فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
برخی فلاسفه غربی معتقدند حقایقی در نفس انسان وجود دارد که گویی انسان آن را از جهان دیگری با خود به همراه آورده و پیش از تولد دنیوی واجد آنها بوده یا به نحو دیگری در سرشت انسان نهاده شده اند. طبعاً این حقایق، از جهت هستی شناختی، از تجربه نشئت نگرفته اند. معرفت به چنین حقایقی «معرفت فطری» نام دارد. اما عمده فلاسفه اسلامی، ضمن پذیرش اصل «فطرت» در انسان، فطری بودن معرفت را رد کرده اند. در قرآن نیز، صریح برخی آیات دال بر عدم فعلیت معرفت فطری است، لیکن ظاهر آیات دیگر به نحوه ای از فعلیت معرفت فطری اشارت دارد. مدعای نوشتار حاضر این است که تعارض نمای فوق را به دو شیوه می توان برطرف کرد: (1) اخذ ظاهر آیات دسته نخست و تأویل آیات دسته دوم به نفع آیات دسته نخست (شیوه تفسیری)؛ (2) تفکیک علم حصولی و علم حضوری، به این معنا که آیات دسته نخست در مقام تبیین علم حصولی است و آیات دسته دوم در مقام تبیین علم حضوری (شیوه فلسفی). نتیجه این که از منظر تفسیری، معرفت فطری در بدو خلقت به نحو بالفعل حاصل نیست، و در منظر فلسفی، معرفت فطری صرفاً ناظر به علم حصولی (که عمده علوم بشری را در بر می گیرد) به نحو بالفعل حاصل نیست، ولی ناظر به علم حضوری به نحو بالفعل حاصل است.
بررسی آموزه نجات در الاهیات اوریگن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
229 - 241
حوزههای تخصصی:
مبحث نجات در مسیحیت از جمله آموزه های اساسی است که هم کتاب مقدس و هم سنت رسولان و هم آثار برجای مانده از آباء کلیسا به آن پرداخته اند. اصل بنیادین در آموزه نجات در میان آباءِ یونانی زبان به طور عام و اوریگن اسکندرانی به طور خاص، شخص مسیح است. از نظر اوریگن نقشه نجات توسط پدر آسمانی طرح ریزی شده و توسط یگانه پسرش به اجرا درآمده است. مومن مسیحی با توبه و تعمید، در مسیر رشدِ معنوی قرار گرفته و با تأمل در کتابِ مقدس که همان حقیقت لوگوس یا پسر است و استقامت در کسب علم روحانی با کمک روح القدس به فیضِ نجات نائل می شود. آخرین مرتبه روحانی در مسیر نجات یکی شدن و فنایِ در لوگوس بوده که جانِ جهان است. یکی شدن با لوگوس و زندگی به شیوه مسیح و کسب فضائل اخلاقی همان خداگونگی است که در اندیشه اوریگن عبارت اُخرایِ نجات است. اوریگن دامنه رحمت و محبتِ پدر آسمانی را چنان وسیع و همه گیر می بیند که به موجب آن تمامی مخلوقات در غایتِ امر طعم رستگاری را خواهند چشید. شاید بتوان مهمترین نظریه اوریگن در بابِ نجات را نظریه شمول گرایی برشمرد که به موجب آن حتی گنهکاران و بالاتر از آن شیاطین نیز در نهایت به نجات خواهند رسید. نظریه ای که به کام کلیسا خوش نیامد و یکی از دلایل تکفیر اوریگن شد.
