فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
107 - 122
حوزههای تخصصی:
Allah's exclusive agency from one side and the simultaneous causation of things on the other side is one of the most profound and difficult theological issues for thinkers to face. Commentators, theologians, philosophers and mystics have tried to analyze the issue in one way or another. The complexity of this question has made some who defend Allah's efficiency attribute the agency exclusively to Him denying the causality of things. On the contrary, some others have delegated the efficacy and agency entirely to things and human voluntary acts abandoning or denying Allah's efficiency completely. Relying on intellectual proofs and benefiting from revelations and mystical visions, Mulla Sadra considers Allah's efficiency to be compatible with that of things.
In his paper, the author has explained the issue through two philosophical and mystical approaches. In the philosophical approach, he has adopted a realistic attitude, based himself on the principle of causality, that the system of causes and effects is hierarchical and separated the real agent from preparing causes. In the mystical approach, having related the principle of causality to manifestation and state theory (i.e. effect is a manifestation or state of the cause) and based himself on the principle of "There is no active agent in existence except Allah", this issue has been investigated, without involving the idea of dualism or polytheism in creation. The examination of this subject in Sadra's theosophy leads to a profound and accurate understanding of many disciplines, such as: ontology, how the world is created and managed, the problem of evil in the world and how to attribute it to God, anthropology, especially human free will.
In addition to these cases, such an attitude can be regarded as one of the epistemic foundations for exegeses in understanding verses of the Qur'an as to creation, efficacy, unification of Divine Acts and unity of Lordship. Adopting such an attitude to the agency of Allah Almighty, in addition to the cognitive and theoretical aspects, plays a significant role in wiping polytheism off the globe and training monotheists.
ولوج روح در کالبد جنین از منظر امامیه و آیین کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، مسئله ولوج روح در کالبد جنین را به روش توصیفی مقایسه ای از دیدگاه امامیه و کاتولیک به تحلیل پرداخته و به این نتیجه رسیده است که کاتولیک نفخ روح را مقارن با لقاح می داند. این دیدگاه از قرن هفدهم به بعد ظهور یافت؛ چه اینکه در قرن های قبل از آن، عالمان مسیحی میان جنین شکل گرفته و جنین شکل نگرفته تمایز قائل بودند. آنان بر این باور بودند که جنین زمانی شکل گرفته است که از نظر جسمی و فیزیکی کامل شده و آماده تعلق روح و پذیرش باشد. عالمان امامیه برای رشد و تکامل جنین مراحل مختلفی را برشمرده اند و معتقدند که دمیده شدن روح در مرحله کامل شدن اعضا و جوارح است؛ ولی برای آن، وقت معینی را ذکر نمی کنند. طبق برداشت از احادیث مأثور از اهل بیت، نفخ روح در جنین پس از کامل شدن چهارماهگی اتفاق می افتد. این نظریه با نتایج تحقیقات علمی نیز مطابقت دارد.
جُستاری در باره چیستی کمال از منظر ابن سینا و نسبت آن با خیر، فضیلت و سعادت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
119 - 138
حوزههای تخصصی:
ابن سینا بر این باور است که حکمت الهی اقتضا می کند هر موجودی به کمال مطلوب و شایسته خود نائل گردد و هر حالتی از حالات انسان نیز اقتضای کمالی دارد که آن ها را به سوی غایت و هدفی سوق دهد و آن را همانند صفت تفکر و تعقل از لوازم ذاتی وجود انسان و مقوم ذات او و هدف مشترک همه علوم می داند و می گوید که مفهوم کمال در مقایسه با مفاهیم خیر و سعادت، مطلوب بالذات است. ابن سینا چیستی کمال را با روش های مختلفی بیان کرده است: 1. در ضمن تعریف نفس ناطقه به بیان چیستی کمال پرداخته است. 2. در تعریف فلسفه نیز از مفهوم کمال استفاده کرده است و بر این باور است که جوینده فلسفه باید برای نیل به کمال، فلسفه بیاموزد. 3. تبیین مفاهیم خیر، سعادت و لذت را بر تعریف مفهوم کمال مبتنی کرده است. در بررسی چیستی کمال و نسبتی که با مفاهیم خیر، لذت، سعادت دارد، معلوم می شود که تحقق خیر و سعادت بر وجود و تحصیل کمال است و می توان گفت که کمال به نوعی تقدم ذاتی و رتبی بر آن ها دارد. روش نویسنده در این پژوهش، روش جمع آوری اطلاعات و به نوعی پدیدارشناسی مبتنی بر متن به همراه روش توصیفی تحلیلی است.
