مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بودیسم
حوزه های تخصصی:
بینش دوگانه پرستى یا دوآلیسم، نمودار جدال مستمر میان قواى دوگانه در طبیعت است. در پرتو این نمایش آیینى، همواره نیکى، روشنى، زندگى، فرشته و... بر بدى، تاریکى، مرگ، دیو و... پیروز مى شود. اما بر مبناى عصیان و نواندیشى در شعر معاصر خصوصا در اندیشه سپهرى تاریکى، مرگ، شب، مرداب، لجن و... مقولاتى قابل ستایش هستند و همواره روشنى از دل تاریکى بر مى آید و مرگ پایان حقیقت تصور نمى شود. در این مقاله این نازنین بینى و بینش عارفانه که تا اندازه اى مطابق با تفکرات بودائى است در هشت کتاب سپهرى مورد بررسى و پژوهش قرارگرفته است.
بررسی مضامین مشابه در ادبیات استعلایی امریکا و شعر سهراب سپهری (عنوان عربی: دراسة المضامین المشترکة فی أدب أمیرکا الاستعلایی وشعر سهراب سبهری)
حوزه های تخصصی:
شباهت های مضمونی بسیاری میان سپهری و استعلای امریکایی وجود دارد. استعلای امریکایی به صورت جنبشی ادبی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و فلسفی در مقابل قواعد متعارف و نهادینه جامعه، با نویسندگان و شاعرانی مانند رالف والدو امرسون، ناتانیل هاثورن و هنری دیوید ثورو شکل گرفت. ازنظر ادبی، آنان خواستار سبکی آزاد از قید و بند با محتوای طبیعت و ذات طبیعی انسان بودند. از نظر اجتماعی، مخالف زرق و برق جامعه مصرفی بودند. در مقاله حاضر سعی شده است شباهت درونمایه آثار استعلاییان و اشعار سپهری به تفکیک در هفت فصل بررسی شود.چکیده عربی:تتشابه أشعار سبهری، وأدب أمیرکا الاستعلایی من حیث المضامین تشابها کثیرا. ظهر أدب الاستعلاء کنهضة أدبیة، واجتماعیة، وثقافیة، ومذهبیة، وفلسفیة حیال قوانین المجتمع المألوفة، والثابتة، بظهور کتّاب وشعراء، أمثال: رالف والدو إمرسون، وناثانیال هاوثورن، وهنری دیفید ثورو.حاول هذا المقال أن یدرس المواضیع المشترکة بین هؤلاء الأدباء، وأشعار سهراب سبهری وفقا للبنود السبعة التالیة. 1. العقل الشهودی تجاه العقل العلمی والتجربی 2. تعامل أجزاء الوجود، والروح العلیا 3. استیعاب الطبیعة باعتبارها رمزا 4. الاعتقاد بأصالة الخیر فی مقابل الشر 5. رفض المادیة، والثورة الصناعیة الموجودة فی الثقافات الجدیدة 6. الاقتراب من الثقافة العامة 7. الإیمان بالکفاءة الذاتیة، والأخلاق الفردیة.
نقش ویژه ایرانیان بودایی در ترویج و گسترش بودیسم در چین وجنوب شرقی آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایرانیان مقیم آسیای میانه اقوام متعددی راشامل می شوند که به دلیل موقعیت جغرافیایی سرزمین های آن حوزه و داد وستدهای جاده ابریشم‘ روابط گسترده ای با مردم خاور دوری داشته اند ‘ واز عهد اشکانیان تا دوره فرمانروایی ساسانیان ‘ گرایش به دیانت بودیسم در میان این اقوام ایرانی در حدی بوده که تعداد زیادی از آنها به عنوان مبلغین بودایی و عهده داران دیگر وظایف و مسئولیتهای مرتبط با تبلیغ وتدریس علوم دین بودا‘ از آسیای میانه به چین و سرزمین های آسیای جنوب شرقی رفتند ‘ و آئینی که درمحور فرهنگی و قومی شبه قاره هند در جنوب آسیا ظهور کرده بود ‘ از قرن دوم میلادی به بعد‘ به دلیل گرایش و ریاضت کشی و مطالعات و ترجمه های متداوم ایرانیان آسیای میانه ‘ بودیسمی در شاخه و کالبد ماهایانا و آمیخته به اعتقادات ایرانی شکل گرفته و این تأثیرات نقطه عطفی در تاریخ تحولات و توسعه این آئین در خاور دور بوده اند.