موضوع شناسی ورع برای فقه المعرفه و العقیده، فقه الاخلاق و فقه العمل بر اساس روایات
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
61 - 84
حوزههای تخصصی:
موضوع فقه، رفتار مکلفان است که علی رغم اختلاف های میان فقیهان در شمولیت این موضوع، می تواند بر اساس نظر برخی، شامل سه حوزه فقه المعرفه و العقیده، فقه الاخلاق و فقه العمل باشد. فارغ از اختلافات در اصل مسئله، ورع نیز از واژگانی است که به تناسب کاربردهای مختلف در فقه به عنوان خصلت قاضی، مجتهد و مفتی و همچنین، گستردگی معنایی در روایات می تواند در هر سه حوزه فوق مطرح شود و موضوع حکم فقهی باشد. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی درصدد پاسخ به این سؤال است که باتوجه به ارتباط واژه «ورع» با سایر واژگان در روایات، ورع موضوع کدام یک از سه حوزه فقه المعرفه و العقیده، فقه الاخلاق و فقه العمل خواهد بود؟ جامعه آماری این پژوهش شامل 346 حدیث است که با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 کدگذاری شدند. محدود دانستن ورع به محدوده فقه الاخلاق و فقه المعرفه و العقیده به دلیل وجود روایات متعدد که ورع را در زمره عمل یا مساوی با آن می دانند، صحیح نیست، بلکه ورع در محدوده فقه العمل نیز داخل است و محدود دانستن آن به باب های قضاوت، اجتهاد و تقلید و نماز در فقه العمل نیز کفایت نمی کند، بلکه ورع باید در باب عبادات فراتر از اوصاف امام جماعت نیز مطرح شود و چه بسا بتوان ورع را از اوصاف واجب همه بندگان و مکلفان اعم از مجتهد و مقلد دانست. در نهایت، ورع و واژگان مثبت همراه آن در روایات در صورتی موضوع فقه المعرفه و العقیده خواهد بود که دارای وصف معرفت شناختی باشد و اگر از مرحله شناختی خارج شد و به ظهور و بروز ظاهری در اعمال و رفتار انسان نرسید، در حوزه فقه الاخلاق وارد خواهد شد و اگر در قالب رفتار و فعل انسان عرضه شد، باید در وادی فقه العمل به دنبال حکم فقهی آن گشت.
بستر نوافلاطونی فلسفۀ اشراقی سهروردی: فلسفه به مثابۀ تصوف
منبع:
الهیات سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
147 - 172
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با تحلیل مضامین نور و عشق در آثار سهروردی نشان داده شده است که عشق در سه ساختار: عشق و نور، عشق و اشراق، و عشق (مهر) و قهر زیرساخت اصلی کتاب حکمه الاشراق را تشکیل می دهد. همچنین در فلسفه سهروردی نظریه «فیض» (صدور) نوافلاطونیان تحت عنوان نظریه «اشراق» به مجرایی از نور برای جریان یافتن عشق الهی تبدیل شده است. بدین ترتیب در نظام حکمت اشراق اصطلاح فیض در فلسفه با اصطلاح عشق (محبت) در تصوف (عرفان) پیوند یافته است و اصطلاحات فلسفی سهروردی محملی برای بیان نظریات عرفانی وی به شمار می آیند. بر این اساس می توان ارتباط میان عوالم سافل و عالی در نظام سهروردی را تحت عنوان الگوی «نردبان شوق» ترسیم نمود که بازتابی از یک الگوی کهن تر فلوطینی است. در این الگو همه چیز بر اساس فرایند صدور (اشراق) از خداوند پدید می آید و بر مبنای فرایند عشق، آرزومند رجعت به سوی او است. همچنین از طریق این اسطوره، خدا و انسان و نور وظلمت با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. چنانکه این اسطوره فلسفی، با اسطوره بی اعتنایی تقریباً حلاج گونه سهروردی به زندگی نیز مطابقت دارد.
رویکرد انتقادی به مناسبات دین و اخلاق از منظر حلمی ضیا اولکن
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
25 - 40
حوزههای تخصصی:
دین و اخلاق، دو پدیده ی اساسی در زندگی انسان می باشند که مناسبات این دو، مسئله ای چالشی میان اندیشمندان است؛ به طوری که کیفیت ارتباط دین واخلاق، در نحوه ی عمل به آن دو، تأثیر گذار است. یکی از اندیشمندانی که در خصوص رابطه ی این دو پدیده، با توجه به تلاقی سنت و مدرنیته در عصر پساروشنگری اظهار نظر می نماید، حلمی ضیا اولکن، فیلسوف، متفکر و جامعه شناس ترکیه ای می باشد که دیدگاه های تأثیرگذاری بیان داشته است. از این رو، پس از بررسی چیستی دین و اخلاق از منظر اندیشمند حاضر، مناسبات آن دو، به صورت تحلیلی، در این مقاله، مورد ارزیابی قرار می گیرد. از منظر این اندیشمند، دین و اخلاق، دو مقوله ی منفک بوده و تنها در برخی شرایط خاص، امکان تلاقی و تعامل ثانوی آن دو، امکان پذیر می باشد. کامل ترین تلاقی دین و اخلاق، در دین اسلام متجلی شده است که دلیل آن نیز اعتقاد به جاودانگی روح و مسئله ی الوهیت می باشد. همچنین علی رغم اینکه اولکن تلاش نموده دیدگاه های غربی جدید الورود به جامعه اسلامی را به میراث دینی کشور ترکیه و مناطق حومه نزدیک کند؛ اما انتقاداتی از قبیل ثانوی دانستن رابطه ی دین واخلاق، تاریخی و اجتماعی قلمداد نمودن دین، نادیده گرفتن ضمانت اجرایی اخلاق و بی توجهی به دیدگاه های اندیشمندان اسلامی متوجه نظریه ی وی می باشد. مقاله ی حاضر، با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع و کتب حلمی ضیا، نگاشته شده است.