تحلیل نظام مند قرائت علامه طباطبایی از آموزه «معرفت نفس(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
70 - 95
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین آموزه های اسلامی برای فعال کردن همه ظرفیت های انسان و رساندن او به عالی ترین رتبه ممکن، آموزه «معرفت نفس» است؛ همان آموزه ای که «دین پژوهان» با رهیافت ها، رویکردها و روش های مختلفی به بررسی آن پرداخته و قرائت های گوناگون و بعضاً متضادی از آن ارائه کرده اند. از جمله این قرائت ها، قرائتِ «علامه طباطبایی» است که با توجه به موقعیت ممتاز ایشان در عرصه دین پژوهی می توان به اهمیت بررسی آن پی برد. بر همین اساس در تحقیق حاضر پس از گزارش قرائتِ «علامه طباطبایی» از آموزه «معرفت نفس» در قالب یک مجمومه منسجم و نظام مند، به ارزیابی آن پرداخته ایم. براساس نتائج حاصل از این تحقیق می توان قرائتِ «علامه طباطبایی» از این آموزه دینی (یعنی «لزوم شهود هویت بالغیر و عین الربطِ نفس برای رسیدن به خداشناسی حضوری») را با توجه به ویژگی هایی چون: ابتناء بحث از آموزه «معرفت نفس» بر «آیات قرآن کریم» و تبیین آن براساسِ «گزاره های نقلی»، ارائه یک نگاه تاریخی، تحلیلی، تطبیقی به جریانِ «معرفت نفس»، اثبات امکانِ «معرفه الله» و «معرفه النفس» و رد استحاله آن، اشاره به راهکار عملیِ «تصفیه قلب» و «نفی خواطر» برای رسیدن به «معرفت نفس»، تأکید بر عدم منافاتِ «معرفت نفس» با «رسالت های اجتماعی» و تلاش برای رسیدن به یک «مدل عملیاتی، رقابتی» از آموزه «معرفت نفس»، به عنوانِ «قرائت معیار» معرفی کرد.
تحول مفهوم «ایمان» در سیر تاریخی آرای متکلمان امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت کلامی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
93 - 104
حوزههای تخصصی:
بررسی مفهوم «ایمان» در سیر تاریخی آرای متکلمان امامیه پرده از این حقیقت برمی دارد که تمایل و بینش متکلمان نسبت به دو مقوله «نص» یا «عقل»، در تعریف آنان از «ایمان» سهم بسزایی داشته است. از این روی نوشتار پیش رو کوشیده است سیر تحول مفهوم «ایمان» را در آرای متکلمان امامیه با بهره گیری از منابع و مستندات کتابخانه ای و به شیوه «تحلیلی توصیفی» بررسی کند. یافته ها نشان می دهد متکلمان نص گرا ماهیت «ایمان» را مرکب از اجزا و مؤلفه های گوناگون شناختی، عاطفی و عملکردی معرفی می کنند و این به ارتباط مفهومی و التزامی میان «ایمان» و «عمل» می انجامد. این در حالی است که متکلمان عقل گرای شیعه ماهیت ایمان را تک جزئی و تنها برخوردار از مؤلفه شناختی عاطفی معرفی می کنند که گاه آن را در ارتباطی وجودی و نه مفهومی و التزامی با عمل دانسته و گاه بر نبود چنین ارتباطی اذعان داشته اند.
