخی انعکاس این احکام در منابع فقهی شیعه پرداخته می شود.
نقد و بررسی خوانش های موجود از مراحل خلقت انسان در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
۲۱۰-۱۸۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش های متعددی برای بررسی سازگاری یا تعارض قرآن با نظریه تکامل صورت گرفته که به نواقصی در روش دچار هستند و جامعیّت آنها را نسبت به آیات مرتبط و همچنین دقّت روش آنها را در تحلیل متناسب با بافت قرآن با تردید همراه می سازد. این پژوهش با نگاهی جامع به تمام آیات مرتبط و دسته بندی آن، بر آیات منشأ و مراحل خلقت انسان تمرکز دارد. پس از استخراج مراحل خلقت و استنباط ترتیب منطقی این مراحل از آیات، خوانش های موجود از مراحل خلقت انسان با تکیه بر سیاق و بافت آیات قرآنی تحلیل و ارزیابی آن روشن می گردد، عدم تصریح قرآن بر نحوه گذار از مرحله خاکی به مرحله انسانی، عامل پیدایش خوانش های سه گانه است. همچنین عدم توجه محققان به سبک دوگانه قرآن کریم در وصف رویدادهای جهان که گاه از منظر طبیعی خلقی بیانی واقعی دارد و گاه از منظر ملکوتی امری، با بیانی نمادین همراه است، سبب خوانش پیدایش اعجازین نوع انسان شده است. در نهایت تحلیل سیاق سوره سجده که تلفیقی از هر دو منظر است، نشان می دهد تنها خوانش پیدایش نوع تکاملی ممکن است و خوانش پیدایش نوع اعجازین با ترتیب منطقی مذکور در این سیاق سازگار نیست.
تحلیل سوره فیل بر اساس اندیشه ساختارگرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر خلاف تصور عده ای که کشف معانی موجود در یک متن را وابسته به بررسی لایه های بیرونی آن می دانند گروه دیگر با اعتقاد به وجود انسجام و پیوند تنگاتنگ میان لفظ و معنا، قسمت عمده بازتولید این معانی را در درون خود ساختار قلمداد می کنند. این شیوه که با نام تحلیل ساختارگرایانه شناخته می شود قابل تطبیق بر سوره های قرآن نیز است. در این جستار تلاش شده است با در پیش گرفتن روش توصیفی –تحلیلی به تحلیل سوره فل بر اساس اندیشه ساختارگایان پرداخته شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که غرض خداوند در سوره فیل، تنها از مجرای الفاظ و واژگان منتقل نمی شود بلکه شیوه ارتباط واژگان در یک نگاه بوطیقایی خود القاء کننده اهداف خاص است. اجزای تشکیل دهنده این سوره در سطوح مختلف نشانه ها اعم از صامت ها و مصوت ها، واژگان و ترکیبات با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند و همگی در قالب یک مجموعه به هم پیوسته یک هدف کلی را دنیال می کنند و آن ترسیم عاقبت دو گروه حق و باطل از مجرای قدرت نمایی های دو گروه و اثبات قدرت برای یکی و نفی از دیگری است.
مقایسه تحلیلی نحوه انعکاس صلح حدیبیه در قرآن کریم و منابع تاریخی (مغازی واقدی، سیره ابن هشام، طبقات ابن سعد و تاریخ طبری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صلح حدیبیه یکی از نقاط عطف تاریخ صدر اسلام می باشد. این واقعه که از نشانه های صلح طلبی اسلام به شمار می رود، بیانگر است که اسلام دستیابی به هدف از راه مصالحه را به طریق جنگ ترجیح می دهد و از طرفی بیانگر تدبیر و اشراف سیاسی رسول الله (ص) در مواجهه با دشمنان اسلام به ویژه مشرکان بوده است. انعقاد این صلح به منزله ی اعلان رسمی برتری مسلمین و به رسمیّت شناخته شدن آنها از سوی کفّار قریش بود. انتشارخبر این صلحنامه منجر به گسترش روز افزون اسلام در شبه جزیره عربستان گردید. صلح حدیبیه و رخدادهای پیرامون آن هم در قرآن کریم و هم درمنابع تاریخی منعکس شده اند. هدف این پژوهش که با رویکرد مقایسه ای – تحلیلی و با استناد به آیات قران کریم، تفاسیر و منابع منتخب تاریخی تدوین شده است، تبیین وجوه تشابه و تفاوت گزارش های قرآن کریم و منابع منتخب تاریخی در رابطه با این صلحنامه است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که در بیان حادثه صلح حدیبیه قرآن کریم و منابع منتخب از نظر پردازشی و نگرشی چه تفاوت ها و تشابهاتی دارند. فرضیه مظرح در این پژوهش بر این مبنا است که با توجه به فلسفه نزول قرآن کریم که همان هدایت بشر است، به نظر می رسد با وجود برخی اخبار مشابه، گزارش قرآن درباره ی این واقعه از نظر نگرشی و پردازشی معطوف به اهداف هدایتی است و با منابع تاریخی منتخب که گزارش های آنها ماهیت تاریخی دارد، متفاوت است.