مفهوم دهرمه در بودیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریشه های غربی مکتب کیوتو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب کیوتو به عنوان تنها فلسفه معاصر ژاپن، با الهام از اندیشه های بودیستی و عرفانی شرق و اندیشه های فلسفی فیلسوفان غربی مثل هگل، نیچه و هایدگر، همتراز با مکاتب بزرگ فلسفی جهان قد علم کرده است. پایه گذار این مکتب نیشیدا کیتارو است و دو شاگرد معروف او یعنی تانابه و نیشیتانی همانند نیشیدا با تلفیق اندیشه های شرق و غرب، فلسفه خاص خود را به جهانیان عرضه نمودند. در این مقاله پس از معرفی اجمالی این مکتب، به ریشه های غربی آن پرداخته شده است. هگل گرایی، کی یرکه گور گرایی، نیچه گرایی و هایدگر گرایی از اصلی ترین ریشه های این مکتب به شمار می آیند. هرچند سه فیلسوف این مکتب از هر چهار جریان فکری مغرب زمین الهام گرفته اند؛ ولی درنظر نیشیدا، هگل و هایدگر و درنظر تانابه کی یرکه گور و نزد نیشیتانی هگل و نیچه حضوری قوی دارند. بنابراین می توان گفت که این مکتب ژاپنی از یک جهت با اندیشه های بودیستی و عرفانی شرق و از جهتی دیگر با فلسفه غرب پیوند دارد. بنابراین فلسفه مکتب کیوتو، فلسفه ای ترکیبی یا التقاطی است.
بررسی مفهوم عدم در فلسفه هایدگر و نیشیدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی مفهوم عدم در تفکر هایدگر و نیشیدا است. هایدگر، که میراث دار فلسفه غرب است، در کتاب متافیزیک چیست به نحو بنیادین به مسئله عدم می پردازد. به عقیده او مفهوم عدم نه تنها از مفهوم نفی شدگی ناشی نمی شود؛ بلکه آغازین تر از آن است. عدم در تفکر هایدگر ربطی وثیق به خصلت های وجودی، یا آنچه هایدگر آن را اگزیستانسیال های دازاین می نامد، دارد. عدم هایدگری از طریق ترس-آگاهی آشکار می گردد و طی آن در جریان فروغلتیدن همه موجودات در یک کلیت، دازاین خود را تنها در مهی هولناک می یابد. بر این اساس پرسش از عدم به اندازه پرسش از هستی اهمیت دارد. نیشیدا نیز، که میراث دار سنت بودیسم است، مسئله عدم را در کانون توجه قرار می دهد. عدمِ نیشیدایی تا حد زیادی رنگ و بوی عرفانی-بودیستی دارد. به عقیده او عدم بنیاد همه چیز است. عدم نیشیدایی وجهی انضمامی و این جهانی دارد، اما در عین حال ورای موجودات است. عدم از این لحاظ تعین بخش هستی است. در این نوشتار با تحلیل مواردی چون ترس-آگاهی و در-جهان-هستن در فلسفه هایدگر و تجربه محض، سونیاتا و مکان عدم در تفکر نیشیدا، به مقایسه مفهوم عدم در این دو فیلسوف پرداخته ایم.