بررسی مقایسه ای اخلاص از نگاه خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین و بحیی بن پقوده در الهدایة الی فرائض القلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
93 - 112
حوزههای تخصصی:
اخلاص از فضائل برجسته ی اخلاقی انسان در ادیان یهود و اسلام است که خواجه عبدالله انصاری (396-481 ق) عارف مسلمان در منازل السائرین و بحیی بن پقوده عارف یهودی معاصر وی در الهدایه الی فرائض القلوب آن را از جمله ابواب سلوکی قرار داده اند. یافته های این پژوهش که بر پایه ی مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی - تحلیلی صورت پذیرفته نشان می دهد که این دو عارف با وجود اشتراک در تعریف اخلاص، در بیان جزئیات اختلاف دارند. خواجه اخلاص را بیست و چهارمین منزل از منازل یک صدگانه ی سلوکی به سوی توحید قرارداده، اما ابن پقوده آن را باب پنجم از ابواب ده گانه به محبت الهی معرفی کرده است. خواجه که بنیان سلوکی خود در منازل السائرین را بر کتاب و نقل استوار نموده، در بیان مختصر خود آخرین درجه ی اخلاص را بر اساس درجات سه گانه ی سالکان رهایی عمل می داند، اما بحیی در قالب بیانی مبسوط و متأثر از منابع اسلامی، با تأکید بر استفاده از سه منبع عقل، کتاب و نقل، حصول کمال اخلاص را نتیجه ی پیمودن ده مرحله دانسته و به طور مفصّل به آسیب شناسی عمل خالصانه می پردازد.
بررسی و تحلیل دیدگاه آیت الله جوادی آملی درباره «بیان تمثیلی» و رابطه آن با «گونه های مختلف قیاس»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
5 - 30
حوزههای تخصصی:
آیت الله جوادی آملی در تفسیر برخی آیات قرآن که در آن ها از مصداقی خاص یاد شده، بیان آیه را در خصوص آن مصداق، «تمثیلی» دانسته؛ نه «تعیینی و تحدیدی» و درنتیجه حکم یادشده در آیه را به موارد مشابه تسری می دهد. این گونه تفسیر (تلقی تمثیلی از برخی بیان های قرآن)، ضمن تأکید بر معرفت بخش و واقع نما بودن بیان های قرآن، موجب تحول در نگاه مفسر به دامنه دلالت های قرآن و به تبع، سبب تبیین های قرآنیِ گسترده تری درباره مسایل فردی و اجتماعی خواهد شد و از آنجا که دیدگاه «بیان تمثیلی» موهم همسانی با «گونه های مختلف قیاس» است، این مقاله پس از تحلیل این دیدگاه، رابطه آن را با مفاهیم یادشده بررسی می کند و به این نتیجه دست می یابد که نسبت «بیان تمثیلی» با «گونه های مختلف قیاس» بدین شرح است: 1. از قبیل قیاس منصوص العله نیست، زیرا در بیان تمثیلی تصریح به علت وجود ندارد. 2. با قیاس مستنبَط العله با استنباط قطعی، یعنی همان قیاس همراه با القاء خصوصیت و تنقیح مناط قطعی تفاوتی ندارد. 3. با قیاس ظنی (قیاس مستنبَط العله با استنباط ظنی و قیاس همراه با القاء خصوصیت و تنقیح مناط ظنی) نسبتی ندارد.