نقد مبانی ماهیت وحی نبوی قرآنی در اندیشه نصر حامد ابوزید با تأکید بر المیزان
حوزههای تخصصی:
وحی موضوعی کلامی، تفسیری و فلسفی است و یکی از بنیادی ترین معارف دینی به حساب می آید ، پژوهش حاضر با روشی تحلیلی و انتقادی به نقد مبانی شناخت ماهیت وحی از دیدگاه نصرحامدابوزید به عنوان نماینده جریان روشنفکری می پردازد. مهمترین مبانی ابوزید درباره ماهیت وحی قرآنی،نبوی دانستن الفاظ قرآن کریم، تاریخمند دانستن وحی قرآنی و تجربه دینی انگاری آن است، مبنای نبوی دانستن الفاظ قرآن به استناد آیات، دلائل عقلی، اختلاف قرائات و ناسخ و منسوخ، مبنای تاریخمند دانستن وحی قرآنی به استناد تلازم حدوث قرآن و تلازم نزول تدریجی آن با تاریخمندی وحی و مبنای تجربه دینی دانستن وحی قرآنی به استناد شواهدی تاریخی شکل گرفته که جملگی آنها براساس ادله عقلی و قرآنی مبتنی بر مبانی و آراء اندیشمندان قرآنی، نقد و ماهیت الهی الفاظ و معانی وحی قرآنی، محصور نبودن آن در زمان و مکان عصر نزول وعدم دخالت بشر در فرایند وحی اثبات می گردد. تحدی قرآن و اعجاز در فصاحت و بلاغت، اُمی بودن پیامبر و آیاتی که نزول قرآن را با زبان عربی از جانب خداوند می داند وحیانی بودن الفاظ قرآن را ثابت می کند.
قدرت «تکیه» هجایی در تغییر معانی واژگانی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
193 - 216
حوزههای تخصصی:
تحلیل زبانِ گفتاری قرآن کریم، معانی متفاوتی از زبان نوشتاری را نشان می دهد. در این میان، تأثیرگذاری «تکیه» (فشار صوتی هجایی مقابل هجای دیگر)، به عنوان یک عنصر تمایزدهنده معنایی، گاهی نقش مهمی در استنباط مفاهیمِ درست یا نادرست قرآنی ایفا می کند. قدرت تکیه در سطح هجایی درون واژگانی صرف نظر از اینکه در چه مرتبه ای از قوت و ضعف قرار دارد، موضوع اصلی این پژوهش است که واژه های قرآنی را مستقل از عناصر دیگر آوایی، چون درنگ و آهنگ به نمایش می گذارد. فرض بر این است که نقش ممیزی تکیه در سطح واژگان قرآنی و نه در سطح جمله موارد مختلفی هرچند اندک ولی قابل توجه را نشان می دهد. به همین منظور با توجه به ظرفیت این پژوهش، نمونه های مختلفی از این نقش ها انتخاب شد تا کارکرد تطبیقی آن در دگرگونی معانی واژگانی روشن شود که مهم ترین آن ها عبارت اند از: نقش ممیزی برخی از انواع فعل مانند مؤنث و مذکر، مفرد و مثنی، ثلاثی مضاعف و ثلاثی مزید؛ نقش ممیزی برخی از انواع اسم مانند ثلاثی مزید و ثلاثی مجرد، مفرد و مثنی و جمع؛ نقش ممیزی بین انواع حروف معنا و حروف مبنا مانند ممیزی بین «واو» حرف معنا و «واو» حرف مبنا، ممیزی بین «فاء» حرف معنا و «فاء» حرف مبنا، ممیزی بین «أو» حرف معنا و «أو» حرف مبنا؛ مواردی از ممیزی بین منادی و ضمیر متصل، و موارد مشابهی که به شیوه توصیفی، تطبیقی به تحلیل گذاشته شده است، به گونه ای که برای مخاطب، ارزش واجی تکیه به خوبی روشن می شود، هرچند که درصد ارزش واجی تکیه نسبت به ارزش غیر واجی تکیه در زبان عربی به مراتب کمتر است.