بررسی اندیشة خیّام در چهارچوب چهار حقیقت شریف در بودیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس مکتب فراتاریخی می توان هر نظام اندیشه گانی را با نظامی دیگر مقایسه کرد، به شرطی که حول یک محور مشابه شکل گرفته باشند. بر همین اساس در این مقاله نشان می دهیم که با وجود تفاوتی که میان اندیشة خیّام و نظام اندیشه گانی بودیسم وجود دارد، می توان نظام اندیشه گانی خیّام را در چهارچوبِ چهار حقیقتِ شریف بودیسم تحلیل کرد. زیرا اندیشة محوری هر دو نظام فکری صیرورت یا نپایندگی است. صیرورت و نپایندگی، حقیقت شریف اوّل و حقیقت رنج است. اما این صیرورت فی الذاته نه در اندیشة بودا و نه در اندیشة خیّام بد و تناقض آفرین نیست؛ بلکه هنگامی این رنج خود را آشکار می کند که انسان به امور نپاینده و گرفتار در چرخة صیرورت دل می بنندد. این دومین حقیقت شریف است. رنج در هر دو نظام اندیشه گانی به تناقضی معطوف است میان دلبستگی و عطش به بقای در عالم و نظام نپاینده و بی ثبات عالم. اصلی ترین راه حل در هر دو نظام فکری، حضور در لحظه و زندگی در حال با آگاهی تمام عیار است، این حقیقت شریف سوم و چهارم است. گرچه حضور در لحظة بودیسم با خیّام از جهاتی مانند آگاهی و مراقبه متفاوت است.
بازتاب آیین ذن بودیسم در نظریه و اجرای نمایش نو ژاپن
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۵
27 - 34
حوزه های تخصصی:
نمایش نو ژاپن پس از گذشت شش قرن از ابداع آن، همچنان به حیات خود ادامه می دهد. در این نمایش پیچیده و رازآلود مجموعه ای از اندیشه ها و هنرهای ژاپنی درهم آمیخته اند و در این میان حضور آیین ذن، در شکل گیری و اعتلای نمایش نو قابل تأمل و بررسی است. هرچند برخی از محققان درباره میزان اهمیت این حضور ابراز تردید کرده و آن را به چالش کشیده اند، اما از سوی دیگر عده ای از صاحب نظران نمایش نو را از اساس وامدار و متعلق به آیین ذن بودیسم دانسته اند. در این مقاله با بررسی برخی از اصول نظری و اجرایی نمایش نو شامل مبانی زیبایی شناسی، نظام حرکتی، ویژگی های ماسک، نحوه هدایت بازیگر و ... ، پیوند عمیق و ناگسستنی میان آیین ذن و نمایش نو آشکار شده است. ایجاد این پیوند تا حد زیادی مرهون نبوغ و اندیشه های «زآمی موتوکیو»، بازیگر، نمایشنامه نویس و نظریه پرداز نمایش نو است. او برای تدوین اصول نمایش نو به صورت مستقیم و غیرمستقیم از مفاهیم ذن بودیستی بهره گرفته است و از همین رو اندیشه های این دیده ور تئاتر شرق، خود می تواند به مثابه تبلور مفاهیم آیین ذن در نمایش نو محسوب شود.