ون اینواگن، هدایت شدگی الهی و معنای شانس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازگاری گرایی موضعی است که نظریه تکامل و خداباوری مداخله گرا را جمع پذیر می داند. سازگاری گرایان هدایت شده بودن اجزاء یا ویژگی های زیست کره را با شانسی بودن فرایند تکاملی جمع پذیر می دانند. پرسش مهم پیش روی سازگاری گرا این است که آیا معنای شانس و هدایت شدگی جمع پذیرند؟ واژه «شانس» به چه معناست؟ آیا شانسی بودن به معنای غیرهدایت شده بودن است؟ هدف ما در این نوشتار ارائه پاسخی به این پرسش ها است. در بررسی این پرسش ها، بر پاسخ ون اینواگن متمرکز می شویم. او متذکر می شود که (1) واژه «شانس» معانی متعددی دارد که (2) برخی از این معانی با هدایت شده بودن جمع پذیر هستند و (3) معنایی از واژه «شانس» که در نظریه تکامل مد نظر است در این دسته قرار می گیرد. بحث خواهیم کرد که در هر سه مورد حق با ون اینواگن است، اما او موفق نشده است که معنای مطلوب سازگاری گرا را ارائه کند. ون اینواگن علت نداشتن را با غایت نداشتن خلط کرده است، اما رویکرد او ترمیم پذیر است. استدلال خواهیم کرد که معنای شانس و هدایت شدگی جمع پذیر هستند.
مقایسه «نامیرایی» از نظر یاسپرس و «فنا ناپذیری» از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم مرگ الهام بخش تأملات فلسفی متعددی درباره وجود انسان است که در نوع نگرش و نحوه ی زندگی انسان تأثیرگذار است. ملاصدرا و یاسپرس به عنوان دو فیلسوف اصالت وجودی، به مساله مرگ و ابعاد آن توجه داشته اند. از مقایسه آرای این دو فیلسوف که با رویکرد تطبیقی و تحلیلی صورت گرفته است، این نتایج حاصل می شود که یاسپرس فارغ از نگاه دینی و عرفانی، مواجهه انسان با مساله مرگ را به عنوان یک موقعیت مرزی، از موثرین عوامل شکل گیری هویت و یافتن خود اصیل انسانی می داند. وی با تمایز قائل شدن بین مراحل سه گانه وجود تجربی انسان با مرتبه اگزیستنز بر این باور است که انسان در مرتبه متعالی اگزیستنز قابلیت درک جاودانگی یا به تعبیری «نامیرایی» و «تجربه ابدیت» دارد و بدون داشتن بعد مجرد می تواند آن را در طول حیات خود تجربه نماید. از سوی دیگر مرگ و فناناپذیری از نظر ملاصدرا مفهومی گسترده و نظام مند دارد که برگرفته از مبانی فلسفی و دینی وی است ؛ در فلسفه صدرایی میان تجرد نفس و جاودانگی آن ملازمتی برقرار است و نفس دارای مراتب وجودی مختلف است که با حرکت جوهری خود و طی مراتب تکاملی وجودی به مراتب تجرد دست می یابد و نه تنها با نابودی بدن از بین نمی رود بلکه همواره به دلیل مجرد بودن، همواره جاودان و فناناپذیر خواهد بود. وی جاودانگی را امری تشکیکی دانسته که هم در این دنیا با مرگ ارادی و هم بعد از زندگی دنیوی مطرح است.
بررسی ادله تجسم اعمال اخلاقی برای اثبات عقلی گزاره های دینی از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۷)
275 - 285
حوزههای تخصصی:
آیت الله جوادی آملی، افزون بر ادله نقلی در اثبات تجسم اعمال، به تثبیت عقلی آن نیز اشاره می کند. در این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی ادله عقلی تجسم اعمال اخلاقی از منظر آیت الله جوادی آملی برای وصول به عقلانیت داده های دینی بررسی می شود. ایشان از جهتی ادله عقلی برخی اندیشمندان در تبیین تجسم اعمال اخلاقی مبنی بر تبدیل انرژی به ماده را نمی پذیرد و آن را غفلت از نیت در اخلاق می داند و از جهتی دیگر دیدگاه فخر رازی در رد تجسم اعمال مبنی بر عرض بودن اعمال و محال بودن جوهر شدن اعراض را مردود می داند و آن را خلط میان حکمت نظری و عملی قلمداد می کند. به نظر می رسد تبیین عقلی تبدیل انرژی به ماده در نیت نیز قابل ارائه باشد. همچنین از آنجا که عرض در حکمت متعالیه شأنی از جوهر را دارد پس با تبیین حرکت جوهری می توان تجسم اعمال را تثبیت عقلی کرد. از این رو تجسم اعمال همچنان به عنوان یکی از ادله واقع گرایی اخلاقی قابل پذیرش است.