تحلیل و نقد سلوک عرفانی و رهایی انسان منهای خدا در آیین جَیْنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
147 - 163
حوزههای تخصصی:
یکی از آموزه های مشترک آیین جَیْنه با دیگر ادیان هندی، باور به رنج بار (دوکْهه) بودن زندگی دنیوی و قاعده عمل و عکس العمل (کَرْمَه) و همچنین گردونه زاد و مرگ های پیاپی (سَمْساره) است؛ ولی آیین جَیْنه برخلاف بیشتر ادیان هندی، انسان را در این گردونه رنج بار، تنها و محروم از یاور و مددکاری آسمانی می داند که بتواند با استمداد از او به مقام رهایی نائل آید. این انسان برای رسیدن به مقام رهایی (مُکشه)، کاملاً تنهاست و باید به توانایی های خود متکی باشد. براساس آموزه های این آیین، فرد سالک تنها با کمک دو اصل «ریاضت های سخت جسمانی» (تَپَس) و «رعایت اصل عدم خشونت» (اهیمْسا) می تواند اثرات کَرْمَه بر روح (جی وَه) خود را نابود کند و کمالات ذاتی روح را که از ازل در آن نهفته بوده است، آشکار سازد. اکنون چگونگی این سلوک به شیوه توصیف و تحلیل در راستای دانش افزایی دین پژوهان در این عرصه ارائه خواهد شد و به اجمال براساس سلوک عرفانی مطرح در آیین جَینه می توان گفت که سالک در تلاش است تا روح خود را با طی چهارده مرحله رشد معنوی از تأثیرات منفی آثار کردار گذشته رهایی بخشد و به جایگاه رهایی نهایی (کِولین) دست یابد.
مبانی متمایز عرفان شیعه در نسبت با مدرنیته از دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
191 - 217
حوزههای تخصصی:
عرفان شیعه بین فشار دو نحله فکری، عالمان فقهی سنتی اسلامی و مبانی پیشرفت گرا و تقدس گریز مدرنیته، قصد دارد اصول متمایز خود را تعیّن ببخشد. مسئله اصلی که قصد پژوهش آن را داریم این است که اصول عرفان شیعه در رابطه با مبانی مدرنیته چه حرفی برای گفتن دارد و مبانی عرفان شیعه در این مورد چه تمایزی با سایر عرفان ها دارد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل متن، مبانی متمایز عرفان شیعه را از کلام و تعالیم امام خمینی استخراج و با روش مقایسه تحلیلی، تعارض و توافق های عرفان شیعه با مبانی مدرنیته را تشریح کرده است. نتایجی که از این پژوهش حاصل شده است عبارت اند از اینکه عرفان شیعه مبانی اصیل و متمایزی از سایر عرفان ها دارد و در این زمینه کاملا مبتنی بر اصول حقه اسلامی است؛ مبانی شهودگرایی، باطنی گرایی و ضرورت تزکیه نفس در عرفان ها با مبانی عقل گرایی، علم گرایی، تقدس زدایی و رفاه اقتصادی مدرنیته تعارض دارد و امام خمینی با ارائه مبانی عرفان شیعه، علم گرایی، عقل گرایی و توسعه اقتصادی مدرنیته را با تقدس و معنویت گرایی عرفانی توافق بخشید و ابعاد مادی، اجتماعی و سیاسی انسان را در دل بُعد روحانی و حقیقت وحدانی هستی بازتعریف می کند. به این ترتیب عرفان شیعه در قالب نظام سیاسی جمهوری اسلامی قادر به پاسخگویی به نیازها و معضلات انسان مؤمن در جامعه مدرن خواهد بود.