«مهریه» در فرهنگ جاهلی و شیوه مواجهه قرآن با آن با تأکید بر زمینه های معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهریه، یکی از مسائل مطرح ازدواج در طول تاریخ است. با توجه به وجوه اشتراک و افتراق «مهریه» در جاهلیت و بعد از نزول قرآن، بررسی این امر جهت تبیین تفاوت نگاه مکتب اسلام و فرهنگ جاهلیت، ضروری می نماید. از این روی، هدف اصلی نوشتار حاضر قرار گرفته که با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع اصیل و تطبیق و تحلیل آثار موجود بر آمده و در نهایت بدین نتیجه رسیده است؛ زن در دوران جاهلیت، کمترین حقوق را دارا بود؛ یکی از حقوق مالی که می توان برای زن در نظر گرفت مهریه بود که قبل از ازدواج به جهت ولایت مطلق و ناروای پدر نسبت به دختر، موضوعیت پیدا نمی کرد و اگر مهریه ای هم متصور بود، در قبال بهره کشی اقتصادی مرد از زن بود که البته آن هم به بهانه هایی توسط شوهر از تملک زن بیرون آورده می شد و در نهایت بعد از فوت شوهر، خود زن و اموال او مثل سهم الارث در اختیار ورثه شوهر قرار می گرفت. در کل زن در جاهلیت، در تعیین مهریه «معقود علیها» بود؛ در ازدواج، طرفین عقد، ولىّ زن و زوج بودند و متعلق عقد، خود زن بود، لکن دین اسلام با ارج نهادن به زن، خود او را طرف عقد قرار داده و رسوم جاهلیت در این زمینه را منسوخ کرده و بضع زن را حق الله شمرده و مهریه را عطیه نامید و آن را با توجه به تدابیر ماهرانه که در متن خلقت برای تعدیل روابط زن و مرد به کار رفته بود، برگردانده است.
امتیاز وحی تنزیلی (ماانزل) از وحی تبیینی(مانزل) و نقش آن در عدم تحریف قرآن (مبتنی بر آیات قرآن و روایات امامیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال سوم پاییز ۱۴۰۱شماره ۱ (پیاپی ۹)
128-146
حوزههای تخصصی:
تحریف قرآن کریم، موضوعی است که از قرون اولیه تا دوران معاصر بخصوص دوران پس از غیبت امام زمان همواره مطرح بوده است و یکی از موضوعات اصلی در علوم قرآن وعلم کلام به شمار می رود. در این زمینه تاکنون کتاب ها و تألیفات بسیاری نگاشته شده و همچنان نیز محل مناقشه بسیاری از علمای کلام و اهل حدیث و فرق گوناگون اسلام است. در متون روایی شیعه نیز روایاتی وجود دارد که برخی ازدانشمندان اسلامی از این گونه روایات تصور تحریف کرده اند. به نظر می رسد مهم ترین عاملی که می تواند به این مناقشات پایان دهد، استفاده از خود قرآن کریم در پاسخ گویی به این موضوع است. در این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحلیل واژگان در صدد تبیین "ماانزل" و "مانزل" در قرآن کریم هستیم که با استفاده از آن به اثبات موضوع عدم تحریف قرآن کریم پی خواهیم برد.از نتایج این مقاله این است که قدرت تبیین پیامبر به واسطه در اختیار داشتن مجموعه کامل علم قرآن است، که به صورت دفعی بر ایشان نازل شده است(ماانزل) «مانُزِّل» را تبیین می کند. همچنین به مناسب بحث واژه های تدبر وتبیین وتفسیر را نیز از نگاه قرآن می کاویم. اهل بیت نیز، علاوه بر اینکه وارث علوم نبوی هستند، به دلیل اینکه از طهارت مطلقه برخوردارند، به «کتاب مکنون» که اصل و حقیقت قرآن است دسترسی دارند،از این رو تیببن وتفسیر همانند پیامبر به ایشان هم واگذارشده است.