فهم عوامل اجتماعی مرتبط با جایگاه اجتماعی زنان راهبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
241 - 260
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله این است که جایگاه اجتماعی مرتبط با زنان راهبه را در ادیان بودایی و مسیحیت، بررسی کند. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی و مطالعات تاریخی است، به روش کتابخانه ای انجام شده است؛ در ادیان بودایی و مسیحیت به زنانی که زهد می ورزند (راهبه) و به مردان (راهب) می گویند. در واقع رهبانیت در ادیان، گونه ای زهد ورزی است که به یک نحوه ی زندگی تعبیر می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که ، زنان بودایی در ابتدا جایگاهی نداشتند و بودا از لغزش های اخلاقی زنان واهمه داشته است. اما با پذیرش زنان در سنگهه و ورود آنان در سلک رهبانی با کراهت و با شرایطی که اطاعت مطلق و تابعیت زنان را از راهبان مرد ایجاب می کرد موافقت کرده است؛ اما در مسیحیت در نظام هایِ رهبانی، راهبان، زنان را اغواگر و شیطان دانستنه اند که البته این امر بیشتر به سبب شرایط فرهنگی و اجتماعی آن زمان بوده است. اما به مرور شاهد افزایش راهبه ها و صومعه های خاص زنان می باشیم تا جایی که حتی زنان رهبری صومعه ها را به عهده گرفته اند نتایج پژوهش حاکی از آن است که، نگاه جنسیتی به زن مانع اساسی بر مشارکت های معنوی زنان در حلقه های رهبانیت شده است؛ گرچه در آغاز از ورود راهبه ها به دلایل مختلف مخالفت شده است، اما با تغییر شرایط فرهنگی و اجتماعی زنان به عنوان راهبه ها جایگاه اجتماعی خود را در این دو دین بزرگ یافته اند؛ تا آنجا که شمار آنها با مردان راهب برابری کرده و حتی صومعه های خاص زنان راهب رواج یافته است.
چگونگی و دلایل اسلام گروی سلطان احمد تگودار و سلطان محمود غازان
حوزه های تخصصی:
از رویدادهای جالب توجه در دوره ایلخانان، اسلام پذیری سلطان احمدتگودار در سال ۶۸۱هجری و تغییر کیش غازان خان وکلیه قبایل مغول ساکن ایران در سال ۶۹۴ هجری می باشد. اسلام پذیری ایلخانان تأثیرات مستقیمی در کسب مشروعیت و تحکیم پایه های قدرت ایلخانان و همچنین شکل گیری، رشد و اعتلای فرهنگی ایران داشت. در اکثر تحقیقاتی که در ایران معاصر پیرامون مذهب و اسلام گرایی ایلخانان چهره بسته، انعکاس نظرات مورخین متقدم ایرانی دیده می شود. این پژوهشگران آن چ نانکه درخور پژوهشهای مستدل و علمی است، اعتنا و توجهی به نظر و عقیده منابع مخالف ایلخانان به ویژه آثار عربی تال یف شده در قلمرو ممالیک مصر و نیز تحقیقات پژوهشگران غربی مبذول نداشته اند. بالنتیجه گرد چون و چرا درباره زوایای پنهان و مغفول مانده اسلام پذیری سلاطین ایلخانی نگشته اند. با عنایت به اهمیت پذیرش دین اسلام از س وی مغولان، نوشتار حاضر سعی دارد با رویکردی تط بیقی و با اتکاء به منابع و مآخذ موجود انگ یزه ها و مقتضیات فکری در پشت سر رفتارهای مذهبی دوتن از ایلخ انان و تأثیر آن در من اسبات داخلی و خارجی ایلخانان را به صورت مقایسه ای بررسی نماید.
تأثیر تفکر و عرفان شرق دور بر آثار هنری میلر
حوزه های تخصصی:
مواجهه مسلمانان با بودیسم در عصر فتوحات و سده های نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین موضوعات مورد بررسی در عصر فتوحات و سده های نخستین اسلامی در ایران، وضعیت اقلیت های دینی و نوع مواجهه مسلمانان با آنان بود. قرآن با تأکید بر مفهوم «اهل کتاب»، تکلیفِ چگونگی مواجهه مسلمانان با یهودیان، مسیحیان، صائبین و با تفسیری که از این مفهوم شد با زرتشیان را مشخص نموده بود. اما زمانی که در جریان فتوحات، فاتحان مسلمان به شرقی ترین نواحی ایران رسیدند، با بودیسم مواجهه شدند. آیینی که برای آنان کمتر شناخته بود و بنابراین تا آن هنگام برای آنان مشخص نبود که چگونه و بر مبنای چه نوع احکام فقهی می بایست با بوداییان مواجهه شوند. بنابراین در پژوهش حاضر تلاش بر آن است تا به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که مسلمانان چگونه و بر چه مبنایی توانستند روابط خود را با بوداییان تنظیم کنند. بر مبنای یافته های پژوهش تلقی نخستین مسلمانان از بودیسم آیینی مشرک و بت پرست بود و آنان بر مبنای همین تلقی برخوردهای خشن و بدون تسامحی با بوداییان داشتند. اما در ادامه، ضرورت های حکومت نوپای مسلمانان در این مناطق موجب تغییر نگرش آنان نسبت به بودیسم شد. به گونه ای که با بوداییان همان معامله ای صورت گرفت که با اهل کتاب صورت گرفته بود.