بازشناسی و تحلیل پیش انگاره های کلامی علم فقه (با محوریت موضوع، غایت و منابع علم فقه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۳۰۵
31-39
حوزههای تخصصی:
ارتباط علوم ازجمله ارتباط علم فقه با علم کلام اجتناب ناپذیراست. رابطه بین علوم در این تحقیق مشتمل است بر ارتباط علم فقه، ازجمله موضوع غایت و منابع آن با علم کلام؛ که پژوهش در این عرصه حائز اهمیت است. با این وصف، تبیین رابطه علم فقه با علم کلام، جهت معرفت افزایی نسبت به جایگاه علم فقه و رفع شبهه احتمالی، لازم و ضروری است. ازاین رو این پرسش مطرح می گردد که پیش انگاره های کلامی علم فقه کدامند؟ فرض بر این است که مسجّل شدن اصل تکلیف و اختیار انسان در عرصه موضوع علم فقه، باور به معاد و ملحقات آن در عرصه غایت علم فقه و خطاناپذیری وحی، عصمت پیامبر(ص) و امامان(ع) در منابع علم فقه، به عنوان پیش انگاره های کلامی علم فقه تلقی می شوند. تحقیق پیش رو توانسته با ابزار کتابخانه ای و روش برهان سبر و تقسیم، ابتدا برخی پیش انگاره های کلامی در علم فقه را مورد سنجش قرار دهد و آنگاه از میان آنها پیش انگاره هایی از عناوین علم فقه، مانند موضوع، غایت و منابع آن علم را به عنوان نظریه برگزیند و مورد ارزیابی قرار دهد و به این نتیجه رضایت داده است که مسائلی همچون تکلیف، مکلِف، حسن تکلیف و اختیار انسان از پیش انگاره های موضوع؛ معاد و ملحقاتش از پیش انگاره های غایت؛ وحی شناسی، راهنماشناسی و مانند آن در منابع علم فقه از پیش انگاره های کلامی علم فقه محسوب می شوند.
حل مسأله شرط متقدم و متاخر در پرتو نظریه اعتبارات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
6 - 27
حوزههای تخصصی:
مسأله شرط متقدم و متأخر از چالش های مهم فقهی و اصولی است که برای حل آن راه های گوناگونی توسط اندیشمندان عرصه فقه و اصول مطرح شده است. مشکل مهم در این مسأله تفکیک زمانی بین علت و معلول در برخی از احکام فقهی می باشد که براساس قواعد منطقی محال است. نظریه اعتبارات و تفکیک بین امور حقیقی و اعتباری از نظریات بدیع و نوپیدایی است که توسط علامه طباطبایی1 تبیین شده و به مطالعه و تحلیل ادراکات اعتباری می پردازد. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است؛ مسأله شرط متقدم و متأخر از منظر نظریه اعتبارات تحلیل و بررسی می گردد. ره آورد این تحقیق آنست که استحاله تفکیک بین علت و معلول مربوط به امور حقیقی است که لازم است از مسائل اعتباری تفکیک گردند و در مسائل اعتباری تا زمانی که لغویت لازم نیاید، اعتبار مشکلی ندارد. ازاین رو اساساً از نظر عقلی در مسأله شرط متقدم و متاخر مشکلی وجود ندارد.