نقد رویکرد العثیمین به توحید بر پایه آرای توحیدی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
219 - 236
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی بر پایه برهان صدیقین در تقریر خاص خود، باور به وجود خداوند را تنها بر باور به نفی سفسطه استوار کرده و با چنین رویکردی، خداباوری را به ایده ای با بیشترین مخاطب جهانی تبدیل کرده است، اما وهابیت معاصر هم چون اسلاف خویش با چشم پوشی از تأمل عقلی درباره وجود خداوند به بهانه اینکه هیچ انسانی وجود خداوند را منکر نیست، و با تقسیم بندی های استحسانی و نیز تفسیرها و تطبیق های ناروا نسبت به توحید در عبادت، فقط در آتش تکفیر نسبت به دیگر مسلمانان دمیده است. این پژوهش با مقایسه رویکرد علامه طباطبایی به مسئله وجود خداوند، توحید ذاتی و توحید صفاتی با رویکرد محمد بن صالح العثیمین در تفسیر کتاب «التوحید» محمد بن عبدالوهاب به آن مسائل، با روش استنادی، تحلیلی به پیامدهای رویکرد العثیمین پرداخته و نشان داده است که ناتوانی وهابی ها از بررسی عقلی و فرافرقه ای مسئله وجود خداوند، احتراز آن ها از تحلیل عقلی توحید ذاتی، و گریز از پاسخگویی به پرسش بنیادین توحید صفاتی به ناکارآمدی ایده توحید در قرائت آنها انجامیده است؛ در مقابل، تأکید آن ها بر مصادیق توحید الوهیت نتیجه ای غیر از اخراج قاطبه مسلمانان از دایره اهل توحید نداشته است.
حضرت عیسی(ع) در گفتمان حدیثی شیخ صدوق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
19 - 36
حوزههای تخصصی:
بخش قابل توجهی از احادیث شیعه درباره ی شخصیت حضرت عیسی(ع) و تعالیم، اقوال و مناقشات پیرامون ایشان وارد شده اند. در این میان، تصویر یا انگاره ی این شخصیت الهی، در احادیث شیخ صدوق جلوه ی ویژه تری دارد و توسط روایات نقل شده از جانب او، بیش ازپیش وارد گفتمان حدیثی شیعه شده است. پژوهه ی حاضر می کوشد با روشی توصیفی تحلیلی تصویر ارائه شده از شخصیت حضرت عیسی(ع) را در ضمن احادیث نقل شده توسط عالم اخباری مکتب قم، یعنی ابن بابویه، نشان دهد و در ضمن، ارتباط و پیوند برخی از اندیشه های شیعه با حضرت عیسی(ع) را نمایان سازد. نتایج نشان می دهد که این احادیث از سویی برای شناختن هویت عیسی(ع) وارد شده اند و ازسویی دیگر در پیوند وی با مسائل و اصول مهمی همچون توحید، نبوت و امامت مطرح گشته اند؛ ازهمین رو ارتباط آن حضرت با مسئله ی وصایت، مهدویت، فترت، بشارت به آمدن پیامبر اسلام(ص)، مسئله ی غلو و پاسخ به برخی شبهات مطرح شده از جانب برخی فرقه ها و مسائل دیگر، ازجمله موضوعاتی هستند که از طرفی هویت حضرت عیسی(ع) و ازطرف دیگر هویت بخشی ایشان به برخی آموزه های شیعی را در احادیث نقل شده توسط ابن بابویه نمایان می سازد.
خداباوری فطری و روش های اثبات آن در قرآن کریم با رویکرد پاسخ به شبهات آتئیست ها در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
209 - 230
حوزههای تخصصی:
از مباحث مهم در حوزه دین پژوهی و علم کلام، مسئله فطرت است. این موضوع از زوایای متفاوتی مورد توجه اندیشمندان دین قرار گرفته است؛ از جمله فطرت و دین، فطرت و گرایش به خدا، و همچنین پاسخ به این سؤال که آیا گرایش به خدا در ضمیر انسان نهاده شده است یا خیر؟ در نحوه نگرش به هستی، دو دیدگاه مهم وجود دارد: یکی با نگرش مادی، آفرینش را از ماده و به طور کاملاً تصادفی عنوان می کند که بر اساس آن نیازی به آفریننده نیست. آتئیست ها طرفدار این دیدگاه هستند. دیدگاه دوم آفرینش را مجموعه ای از پدیده ها می بیند که نیازمند آفریننده است. خداباوران طرفدار این دیدگاه هستند. بر پایه نگرش آن ها، گرایش به خدا مقوله ای صرفاً اکتسابی نیست؛ بلکه با سرشت آدمی هماهنگ بوده و بر پایه برهان و استدلال عقلی استوار است. آن ها برای اثبات جهان بینی خود استدلال هایی آورده اند که به دو دسته کلی قابل تقسیم است: برخی مبتنی بر برهان عقلی و برخی ریشه در فطرت انسان دارد. نوشتار حاضر که به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی-تحلیلی سامان یافته است، تلاش می کند با مقوله خداباوری فطری یا گرایش فطری به خدا و روش های اثبات آن از منظر قرآن کریم، مثل روش استدلال شهودی، روش تذکر، روش مقایسه، و روش تفکر، به شبهاتی چند از آتئیست ها مانند «همه کودکان آتئیست هستند و خداناباور به دنیا می آیند» و «با رشد علم و تکنولوژی شاید در آینده دینداری و اعتقاد، نوعی اختلال روانی قلمداد شود» در فضای مجازی پاسخ دهد.