نقد و بررسی کتاب Key Concepts in Eastern Philosophy (مفاهیم کلیدی در فلسفه شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه بسیاری از مستشرقان، برای فلسفه در فرهنگ های شرقی، اصالت قائل اند و بسیاری از مفاهیم کلیدی در این فرهنگ ها را برخاسته از متنِ تمدن های شرقی می دانند. این باور، باعث شده تا مستشرقان به بررسی مفاهیم مطرح در فلسفه های شرقی همت گمارده و برخی از آنها را با مفاهیم مطرح در فلسفه های غربی، تطبیق نمایند. الیور لیمن، از جمله اندیش مندان غربی است که در دو دهه ی اخیر، آثاری ارزشمند در خصوص فلسفه های شرقی بویژه فلسفه ی اسلامی نگاشته است. در جستار حاضر، بر آنیم تا به نقد و بررسی یکی از مهم ترینِ این آثار با عنوان "مفاهیم کلیدی در فلسفه های شرقی" بپردازیم. لیمن در این اثر، با گردآوری مفاهیم کلیدی در فلسفه های شرقی چون هندوئیسم، بودیسم، آئین کنفوسیوس و فلسفه ی اسلامی، توضیحاتی مختصر برای هر اصطلاح بیان نموده است. از مهم ترین محاسن اثر لیمن، آن است که وی سعی داشته تا این مفاهیم را در ساختار تمدنیِ خود فلسفه های شرقی تبیین کند. اما او برخی از مفاهیم کلیدی در فلسفه های شرقی به ویژه فلسفه اسلامی را مطرح نکرده و یا توضیح چندان روشنی درباره ی آنها ارائه نکرده است. هم چنین توضیحات برخی مدخل ها در این اثر، کافی نیست و حتی لیمن از بیان برخی اصطلاحات کلیدی در فلسفه های شرقی، غفلت ورزیده است.
بازخوانی ریشه های تاریخی قدمگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
45-57
حوزه های تخصصی:
در گستره مطالعات بیناادیانی، مفهوم قدمگاه با فلسفه ها و کارکردهای گوناگونش، بخش مهمی از آثار مربوط به مناسک مشترک ادیان را به خود اختصاص داده است. غالباً معناکاوی و باستان شناسی مفهوم قدمگاه، از سوی مستشرقان و به ویژه محققان حوزه بودیسم انجام شده که نتیجه آن، سوگیری های کژاندیشانه در حوزه قدمت و تأثیر بودیسم در تحمیل مفهوم قدمگاه بر ادیان دیگر است. نوشتار پیش رو بر آن است با تکیه بر روش تحلیل تاریخی روشن سازد که با وجود نظریات تعدادی از شرق شناسان، قدمگاه ها در تاریخ ادیان ابراهیمی ریشه ای بودایی ندارند و درواقع نمایشی از باورهای مشترک جهانی انسان ها با ریشه و مبنایی توحیدی اند که در سطحی از ناخودآگاهِ جمعی به آداب و رسوم تبدیل شده اند و در این مسیر، منابع قرآنی و روایی دلیلی بر این مدعاست. یافته های پژوهش نشان می دهد که قدمگاه در هر دین، معنای الهیاتی خاص خود را پیموده و با توجه به قدمت مقام ابراهیم در مکه مکرمه، می توان اذعان کرد که ادیان توحیدی بر مبنای آیات قرآنی در ابداع مفهوم و فلسفه قدمگاه، پیشگام بوده و آیین بودا به صرف تکثر قدمگاه ها، مؤسس این گونه از زیارتگاه های دینی در تاریخ ادیان محسوب نمی شود.