تحولات نظریه اعتباریات پس از علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
70 - 89
حوزههای تخصصی:
نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از ظرفیت های فراوانی در حل مسائل دانش فقه، اصول فقه، اخلاق، علوم اجتماعی، فلسفه و مابعدالطبیعه برخوردار است. ظرفیت های فراوان این نظریه، آن را در کانون توجه اندیشمندان پس از علامه طباطبایی قرار داده و بحث و گفت وگوهای وسیعی پیرامون آن شکل گرفته است. این بحث ها پیامدهایی برای این نظریه در پی داشته اند.از سویی با نقد، نقاط ضعف این نظریه را نمایان کرده و از آنها کاسته اند و در نتیجه به پویایی و تکامل آن تداوم بخشیده اند. اما از سوی دیگر، تصویری نامتوازن از این نظریه ارائه کرده و بخش هایی از آن را مورد توجه قرار داده و از دیگر بخش ها و ظرفیت های فراوان آن غفلت کرده اند. در نهایت هم تفاسیری از نظریه اعتباریات ارائه کرده اند که فهم این نظریه را در دهه های کنونی به مخاطره انداخته و این سؤال را به طور جدی طرح کرده است که نظریه اعتباریات علامه طباطبایی به راستی منطبق با کدام یک از این تفاسیر است؟نوشتار پیش رو به توصیف تحولات نظریه اعتباریات روی آورده، و این توصیف را در دو بخش نقدها و تفاسیر دنبال کرده است.
روش شناسی شیخ مفید در پاسخ به شبهات مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
27 - 50
حوزههای تخصصی:
مسئله مهدویت افزون بر آن که توجه همه ادیان آسمانی را به خود معطوف ساخته و هر دینی نسبت به آن بی تفاوت نبوده است، در میان فِرَق اسلامی از برجسته ترین اندیشه ها بوده که همواره مورد انتقادات منتقدین قرار گرفته است. از دوران غیبت صغری حضرت حجت؟عج؟ به این سو، امت مسلمه در فراروی امتحان بزرگی قرار گرفتند، برخی در میان همه تلاطم ها به اعتقادشان نسبت به امامت، مهدویت و حیات حضرت مهدی؟عج؟ استوار باقی ماندند، و عده ای این باور را مورد انتقاد قرار داده ایراداتی را در این راستا مطرح کردند. این مسئله باعث شد که اندیشمندانی چون شیخ مفید در پاسخ از این اشکالات، با استفاده از روش استدلال های عقلی و نقلی و بعضاً آمیخته از هردو و با کمک از دانش های رجال و اصول بر دفاع از مکتب اهل بیت؟عهم؟ به ویژه مسئله مهدویت بپردازد، در این تحقیق نیز سعی شده است به روش توصیفی _ تحلیلی، روش شناسی شیخ مفید در پاسخ از شبهات مهدویت مورد بررسی قرار گیرد. بررسی روش شیخ در پاسخگویی از شبهات مهدویت افزون بر این که در نهادینه نمودن تعمیق تحقیق در مسئله مهدویت مؤثر است، الگوهای مناسبی را برای اندیشمندان حاضر نسبت به ایرادات منتقدان پیشکش می نماید.
درون مایه های مشترک در سوره «لقمان» و کتاب «امثال سلیمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
71 - 88
حوزههای تخصصی:
درخصوص هویت حقیقی لقمان بحث های مختلفی در درازنای تاریخ شکل گرفته که ازجمله آنها ارتباط لقمان و حکمت های وی با اهل کتاب و یا آموزه های آنان است. در سوره لقمان مصادیق حکمت به طور مستقیم بیان شده و در سنت یهودی نیز کتاب امثال نماد حکمت در عهد قدیم است. در نگاه یهودیان حضرت سلیمان و در نظر مسلمانان لقمان دو چهره شاخص افراد حکیم و پارسا به شمار می روند. گزارش های تفسیری و تاریخی قابل توجهی درخصوص فراوانی حکمت های لقمان در عرف و ادب و فرهنگ اهل کتاب وجود دارد که هرکدام در جایگاه خود قابل بررسی است. این پژوهش با هدف رسیدن به آموزه های مشترک ادیان ابراهیمی بر آن است تا درون مایه های مشترک در بخشی از دو کتاب آسمانی یعنی سوره لقمان در قرآن و کتاب امثال در تورات را در دو سنت اسلامی و یهودی در حد توان بررسی کند. روش جمع آوری مطالب به صورت کتابخانه ای بوده و روش پردازش آنها تطبیقی است. براساس بررسی های تطبیقی صورت گرفته در این جستار، جز آنکه در این دو اثر، شباهت های مضمونی دیده می شود، همسویی درخداشناسی و فرجام شناسی و حکمت به چشم می خورد، ولی شگفتا همانندی های بسیار در جملات و عبارات نیز یافت می شود. این اشتراکات مضمونی فی الجمله می تواند از جنبه متنی و نه رجالی احتمالاتی را درخصوص هویت حقیقی لقمان تأیید کند.