بررسی تطبیقی مبانی عقلانیّت از نگاه علّامه طباطبائی و محمد الجابری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
157 - 186
حوزههای تخصصی:
بی تردید عقل در ایجاد و توسعه معرفت و بتبع آن در معرفت دینی نقش اساسی دارد. شکل گیری فهم از دین و شریعت نیز به عقل بشری مرتبط است و نوعی همبستگی میان دین و عقل برقرار است. اما اندیشمندان در چگونگی، حدود و ارتباط آن با معرفت وحیانی اختلاف نظر دارند. در این تحقیق، دیدگاه محمد عابد الجابری که از جمله جریانات فکری نوین معاصر است با دیدگاه علّامه طباطبائی به صورت تطبیقی در این زمینه ها مدنظر بوده تا ظرفیت های هر کدام برای پاسخ گویی به مسائل اجتماعی و سیاسی در حوزه دین سنجیده شود. بر این اساس، موضوع پژوهش این چنین سامان یافت؛ «بررسی تطبیقی مبانی عقلانیت از نگاه علّامه طباطبائی و محمد الجابری». روش توصیفی-تحلیلی در آثار هر دو اندیشمند پیشرفته و شاخصه های مؤثر در عقلانیت هر کدام را احصاء نموده. یافته های تحقیق نشان داد که مبانی عقلانیت عبارتند از: در اندیشه الجابری، فرهنگ، جامعه، تاریخ در تکون عقل اصالت داشته و منحصر در آنهاست ولی در نگاه علّامه طباطبائی، دین، وحی و فطرت توحیدی اصالت داشته و نقش فرهنگ، جامعه و تاریخ در تکون عقل در چارچوب دستگاه آفرینش و تحت هدایت الهی نقش ایفا می نمایند.
بررسی مصاحبت، ارتباط روایی و علاقه مندی برخی نخبگان سیستانی با امام رضا(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
125 - 148
حوزههای تخصصی:
مسلمانان با توجه به حدیث اجماعی ثقلین توجه خاصی به عترت(ع) دارند. در این میان سیستانیان که در برخورداری از برخی خصال انسانی چون خداباوری، جوانمردی و جانبداری از عترت(ع) شهره اند، علاقه و ارتباطات خوبی با امام رضا (ع) داشته اند. بررسی و تحلیل گزارش های مرتبط با آن امام(ع) نشان می دهند لااقل سه نفر سیستانی یا سیستانی تبار - ابوخالد سجستانی، محمد بن فرج رخجی و محول(مخول) سجستانی – در زمره اصحاب امام رضا(ع) بوده اند. علاقه مندی به امام رضا(ع) در دوره های بعد نیز در رفتار و گفتار برخی نخبگان سیستانی چون ابن ابی داوود سجستانی، ابن حبان بستی و سنایی غزنوی جلوه کرده است. ابن ابی داوود و ابن حبان بستی که در بستر مذهبی تسنن اندیشه و عمل کرده اند با امام رضا(ع) ارتباط روایی داشته اند. در این بین، ابن حبان اگر در جایی اظهاراتی قابل تأمل در باره آن امام(ع) داشته، در مواضع دیگر با ذکر تجربه مکررش از زیارت امام رضا(ع) و حاجت روایی خود پس از زیارت، جسارتش را جبران کرده است. عارف و شاعر مشهور، سنایی غزنوی نیز طی قصیده ای بلند ضمن بهره وری از آیات و روایات از جایگاه دینی عترت به ویژه امام رضا(ع) یاد کرده است.