بررسی تطبیقی دین و دنیا در آیین بودیسم و اسلام
منبع:
کلام حکمت سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰
9 - 28
حوزه های تخصصی:
رابطه دین و دنیا از مباحث مورد علاقه میان همه ادیان است. این رابطه در دین اسلام به صورت ارتباطی دوسویه و هماهنگ با یکدیگر تعبیر شده است. بدین معنا که دین، زمینه رستگاری انسان را فراهم می کند و ازطرف دیگر دنیا محل ابتلا و بستر کمال و ساخته شدن انسان معرفی شده است یا به عبارتی، دنیا در خدمت متحول ساختن انسان است. ازاین رو دین، برنامه ای جامع برای تمام مراحل زندگی انسان دارد، اما این رابطه در ادیانی مانند بودیسم به شکل دیگری ظهور و تجلی کرده است به طوری که بسیاری از آیین های دینی و مذهبی در تنش جدی با دنیا هستند. مکتب بودیسم با ندای تارکان دنیا پای به عرصه وجود گذاشت. ارتباط دین و دنیا در این دو آیین باعث به وجود آمدن نوع خاصی از زندگی شده است. علاوه بر آنکه این دو آیین با انکار آن جهان، رستگاری را این جهانی می دانند.
تحلیل شعر واحه ای در لحظه سهراب سپهری بر مبنای بنیان های عرفان بودیستی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهراب سپهری شاعر بزرگ معاصر با عرفان اسلامی آشناست. تأثیرپذیری وی از عرفان اسلامی و به ویژه اندیشه های مولانا را در مجموعهشرق اندوه به وضوح می توان دید. علاوه بر آن سیر آفاقی اش در معابد شرق دور، موجبات آشنایی او را با آیین بودیسم و ذن و طریقه عرفانی آنان فراهم آورد. او خود در کتاباتاق آبی به این مسأله اشاره می کند. با وجود اینکه زمینه و پایه های عرفان سپهری را، عرفان اسلامی، بودیسم و ذن تشکیل می دهند اما باید گفت عرفان او تلفیق ویا التقاط این طریقه ها نیست؛ بلکه سپهری از هر سه عبور می کند و به معرفت خاص خویش می رسد. غایت در سلوک اسلامی، رسیدن به مقام مشاهده است و در عرفان بودایی رسیدن به «سمادی» و در ذن «ساتوری». شعر واحه ای در لحظه نیز رسیدن به شهود است، سپهری در این شعر، شهود خویش را گزارش می کند. اما شهود او برخلاف فرقه های یاد شده، نه در عالم لاهوت بلکه در ناسوت و نه در افلاک بلکه در خاک است. او خاک را به تماشا نشسته است وشهودش را گزارش می کند. پرسش اصلی جستار حاضر این است که آیا سهراب سپهری تنها از طریق تطابق و همپوشانی مفاهیم عرفان شرقی و اسلامی به کشف یک لحظه روشن شدگی می پردازد؟ بررسی مفاهیم و نشانه ها نشان می دهد که وی با عبور از این دو نحله فکری به واسطه تلقی فلسفی مدرن و البته بر پایه مبانی اسلامی- بودیستی، به درک تازه ای از «اکنونیت» در «مقام هیچ» می رسد. مقاله حاضر تحلیل همین پناهگاه ایماژیک است که «قرارگاه سکونت» سپهری است.