بررسی نقش آموزه های قرآن کریم در ساحت خداشناسی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
13 - 26
حوزههای تخصصی:
برخی مخالفان فلسفه و بسیاری از خاورشناسان چنین میپندارند که فلسفه اسلامی تکرار سخنان و نظریات فلاسفه یونان است و نه تنها از تعالیم اسلامی بکلی دور است، بلکه گاهی در تضاد و تعارض با تعالیم قرآنی است. هدف این نوشتار آنست تا با تبیین حد و حدود نقش و تأثیرگذاری قرآن کریم بر یک بحث عقلی و فلسفی، و نیز بررسی آثار فلاسفه مسلمان، نشان دهد که آنها بمنظور بسط و تکامل مباحث فلسفی و بطورخاص، خداشناسی فلسفی از تعالیم قرآنی بهره برده اند و گسترش کمّی و کیفی مسائل، استدلالها، نظریه ها و قواعد فلسفی در این حوزه وامدار تعالیم قرآنی است. این تأثیر و بهره گیری بمیزانی است که به تحول محتوایی و ساختاری فلسفه یونان منتهی شده و رویکرد و نگرش کلی فلسفه اسلامی را از فلسفه یونانی متمایز ساخته است.
گفتمان توحیدی قرآن از همانندی «زمین» با «هفت آسمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه 12 سوره طلاق، زمین را همانند هفت آسمان شمرده است. مسئله اصلی این جستار، آن است که نسبت همانند دانستن زمین با هفت آسمان در انتقال پیام آیه به مخاطبان چیست؟ برای تحلیل گفتمان قرآن از همانندی زمین و هفت آسمان، نیاز است وجه شباهت را در این آیه دریافت. قرآن پژوهان در تبیین وجه شباهت زمین با هفت آسمان، دیدگاه های گوناگونی را بیان کرده اند؛ امّا این دیدگاه ها از نظرگاه های مختلف، به ویژه از منظر ساختار متن، با چالش هایی روبرو است. از این رو در این نوشتار، با نگاهی نو به نشانه های درون متنی آیه، وجه شباهت زمین با هفت آسمان تبیین شد. با واکاوی ساختار آیه نشان داده شد این آیه تاکید می کند که زمین، نه در وجوهی مانند هفت عدد بودن، بلکه در ویژگیِ تحت ربوبیت پیوسته خداوند بودن، شباهت کامل به هفت آسمان دارد. در مجموع به دست آمد این تاکید بر حضور پیوسته خداوند در تدبیر زمین، در برابر باورهای مخاطبان عصر نزول در باره رابطه خداوند با زمین بوده است. از سویی این تاکید بر ربوبیت خداوند بر زمین، پشتیبان نظریِ دستورهای شرعی سوره طلاق برای امتثال این تکالیف است.
تحلیل تفاوت معنایی دو واژه «إنزال و تنزیل» در قرآن کریم بر اساس «محور هم نشینی» واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور «هم نشینی» یا فرایند «باهم آیی» واژگان، از نشانه های زبان شناختی است که نقش سازنده ای در شکل دهی نظام واژگان ایفا می کند. مادّه ی «نزل» که یکی از پربسامدترین واژگان قرآنی است، نزدیک به چهارصد بار در قرآن به کار رفته. در بیان تفاوت معنایی دو واژه «إنزال» و «تنزیل» دیدگاه های متفاوتی در میان مفسران ارائه شده، برخی تفاوت معنایی آنها را در «نزول دفعی و تدریجی» و برخی در «تعدد نزول» قرآن دانسته اند؛ولی با توجه به هم نشین های این واژه ها، مشخص می َشود که چنین نظراتی هماهنگ با بافت آیات نیست،و از دیرباز زبان شناسان بر چنین دیدگاه هایی به دلیل عدم تناسب و هماهنگی آن با سیاق آیات، ایراد گرفتند؛ زیرا در بررسی معانی الفاظ قرآن، غافل از زمینه و بافت درونی و بیرونی آیات، ممکن است ره پویان معارف قرآنی را به بیراهه بکشاند. بنابراین در نوشتار حاضر، که به شیوه تحلیلی-توصیفی انجام یافته، به تفاوت معنایی این دو واژه از زاویه ی معناشناسی «محور هم نشینی» پرداخته شده و دستآورد حاصل نشان می دهد، واژه «إنزال» با واژگان و مفاهیمی هم نشین شده، که بر «نزول عام» و حالاتی عمومی، بدون اختصاص به فرد یا مجموعه ای خاص دلالت دارد؛ ولی واژه «تنزیل» در بافت آیاتی قرار گرفته که بر «نزولی خاص» برای فرد یا مجموعه ی ویژه و یا بر حالات معینی دلالت دارد و تاکید، مبالغه و گستره معنایی بیشتری نسبت به واژه إنزال افاده می کند و هم چنین کلمه تنزیل با مفاهیم خاصی از جمله، فرود آمدن باران رحمت «غیث»، «تقدیر و اندازه گیری امور»، «اختصاص قرآن به پیامبر» و «اختصاص نشانه های آفاق و انفس به خداوند»، هم نشین شده است.