برهان نظم؛ طرحی شگفت، تنظیمی دقیق و طراحیْ هدفمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مباحث مهم در باب اثبات خداباوری تکیه بر ادله یقین آور و اطمینان بخش است. دلیل نظم به سبب درک آسان تر برای عموم بشر و داشتن قابلیتی بالا برای رساندن مخاطب به مقصود، مورد اهتمامِ بیشتر خداباوران بوده است. این نوشتار با روشی «تحلیلی» درصدد ارائه نگاهی جامع به برهان «نظم» بوده تا با کنار هم قرار دادن سه رویکرد عقلی، نقلی و تجربی نشان دهد که این دلیلْ جامعیت لازم برای اثبات خدای متعال و دست کم برخی از مهم ترین اوصاف کمالی وی (مانند علم، حکمت و قدرت مطلق) را دارد. حتی می توان گفت: استفاده منابع دینی از شگفتی های عالم، بالاتر از حد یک دلیل بوده و به مثابه یک فرایند باورساز، به «نظم و طراحیِ شگفت انگیز عالم» عنایت داشته است، فرایندی که وسوسه های ممکن درباره برهان یا دلیل نظم را کنار می زند و تا حدی پیش می رود که افراد مؤمن با دیدن و شنیدن این شگفتی ها به واقع پی به خدای «لا شریک له» با تمام اوصاف کمالی می برند.
ارزیابی معرفت شناسانه انتقادات وارده بر برهان وجوب و امکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان «وجوب و امکان» یکی از متقن ترین براهین عقلی اثبات وجود خداست. در این برهان با تکیه بر نیازمندی ممکن الوجود به واجب الوجود بالذات، بر وجود خدا استدلال می شود. با وجود اتقان و استواری این برهان و ابتنای آن بر مقدمات بدیهی عقلی، برخی از فلاسفه غربی و پژوهشگران شرقی انتقاداتی بر آن وارد ساخته و سعی بر آن داشته اند تا اعتبار و ارزش معرفتی آن را در جهت اثبات علت اولی مخدوش سازند. فهم صحیح برهان و تحلیل درست اصطلاحات فلسفی آن، اعتبارسنجی ابزارهای معرفتی در تحصیل مقدمات این برهان و شناخت قلمرو کارکرد هریک از آنها می تواند ما را در پاسخگویی به بخش عمده ای از این اشکالات یاری رساند. این نوشتار از نگاه معرفت شناسی و به روش «توصیفی تحلیلی» به بررسی اشکالات واردشده بر این برهان پرداخته و درصدد رفع و پاسخگویی به آنها با تبیین نقش و جایگاه ابزارهای شناختی در مقدمات این برهان است.