واکاوی سیر تشیع امامیه در حکومت ایلخانیان (مطالعه موردی: دوره الجایتو)
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۰
43 - 58
حوزه های تخصصی:
با شکست حکومت عباسی و استقرار حکومت ایلخانی، شیعیان دوازده امامی که در دوره عباسی اجازه فعالیت نداشتند با کمک افرادی هم چون خواجه نصیرالدین طوسی و روح تسامح و تساهل مغولان و عدم تعصب آنان نسبت به مذهبی خاص توانستند مذهب شیعه را ترویج کنند. در اواسط دوره ایلخانان تنی چند از سلاطین ایلخان مسلمان شدند و مذهب اهل سنت را اختیار کردند. هرچند که به دلیل اختلافات داخلی علمای اهل تسنن و وجود دولت سنی مذهب ممالیک مصر، که دشمن ایلخانان به شمار می رفت، و همچنین تلاش دولتمردان شیعی، مذهب تشیع توانست در حکومت ایلخانان نقش مهمی بر عهده گیرد و با گرویدن اولجایتو به مذهب تشیع از تجدید سنن مغولی در ایران ممانعت شد. رسمی شدن تشیع بر علما و دولت مردان سنی سخت شد و آنان تصمیم گرفتند اولجایتو را از این کار باز دارند. در این مقاله سعی شده است با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و منابع کتابخانه ای ضمن بررسی این پدیده تاریخی- مذهبی تا حد امکان به پرسش اصلی این پژوهش پاسخ دهد که علل افول تشیع در پایان حکومت اولجایتو و جانشینان او چه بود. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که تشیع در دوره اولجایتو در مقطعی بسیار قدرت گرفت و همسویی ایلخان در تقویت این مذهب بسیار تأثیرگذار بود، اما به هر روی نتوانست روند رو به رشد خود را ادامه دهد و در حاشیه قرار گرفت.
بازخوانی و تحلیل نشانه های نمادین در روایت «نبرد بودا با مارا» در متون بودایی با تأکید بر مکتب تراوادا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
139 - 170
حوزه های تخصصی:
سویه های استعاری و نمادین روایت «رویایی بودا با مارا»، در متون بودایی و انباشتگی این روایت از سمبل ها و استعاره های عرفانی اسطوره ای، توان مایگی تفسیری و وجه پویایی این روایت را برای مخاطبان در سطوح مختلف فراهم ساخته است. در این روایت، نبرد نمادین بودا با مارا به مثابه یک پارادایم سلوکی، رهیافت ها و راه کارهای الهام بخش و مفیدی را فرا روی سالک بودایی در وصول به نقطه بودهی (روشن شدگی و بیداری روحانی) قرار می دهد. این مقاله به روش تحلیلی توصیفی، و با تبیین نمادشناسانه این روایت، ضمن توصیف ویژگی های مارا به عنوان سد راه سلوک انسان بودایی، به واکاوی ابعاد قطب خیر و شرّ در وجود انسان در سنّت تراوادا پرداخته و برخی از نشانه های نمادین مهم را در این روایت اساطیری تجزیه و تحلیل کرده است. بررسی ها نشان می دهد که روایت نبرد بودا با مارا در متون بودایی با بهره گیری از زبان استعاره، چالش های بنیادین معنوی انسان بودایی را در ساحتی فراتر از زندگی شخصی بودا نشان داده و با بسط یک گفتمان اخلاقی سلوکی اسطوره محور، جدال پیوسته آدمی با اهریمن نفس، و روند دیالکتیکی این ستیز را در غلبه انسان بودایی بر تمامی وسوسه های قطب شرّ و وصول به غایت قصوای «نیروانا» بازنمایی می-کند.