تبارشناسی ماده «کَ ت ْب» در زبان های سامی با کاربردهای معانی آن در قرآن و عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشتقات (کَتْب) از پر بسامدترین واژگانِ قرآن، عهد عتیق و عهد جدید است. این ماده در غالب شاخه های زبان های سامی با کمترین اختلاف در ساختار و معنا به کار رفته است. حوزه ی معنایی ماده ی کتب در فرایند زمان توسعه یافته و در زبان عربی علاوه بر حفظ معنای اولی، معنای جدیدی به خود گرفته که در هیچ یک از دیگر شاخه های زبان سامی وجود ندارد. مهمترین مشتق این ماده، واژه ی «کتاب» به معنای مصطلح است که در زبان های سامی رایج و پر کاربرد و در متون مقدس از واژگان محوری و کلیدی است. این پژوهش با روش تاریخی تطبیقی - تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای ابتدا به تبار شناسی و تحلیل ماده ی «کَتْب» در مهمترین شاخه های زبان سامی پرداخته و سپس کارکردهای متعدد مشتقات این ماده را در قرآن و عهدین بررسی و وجوه اشتراک و افتراق را مشخص کرده است. «کَتْب» به معنای «نوشتن» از معانی اصلی این ماده در تمامی شاخه های زبان سامی است که در قرآن و عهدین متبلور یافته است و اوج آن نسبت دادن نوشتن به خداوند با محوریت شریعت و قوانین الهی در هر سه دین ابراهیمی است. کتابت با شواهد عهدینی ابتدا با تراشیدن روی سنگ، لوح و چوب و سپس به نوشتن با مرکب روی طومار و کاغذ، توسعه یافته است.
ارزیابی دیدگاه مفسران در زمان وقوع فساد و سرکوبی بنی اسرائیل قبل از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
۱۰۴-۸۵
حوزههای تخصصی:
در سوره اسراء اشاره به دو فساد بنی اسرائیل شده است. عده ای از مفسران وقوع این فسادها را در زمان های گذشته دانسته اند. از این میان بخش قابل توجهی از تفاسیر، وقوع این فساد و سرکوبی آن را در زمان بُختُ الن َصَّر می دانند. حال آنکه در هیچ یک از روایات مصداق «أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ» به افرادی در گذشته اطلاق نشده است و به تبع آن فساد بنی اسرائیل و همچنین سرکوبی فساد بنی اسرائیل نیز توسط «أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ» در آخرالزمان تحقق خواهد یافت. صاحب جامع البیان وقوع این فساد و سرکوبی آن را در زمان بُختُ ن َّصر می داند اما بقیه مفسران در این باره یا نظریه جدیدی را ارائه نکرده اند یا بدون هیچ گونه اظهارنظری در مورد آن، صرفاً به نقل نظر وی پرداخته اند. مقاله حاضر با بررسی و تحلیل متون تفسیری، به نقد و بررسی امکان وقوع فساد مطرح شده در آیه چهارم سوره اسراء در قبل از اسلام، می پردازد. وقوع فساد و سرکوبی آن در زمان قبل از اسلام به ویژه توسط بُختُ ن صر، را بر پایه شواهد تاریخی موجود و دلایل روایی و تحلیل منطقی ردّ نموده و امکان وقوع این وعده را اولاً به دوران پس از اسلام و سپس به طور دقیق تر به حوالی زمانی دوران آخرالزمان و قبل از ظهور موکول می نماید.