بررسی انتقادی رویکرد خداباوری گشوده در حل مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
273 - 283
حوزههای تخصصی:
هر رویکرد و مکتب جدیدی در کلام و فلسفه دین برای ارائه جامعیت و انسجام خود باید در مسائل مختلفی که خداباوران با آن ها روبه رو هستند راه حلی بیابد. خداباوری گشوده، که در اعتراض به عدم انطباق خداباوری کلاسیک با کتاب مقدس و تکیه و پیروی محض آن از متافیزیک و فلسفه یونانی به وجود آمد، در همین زمینه تلاش کرد و مبتنی بر آموزه گشودگی به ارائه راه حل های خود در این مسائل پرداخت. مسئله شر نیز یکی از آن هاست که الهی دانان گشوده ضمن بازتعریف رابطه خداوند با جهان، با رویکردی تقلیل گرایانه نسبت به قدرت خداوند و بر اساس دفاع مبتنی بر عشق، سعی در حل آن کردند. اما رویکرد آن ها در این مسئله با نقدهای جدی مواجه است؛ طوری که علاوه بر نادیده گرفتن قدرت قهری خداوند حتی در انتساب صفت عشق به او نیز ناموفق بوده اند. بازگشت به الهیات کلاسیک و وجود پارادوکس در مفهوم شر گزاف از جمله مهم ترین نقدهایی است که در رابطه با دفاع آن ها مطرح می شود. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی رهیافت خداباوری گشوده در حل مسئله قرینه ای شر مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرد. چون به رغم پژوهش های اندکی که در خصوص این مکتب الهیاتی صورت گرفته نگاه و رویکرد آنان در حل مسئله شر تاکنون مورد ارزیابی قرار نگرفته و این مهم در جستار حاضر محقق شده است.
صهیونیسم چالش جدی در برابر انقلاب اسلامی ایران با رویکرد حکومت زمینه ساز(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
133 - 158
حوزههای تخصصی:
صهیونیسم یک تفکر خطرناک است که چند قرن پیش به وجود آمده و تاکنون ادامه داشته است و صهیونیست ها در زمان فعلی، در سطح جهانی در حال فعالیت هستند و بر مراکز و رسانه های مهم جهانی نیز تسلط دارند. خطر صهیونیسم برای اسلام و مسلمانان از امور قطعی است و آنان تلاش کرده اند تا بر امور مسلمانان تسلط پیدا کنند و در موارد مختلف، از جنگ و خشونت علیه مسلمان نیز ابایی نداشته اند. بعد از انقلاب اسلامی ایران، دشمنی صهیونیسم جهانی و رژیم صهیونیستی با انقلاب اسلامی آغاز شد و از هیچ تلاش و حرکتی در جهت ضربه زدن به این انقلاب کوتاهی نکردند؛ تهاجم فرهنگی، ایجاد مشکلات سیاسی، اعمال تحریم های اقتصادی، جلوگیری از پشرفت علمی و تهدید و اقدامات نظامی از بارزترین نمونه های این دشمنی ها بوده است. به نظر می رسد علت این دشمنی ها، علاوه بر لطمه های اقتصادی، فرهنگی و... که انقلاب اسلامی بر استکبار جهانی و صهیونیسم وارد کرده است، آن است که صهیونیست ها متوجه شده اند که این انقلاب در مسیر زمینه سازی برای ظهور منجی عالم بشریت و حکومت جهانی ایشان، قرار دارد و ادامه این مسیر موجودیت اسرائیل و صهیونیسم را با مخاطره جدی روبرو می کند.
بررسی تطبیقی نقد نسخه شناسی عهد جدید و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
21 - 36
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه محوری متون مقدس در دو دین اسلام و مسیحیت، ضروری است که مطالعاتی همه جانبه درباره متون مقدس این دو دین بزرگ صورت پذیرد. در این راستا، مطالعات تطبیقی جایگاه ویژه ای در تبیین این امر خواهند داشت. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و انتقادی به بررسی نسخه های خطی عهد جدید و قرآن کریم پرداخته و به دنبال بررسی تطبیقی اعتبار و وثاقت این دو متن از منظر نقد نسخه شناسی است. بررسی قدیمی ترین نسخه های خطی عهد جدید حاکی از آن است که عهد جدید دستخوش تغییراتی توسط نسخه برداران شده و این تغییرات صرفاً ناشی از خطای نسخه برداران نبوده است و در برخی موارد، این متون به سبب تأکید بر آموزه های الهیاتیِ مورد اختلاف مسیحیان نخستین دستخوش تغییراتی شده اند. از طرفی، اختلاف بسیار اندکی در میان نسخه های خطی قرآن کریم به چشم می خورد و اگر بخواهیم عهد جدید و قرآن را صرفاً از حیث وثاقت نسخه های خطی آنها بررسی کنیم، نسخه برداران قرآن توجه و اهتمام بسیار بیشتری برای حفظ این کتاب داشته اند؛ حال آنکه نسخه برداران عهد جدید در بسیاری از موارد، متن را آزادانه تغییر داده اند.