تحلیل ویژگی های صوری و محتوایی نقاشی دوره های کاماکورا و آشیکاگا؛ با تأکید بر آموزه های بودیسم و ذن بودیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ و هنر ژاپن بسان همه فرهنگ های اصیل، دارای مؤلفه های منحصربه فرد است، اما آن چه ژاپن را از دیگر فرهنگ ها متمایز می کند، دستاورد اصیل آن، در جریان فراز و نشیب ها و مواجهه های تاریخی، دینی و فلسفی است. نقاشی یکی از قدیمی ترین انواع هنر ژاپنی است و شامل طیف گسترده ای از گونه ها است. در نقاشی ژاپن، دوره های کاماکورا و آشیکاگا به دلیل تأثیر مکتب های ذن و ذن بودیسم اهمیت بسزایی دارند. اهمیت این موضوع، ضرورت پژوهشی درباره تطبیق مبانی نظری نقاشی، به لحاظ مضمون و شیوه، مبتنی بر بودیسم و ذن بودیسم را نشان می دهد. هدف از این پژوهش، تبیین ویژگی های صوری و محتوایی نقاشی های قرون ۱۲ تا ۱۶ ژاپن (کاماکورا و آشیکاگا) است. بر این اساس، پرسش اصلی در این پژوهش عبارت است از: ویژگی های صوری و محتوایی در نقاشی کاماکورا و آشیکاگا مبتنی بر بودیسم و ذن بودیسم چگونه است؟ در این پژوهش، روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و مشاهده تصاویر و روش تحلیل، فرمی-کیفی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که قدرت تفکر ذن بودیسم در دوران کاماکورا اولویت هایی چون لزوم پرداختن به مضامین و روایت های مربوط به بودا، بیان اندیشه های دینی و تاکید بر روایت انسانی را ایجاد کرده است. در نقاشی آشیکاگا، قدرت تفکر ذن، عشق به طبیعت، ستایش زیبائی، احساسات و غیره را تقویت کرده است. همچنین این هنر، نتیجه وحدت میان انرژی های معنوی و تجربه عملی است. نمایش فضاهای خالی، سکون و سکوت و تأکید بر موضوعات انتزاعی و غیر واقعی از ویژگی های هنر این دوران است. در نتیجه موضوعات روایی و حتی مذهبی در این دوره کاهش یافته است.
مؤلفه های زیباشناسانه نقاشی ژاپنی دوره آشیکاگا مبتنی بر ذن بودیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
85 - 96
حوزه های تخصصی:
در میان هنرهای ژاپن، نقاشی دوره آشیکاگا، به دلیل تأثیرپذیری از ذن بودیسم، اهمیتی مضاعف دارد که تحلیل این آثار، جنبه های متفاوتی از آن را آشکار می کند. در این پژوهش، 15 نمونه از نقاشی های دوره آشیکاگا با توجه به ذن بودیسم تحلیل شده است. هدف اصلی در این پژوهش، تبیین ارتباط میان مفاهیم فلسفی و آئینی ذن بودیسم و ویژگی های فرمی و معنایی نقاشی دوره آشیکاگا است. در این پژوهش، گردآوری اطلاعات، با روش کتابخانه ای به همراه مشاهده تصاویر و تحلیل از نوع کیفی است. همچنین نمونه گیری با شیوه گزینشی غیرتصادفی است. این پژوهش نشان می دهد که هنر ژاپنی، همچون آئین ژاپنی، متضمن مفاهیم دوگانه است. در دوره آشیکاگا، نوعی نقاشی مرکبی مبتنی بر کیفیت مکاشفه ای و متفکرانه ذن بروز کرد. هنر نقاشی این دوران را می توان مشابه هنر ذن بودیسم در فرهنگ ژاپن دانست. مهم ترین ویژگی های نقاشی دوره آشیکاگا شامل مواردی همچون دور شدن هنر از معابد، وجود مضامین و نقش مایه های کهن بومی، کاهش تدریجی سرزندگی قلم و مرکب و سهم اندک موضوعات روایی و مذهبی است. در این آثار، موضوعات منظره و طبیعت و یا حیوانات بیشترین سهم را دارند. تقریباً در تمامی موارد، زاویه دید از رو به رو است. مجموع این ویژگی ها، بیان گر تأثیر مستقیم ذن بر فرم و انتخاب مضامین نقاشی های دوره آشیکاگا است.