مقایسه ادله ابعاد عالم جسمانی از منظر حکمت متعالیه و فیزیک جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
7 - 26
حوزههای تخصصی:
براهین تشکیک وجود، مسامته، سلمی، تطبیق، لام الفی و سبزواری برای اثبات تناهی عالم مطرح شده است. گذشته از اینکه این براهین، در برخی مقدمات دچار اشکال بوده و تصور صحیحی از معنای نامتناهی کمّی نداشته اند، حداکثر تناهی ابعاد جسم را اثبات می کنند نه تناهی ابعاد عالم. براهین سنخیت، سبر و تقسیم، تام الافاضه بودن واجب، امکان عالم نامتناهی، وحدت تشکیکی، ظل بودن عالم، قدم عالم و ابداعی بودن عالم نیز برای اثبات عدم تناهی عالم ذکر شده است. این ادله دچار مغالطه اشتراک لفظ هستند و نامتناهی در کمالات را با نامتناهی در مادیات اشتباه کرده اند. انبساط عالم، نسبیت عام، مرگ حرارتی، افق ذره و تعبیر دوم متناقض نمای اولبرس به دلیل مخدوش بودن برخی مقدمات، در اثبات تناهی ابعاد ناتوان اند. تعبیر اول متناقض نمای اولبرس و اصل کیهان شناسی که برای اثبات عدم تناهی به کار می روند، به دلیل تکیه بر نظرات غیریقینی و مشاهدات حاوی خطا فاقد اعتبارند. بنابراین هیچ کدام از ادله تناهی یا عدم تناهی در فیزیک و فلسفه اثبات کننده مدعا نیستند.
نقدی بر ادّّله روایی وحدت شخصّّیه وجود
حوزههای تخصصی:
نظریه وحدت وجود از اندیشه های اساسی عرفان اسالمی بوده که قرائتهای مختلف آن، مورد قبول بیشتر عرفا و تصوف است؛ یکی از قرائت های این نظریه، وحدت شخصیه وجود است که مطابق آن، تنها وجود حقیقی در عالم که تمام هستی را پر کرده خداست و دیگران همه جلوه ها و سایه هایی از حضرت حق به شمار می روند؛ در نتیجه کثرتی که در عالم وجود دارد، کثرت مظاهر است نه کثرت در حقایق. مدافعان این نظریه برای اینکه پشتوانه ای محکم برای بیان دیدگاه خود بیابند، به برخی از آیات و روایات تمسک کرده و گاه آن روایات را بهترین دلیل یا شاهد بر ادعای خود محسوب کرده اند. این مقال به شیوه ای اسنادی و با روش تحلیل محتوا به بررسی روایاتی که در تایید این نظریه مطرح شده است می پردازد و نشان می دهد که این روایات یا داللت روشن بر این نظریه ندارند و یا اینکه گرفتار ضعف سند بوده و در کتب معتبر روایی نقل نشده است. در نهایت، این نتیجه به دست آمد که نظریه وحدت وجود با توجه به منظومه روایات شیعه، مورد قبول نمی باشد.
تبیین قرآنی پیوستگی ثقلین و شب قدر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۶
51 - 70
حوزههای تخصصی:
از آیات سوره قدر و دلایل عقلی و نقلی دیگر به روشنی دانسته می شود که شب قدر منحصر به سال خاصی نیست و در هرسال شبی وجود دارد که از هزار ماه برتر است . آن شب فرشتگان به همراه روح به زمین فرود می آیند و مقدّرات معیّن شده از سوی خدا را تا شب قدر سال آینده به زمین می آورند. از طرف دیگر، از تفسیر آیات این سوره استنباط می شود که فرشتگان در شب قدر مقدّرات را به نزد «حجّت الهی» می آورند و بر حضور مبارکش عرضه می کنند؛ این حقیقت با تصریح فعل مضارع «تَنَزَّلُ» دلالت بر تجدید و استمرار داشته و نزول ملائکه و روح را همه ساله تا قیامت اثبات می نماید. هدف پژوهشی مقاله آن است که به روش استدلالی با اتکاء به تفاسیر دینی ،به تبیین این مسئله بپردازد که منزلگاه فرشتگان آستان مبارک ائمّه اطهارعلیهم السّلام و آخرین ایشان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. سوره مبارکه قدر بهترین دلیل برای اثبات امامت و حقانیت تشیع است و در عصر حاضر «امام زمان»(عجل الله تعالی فرجه الشریف) همان کسی است که فرشتگان به محضرش شرفیاب می شوند تا مقدّرات الهی به دست ایشان امضا گردد.