واکاوی شخصیت حضرت دانیال نبی(ع) در متون ادیان ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
53 - 72
حوزههای تخصصی:
حضرت دانیال(ع) جوانی یهودی که در ایام حمله نبوکدنصر به اورشلیم دستگیر و به بابل تبعید شد، با وجود مشکلات عدیده ای که در ایام اسارت با آنها مواجه بود، توانست به جایگاهی ویژه در دربار پادشاهان دست یابد. گرچه در یهودیت و مسیحیت درباره پیامبر بودن آن حضرت اختلاف است، لیکن روایات اسلامی نبوت آن حضرت را تأیید می کنند. بررسی ابعاد مختلف زندگی آن حضرت، اعم از بعد اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، فقهی، سیاسی و اجتماعی در قالب بررسی متون، و بالاخص کتب منتسب به دانیال نبی، و با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی، از مهم ترین مباحث این نوشتار است. مهم ترین نتیجه ای که از بررسی ابعاد مختلف زندگی آن حضرت حاصل می شود، این است که حضرت دانیال(ع) در ادیان ابراهیمی از پیامبرانی معرفی شده که دارای ویژگی های برجسته ای است. بیشترِ مباحث مربوط به حضرت دانیال(ع) در متون معتبر ادیان ابراهیمی با یکدیگر مشابهت دارند و این نکته در هم گرایی هرچه بیشتر ادیان ابراهیمی اثرگذار است.
مقایسه غایتمندی آفرینش نزد متکلمین و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸
361 - 396
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات اساسی در تفکر اسلامی، مسئله غایتمندی آفرینش است. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا خداوند در آفرینش موجودات غایتی را در نظر داشته و یا اینکه خداوند منزه و بی نیاز از غرض و غایت است؟ موضع اتخاذی هر یک از متفکران براساس مبانی خود، متفاوت است. نگارندگان درصد هستند تا به تبیین غایتمندی آفرینش از دیدگاه متکلمان و ابن سینا بپردازند. معتزله معتقد به غایتمندی آفرینش الهی و اشاعره قائل به عدم غایتمندی آفرینش خداوند جهت نفی هرگونه فقر ذاتی خداوند هستند. ابن سینا براساس دستگاه فلسفی خود، نگاهی متفاوت به این مسئله دارد. او همانند معتزله عدم غایتمندی آفرینش را عبث می داند و در عین حال همچون اشاعره وجود غایت در آفرینش را مخالف توحید می داند. ابن سینا با بیان طرحی نو، معتقد است به وجود آمدن این جهان، براساس غایت صورت نگرفته است. او قائل است علت تحقق موجودات، علم عنایی خداوند می باشد. روش این پژوهش از سنخِ توصیفی-تحلیلی است.
تبیین نقش اندیشه مهدویت در جهت دادن به آرمان های نسل جوان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
65 - 84
حوزههای تخصصی:
آرمان خواهی یکی از برجسته ترین ویژگی های جوانان شمرده می شود. وجود موانع مختلف و فراهم نبودن شرایط کافی در عصر کنونی سبب شده است؛ جوانان با معیارهای آرمان های واقعی، آشنایی کافی نداشته باشند. از این رو جوان امروزی باید با معیار تشخیص آرمان های واقعی آشنا بوده و برای تحقق آنها، نقش آفرینی کند. در این نوشتار که با روش توصیفی _ تحلیلی نگاشته شده است، بر آنیم که نقش آموزه مهدویت را در جهت دهی آرمان های واقعی نسل جوان تبیین نمائیم. جوان آرمان خواه است؛ اما آرمان خواهی او باید با شکلی مناسب و جهتی درست، سرعت رسیدن جوان به قله های سعادت را تنظیم نماید. اندیشه مهدویت از بالاترین ظرفیت ها برای جهت دادن به آرمان خواهی نسل جوان برخوردار است. ظرفیتی که می تواند بذر بالاترین آرمان ها را دردل جوانان بیفشاند و این بذر را در مناسب ترین زمان ممکن و با بهترین شیوه ها رشد داده، ثمرهای بی نظیر و فراوان آن را به دیگران معرفی نماید. آرمان ها اگر در کارگاه مهدویت رنگ آمیزی شوند، در تمامی عرصه های زندگی یک جوان اثرگذار خواهند بود؛ در عرصه بینش ها، معرفت یک جوان را با جهشی بی نظیر مواجه خواهد کرد. چنان که در عرصه انگیزشی، انگیزه های لازم برای تلاش و تکاپو را به جوانان ارزانی خواهند کرد. تنها این اندیشه است که می تواند، تمامی اعمال یک جوان را در مسیر هدایت قرار داده و از هر جهت سعادت دنیا و آخرت او را تأمین و تضمین نماید. آرمان سازی مطلوب، جهت دهی مطلوب، شکل دهی صحیح، سرعت بخشی، امیدآفرینی، انگیزه سازی و رفتارآفرینی از جمله مواردی هستند که این آموزه به خوبی می تواند در آنها نقش آفرین باشد.
نقد و بررسی فرایند واژه گزینی و اشکال آن در نیایش های امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
165 - 185
حوزههای تخصصی:
آثاری که از خاندان اهل بیت پیامبر(ص) در میان ما به ودیعه نهاده شده، از برجسته ترین و زیباترین متون در هر عصر و زمانی به شمار می رود؛ بنابراین می طلبد هر یک از پژهشگران به فراخور توان علمی خود به کشف زیبایی ها و بیان جنبه های متعدد این میراث بزرگ اسلامی بپردازند. از آنجا که واژگان سهم بسیاری در شناخت سبک نویسنده، ارزیابی صناعت و فصاحت متن ادبی و شناخت اندیشه ها و مضامین درونی و پنهانی متن دارند، واکاوی آن ها به عنوان مؤلفه یک متن ادبی کمک شایانی به پژوهشگر می کند تا جهات مختلفی از اثر تنها با بررسی در یک مقوله کاوش شود. در میان انواع مختلف عناصر زبانی، شناخت واژه ها راهی برای تشخیص دقیق هنرنمایی ها و فصاحت و بلاغت نوشته های معصومین (ع) و تمایز آن با سبک غیر معصومین است. از آنجا که نیایش ها و ادعیه معصومین(ع) به عنوان یکی از مهم ترین انواع ادبی و دینی به شمار می رود که از جهت زبانی و گفتاری از اهمیت ادبی بالایی برخوردار است؛ این مقاله به روش توصیفی تحلیلی مقوله واژه گزینی و اشکال مختلف آن در نیایش های امام رضا (ع) بررسی کرده است. هدف پژوهش پاسخ به پرسش هایی همچون چگونگی نحوه کاربست واژگان و انواع و کارکردهای مختلف آن در نیایش های امام رضا (ع) و میزان بسامد آن ها در تنوع سبک ها و تناوب مضامین است. ایشان در دعاهایشان از واژگان انتزاعی، نشاندار، صریح و خاص بیشتر بهره گرفته و به اصل سازگاری واژگان با موضوع نیایش و موقعیت ها و مضامین به کار رفته در آن ها توجه کرده است.
اربعین، استمرار تجلّی نفس قدسی امام معصوم
حوزههای تخصصی:
نفس از منظر دین و حکمای اسلامی جوهری الهی و دارای مراتبی چون نفس نباتی، حیوانی و انسانی است؛ و نفس قدسی را می توان از بالاترین مراتب نفس انسانی دانست. صاحب این نفس به دلیل رهایی از تعلقات و نیز پیراستگی از هرگونه رجس و پلیدی، به تدریج به مراتب عالی تری دست می یابد و دارای تجلیاتی در عالم هستی است. در واقع، این تجلیات نشان دهنده وساطت فیض الهی و نیز ارشاد و دستگیری بندگان خدا هستند که از جمله مسئولیت های پیشوایان معصوم و اولیای خاصه الهی به شمار می آیند. نفس قدسی به موجب خصایصی که دارد، توانایی تأثیرگذاری عمیق و منحصربه فردی در زندگی انسان ها دارد و تجلیات آن در عرصه های مختلف وجود محسوس است. این تجلیات قدسی که زمان و مکان در آن تأثیری نخواهد داشت، امروزه در رویدادی مانند زیارت اربعین به وضوح دیده می شود. این مراسم نمادی از اکمال ایمان و بندگی، تجدید عهد و پیمان با ولایت، احیای فرهنگ آزادی خواهی و قیام برای خداست. همچنین، آن می تواند به عنوان پلی برای اتصال مکتب عاشورا و مکتب ظهور تلقی شود؛ که در آن مؤمنان گرد هم می آیند و با تجدید ارتباط با اهداف والای دین، مسیر خود را در تحقق آرمان های الهی هموار می سازند. این تجلیات، به ویژه در زیارت اربعین، نشان دهنده یک حرکت جمعی و الهی در سطحی وسیع هستند.